مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با خبرنگار کیهان پیرامون دستاوردهای انقلاب و خطرات تهدید کننده انقلاب

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با خبرنگار کیهان پیرامون دستاوردهای انقلاب و خطرات تهدید کننده انقلاب

  • سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۵۹

 

س - دستاوردهای عمده انقلاب 22 بهمن کدامند؟ اصولا شما پیروزی انقلاب  22 بهمن را چگونه بررسی میکنید؟

ج - تعبیرم در مورد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تعبیر اعجاز است. به عنوان یک معجزه میشناسم که اراده مردم ما با الهام از اسلام و به رهبری امام توانستند آن را تحقق بخشند. دستاوردهای این انقلاب آن قدر وسیع و زیاد است که در یک مصاحبه و یک سؤال، نمیتوان جوابی مطرح کرد. انقلاب موفق شد رژیمی را که امپریالیزم خیال میکرد که او شکستناپذیر است، شکست دهد. حتّی اسم ایران را جزیره ثبات گذاشته بودند و امیدوار بودند که در این منطقه با حضور خانواده پهلوی در آینده همه چیز در جهت منافع آنها حرکت میکند و پشتوانه منافعشان در سایر جاها از جمله اسرائیل، جنوب خلیجفارس، شبه قاره هند و خیلی جاهای دیگر باشد. این رژیم را انقلاب اسلامی ساقط کرد. غربیها عمیقآ مطمئن بودند که در ایران ماندنی هستند و سرمایهگذاریهای زیاد داشتند و طرحهای وسیعی ریخته بودند که یکی از آنها ایجاد 22 واحد نیروگاه اتمی در ایران بود. فکر میکردند که ایران را بیش از آنکه وابسته بود، در آینده وابستهتر میکنند. ایران را به عنوان یک واحد از اقمار غرب تصور میکردند. میپنداشتند از طریق ترکیه، ایران و پاکستان منافع دنیای غرب را در منطقه کاملا حفظ خواهند کرد. انقلاب ایران همه این خیالها را بهم ریخت و یک رژیم جهنمی را برانداخت. در مورد دستاوردهای انقلاب، اولین چیزی که باید روی آن حساب کنیم، این بود که این مانع عظیم را از سر راه ملتهای منطقه برداشت و بعد این مسأله است که الان چه باید کرد. پیروزی انقلاب اولا اسلام را به عنوان یک مکتب نیرومند و قدرت قابل توجه در دنیا مطرح کرد و این بزرگترین دستاورد بود.

آنها محاسبه میکردند که اگر شاه رفت، به خاطر زمینهچینیها، وابستگیها و روابط عمیق اقتصادی و سیاسی و نظامی که ایجاد کرده بودند، خیلی آسان خواهند توانست مجددآ یک دولت مدل شاهی که بهشکل دیگری با منافع غرب پیوند داشته باشد، در ایران ایجاد کنند و روی آن خط حرکت کردند. اما ماهیت انقلاب اسلامی طوری بود که این نحو افکار را طرد میکرد و وابستگی را نمیپذیرفت و یا به عبارتی دیگر دنباله روی استعمار غرب و هر مکتب دیگری را طرد کرد و رفته رفته این خاصیت را نشان داد و ثابت کرد و در ابعاد مختلف علیرغم محاصره اقتصادی حرکت خودمان را ادامه دادیم. روزی که تصمیم گرفتیم راه مستقل داشته باشیم، آماده همه بهانههای آمریکا بودیم. چه اینکه اگر بهانه گروگانها نبود، اینها راه دیگری را پیدا میکردند.

به هرحال چیز غیرقابل انتظاری نبود که پیش آمد. این محاصره اقتصادی علیرغم مقداری خسارت مادی که برای ما داشت و بعضی چیزها را گرانتر تأمین کردیم، گام بزرگی در راه تأمین خودکفایی شد. امروز گزارشهای مختلف از صنایع و خدمات را مطالعه میکردم. در بسیاری از چیزها به طرف خودکفایی میرویم. بسیاری از قطعات را که قبلا نمیساختیم و به قیمت گران میخریدیم، الان میسازیم. به طور مثال در گذشته سیاست شاه این بود که با نیروگاههای اتمی که میدانید تا چه حد از لحاظ سوخت و حتی قطعاتش به خارج وابسته است، ما را بیش از پیش وابسته کند. ما اینها را به هم زدیم و به سرعت در حال حرکت به طرف تأمین انرژی در داخل هستیم.

