خاطرات

مقدمه کتاب خاطرات سال 1366

کار آماده سازی کتاب " دفاع و سیاست" از مجموعه آثار "کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی"، از اردیبهشت سال 88 آغاز شد و تا اسفند این سال ادامه پیدا کرد و در این مدت، مرتبا" روند کار و مطالعات تاریخی به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گزارش داده می‌، شد. کتاب "دفاع و سیاست"، در یکی از مهم‌ترین بخش‌ها شامل گفت‌وگوهای خصوصی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، فرمانده وقت جنگ با خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد و گزارش این مذاکره به شورای امنیت در سال 1366 است.

  • تهران
  • پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۸
دفاع و سیاست‌، شروع و پایان خوب، حجم عملیات آفندی، سایر بخش‌های جنگ، شرارت‌های هوایی و بمباران مناطق غیرنظامی، صنایع نظامی، پشتیبانی و مهندسی جنگ، مقایسه دو طرف جنگ، سیاست در جنگ، مجلس شورای اسلامی ، حزب جمهوری اسلامی، سفرها، نرخ‌گذاری و کنترل قیمت‌ها، ادغام، حضور رئیس جمهور در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، قانون کار، گروگان‌ها در لبنان، آیت‌الله منتظری، اصلاح وصیت‌نامه امام

حرف اول

 

 

 

 

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

 

دفاع و سیاست‌

سال 66 هم مثل سال‌های دیگر دوران دفاع مقدس، تحت تأثیر جنگ بود. بر اساس نظر امام و خواست مردم و مسئولان و اقتضای شرایط، اولویت از هر جهت به دفاع داده می‌شد. گرچه با همین سیاست هم نیازهای دفاع، آن گونه که شایسته بود، امکان تأمین کامل نداشت و با دستور امام، در سال 1365 نهادی به نام شورای عالی پشتیبانی جنگ با عضویت سران سه قوه و نخست وزیر تشکیل شد که حق تصمیم‌گیری برای تأمین نیازهای جنگ را داشت.

در جبهه جهانی هم، سیاست و دیپلماسی در مورد جنگ تشدید شد و دیپلماسی ایران  در این سال، بخش مهمی از تلاش‌های سیاسی برای جلوگیری از تحمیل صلح غیرعادلانه در پایان جنگ تحمیلی و گنجاندن حقوق ایران و کیفر صدامیان متجاوز در قطعنامه شورای امنیت بود.

 

شروع و پایان خوب

به دنبال پیروزی چشمگیر رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 5 در روزهای آخر سال 1365، تفوّق ایران در میدان زمینی و دریایی جنگ، مورد قبول و توجه داخلی و خارجی بود و بعد از چند عملیات موفق در جنوب، از خیبر تا کربلای 5 روشن شده بود که هدف رزمندگان ایران در بخش جنوب عراق است، لذا بعث عراق با هدایت حامیان و مشاوران غربی، شرقی و منطقه‌ای، امکانات نظامی خود را علاوه بر بغداد، در جنوب متمرکز کرده بود.

فرماندهان سپاه پس از عملیات محدود کربلای 8 در منطقه شلمچه در 18 مرداد 1366 که توفیق چندانی نداشت، تصمیم گرفتند ضمن حضور موثر در جنوب، برای دفاع و آمادگی و مشغول نگه‌داشتن نیروهای موثر دشمن، موقتاً عملیات را به  مناطق میانی و شمالی جبهه ببرند.

قسمت‌هایی از میدان‌های نبرد مرکزی را ارتش به عهده گرفت و نیروهای سپاه به تناسب امکانات، شمال غرب را منطقه فعال‌تر نبرد قرار دادند؛ گرچه در جبهه‌های دیگر هم تهاجم‌های کوچک و متعددی را انجام دادند.

علی‌رغم قرار انجام عملیات مهم که از اول سال در دستور بود و دو سه مورد هم برنامه‌‌های نسبتاً مؤثری تحقق یافت، اما برای تهیه مقدمات لازم و مناسب جهت نبرد بزرگ والفجر 10 که در منطقه حلبچه و دربندیخان درنظر گرفته شده بود، وقت زیادی صرف شد که در عمل به اواخر سال 66 افتاد.

شناسایی منطقه، اقدامات مهندسی برای عبور نیروها از کوه‌های سربه فلک کشیده و پربرف و جمع‌آوری نیرو در منطقه، با توجه به آلوده بودن آن از لحاظ افراد نفوذی دشمن که می‌توانست عنصر غافلگیری را که از ضرورت‌های عملیات سپاه بود، از ما بگیرد و رساندن تجهیزات و نیازهای ضروری یک عملیات بزرگ در سرزمین دشمن، از جمله مهمترین عوامل بودند که زمان زیادی را مطالبه می‌کرد و سرانجام در پایان سال، عملیات بزرگ موعود به نام والفجر 10 انجام گرفت.

 

حجم عملیات آفندی

برای اینکه خوانندگان برداشت بهتری از وضع جنگ در سال 1366 داشته باشند، تابلو کوچک و گویایی از میدان نبرد در اینجا ترسیم می‌کنم. در طول این سال، حدود پنجاه عملیات آفندی توسط نیروهای مسلح در جبهه‌های زمینی انجام یافت که کلیات آنها عبارتند از:

1 -  عملیات موسوم به کربلای8 ، 9  و 10 که سومی نسبتاً بزرگ و وسیع بود و بخشی از سرزمین عراق در منطقه ماووت به تصرف نیروهای سپاه درآمد.

2 - آفندهای فتح 5 تا 10 که همه آنها در داخل خاک عراق و در منطقه کردستان عراق، توسط سپاه تحقق یافت و در مواردی از آنها، نیروهای مبارز کرد عراق هم همدوش رزمندگان ایرانی می‌جنگیدند و همه آنها عملیات کوچک به حساب می‌آیند.

3- چند عملیات موسوم به نصر که در این رشته آفندها در سال 66 به تعداد نه مورد عملیات انجام شد که پنج عملیات را سپاه و جهاد و چهار عملیات را ارتش انجام دادند که دو مورد در داخل خاک عراق و 7 مورد در اطراف مرز بود.

4- سلسله عملیات ظفرکه تمام هفت مورد آنها در کردستان عراق و توسط سپاه انجام شد و در اکثر آنها نیروهای عرب و کرد عراقی به رزمندگان ما کمک می‌کرده‌اند.

5- عملیات بیت‌المقدس2، 3 و 4 که در منطقه دربندی خان و ماؤوت توسط مجاهدان اسلام انجام یافت.

6 - بقیه عملیات از نوع ایذایی و مواردی شناسایی یا پارتیزانی بود که عمدتاً در شمال عراق و یک مورد در جنوب، علیه پایانه‌های نفتی البکر و الامیه در خلیج فارس بود که توسط نیروهای سپاه تحقق یافت.

7- سه مرحله عملیات قادر که توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران در منطقه مرکزی و شمالی انجام یافت.

