مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با خبرنگار کیهان پیرامون احزاب قانون اساسی و اهمیت حفظ وحدت کلمه
س - این روزها اظهار میشود که قانون اساسی اجرا نمیشود، شما این گونه اظهارات را به عنوان رئیس قوه مقننه تا چه حد صحیح میدانید؟ اگر این اظهارات را درست نمیدانید، تصور میکنید انگیزه چه باشد؟
ج - اولا فکر میکنم در حال حاضر قانون اساسی، اساسیترین چیزی است که همه نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی باید تلاش کنند که این قانون اجرا شود، محترم بماند، تضعیف نشود و به حریم آن تجاوز نشود. چون معتقدم که مهمترین سندی که میتواند محور وحدت و حفظ انقلاب ما و حفظ یکپارچگی اسلام باشد، جز قانون اساسی نیست. هرگونه رخنهای که در قانون اساسی بیفتد، مثلا بگویند قابل اجرا نیست یا درست نیست، یا از این قبیل، خطرناک است و نمایندگان مجلس، اولین کارشان این بوده که قسم خوردهاند حافظ این قانون اساسی باشند و مردم هم باید پشتیبان این قانون اساسی باشند.
مسأله بعدی اینکه فکر میکنم در حال حاضر در داخل کشور، هیچ نیرویی بیشتر از نیروی خط امام، رهبری، روحانیت، نهادهای انقلاب، مجلس و در حال حاضر دولت مایل به اجرای قانون اساسی نیست. یعنی حامی واقعی قانون اساسی اینها هستند. اینها هستند که قانون اساسی را به وجود آوردند، رأی دادند و خودشان میدانند که اگر حافظ قانون اساسی باشند، کیان انقلاب حفظ میشود. فکر نمیکنم هیچ کس دلسوزتر از نیروهای خط امام نسبت به قانون اساسی باشد.
ولی الان یک موج کاذب در فضای تبلیغات ضدانقلابی ایران پیچیده که آنها هم سنگ قانون اساسی را به سینه میزنند. اما صادق نیستند. یعنی در حقیقت از کمبودها و نارساییهایی استفاده کرده و این جهات را برای فریب مردم مطرح میکنند.
آن روزهای اولی که قانون اساسی در مجلس خبرگان مطرح بود، هم منافقین در خارج از مجلس و هم چند نفر که خودشان را روشنفکر معرفی کرده بودند و هم لیبرالها در داخل مجلس و افرادی حتی در داخل دولت موقت با خیلی از چپیها و ساواکیها همصدا شده بودند و میخواستند مجلس خبرگان را بکوبند که قانون را تدوین میکرد. خودم در هیأت دولت شرکت داشتم، یک شب از شبهای خیلی سخت هیأت دولت بود که من به عنوان مشاور وزارت کشور در آن شرکت میکردم، تقریبآ اکثر اعضای هیأت دولت ـ ده پانزده نفر ـ امضا کرده بودند و نظرشان این بود که مجلس خبرگان باید منحل شود که این قانون اساسی پانگیرد. آن شب میخواستند حتی پیش از آنکه خدمت امام بروند، اول انحلال مجلس خبرگان را اعلام کنند و بعد خدمت امام بروند که امام را هم در مقابل عمل انجام شده قرار بدهند که بحث هیأت دولت به صورت ضبط شده کاملا موجود است و اگر لازم شد میتوان این بحث را منتشر کرد. من و دو سه نفر دیگر در هیأت دولت خیلی تلاش کردیم که بگوییم این کار شما خطرناک است. پیش از اینکه این کار را بکنید، لااقل بروید امام را ببینید و با امام در میان بگذارید و بعد دست به این کار بزنید که فقط قانع شدند تأخیر بیندازند تا زمانی که امام را ببینند. فردا خدمت امام رفتند و امام خیلی قاطع ردشان کردند. ترسیدند و منصرف شدند. اینها گروهی بودند که فکر میکردند قانون اساسی خوب نیست و حافظ انقلاب نیست و خطر