واحدهای حرارتی در بسیاری از نقاط از جمله بندرعباس، اصفهان، اراک، آذربایجان، شمال و ... شروع به کار کرد. در جهت تعدیل ثروت و شکستن حقوقهای گزاف و بالابردن حقوق محرومین و کارگران خدمات شایستهای انجام شده است. 78% کارخانجات از دست سرمایهداران غارتگر گرفته و به بخش دولتی سپرده شد. بسیاری از زالوهای جامعه که وابستگان رژیم بودند، فراری شدند. البته مقداری را با خود بردند. ولی قسمت اعظم دارایی خود را در اینجا گذاشتهاند. در ادارات بسیاری از عناصر وابسته پاک شدند. گرچه ممکن است بعضیها بیگناه رفته باشند، اما فرصت برای برگشت اینها هست. در زمینه فرهنگی و آموزش خدمات بسیاری شد. نزدیک به ده هزار مدرسه در روستاهای مختلف ساخته شد. جهاد سازندگی ظرف یک سال و نیم اخیر در زمینه راههای روستایی و خدمات رفاهی برای روستاییان آن مقداری کار کرده که در تمام دوران رژیم گذشته انجام نشده بود. در اتخاذ سیاست مستقل خارجی کاملا موفق بودیم. شرق و غرب را مأیوس و علیرغم تحّمل جنگ، خودمان را حفظ کردیم و در حال حاضر با قرار گرفتن بر روی خط موجودیت مستقل در منطقه و دنیا، اسرائیل را که ایران حامی او بود، بایکوت کردیم. آفریقای جنوبی را که قبلا از نفت ایران تغذیه میشد، از این نفت محروم کردیم. مهمتر از همه اینها، اینکه ظرف دو سال موفق شدیم همه نهادهای لازم کشور از جمله مجلس، ریاست جمهوری، شورایعالی قضایی، شورای نگهبان، پاسداران انقلاب، کمیتهها و جهاد و آنچه که بعد از انقلاب به عنوان یک ضرورت در این کشور لازم بود، بوجود بیاوریم. این چیزی است که اصلا در انقلابهای جهان معمول نبود. فکر میکنم آثار اساسی این انقلاب را باید زمانی ارزیابی کنیم که موفق شویم با این سیاستی که انتخاب کردهایم، ریشه فقر را از این مملکت بکنیم. تبعیض بسیار زشتی در ایران حاکم بود و هنوز هم هست. باید این را از بین ببریم. در جامعه محروم نداشته باشیم و از نظر فرهنگی از وابستگی بیرون بیاییم و از نظر نیروی انسانی نیروهای خودمان را تربیت کنیم و بهکار بگیریم.

س - خط امپریالیسم آمریکا برای از بین بردن انقلاب اسلامی ایران بعد از انقلاب 22 بهمن به چه محورهایی استوار بوده است و راه مقابله با آن چیست؟

ج - امپریالیسم آمریکا بعد از پیروزی انقلاب خط حیله بازانهای داشت و آن نفوذ در ایران و تغییر محتوای انقلاب بود. یعنی میخواست اسم انقلاب اسلامی باشد و اسم ایران هم کشور انقلابی باشد، ولی محتوا همان محتوای قبلی باشد و وابستگی نامرئی وجود داشته باشد و دنباله روی سیاستهای غربی باشد. یعنی میخواست غربگرایی مزمن را حفظ کند. در این خط شکست خورد که نقطه روشن این شکست حضور نیروهای انقلابی در صحنههای مختلف است. بعد به سراغ خط دوم رفت که از قبل حساب آن را کرده بود و آن توطئه برای سرنگونی انقلاب اسلامی ایران بود. توطئه کودتا، آشوب کردستان و تحریک ضد انقلاب داخلی و محاصره اقتصادی و اخیرآ جنگ تحمیلی عراق است که با شکست آمریکا در جنگ عراق، گمان میکنم این مرحله به پایان نرسد. آمریکا باز هم دست از توطئه برنمیدارد. فکر میکنم هنوز در دو جهت در حال حرکت است. یکی تلاش برای ایجاد حکومت غربگرا در ایران که نظر اولش بود و آثار آن را هم میبینیم که گاهی اینجا و آنجا بروز میکند. در کنار این، طرح تضعیف حکومت اسلامی تا حدّ سقوط را هم دارد. یعنی هر دو برای آمریکا مطلوب است. یا به طور کلی جمهوری اسلامی را نابود کند یا یک حکومت نظامی یا غربگرای سیاسی و یا با عناوین دیگر روی کار بیاورد. اگر نتوانستند این دو کار را انجام دهند، همان محتوای غیراسلامی دادن به انقلاب را عملی سازند.

