مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجله آینده سازان پیرامون:تعلیم و تربیت اسلامی تأثیر علم در رشد مادی و معنوی انسان‌ها

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجله آینده سازان پیرامون:تعلیم و تربیت اسلامی تأثیر علم در رشد مادی و معنوی انسان‌ها

  • دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۶۵

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
س ـ اهدافی که می‌تواند برای یک نوجوان و جوان انگیزه تحصیل علوم شود و با جدیت آن را دنبال کند به‌نظر حضرتعالی چیست؟
ج - انگیزه‌های تحصیل برای جوانها و نوجوانها همه چیزهایی که از آثار علم است و تحصیل است می تواند برای آنها هم انگیزه باشد و آنها هم، نوجوان‌ها هم می توانند بفهمند که علم چه آثاری دارد، بقیه افراد کامل تر بیشتر مسائل علم را می‌فهمند و بیشتر به آن توجه می کنند و افراد جوانتر کمتر، ولی به همان اندازه‌ای که می‌توانند بفهمند به همان اندازه در آنها انگیزه به وجود می‌آورد. اولا خود علم، این خودش یک ارزشی است که در فطرت انسان، خودش جاذبه دارد. علم برای انسان نور است، شخصیت انسان را عوض می‌کند. یعنی جزو وجود انسان می‌شود. به طور کلی انسان هم به اندازه علمش رشد وجودی دارد و علم را افراد با تفاوت درجات می‌توانند درک بکنند. جاذبه خود دانستن فطری است یعنی ذاتی هست، این خودش یک انگیزه‌ای است. ثانیآ قدرتی که از ارزش علم به دست انسان می‌آید، علم بهترین نیرو را برای انسان تأمین می‌کند، این را هم همه می‌فهمند، یعنی نوجوانها می‌فهمند، جوانها می‌فهمند، بزرگها می‌فهمند منتهی همان طور که گفتم هر قدر انسان بیشتر به زندگی آشنا بشود و تجربیاتش بیشتر بشود، ارزش علم را بهتر می‌فهمد.
در ضمن برای زندگی کردن اهداف انسانها هر چه باشد، مادی یا معنوی در  
زندگی، از طریق علم اینها قابل تحصیل است، تمام آن چه در خدمت انسانها هست تمام ریشه‌اش در علم است چه منابع و چه مواهبی که ما از طبیعت برمی‌داریم خود طبیعت را هم می‌شود با علم تسخیر کرد و استفاده از طبیعت هم با علم است. اگر اهداف معنوی هم انسانی دنبالش باشد، خوب در انسان هست. معمولا در تعلیمات ابتدائی از کودکی در وجود انسان تزریق می‌شود برای خدمت کردن به مردم، برای شناسائی و برای عبادت عمیق‌تر، شناخت جهان، بهترین راه است برای اینکه انسان بتواند اهداف معنوی خودش را تأمین بکند. علم انسان را مجهز می کند به بینش‌ها، پایه اعمال انسان است اگر بخواهد به مردم خدمت بکند، اگر بخواهد عبادت بکند اگر بخواهد به خودش خدمت بکند، اگر بخواهد رفاه برای خودش تأمین بکند، اگر بخواهد آن را برای جامعه تأمین بکند. همه اینها چیزهایی است که علم دارد و برای جوانها می‌شود تشریح کرد. اینکه حالا کدام یک از آن بهتر است، نمی‌شود درجه‌ای گذاشت، اینکه بگوییم مشخصآ کدام است. علم به‌طورکلی روشنایی و بینش و توسعه و قدرت و همه همت و چیزی برای انسان بهتر از علم نیست.
ارزش علم را باید برای جوانها گفت، آثارش را باید گفت، خودشان دارند می‌بینند اینکه داریم ما می‌بینیم که خود بچه‌ها علاقمندند به این که را بدانند و اهدافی را برای خودشان در زندگی انتخاب کنند و این به دلیل این است که آنها فهمیده‌اند، تأثیر علم را خوب فهمیده‌اند. بعضی‌ها فرض کنید دنبال مدرکی را گرفته‌اند، نفس علم که برایشان چیزی نیست مدرک را وسیله‌ای می‌دانند برای خدمت، وسیله‌ای می‌دانند برای زندگی بهتر، برای شخصیت بیشتر، این اهداف را در علم می‌بینید، یک مدرک فی حدنفسه چیزی نیست، باید جوانها و نوجوانان بدانند که سواد ندارند این را نمی خواهم بگویم بلکه همان دو نفر آدم بد را کنار هم بگذاریم. آن آدم باسواد، دانشش یک ارزش است. نفس دانش یک ارزش است و خودش معناست.