دارد. همانها الان جزو کسانی هستند که دارند هیاهو راه میاندازند که چرا قانون اساسی اجرا نمیشود. یادتان هست وقتی که مجلس خبرگان تمام شد و خواستیم قانون را به همه پرسی بگذاریم، گروههایی قانون اساسی و شرکت در رأی دادن را تحریم کردند. یعنی حتی حاضر نشدند بیایند رأی مخالف بدهند. این قدر قاطع بودند که این قانون اساسی خلاف مصالح مملکت و انقلاب است. الان همانها هستند که دارند سنگ قانون اساسی را به سینه میزنند. جریانهایی میبینم که اصلا برای تبلیغات زمینهسازی میشود. مثلا گـروهی از منافقین با گروههای دیگر ـ دقیقآ اطلاع دارم ـ تاکتیکی انتخاب کردهاند. فرض کنید یک نشریه ممنوعی را برمیدارند و در خیابان راه میافتند. به اعضایشان دستور میدهند که نشریه ممنوع را ببرید در خیابان و بفروشید. به اعضایشان میگویند از چند حال خارج نیست :
مأمورین میآیند نشریه را از دست شما بگیرند. مقاومت کنید و ندهید. دعوا کنید. وقتی دعوا کردید، سروصدا بلند میشود. مأمورین رفته اند از کار خلافی جلوگیری کنند و ترجیح میدهند که اینها را بازداشت کنند و به بازداشتگاه ببرند. آنجا هم حرف نمیزنند، به مأمورین اهانت میکنند که مأمورین را وادار به خشونت کنند و باز سروصدا راه بیندازند که قانون اساسی نفی شد. خود اینها برخلاف قانون اساسی رفتار میکنند. نشریه ممنوع میفروشند. برخلاف حکم دادگاه عمل میکنند. در مقابل مأمور دولت میایستند. فحاشی میکنند. همه را نادیده میگیرند. ولی هدف این است که برسانند که مأمور دولت و مأمور نهاد انقلابی خلاف میکند. پس کسانی الان هستند که تعمدآ با صحنهسازی میخواهند ادعا کنند که قانون اساسی نقض شد. اینها همانهایی هستند که قانون اساسی را تحریم کرده بودند. هدفشان حمایت از قانون اساسی نیست، بلکه ضربه زدن به قانون اساسی است. اول میخواهند بگویند خود حکومت ضربه زد که احترام و حرمت قانون اساسی نقض شود. من یک بار دیگر اعلام میکنم که امروز هیچ کس بهتر از نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی ایران و نهادهای انقلابی که در رأس همه مجلس است، طرفدار قانون اساسی نیست. دیگران فقط فریبکاری و صحنهسازی و سوءاستفاده میکنند.
س - آیا به نظر شما براصل تفکیک قوای سهگانه خدشهای وارد شده است؟ اگر پاسخ آری است، این امر را ناشی از تفسیر غلط از قانون اساسی به عنوان اولین باری که تجربه میشود و یا ناشی از اختلاقات ریشهای در بینشها و برداشتها میدانید؟
ج - یک توضیح را قبلا باید بدهم که این مسائل را روشن میکند. انقلاب ما به سرعت و بدون کسب تجربه به طرف تثبیت نهادهای کشوری من جمله قانون اساسی و بعد ایجاد پایگاههای قانون اساسی و موارد عمل قانون اساسی رفت. به خاطر این سرعت عمل ممکن است هم در تبیین قانون اساسی و هم در پیاده کردن آن به خاطر فقدان تجربه، نارساییها و کمبودهایی وجود داشته باشد. گرچه در همین شرایط هم اگر فرض کنیم قانون اساسی نواقصی دارد، باید همین قانون اساسی را با نواقصش محترم و محکم بدانیم و اجازه ندهیم که حرمت این قانون مخدوش شود. قانون اساسی موارد جدید بسیاری دارد که باید برای آنها قانون نوشته و پیاده شود. در قانون اساسی مثلا دیوان عدالت مطرح است. در اصل 90 مطرح است. در اصل دیگری مطرح است که ثروتهای