س - روند اصولی انقلاب اسلامی در آینده منوط به چه چیزهایی است؟

ج - فکر میکنم حرکت روی خط مستقیم اسلام است. نباید از اسلام خارج شویم. اسلام؛ همان اسلام فقاهتی، اسلامی که مرجع تقلید و رهبر دینی ما میفهمند و در عقیده، عمل، استقامت و پایداری روی این پا فشاری میکنند. باید در عمل، فکر، روابط داخلی و خارجی، برنامههای سازندگی و حتی در موضعگیریهای سیاسی داخل و خارج روی اسلام تکیه کنیم که الان ارگانهایش را تعیین کردیم. مجلس ما مجلس اسلامی است و شورای نگهیان به عنوان ناظر و بررسی کننده مصوّبات مجلس است و قوه قضائیه به عنوان نیروی داوری اسلامی است. دولت نیروی اجرایی است و مجموعه اجراییات ما آمادگی دارند که به طرف اسلام راستین حرکت کنند. مردم ما هم همین را میخواهند. هیچ چیز برای مردم ما بهاندازه اسلام جاذبه ندارد. دلیلی ندارد که خطی جز این خط را حتی در حاشیه قرار بدهیم.

س - از نظر شما خطر عمدهای که انقلاب را تهدید میکند، چیست؟

ج - از نظر من اولین خطر تن دادن به معیارهای غیرمکتبی است که ملت را از ما میگیرد. انقلاب را از ملت جدا میکند. روحانیت را از انقلاب جدا میکند. روح انقلاب را میگیرد. وقتی ما این زاویه انحرافی را شروع کردیم، زوایای فراوان انحرافی پشت سر هم شروع میشود. در اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی، نظامی، قدرت دفاعی و خلاصه در تمام شؤون راههای غیراسلامی باز میشود و تشتّت ایجاد میکند. هوا و هوسهای مختلف میدان حرکت پیدا میکند. انسجام و محور اصلی از مردم گرفته میشود. هیچ چیز نمیتواند این ملت بزرگ و این خاک وسیع را بهآن مرحله پیشرفتی که در ایران هست، برساند. ما باید با توجه به اسلام و معیارهای صحیح قرآن و با تکیه به مردم تمام توطئهها را خنثی کنیم. هیچ چیز نمیتواند بهتر از اسلام حافظ این وحدت باشد. هیچ چیز هم نمیتواند بیشتر از انحراف از مکتب و مذهب باعث تفرقه، تشتّت و تشنج در جامعه بشود. پس تفرقه، تشتّت و برخورد غیرمنطقی عامل شکست است و عامل این تفرقه هم میتواند انحراف از مکتب باشد.

س - عملکردهای متفاوت و گاه متضاد مسؤولان در قبال مسائل مختلف مملکتی چه تأثیر سوئی بر روند انقلاب میگذارد؟

ج - واضح است که تأثیر زیادی دارد و حرکت را کند میکند و باعث از بین رفتن مقداری از نیروها میشود. اما قبلا گفتم و الان هم میگویم که انقلابی که واقع میشود و ملتی آزاد میشوند و اندیشه و فکر ابراز عمل پیدا میکنند، نباید بگوییم ارباب اندیشه فکر نکنند و فکر خود را کنار بگذارند. این معقول نیست. اصلا انقلاب شد تا مردم آزاد فکر کنند و آزاد بیاندیشند. اگر هم فکر کنیم که همه میتوانند مثل هم فکر کنند، حرف غیر معقولی است.

بنابراین در جامعهای که یک عده از مردم آن در زندان، یک عدّه در مدارس، مراکز صنعتی و عدهای در خارج بودهاند و الان دور هم جمع شدند و دارند با هم کار میکنند، نمیتوان گفت که افکار همهشان مثل هم است. تیپ تحصیلها، تیپ زندگیها و تیپ برخوردها باعث میشود تا افراد مختلف فکر کنند و این اختلاف فکر، واقعی است و وجود دارد و در هر انقلابی هم برخورد اندیشه غیرقابل اجتناب است. طبعآ آثار سوء خود را دارد. چون یک مقدار نیروها را خنثی و حرکت را کند میکند. منتها این حادثه غیرمنتظره و خلاف توقعی نیست. طبیعی بود که پیش بیاید. تا آنجایی که حسننیت باشد، قابل تحمل است. کند میشویم، اما نمیمانیم. ضعیفتر میشویم، اما از بین نمیرویم. بهنظر من ضمن اینکه این اختلاف نظرها هست، در فرض حسننیت که من در بسیاری از موارد قایل هستم، میتوانیم رفته رفته در آزمایش و تجربه این اختلافات را بهتر حل کنیم و شاید از برخورد اندیشهها نتایج خوبی بدست آید. گاهی نتیجه اختلاف، رحمت است. لذا این اختلافات غیرقابل پیشبینی نبود. آثار منفی آن را هم قبول دارم که هست. ولی کشنده نیست. امیدوار هستم با حسننیتی که هست، آثار تخریبی آن از بین برود و آثار سازندهاش بماند. رهبریهای امام و هدایتها و احساس ملت که به صورتهای مختلف اظهار میشود، میتواند برای رفع این اختلافات مؤثر باشد.