س ـ استقلال علمی و صنعتی کشور منوط به امر تحصیل است شما به عنوان یکی از مسئولین طراز اول جمهوری اسلامی، آینده کشور را در این رابطه چگونه می‌بینید و مسئولیت قشر جوان این جامعه را در راه کسب استقلال علمی کشور چه می‌دانید؟
در مورد سئوال سوم که همه پیشرفت‌های کشور منوط به امر تحصیل و استقلال علمی و صنعتی است و چگونه اینها مطرح است، آینده را چه باید بکنیم خوب اگر کسی این چیزها را قبول داشته باشد استقلال را قبول داشته باشد، از وابستگی متنفر باشد برای  
چنین چیزهایی راهی جز تحصیل نیست. همان طور که شما در مقدمه این سئوال آورده‌اید. اینکه حالا من چگونه می‌بینم وضع کشور را و مسئولیت قشر جوان چیست؟ آینده ما بسیار می‌تواند خوب باشد با توجه به اینکه اسلام که راه ماست برای علم اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل است، علم راهی با ایمان و همراه با اخلاق صحیح و فرهنگ درست می‌خواهد. اگر انشاءاللّه اینها که نیت اسلام است ادامه پیدا کند و همه ابعاد زندگی ما را بگیرد، جامعه ما می‌تواند یک جامعه علمی و فرهنگی و اخلاقی باشد و آن ابعاد مادی گرائی و استفاده‌های ناصحیح از علم در پرتو بینش اسلامی کم‌رنگ می‌شود و با توجه به اینکه نسل جوان ما انصافآ نسل بسیار امیدوارکننده‌ای است، ما امروز قسمت عمده موفقیت‌هایمان را مرهون فداکاریهای نسل جوانمان هستیم و اکثریت نیرومند بچه‌های ما، نیروهای جوان ما، با فطرت اسلامی‌شان الان در راه خوبی قرار گرفته‌اند. آدم می‌تواند مطمئن باشد تحصیلاتی که اینها می‌کنند در آینده در خدمت کشور، در خدمت جامعه در می‌آید. ما نمونه‌های اسلامی از محصولات مدارس و دانشگاه‌ها انشاءاللّه زیاد خواهیم داشت. در آینده خوب مسئولان فعلی کشور هم به تعلیم و تحصیل اهمیت می‌دهند. برنامه ریزیهایی شده و گرفتاری‌های جنگ یک مقدار مانع توسعه کار است. ولی در عین اینکه گرفتار جنگ هستیم ما یک مدت هم توسعه دادیم دانشگاهها و مدارس را و اهمیت دادیم به آنها.
این انقلاب فرهنگی هم که شد و جریانهای ناصالح را حذف کرد تا حدودی از مراکز علمی و تحقیقاتی، اینها همه نوید این را می‌دهد که بچه‌های ما در آینده می‌توانند دانشمندان خوبی باشند.
مسئولیت عمده قشر جوان این است که خودش را آماده بکند برای اداره این کشور به صورت مستقل در همه ابعاد برای کشور اسلامی مثل ما.
یکی دو دهه که از انقلاب بگذرد دیگر خیلی عیب است که ما در علوم و صنایع به دنیای کفر وابسته باشیم. الحمدللّه در همه رشته‌ها ما آدم‌های صالح و اساتید خوب داریم. زمینه تحصیل کاملا برای ما فراهم است. زمینه گرفتن علوم جدید برای ما فراهم است و صنایع هم همین طور. بنیه اقتصادی کشور خیلی خوب است و تحصیلاتشان را وقتی که تمام کنند مجبور نیستند بروند در خدمت بیگانگان و دشمنان و کفار قرار بگیرند. در هر رشته‌ای امروز تحصیل می‌کنند در کشور خودمان مفید باشند و کارا باشند فقط توجه بکنند که تحصیلشان باید در خدمت استقلال علمی و صنعتی کشور باشد.
آن مدرک ارزشش به خاطر علم نمایی‌اش است. به خاطر این است که آئینه علم  
است، در دنیا وقتی به انسانی ورقه‌ای می‌دهند یعنی از این مدرسه فارغ التحصیل شده و یک رشته را به پایان رسانده و دکتری گرفته یا لیسانس گرفته یا دیپلم گرفته یا چیزهای دیگر گرفته، این نشان آن علومی است که ذخیره کرده برای خودش.

س ـ تحصیل علوم در زندگی و رشد مادی و معنوی انسان چه تأثیراتی دارد؟ لطفآ در این مورد توضیحاتی بفرمائید.؟
ج ـ البته باید سعی کرد بچه‌ها را یک بعدی بار نیاورد. ممکن است محیط خانواده، محیط جامعه، محیط مدرسه، برای بچه‌ها بیشتر ابعاد مادی و رفاهی و آثار غیرمعنوی علم را (گرچه خود علم اصلا معناست) بیشتر جلوه داده باشد، طبعآ این حالت جوی است که ممکن است علم بچه را یک بعدی بکند، علم نوجوان را یک بعدی بکند، بعد وجودش را هم یک بعدی بکند، بعد هم دانشمند خیلی مفیدی برای جامعه نشود و یک بعدی بشود. ما باید تقویت کنیم آن جنبه‌های عمومی‌تر و اجتماعی‌تر آثار علم را که وقتی که تحصیل می‌کند هدف گیری‌شان درست باشد، وقتی هم تحصیلش تمام شد به خاطر آن راهی که انتخاب کرده در مسیر صحیح گام بردارد.
اینکه در سئوال دوم می‌پرسید علم در رشد مادی و معنوی انسان چه تأثیراتی می‌تواند داشته باشد. این چیز روشنی است. الان بشریت هر چه دارد، تمام دست‌آوردهای بشریت محصول علم است. فرض بکنید یک جامعه خالی از علم را یعنی علوم اکتسابی را که شروع کرده باشد از زندگی در یک جنگل یک کمی از حیوانات وحشی بهترند که با غرائز زندگی می‌کند، دیگر هر چه که بیایید جلو اینها مال این است که بشر در طبیعت پیروز شده و تسخیر کرده طبیعت را، جنگلها و زمین‌ها و باغها را دریاها را، از ترکیب عناصر زمین این همه صنایع بدیع به وجود آورده، از برق، از اتم، از امواج از همه چیز استفاده کرده، دنیای به این بزرگی را تبدیل کرده به یک موجود کوچکی که در کنترل اوست. از زمین به وسیله آن می‌رود بالا به آسمانها. همه این ترقیات مادی که در زندگی انسان هست، مقایسه کنیم با یک زندگی ابتدائی روستاهای عقب افتاده‌ای که از همه مواهب، صنایع و تمدن جدید محروم‌اند. و زندگی در بهترین نوع امکانات مادی و ترقیات علوم، اینها از آثار علم است.
از لحاظ معنوی هم همه ارزشهائی که بشر خلق کرده، اینها همه مربوط به علم می‌شود. اگر انسانها چیزی یاد نگرفته بودند نه خدا را درست می‌شناختند نه جهان را می‌شناختند و بسیاری از این دستاوردهای فلسفی و علمی که الان انسان‌ها مجهز به آن هستند  
اینها مال همان دستاوردهای علمی انسان است.
انبیاء زحماتی که کشیدند در تاریخ بشر و بینش هایی که اینها آوردند و اطلاعاتی که از عوالم غیب به انسانها دادند و راهها را برای ما باز کردند اینها همه آثار معنوی علم است. در کل چون خود علم اصلا از مقوله معناست و دانشمند اگر هم مادی باشد یعنی جاذبه‌های مادی در او قوی باشد باز رشد معنوی کرده، شخصیت دو نفر مادی را که یکی شان باسواد باشد و یکی شان بی‌سواد باشد در کنار هم بگذاریم هیچ قابل مقایسه نیست. البته علم می‌تواند وسیله کارهای بد بشود، آدم بد می‌تواند از علم سوءاستفاده های زیادی بکند. این طور نیست که هر چه آدم باسوادی است خوب است و هرچه آدم بی سوادی است بد است، نه این چیزهایی که خداوند در انسان قرار داده اگر درس هم نخوانند بالاخره یک سری معلوماتی دارند و یک اطلاعاتی دارند و یک انسان خالی از اطلاعات عمومی و ساده‌ای نیست. اینها، ارزش های اصیل انسانی ممکن است در خیلی‌ها باشد.

