مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • نوربخش در جمع 4 وزیر اقتصاد برتر دنیا

نوربخش در جمع 4 وزیر اقتصاد برتر دنیا

  • سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۷۰

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال :ضمن تشکر از این که وقت گرانبهای خودتان را در اختیار خواننده های ما قرار دادید و امیدواریم که این گفت و شنود بتواند کمکی به درک بیشتر جزئیات مسائل روز از نمونه های مختلف بکند البته بعضی از این سؤالات که مطرح می کنیم ممکن است یک جوابهایی در ذهن ما برای هر کدامش وجود داشته باشد ولی تجربه نشان داده که شما با تجربه و تحلیلهای دلنشین تان مسائل را بهتر مو شکافی می کنید و رفع ابهام می شود به همین دلیل ما با این امید این سوالات را مطرح می کنیم که با طرح هر کدامشان یک ابهامی از یک گوشه مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه حل شده باشد . ما اصراری به انعکاس همه این سؤال و جوابها نداریم هر موردی را که احساس می کنید که ممکن است از نظر امنیتی یا هر دلیل دیگر انعکاسش به مصلحت جامعه نباشد روز نامه همراهی می کند .

جواب : خوب آقای مهاجرانی که مشاور اجتماعی ما هستند بد نگفتیم آن وقت خودشان رسیدگی می کنند و نظر می دهند .

سؤال : قسمت اول سؤال ما مربوط به امام می شود در آستانه دومین سالگرد رحلت امام قرار داریم شما به عنوان یکی از نزدیکترین یاران صدیق امام قاعدتآ ساعتهای فراوانی را با امام گذراندید در حضور امام به طور خصوصی .قاعدتآ امام گفتنی های زیادی را در باب انقلاب و مردم و نقاط قوت و ضعف اینها با مردم در میان می گذاشتند ولی سؤال ما این است که در جلسات خصوصی نگرانی اصلی امام چه بود و از چه ناراحت بود احساس نگرانی می کردند نسبت به آینده انقلاب ؟

جواب : عجیب همین است که ما در این مدتی که با امام بودیم هیچ وقت امام را نگران ندیدیم چه در پیش از انقلاب و چه در بعد از انقلاب همان دوره های پیش از انقلاب گاهی فشار ها زیاد می شد هر وقت پیش امام می رفتیم مشکلات را که حل می کردیم با روحیه می آمدیم بیرون . من یادم است از سربازیم با شاه مارا می آوردند اینجا پادگان ناهو تیمها بودند اولین بار که مرخصی گرفتم رفتم قم محرم بود رفتیم زیارت ایشان جلسه خیلی خصوصی بود دیگر خوب ما از محیط سرباز خانه رفته  بودیم سرباز سیاسی هم بودیم چون ما را به خاطر مسائل سیاسی گرفته بودند . آن چنان ایشان ما را از خانه بیرون فرستادند که تصمیم گرفته بودیم همیشه بمانیم اینجا چون طرحهایی و حرفهایی ایشان دارند بعد از انقلاب هم ما هیچ وقت ندیدیم ایشان از چیزی برای آینده نگران باشند وقتهایی که که بحث آینده می شد و ما اظهار نگرانی می کردیم از روزی که ایشان نباشند این حرفها زده می شد ایشان می گفتند تا متحد باشید من اصلا نگران  نیستم این مردم هم با شما هستند نگرانی شان ظاهرآ این بود که روزی امتشان متحد نباشند و مردم که مشکلی ندارند مدیران و رهبران جامعه را نظرشان بود من خیال می کنم در اظهاراتشان همیشه همین مسئله بیرون می آمد بنابراین خفای ایشان با ظاهرشان فرقی نداشت .

سؤال : مسئله بعد از این که دشمنان انقلاب برای لحظه ای پس از رحلت امام خیلی نقشها و امیدها داشتند چی شد آن امیدها یکسره بر باد رفت و انقلاب حتی بدون داشتن امام با همان صلابت و قدرت هایش ادامه داد نقطه قوت در چه چیز بود در این انقلاب ؟

جواب: دو سه تا نقطه قوت البته خیلی است ولی دو سه تای آن مهم است یکی مردم ما هستند مردم ما هوشیارانه و آگاهانه انقلاب را پذیرفتند شما می دانید و ما با همین مردم پیروز شدیم ما که ابزار خارجی اصلا نداشتیم همه ابزار خارجی ضد ما بود از نیروهای مسلح و این طور چیز ها هیچ استفاده ای نکردیم در پیروزی انقلاب چیز هایی که بگویم مثلا کار های ضربتی ما این طور فقط با حمایت مردم پیروز شدیم این حمایت هم همچنان ادامه دارد شما لابد صحنه های بعد از انقلاب را یادتان است اولین ظهورش در همان مراسم رحلت خود امام بود که بیش از حد انتظار مردم علاقه نشان دادند حتی کسانی که آن فکرشان خیلی با انقلاب نیستند یعنی آدم وقتی که می‌دید که کسانی دارند گریه می کنند که در خیابانها ما خیال می کردیم اینها با ما خوب نیستند ولی برای امام حسابی گریه کردند .نقطه دیگری که مهم بود خود امام کار گشاییی کردند مسئله رهبری بزرگترین دغدغه مابود که به سؤال قبلی شما بر می خورد که باامام مطرح می کردیم امام دغدغه نداشتند گفتند مسئله حل می شود خودشان راه را باز کردند یعنی آمدند در جلسه ای ما آیت الله خامنه ای را برای ما مطرح کردند آن هم 4 ، 5نفر از ما شاهد بودیم این کافی بود برای این که در بیرون در زمان خودش مطرح باشد یعنی وقتی که همه ما ها شنیدیم در حضور جمع ما ایشان گفتند نظر داشتند من  آن موقع هم تعجب کردم که چرا ایشان این حرف را الان بین ما مطرح می کنند من گمان می کنم که در جلسه ای خود آیت الله خامنه ای برای ما گفتند که شما را نمی کنید از این که این خبر ها را الان بیرون بگویم در رابطه با رهبری بود حالا دیگر مسئله دیگری داشت بعد دیگری داشت ایشان گفتند خیلی خوب نگویید تا آن جا نشده نگویید این مسئله را خود ایشان معرفی کردند مشکل قانون اساسی داشتیم ایشان حل کردند مسئله مرجعیت قید مشکلی بود برای بعد از ایشان که این را حل کردند خوب وحدت نیروها مهم بود سرعت عملی که مجلس خبرگان‌داشت و اتفاق نظری که در خبرگان پیش آمد آنجا غیر از دو سه نفر تقریبآ حدود سه یا چهار نفر بودند همه رأی دادند بعد آ هم آنها دو سه نفر در مرحله دوم رأی دادند و خوب اینها عواملی بود که کار را محکم کرد .

سؤال : چه خاطره خوبی از دیدارهای خصوصی با امام دارید ؟

جواب : ما خوب با امام خیلی خاطره داریم از لحظات اول که امام را دیدیم عاشق امام شدیم و در روزهایی که سر ایشان خلوت بود کار یک جمعی بودیم خدمت ایشان می رفتیم و پیش از این که ایشان تبعید بشوند دوران خاصی بود موقعی  که ایشان از زندان آزاد شدند خاطره های خیلی خوبی داریم آن واقعه ای که در قیطریه بودند من در نجف یک ملاقاتی را با ایشان کردم با سالهای آخر فکر می کنم سال 53 یا 54 بود آخرین سفر من بود که از آن طرف که بر می گشتم مرا گرفتند دیگر زندان بودم تا آخر با گذر نامه جعلی رفتیم از سوریه به عراق و آنجا آقای دعایی آنجا بود که بودیم خدمت امام خاطرات خیلی جالب است چون من مدتها بود ایشان را ندیده بودم نزدیک آنجاداشتیم خدمت حاج آقا مصطفی هم بودند آن موقع شهید حاج آقا مصطفی خوب دیگر آمدند ایشان و من مسائلی که اینجا داشتیم یک خاطره تلخ و شیرینی  داریم از امام که شاید نگفته باشم تا به حال آن وقتی که فتنه بنی صدر اینجا داشت شروع می شد موقعی که می خواست نامزد بشودبنی صدر برای اولین انتخاب  بود که نامزدی داشت درست می شد ایشان نامزد شده بود و افراد دیگری هم بودند و یک مسئله ای پیش آمده  بود در رابطه با رقیب ایشان امام قم بودند ما با اطمینانی که داشتیم می خواستیم برویم نظر امام را عوض کنیم نظری که داشتن را اینجا همراه آقای بهشتی و آقای خامنه ای و با هنر نمی دانم بودند یا نه به هر حال یک جمعی بودیم پا شدیم رفتیم قم شب دیر وقت وارد شدیم معمولا آن موقع دیگر ایشان کسی را نمی پذیرفتند ما از دفترشان تلفن کردیم ایشان در خانه مرحوم اشراقی بودند تلفن کردیم و گفتیم می خواهیم بیاییم آنجا ایشان خوب طبق معمول این موقع که وقتش نیست فردا بیایید ما گفتیم نه کارمهم کشوری است ما هم باید برگردیم دیروقت شد ایشان ما را پذیرفتند رفتیم بالا و شاید هم بدون اجازه رفتیم بالا آخرش هم رفتیم در اتاق بالا و پیغام دادیم که ما آمدیم گفتند که خوب ایشان خوابیدند به هر حال کار فوری است و تشریف آوردند آمدند بالا و حاج احمد آقا هم بودند در آن جلسه ما خیلی سریع صحبت کردیم ایشان هم خیلی سریع جواب دادند گونه ای شد که دل ما شکست و ما گریه کردیم بد گریه های هم می کردیم . آنجا وقتی که این جور شد ایشان بلند شدند و خیلی گرم بوسیدند ما را گفتند که یک تعبیراتی کردند از آن خاطره یک چیزی است حالا این را من( خبرنگار : بعضی از این تعبیرات حالا می ماند در تاریخ حاج آقا همین طور نباید بماند در سینه ها بعضی از این تعبیراتش را بفرمایید) ؟

حالا بگذارید یک وقت دیگر بگویم این هنوز اوضاع خوب نیست ( نگه می داریم )بعد می گویم به هر حال من یکی از خاطره هایی چون آن جوری که امام بوسید آن دفعه ما را ، من هنوز آن لذت بوسیدن را فراموش نکردم ایشان می خواست دل ما را بدست بیاورد البته دل ما بدست نیامده ایشان حرف ما را قبول نکردند ( خبرنگار : یکی از آن تعبیرات را بفرمایید ) حالا بگذارید هم ما تعبیراتی داشته باشیم و هم ایشان یک جلسه تاریخی ما جلسات تاریخی عجیب و غریبی با ایشان داشتیم یک جلسه دیگر در منزل ایشان تهران داشتیم آن موقع که دیگر دعواهای با بنی صدر و نهضت آزادی بالا گرفته بود آنها و ما همه جلسات صریح خدمت امام داشتیم آنها را گمان می کنم دکتر بهشتی یک جاهایی گفتند بعضی از قسمتهایش را آنها هم از چیز هایی است که ما هنوز نگفتیم برای مردم .