نامشروع باید به صاحبان اصلیاش برگردانده شود. اصل حمایت از تمام بیسرپرستها مطرح است. اصل ایجاد کار برای تمام بیکارها مطرح است. اصل باسواد کردن، فرهنگ و آموزش مجانی تا سطوح عالی و امکانات زیاد برای مجموعه افراد کشور مطرح است. ریاست جمهوری در کشور ما چیز جدیدی است، کشور ما جمهوری نبود. رابطه میان رئیس جمهوری و مجلس و رابطه بین مجلس و رئیس جمهوری بیسابقه است. شورای عالی قضایی نهاد جدیدی است. یک سری از نهادها بود که نیاز انقلاب بر ما تحمیل کرد. مثل جهاد، پاسداران انقلاب و کمیتهها، بنیادها و امثال اینها که همه احتیاج به قانون دارند. احزاب در کشور ما آزاد شدند. چند حزبی شدهایم. این باید قانون مدون داشته باشد. شرایط فعالیت احزاب و حدود آن مشخص شود. شرطهایی برای آزادی احزاب و مطبوعات آمد. مثلا مخالف اسلام، قرآن و ملیت نباشد و از این گونه چیزها که تمامآ باید توسط قانون حدود و ثغورش مشخص شود که مجری بداند و عمل کند. ما در روزهای اول پیش از آنکه قانون اساسی داشته باشیم، در شورای انقلاب با سرعت، قانونی برای مطبوعات درست کردیم که براساس آن عمل شود. شورای انقلاب در آن موقع قانونی وضع کرد، ولی هنوز بعد از راه افتادن مجلس، قانون احزاب، جمعیتها و کلوپها نوشته نشده است. تمام این چیزها قانون میخواهد و از وظایف مجلس است. گروهی از قانوندانها را دعوت کردهام که اینها در کنار مجلس کار میکنند. اول از قانون اساسی شروع کردهاند و هر چیزی که جدید است و قانون میخواهد، برای آن قانون تهیه میکنند. قضیه رادیو تلویزیون را دیدید که خود مجلس یک قانون برایش تهیه کرد. چقدر وقت گرفت! چون عجله داشتیم، کمبودهایی پیش آورد. همه این مسائل قانون میخواهد که این قانون باید به مجلس بیاید، تصویب شود و به دست مجریان سپرده شود. این آقایانی که سروصدا راه میاندازند، میدانند که هنوز تکلیف مجریان براساس قانون اساسی تنظیم نشده است. خواهی نخواهی در برخورد با گروهها، مطبوعات، دادگاهها در کیفیت عمل دادگاههای انقلاب، در کیفیت عمل نهادهای انقلابی که قوانین آنها هنوز توسط مجلس تصویب نشده، به خاطر سرعت عملی که داریم، از این نارساییها دیده میشود. آنهایی که مغرض نیستند، میدانند که سوءنیتی نیست. بعضی جا تکلیف روشن نیست، بعضی جا تجربه نیست. یک نقص هم که پیش آمده، باید فورآ عمل کرد و اصلاح کرد. ولی آنها که مغرضند تلاش میکنند از همین کمبود مقررات که باید در طول زمان برطرف بشود، سوءاستفاده کنند و بهانه بتراشند و علیه جریان انقلاب اسلامی هیاهو راه بیاندازند. هدف این است که جمهوری اسلامی و خط امام را مخدوش کنند. مثلا جنگ قوانین خاص خود را میطلبد. قانون اساسی هم این را پیشبینی کرده که در شرایط جنگ حالت فوقالعاده است. ما طبق قانون اساسی نمیتوانیم حکومت نظامی داشته باشیم. اما این حالت فوقالعادهای را که جنگ بهوجود آورده و طبیعی است که در شرایط جنگ باید محدودیتهایی در جامعه بوجود بیاید. این قانون باید تدوین بشود، اما دشمنان انقلاب اسلامی و آنهایی که احساس میکنند جریان حکومت خاص اسلامی با فکرشان نمیخواند، سعی میکنند از این تنگناها و تدوین و تصویب نشدن قانون در این مورد و موارد دیگر حربه بسازند و علیه جمهوری اسلامی و خط حاکم بکار ببرند.