8-  نهایتاً عملیات بزرگ والفجر 10 در منطقه حلبچه بود که ضربه کاری را بر ارتش بعثی عراق وارد کرد. این عملیات آن چنان کوبنده، برق‌آسا و موثر انجام گرفت که بعث عراق و حامیانش، تعادل خود را از دست دادند و بزرگترین جنایت جنگی را با بمباران بی‌سابقه شیمیایی شهر حلبچه،  مرتکب شدند و هزاران نفر از هموطنان کرد مظلوم خود را شهید و مصدوم کردند و ننگ تاریخی در پرونده جنگی خود ثبت نمودند. چشم‌پوشی و حمایت مستکبران غرب و شرق نیز باعث بدنامی آنها در تاریخ شد. این جنایت به نام سیاست معروف «زمین سوخته» بود که شرح مبسوط آن به همراه بی‌سابقه‌ترین موشک‌اندازی عراق علیه شهرها و مردم غیرنظامی ما را در این کتاب می‌خوانید.

در واقع آخرین و حساس ترین مرحله جنگ شهرها، که حمله موشکی عراق به تهران و شهرهای مرکزی ایران بود، از تاریخ دهم اسفندماه سال 1366 با موشک باران تهران آغاز شد و تا 11 اردیبهشت 1367 ادامه یافت. در این مدت، عراق متجاوز از 180 موشک میان برد استفاده کرد و تلفات جانی و آسیب های مالی زیادی وارد نمود. در این مرحله نیز، ایران بار دیگر برای توقف حمله های عراق به اقدام متقابل روی آورد و از موشک های میان برد بر ضد آن کشور استفاده کرد.

صدام که جنگ شهرها را به امید ایجاد تشنج و نارضایتی در بین مردم مسلمان ایران راه انداخته بود، اصلا انتظار نداشت که با عمل متقابل جمهوری اسلامی ایران رو به رو شود. شروع جنگ شهرها که در ایران با به شهادت رسیدن صدها نفر و در عراق با انهدام بخشی از تاسیسات نظامی و دفاعی و تجهیزات شهری همراه بود، توانست نقش مهم دفاع مناسب ما را نشان دهد. حملات موشکی عراق به تهران که با حجم انبوه موشک‌های تهیه شدة "اسکاد" صورت می گرفت، هر چند با پاسخ متقابل ایران مواجه شد، ولی به دلیل کمبود موشک در ایران، تعداد کمتری به بغداد شلیک می شد ولی بسیاری از موشک های عراق یا در فضا منفجر می‌شد و یا بر نقطه های کم خطر اصابت می کرد.

 

سایر بخش‌های جنگ

  1. بخش دیگری از نبردهای این سال، جنگ‌های پدافندی است که در مقابل تهاجم دشمن انجام شد؛ چه آفندهای ابتدایی دشمن و چه آفندهایی که پس از عملیات نیروهای رزمنده ما برای بازپس‌گیری مواضع از دست رفته خود و جبران عقب‌نشینی و شکست انجام دادند.
  2.  نبردهای دریایی که عمدتاً به صورت حمله به کشتی‌ها یا بنادر و یا تجهیزات ساحلی و بندری و مراکز صنایع نفتی اتفاق افتاد.

در این بخش، بیشتر نیروهای دشمن یا حامیان او شروع‌کننده بودند که با سیاست محروم کردن ایران از درآمدهای فروش نفت یا ممانعت از ورود کالاهای مورد نیاز، به امید ایجاد مشکل اقتصادی که باعث تضعیف اقتصاد و بنیه مالی دفاع ‌شود، انجام می شد و رزمندگان ما با هدف بازدارندگی و مقابله به مثل، جواب دشمن یا حامیان آن را می دادند.

***

البته این بخش از جنگ پس از عملیات والفجر 8 در سال 64 و عبور اعجازآمیز رزمندگان از اروند و تصرف فاو و استقرار نیروهای ما در آن منطقه و محدود شدن رابطه عراق با خلیج ‌فارس، اشراف ما بر خور عبدالله و هم مرز شدن با جزیره بوبیان که قبلاً مورد استفاده ارتش عراق بود، اوج گرفت و پس از عملیات غرورآفرین کربلای 5 در آخر سال 65 که بصره را در تیررس توپخانه ایران قرار داد، شدت بیشتری یافت.

این شرارت‌ها با همکاری ارتش عراق و حامیان غربی‌اش، به خصوص آمریکا و بعضی از کشورهای جنوب خلیج‌فارس انجام می‌شد و ایران در دفاع و مقابله به مثل تنها بود، امّا با شیوه‌های ابتکاری و امداد الهی، تجاوزها بی‌جواب نمی‌ماند.

سیاست اعلان شده ایران این بود که خلیج‌فارس باید برای همه امن باشد و اگر بخواهند آن را برای ایران ناامن کنند، برای همه ناامن می‌شود و این ناامنی برای کشورهای غربی هم که بخش عمده‌ای از نیازهای نفتی‌شان را از طریق این آبراه تأمین می‌کردند، سنگین بود.

مقاومت جانانه ایران، کار را به جایی رساند که آمریکا ناچار شد از پشت پرده بیرون بیاید و رسماً علیه ایران وارد عمل شود. ابتدا به صورت به عهده گرفتن حفاظت از کشتی‌های عازم بندرهای جنوب خلیج فارس با کمک ناوگان جنگی خود و سپس با نصب پرچم آمریکا بر روی کشتی‌های موردنظر دیگران به منظور ارعاب رزمندگان اسلام و پس از مأیوس شدن از تأثیر این اقدامات غیرمتعارف تجاوزگرانه، علناً و رسماً وارد جنگ شد. تعدادی از شناورها و سکوهای نفتی و پرنده‌های ایران را هدف قرار داد و خسارت‌های عمده‌ای وارد کرد و با تصرف کشتی "ایران اجر‌"  و بازداشت سرنشینان آن و سرانجام انفجار کشتی پیش رفت و با سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی در سال 67، عمق کینه و قساوت و خوی تجاوزگری‌اش را برملا کرد و با دادن جایزه به کاپیتان جنایت‌گر ناو «وینسنس» که حدود 290 نفر انسان بی‌گناه را در دریا غرق کرده بود، عمدی بودن این جنایت را به عهده گرفت. در این کتاب نمونه‌های فراوانی از این گونه موارد در جنگ‌های دریایی را می‌خوانید.

در اوایل سال، پیشنهادی در مورد آتش‌بس در دریا مطرح شد و ایران آن را پذیرفت، اما صدام و حامیانش که امید زیادی به بخش نبرد کشتی‌ها برای کوتاه کردن دست ایران از پشتوانه مالی بسته بودند، نپذیرفتند و پذیرش آن را مشروط به پذیرش آتش‌بس در کل جنگ کردند و ایران هم پذیرش آن را مشروط به شروطی کرده بود که آنها آماده پذیرش آن نبودند.

نکته مهم دیگر اینکه شوروی هم برای اینکه از آب‌های جنوب بی‌نصیب نماند، در مقطعی در رقابت با آمریکا به عنوان حفاظت از کشتی ها در خلیج‌فارس حضور پیدا کرد، ولی با موشک خوردن دو کشتی‌اش، زود متوجه شد که در این میدان، شانس موفقیت ندارد و متوقف شد.