سؤال : به هر حال مردم ما مشتاق‌اند این قسمتهای ناگفته تاریخ و انقلاب را بدانند ؟

جواب : یاداشت کردیم حالا یک زمانی که مناسب باشد می گویم نمی ماند اینها و گم نمی شود تاریخ اینها خیلی باارزش است و از این طور چیزها ما خیلی داریم مسائل جنگ الان مسائل آخری جنگ جلساتی که روز هایی که دیگر مشکل داشتیم در جبهه که ما می آمدیم با ایشان جلسات عجیب و غریبی بود با ایشان داشتیم در مورد رهبری  آینده و مسائلی که پیش آمده بود برای جانشینی ایشان شما می گویید خاطره ، ما سر تا پا خاطره هستیم یعنی اگر اینها را بنویسم یک کتاب حسابی در می آید .

سؤال : صحبتی از شهید بهشتی به میان آمد در آستانه دهمین سالگرد شهادت ایشان و هفتاد دو یار با وفای امام هستیم .شما به عنوان همسنگر شهید بهشتی از هر کسی می توانید درباره ایشان صحبت کنید و احساساتتان را بیان کنید خواهش می کنم که قدری در این مورد صحبت کنید مخصوصآ این که یک دهه گذشته به هر حال جمع بندی یک دهه بعد از ایشان خیلی چیز های جالبی می تواند باشد ؟

جواب : بله آیت الله بهشتی یکی از زبدگان شخصیتهای اسلامی در تاریخ اسلام بودند و هستند ایشان ویژگیهایی داشت که مخصوص ایشان بود همین کلمه ویژگی مناسب است برای ایشان از لحاظ مدیریت خیلی با اراده و قوی بر خورد می کرد با مسائل برای ما ارزنده بود از لحاظ تشکیلاتی ایشان یک تفاوت جدی با سایر نیروهایی که در انقلاب دست اندرکار بودند داشت خیلی کار ها را حاضر نبود مثلا سر سری انجام بدهد بنیانی کار می کرد خوب در یک مقطعی گاهی اینها چیز می شد ممکن بود آدم گیر می افتاد در کار ولی در محاسبات نهایی خیلی خوب بود چون مثلا همین تشکیلات حزب جمهوری را خوب جزو ایده های ما بود قبلا در انقلاب ایشان با همه گرفتاری که داشتند حسابی بها می داد به تشکیلاتشان ، ارزش تشکیلات را می دانست .انضباط برای ایشان واقعآ یک ارزش بود اینها چیز هایی بود که اوائل انقلاب مدیران کمتر داشتند .نیروهای انقلابی خیلی زیاد بود شاید مثلا خیلی ها سوابق بیشتری از خیلی جهات داشتند شکنجه ها و حضورشان در زندانها و امثال آنها اما این ویژگیهایی که به درد مدیریت انقلاب می خورد ایشان به اندازه کافی داشت آدم با سوادی بود .واقعآ مجتهد بود فلسفه را خوب می دانست و خوب زبان هم زبان عربی و انگلیسی و آلمانی را خوب می دانست یک آدم مجتهد و فیلسوف بود دارای سه زبان قوی روز زبان خارجی مدیر و مدبر و با انضباط و با ایمان و مخلص اهل ریاکاری واین چیز ها نبود ایشان اهل صراحت بود قاطع بود خیلی حرف در مورد ایشان داریم انشاالله این مراسم امسال که سالگرد دهمین سال شهادت ایشان است باید یک مقدار بیشتر در مورد ایشان کار کرد .

سؤال : ببخشید اینجا یک سؤال مطرح می شود در مورد دشمنهایی که کلا جریانهایی در زمان ایشان بودند و مخالفت می کردند با انقلاب و این که پیکان حمله شان را همه متوجه آقای بهشتی کردند الان بعد از ده سال وضعیت عجیبی این جریانها پیدا کردند تحلیل شما از این گروهها جریانهایی که مخالف انقلاب بودند و با آقای بهشتی هم ستیز می کردند چیست بعد از ده سال ؟

جواب : یک عده ای بودند که آگاهانه با ایشان مخالفت می کردند همان هایی بودند که انقلاب اسلامی را قبول نداشتند بعضی انقلاب را قبول داشتند نمی خواستند اسلامی باشد خوب ایشان از ار کان انقلاب اسلامی بود یک عده هم انقلاب را قبول نداشتند و با ایشان مخالفت می کردند این که نوک حمله ها به طرف ایشان بود علتش این بود که نقش ایشان را تشخیص می دادند و مدیریت و سازماندهی اوضاع انقلاب نقش را می دانستند آن موقع متأسفانه یک عده آدم نا آگاه هم بودند که آنها با انقلاب دشمن نبودند با انقلاب اسلامی هم دشمن نبودند اما بد فکر می کردند که با ایشان مخالفت می کردند فکر می کردند مثلا ایشان یک آدم قدرتمندی است که اگر حاکم باشد یک قدری می برد بال و پر آنها را و نمی گذارد و هدف خاصی که آنها داشتند جاه طلبی ها و این طور چیز ها داشتند ممکن بود در تضاد بود با وجود ایشان من خیال می کنم کسانی که آن وقتها با ایشان مخالفت می کردند حالا هم هستند و دارند کار می کنند برای کشور آنها تقصیر ندارند به آن شکل ولی آن جریانهای دیگر که همه شان کم کم حسابی موضع گرفتند در مقابل انقلاب دلیلش روشن است که چرا مخالف بودند .

سؤال : در حال حاضر یک فقدان مرکز فرا گیر که شکل دادن جهت گیری نیروهای انقلاب را برعهده داشته باشد کاملااحساس می شود بالاتر از آن ما الان در کشور به پرورش و تربیت کادر های آینده نظام شدیدآنیاز داریم به نظر می آید این یک نیاز بنیادی است آیا در این مورد فکری شد .

جواب :ما اول انقلاب این را به عنوان ضرورت اول تشخیص می دادیم اگر یادتان باشد هنوز خیلی کار داشت انقلاب ما دو سه روز از پیروزی گذشته بود که چون قبل از انقلاب هم دنبال یک حزب رسمی بودیم آمادگی داشتیم مقدماتش را آماده کرده بودیم رفتیم خدمت امام و اجازه گرفتیم که یک قدری از وقتمان را صرف تشکیلات بکنیم ایشان به ما اجازه دادند ما حزب را بنیان گذاشتیم در یک مرحله حزب موفق بود یعنی حزب جمهوری اسلامی در سالهای اول انقلاب موفق شد انقلاب را کمک کند به امام که انقلاب را یک مرحله‌ایی عبور بدهد انصافآ هم نقش داشت در انتخاباتهای اول هم خبرگان و هم مجلس و در بسیج مردم در آموزش مردم کار کرد دیگر روزنامه حزب خوب کمک کرد به روزنامه جمهوری اسلامی رفته رفته حالا شاید به خاطر شرایطی که ما داشتیم و شرایطی که حزب داشت حزب کارایی‌اش را از دست داد آنچه که من به نظرم باعث شدکا رایی اش را از دست بدهد این بود که حزب آن طور که ما درست کردیم به سبک معمول دنیا نبود یعنی ما حزبمان تقریبآیک جبهه بود همه نیروهای وفادار به انقلاب را با گرایش های مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی که داشتند اینها را جمع کرده بودیم در یک حزب از درون حزب خیلی وقت می گرفت اختلاف نظرها جدی بود از درون حزبی مشکل داشت وقت گیر بود ما هم شرایطی داشتیم که نمی توانستیم خودمان را در یک بخش از جامعه محصور بکنیم امام هم چنین اجازه ای را به ما نمی دادند اصولا یک گرایشی را که خودمان قبول داریم آن گرایش را انتخاب کنیم آن بشود حزب اگر  می خواست حزب جمهوری باید دو سه تا حزب می شد همان موقع هم بعضی ها مطرح می کردند و می گفتند که با وجود روحانیت در کشور که خودش به صورت یک معنا و یک مفهوم یک تشکل را دارد اگر چه شکل رسمی حزب را ندارد حزب قوی نمی شود نفوذ روحانیت بیشتر از نفوذ هر حزبی است در جامعه ما یک صنف هم هستیم دیگر به طور طبیعی ما یک صنف محکمی هستیم روحانیت با این که اختلاف نظر هایی هم هست در روحانیت ولی به هر حال صنف نیرومندی است متنفدی است آگاهی است شبکه های خیلی خوبی دارد در سراسر کشور در مساجد در تکایا ، تریبونهای نماز جمعه ، حوزه ها ، ولی یک جریانی است که از کوچکترین روستا تا پایتخت کشور همین جا حضور دارند به هر حال آن حزب به خاطر یک عده ادله ای آخرهایش دیگر کارا یی نداشت وقت گیری داشت ما دیگر دیدیم وقت مصرف کردن ما در آن حزب به درد نمی خورد که رفتیم خدمت امام صحبت کردیم متوقف کردند فعالیت حزب را اگرچه هنوز است امابا اجازه امام متوقف شد اگر این تجزیه بخواهد تکرار بشود به همان صورت که ما کردیم حزب فراگیر ، من خیال می کنم همان حرفهااست . اگر حزب به معنای این که جریان فکری خودش تشکیلاتی درست بکند فقط آنهایی که آن تشکیلات . آن حزب را قبول داشته باشند این می شود یک حزب جدی و خوب معلوم است افرادی که در جامعه ما می خواهند برای کل جامعه حالت پدری داشته باشند یا برادر بزرگتر داشته باشند نمی توانند در یک حزب الان خودشان را محصور بکنند . و کسانی که چنین نقشی را برای خودشان قائل نیستند آنها نمی توانند برای خودشان حزب تشکیل بدهند تشکیلاتی درست بکنند تربیت بکنند ، پاکسازی بکنند . و حتی اگر جوانب اسلامی قضیه را مراعات کنند .

سؤال : سؤال بعدی ما این است که روز نهم خرداد سالگرد تأسیس روز نامه است تلقی شما نسبت به عملکرد  روزنامه در این مدت در این پیچ و خم حوادث انقلاب چیست ؟

جواب : روزنامه که قبلا هم من گفتم در حساسترین روز های انقلاب تولد یافت و سنگر با ارزشی بود برای دفاع از انقلاب و نشر افکار انقلابی و الحمدلله تا امروز همان مشی انقلابی خودش را حفظ کرده است . خدمات زیادی کرده است و حرفهای انقلاب را همیشه دارد و خواننده های جدی هم دارد کسانی که مسائل انقلاب را می خواهند بشنوند یا بخوانند از این روزنامه استفاده کنند امید زیادی دارم به خدماتی که در آینده روزنامه می تواند بکند .

سؤال: روزنامه یک خط مشی را در پیش گرفته که هیچ گروه معتقد به انقلاب را طرد نکند و پای علم هیچ کس بی خود سینه نزند شما تلقی تان نسبت به این خط مشی چیست ؟

جواب : همین چیزی است که آدم می پسندد من خودم در زندگیم اگر همه مان همین جور باشیم خیلی خوب است .

