مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجله آینده سازان

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجله آینده سازان

پیرامون: - علامه طباطبایی - ماهیت گروههای سیاسی - نهضت آزادی - حزب توده و...

  • تهران-مجلس شورای اسلامی
  • دوشنبه ۹ آذر ۱۳۶۰

    س) لطفاً بگویید که از چه وقتی » علامه طباطبایی«را می‌شناسید و درباره مقام علمی و خصوصیت‌های روحی و عملی آن مرحوم، چه چیزهایی دریافته‌اید؟

    ج ) آن قدر زیاد است که نمی‌توانم به همه آنها اشاره کنم. اگر بخواهم در مورد ایشان صحبت کنم، باید به‌اندازه حجم یک کتاب، حرف بزنم. چرا که بنده از سی سال قبل ایشان را می‌شناختم.

    یک وقتی نشریه خاصی را با مطالب تحقیقی، به‌اسم «مکتب تشیع» منتشر می‌کردیم، ایشان برای آن نشریه مطلب می‌نوشتند. اساس کار آن نشریه چاپ مقاله‌های تحقیقی بود و علامه، یکی از نویسندگان قدرتمند و صاحبنظر بودند. حتی یکی از شماره‌های سالنامه «مکتب تشیع» اختصاص به نوشته‌های ایشان پیدا کرد. مصاحبه‌ای داشتند با «هانری کرین» فرانسوی که همان متن را تنظیم کردند و ما آن را به‌عنوان متن اصلی کتاب چاپ کردیم. ایشان در علوم فقهی، فلسفی و ادبی بسیار قوی بودند. در فقه و اصول مجتهد بودند. فلسفه را چنان می‌دانستند که به جرأت می‌توان گفت عالی‌ترین استاد موجود فلسفه در زمان ما بودند. در تمام دنیا کمتر کسی بهتر از ایشان به فلسفه اسلامی آشنا است. شاگردانی مثل شهید «مطهری»، افتخار درک محضر ایشان را داشتند. ایشان همچنین تفسیر را خیلی خوب می‌دانستند. «تفسیرالمیزان» بهترین تفسیریست که در تاریخ معاصر به رشته تحریز در آمده است. کمتر کسی را می‌توانستیم در حوزه علمیه پیدا کنیم که هم از ابعاد علمی نیرومند باشد و هم اینکه در مسائل اجتماعی زمان، بتواند بر پایه دانش گسترده خود، صاحبنظر هم باشد. «علامه طباطبایی» از این لحاظ، نقش عظیمی را در حوزه ایفا نمودند. شما «تفسیر المیزان» را بخوانید و ببینید که به‌مناسبت هر مضمون قرآنی، ایشان باب مسائل اجتماعی را باز کرده‌اند و طوری نوشته‌اند که بیش از پیش قرآن را آمیخته با زندگی والای انسانی احساس می‌کنید. مثلاً درباب حقوق «زن»، بحث «ربا»، و بحث «حکومت»، بحث «برده»، امور «جنگ و صلح» و بحث «شفاعت». مضامین مهمی را به رشته تحریر آورده‌اند که هر کدامشان از جمله مباحث مورد نیاز جامعه محسوب می‌شوند. شما می‌توانید به تقریب، درباره تمام زوایای موجود زندگی، از طریق مناسبتهای قرآنی، بحث مورد نیاز خود را بیابید.