جالب تر اینکه آمریکا هم کم‌کم به این نکته پی برد که بدون ورود رسمی و علنی به جنگ و در پوشش حفاظت از کشتی‌های تجاری، موفق نخواهد بود و دلیل آن را می‌توانید در مصاحبه رئیس جمهور وقت آمریکا که پس از هشت ماه سکوت در این باره انجام داد، ببینید. در این مصاحبه آثار ناکامی در اقدامات ناوگان آمریکا موج می‌زند، به خصوص مسئله موشک خوردن ناو استارک آمریکا توسط هواپیماهای عراق و تلفات و خسارات مادی و حیثیتی آن که مایه شرمندگی دو طرف بود، امکان توجیه و دفاع نداشت.

همچنین شکست کاروان نظامی آمریکا برای اسکورت کشتی غول پیکر بریجتون کویت با پرچم آمریکا که به اعتراف نمایندگان کنگره آمریکا به جای اینکه نمایش قدرت باشد، نمایش ضعف آمریکا و قدرت ایران شد.

در سه روزی که کاروان نظامی آمریکا،  از جلو و عقب دو کشتی نفتکش، همراه با خبرنگاران، از دریای عمان تا شمال خلیج‌فارس در حرکت بودند، نفس محافل سیاسی و نظامی در سینه‌ها حبس بود که نمی‌دانستند اقدام ایران چیست و پس از اقدام ایران، چه پیش خواهد آمد؟

آن لحظه‌ای که در حوالی جزیره فارسی، کشتی بریجتون با مین منفجر شد، برای آمریکا لحظه شرمندگی و برای رزمندگان لحظه فخر و مباهات بود[1].

خوانندگان عزیز در این کتاب موارد متعددی از مقابله رزمندگان اسلام با تجاوزهای دریایی آمریکا را می‌بینند. در هر مورد از برخورد ایران و آمریکا در خلیج‌فارس، نگرانی‌های فزاینده در مراکز اقتصادی جهان در اثر ترس از فراگیر شدن جنگ رخ می‌داد و زلزله بر ارکان بورس‌های نیرومند غرب به وجود می‌آمد که باعث سقوط ارزش‌ سهام آنها می‌شد. طبق ارزیابی خودشان، اینگونه سقوط سهام در بازار سرمایه، بعد از سال 1929 سابقه نداشت و طبیعتاً باعث شرمندگی دولت آمریکا و فشار شرکای آمریکا برای خاتمه دادن به دخالت نظامی در خلیج فارس بود.

 

شرارت‌های هوایی و بمباران مناطق غیرنظامی

با احساس عجز ارتش بعث در جبهه‌ها و جنگ‌های زمینی، همراه با شرارت‌های دریایی، بمباران و موشک باران شهرها و مراکز جمعیتی غیرنظامی و مراکز اقتصادی و زیربنایی ایران در طول جنگ در دستور آنان بود و در این سال پس از شکست سخت در عملیات کربلای 5 و هراس از عملیات سرنوشت‌ساز که ایران در برنامه داشت، این حمله‌ها اوج گرفت.

حامیان بعث عراق، کمک‌های نظامی، اطلاعاتی و تبلیغاتی غیرقابل توجیهی در اختیارش قرار دادند: موشک‌های دوربرد، هواپیماهای بسیار پیشرفته و بلند پرواز، بمب‌های لیزری فوق‌العاده دقیق‌زن و سلاح‌های شیمیایی خطرناک که فقط در اختیار تعدادی از قدرت‌های بزرگ است و امکانات تولید سلاح‌های میکروبی و حتی هسته‌ای، همراه با جواز هرگونه جنایت و ارتکاب تخلف‌هایی که جنایت جنگی شناخته می شدند، ازجمله آنهاست.

صدامیان در طول سال 66 بدون اینکه نگران بازخواست جدی و عملی مراکز مسئول جهانی یا اخم قدرت‌های مستکبر باشند، این گونه جنایات جنگی را بسیار مرتکب شدند و ایران مظلوم در مقابله به مثل، با مراعات مسائل انسانی و اعلام و اخطار از قبل، اقدام می‌کرد و به محض اینکه دشمن یک روز از تداوم شرارت دست برمی‌داشت، مقابله را متوقف می‌نمود. در سراسر کتاب موارد این تجاوزها را می‌خوانید.

 

صنایع نظامی

کار طراحی و ساخت سلاح و مهمات و تجهیزات نظامی و دفاعی که از سال‌های اول جنگ شروع شده بود، در سال های آخر جنگ  به ثمر نشست. به خاطر تحریم‌ها و عدم قدرت مالی، تهیه سلاح از خارج بسیار مشکل شده بود، اما ابتکارات نیروهای متخصص، مخلص و دلسوز توانست در مواردی نیازها را تأمین نماید.

توسعه کارخانه‌های صنایع نظامی، سلاح‌های فراوانی از قبیل قبضه‌های توپ، انواع خمپاره انداز و موشک‌انداز و سلاح انفرادی و مسلسل‌ها را به وفور تهیه می‌کرد و اکثر نیازهای مهمات مصرفی مثل انواع گلوله‌ها، مین‌های زمینی و دریایی، موشک‌های سبک، قطعات سلاح‌ها، تعمیرات هواپیماها، بالگردها، توپخانه‌ها، تانک‌ها و وسائل حمل و نقل و رادارها و تولید وسایل دفاعی در مقابل شرارت‌های شیمیایی و همچنین ابزار اطلاع‌رسانی و رمز‌کننده‌ها توسط نیروهای داخلی، تأمین و انجام می‌شد.

در نهایت، با پیشرفت صنایع موشکی که در سال‌های آخر جنگ نقش استراتژیک پیدا کرده بود، در ماه‌های آخر این سال تعدادی از آنها در جبهه‌ها بکار گرفته شد و دقت اصابت و افزایش برد آنها روزافزون بود.

ابتکار و ساخت شناورهای جنگی سبک که در جنگ‌های درون خلیج‌فارس بسیار کارآمد بود و تهدیدهای جدی برای شناورهای بزرگ و پیشرفته دشمنان به شمار می رفت، باعث غافلگیری متجاوزان می شد. آنها که تاکنون برای این‌گونه مقابله تجربه‌ای نداشتند، چنین تجهیزاتی عامل مهم در ناکامی دشمن در جنگ کشتی ها محسوب می شد.

طراحی و ساخت مین‌های دریایی و زمینی هم قابل توجه بود و خوشبختانه بعد از جنگ، این تلاش‌ها در شرایط بهتری ادامه یافت که امروز شاهد ساخت انواع نیازهای زرادخانه دفاعی خود هستیم و با افتخار می‌توانیم بگوییم امکانات دفاعی کاملاً به روز و مستقل و بدون وابستگی دیگران داریم.

در کنار صنایع نظامی، تعدادی از واحدهای صنعتی غیرنظامی هم به یاری دفاع برخاستند و انبوهی از قطعات و مهمات پرمصرف جبهه را تولید ‌کردند و این گونه کارخانه‌های غیرنظامی با استفاده از ظرفیت‌های خالی خود و استفاده از تجارب واحدهای صنعت نظامی تکامل یافتند.