سؤال : به نظر شما ما در ادامه این خط مشی  موفق بودیم در اجرای این خط مشی ؟

جواب: حالا قضاوت کلی کردنش آسان نیست در حدی که آدم می تواند قبول بکند این روز نامه ، روز نامه مستقل است و زبان انقلاب بوده این را آدم می تواند بخواند حالا همیشه بگوییم هیچوقت هم یک طور دیگری یا مطلب دیگری ننوشته که قدرش اغراق باشد ولی در محاسبه ارزیابی یک روزنامه باید بگویم یک روزنامه کاملا موفقی است و می تواند در آینده هم با همین خط مشی که داشته مورد اعتماد دوستان انقلابی بماند و من توصیه می کنم که این استقلالتان را حفظ کنید و ادامه بدهید و دفاع از کلیات انقلاب و آن اصالت انقلاب را حفظ کنید به هر حال امواجی همیشه هست که می آیند و می روند آن که باقی می‌ماند آن حرکت اصیل انقلاب است .

سؤال : ببخشید آقای هاشمی شما می خواستید بروید دیگر مسائل روز یک چیزی مسئله مانده که من بپرسم سالگرد مجلس هم است امسال شما بیش از دو دوره رییس مجلس بودید مجلس سوم الان رو به پایان است و مجلس چهارم هم نزدیک است دیگر انتخاباتش اگر چیزی  هم در این زمینه داشته باشید در ضمن مفید باشد برای جامعه فکر می کنید بیان بفرمایید بد نیست ؟

جواب : در مورد مجلس من خیلی حرف زدم همیشه حرفهایم را گفتم باز هم می گویم به نظر من در نظام ما با قانون اساسی ما مجلس یکی از نهادهای بسیار مهم و سرنوشت ساز جامعه ما است در گذشته هم نشان داده مجلس ، حضور مجلس در مهمترین مسائل کشور همیشه جامعه ما لمس کردند .یکی از ویژگیهای مجلس است در کشور ما این که انتخاباتمان واقعآ مردمی و سالم است .در دموکراسیهای دیگر دنیا نوعآ این انتخابات حزب  است مردم به یک حزب رأی می دهند افراد خوب حزب را تعیین می کند مردم اصلا ممکن است فرد را نشناسند موقعی که دارند رأی می دهند ( خبرنگار : به اعتبار حزب رأی می دهند ) بله این حزب است که می نشیند افراد را تنظیم می کند و درآن یک چیز هایی است ما اینجا مردم هر کسی که می رود پای صندوق رویش را می اندازد دارد می داند کی از طرف او اجازه می گیرد برای مجلس این سبک انتخابات حالا بعضی جا همین انتخابات است این نوع به هر حال انتخابات با ارزشی است واقعآ آراءمردم پشت سر نماینده ها است البته حالا من نمی گویم همه مردم آگاهانه می روند فردا را می شناسند خوب این طور چیزی کم است در هیچ جای دنیا شاید نباشد ولی به هر حال یک دلیلی دارند برای رأی دادن به یک کسی یا اعتماد صدا و سیما کردند و یا به روز نامه اعتماد کردند یا به یک شخصی اعتماد کردند آن را که می شناسند یا به یک جریانی اعتماد کردند بنابراین مجلس می تواند همیشه به خاطر پشتوانه ای که  از آراء مردم دارد و نقشی که قانون اساسی به آن داده به عنوان یک لنگر ثابت جامعه و حفظ انقلاب عمل بکند باید ما همیشه اهمیت بدهیم .

سؤال : آیا به نظر شما بافت مجلس چهارم احتمال این که دستخوش یک تغییر جدی بشود در آن وجود دارد که فعلا یک جناح بتواند اکثریت قاطع را به دست بیاورد ؟

جواب : من مایل نیستم در این مسئله اظهار نظر بکنم چون ممکن است که برداشت بشود که من می خواهم یک جریانی را جهت بدهم مردم را به یک جریانی من دلم می خواهد کار ها را واگذار کنم به تشخیص مردم به هر حال مردم در موقعی که می خواهند رأی بدهند یک طرز تفکری دارند به آن طرز تفکر خودشان عمل خواهند کرد نمی توانند ، دیدی دارند که احتمالا چه اتفاقی می افتد اما چیزی نیست که الان بخواهیم بگوییم .

سؤال : شما در نماز جمعه اخیر بیان کردید که دشمن از بعضی از نیروهای انقلابی حرفهایش را می زند و دل مردم را خالی  می کند رسانه های استکباری به این تفسیر گذاشتند و گفتند مخاطب اصلی صحبتها اخیر شما هم در زندگینامه امام بوده در این زمینه قدری صحبت بکنید /

جواب : خوب آنها مزخرف گفتند من هر وقت بخواهم مخاطب اصلی را به کسی بگویم همان را می گویم دلیلی ندارد که یک جوری بگویم که مبهم در بیاید حاج احمد آقا از دوستان و همکاران من است از پیش از انقلاب و در زمان انقلاب خیلی خدمت کرده به انقلاب از طریق کمک به امام و هنوز هم کمک می کند در تأیید رهبری ایشان مؤثر بوده ما یک  ذره هم در دل ما غیر از حمایت از ایشان چیزی سراغ نداریم که بگوییم البته تعبیری که شما کردید من آن جوری نبوده تعبیرم ، من تعبیرم این بود که حرفهای بعضی از شخصیتهای انقلاب را می زنم آن چیزی است که آنها دلشان می خواهد آنهاگفته بشود . از زبان ما میل آنها دارد عمل می شود نه این که از زبانی به زبانی حرف آنها را ....ما چیزی می گوییم بعضی ها خوب دعوا می کنند تهمت می زنند به همدیگر آنها همین را خوب می خواهند که ما با یکدیگر دعواکنیم آنها از این دعواها خیلی نتیجه می گیرند این حرف من است البته من متأثرم از همه شما که می‌پرند به همدیگر و متهم می کنند از چیز من کسی را متهم نمی کنم که به میل استکبار حرف می زند من می گویم چیزی می گویند که استکبار از آن خوشش می آید خوب خودشان خوشش می آید که می گویند خودشان هم عقیده دارند به این حرفی که می گویند منتهی باید محاسبه بکنند بعد خطرتاتش را .

سؤال : حتی‌همین صورتی که شما می فرمایید یک نکته حساس و جدی دراین مقطع است آنها که مغرضانه حرف می زنند خوب عناد هم دارند تکلیفشان روشن است و مردم تکلیفشان را با آنان می دانند باید طرد بشوند و بایدبا آنها مقابله بشود که از لطمه دیدن انقلاب و آشفته شدن جو سیاسی جلو گیری بشود ولی خوب کسانی هستند که دلسوزانه خواهان حفظ اقتدار اسلام و عزت و عظمت نظام و انقلاب هستند و اینها بعضی از نرمشها در برابر کسانی که سنخیتی با انقلاب ندارند و اعتراض دارند و نگران هستند که ادامه این راه به انقلاب  ارزشهایش لطمه می زند طبعآ این دو طیف باید از هم جدا بشود .

جواب : بله ولی من با شیوه حرف دارم بلاخره کسی انتقادی دارد که قطعآ باید بگوید و اگر در انتقاد ببینیم خیلی ضررمی کنیم قطعآ جلوگیری از انتقاد باعث دیکتاتوری می شود حالا فرض کنید در زمان ما هم نشود که ما چون متنفریم از دیکتاتوری این مسیر به دیکتاتوری می کشید به هر حال راه قطعآ باید انتقاد بشود (این مسیر یعنی کدام مسیر؟ خبرنگار )مسیر بستن زبانها اگر یک وقتی باز باشد که نگذاریم مردم حرف بزنند انتقاد باید آزاد باشد شیوه انتقاد دو جور است یکی وقتی آدم متهم می کند یک کسی  می گوید این مثلا دارد ارزشها انقلاب را ندیده می گیرد این دارد به امام پشت می کند این بی دین است این سرمایه دار است این شیوه شیوه بدی است شیوه معقول نیست که آ دم بیاید اثبات کند بگوید که این کار دارد انجام می شود ولو با حسن نیت آن ممکن است که آن آثار از آن در بیاید اگر یک  چنین با من بحث بکند کسی هم بدش نمی آید بله آن خوب دفاع می کند و می گوید نه به این جاها نمی‌رسیم ایشان بحث می کنند و راه انتخاب می کنند این که آدم بیاید یک کسی را متهم بکند که این حالا به هر شکلش این چپ است این راست است این  غربی است این شرقی است این بی دین است این به اسلام عقیده ندارد این سبک بدترین نوع است در هر شوخیهایی که ما گاهی قبلا در زمان طلبه گیهایم داشتیم این بود که نقل می شد که بعضیها که می گفتند ما بدترین نوع غیبت ها را غیبت هایی که بعضی از آقایان مقدسین و طلبه ها می کنند اول آدم را کافر می کنند و بعد آن وقت بد هایش را می گویند برای این که بگویند ما غیبت مسلمان نمی کنیم طرف را کافر می کنند من اعتراف  می کنم یک چنین شیوه ای در انتقادات روز مره ما وجود دارد وقتی که می خواهند یک کاری را خراب بکنند اول صاحب کار را خراب می کنند خوب صاحب کار که ممکن است اشتباه کرده یک کا رخوب است ما باید کار را بررسی کنیم هیچ وقت نباید برویم افراد را از حیثیت بیندازیم این گناه را باید دید .

سؤال : انتقادات هر چقدر گزنده و آثارش منفی باشد تا زمانی که عملکرد مسئولین مثبت باشد روی مردم آنقدر اثر ندارد در واقع این عملکرد مسئولین است که معیار محک مردم در خوش بین یا بد بین شدن جامعه این مسئله ، مسئله اعتماد است .

جواب : خوب البته این دلیلش همین است که در تمام این مدت ما همیشه انواع انتقادها را به نظاممان داشتیم فحشی دادند به رادیوهای بیگانه فحش دادند . داخلیها حرف زدند ضد انقلاب تهمت زدند این اعتماد همین جور بوده اما ما خودمان نباید به افراد خودمان تلقین بکنیم که اینها بیایند این کار را بکنند این کار گناه است و ضمنآ آثار چیز هم دارد به هر حال اگر حرف نا حقی آدم بزند مخصوصآ از چهره های انقلابی حرفهای ناحق را بزنند دل مردم را خالی می کنند مخصوصآ جوانها ممکن است دیگر نتوانند خودشان را اصلاح بکنند و بیفتند به یک کوره راههای از زبان یک انقلابی یا روز نامه انقلابی یا تریبون انقلابی افراد منحرف می شوند در نظام اسلامی ما حتمآ باید مواظب این طور چیز ها باشیم .