    «علامه طباطبایی» از لحاظ روحی و شخصیتی، انسان بسیار مستقل و متکی به‌نفس بودند که معاشرت با ایشان، برای هر کسی سازنده بود، بسیار متواضع و آرام بودند. در صحبت کردن چنان آهسته و شمرده بیان می‌کردند که برای شنیدن حرفهایشان، شنونده به زحمت می‌افتاد. از اینها گذشته، فرد خوش ذوق و اهل هنر و شعر بودند. بعید به نظر می‌رسید شخصیتی با آن ابعاد علمی، شاعرمنش هم باشد و شعر بسراید. در عین حال، آدم مؤمن و بی شائبه‌ای بودند. در مسائل ولایتی از باب معارف شیعه، تفسیرشان مملو از مطالب ارزنده است. در هر جا که آیه‌ای امکان ورود در بحث ولایت داشته، ایشان بحثهای ظریف و در عین حال پرمغزی را آورده‌اند. اصولاً در بحثهای ولایتی، به‌شدت متأثر از معارف شیعی بودند. شاید هم تعبیر «تأثر» ارزنده شخصیت حقیقی علامه نباشد؛ چرا که معارف تشیع، جزو وجود ایشان بودند. شخصیت وجودی «علامه طباطبایی» نماد یک شیعه ممتاز و انسان بسیار وارسته‌ای محسوب می‌شود که متأسفانه از میان ما رفتند. هرچند که ایشان مسن بودند و طول عمر زیادشان سبب فرسودگی جسمی ایشان شده بود.

    س ) چه باید کرد تا سطح آگاهی‌های سیاسی دانش‌آموزان بالا بیاید؟ برای رشد بیشتر استعدادهای جوان، چه پیشنهاداتی دارید؟

    ج ) اولاً، برنامه‌ریزان کتب درسی نباید کتابها را با مطالب خیلی خشک و تک بعدی تنظیم کنند. ثانیاً، در مسائل اجتماعی و لزوم آشنایی قشر نوجوان و جوان، آگاهی‌های مورد نیاز این قشر وسیع و بسیار حساس و انعطاف پذیر اجتماع را در برنامه‌های درسی سازنده‌ای به رشته تحریر درآورند.

    گذشته از آموزش درسها، مسئولان مؤسسه‌های آموزشی، باید برای زمینه‌های فوق برنامه دانش آموزان، طرح‌های شایسته‌ای داشته باشند. در کنار درسها و مشقها، برنامه‌های تربیتی مناسبی درست بشود که بچه‌ها بتوانند ضمن رفع خستگی از کار و درس، هم تفریح کنند و هم بیامورند. این نکته درباب مسائل ظریف تربیتی و پرورشی، بسیار حساس و مؤثر است.

    طبیعی است که بچه‌ها نمی‌توانند تمام وقت خود را به‌طور یکنواخت صرف درس و مشق کنند. پس بنابراین، باید با برنامه‌های تفریحی و نشاطآور، آن‌ها را با مسایلی آشنا کرد که در حد سن آنها، مورد نیازشان خواهد بود. به‌فرض، در برنامه‌های ورزشی آنها، چیزهایی گنجانده شود تا رقابت سازنده‌ای در میان آنها به‌وجود بیاید. مسابقه‌های مفید و آموزنده اردوهای تفریحی و آموزشی و از این قبیل طراحی‌ها می‌تواند زمینه‌های فوق برنامه دانش آموزان را فراهم آورد. زمینه‌هایی که سازنده‌اند و دانش آموز را به آموزش و پرورش، بیشتر علاقه‌مند می‌کند.

    می‌توان در نقاط دیدنی و تاریخی این کشور پهناور، اردوهای پرورشی و آموزشی درست کرد و دانش آموزان را در آنجا گرد هم جمع کرد. این مسائل می‌تواند باعث تسلی خاطر دانش آموزان و مربیان آنها بشود. اگر دانش آموزی که شاید هیچ‌وقت نمی‌تواند به‌دیدن مناظر و تأسیسهای حیاتی کشورش برود، در این اردوها و گردشها بتواند از سدها، کارخانه‌ها، دریاها، رودخانه‌ها، مزارع وسیع و یا نقاط و شهرهای باستانی و تاریخی این کشور دیدن کند. تا چه حد در ذهن او کارساز است. دیدار از موزه‌ها و مراکز فرهنگی می‌تواند در بارور کردن ذهن بچه‌ها مؤثر باشد. بچه‌ها باید بتوانند با دست‌مایه‌های مطالعه خود، نشریه‌ای در سطح مدرسه بنویسند و در سطح مجله مبادرت به نوشتن مقاله و داستان بکنند، پرورش خوبی از استعدادهای فردا می‌شود. ما باید آنها را به‌این فعالیت‌ها تشویق کنیم. جوانی که به نویسندگی و نوآوری تشویق بشود فرد سازنده‌ای برای فردای این مملکت خواهد بود. شاید تلویزیون یکی از بهترین وسیله‌ها باشد؛ برای بالا بردن سطح آگاهی بچه‌ها و تنظیم الگوهایی که در رشد فکری آنها مؤثر است.