 

پشتیبانی و مهندسی جنگ

در این سال، مهندسی دفاع مقدس در سطح قابل قبولی تکامل یافت. رزمندگان جهاد سازندگی که عنوان افتخارآمیز "سنگرسازان بی‌سنگر" را بدست آوردند، در کنار مهندسی جنگ سپاه و ارتش کارآیی ارزشمندی داشتند. ظرفیت حمل و نقل تجهیزات و نیازها و نیز انتقال نیروها از هوا و زمین هم در سطح مطلوبی قرار گرفته بود. ناوگان عظیم هلی‌کوپتری کشور که در کل جهان رتبه بالایی داشت، با تلاش نیروهای فنی تا آخر جنگ آماده به خدمت و در عملیات آفندی و پدافندی و حراست از فضای عملیات در مقابل دشمن، بسیار کارآمد بود و هنوز هم این سرمایه عظیم که بیش از سی و پنج سال عمر دارد، به روز، کارا و حلّال مشکلات است.

در این میدان، خلبانان و کادر فنی هواپیماها و بالگردها افتخارات عظیمی در تاریخ خود ثبت کرده‌اند و کمک وسائل غیردولتی و مردمی در حمل و نقل جبهه‌ها، مثال‌زدنی است.

در بخش بهداشت و درمان جنگ و رسیدگی به مهاجران و آسیب‌دیدگان و جراحی مجروحان جنگ، کادر پزشکی نظامی و کشور، حقیقتاً سنگ‌تمام گذاشتند و سرعت و دقت عمل آنها رکورد تحسین‌ برانگیزی در تاریخ ایران است و باعث پیشرفت سریع قدرت عمل جراحی کشور شد.

 

مقایسه دو طرف جنگ

مقایسه وضع دو طرف جنگ از ابتدا تا انتها، به روشنی لیاقت رزمندگان و مدیریت درست صحنه دفاع و سیاست را نشان می‌دهد.

هنگام شروع جنگ، ایران در حال تصفیه ارتش باقی مانده از رژیم سابق بود و سپاه و بسیج هنوز دوره نوجوانی خود را می‌گذراندند و با همه توان خود درگیر با ضدانقلاب مسلح داخلی بودند. ارتش با رفتن امرای ارشد و مستشاران آمریکایی و قطع رابطه با منابع لجستیک خود، آماده جنگ نبود. اما در مقابل رژیم بعثی عراق، ارتشی آماده، پای کار و مورد حمایت کامل اردوگاه شرق داشت و برای شروع تجاوز به ایران، تعهد کمک‌های اردوگاه غرب و ارتجاع منطقه را هم داشت و از لحاظ مالی، تسلیحاتی،  اطلاعاتی، تبلیغاتی و حمایت جهانی کمبودی نداشت، تا آنجا که وعده رسیدن به اهداف تجاوزگرانه خود و نتیجه‌گیری و پیروزی در یک هفته را داده بود.

در چنین شرایط نابرابر، ایران با راهنمایی امام راحل و تکیه بر حمایت کامل نیروهای مومن و فداکار و امدادهای غیبی الهی، علی‌رغم کمبودهای فراوان، توانست با هشت سال دفاع تحسین برانگیز، هم در صحنه نظامی و هم در صحنه سیاسی، پیروز جنگ باشد. رژیم بعث عراق پس از پذیرش قطعنامه و شروع آتش، بلافاصله دچار آثار سوء عملکرد غلط و جابرانه خود شد و ایران توانست به سرعت ویرانه‌های فراوان جنگ را بازسازی کند و یک دوره سازندگی جامع کشور را به خوبی انجام دهد و عقب‌ماندگی‌های دوران رژیم سابق و عقب‌افتادگی‌های دوران جنگ را جبران نماید.

رژیم بعث زیر بار بدهی‌های سنگین مالی و نارضایتی‌های مردم عراق و خرابی‌های فراوان دوران جنگ و روحیه ضعیف ناشی از شکست و مسئولیت پرداخت غرامت یکصد میلیارد دلاری، دچار فلاکت بی‌سابقه‌ای بود و همین وضع منجر به قیام وسیع مردم عراق علیه بعثی‌ها شد و کشتارها و بی‌رحمی‌های حکومت، آن رژیم ستمگر را از درون به فلاکت و نابودی انداخت. حامیان شرقی و غربی و ارتجاع هم که آینده‌ای برای رژیم بعثی نمی‌دیدند، از او روی گرداندند و صدام برای حل این مشکلات، چاره‌ را در اشغال کویت دید تا با ثروت عظیم آن، بتواند از باتلاق خودساخته نجات یابد.

این اشتباه، کار صدامیان را یکسره ساخت و منجر به اشغال کشور عراق توسط آمریکا و متحدانش شد و پس از سقوط بغداد، مردم عراق به جای حمایت از دولت خود، جشن سقوط رژیم بعثی را برپا کردند و ما تحقق وعده‌های حق الهی را با همه وجود احساس کردیم و حقانیت وعده «اِن تنَصرُوالله یَنصرکُم وَ یُثَّبت اَقدامَکُم[2]» را با چشم خود دیدیم که «لَئِن شَکَرتُم َلاَزیدَنَّکُم[3]» هم پس از آن آمد؛ والحمدالله رب العالمین.

 

سیاست در جنگ

پس از پیروزی چشمگیر رزمندگان اسلام در عملیات فاو و شلمچه - والفجر 8 و کربلای 5 - تحرکات سیاسی برای ختم جنگ اوج گرفت. صدامیان و حامیانش، کار را با تبلیغات از سوئی و شرارت بمباران شهرها و حمله به کشتی‌ها از سوی دیگر و توسل به شورای امنیت، سرعت دادند. ایران هم در کنار فعال‌تر کردن جبهه، از دیپلماسی متکی به دست بالای خود در جنگ، به سراغ شورای امنیت رفت و جنایات جنگی عراق را در استفاده از سلاح شیمیایی و حمله به شهرها و مردم غیرنظامی و زدن کشتی‌ها و سکوهای نفتی در دریا که باعث آلودگی محیط‌زیست می‌شد، با ارائه اسناد و مدارک متقن در سازمان‌های ذی‌ربط بین‌المللی و کشورهای دیگر افشا کرد که نتیجه آن صدور بیانیه شورای امنیت در تاریخ 24 اردیبهشت 1366 علیه عراق بود که با صراحت استفاده از سلاح شیمیایی و بمباران شهرها و کشتی‌ها را محکوم کرد و ایران را آلوده به این جنایات ندانست.

قبل از صدور این بیانیه با خواست ایران، هیئت حقیقت‌یاب سازمان ملل به منطقه آمد و پس از بررسی اوضاع در ایران و عراق، گزارش خود را به شورای امنیت داد که شورای امنیت، با مشاهده ادله و موارد تخلف‌ها، این بیانیه را صادر کرد که از نظر سیاسی، پیروزی ارزشمندی برای ایران بود و از نظر شورای امنیت هم گامی در جهت جلب اعتماد ایران برای رسیدن به آتش‌بس ارزیابی ‌شد.

همزمان بسیاری از کشورهای غربی و بعضی از کشورهای قدرتمند جهان، در جهت نجات صدام از باتلاق خودساخته‌اش تلاش می‌کردند و بسیاری از کشورهای غیرمتعهد هم برای نجات جهان از شرّ جنگ، به جهت نگرانی از توسعه دامنه آن،  فعال بودند و آمریکا هم با حضور بی سابقه نیروهای نظامی خود در منطقه، هم فشار نظامی و عمدتاً جنگ روانی برای ترساندن ایران داشت.