سؤال :سؤالات بعدی ما راجع به مطبوعات است .در بعضی از موارد شما جهاتی در مورد مطبوعات و عملکردشان فرمودید که احساس می شود که دل خوش از مطبوعات ندارید از جمله در پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه‌تهران در مورد فرود آن هواپیماهای نظامی آمریکا فرمودید که این هم یکی از کار های بد مطبوعات است که به دنبال جنجال می گردند حال این که هیچ کس نگفته بود که یک جنگنده آمریکایی در اینجا فرود آمده یا در نماز جمعه این هفته در مورد کمکهای خارجی به آوره گان عراقی فرمودید علی رغم تبلیغات مطبوعات و برخی تند رو ها 20 هزار تن کمک شده است ولی نهایتآ همان نقاط ضعفی که مسئله کمکهای خارجی دارد و مطبوعات بیان کردند همان  را تکرار فرمودید سؤال من این است که اینها کم است و قابل مقایسه با آن حجم نیازی که آوره گان عراقی دارند نیست .اصلا مسئله، مسئله ما نیست .ما خودمان در این زمینه کمک کردیم کمکی به ما نشده چون نیازی به کمک در این زمینه نداشتیم و ما هم همان ها را می گفتیم سؤال این است که آیا شما نسبت به عملکرد مطبوعات ایرادی دارید این عملکرد را به مصلحت نمی بینید نباید کنجکاو باشند نباید خرده بگیرند ؟

جواب : یک نقطه ضعفی را گفتند در کنار یک نقاط قوه فراوانی که دارند . مطبوعات ما ، ما همیشه جزءحرفهای معمولی من دیگر بعد از انقلاب مطبوعات خیلی کمک کردند به انقلاب و به حرکت انقلاب نشر افکار امام نشر معارف اسلام حالا هم دارند می کنند آنها که گفتم یک نقطه ضعفی دارند در همین خصوص بود یعنی خوب این مطبوعات یک واقعیتی است که اگر مشکلی همه وقت مطبوعات هم این جور شاید نباشند حالا اگر من همه را گفتم باید اصلاح بشود به هر حال مطبوعات از این که یک مسئله مسئله جنجالی را مطرح کنند به طور طبیعی خواننده بیشتری پیدا می کنند (خبر نگار : اگر کاغذ باشد )که حالا که هست کاغذ خیلی چاپ می کنید همان مسئله ای که من اشاره کردم مثلا کهنه بودن کمکهای خوب وقتی که مثلا بیست هزار تن جنس آمده در بین این ما بعدآ رفتیم تحقیق کردیم این هیاهویی که ما اینجا شنیدیم رفتیم تحقیق کردیم دیدیم در یکی دوتا محموله یک کمی خیلی کمی لباس کهنه ، کهنه هم نبوده همان چیزی که ما جمع کردیم آنها کمکهای مردمی هم بود کمکهای دولتی نبود جمع کرده بودند بعضی ها هم لباس یا چیزی بوده خوب این ممکن است که اثرش این باشد که کسانی که زحمت می کشند می خواهند به مردم مظلومی کمک کنند پشیمان بشوند و بگویند که این را نا سپاسی تلقی بکنند فرض کنید که  یک کشوری اگر 400 ، 500 بار فرستاده باشد  10 ، 15 کیلو هم در آن کهنه باشد این شیوه درستی نیست که ما این طوری برخورد بکنیم . یا همان نظامی گنده کردند هواپیماهای نظامی را اصلا عمده کمکها با همین موقع ها که هواپیمای کشوری که نیامده در یک کار های استثنایی هواپیماهایی که بی کارند می آیند این هواپیماهای باری است که نظامی ها دارند یک جوری به جامعه القاءمی کردند که عنیهه حالا ارتش بیگانه آمده در کشور ما .

سؤال : حساسیت ما روی قضیه آمریکا بود که اولا لباس کهنه را فقط آنها فرستادند ثانیآ این که ارقامی که آنجا اعلام شده با ارقامی که اینجا رسیده بود خیلی تفاوت داشت ؟

جواب : بر عکس بود که رسیدگی کردیم آمریکائیها 447یا 48 تن بار داده بودند گفتند یک 7 ، یا  8 کیلویی در آن چیز بوده چنین هم روی همین تندی های بچه ها هو شده بود که این قضیه به خاطر این که این طور نبود اگر هم این هیاهو را نمی کردید ممکن بود جا افتاده بودند از همه مان ممکن بود که خیلی بیش از این کمک به مردم می رسید خوب یک دفعه قفل کردند با خود دولت آمریکا نبود یک گروهی چیزی که کار های نیکو کارانه می کنند آنها راه افتادند در آمریکا داشتند کمک جمع می کردند .

سؤال : به هر حال آمریکا بیشترین سهم را در این جنگ بر عهده داشت از نظر سودی که بر دولی در عوض پای همان لطمه ای که خودش به مردم عراق زده بود هیچ نقشی و کمکی به مردم نداشت مسئله اصلی که مورد اعتراض بود همین بود .

جواب : حال شما که دارید آن حرف مرا می زنید اگر این را گفتید هیچ کس حرف نمی زنند جلوی کمکهایش را گرفتید حالا که می خواست به مردمی که خودش آواره کرده بود کمک بکند همین الان حرفهایتان همین بود جلویش را گرفتید دیگر این مسئولیتش را انجام نداد .

سوال : پس فهمیدیم که مطبوعات می تواند یک کاری بکنند ؟

جواب : می توانند یعنی وقتی که هو بکنند در این جریان حالا مسئله خود آمریکا یا شاید مثلا حالا اگر یک وقت آدم مخالف باشد از آمریکائیها کمک بگیرد ما چون مربوط به ما نبود یک عده مبانی بود که ما نمی رسیم آنها همه چیز هایش را بدهیم کسی که مسئول آوارگی آنها است چشمش هم کور بیایند اینها را اداره بکنند و بیایند کمکشان بکنند بایست می کرد خوب دوا می آوردند و و سایل جراحی می آوردند چیز های دیگر می آوردند .

سوال : آقای هاشمی قلمرو مطبوعات و فعالیتهایشان را قانون مشخص کرده اتفاقآ احساس مااین است اگر مطبوعات کنجکاو باشند و نکته گیر باشند نکته سنج عمل کنند کمتر کسی در هر سطح از مسئولیت چیز های عمومی بی توجهی و بی اعتنایی می کنند شما قیاس به خودتان نکنید در سطوح مختلف مدیریت کسانی هستند که اگر مطبوعات حساس نباشند آنها جوری دیگری ممکن است عمل کنند ؟

جواب : خارج از بحث من و عمومیت به همین دلیل من آن مطبوعات را خیلی حمایت می کنم طرفدار آزادی مطبوعات هستم و فکر می کنم که واقعآ مطبوعات نقش اساسی دارند در اصلاح مدیریت جامعه و مردم و روشن کردن مردم همین مطبوعات اگر کاری بد نداشته باشند خیلی بهتر کار می کنند لازم نیست با هویت گری اینها وظیفه شان را انجام بدهند خیلی منطقی و چیزی که خوب هم انجام بدهند ما به آن نقاط منفی اش حرف زدیم و نقاط مثبتش که میلیونهاست می خواهیم همه را بگویم .

سؤال : در بسیاری از موارد حالا من وارد جزئیاتش نمی شوم خبر های مربوط به تحریک پیچیده سیاسی ایران در خارج از کشور برای اولین بار توسط دیگران اعلام می‌شود وقتی که برای پیگیری اخبار به مسئولین خودمان تماس می گیریم دیگر باز هم اصرار به ندادن اطلاعات دارند فکر نمی کنید یک شیوه ضربه زننده باشد چند نمونه را من مثال می‌زنم . مذاکرات مربوط به بهبود روابط با انگلیس بهبود روابط با عربستان مذاکراتی که همین الان در مورد نحوه همکاری و نقش ایران در سیستم امنیتی منطقه مطرح است و چه بسا چیز های دیگر که ما به عنوان خبر نگار از آن بی اطلاع هستیم ؟

جواب : آن چیزی که خواست ما است این است که هر چیزی به موقع اش به مطبوعات داده می شود و اعلام بشود اما آقایان سر دبیران روزنامه های مهم کشور ملاقات مرتبی با آقای دکتر حبیبی دارند برای این که از همه جریانات مطلع بشوند جوابشان در جاهای اصلی کشور هستند این که سیاست ما است این که می بینید گاهی یک چیزی از خارج منتشر می شود آنها یک چیز مبهمی از یک مطلبی می فهمند چون یا دشمن هستند یا تعهد ندارند دنبال یک حذف هیجان انگیز می گردند همان چیز ناقص را می روند پخش می کنند آن شاید به قصد کار شکنی به قصد تخریب آن چیزی دستش شد از طرف اینجا هم همین طور است شما در رسانه های ما گاهی یک چیز هایی پخش می شود که آن صاحب اصلیش او هم همین حرف را می زند می گوید که در ایران زودتر اگر دست ما بیاید ما هم همین کار را ممکن است رسانه ها بکنند از دیگران شما متعهد انه می خواهید یک چیزی را در آن حدی که مصلحت است پخش بکنید آنها چنین تعهدی ندارند لذا یک چیزی زودتر می فهمند حالا یا شایعه‌ای می گویند بالاخره یک قضیه مهمی مثل فرض کنید مکه یا چیز اینها شایعاتی در اطرافش است این شایعات یک کمی با حقیقت تماس پیدا می کند آنها می گویند سیاست نظام این هیچ وقت کشوری مطبوعات خودش را در رسانه های خودش را محروم  می کند از خبری که دست بیگانگان می افتد یک چنین  چیزی قطعآ نیست در مورد همین مذاکرات امنیت خلیج منطقه هر چیز های دیگر ما در هر مرحله ای آن چیزی که باید گفته بشود می گویم شاید ارتباط مطبوعات با مدیران یک قدری کم باشد همین باید دو خبر نگارهایی در همه جا حضور داشته باشند زود به زود سؤال بکنند جواب بگیرند اگر بگویند زودتر جواب می گیرند .

سؤال : در ماجرای بدهی فرانسه مطبوعات آن کشور علیه ایران خیلی سمپاشی کرده اند . آن مسائلی پیش آمده قاعدتآ در جریان هستید ولی هیچ کس قادر نبود توضیح بدهد برای رفع شبه یعنی آنها هم مقصد هستند هم بدهکار هستند و هم به کمک رسانه های تبلیغاتی شان دست پیش می گیرند ژست طلبکار و ما با وجود این که ما حقیم ساکتیم .

جواب : اینجا آن که لازم بود همان مقدار یعنی حقیقت آن بود که اینجا گفته شد آن دو کشور توافق کردند که در ظرف یک ماه بنشینند آن مبلغ قطعی را معین کنند به مراجع قانونی برسانند وپرداخت بشود آنجا آنها یک در گیری حزبی در آنجا دارند آنها می خواستند دولتشان را متهم بکنند که دارند به منافع کشور شان پشت می کنند باج می دهد که چنین چیزی هم نبود یعنی ما باج می خواهیم نه آنها اهل باج دادن هستید آنها دعواهای حزبی داشتند احزابشان افتادند به جان هم در این جا این جریان نا صحیح هم نبود همان خبر هایی که متن خبر همان بود که برای این که مقدار که اینها گفته شد واقعآ پیش از این نبود خوب بحثهای طولانی الان چند سال است برای این که حق واقعی ما چقدر است حق واقعی را بخواهیم مصالحه بکنیم یک جور بدست می آید اگر دادگاه برویم یک جور دیگر بدست می آید پرونده‌ها در آنجا در مراجع قضایی مطرح است چون فرانسوی ها می توانند سالهای سال طول بدهند این پرونده را که حالا میانبر زده شده برای مذاکره و مصالحه من خیال می کنم آن چیزی که در دست شما بود هیچ کمتر از واقعیت ما نبود آن چیزی که در روزنامه دیدیم نوشته شده با آنچه که مطلع بودیم اینجا مذاکره شده خیلی فاصله نداشت اگر حواشی همان چیز هایی که قدری مثلا خواننده را کنجکاو کند یک چیزهایی جزئی بخواهد دنبال آن طور چیز  آدم بگردد خوب همیشه در همین مذاکرات یا چیز هایی بدست می آید .