س ـ لطفآ توطئه‌هایی را که استکبار جهانی برای جدا کردن جوانان این مرزوبوم از کسب و تحصیل به کار می‌گیرند برای روشن شدن هر چه بیشتر دانش آموزان با این نقشه‌های شوم، برشمارید و پیرامون راه‌های مقابله با آن نیز توضیحاتی بفرمایید.؟
در مورد سئوال چهارم که توطئه‌هایی که دشمنان ما دارند و سر راه جوان‌های ما، دام‌هایی که گسترده شده و چگونگی مقابله با آنها، مهمترین دامی که بر سر راه جوان‌های ما دارند تخلیه کردن اینها از محتوای اخلاقی و بینش های فرهنگی صحیح است که علمشان بعد از تحصیل در خدمت اسلام و عدالت و استقلال و وطن نباشد. برای دنیای استکباری، امروز چیزی شیرین‌تر از این نیست که جوان‌های مستعد کشورهای جهان سوم را مسلح کنند به علم و تکنیک و این علم و تکنیک را از طریق انسانهای وابسته در خدمت خودشان بگیرند. امروز پر است مراکز تحقیقی و علمی و صنعتی کشورهای آمریکا و اروپا از مغزهای مستعد جهان سوم که اینها را مجذوب همان ظواهر شهوایی، رفاه‌های زرق و برق‌دار ظاهری کردند، آنها را برده‌اند آنجا و وابسته شان کرده‌اند از طریق سکس و چیزهای دیگر، یک زندگی ماشینی کم محتوایی برای آنها هدف شده، و آنجا خدمت می کنند. خدمتشان هم وسیله رفاه دنیای استکباری، وسیله سلطه دنیای استکباری می‌شود، وسیله استثمار و استعمار اکثریت دنیاست. مطمئنآ اگر امروز مغزهای جهان سوم را که در مراکز علمی و صنعتی و تحقیقاتی دنیای اروپا و آمریکا دارند کار می‌کنند از آنها بگیریم. آنها خیلی ضربه می‌خورند. این جریان هنوز هم ادامه دارد، ولی این  
جریان متأسفانه به صورت یک جریان ثابت درآمده است که خیلی از چهره‌های مستعد به همین ادله‌ای که اشاره کردیم جذب آنجا می شوند. خوب ما در مدت کوتاهی نمی‌توانیم این کار را که ریشه طولانی چند صد ساله دارد بزنیم، باید برنامه‌ریزی بکنیم، کار تبلیغاتی کنیم، افشاگری بکنیم، عمل نشان بدهیم و کشورهای خودمان را برای زندگی متناسب کنیم. شرایط زیستی خوب را برای انسانهای تحصیل کرده و آماده خدمت فراهم بکنیم تا به طور نسبی بتوانند اینجا زندگی بکنند و آنها را قانع کنیم که خدمتشان در خدمت هموطنانشان است، مردم است، این روحیه هم در خیلی‌ها هست. این طور هم نباید فکر کنیم آن قشر تحصیل کرده‌ای که در ایران هستند اینها همه بریدند از معنویت‌ها، به طور کلی وجدان انسان های این طوری به هر حال گاهگاهی زنگ می‌زند، زنگ خطر می‌زند. مهم این است که ما بتوانیم شرایطی درست بکنیم که حداقل اینهایی که خودمان تربیت می‌کنیم و تحصیل می‌کنند اینجا دیگر گول نخورند و بروند و اگر اینجا پایه را محکم کردیم اینها هم که بیرون هستند برمی‌گردند، ما نیاز به آنها هم داریم. آنها راهمان را نزدیک می‌کنند اگر اینجا باشند. اگر نباشند هم می‌شود رسید، منتهی یک مقداری تأخیر متأسفانه خواهید داشت. به هرحال کار تبلیغی لازم است برای اینکه جوانها را روشن بکنیم کار تحلیلی لازم است کار افشاگری لازم است برای اینکه نشان بدهیم آنهایی که رفتند و در خدمت نیستند چه موجوداتی هستند. دام‌های استعماری را تعریف کنیم برایشان، و سرنوشت انسانهای این جوری را که بالاخره بعد از یک عمر زندگی دست خالی می‌روید پیش خدا، اینها را روشن کنیم. الحمداللّه الان جوان های ما رشدشان خیلی خوب است، خودشان هم می‌فهمند یعنی همین حرکتی که این هفت هشت سال از پیش از انقلاب تا حالا شده اثر خودش را کرده و همین جریان اگر ادامه پیدا بکند، ما این دامها را از سر راه جوانهایمان برداشتیم.