نتیجه مجموعه تلاش‌های سیاسی، صدور قطعنامه 598 شورای امنیت در تاریخ 29 تیر 1366 به اتفاق آراء برای آتش بس شد. عراق بدون درنگ آن را پذیرفت و ایران پس از بررسی محتوای قطعنامه و بیان اشکالات آن، پس از مشورت‌های فراوان و استفاده از راهنمایی‌های کارساز امام راحل، تصمیم گرفت که قطعنامه را نه رد کند و نه بپذیرد.

ایران برای تغییر محتوای قطعنامه، در درجه اول میدان نبرد را فعال‌تر کرد و با بسیج نیرو و امکانات جنگ، عملیات سرنوشت‌ساز را مطرح نمود و در مقابل شرارت‌های نظامی صدامیان، سیاست مقابله به مثل را پیش گرفت که در سراسر کتاب، موارد اینها را می‌خوانید. در درجه بعد، با تکیه بر قدرت رزمی و دست بالای رزمندگان در میدان نبرد، فعالیت دیپلماسی را پیش گرفت و وزارت امور خارجه، مأموریت تلاش‌های سیاسی را به عهده گرفت و سران قوا و امام راحل در همه مراحل، نتایج هر دو بخش را زیرنظر داشتند. در جریان مذاکرات، نقطه اساسی خواست ایران یا خواست طرف مقابل و شورای امنیت مشخص شد؛ آنها اصرار بر آتش‌بس قبل از هر اقدام دیگری داشتند و ایران اصرار بر تعیین طرف متجاوز و آغازگر جنگ قبل از آتش‌بس را داشت.

سفرهای زیاد و مذاکرات و چانه‌زنی‌های فراوانی در این مسیر رخ داد که جزئیات آن را در کتاب می‌خوانید.  دبیرکل سازمان ملل، آقای خاویر پرز دکوئیار، در بیستم شهریور این سال به ایران آمد و مذاکرات مبسوطی با سران و مقامات ذیربط داشت و خوشبختانه از همه مسؤولین ایرانی یک حرف شنید: «معرفی متجاوز قبل از آتش بس».

در ملاقات خصوصی دبیرکل سازمان ملل با اینجانب به عنوان مسئول جنگ، روی عبارت متنی برای گزارش ایشان به شورای امنیت، به عنوان گامی در جهت قبولاندن نظر ایران توافق شد، ولی ایشان پس از مراجعت، آن متن را با تغییراتی اعلام کرد و ایران فوراً آن را تکذیب نمود، اما مجموعه تلاش‌ها و نگرانی آنها از وضع جبهه و خیرخواهی شخص دبیرکل سازمان ملل نتیجه داد.

در این فاصله، برای وادار کردن ایران به پذیرش قطعنامه از سوی حامیان صدام، جنگ روانی شدیدی با استفاده از زمینه حضور نیروهای بیگانه در منطقه، دائماً به شایعات خطر ورود قدرت‌های جهانی به نفع عراق در جنگ یا حضور ناتو و وضع تحریم‌های شدید علیه ایران، در اجرای عمل به بند 6  قطعنامه که طرف متخلف از قطعنامه را  مستحق مجازات می‌دانست، در جریان بود، ولی سرانجام ایران در سایه دست بالا در جبهه‌ها و دیپلماسی حساب شده، موفق شد خواست خود را به شورای امنیت بقبولاند و حکم متجاوز بودن صدام را قبل از آتش بس بگیرد.

یکی از مواردی که در چانه زنی‌های نمایندگان وزارت امور خارجه با نمایندگان شورای امنیت سازمان ملل انجام شد، درخواست جابجایی دو بند قطعنامه بود؛ زیرا در یک بند، آتش بس و بلافاصله در بندهای دیگر آن،  برگشت به مرزهای قرارداد 1975 الجزایر آمده و تأکید شده بود که در حالت آتش بس، نقض کننده، متجاوز شناخته می شود.

ایران می‌گفت، بر اساس این دو بند، بعد از پذیرش آتش بس، اگر عراق مدت ها به مرز باز نگردد، کاری از ما ساخته نیست، بنابراین اصرار بر این بود که بند برگشت به مرزها،  قبل از بند آتش بس قرار گیرد.

 

مجلس شورای اسلامی

در مجلس هم اختلاف نظر بین دو جناح رادیکال و محافظه‌کار و بحث و جدال بر سر مسائل مختلف، پست‌ها، مسئولیت‌ها و سیاست‌های داخلی و خارجی کم نبود که معمولاً در لوایح، طرح‌ها و انتخابات‌ بروز می‌کرد. اکثریت مجلس طرفدار دولت بود و من به عنوان رئیس، می‌بایست نقش وزنه تعادل را ایفا کنم که معمولاً انجام می‌دادم و در مواردی هم به مشکل برمی‌خوردم، به خصوص در مواردی که پای شورای نگهبان به میان می‌آمد.

در این گونه موارد سعی می‌شد در جلسات سران، حل مشکل شود و گاهی هم به ناچار از نفوذ امام برای حل مشکل و بازکردن بن‌بست بهره می‌گرفتیم . موارد زیادی از این گونه مسائل را در سراسر کتاب می‌خوانید.

در اواخر سال، پیش لرزه‌های انتخابات مجلس، هم در مجلس و هم در سطح جامعه بروز کرد که بر تشنج‌ها و اختلافات می‌افزود.

 

حزب جمهوری اسلامی

شبیه همان مسائل مجلس و دولت، در حزب جمهوری اسلامی هم وجود داشت. در حزب سه بخش رادیکال، محافظه‌کار و معتدل وجود داشتند. اختلاف‌نظرها در شورای مرکزی و بدنه، وقت و انرژی حزب را تلف می‌کرد و مانع تصمیم‌گیری می‌شد. طبعاً این وضع از دید امام مخفی نمی‌ماند و ایشان را هم نگران می‌کرد.

از یک سو نمایندگان مجلس و اعضای دولت هم که عمدتاً به حزب مرتبط بودند، تحت تأثیر یکدیگر بودند و از سوی دیگر گروه‌ها و احزاب و اشخاص دیگر، حزب را به عنوان انحصارگر مورد انتقاد قرار می‌دادند. سرانجام کار به جایی رسید که از سوی امام، محدودیت‌هایی برای حزب به وجود آمد و شورای مرکزی هم به این نتیجه رسید که حزب کارآیی تأثیرگذار خود را از دست داده و تصمیم گرفتند با اجازه امام فعالیت‌های حزبی را متوقف کنند.

آیت‌الله خامنه‌ای دبیرکل حزب و من به عنوان عضو شورای مرکزی، در این خصوص  خدمت امام رفتیم و با تشریح وضع حزب و آثار سوء اختلافات، درباره انحلال حزب یا پایین کشیدن فتیله حزب، از ایشان نظر خواستیم و ایشان دومین حالت را مرّجح دانستند و در نتیجه فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی متوقف شد.