سؤال : سؤال بعدی این است که سیاست جمهوری اسلامی همواره بر محور دفاع از محرومین متمرکز بوده این که یکی از پایه ها و معیارهای تصمیم گیری ها همین بود .امام می فرمودند این برهنه ها ولی نعمتهای من هستند اینها ما را از کنج انزوا خارج کردند و به اینجا رساندند ما حالا بعضی از مسئولین در احضارتشان حرفهای دیگری می زنند به نظر می رسد این سیاست قدری در حال تغییر است حالا محرومین  به عنوان اقشار ضربه پذیر جامعه معرفی می شوند که باید حمایت بشوند در واقع یک نوع احساس گرایش از روی ترحم و تصدق دارد جایگزین می شود اصل را کار های سرمایه سیاست جذب سرمایه قرار دادند و می خواهند لطمه آن سیاست بر مردم را به عنوان ضربه پذیری مردم معرفی کنند اینجا یک احساس خاصی به آدم دست می دهد کسانی که از روی مناعت طبع آمده اند با سعه صدر وارد انقلاب شدند به جرگه انقلابیون پیوستند و فشار اصلی انقلاب و جنگ روی دوش اینها بود و هیچ وقت هم طلبکاری نکردند الان جوری تلقی می شود که باید مورد ترحم قرار بگیرند ؟

جواب : این یعنی از همان حرفهایی بود که من در نماز جمعه به آن اشاره کردم آنها جز تهمتهایی است که با تکرار زیاد از طریق آنها نوشتن همین حرفها همین طور حرفها ممکن است در ذهن مردم بیفتد که این از همان خطرهایی است که من گفتم در حالی که اصلا این مسئله هیچ زمینه ای ندارد در سیاستهای جاری در برنامه های پنج ساله و امثال اینها آنچه که هست برنامه 5 ساله روشن است یعنی یک چیزی است شما می توانید بروید آنجا ببینید سیاستهای برنامه و روشن است حتی شیوه عملکرد برنامه طرحها و پروژه‌ها همه اینها روشن است اصلا این که شما گفتید در دو جهت نیست اگر ما بتوانیم سرمایه ای را جذب بکنیم و تولید را شکل بدهیم و کار را زیاد بکنیم و رونق بدهیم به زندگی محرومین از این راه بهره می برند شما خودتان دید ید جزو اولین کار های ما این بود که این چند سال که از قشر کارمند مزد بگیر دولت کی محروم بود دیگر معلوم بود که اینها محرومترین کسان بودند چون در تمام دوران جنگ اینها حقوقشان ثابت بود و همه چیز رفته بود بالا برای اولین بار بعد از این سیاستها 20 % یا 30 % حقوق اینها را بردند بالا خیلی بیشتر از سطح تورم در اینجا ما آمدیم  من در مجلس که بودم تصویب کردم که پرونده ها را ببریم در دانشگاه آنجا آیین نامه ای گذاشته شده بودیم حتی ما آمدیم  اینجا فوری آیین نامه راعوض کردیم برای این که آنهایی که آن موقع رزمنده بودند با چه وسعتی اینها دارد دانشگاه کردیم آن حواشی اش را جمع و جور کردیم آموزشهایی کنار گذاشتیم که این بچه ها انقلاب بیایند بروند در عالیترین نقطه کشور برسند و این همه امکانات  الان دارد داده می شود برای خانواده های شهداء و جانبازان خوب قبلا اینها بیست میلیارد 4 یا 5 میلیارد اینها داده شد حالا گفتند ما 16 یا 17 میلیارد داریم به اینها می دهیم 16 یا 17  میلیارد داریم به جانباز ها می دهیم 10 تا 12 میلیارد داریم به آزادگان می دهیم اینها مسائل ترحمی نیست اینها حقشان این است که در یک شرایط جدید می شود داد که اینها نمی شد .و آن سیاستهایی که طراحی شده بود و طراحی شده و ادامه پیدا می کند کاملا در جهت محرومین است اگر فقط حرف این است که سرمایه را جذب نکنیم و فعال نکنیم صنایعمان را یا تولیدمان  این به نفع محرومین است شما می گویید آن که جدید است می گوید تکیه می شود روی تولید بیشتر و کار بیشتر برای این که ثروت کشور و تولید ناقص مملکت برود بالا شما چه نمونه هایی می توانید بیاورید که در غیر جهت منافع محرومین است .

سؤال : همین مورد که فرمودید دولت خواهان مشارکت فعال مردم در کار های اقتصادی و صنعتی شده ولی در میدان عمل این قبیل کار ها سرمایه بر است یعنی در واقع خواهان مشارکت فعال صاحبان سرمایه است به نظر می رسد که یک نقیصه ای دارد این مشکل در قانون اساسی با به رسمیت شناختن کار های تعاونی یک مقدار حل شده که صاحبان سرمایه های کوچک هم به نحوی به بازی گرفته بشود به کار گرفته بشود .

جواب : خیلی خوب الان یا باید ندانید یا می خواهید روشن بشود این را مطرح می کنید که قضیه ببینید همین که ما آمدیم در کار خانه ای که باید واگذار کنیم گفتیم 30% با مهلت آنهم با وام بانک بدهند به کار گر ها این جزو آیین نامه ای است که ما تصویب کردیم برای واگذاری چیز ها کار خانه ها .

سؤال : یعنی از مجموع 50 خوردهی نه 49 % ، 30 % .

جواب : یعنی کل کار خانه ای که می خواهیم واگذار کنیم به بخش خصوصی گفتیم 30 % این را سهام سال کا رگرها کارکنان کار خانه که اینها می دانند  پول هم ندارند لذا اصلا مهلت دادیم گفتیم یک زمانی هم دیگران نتوانند بخرند تا اینها بیایند وام بگیرند و بروند بخرند شرکت گسترش هم مأمور کردیم که از بانک وام بگیرد برای اینها بخرد و بعد آ از کارشان بگیرند یا تعاونی ها به شدت دارد پی گیری می شود تعاونی های رزمنده ها اینها در برنامه برایشان سهم گذاشتیم در بودجه هر سال سهم می گذاریم اولویت می دهیم برای اینها برای دادن مصالح به آنها در  موافقت اصولی اینها همه اولویت دارند خوب اینها هم سیاستهایی است که از اول انقلاب خود ما طراحش بودیم .تعاونی ها در حزب جمهوری اسلامی مثلا طراحی کردیم و دفاع کردیم و جا انداختیم و حالا همان دارد ادامه پیدا می کند چرا آدم بگوید مثلا این عوض شده به نفع دیگران .

سؤال : مثال ساده ای هست که شاید مسئله کوچک باشد ولی انعکاسش بزرگ است الان بانکها برای یک در خواست وام چند صد میلیونی مشتاق ترند که پاسخ بدهند  تا در خواست یک وام چند  هزار تومانی برای گره گشایی از مسائل اولیه زندگی افرادی که قاعدتآ از طبقات محروم جامعه هستند معمولا با هزار یک برخورد تحقیر آمیز و جوابهای نا امید کننده اینها مواجه می شوند .

جواب : بانک طبیعتآ حالا ممکن است طبیعت بانک این است که بالاخره مشتری  درشت بخواهد چیز بکند ولی ما این را قانون مند کردیم یعنی شما هر سال در بودجه تان الان تبصره ها بودجه را نگاه بکنیم یک رفم بسیار بالایی را گذاشتیم برای این گونه وام ها که تضمینش را هم دولت می کند یعنی ما خودمان سازمان برنامه و بودجه هر سال بودجه ای دارد برای اینها که تضمین می کنیم این وامها را و این داده می شود کسانی که طرح بیاورند کنار تعاونی تشکیل بدهند کسانی که به رزمنده ها جدا به کارمندها به معلم ها جدا به بخش‌های آسیب پذیر جاها برای همه اینها ما همین دیروز یک جلسه ای داشتیم برای تغذیه رایگان دانش آموزان چیزی که در سال 65 با 50 میلیون تومان شروع شده است دیروز در جلسه شورای اقتصاد که مطرح بود حدود  3 میلیارد تومان کار بابت تغذیه رایگان یعنی 50 میلیون تومان سال 65 می رسد به 3 میلیارد تومان خیلی وسعت پیدا کرده این نوع چیز ها حالا ما البته ممکن است یک کسی یعنی قانونمند است که این گونه وامهای کوچک که در مقیاس کوچکی که بانکها خیلی رغبت ممکن است نداشته باشند با تضمین دولت داده بشود .

سؤال : سیاستهای اقتصادی برنامه 5 ساله طبعآ در میان دراز مدت گره گشای بیشتری  از مشکلات پیچیده کشور خواهد بود اما به نظر می رسد که دولت باید در کوتاه مدت یک فکری به حال گرانی و گرانفروشی و کمک به مصرف کننده گان که در آمد محدود دارند داشته باشد مثلا الان یکی از سیاستهای قطعی دولت حذف تدریجی سوبسیدها است بنظر می رسد اقشار کم در آمد بیشتر لطمه ببینند از این وضع ؟

جواب : در مورد بحث قبلی که داشتید با این کاملا مربوط است ما اگر بخواهیم گرانی را به طور اصولی حل بکنیم هیچ راهی جزء تولید کافی ندارد و چون هیچ وقت با در آمد ارضی که نمی توانیم درست هم نیست که با واردات بیاییم مردم را صید کنیم باید تولید بکنیم تولید هم با جذب سرمایه ها با فعال کردن نیروها آنها خواهد بود آن مسیر خودش را می رود و موفق هم بوده و رشد بسیار خوبی داشته امسال تولید نا خالص ما که لابد شما خودتان در بعضی را کارخانه ها رفته بودید و گزارشهایی هم تهیه کرده بودید می دانید که مرکز صنعتی و کشاورزی هم فعال شده سوبسیدها را هم خودتان جوابش را دادید ما سوبسیدها را به تدریج حذف می کنیم یعنی هر وقت که بدانیم تأمین کردیم به جای این یک چیزی آن موقع حذف خواهیم کرد تا حقوق کارکنانمان را بالا نبریم که متعادل با نیاز شان حقوق بگیرند آنهایی که حقوق ثابت دارند تا شغلها را بالا نبریم به طوری که یک کار گرآزاد به اندازه نیاز روز بتواند چیز را بخرد سوبسیدها را حذف نمی کنیم به تدریج که پیش می رویم یک قدری وضع را درست می کنند لذا ما از پارسال تا به حال یک مقدار سوبسیدمان را زیاد کردیم کم نکردیم سوبسید را در این یک سال که ما آمدیم امسال آن رقمی که در بودجه گذاشتیم برای سوبسید بیشتر از پارسال است .