س ـ علم برای علم و علم برای خدا یعنی چه؟ موضع اسلام را در این مورد بفرمائید؟
ج ـ اینکه علم برای علم یا علم برای خدا یعنی چه؟ موضع اسلام چیست؟ من در قسمت اول سئوال اول گفتم، علم برای علم، خود علم خودش ارزش دارد، کسانی هستند برای اینکه عالم باشند برای اینکه بدانند تحصیل می‌کنند و این حالت در خیلی‌ها هست، اشخاص وارسته هم وقتی چیزی را می‌خوانند برای دانستن می‌خوانند، این می‌شود علم برای علم عیبی هم ندارد، فی حد نفسه عیب نیست. منتهی یک مقام بالاتر از این انسان دارد و آن این است که همین علمی که خودش نور است یک هدف بهتری هم پشتش باشد یعنی آدم عالم باشد و این  
علم را هم در خدمت اهداف خوب بگذارد که طبعآ اهداف خوب همان چیزهایی است که خداوند می‌خواهد، خداوند همه خوبی‌ها را برای ما می‌خواهد چه خوبی‌های معنوی چه خوبی‌های مادی چه دنیا چه آخرت. علم را اگر آدم در خدمت مردم بخواهد، علم را برای رشد جامعه بخواهد، علم را برای روشن کردن مردم بخواهد، علم را برای بهتر زندگی کردن، حتی زندگی شخص خودش، یعنی آدم تحصیل علم بکند که زندگی خودش را بهتر کند این هم خودش ارزش است. البته تفاوت است بین کسی که برای زندگی خودش فقط فکر می‌کند، با آن کسی که برای زندگی خودش و دیگران فکر می‌کند. آنکه افق دیدش جامعه هست بهترین نوع کار هست، اما اینکه برای زندگی خودش هم باز تحصیل می‌کند عیب ندارد اگر آلوده نشود به چیزهای بد و این حالت باعث انحصار طلبی و تضییع حق دیگران نشود و علم وسیله استثمار دیگران نشود، این ضد ارزش نیست اینها همه ارزش است. به هرحال علم را چه برای علم بخوانیم، عمل خیر، این می‌شود برای رضای خدا، در راه خدا و این عمل خیر هم درجاتی دارد، از خود آدم شروع می‌شود تا همه چیزهایی که اطراف آدم هست. موضع اسلام البته این است که علم را آدم داشته باشد و از علم برای منافع دیگران هم استفاده بکند خودش هم بهره ببرد. بهترین نوع علم در اسلام آن علمی است که دیگران را هم روشن بکند. چراغی باشد که منحصر به خود آدم نباشد عالم که خودش را روشن می‌کند مثال چراغ هایی است که در میدان ها و خیابان‌هاست و مردم را راهنمایی می‌کند و گرمی و نور به دیگران می‌دهد.

س ـ می‌دانید که تحصیلات عالیه برای افراد شخصیت زاست، بفرمائید برای اینکه افراد دارای معلومات دچار وسوسه‌های شیطانی و سقوط اخلاقی نشوند چه باید کرد؟
ج ـ در مورد سئوال ششم که تحصیلات عالیه برای آدم شخصیت می‌آورد، ممکن است دچار وسوسه‌های شیطانی و سقوط اخلاقی بشوند ما چه کار باید بکنیم؟
خوب بله اگر انسانهایی که تحصیلات عالیه دارند دچار کیدهای شیطانی بشوند، وسوسه بشوند که علمشان را در مسیر ناحق استفاده بکنند، این بسیار خطرناک است. البته همان طور که اول گفتم خود علم برای آدم بازدارنده است، نور است علم، از علم نباید هیچ وقت ترسید. آن آدم‌هایی که باسواد شدند و خطرناک شدند این آدمها ذاتآ خطرناک بوده‌اند. اگر هم درس نمی خواندند یک جور دیگر خطرناک می شدند منتهی حالا که با سواد شدند خطرشان بیشتر شده است.
 