حزبی که در مدت کوتاه عمر خود، آثار مهمی در تربیت نیروهای سیاسی در سراسر کشور و نقش درجه اول در برگزاری انتخابات متعدد برای مجلس، ریاست جمهوری و رفراندوم قانون اساسی داشت، قربانی اختلافات خطی درونی و بیرون از خود شدکه شاید سیاست وجود همه سلیقه‌ها در درون حزب، عامل مهمی در این پیشامد باشد.

 

سفرها

در این سال، سفرهای زیادی عمدتاً به خاطر مسائل جنگ داشتم: تعداد شش سفر به جبهه‌ها در جنوب و مرکز، شمال و دو سفر در داخل خاک عراق یعنی ماؤوت و فاو که در تصرف نیروهای ما بود. سفرها با هدف مشاهده وضع جبهه‌ها و مذاکره با نیروهای رزمنده و فرماندهان میانی و تقویت روحیه رزمندگان و آشنایی با نیازها و امکانات انجام می‌شد که به خاطر ناامن بودن فضا، عمدتاً  زمینی و به صورت ناشناس می‌رفتیم.

سفرهای زیادی هم به استان‌های مختلف داشتم که عمدتاً برای سخنرانی در اجتماع نیروهای عازم جبهه و اطلاع از وضع مردم و امور جاری و دولتی بود، از جمله سفر به مازندران، خراسان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، جزایر خلیج‌فارس و مراکز ساحلی که جزایر به خاطر درگیری‌ها در خلیج فارس آسیب‌پذیر بودند و نیاز به سرکشی و حل مشکلات داشتند.

 

نرخ‌گذاری و کنترل قیمت‌ها

در اثر جنگ و کمبود ارز و محدود شدن تولیدات داخلی و واردات، تعادل عرضه و تقاضا به هم خورده بود؛ گرچه با سیستم جیره‌بندی و کوپن، بسیاری از کالاها با یارانه و قیمت ارزان به مردم می‌رسید، اما به هر حال بسیاری از نیازهای مردم از بازار آزاد تهیه می‌شد و تفاوت بین قیمت‌های دولتی و آزاد بسیار زیاد بود و بخشی از کالاهای یارانه‌ای سر از بازار آزاد در می‌آورد و سوءاستفاده‌ها از رانت هم که عاملی برای تبعیض و فاصله زیاد طبقاتی می‌شد، وسعت  گرفته و باعث رنجش مردم بود.

بحث نرخ‌گذاری روی کالاها به صورت اجباری پیش آمد. موافقان و مخالفان هم در مجلس، هم در حوزه‌ها، هم در دولت و هم در سطح جامعه اظهارنظر می‌کردند و سرانجام با بررسی‌های زیاد و با کسب‌نظر مساعد امام، نرخ‌گذاری و تعزیرات شکل گرفت.

طبعاً خود این تصمیم و آثار منفی اجرای آن، مشکلات خاص خود را در جامعه به وجود آورد و در کنار نرخ‌های رسمی، بازار سیاه شکل گرفت که از این رهگذر عده‌ای از افراد بی‌تعهد، سودهای گزاف می‌بردند و برای مسئولان هم بسیار وقت‌گیر و نیروبر بود.

 

ادغام

در این سال، بحث ادغام نهادهای موازی و یا متداخل از مسائل پرحاشیه کشور بود. در سال‌های اول پیروزی انقلاب، به ضرورت، تعدادی نهاد موازی نهادهای موجود به وجود آمده بودند که بسیاری از آنها هنوز هم به کار خود ادامه می‌دهند. اما در مواردی از جمله در نیروهای مسلح و جهاد کشاورزی و نهادهای امدادی و وزارتخانه‌های دیگر، تداخل و موازی کاری و هرز رفتن نیروها و بروز اختلافات و زیاد بودن هزینه‌ها، بحث ادغام‌ها را پیش آورد.

در نیروهای مسلح، به خاطر اهمیت وحدت فرماندهی جنگ، این موضوع بیش از موارد دیگر خود را نشان می‌داد و جلسات بحث و کارشناسی هم بیشتر بود که در نتیجه، امام در حکم جانشینی فرماندهی کل قوا به اینجانب که در تاریخ 12 خرداد 1367 صادر کردند، دستور ادغام نیروهای موازی و تداخلی را هم در وظایف من گنجاندند.

بعد از جنگ دو وزراتخانه دفاع و سپاه ادغام شدند و در سال‌های بعد، در دوران ریاست جمهوری من، با ادغام سه سازمان شهربانی، کمیته‌های انقلاب و ژاندارمری، نیروی انتظامی (ناجا) واحد شکل گرفت که هنوز پا برجاست که کار آسانی هم نبود.

لایحه ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی هم به مجلس آمد که به خواست جهاد بود. بحث‌های مجلس در این لایحه خواندنی است و هیجان زیادی در سطح مجلس و در وزارتخانه‌ها داشت، ولی عاقبت مجلس مخالفت کرد و رد لایحه باعث رنجش بخشی از نیروهای جهاد و حتی استعفای وزیر جهاد شد که استعفای  ایشان پذیرفته نشد؛ البته بحث‌های ادغام نهادهای امدادی هم به جایی نرسید و هنوز هم ادامه دارد.

 

حضور رئیس جمهور در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل

بحث و مشورت زیاد و مکرری در جلسات سران قوا و نیز در جلسات دوجانبه، درباره سفر آیت‌الله خامنه‌ای به نیویورک و مطالب سخنرانی ایشان داشتیم. بالاخره تصمیم گرفته شد که ایشان در این اجلاس شرکت کنند. ورود ایشان به نیویورک، با تحرک وسیع آمریکا در خلیج‌فارس به نفع عراق و علیه ایران و حمله‌ آمریکا به کشتی "ایران اجر"، گروگان گرفتن کشتی و سرنشینان آن و شهادت سه تن،  همزمان شد. رئیس جمهور به عنوان دومین سخنران اجلاس،  مطالب مهمی را مطرح کردند و به خصوص سیاست ایران را در مورد جنگ تحمیلی و حضور نیروهای بیگانه در منطقه به خوبی تبیین کردند که تأثیر زیادی در روشن شدن وضع منطقه و سیاست ایران و دفاع مظلومانه مردم ایران در جنگ تحمیلی و... داشت.

در جلسه سران تصمیم گرفته شد که هنگام مراجعت ایشان از این سفر موفق، به عنوان قدردانی در فرودگاه از ایشان استقبال شود. و من در سخنان پیش از دستور جلسه دوم مهر، از محتوا و آثار سخنان ایشان تمجید کردم که برای معرفی اصول و مبانی انقلاب، منطق برحق ایران در دفاع مقدس، و اقدام و روش خلاف صدامیان، و شرارت‌ها و جنایات جنگی متجاوزان، ستم‌های قدرت‌های استعماری نسبت به انقلاب ایران، و کجروی رسانه‌ها و امپریالیسم خبری، مظلومیت و تنهایی ایران در دفاع مقدس و صلابت انقلاب و امام و رزمندگان، بسیار سودمند بود.

