مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه‌ آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره نمازجمعه

مصاحبه‌ آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره نمازجمعه

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۸ تیر ۱۳۸۳

○ خیلی ممنون که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. اولین سوال ما این است که جایگاه نمازجمعه در نظام جمهوری اسلامی چگونه است؟
● بسم‌الله‌الرحمن الرحیم. اساس برنامه‌های اسلامی بیشتر در ارتباط با مردم تعریف می‌شود. شیوه پیغمبر (ص) همین بوده و دستورات قرآن این است که مدیریت نظام در هماهنگی با مردم است. اسلام برنامه‌های متعددی برای ارتباط مسئولین با مردم دارد تا مسائل مردم و مسائل نظام با مردم مطرح شود.  نماز اصولاً عبادتی بین بنده و خدا است، امًا روی نمازهای جماعت خیلی تأکید شده است. با اینکه ارتباط با خدا است، اما اینکه نماز را در مسجد و یا در جمع بخوانند، این حکم سیاسی است. حتی نمازهای یومیه چنین است. اوج آن نمازجمعه است. چون نمازهای یومیه می‌تواند در
هرجایی و هرمکانی که چند نفر جمع شده‌اند، خوانده شود و بهتر است در مسجد باشد. ممکن است در یک شهر دهها نمازجماعت در موقع نماز برپا باشد، اما در مکتب شیعه این‌گونه است که در شعاع دو فرسخ یک نمازجمعه برگزار می‌شود که رسمی است. طبعاً نمازگزاران در یک نقطه جمع می‌شوند که شکوه دیگری دارد و معنای دیگری پیدا و اهداف دیگری را هم دنبال می‌کند.
به علاوه در نمازجمعه دو خطبه تعبیه شده که در نمازهای معمولی نیست. نمازجمعه دو رکعت است و دو خطبه هم دارد. مفاهیم خطبه هم مهم است. سخنرانی معمولی، مقاله علمی و کنفرانس تخصصی نیست. خطیب باید یاد و حمد خدا و صلوات بر پیغمبر (ص) را به خاطر محوریت آنها در اسلام داشته باشد. باید در مورد تقوا مسائلی را بیان کند و مردم را دعوت به سوی تقوا کند و به سوی تقوا ببرد. خیلی از فقها لفظ تقوا را می‌گویند. مسئله مهم‌تر این است که مسائل روز در خطبه بیان شود. بالاخره هر ملت و اجتماعی مسائلی در محدوده خود و کشورشان و مسائلی در محدوده جهانی دارند که مسائل روز آنهاست و باید خطیب درباره آنها سخن بگوید. در ایام هفته اتفاقاتی می‌افتد که خطیب باید با مردم در میان بگذارد. طبعاً خطیب جمعه باید خیلی ازمسائلی را که مردم و نظام می‌خواهند، مطرح کند. یعنی پلی بین مردم و نظام است. چون منصب رسمی و حکومتی است و از طرف حاکم تعیین می‌شود، نماینده و سخنگوی نظام است. ولی چون باید عدالت داشته و مورد وثوق مردم باشد و مردم حاضر باشند نماز خود را به او اقتدا کنند، یک آدم معمولی نیست. کسی است که مردم حاضر هستند اعتماد کنند و تکلیف شرعی خود را به نماز او مرتبط کنند. بنابراین حالت طرفینی دارد. مجموع اینها را که نگاه می‌کنید، می‌بینید نمازجمعه جایگاه بسیار بسیار حساسی در عبادت دارد. در حالی که توده و انبوه مردم جمع شدند و توجه‌شان به خداست، مسائل روز مطرح می‌شود و چاشنی تقوا در آن وجود دارد. چون هفتگی هم هست، فرصتی برای مردم است. بنا بود در اسلام روز جمعه روز تعطیل باشد و مردم گردهم جمع شوند. چون فاصله یک هفته‌ای هست، در طول هفته همیشه مسائلی وجود دارد که باید در اجتماعی مثل نمازجمعه مطرح شود. فکر می‌کنم چنین برنامه‌ای در جاهای دیگر نیست. در مکاتب و ادیان دیگر مراسمی به این صورت هفتگی، عمومی، منحصر به فرد در یک شهر، به حالت عبادی و پاسخگوی رسمی نظام نیست که بالاترین مقام نظام که در نظام ما رهبری است، برای مردم صحبت می‌کنند. اگر ائمه معصـوم باشند، یا کسی را تعیین می‌کنند و یا خودشان می‌آیند. اصـل براین اسـت کهوقتی هستند، خودشان بیایند. این باعث می‌شود که نمازجمعه جای مورد اعتماد مردم است و مردم حلّ مشکلات و بارانداز روحی خود را در آنجا ببینند. فکرمی‌کنم نماز –جمعه ‌یکی ‌از برنامه‌های فوق‌العاده ابتکاری اسلام است. هرجا نمازجمعه درست اجرا شود، مؤثر است.