    تئاتر یکی دیگر از شیوه‌هایی است که می‌تواند بچه‌ها را برای ارتباط و رشد جمعی با همدیگر تربیت کند. صحنه‌ای که توسط خود بچه‌ها ساخته می‌شود، می‌تواند به‌صورت سمعی و بصری به رشد فکری آینده سازان مدد برساند.

    س ) مایلم تا دانش آموزان بدانند در برابر گروه‌های سیاسی که اینک در برابر جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند، چه باید بکنند. درباره ماهیت سیاسی این گروهها و اهداف و مواضع متناقضان قدری برای ما توضیح بدهید، و بگویید انجمن اسلامی دانش آموزان مدارس، در برابر نفوذ این گروه‌ها چه وظیفه‌ای دارند؟

    ج ) برای روشن شدن مطلب، درباره چند گروه اصلی، به‌طور مختصر توضیح می‌هم.

    نهضت آزادی،

 سازمانی است که در دوران مبارزه خدمت کرده و اکثر مسئولان آن به‌زندان افتاده‌اند. آن‌ها در دانشگاه‌ها و محیطهای روشنفکری کار کرده‌اند و نقش مؤثری هم داشته‌اند. نباید خدمت‌های این گروه را در دوره‌ای که تلاش می‌کردند بین مردم و قشر روشنفکر، تفاهم برقرار کنند نادیده گرفت. قشر روشنفکری که از اسلام بریده بود. با همه این اوصاف، این‌ها به‌خاطر تربیتی که در گذشته داشتند و فکرشان در معیارهای خاصی نسبت به وضع حاکم رشد کرده، نمی‌توانند امروزه متناسب با نیازهای انقلاب قدم بردارند. پس ما ناچاریم به‌آنها احترام بگذاریم و در مشاغلی که با روحیه و اخلاقشان سازگار است از آنها استفاده کنیم. نباید آنها را تحقیر کنیم. البته نباید از آنها توقع زیادی داشته باشیم. چرا که اینها نمی‌توانند خود را با سطح فعلی انقلاب بکشانند. اگر به‌آنها فشار بیاوریم، خُرد و مأیوس می‌شوند. اگر به نسبت خدمت‌های گذشته آنها فکر کنیم، می‌توانند امروز نیز برای جامعه مفید باشند. منتها باید فعالیت خود را در حد یک حزب یا سازمان محدود کنند. چرا که من نسبت به شایستگی آنها در مسائل حکومتی مأیوس هستم.