 

تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام

اختلافات لاینحل بین مجلس و شورای نگهبان، تعدادی از طرح‌ها و لوایح مهم را معطل می‌کرد که در مواردی با دخالت امام مشکل حل می‌شد و در مواردی به بن‌بست می‌رسیدیم. پس از بحث‌های فراوان به این نتیجه رسیدیم که در این گونه موارد نیاز به داور داریم و باخبر شدیم که امام هم در همین فکرند.

به همین خاطر در نامه‌ای که در تاریخ 15 بهمن 1366 و با امضای سران قوا و نخست‌وزیر نوشته شد، از امام درخواست گردید که اگر به تصمیم رسیده‌اند، بجاست که این تصمیم مهم، دچار تأخیر نشود و امام در جواب نامه‌ها، در تاریخ 17 بهمن 1366 فرمان تأسیس نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام را صادر فرمودند و اعضای آن را هم مشخص کردند و دستور تدوین آئین‌نامه را دادند.

پیش‌نویس آئین نامه را تهیه کردیم و برای تصویب خدمت ایشان فرستادیم و پس از تصویب ایشان، مجمع کار خود را آغاز کرد که از آن وقت تاکنون، مشکل اختلافات بین مجلس و شورای نگهبان رفع شده است.

علاوه بر این، موارد مهم دیگری هم بود که مشخص بود شورای نگهبان نمی‌تواند با آن موافقت نماید،  امام آنها را به مجمع احاله می‌کردند؛ از قبیل قانون تعزیرات و قانون مبارزه با مواد مخدر؛ البته یکی از دلایل این اقدام، شرایط جنگی و اضطراری کشور بود و قرار بود بعد از عادی شدن وضع، این گونه مصوبات از طریق عادی در مجلس اصلاح شود. متاسفانه بعضی از آنها هنوز برجا مانده است؛ البته مقام معظم رهبری اجازه داده‌اند تا مجلس این گونه قوانین را اصلاح کند.

در بازنگری قانون اساسی که از زمان حیات امام و به دستور ایشان آغاز شد و در ابتدای مسئولیت رهبری آیت‌الله خامنه‌‌ای ادامه یافت، مجمع در قانون اساسی گنجانده شد و بخش سیاست‌های کلی و مواردی دیگر، به وظایف مجمع اضافه گردید.

 

قانون کار

یکی از بحث‌های داغ مجلس، لایحه قانون کار بود که سرانجام در بیشتر موارد اختلاف، خواست جریان چپ رای آورد، ولی اکثر آنها از سوی شورای نگهبان رد شد و مجلس هم برای تأمین نظر شورای نگهبان، اقدام موثری نداشت. سرانجام پس از تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، این لایحه به مجمع احاله شد و مجمع با اختیاراتی که از سوی امام داشت، با اصلاحاتی در مصوبات مجلس، آن را در تاریخ 29 آبان 1366 تصویب و برای اجرا به دولت ابلاغ کرد.

برای حل مشکل اجازه اخراج کارگران که از موارد داغ اختلافات بود، با پیشنهاد وزارت کار، استخدام با قرارداد موقت گنجانده شد که کارفرما از ترس عدم امکان اخراج کارگر، از استخدام کارگران خودداری نکند. موج بیکاری آن زمان که در اثر جنگ پیش آمده بود و به حدود 15 درصد نیروی کار رسیده بود، چنین تصمیمی را هم برای کارفرما و هم برای کارگران و هم برای وزارت کار قابل قبول نموده بود، ولی در سال‌های بعد، بخشی از کارگران از این مصوبه ابراز عدم رضایت کردند و خواستار اصلاح آن شدند و کارفرماها هم از مواد دیگر قانون کار ناراضی بودند و خواهان اصلاح قانون کار شدند و تاکنون دولت‌ها  و مجالس، نخواسته‌اند وارد این اقدام چالش‌زا شوند.

 

گروگان‌ها در لبنان

در ادامه حوادث مربوط به حل مشکل گروگان‌ها در لبنان که از سال 1365 ، ایران با هدف حل مشکل و ملاحظات انسانی و نیز مطالبه حقوقی که بر کشورهای صاحب گروگان‌ها داشت، با تلاش زیاد با کمک نیروهای هوادار جمهوری اسلامی سرنخی از جریان گروگان‌گیری بدست آورد که داستان طولانی دریافت سلاح از آمریکا در مقابل شفاعت جهت رهایی گروگان‌ها در خاطرات سال گذشته و کتاب مجزایی که منتشر شده[4]، آمده که منجر به سفر مک‌فارلین به ایران شده بود و پس از افشای این مبادلات، کار ناتمام ماند. کشورهای دیگر غربی هم وارد گفت‌وگو با ایران و لبنان و سوریه شدند که ضمن نجات چند گروگان، بعضی از مشکلات بین ایران و آن کشورها هم برطرف شد.

از جمله این کشورها، فرانسه بود که چند مسئله گره خورده با هم داشتیم، از قبیل حضور منافقین و تحرکات آنها در فرانسه و تخلف‌های فرانسه از قراردادهای هسته‌ای و عدم توجه به حقوق سهام ما در شرکت‌های غنی‌سازی اورانیوم [اورودیف و نپرداختن طلب یک میلیارد دلاری ایران که رژیم شاه به فرانسه وام داده بود؛ البته از این رهگذر توانستیم بخشی از مطالبات ایران را بگیریم وکمک کنیم تا  افراد اسیر وگروگان در لبنان آزاد شوند.

 

آیت‌الله منتظری

آیت‌الله منتظری در سال 1364 از سوی مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب شدند. ایشان با اتکاء به این مقام و شخصیت علمی و جهادی که داشتند، در بسیاری از مسائل ابراز نظر می‌کردند و در مواردی حالت انتقادی  داشتند که گاهی هم با نظر امام ناسازگار بود.

رسانه‌ها، از جمله رسانه ملی، اظهارات ایشان را در مسایل جنگ، اوضاع اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، قضائی، سیاسی و ... پوشش می‌دادند. از طرفی نظرات آقای سیدمهدی هاشمی قهدریجانی، برادر داماد ایشان و از افراد مورد اعتمادشان از پیش از انقلاب، در افکار و مشی‌ آقای منتظری مؤثر بود که بخشی از افکار او شبیه فرزند شهید آیت‌الله منتظری، آقای محمد منتظری، تند و فراانقلابی بود.

رفته رفته بخشی از رفتارهای آقای منتظری، باعث رنجش امام شد و تذکرات و نصایح ایشان و مذاکرات ما هم نتوانست تغییری در رفتار ایشان بوجود آورد.

وزارت اطلاعات بخش مهمی از اشکالات را زیر سر آقای سیدمهدی هاشمی می‌دید و پیشنهاد جدایی او را از بیت آقای منتظری داد و امام هم پذیرفتند و فشارها نتوانست آقای منتظری را قانع نماید. حتی پیشنهاد دادن سمت سفارت با هدف دور شدن از ایشان را هم به معنای قصد تبعید تفسیر کردند.

وزارت اطلاعات آقای مهدی هاشمی را بازداشت کرد که با توجه به مسائلی که قبل و بعد از انقلاب داشت، محاکمه و اعدام شد. این اقدام به جای اینکه باعث نجات آقای منتظری شود، بر خشم و عدم رضایت و انتقادات ایشان افزود و سرانجام منجر به عزل ایشان از سمت قائم مقامی امام گردید. در سراسر کتاب به ترتیب بروز حوادث و تصمیمات به این مسئله برخورد می‌کنید.