○ فرهنگ‌سازی حضور اقشارمختلف مردم،خصوصاً مسؤولان در نمازجمعه باید به چه شکل باشد؟
● تعریف فرهنگ این است که چیزی مدتی حضور داشته باشد و یا جریانی که در مردم تبدیل به حالت ثابت شود. اگر یک روحیه در مردم تثبیت شود و بصورت آداب و سنن در بیاید و مردم جزء وجود و جامعه‌شان ببینند و دلشان بخواهد آن را داشته باشند، آن فرهنگ است. یک سری عبادات است که در مردم فرهنگ است. بالاخره، مردم عباداتی دارند. اگر نمازجمعه آنطور که اسلام طراحی کرده، از اول تا بحال در جامعه بود، به طور طبیعی فرهنگ می‌شد. چون اگر برای دوره طولانی بماند، جزء زندگی مردم می‌شود. شیعه این‌گونه نبود. چون خیلی از فقها نمازجمعه را در غیاب ائمه یک منصب حکومتی می‌دیدند. در موقعی که حکومت حقی سرکار نبود و سلاطین زمان به عنوان حاکم جور شناخته می‌شدند، نمازجمعه تقریباً در میان شیعیان نبوده و اگر بود، خیلی محدود و یا مهجور بوده است. بعد از انقلاب با این وسعت که می‌بینید، آغاز شد. فکر می‌کنم اگر برنامه‌هایی طراحی شود برای اینکه مردم بیشتر علاقمند شوند و احساس نیاز بیشتری به نمازجمعه کنند و حضور در نمازجمعه را وظیفه خودشان بدانند، خیلی آسان و زود می‌تواند تبدیل به فرهنگ شود. البته باید در آموزشها از سطح مدارس آغاز شود و بچه‌ها در خانه، مدرسه، دانشگاه و فضاهای فرهنگی به عظمت و تاثیر نمازجمعه پی ببرند. در کنار این، نمازجمعه‌ها باید موثر باشد. اگر مردم احساس کنند این هم مثل نمازجماعتی است که در جاهای دیگر می‌خوانند، طبعاً آن حالت پیدا نمی‌شود. باید احساس کنند که عظمت و استقلال کشورشان و حضور مردم در صحنه، جای مطرح شدن حرف مردم، جای شنیدن سیاستهای نظام و خیلی چیزهای دیگر است. اگر در دوره‌ای این‌گونه عمل کنیم، فکر می‌کنم کم کم بیشتر جذب شوند و وقتی هم جذب شدند، اگر با همان شرایط خوب ادامه پیدا کند، حالت فرهنگی آن حفظ می‌شود. ولی اگر نمازجمعه از خاصیت واقعی‌اش خالی شود، مردم نمی‌‌آیند. نکته‌ای در اینجا هست که بسیار مهم است. در زمان معصوم تقریباً همه فقها و خود معصوم نمازجمعه را واجب می‌دانند. یعنی اگر شما در تهران باشید و بخواهید نماز بخوانید و نمازجمعه‌ای در شهرتان وجود داشته باشد، بر شما واجب است که در نمازجمعه شرکت کنید. اگر فتوا این باشد، همه می‌روند. آنهایی که اهل نماز هستند، چاره‌‌ای ندارند، وگرنه گناه کرده‌اند. منتها با توجه به شرایط تاریخی، فتوای علما بخصوص شیعه این بوده است که بعضی‌ها اصلاً حرام می‌دانستند و می‌گفتند در زمان معصوم نمازجمعه وجود دارد و در غیر زمان معصوم نمی‌شود. بعضی‌ها هم واجب تخییری می‌دانستند که عمدتاً این‌گونه است. یعنی اگر نمازجمعه‌ای بود، مردم مخییر هستند که نمازظهر را در جای دیگر بخوانند و یا نمازجمعه بخوانند. وقتی تخییر باشد، در جاهایی مثل تهران که آمدن به محل واحد بعد از دو فرسخ سخت است، اختیار دارد که در خانه و یا در مسجد مجاور خانه خود بخواند. اگر آن حالتی که الان اهل سنت دارند و در بعضی از مذاهب اهل سنت که بر مردم تکلیف است و نمی‌توانند نمازظهر بخوانند و باید نمازجمعه بخواند باشد، بیشتر شرکت می‌کنند. این مربوط به اشخاصی نیست. فتوای آقایان است، فتوای امام هم همین بوده است. این باعث می‌شود که حضور مردم که برای عظمت نمازجمعه طراحی شده، کمتر به چشم بخورد.