سؤال : ولی این چیزی که به حقوقها اضافه شده برای جبران لطمه ایست که در گذشته وارد شده است شما همین سوبسید را به تدریج دارید حذف می کنید در واقع چیزی را اضافه کردید و از جای دیگر کم کردید .

جواب : باز هم نقطه خوب است پس معلوم شد در گذشته که ما نبودیم چیز هایی از اینها دریغ شده که ما الان داریم می پردازیم (مشکل اصلی کاهش قدرت خرید است : خبرنگار )حالا صبر کنید پس معلوم شد که این جمله خودتان بود که ما الان داریم چیزی که از سالهای گذشته از اینها دریغ شده داریم ما می دهیم قبول دارید (نه اتفاقآ این سؤال بعدی من است: خبرنگار)شما خودتان گفتید  30 % اضافه کردیم نگفتید این کمبود سالها قبل .(خبرنگار :چیزی است که قدرت خرید کاهش پیدا کرده شما این را اضافه کردید این مربوط به گذشته است نه نسبت به آینده )

آقای هاشمی  : اینها را چرا قبلا نکردند ؟

خبرنگار : دولت که به طور طبیعی در شرایط جنگی نمی توانست اقتصاد را تأمین کند .

جواب : من آماری را که دادم ما الان بیشتراز زمان جنگ صرف جنگ می کنیم شما مطمئن باشید آماری که من دادم (این خرابیهای جنگ نه خود جنگ )خود جنگ یعنی چیز های نظامی مربوط به غیر خرابیهای که من و چیز هایی که برای شما مثال زدم من گفتم ما آن موقع حدود 100 میلیارد تومان می دادیم الان 12 میلیارد تومان می دهیم مستقیمآ به نیروهای نظامی .ما باز سازی را داریم انجام می دهیم بنیاد شهید را دو برابر کردیم بنیاد جانبازان را دو برابر کردیم آزادگان را اضافه کردیم اینها رقمی که دادند در نماز جمعه که دیدید عینی ما آنها را داریم می دهیم آن حقوقی که چند سال گذشته از اینها دریغ شده باز اضافه کردیم سوبسید را هم کم نکردیم علی رغم این که حقوق را اضافه کردیم سوبسید را کمی کم کردیم .

سؤال : مثالهای روشن آن همین بسیاری از چیزیهایی که دیگر الان جزو آن برنامه کوپنی اینها به تدریج دیگر نیست .

جواب : بگوید ماکوپنها را حذف نکردیم ما آمدیم جنسهایی که در بازار اصلا نبود یعنی یخچالی که تولید نمی شد ، فرشی که تولید نمی شد ، پارچه ای که تولید نمی شد ، و ما آمدیم ارز به اینها دادیم تولید کردند قسمتش را تازه آوردیم پایین تر اسمش این بود که سهمیه می دهند آن سهمیه نبود و نمی دادند ما در این یعنی نقطه جالب کار ما این است که ما آمدیم یک در آمدی برای دولت کسب کردیم از ناحیه گران کردن ارز آن هم در کار هایی که نبود در جامعه آنها را فراوان کردیم خودمان هم در آمد پیدا کردیم از این در آمد داریم می دهیم به سوبسید ما الان گندمی را که 9 تومان می خریم 8 تومان می خریم امسال 13 تومان می خریم از کشاورز ما می خریم داریم سوبسید می دهیم شما می دانید این چه رقمی می شود . حساب کردید هیچ وقت یعنی 5 تومان ، ما 5 تومان روی یک کیلو گندم الان داریم اضافه می دهیم از پارسال از سه سال پیش را دو سال پیش یک بار این را حساب کنید ببینید چه رقمی در می آید . جو را آمدیم گران می خریم اینها را ما گرانتر می خریم ولی گران نمی دهیم به مردم .علوفه را گرانتر می خریم خلی چیز ها که در داخل بوده حال کشاورزها بوده همین طور طبقات محروم جامعه اینها را دادیم گرانتر می خریم ولی به مردم همان قیمت قبلی می دهیم .

سؤال : جناب هاشمی عذر می خواهم بعضی از وزارت خانه ها که ارائه خدمات می کردند به مردم اینها از سال جدید به این طرف خدماتشان را به نحو چشمگیری افزایش دادند مثلا وزارت نیرودر مورد انشعاب برق یا محاسبه برق این را شما نظرتان را بفرمایید ؟

جواب : ببینید این در قانون مجلس از دو سال پیش در قانون بودجه آمده قانون جدا آمده که وزارت نیرو دیگر بود جه از دولت نمی گیرد بودجه اش را قطع کردند گفتند باید از در آمد خودش ، خودش را بگردانند توسعه اش را از در آمد خودش ما به اجبار تنها راهی که داریم این است که از گران شدن برق در بیاوریم و جالب این که برق را برای خانواده هایی که مورد بحث ما است تا 250 کیلو وات هیچ گران نکردیم مجانی اعطای برق کردیم .

سؤال : در ماه یا در یک نوبت مثلا دو ماه ؟

جواب : در یک نوبتی در هر سه ماه ظاهرآ که می آید یعنی بسیاری از خانواده ها اصلا مشمول این چیز نمی شوند بعد هم که می شوند باز برای اینها گران نکردیم گرانی راآنها رفتند گذاشتند روی کسانی که مصرفشان به حدی است که هیچ اهمیتی برایشان ندارد یا برای صنایع گذاشتیم مثلا گرانی عمده را از صنایع می دهیم به کشاورزی هم گران نکردیم چون ما غذای مردم را تأمین می  کنیم بنابراین این یک اجبار قانونی است که دولت دارد ما اگر نکنیم باید مؤاخذه بشویم باید انجام بشود یا مثلا برای شرکت مخابرات قانون گفته که مخابرات باید خودکفا باشد . برای تأسیسش برای دادن تلفن برای توسعه اش باید محاسبه بکند و از آن در بیاورد که اینها محاسبه هم می شود آن چیز هایی که به قشر مستضعف می خورد خیلی روی آن گرانی نمی آورد آنهایی که قشر متمکن می خورد می توانند جبران کنند از اولش .

سؤال : این آقای هاشمی بعضی آمار و ارقام که در مورد تورم مهار آن ارائه می شود با زندگی روز مره مردم قابل تطبیق نیست نظر شما اشکال در کجاست

جواب : ببینید آنکه شما می گوید نیست تورم در خرد و فروشی پارسال 8 و اندی بود ممکن بود شما یک جنسی را می بینید این بیشتر گران شده یعنی شما مثلا کالاهای مصالح ساختمان یک رقم درشتی است آهن آلومینیوم انواع آهن آلات همه اینها قبول ندارند اینها ارزان شده ( خبرنگار :چرا نشده ) پلاستیکها خودش یک باغی است یک ستون وسیعی دارد قبول ندارید اینها از نئوپان گرفته مثلا چوبی چیزی و اینها قبول ندارید اینها ارزان شده شوینده ها و مواد چیز قبول ندارید ارزان شده خیلی ارزان شده یک چیز هایی هم هست که گران شده یک چیز هایی هم هست که همین جور مانده مثلا قند و شکر این چیز هایی که جزو زندگی است ما اینها را حفظ کردیم سطح اینها را مجموع اینها را وقتی که سبد خانوار نگاه می کنیم می بینیم که 8درصدگران شده باز هم نمی گویم ارزان شده یعنی گرانی که سال گذشته بود امسال 8 % اضافه شده اینکه شما می گویید آمار نمی خواند خوب بیاورد یک جایش شما ، شما بیایید حساب کنید .ما اینها می رویم حتی تا یک هزارم هم حساب می کنیم .تا یک هزارم هر چیزی را الان با کامپیوتر اینها را می گیرند با آن ریزترین تفاوتها حساب می کنیم شده8و 8 و9 حالا من نمی دانم دقیقآ چقدر است این نقطه قابل تحسین کار دولت این که در شرایطی که ما آمدیم در آمد ریالی دولت را اضافه کردیم باز از طریق ارز تولید بالا و گرفتن مالیات ها تورم را از دو رقمی آوردیم به یک رقمی تورمی که روی 27 %، 28 % ،30% بود ما آوردیم روی مثلا 8و9 درصد این افتخار انگیز برای یک نفر آدم اقتصاد دان وقتی که نگاه بکنید کار جالبی است .

سؤال : یک عده سعی می کنند مشکلات نا رسایی های اقتصادی جامعه را به دوران آقای مهندس موسوی نسبت بدهند حالا این که در شرایط جنگی قاعدتآ بهترین اداره اقتصاد جنگی را ما تا حد توان و قابلیتهای مدیریت داشتیم نظر شما در این مورد چیست ؟

جواب : نه من قبول دارم در آن زمان آقای مهندس موسوی دولت خیلی تحت فشار بود خیلی زحمت کشید در آمد ارزی ما کم بود 1، 2، سالش خوب بود بقیه اش کم بود جنگ دلهره خودش را داشت ما از لحاظ جهانی مشکلات زیادی داشتیم جنسها را به قیمتهای اضافه می خریدیم مشکلات آن طوری داشتیم به نظر من آقای مهندس موسوی دولت ایشان من یک بار گفتم هنرمندانه دوران جنگ را پشت سر گذاشتند .