ما در دوران طلبگی‌مان چیزی هم به نام آداب المتعلمین می‌خواندیم که همراه تحصیلاتمان اخلاق و ادب و اینها هم باشد تا دچار این انحرافاتی که برای عالم خیلی خطرناک است نشویم. در مدارس دینی معمولا طلبه در کنار تعلیمات کلاسیک‌شان، تعلیمات اخلاقی و تربیتی هم دارند. اصلا نوع علمای علوم دینی وارستگی دارند به خاطر همین تربیتی که در کنار تعلیمشان هست.
در مدارس جدید که در ایران بوده و این شیوه تحصیل از غرب آمده و در کل دنیا هست غربی‌ها تعمد داشتند که این شیوه تحصیل را در کشورهای عقب افتاده مخصوصآ عاری از تربیت بکنند، به خاطر همان اهداف بدی که اینها داشتند که نمی‌خواستند هیچ‌وقت این تحصیلات بچه‌ها انسان‌های مستقل و در راه حق بار بیاورد. نوعآ این گونه مایل بودند که تحصیلات در حدی باشد، یعنی حدی از صنعت مونتاژ را بتوانند اداره بکنند، کارهای جنبی صنایع را بتوانند اداره بکنند، برای بازار شدن بالاخره یک مقدار تحصیلات لازم است این کشورها باید داشته باشند و کاری به معنویت اینها نداشتند و اگر هم اخلاق برایشان می خواستند اخلاق در حدی که ظاهر زندگی حفظ بشود یک نوع اخلاق بندگی.
اما باید آموزش و پرورشی که می‌گوئیم واقعآ پرورش باشد، اسم نباشد هماهنگ با آن فرمول‌هایی که بچه‌ها یاد می‌گیرند، رشد معنوی تربیتی همه باید داشته باشند، اگر ما بتوانیم هماهنگ با رشد علمی، رشد تربیتی هم داشته باشیم این چیزی که شما می‌ترسید دچار وسوسه شیطانی و سقوط اخلاقی بشوند آدم‌های طراز اولمان، این نخواهد بود. البته باز من تأکید می‌کنم تحصیلات عالیه را یک مقدار تشویق بکنیم، سعی کنیم تا آخرین مرحله تحصیل یعنی تا آنجایی که می‌شود افرادمان پیش بروند. و باید تلاش هم داشته باشیم که تربیت داشته باشند و من خیال می‌کنم که این هفت هشت سال انقلاب دستاودهای بزرگی داشتیم. ما در کل این هفت هشت سال جذب جامعه‌مان، جذب مدارس، جذب دانشگاه‌ها خیلی بهتر شده و شاید مثلا این جنگ و فداکاری‌های بچه‌ها و تلاشهای جهادگران ما، خوب جوانهایی که در روستاها و در نهادها هستند و فداکاری می‌کنند، اینها مؤثر باشد در این، این خدمت در مجموع خوب است.

س ـ بفرمائید نقطه امتیازاتی که توانسته است کشورهایی چون ژاپن و ... در حدود چهل سال به یک تحول بزرگ علمی و پیشرفت تکنولوژی نسبت به دیگر کشورها از جمله ایران می‌رساند در چیست؟
 
ج ـ خوب اینکه چه امتیازاتی داشتند کشورهائی مثل ژاپن که جلو افتادند در این زمان اخیر از کشورهای مشابه خودشان، این یک بحث مفصلی لازم دارد و باید عوامل گوناگون این ترقی مادی را پیدا کرد. قدر مسلم این است که در ژاپن نقطه عمده‌ای که تفاوت ایجاد کرد این است که حکومت ژاپن وابسته نبود. گرچه بعد از جنگ تسلیم شد و شکست خورد و آمریکایی‌ها رسمآ آنجا را اشغال کردند ولی روح حکومت و مردم وابسته نبودند. روی مصلحت خودشان حرکت کردند. عروسک دست آمریکاییها و یا اروپا بودند اما کار خودشان را به نفع خودشان انجام دادند. البته در ژاپن خصیصه‌های خوبی هم هست آن نظم مردم و دقت مردم و پشتکار مردم، شرایط اقلیمی هم هست که کمی در آنجا مؤثر بود. اگرچه حضور استعماری غربی‌ها در آنجا به نحوی که سرمایه‌گذاری زیادی هم کردند، منتهی ژاپنی‌ها ضمن اینکه امروز هم سرمایه‌های آمریکایی آنجا هست ولی یک مقدار سیاست ژاپن را اداره می‌کنند کنترل می‌کنند. اما آنجا چون حکومت، حکومت وابسته‌ای نبود از حضور سرمایه‌ها به نفع استقلال صنعتی آنها هم استفاده شد. گرچه همین حالا مقدار زیادی از سود سرمایه‌ها در ژاپن به آمریکایی‌ها برمی‌گردد. یعنی در عمل همان سرمایه‌دارهای آمریکایی هستند که بسیار دارند از تلاش‌های مردم ژاپن استفاده می‌کنند. ولی در عین حال آن خصیصه‌هاست و بیشتر باید روی آن کار کرد.
س ـ تحصیل علوم و آموزش های غربی و شرقی مانند جامعه شناسی و ... در بین دانش آموزان چه تأثیرات سوئی ممکن است داشته باشد و اصولا بفرمایید روش استفاده ما از این علوم با آنکه اهداف مورد نظر آنان را در پیش نگیریم چگونه باید باشد؟
ج ـ در مورد سئوال هشتم که علوم مثل جامعه شناسی و چیزهای دیگری که اینها را غربیها و یژگی‌های خاص به آنها دادند و تحمیل فرهنگی است و یک نوع ایدئولوژی است، چه کار باید بکنیم؟ به نظر من مسائلی که در جامعه شناسی مطرح است تمامش را می‌شود با نظرات اسلامی مقایسه کرد و آن جاهایی که غلط است با منطق و ادله دینی، رد کرد و آن جایی که درست است قبول کرد. نباید ما برخوردمان این باشد که به کلی آنها را بگذاریم کنار و بگوییم چون جامعه شناسی غربی است. الان تحلیل تاریخ به شیوه غربی است و یک نوع مادی گرایی است باید بیاییم اینها را اصلا نخوانیم، اینها را اصلا نخواند در هر صورت دانشمندان ما، محصلین ما نمی‌توانند از آنها بیگانه باشند باید اینها را داشته باشیم، ولی این طوری نمی‌شود همین طور بدون نقادی و بدون تحلیل اینها را به بچه‌ها تعلیم داد. حتمآ باید تعلیم اینها همراه با نقادی و روشن کردن آنها باشد و این ها هم چیز خوبی است. این هم باعث ترقی این علم  
می‌شود و تصفیه این علم می‌شود و چه بسا که اگر ما مطالب خوبی همراه اینها بیاوریم دوباره به یک نحو برگردیم به همان دنیای غرب و تأثیر بگذارد روی جامعه شناسی غرب، علوم این جوری هستند و مخصوصآ مسائل فرهنگی بیشتر اینها وقتی که تهاجمی می‌کنند اگر طرف تهاجم بتواند اینها را بگیرد و تصفیه کند و روی آنها کار بکند آنها دوباره یک برگشت آرامی پیدا می‌کنند. دوباره به مبدأ اصلی‌شان تأثیر معکوس می‌گذارند. این مسئله می‌تواند در این رشته‌ها روی خود این مطالب اثر بگذارد و از این طریق روی آن مردمی که بعدآ اینها را می‌خوانند و اگر این گونه برخورد بکنیم از آثار شومش هم می‌توانیم مصونیت پیدا کنیم.