○ چگونه می‌شود نمازجمعه را از بعضی مسائل انحرافی مثل سیاسی شدن جدا کرد؟
● ما هرچه که به اسلام و دین مربوط باشد، چه مراسم دینی و چه نماز باشد، در محدوده دینی باید متعلق به همه بدانیم. اگر در مقابل کفر و دشمن اسلام و در مقابل ضدانقلاب قرار بگیریم، به هرحال نمازجمعه به جناحی که از اسلام دفاع می‌کند، وابسته است. منتها دیگر جناح نیست، بلکه متن است. اگر در یک جامعه مثل ما، مسلمانانشان اختلاف سلیقه دارند، نباید در مورد نمازجمعه با نگاه حزبی و یا جریانهای سیاسی نگاه کرد. فکر می‌کنم یکی از گناهان بزرگ این است که از دین در مسائل داخلی خود اهل دین استفاده ابزاری کنیم. ممکن است سلیقه دیگری را قبول نداشته باشیم. حتی امام جمعه را قبول نداشته باشیم، ولی نباید از تریبون نمازجمعه برای ایجاد تفرقه در بین جریانهای اسلامی که وجود ندارند، استفاده کرد. برای این‌گونه اعمال جای دیگری وجود دارد. در کلوپ حزبی و روزنامه حرفهایشان را بزنند. شاید نظر عموم این است آنچه که مربوط به اسلام است، مربوط به همه مسلمین است و نباید وسیله تفرقه و جدایی شود. تریبونهای نمازجمعه هم باید این‌گونه باشد. ممکن است چند جریان سیاسی داشته باشیم و بعضی‌ها دسترسی به تریبون‌های نمازجمعه نداشته باشند که نباید ضرر کنند. باید آنها هم بتوانند مثل همه مسلمانها در نمازجمعه حضور داشته باشند و احساس نکنند که مال خودشان نیست.
○ چگونه باید با فرهنگ‌سازی جوانان را به سمت نماز جمعه جلب کرد؟
●جوانان یک سری عواطف مربوط به سن، تحصیل و شغلشان دارند که مربوط به روحیه جوانی است. جوان، نوجوان، پیر، زن و مرد در خیلی چیزها مشترک هستند، ولی بعضی خواسته‌هاست که بیشتر به جوانها برمی‌گردد. طبعاً باید در برنامه‌های نمازجمعه از همان اول تا آخر، از مناظری که آنجاست و شیوه دکوری که درست می‌کنند، برنامه‌های جنبی که دارند، نمایشگاه و کتابی باشد، برنامه‌های هنری باشد و محیطی که می‌آیند، شکل ظاهری نماز هم جوان پسند باشد و شادابی جوان را حفظ کند. آنچه جوانان می‌خواهند در مسائل ظاهری ببینند، لحاظ شود. مهم‌‌تر از همه اینکه مطالبی که در مورد آن بحث می‌شود، چه خطیب و چه سخنرانان پیش از خطبه که صبحت می‌کنند، شعارها و خطبه‌ها و دیگر مسائل که فرهنگ ساز است، با سلائق جوانان سازگار باشد. جوانان طبعاً فراغت بیشتری دارند. به آموزش هم بیشتر علاقه دارند. مطالبی که مطرح می‌شود، برایشان مفید و به زندگیشان هم مربوط باشد. اگرچنین شود، جوانان و نوجوانان علاقه‌مند می‌شوند که شرکت کنند. به هرحال برنامه‌های جوان‌پسند جرا شود. البته نمی‌گویم که در برنامه‌ها حدود شرعی را مراعات نکنند. باید مراعات کنند. ولی شرع هم دامنه عریضی دارد و توجه بسیاری به نیازهای روانی جوانان داشته است.