سؤال : سؤال بعدی این است نقش جایگاه دولت در اقتصاد آزاد چگونه ارزیابی می کند عامل کنترل ناظر تنظیم کننده روابط و ضوابط بر عهده دارد یا متعادل کننده است شرایط ؟

جواب :  نظام ما با اقتصاد آزاد دنیا فرق می کند قانون اساسی ما خیلی از صنایع اساسی ما در این چیز ها را داده به دولت بنابراین ما کشوری مثل ژاپن یا فرانسه یا آلمان نیستیم که همه چیز ها را بتوانیم غیر دولتی بکنیم صنایع بزرگ ،صنایع مثل هواپیمایی ، صنایع ماشین سازی بزرگ ، راه آهن یک چیز های عظیمی که در کشور است اینها دولتی است که حال در قانون اساسی می تواند لیستش را ببینید بنابراین ما هم نقش تعیین کننده ضوابط و نظارت را داریم و هم نقش تعدیل کننده داریم به علاوه بنیادهای بزرگ مستضعفان ، بنیاد شهید ، بنیاد پانزده خرداد ، ساز مان صنایع ملی ، گسترش ، که قسمت اعظم صنایع اینها در اختیار دولت است شرکتهای دولتی ما قسمت اعظم کار ها دستشان است . ما خیلی فاصله داریم تا آنجایی که بتوانیم آن چیز های بزرگ است بخش خصوصی باشد بنابراین هم متعادل کننده ایم و هم تضمین کننده مقررات اینها که تعادل حفظ بشود

سؤال : آقای وزیر کشاورزی اخیرآ در مصاحبه ای اعلام کردند طی سالهای پس از پیروزی انقلاب واردات گندم از 600 هزار تن به 5 میلیون تن رسیده به نظر شما اشکال در کجاست ؟

جواب : 5 میلیون تن که ما سال گذشته 4 میلیون تن 5/3 میلیون تن تقریبآ سال گذشته وارد کردیم امسال این قدر را کم کردیم واردات خودمان را 2و3 تا اشکال که در کار ها است . یکی این که وضع زراعتمان خوب نیست و نبوده از بذر خوب از ابزار خوب استفاده نمی کنیم دیم های ما کاملا یک چیز کمی دارد شخم به درستی زده نمی شده .کود به موقع نمی رسیده .سم به موقع نمی رسیده .اینها مقتضیات جنگ بود یک مقدارش آبهایمان مهار نیست آبها دارد هرز می رود زمینهای خوب ما در این فصلها اگر باران نیاید به کلی خسارت می دهد به جای این که دیمهامی گویم ما اگر این چند کار را بکنیم ، آب را برسانیم ، کود و سم را برسانیم ، ماشینهای لازم برای کاشت وبرداشت داشته باشیم ، حتی ما الان فصل گذشته ما این جور بود هنوز هم خوب جبران نکردیم موقع درو هم محصول مردم یک مقدار زیادی تلف می شود . بعد از درو هم محصول را از مزرعه تا انبار رساندن مشکل دارد چون حمل و نقل نداریم .انبار هم نداریم .حال شما باید تا چه قدر جالب باشد یا بدانید که ما الان کشتی های ما از روی آب تخلیه نمی کنیم به خاطر این که گندمهایی که رسیده می خواهیم اول اینها را ببریم در کشتی آنجا معطل است نه حمل و نقل درستی داریم نه انبار داریم یک مقدار گندم بیشتر بشود ما گاهی هم تا مثلا پاییز این انبارها زیر باران گندمها زیر باران می ماند .

خبرنگار : به نظر می رسد یک مشکل اصلی در اینجا مهاجرت از روستا به شهر است در این مورد فکری شده ؟

جواب : ما الان در روستاها به اندازه ای که زمین و آب داریم آدم کم نداریم آن اشکالش جای دیگری است از صنایع روستایی در روستاها الان کمبود نیرو های کشاورزی که نداریم ، کمباین نداریم ، که گندمی را که کاشتیم بردارد ماشین نداریم، انبار نداریم ،گندمی که خریدیم برداریم در انبار بریزیم گفتند باید بماند پاییز می رود زیر باران تا این جا ما می رسیم البته آن مهاجرت خودش یک دنیای دیگری است یعنی بحث دیگری است که از مشکلات اقتصادی ما است که باید کار در روستا ایجاد کند صنایع دستی صنایع تبدیلی و امسال اینها درست کنیم این چیز باشد گاهی مثلا سوخت به موقع نمی رسد یعنی موقعی است که یک روز موتور خاموش می شود یک مزرعه گندم آسیب می بیند .این یا حمل و نقل اشکال دارد یا برای این که ماپالایشگاه نداریم سوخت به موقع نداریم این که شما هیچ وقت رویش حساب نمی کنید در بحثهای خود فوری می روید به مسائل سطحی ولی مسائل زیربنایی که کشور حسابی دارد رنج می برد از آن برای این حساسیت را من در روزنامه ها نمی بینم . از چیز هایی که من آن حرفهایی که دارم با روزنامه ها این است که روزنامه ها آن مسائل اساسی آن گره های اساسی شما باید کار شناسهای اقتصادی داشته باشید آن گره های اساسی را ببینند سر آن مطالبه بکنند و فقط امروز را هم نبینند ما الان در دولت خودمان من فکر می کنم ما داریم بخش عظیمی از امکانات خودمان را صرف کار های زیر بنایی می کنیم . مثلا از چیز هایی  روزنامه ها هیچ روی آن زحمت نمی کشند و داریم خرج کار های زیربنایی می کنیم که نسلهای آینده دولت بعدی نتیجه اش را می گیرد سدهایی که من ( انشالله خودتان خواهید بود: خبرنگار ) حالا بر هر که ما فرق نمی گذاریم یک سد هایی که الان ما داریم می زنیم خیلی نیرو مثلا بحث می کنند استقراض آنها اگر الان ما سدی داریم استقراض می کنیم هیچ سودی ما نمی بریم غیر از این که یک مقدار آهن و سیمان خودمان را می بریم به آن خرج می کنیم و نیرویمان را هشت سال دیگر هفت سال دیگر این سد آثارش را روشن می شود .یا راه آهنی را که الان ما می خواهیم وصل کنیم  5 یا 6 سال دیگر با نتیجه اش بگیریم .نیروگاهی را که ما الان داریم دست و پا می کنیم یک جای خارجی کسی می گوید بیایم نیروگاه بزنیم این 5 یا 6 سال دیگر آثارش روشن می شود کار های زیر بنایی اگر حل نشود شما هیچ وقت یک اقتصاد سالمی ندارید فقیرتان فقیرتر می شود و غنی تان در بازار سیاه .

سؤال : در باب مسائل فرهنگی اجتماعی به نظر می رسد در مورد حفظ اصول یک قدری نرمش و انعطاف نشان داده می شود اصول چار چوب سیاست قبلی مشخص بود آیا نرمش و انعطاف هم یک چار چوب مشخصی دارد به حدی برسند متوقف می شود .

جواب : مثلا مثال بزنید این از همان حرفهایی است که القاء می شود و هیچ مصداق درستی ندارد .

سؤال : از جمله در مورد باز گشت ایرانیان مقیم خارج از کشور بعضی از ایرانیها فراری بودند آیا تا به حال منعی برای باز گشت اینها وجود داشته حالا دعوت می شوند ؟

جواب : همیشه دعوت می شوند حال آن زمانی که آقای خامنه ای بودند در شورای عالی انقلاب فرهنگی اینجا یک چیزی تصویب شده آن زمانها که ما اینجا یک ساز مانی درست کردیم برای جذب خبرنگاران هیئت هایی فرستادیم به اطراف همه جا این هیئت ها رفتند تا به حال کسی به ما جواب نمی داد . یعنی حرفهایی اینجا می شنیدند کسی گوش نمی داد به حرفهای ما باور نمی کردند که ما اینها را می خواهیم یک کمی به فکر افتادن الان این که اتفاق افتاده هیچ با آن چه در گذشته انجام می شده تفاوت ندارد خبر این که این دفعه وقتی که رفتند عده زیادی جمع شدند والا دعوت همیشه ما کردیم ببینید یک افرادی نباید بیایند نمی توانند بیایند پرونده دارند همان جا باید باشند یک عده ای ما کار شان نداریم نه آنجا بودنشان برای ما خیری دارد و نه اینجا ماندنشان فقط از این جهت  در بلاد کفر هستند و فاسد می شوند دلمان می سوزد دل ما می خواهد برگردنند در محیط اسلام زندگی کنند .تنفس کنند در محیط انقلاب یک عده ای هستند فن بلد هستند کاربلد هستند یا تخصص دارند ضد انقلاب هم نیستند . حال دنیا می خواهد ما می گیریم در آمد آنجا دارید بیایید اینجا کسب کنید به مردم تان خدمت کنید .من الان 3000 پزشک حدود سه هزار پزشک خارجی اینجا داریم حقوق می دهیم پزشکهای خیلی درجه پایین هستند خوب این همه پزشک متخصص ما آنجا داریم خوب آنها بیایند جای اینها کار بکنند ارزهم ندارند ارز هم می آورند وقتی بیایند با ابزارشان  می آیند اصلا یک چیزی من  از گله هایم این است که یک چیز جریان درست که وجود داشت و باز هم دارد این را تبدیل به یک جریان که ارزشها کردند .

سؤال : ولی این طور دارد بیان می شود و جا می افتد که از نشانهای ضعف نظام است حال این که نهایت رأفت نظام است (رییس جمهور : این حرف شما است )یک هم چنین برخوردی .

جواب : این نقش مطبوعات است وشما باید این کار را بکنید .

سؤال : مثلا افرادی که می آیند اینجا توضیح دولت خیلی مؤثر است ؟

جواب : من می گویم دولت که ببینید مطبوعات باید این قدر آگاه‌باشند این مسائل را خودشان درک بکنند طرح کردن یک موضوع از اول به هر شکلی یک جریانی که سه چهار سال ادامه دارد شما ندانید و یک دفعه بگویند یک جوری مطرح می شود خوب معلوم است که یک دفعه تیتر در روزنامه می زنید و یک عده ای را هم گمراه می کنید .

سؤال :سوء تعبیر نشود بسیاری از سؤال ها گفتیم ما بعضیهایشان را جوابشان را دادیم برای یک جمع بندی ما داریم مطرح می کنیم از جمله یک عده ای از پزشکان که آمده بودند از آلمان دیداری با وزیر بهداری داشتند چند تااز خواستهایشان این بود که در مورد آموزش عقیدتی در مدارس اینها برای ما قابل قبول نیست مسئله پوشش آزادی در پوشش باید حل بشود یعنی هر طور که دلشان خواست بگردند و احیانآ بعضی از چیز های دیگر که مطرح نشده یعنی علنی مطرح نشده ؟

جواب : خیلی خوب آنها بگویند .

سؤال : و یکی از آنها تعبیری داشت یک جور جو این جا بشود که ما بتوانیم نفس بکشیم یعنی نفس کشیدن آنها معنی خاصی دارد .

جواب : می دانم آنها همین را بگویند اما آن که ما چه کار می کنیم بحث این که اگر واقعآ همین قدر خوب است که احساس کرده که این حرفها را می تواند اینجا بزند بگذارید بزند یعنی اگر آن بحث آزادی که شما قبل داشتید این حرفش را بزند ما هم جواب بدهیم بگوییم نه جواب این که آقای خرازی آنجا بحث در جلسه گفته بود ما فرش قرمز جلوی پای شما پهن نکردیم شما بیاید آنجا ، آنجا بچه های شما مردم شما آمدند انقلابی را حفظ کردند جنگیدند خودشان را کشورشان را حفظ کردند الان می توانید بیاید خدمت کنید به مردم تان بگویید که بیایند خدمت بکنند بحث اینجا حالا او یک حرفی را می زند اما عمل چه خواهد عمل این که هر کسی ضوابط ما را انقلاب ما را محیط ما را قبول دارد حاضر است با این شرایط زندگی کند بیاید زندگی کند و این بگوید کار هم اسلامی شما اسلام نمی تواند کسی را در دارالکفر بدهید به دارالکفر اگر این که یک ضرورتی ایجاب کند ما باید وسیله ای فراهم کنیم که مردم مسلمان دارلکفر را بیاوریم و به دارالاسلام مگر این که فشاری داشته باشد و خوب آن موارد معین نیست فسادش هم جلویش را می گیریم .

سؤال : این مسئله این که اینها شرایطی خواهان اعمال شرایطی هستند تا کار .

جواب : خوب نمی دهند شرط اگر شرط خلاف انقلاب را بخواهند به آنها داده نمی شود آنها هم نمی آیند .

سؤال : یعنی از این که حاج آقا شایع شده بعضی از این غارتگرها بعضی آدمهایی که شناخته نشده هستند اسم بردند لاجوردی نمی دانم کی و کی گفتند در این چیز ها آمدند یک مقدار زیادی سر وصدا درست کردند یک توضیح در این زمینه شما بفرمایید بد نیست این توضیح که الان راجع به ضوابط فرمودید خیلی کار ساز و جالب است در این زمینه هم یک چیزی بفرمایید بد نیست ؟

جواب : جلسه ای که دعوت کردند همان طوری که آقای نوربخش گفت آنها که یک تعدادی کمی بودند که در روزنامه ها پخش شده هر کسی خواست آمده . بله آنهایی که شما می گویید بعضی شان در جلسه بودند مانعشان نشد اشکالی هم نداشت در جلسه بودند 700 ، 800 نفر بودند دیگر جمع شدند آنجا حرفهای احساساتی هم زده شد بعضی گریه کردند بعضی چه کردند حالا آن شرح حالشان ضد انقلابها خیلی عصبانی شدند شما آن تیترهای ضد انقلاب را یک بار بیاورید در روزنامه تان ببینید چی نوشتند با آنها روزنامه های ضد انقلاب چه عصبانی شدند ما همان حرفی ضد انقلاب عصبانی می شود ما عصبانی می شویم آن جور که نمی گویند که معیار همین  است حالا هر کس در خارج بگوید من می خواهم بیایم باید اینجا بیاید زندگی بکند ضوابط انقلابی را بپذیرد مثل زنهای خود ما اینجا پوششهای اسلامی را مراعات بکند همین که بر گردد ( خبرنگار : این که تحت تعقیب قانونی به هر دلیلی باشد ) خوب بله آن باید یا عفو بشود اگر عفو نشود به طور طبیعی می تواند چیزی بشود یا باید عفو بشوند کسانی که استحقاق عفو را دارند .

سؤال : آقای هاشمی یکی دو تا سؤال می خواهیم بکنیم شاید زیاد خوشتان نیاید شما در سفر شیراز در بازدید از تخت جمشید فرمودید اینجا آدم احساس ابر قدرتی و غرور ملی می کند و حال آن که امام در این مورد فرمودند که گمان ندارم که در طایفه شاهان یک نفر آدم حسابی باشد و اینها همه با خون دل مردم مظلوم تهیه شده می شود در این مورد یک مقدار توضیح بدهید چون این اظهار نظر شما یک مقدار سنگین به نظر می آید .(خبرنگار بعدی : این طور هم نیست که خوششان نیاید این برای این است که توضیح بدهند منظورشان چه بوده )

جواب : دو تا حرف است یکی این که در شاهان آدم خوبی هست یا نیست یا حرف این که کشور ما چی داشته آنکه آدم احساس می کند ایران با گذشته‌ای که دارد این مردم و کشور ما نقش ابر قدرت را در دنیا داشتند ما می توانیم این نقش را داشته باشیم منتهی همراه بود با اسلام . یعنی آن را ضمیمه کنیم به اسلام آن وقت تبدیل می شود به یک قدرت قابل تحمل آن قدرت مؤثر و سازنده این دو تا را با هم من آنجا گفتم ومنافاتی با آن حرف ندارد و بلکه تکمیل آن حرف است امام عین در این که این جور می گفتند ارق ایرانی شان هم بسیار شدید بود وقتی صحبت اروند رود بود ولی ایشان که با لفظ اینها خیلی چیز نبود اصرار داشت بگویند اروند رود نگویید سد با این که حال کلمات عربی هم برای ما شیرین است شطاالعرب هم یک کلمه ایی است اما ایشان تعصب ملی شان هم در کنار چیز خودشان سر جایشان بود .

سؤال : شما اگر چه سخنور ماهری است ولی بعضی وقتها با خلاصه صحبت کردن باعث می شود بعضی سوء تفاهم ها ایجاد  بشود از جمله یکبار افراد کم در آمدی که زیاد به سر و وضع و ظاهرشان نمی رسند و جلو مبر خطاب کردید سؤال این که فکر می کنید اگر خدای ناکرده حوادث مشابه 25 خرداد و30 خرداد جنگ قضیه منافقین پیش بیاید چه کسانی پیش قدم می شوند .

جواب : باز صحبتی بود که افراد نباید قیافه خودشان را عمدآ جلومبر  کنند بحث  سر این است که افراد فقیر خوب ندارند ولی آن که دارد در حد خودش بپوشد من از ریاکاری قضیه رنج می برم که آدمهایی تردشان در خفا همه مواهب زندگی را دارند استفاده می کنند ولی یک ظاهری را می سازند ظاهر خودشان را جلومبر می کنند برای این که مردم را گول بزنند تا این که مخفی کنند و کسانی که می آیند سوءاستفاده می کنند حق را به طرف دیگری بردند آن تقصیر آنهاست اصلا بحث در این بود که آدم حزب اللهی دل آدم آن حزب الله ما آن کسانی که می روند شهید می شوند یا آن جور انقلاب را حفظ می کردند دلشان حزب اللهی بود اینها نیاز به تظاهر ندارند خیلی از اینها فقیرند پیش از این هم نمی توانند یعنی همین که دارند اما کسانی هستند که  شکل و0 ظاهر خود شان را با آنکه واقعیت وجودشان است تفاوت پیدا کند این جلومبر را من محکوم می دانم حالا هم محکوم می دانم .

سؤال : یک نقطه دیگر این که بعضی ها شرایط که افراد از ایران خارج می شوند به انقلاب نسبت می دهند حال آنکه سخنرانی شاه دارد در سمینار آموزشی رامسر سال 53 در آنجا می گوید که 80 % از دانشجویان پزشکی کشور پس از فارغ التحصیل شدن راهی غرب می شوند در آنجا می ماند و دیگر باز نمی گردند این تصور کنید آن وقت مسئله حجاب نبوده جلوگیری از سرمایه داری نبوده شورای انقلابی نبوده کمبود دانسینگ و فساد و به سبک غربی اینها مطلقآ وجود نداشته واین مسئله ، مسئله فرار مرزها بود ولی این جا در حال حاضر به نحوی با عنوان یکی از اتهامات انقلاب و جو انقلاب گذاشته می شده ؟

جواب : خوب بله من یادم است آن موقع جزو بحثهای همیشه فرار مرزها اصلا فرار مرزها حال زمان قبل از انقلاب بود آن وقتها آدمهای خوب هم می رفتند حالا اینهایی که می روند آن تیپی نیستند آن موقع ها آدمهایی می رفتند که محیط شاهنشاهی نمی پسندید خیلی از آنها من این را مسئله جدید نمی دانم البته موجش در زمان بعد از انقلاب زیادتر شد برای این که عده زیادی فاسد بودند نمی توانستند انقلاب را تحمل بکنند .

سؤال : به عنوان آخرین سؤالهای ما نامه صدام به شما و پاسخ هایی متین و محکم و مستدل از شما در حال حاضر جزئی از تاریخ ما به حساب می آید احساس قلبی من این است که آن نامه ها خدمت بسیار ارزنده ای به انقلاب و کشور و ملت عرضه کرد و از سر نوشت 8 سال دفاع مقدس 10 سال استقامت مردم را تثبیت کرد شما به عنوان این که کسی که با همه تلخی ها پای قضیه ایستادند و چنین افتخاراتی را به دست آوردند وقتی آخرین نامه را به دست آوردید که آن اعترافات در آن بود آن امتیازات اتسبنام ایران به ثبت رسید چه احساسی داشتید و حالا در جمع بندی کل این قضیه چه احساسی دارید ؟

جواب : احساس آخرین نامه من شبیه احساس اولین نامه بود اولین نامه که رسید ما باور نمی کردیم که شرایط به نظرمان این جور نبود که صدام نامه بنویسد و تقاضای چیز بکند چون قبلا پیغامهایی بود ولی به این سطح نرسیده بود لذا چند روزی اصلا وقتمان صرف این شد که ببینیم که این امضاء درست است این نامه واقعآ درست است از اطراف چک کردیم نامه ها را همان طور که می دیدید تا یک مدتی نامه ها با صلابت بود یعنی صدام از یک دست به بالا حرف می زد در طی یک مدتی یک کم سست شد ولی باز هم هنوز چیز بود یک دفعه که نوشت شما به همه خواسته ها یتان رسیدید ما بدون هیچ شرطی شروع می کنیم زندانیها را و اسراء را آزاد می کنیم و نیروها را می بریم بیرون باز این حالت نا باوری داشت برای ما ، ما چون قضیه کویت را درست نمی دانستیم که این چه برنا مه ای است در جریان کمی بودیم که دارند مثلا یک نیرو جمع می کنند علیه ما اما این جور نمی دانستیم تحلیل روشنی نداشتیم که چطور این یک دفعه این قدر آمد به طرف حق خوب زود برای ما روشن شد که می خواست یک کاری را انجام بدهد که ناچار بود این امتیاز را خودش خیال می کرد امتیاز است ولی ما می دانستیم تازه بخشی از حق است که دارد به ما می دهد .

سؤال : آیا بعد از آخرین نامه تماس و نامه دیگری در کار نبوده در آخرین نامه ای که اعلام شده ؟

جواب : چرا تماس خیلی بود بعد از آخرین نامه هیئتهای ما بعد از آخرین نامه من نوشتم حالا اجازه می دهیم هیئت های شما بیایند . ( خبرنگار : تماس در سطح بالا )یک نامه هم بعد من نوشتم که بعد از حوادث جنگ و اینها یک نامه مفصلی نوشتم که آن هم نامه تاریخی است که حالا دیگر وقت خودشان می گویم ولی هیئت ها زیاد آمدند .

سؤال : در آخرین نامه که  صدام گفته بود که نیروهایش را از مرز کنار می کشد آیا در حال حاضر آنها در مرز نیرو دارند نیروی سازمان ملل چطور ؟

جواب : نه سازمان ملل که دیگر نیستند آنها تمام کردند و رفتند و نیروهای صدام هم در بخشی از مرز در داخل خاک خودشان هستند آنها الان در همه مرز ندارند نیرو در جاهایی که قبلا برای بغداد یا جایی مثل بصره و آنجا اهمیت قائلند نیرو گذاشتند .

سؤال : غرب در خصوص سر نوشت صدام مرتبآ تغییر موضوع می دهد یک بار صحبت از کنار ه گیری است یکبار صحبت از این که ارتش کودتا کند و تشویقش می کنند یک بار تکلیف صدام را به مردم عراق واگذار می کنند یکبار خواهان محاکمه  جنایی هستند .به سبک نامرعی و یکبار به خاطر کشتار شیعیان برای صدام  کف می زنند نظر شما سیاست واقعی آنها کدامیک از اینها است .

جواب : من آنچه که می فهمم الان آمریکا بیشتر آمریکا الان از این که در عراق یک حکومت مردمی به وجود بیاید نگران است چون آن در محاسبه اش این است که مردم عراق اکثریتشان مسلمانند و حکومت احتمالا اسلامی بشود در نهایت ........