س ـ انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان که در واقع اصیل‌ترین پشتیبانان انقلاب اسلامی در مدارس هستند چگونه باید در راه تحصیل علم تلاش کنند؟ رهنمود شما برای موفقیت آنان در این امر چیست؟
ج ـ در مورد انجمن‌های اسلامی چه دانش آموزان و چه دانشجویان، مسلمآ اینها نباید از لحاظ تحصیلات از بقیه دانش آموزان و محصلین عقب باشند و اگر جنبه‌های علمی‌شان ضعیف باشد، تأثیر تربیتی‌شان هم کم می‌شود. اصولا محیط مدرسه این طوری است، بچه جوان در آن محیط، محیط علم است بیشتر و دانش آموز ممتاز و خوش استعداد و آن کس که در کلاس بهتر از دیگران جواب می‌دهد، این یک تفوق روحی هم دارد چه بخواهیم یا نخواهیم این اثرش را مخصوصآ روی بچه‌های ضعیف‌تر می‌گذارد و می‌تواند فکر خودش را به آنها تلقین بکند. لذا بچه‌هایی که در انجمن‌های اسلامی جمع می‌شوند و داعیه یک نوع رهبری فکری دارند، در مدارس اینها حتمآ نباید از نظر تحصیلاتی از دیگران عقب باشند. منتهی باید بیشتر زحمت بکشند که مجهز به چیزهای دیگری غیر از تحصیلات هم باشند. بالاخره اینهایی که آمدند اینجا لابد یک انگیزه داشتند، یک مایه‌ای در وجودشان بوده که از دیگران ممتاز شدند و مسئولیت‌های اسلامی و فرهنگی و تربیتی پذیرفتند، اینها به خاطر همین انگیزه باید تحصیل جدی‌تر بکنند، باید تلاش کنند بهتر از همه درسشان را بخوانند، بهتر از همه در کلاس جواب بدهند و سرآمد باشند. اگر چنانچه از لحاظ تحصیلات اینها ضعیف باشند، ضرر می‌کنند، این انجمن‌های اسلامی نمی‌توانند نمودار دانش آموزی و دانشجوی خوب، انسانهای خوب، در محیط تحصیلی باشند و بعد در مراحل بالا هم وقتی که برسیم اگر عقب باشند در دانشگاه‌ها پذیرفته نمی‌شوند و اگر بشوند مدارج عالی تحصیلی را نمی‌توانند برسند و به‌طورکلی شخصیت‌های علمی اگر مسخ باشند به ایمان اینها خیلی اثرشان در جامعه زیاد است. راه حل  
من این است که اینها بیشتر درس بخوانند و بیشتر زحمت بکشند و عملا هم می‌بینند که در مدرسه اگر دانشجویی حتی از نظر استعداد هم تیپ متوسط باشد، کار زیاد بکند می‌تواند جلو برود. البته خوب یک افراد استثنایی هستند که آنها نبوغ دارند، آنها استعدادهای فوق‌العاده دارند، الان ممکن است نتوانیم با آنها مثلا مسابقه بگذاریم اما در حد متوسط که اکثریت این طوری هستند، اگر اینها جزء چهره‌های خوب باشند از لحاظ تحصیلی خیلی در اهداف انجمن‌های اسلامی هم مؤثرند.
س ـ اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش آموزان به نظر شما در راه تشویق دانش آموزان به امر تحصیل و کمک به مسائل آموزشی و علمی کشور چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟ توصیه‌های عملی خود را در این رابطه بفرمائید.
ج ـ در مورد سئوال دهم هم جواب همان جواب قبلی است. اگر خود بچه‌های انجمن‌های اسلامی از طریق اتحادیه‌ها تشویق بشوند، که محصلین خوبی باشند، این ها می‌توانند الگو برای دیگران باشند. و بهترین کمک هم همین کمک است. یعنی اگر اینها بچه‌های درس خوانده باشند و الگو هم در مدرسه هستند، دیگران را هم تشویق به تحصیل می‌کنند ولی اگر خودشان به خاطر داشتن مسایل فوق برنامه در درس عقب باشند نمی‌توانند مشوق دیگران باشند. آدم خودش اگر محصل خوبی نباشد هر چه به دیگران بگوید شما خوب درس بخوانید، ـ مخصوصآ در جوانها - تأثیرش کم است.