    حزب توده،

ماهیت اینها از روز روشن‌تر است. هیچوقت سابقه درخشانی نداشتند. این‌ها تنها به جهت جریان ضدحکومتی در گذشته و یک دسته شعارهای خاص خودشان، از در مبارزه با رژیم درآمده بودند. اگر مبارزه آنها مفید هم بوده باشد، ماهیت حزبی خودشان اصلاً خوب نیست. این‌ها ضد دین هستند. چیزی که ما فقط به‌خاطر آن می‌جنگیم، دین اسلام بوده و هست. در صورتی که نوشته‌ها و افکارشان الحادی و منحرف کننده است. جوان‌هایی که با شور و حرارت جوانی، تنها به‌خاطر مبارزه به‌اینها گرویده‌اند، منحرف شده‌اند. این‌ها در زمان حکومت دکتر « مصدق»، موضع‌گیری‌های بدی کردند. بعد از او هم با خیلی از افراد برگشتند و با رژیم سازش کردند. رژیم در میانشان نفوذ کرد و خاصیت ضدیت را هم از آنها گرفت. به‌این ترتیب به مبارزه خیانت کردند. از گروهی با چنین پایه‌های الحادی و کمونیستی، انتظاری غیر از این هم نمی‌رود. به نظر من اینها هیچ‌وقت نمی‌توانند برای ایده‌های معنوی، احترام قائل باشند. ما هم که اصلاً آنها را قبول نداریم و اگر خیلی هم خوش‌بین باشیم، آن‌ها را یک مشت فریب خورده حساب می‌کنیم. اگر هم بدبین باشیم، از لحاظ سیاسی وضع درستی ندارند.

 جنبش مسلمانان مبارز،

    در مورد جنبش مسلمانان مبارز، علیرغم زمینه اسلامی افکارشان، باید بگویم به چند دلیل از خط امام دور هستند؛ اما از آنجا که با اسلام راستین فاصله گرفته‌اند، همان مقداری هم منحرف هستند. اسلام شناسی، مسأله محدودی نیست که بتوان با یک سری مطالعه متفرقه، یا آشنایی با عربی ادعایش را رد کرد و اسلام در صدها کتاب قطور و قدیمی و بعضی جدید، هنوز اقیانوس معارفش شناخته شده نیست. اسلام در قرآن، حدیث، فلسفه و کلام اسلامی و در ادبیات اسلامی نهفته است. برای فهمیدن و شناختن آنها نیاز به تحصیل زیادی است. این آقایانی که چهل پنجاه سال را در حوزه درس خوانده‌اند و زحمت می‌کشند و از ثمره حیات پربارشان دیگران نیز بهره می‌برند،  تازه بخشی از اسلام را فهمیده‌اند. بعضی از این جوانان علاقه‌مند به اسلام که در دانشگاه بوده‌اند و مدتی را پای منبرها نشستند یا احیاناً چندتایی هم مقاله نوشتند، خیال می‌کنند حق این را دارند که مقابل نظرهای علما، حرفی بزنند. البته حق اظهارنظر برای همه وجود دارد، اما باید بدانند حرف آنها تا چه حد به راه درست کمک کرده است. مثل این است که بنده با دیدن چهار تا سد، بیایم و در برابر متخصصین، درباره سدسازی اظهارنظر بکنم. مهندسینی که با زمین شناسی، خاک شناسی و تخصص در فلزها و مصالح، به همراه هزار مسأله ظریف و فنی سدسازی سروکار دارند کجا و اظهارنظر بی‌ربط من کجا؟! من بدون شناخت و رعایت این همه پیچیدگی نمی‌توانم خودم را صاحب نظر بدانم. درباره مسائل پیچیده‌تر و صنایع ظریف دیگر نیز، همین قضیه مصداق دارد. این جوانان هم متأسفانه به خودشان حق می‌دهند که در برابر مجتهدین یا صاحب نظران دینی، عده‌ای را دنبال خودشان راه بیاندازند. اگر به‌عنوان یک جریان سیاسی اجتماعی حرکت کنند، حق دارند؛ ولی اینها می‌خواهند به‌عنوان یک جریان اسلامی، در مقابل اسلام شناسان حرف بزنند. پرواضح است که چقدر کار اینها ناقص است؛ بنابراین در آنجایی هم که مخالفت می‌کنند، مخالفتشان ارزشی ندارد.

    به‌این ترتیب من فکر می‌کنم که آنها دچار انحراف هستند. حق این است که آنها داخل گروه خودشان، چندتایی اسلام شناس متخصص و مبرز داشته باشند. اگر این طور باشد، آن وقت می‌توانند به‌عنوان یک جریان اسلام شناسی با مقداری اختلاف سلیقه، حرکت کنند.