○ ارزیابی شما از وضعیت کنونی نمازجمعه و درصد رعایت مطالب بالا چیست؟
● تا حدودی مراعات می‌شود. بخاطر اینکه آنهایی که الان در ستادهای نمازجمعه هستند. و یا خطبا و سخنرانان کسانی هستند که علاقه‌مندند به جوانان خدمت کنند. طوری است که تمام تلاششان در جهت باشکوه برگزار کردن نمازجمعه است و سعی در جلب جوانان دارند. ولی باید بهتر از این شود. یعنی اگر ستادها عالمانه‌تر و هنرمندانه‌تر عمل کنند، هنر اینجا خیلی حرف می‌زند. اگر از شیوه‌های هنری خوب در برنامه‌هایشان استفاده کنند، بهتر خواهد شد . به طور قطع باید روانشناس و جامعه‌‌شناس داشته باشند و سلائق قشرهای مختلف را بدانند و برای آنها برنامه‌ریزی کنند. باید اقناع باشد تا همه چیز جوان پسند و نو باشد. خطیب خیلی باید کار کند، مطالعه کند، اگر آموزش ندارد، باید آموزش بدهند. الان خطبای جمعه همینطوری هستند. برای چنین برنامه‌هایی آموزش ندیده‌اند. درس خوانده‌اند و تمرین کرده‌اند. تریبونی مثل نمازجمعه باید یک دوره آموزشی خوب داشته باشد تا ریزه‌‌کاریها و ظرافت‌ها  آموزش داده شود. به طور کلی ما برنامه خاصی برای تربیت خطیب و سخنران نداریم که باید انجام شود.
○ به صحبت‌های خطیب نمازجمعه اشاره کردید. به طور خاص عرض می‌کنم تا بازتر وارد مسئله شویم. شما بارها در نمازجمعه به درستی اشاره کردید که عراق باتلاق آمریکا خواهد بود. در روزهای اخیر بمب‌گذاری‌های زیادی را در عراق شاهد هستیم و همزمان دولت آمریکا شروع به چیدن نیروهای خود در دولت موقّت کرد که امروز رسماً تشکیل شد. تحلیل حضرت‌عالی از این مسایل چیست؟
● آمریکا آمد که در عراق بماند. به فکر حذف صدام نبود که مردم عراق راحت شوند. صدام را خودشان به این صورت درآوردند. اگر از ابتدا نیاوردند، در مقاطعی تحت حمایت آنها بود. به خصوص در دورانی که با ایران می‌جنگید، صریح حمایت می‌کردند. اینها آمدند که به خاطر نفت، اسراییل و ایران بمانند و در خلیج فارس حضور محکمی داشته باشند. طبیعی است که نمی‌توانند برای همیشه کشور را اشغال کنند. البته فکر می‌کردند دوره اشغال طولانی است. خودشان چهار، پنج سال می‌گفتند. ولی زود فهمیدند که هزینه‌های جانی، مالی و آبرویی دارد. به نظر می‌رسد که برنامه‌ریزی کردند تا مسؤولیت خود را زودتر کم کنند. طبعاً الویت آنها این است که دولت‌های دست‌نشانده‌ای داشته باشند که مهره‌های آنها باشند تا منافع آنها را حفظ کنند. این برای استعمار شیرین‌تر است. چون در گذشته‌های دور استعمار حضور فیزیکی داشت. بعد که ملت‌ها بیدار شدند، استعمار نو آوردند تا از طریق حکومت‌های دست‌نشانده همان اهداف را پیگیری کنند. الان این هم مشکل شده است. الان باید ظریفتر مهره چینی کنند تا آنچه را که می‌خواهند، در عراق داشته باشند. البته فکر می‌کنم این هم دیگر نمی‌شود. چون مردم هوشیارند. به هرحال آمریکایی‌ها علی‌رغم دروغ‌گویی‌ها شعار دموکراسی می‌دهند. فردا باید انتخابات کنند و مردم هم کم و بیش چهره‌ها را می‌شناسند. به کسی که بخواهد فرمان آمریکا را اجرا کند، رأی نمی‌دهند. مگر اینکه دست مردم را کوتاه کنند که در آن صورت وضع فعلی می‌شود. یعنی اگر دست مردم در جایی مثل عراق کوتاه شود، دست به اسلحه می‌برند و نافرمانی، اعتصاب و تخریب می‌کنند. نمی‌گذارند حکومت غیراز خواسته آنان شکل بگیرد. مخصوصاً که بر آنها حاکم بود. عدّه زیادی از عراقی‌ها در خارج هستند که می‌خواهند برگردند که شرایط را به گونه‌‌ای دیگر می‌کند. باید منتظر باشیم که آمریکایی‌ها درصدد مهره چینی باشند و تا مدتی هم می‌مانند که اگر لازم شد، به نفع مهره‌های خود دخالت کنند.
این هم از مشکلات است. مردم همین‌گونه نگاه نمی‌کنند. نمی‌گذارند نیروهای بیگانه سربازخانه‌ها را اشغال کنند و مردم در خطر باشند. اگر روندی که قابل پیش‌بینی است، ادامه داشته باشد، آمریکا باید به سرعت خود را از عراق خلاص کند. اینکه با هزینه و آبرو باشد یا نه،  بحث‌های بعدی است.
○ فرمودید هدف اصلی آمریکا در عراق، ایران است. خواستیم نظرتان را درباره نظر مشترک آمریکا و اروپا در مورد پرونده هسته‌ای ایران بدانیم.
● هدف اصلی نگفتم. یکی از اهداف بود. خود عراق به اندازه کافی هدف است. چون همه چیز دارد. مسئله تقویت اسراییل هم هدف است. فکر می‌کردند حضور آنها عقبه‌‌ای برای اسراییل است. از اول نظرم این بود که آمریکا و اروپا در یک چیز مشترک هستند و آن، اینکه نمی‌خواهند ایران تکنولوژی هسته‌ای، حتی موارد صلح‌‌آمیز داشته باشد. این را صریحاً به ما گفتند. منتها زبان برخورد آمریکا با اروپا فرق می‌کند. آمریکایی‌ها خیلی خشن حرف و تهمت می‌زنند که ایران می‌خواهد استفاده نظامی کند. اروپایی‌ها از مذاکره، دوستی و معامله وارد شدند. اشتباه اروپایی‌ها این بود که در قطعنامه اخیر خیلی زود با آمریکایی‌ها همصدا شده‌اند. اگر می‌خواستند سیاست قبلی را ادامه دهند، نمی‌بایست در اینجا موضع مشترک بگیرند.
به هرحال آنچه که ما می‌خواهیم، این است که از این دانش مهم، ارزشمند و استراتژیک عصر خود استفاده کنیم که استفاده می‌کنیم. این حق ما، ملت ما و ایران است. آنها هم می‌خواهند جلوی ما را بگیرند. به هرحال اینجا با آنها چالش داریم. خیلی چیزهاست که آنها نمی‌خواهند ما داشته باشیم. مثلاً نمی‌خواستند موشک و سلاح کلاسیک برای دفاع داشته باشیم. نمی‌خواستند تکنولوژی استفاده از نفت و گاز را هم داشته باشیم. می‌خواستند دانشگاههای ما ضعیف باشند که از همه اینها عبور کردیم. این هم یکی از آن موارد است. فکر می‌کنم بالاخره حق خود را می‌گیریم.
○ به عنوان سؤال آخر، آینده انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
● بسیار خوشبینم. چون انقلاب مراحل سخت خود را گذرانده است. اولین مرحله که خیلی مهم بود، پیروزی بر رژیم پهلوی و آمریکا بود که به دست آمد. مرحله دوم شورشهای اول انقلاب بود که گروههای مسلح داخلی و احزاب فراوان در آن دوره شکل گرفته و برای ما مشکل درست کرده بودند که از این هم گذشتیم. خیلی تلاش کردند که با کودتا و تحریم رژیم تثبیت نشود که از آن هم گذشتیم. آخرین حربه آنها جنگ بود که به ضررشان شد و ما به خوبی گذشتیم و نیرومندتر از قبل، از جنگ بیرون آمدیم. امید بسته بودند که ایران نتواند کشور را اداره کند و سازندگی نداشته باشد. چون فکر می‌کردند توده‌‌های عوام انقلاب کرده‌اند. بعد دیدند ظریفترین کارهای علمی، فنی و سازندگی را مردم ایران ساختند و از عهده‌اش برآمدند. از آن مراحل سخت گذشتیم. تجربه تلخی که این بار آمریکایی‌ها و کشورهای اروپایی در افغانستان و عراق به دست آوردند، دیگر تفکر دخالت‌های نظامی را از آنها دور کرد. به نظرم فهمیدند اینها جواب نمی‌دهد. الان با این‌گونه کارشکنی‌ها و چالش‌ها مواجه هستیم که اگر متحد باشیم و مردم با نظام و نظام با مردم صمیمی باشند، استوار و روبه پیش هستند.
○ متشکرم
● موفق باشید.