س ـ چگونه بین فعالیت‌های علمی و تحصیلی و همچنین امور مربوط به اداره انجمن‌های اسلامی می‌توانیم تعادل برقرار کنیم؟
ج ـ نباید مسئولیت زیاد به بچه‌های انجمن‌های اسلامی تحمیل بشود. یعنی کار زیاد فوق برنامه نگیرند. یک مقداری کار بگیرند که به تحصیلشان لطمه نزند. مسئولیت‌هایی اگر قبول می‌کنند، در همان کارهای اداری انجمن‌ها، جوری کار را تقسیم کنند که کار روی دوش کسی زیاد نیندازند. اگر زیاد کار بگیرید و خودتان را خسته بکنید که از حد طاقت‌تان بیرون باشد کم‌کم زده می‌شوید و در بعد تربیتی عقب می‌مانید و یا در بعد تحصیلی عقب می‌افتید و بازده کارتان کم می‌شود. در حدی که بتوانید تحصیلاتتان را، درسهایتان را در سطح خوبی بخوانید، وقت‌های اضافی را صرف آن کار بکنید من فکر می‌کنم می‌توانیم. چون من هم بچه‌های خود را می‌بینم و هم خودم دوران تحصیلاتم را می‌بینم، به طور کلی این مواردی که می‌بینم، وقتی که می‌بینم، فکر می‌کنم که اگر بچه‌ها وقتشان را تلف نکنند و از وقتشان درست استفاده کنند،  
می‌توانند کاری فوق برنامه این جوری داشته باشند. حالا بعضی‌ها وقت شان را تلف می‌کنند یا در خانه با تفریحات ناسالم یا با مثلا دیدن برنامه‌های غیررسمی یا بی‌فایده فیلم‌ها، برنامه‌های کم عمق خوب همان کارها را اینها در مدرسه انجام بدهند و به هرحال اصالت را محصل باید به تحصیلش بدهد. هر محصلی به تحصیل خودش باید اصالت بدهد اگر این جوری باشد تأثیرش هم بیشتر است - انجمن اسلامی هم انجمن مؤثری می‌شود.

س ـ عده‌ای معتقدند که نمی‌توان هم در صحنه فعالیت‌های انقلابی مانند حضور در جبهه‌های جنگ و ... فعال بود و هم برای بارور شدن متعهد متخصص با جدیت تمام تحصیل کرد به نظر شما جمع دو چگونه باید صورت بپذیرد؟
ج ـ در مورد سئوال دوازدهم که می‌گویید بعضی معتقدند که نمی‌شود جمع کرد مثل کارهای حضور در جبهه و تحصیل خوب، البته اگر کسی بخواهد در جبهه مثل یک سرباز همیشه باشد خوب نمی‌شود، من هم قبول دارم، یعنی محصل خوبی نمی‌تواند باشد. ولی الان چنین چیزی نیست. الان با این وضعی که وجود دارد با ترتیباتی هم که آموزش و پرورش داده، می‌شود تا حدودی جمع کرد. اگر فرض کردیم بنا شد به طور تمام وقت و زیاد در جبهه و به کارهای نظامی پرداختیم، بله ظاهرآ در آن موقعی که در جبهه هست محصل خوبی نمی‌شود. ولی تأثیری که جبهه روی این می‌گذارد و سازندگی‌ای که جبهه روی این دارد اگر یک مقدار هم عقب باشد، یک سال و دوسال دیرتر برسد به سطح دانشگاه تحقیقآ با دیگران خیلی فرق دارد. یعنی یک چنین آدمی که این قدر روحیه بالایی دارد که از تحصیلش یک مقدار هم زده و رفته جبهه و آنجا هم آماده شهادت بوده و دوره جبهه را هم دیده و حالا برگشته و درس بخواند، یک کمی عقب تر است، اما عمق بسیار زیادی دارد، از نظر پرورشی خیلی سطح‌اش بالاست و از اطلاعاتش خوب می‌تواند استفاده بکند. من توصیه‌ام به این گونه آدمها این است که در آن سطحی که هستند اگر یکسال عقب بمانند در این کلاسی که درس می‌خوانند شاگرد خوبی باشند، بهتر از این است که یکسال جلو باشند و شاگرد خوبی نباشند. چیز خوبی نیست که یک نفر آدمی که الگوی یک مسلمان فداکار است از لحاظ تحصیلی از آنهای دیگر عقب باشد. این عیب ندارد که یکسال عقب باشد یا دو سال عقب باشد کلاسش، به هرحال می‌رسد یکسال، دو سال دیرتر مهندس می‌شود یا دکتر می‌شود، فارغ‌التحصیل می‌شود، ولی وقتی که بشود هزار بار بهتر از دیگران هست. به هر حال باید سعی بکند تحصیلاتش را خوب انجام بدهد. به نظر من قابل جمع هستند و ما نمی‌خواهیم که همه عمرشان را اینها در جبهه باشند. یا آن جور کارها را  
پشت جبهه بکنند. معلمین، رؤسای مدارس و مسئولان آموزش و پرورش، باید ترتیبی بدهند که بتوانند این کار را بکنند و اگر چند روزی عقب افتادند، از لحاظ زمانی عقب باشند، از لحاظ کیفیت تحصیل نباید عقب باشند.
اینکه می‌پرسید که حضور در جبهه‌ها و فعالیت‌هایی این چنین در خدمت به انقلاب بهتر است یا دل بستن به درس و کسب علم برای پشتوانه علمی فردای انقلاب؟
هردوشان خوب است، ما نمی‌توانیم جبهه‌مان را خالی بگذاریم و نمی‌توانیم مدرسه‌هایمان را خالی بگذاریم. نمی‌توانیم این گونه افراد را از درس منع بکنیم. به نظر من باید کیفیتی باشد که جمع بین هر دو شود. عرض کردم حالا اگر یکسال تأخیر در زندگی یک دانش‌آموز پیش بیاید، اینکه کیفیت تحصیلش خوب باشد، باید باشد، ولی الان وضع این طور نیست که آدم حتمآ یا دانش آموز باشد یا رزمنده باشد، می‌تواند هردویش باشد و البته باید باشد و در این کار باید مسئولان آموزش و پرورش هم کمک بکنند.