 

اصلاح وصیت‌نامه امام

امام سال‌ها قبل در تاریخ 26 بهمن سال 1361 وصیت‌نامه‌ای نوشته بودند و یک نسخه از آن در گاوصندوق دفتر من در مجلس و نسخه‌ای را نزد تولیت آستان قدس امام رضا(ع) به امانت گذاشته بودند.

در تاریخ 19 آذر 1366 ایشان، سران و مدیران ارشد کشور را دعوت کردند و در حضور سران و حاج‌احمدآقا و جمعی دیگر، متن جدید وصیت‌نامه را در پاکت سربسته‌ به ما دادند و بار دیگر دستور دادند که متن جدید به محل سابق برگردد. اینجانب و همراهان بدون اینکه از متن سابق و جدید اطلاعی داشته باشیم، آن را در گاوصندوق مجلس خبرگان گذاشتیم و متن دیگر تحویل آستان قدس رضوی شد.

 

مسایل و موارد دیگر

در کنار مسایل مهمی که به آنها اشاره شد، در طول سال 1366 موارد دیگری هم در سطوح داخلی و خارجی رخ داد که بر اساس ترتیب تاریخی در روزهای مربوطه با این موارد برخورد می‌کنید. مسایلی که در صورت نیاز در پانویس‌ها، توضیحات تکمیلی آمده و اگر نیاز نبوده، به همان متن خاطرات بسنده شده است.

یکی از حوادث بسیار تلخ در این سال، فاجعه درگیری نظامیان سعودی در مکه مکرمه با حجاج بی دفاع جمهوری اسلامی است که منجر به شهادت حدود 400 حاجی و جراحت بیش از هزار نفر زائر بیت الله الحرام گردید و باعث قطع روابط دو کشور و آثار زیانبار دیگر شد مطالب مربوط به این فاجعه را در متن و حواشی و ضمایم می خوانید

 

*   *   *

 

در خصوص سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها، جلسات و دیدارهای خارجی فراوانی که در طول سال داشتم، در پانویس صفحات، نکات مهم آنها آمده است و همراه انتشار این خاطرات، مشروح سخنرانی ها، مصاحبه‌ها،  پیام ها و نطق‌های قبل از دستور و مشروح مذاکرات بعضی از جلسات که اسناد دیداری و شنیداری آنها موجود است، در کتاب های جداگانه‌ای می‌آید. در بخش ضمائم هم علاوه ‌بر شرح کامل چند عملیات، نکات مهم تاریخی برای استناد خاطرات آمده است که مطمئناً بر غنای کار می‌افزاید.

 

حرف آخر

این جلد از خاطرات، دهمین کتاب خاطرات من است. کتاب "دوران مبارزه" مربوط به قبل از انقلاب و بقیه مربوط به بعد از پیروزی انقلاب می‌باشد. خاطرات قبل از انقلاب با شیوه مصاحبه تهیه و تنظیم شده و سال‌های 57، 58 و 59 هم با مصاحبه و از روی اسناد تنظیم گردیده است. در آن سال‌ها یادداشت روزانه نداشتم، ولی سخنرانی‌ها، پیام‌ها، نامه‌ها و مصاحبه‌های فراوانی داشتم که به اندازه کافی سند معتبر برای نوشتن خاطرات در اختیار می‌گذارند.

اما از اول فروردین سال 60 هر روز در یک صفحه از سررسید همان سال، یادداشت‌هایی درباره کارهای خودم و حوادث مهم داخلی و خارجی می‌نویسم و این کار تاکنون ادامه دارد و عملاً برای هر سال یک کتاب آماده در یک تقویم ]سررسید[ بزرگ موجود است و بنا داریم هر سال یک جلد از آن توسط دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شود.

در چاپ و نشر خاطرات، تقریباً عین عبارات مکتوب دستی من می‌آید، جز در مواردی که اشتباهی باشد و یا نشر آن ضرری داشته باشد و یا به کسی توهین شود. سعی می‌شود مطالب مربوط به دیگران در صورتی که احتمال عدم رضایت طرف داده شود، با خود او در میان گذاشته شود و در صورت عدم موافقت، نوشته نمی‌شود.

در موارد بسیار نادری، اگر چیزی هنوز از اسرار نظام باشد، چاپ نمی‌شود اما چون هنگام نوشتن، توجه داشته‌ام که موارد سری را ننویسم، بنابراین موارد حذف، نزدیک به صفر است. معمولاً قبل از چاپ، نسخه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای می‌دهم و نظر ایشان را می‌خواهم. ایشان در موارد کمی اظهار نظر می‌کنند.

دفتر نشر معارف انقلاب در کنار انتشار کتاب خاطرات، چند کتاب دیگر شامل مجموعه سخنرانی‌ها و پیام‌ها، مجموعه خطبه‌های جمعه، مجموعه مصاحبه‌ها و مجموعه نطق‌های پیش از دستور مجلس شورای اسلامی، مربوط به همان سال را ضمیمه کتاب اصلی منتشر می‌کند که این کتاب‌ها می‌توانند مستندات مطالب خاطرات یا توضیحات بیشتر و یا مستقل از آن باشند.

در پاورقی کتاب خاطرات نیز، ویراستار توضیحاتی راجع به مطالب مبهم می‌نویسند که معمولاً با کسب نظر خود من است. به هر حال سعی و وقت زیادی می‌شود که اصالت و صحت مندرجات تضمین شود و تغییرات، بسیار جزیی و معمولاً لفظی است و اگر در ویراستاری کلمه‌ای اضافه شود، در داخل کروشه می‌آید.

خوشبختانه دفتر نشر معارف انقلاب متن تمامی خاطرات نگاشته شده را به لوح فشرده هم منتقل کرده است که در صورت آسیب دیدن یادداشت‌ها، نسخه‌های دیگری وجود داشته باشد.

از خداوند متعال شاکرم که توفیق ثبت تاریخ مشعشع انقلاب را تا آنجا که به خود من مربوط است و نیز توفیق نشر بخشی از آن را عطا فرموده است. از تمام کسانی که در این راه مساعدت دادند، متشکرم.

براساس خاطرات روزانه‌ای که می‌خوانید، در کنار موارد نگران‌کننده، به خاطر پیروزی‌های مشعشع نظامی و مقدمات پیروزی‌های سیاسی و همچنین تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که نشان از پویایی فقه شیعه با اجتهاد به روز است، سال 1366 در مجموع، سال موفقی برای نظام اسلامی ایران بود.

 

اکبر هاشمی رفسنجانی

17/10/1388

 

[1] - در روز دوم مرداد 1366 ، انفجار مین، شکاف بزرگی در بدنه کشتی بریجتون ایجاد کرد و در چهار مخزن از 31 مخزن آن آب وارد شد.

[2] -  سوره محمد – آیه  7

[3] - سوره ابراهیم – آیه 7

[4] - برای مطالعه بیشتر رجوع کنید ← کتاب ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح _ آزادی گروگان‌ها، محسن هاشمی، حبیب الله حمیدی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1388.