س - چشمانداز اجرای بلندمدت قانون اساسی را که برای اولین بار تجربه میشود، چگونه میبینید؟
ج - روی هم رفته چشمانداز آینده قانون اساسی را در ایران خیلی خوب میبینم. چون اکثریت جامعه طرفدار این قانون اساسی است و با حسننیت قضیه را تعقیب میکند. منکر این هم نیستم که نواقصی در قانون اساسی هست که آن نواقض هم باید برطرف شود. البته الان نمیشود پیشداوری کرد و موارد را گفت. ولی طبیعی است که قانون اساسی که بعد از انقلاب بهاین سرعت نوشته شده و هنوز نیازها و مقتضیات بعد از انقلاب تجربه نشده بود، مواردی از نظر افتاده یا مواردی را آن طور که بود، ندیده باشند که این مسائل در عمل روشن میشود. به نظر من اگر حسننیت در کار باشد که هست و اگر جامعه یکپارچگی نسبیاش را حفظ کند و اکثریت در یک خط باشند، که امیدوارم حفظ کند، این قانون به هرحال پیاده و تفسیر میشود. در آینده روشن میشود که مواردی کم است و باید اضافه شود و اصلاحاتی لازم است. آن موقع است که همان طور که امام مطرح کردند، متمم قانون اساسی نوشته میشود. البته نمیتوان موقع آن را پیشبینی کرد. ولی زمانی که این قانون تجربه و روشن شده باشد که نقاط قوت و ضعف آن چیست، در آن شرایط اصلاح بعضی مواد با شرکت مردم مثل قبل با شکل قانونی انجام خواهد پذیرفت. ولی تا آن زمان تمام مواد این قانون مو به مو باید اجرا شود و نباید اجازه دهیم به حرمت این قانون که سند استقلال و عظمت ماست، تجاوز شود.
س - پیشنهاد شما برای حفظ وحدت چیست؟ مردم و مسؤولین در این زمینه چه اقداماتی میتوانند بکنند؟
ج - اگر همین قانون اساسی را معیار قرار داده و با این معیار حرکت کنیم، میتوانیم وحدت را حفظ کنیم. البته وحدت یک چیز انشایی نیست. طبیعی است که اختلاف فکر و نظر هست و تصادمهایی را به وجود میآورد. در یک محیط آزاد بعد از آن خفقان طولانی نمیتوان به همه گفت که از فکرتان به نفع دیگران صرف نظر کنید. این مشکل است. بنابراین اگر معیار را قانون اساسی قرار بدهیم و با آن عمل کنیم، سندی است که اکثریت قاطع مردم به آن رأی دادند و میتواند وسیله بسیار خوبی برای وحدت باشد. از مسؤولین انتظار میرود از آنجا که دست در اداره مملکت دارند، قدری واقعبین باشند و با توجه به واقعیتهایی که وجود دارد، خواست ملت، خواست رهبری و نیروهای موجود و مخالفتهایی که میشود و کارشکنیهایی که میشود و دشمنیهایی که از داخل و خارج داریم، مردم را با همه این مسائل آشنا کنند و طوری نکنند که هر کس مشکلات را بهگردن دیگری بیندازد. بسیاری از مشکلات، مربوط به جو بعد از انقلاب است. سعی کنند منشأ اصلی مشکلات را بگویند و ریشهها را مشخص کنند و به جای اینکه یکدیگر را مقصر بدانیم، مشکلات کار دیگران را مشخص کنیم و هر کس وظیفه خود را انجام دهد. در این صورت تا حدود زیادی از این کشمکشها و وقت تلف کردنها نجات پیدا میکنیم. خوشبختانه امام و رهبریهای ایشان وجود دارد. مسائل هم برای مردم روشن شد. امام رهبریهای لازم را دارند و در مواقع لازم خط را مشخص میکنند. آنچه مهم است این است که رشد مردم ضامن وحدت آنهاست. تجربه نشان داده است آنچه را که مردم فهمیدهاند، دنبال آن هستند. باید تلاش کرد تا مردم آگاه و آگاهتر باشند و در جریان امور قرار گیرند. مردم وقتی حقایق را بدانند، دنبال آن هستند.