س ـ به نظر شما مسئولین و دست اندرکاران جمهوری اسلامی چه مسئولیت‌هایی در ایجاد ذوق و علاقه دانش آموزان برای کسب علم و شکوفایی استعدادهای آنان دارند، توصیه‌های شما به آنها چیست؟
ج ـ جواب سئوال سیزدهم را باید خود مسئولین و متخصصین بدهند، آن کسانی که رشته‌شان این رشته است باید جواب بدهند که چگونه باید در بچه‌ها ایجاد ذوق و علاقه بکنیم که بیشتر به علم و شکوفایی استعدادشان کمک شود. توصیه‌های من این است که متخصصین رشته‌های تربیتی و کسانی که تجربه تعلیم دارند در مدارس و آنها بهتر از ما می‌توانند این مسائل را بگویند، راه‌های تشویق را تنظیم بکنند. روان شناسها اینها را بدهند جرائد، رسانه‌های جمعی، در مدارس به مراکزی که تأثیر دارند روی تبلیغات اینها کار بکنند.

س ـ به عنوان آخرین سئوال چنانچه پیامی دارید که حاکی از توجه دادن کلیه دانش آموزان به رسالت سنگینی که در امر خودکفایی و صنعتی این کشور وظیفه‌ای که در مقابل خون شهدای انقلاب اسلامی و همچنین مردم ایثارگر به دوش دارند بفرمایید؟
ج ـ پیام من به فرزندان عزیز این انقلاب این است که موقعیت استثنایی که در تاریخ نصیب ایشان شده و خداوند به آنها عطا کرده، این را مغتنم بشمارند و از این موقعیت استفاده بکنند. درست درس بخوانند و قدر این انقلاب را بدانند. موقعی بود که بچه‌ها که در  
مدارس می‌رفتند پدر و مادرهای متدین، مطمئن نبودند که این بچه‌هایشان از مدرسه به صورتی بیرون خواهند آمد که متناسب با یک جامعه اسلامی باشد و در محیط مدرسه بدآموزی بود، عمدآ بچه‌ها را از دین جدا می‌کردند، روحیه وطن‌دوستی را ازشان می‌گرفتند، به جای آن شخص دوستی و شاه پرستی و اینها را می‌دادند. تمایلات غرب زدگی در اینها ایجاد می‌کردند، اینها را وابسته بار می‌آوردند، مظاهر تمدن غرب را به رخ اینها می‌کشیدند، به چیزهایی که شخصیت انسانی و اسلامی‌شان را و روحیه فداکاری و ایثار را در آنها تقویت می‌کرد اصلا توجه نمی‌کردند. و مخصوصآ دانشگاه را جوری درست کرده بودند که افراد صالح در آنجا کاملا غریب و بیگانه بودند. یک دانشجوی مسلمان متعهد یا ضد ظلم اگر در دانشگاه‌ها پیدا می‌شد، خیلی غریب بود، تنها بود. انقلاب همه این شرایط را عوض کرد. جو غالب را این جوری کرده که دارید می‌بینید. الان همه می‌خواهند که شما درس بخوانید و همه می‌خواهند که شما مستقل باشید و همه می‌خواهند شما چیزی باشید به نفع خودتان، جامعه‌تان، خانواده‌تان باشید، سعادت دنیا و آخرت برای شما می‌خواهند. این فرصت را مغتنم بشمارید. اگر این لطف خدا را و نعمت خدا را ما استفاده نکنیم، کفران نعمت بکنیم، این را خداوند از ما پس می‌گیرد. این نعمت‌های خدا در اختیار انسانها ابدی نیست. همین زمینه‌هاست و امکانات است که اگر استفاده نکنیم، کفران بکنیم، شکران نعمت انجام نشود، این نعمت از دست انسان می‌رود و بعد هم دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت. الان از لحاظ رسانه‌های جمعی و جو عمومی و شرایط جامعه چیزی نیست که شما را بخواهد به انحراف بکشد و یا مانع تحصیلتان بشود. این خود شما هستید که اگر نخواهید از اینجا استفاده بکنید به آن راه‌ها بروید. انشاءاللّه که ما از خودمان این صلاحیت را نشان بدهیم. ضمنآ این را بدانید که دوران مشکل انقلاب همین دوره‌ای است که الان دیگران دارند زحمت می‌کشند تا اینکه شما تربیت شوید برای آینده، آینده این انقلاب مال شماست. شما اگر درست درس بخوانید، بعد از 10 و 15 سال که از این انقلاب بگذرد، یعنی اگر بچه‌هایی که حالا وارد مدرسه شدند، این انقلاب اینها را نگه دارد تا 10 و 15 سال که دوره دانشگاهشان را تمام می‌کنند، یک نسل نوئی دانشمند و تحصیل کرده وارد خدمت جامعه بشود و پست‌ها و مسئولیت‌ها و مدیریت‌ها را بگیرد، دیگر یک نوع تضمین مادی هم برای تداوم آینده انقلاب هست، و این شما هستید که آینده انقلاب هم مال شماست و روی دوش خود شما خواهد بود.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته