شعر: خوابنامه
حسین حسینی
خواب دیدم من جمال و روی ماهت هاشمی
شکر حق گفتم که هستم من به یادت هاشمی
خواب دیدم که ملاقات شمایم در حضور
بَه چه خواب دلنوازی را بدیدم هاشمی
خواب محرومین و قلب دوست خواهانت یکی نیست
ای سلیمان عدالت بخش عالم هاشمی
دشمنانت خار گردن ای امید مسلمین
جان محرومین فدای خاک پایت هاشمی
دولت مردانه ات خدمت به روستاها نمود
جان روستائی فدای هر کلامت هاشمی
حافظ اسلام و مکتب دولت مردانه ات
شیر میدون شجاعت مرد عالم هاشمی
در نماز صبح گفتم همی دعای خیر تو
زنده باشی در جهان همیار رهبر هاشمی
ای رئیس جمهور محبوب کریم با وفا
دستگیر جمله محرومین کشور هاشمی
خواب دیدم بوسه می سازم کف پای تو را
وارث ایران زمین بعد رهبر هاشمی
پشت آمریکا شکستی با کلام دُرفشان
آبروی ملت ایران شما ای هاشمی
خواب واعظ تا زنهبندان رسد بر دفترت
روح و جانم هر زمان گوید ثنای هاشمی
خواب دیدم خانه ام از خاک پایت روشن است
گر زبیداری ببینم من شما را هاشمی
اشک از چشمان من سیلی به دریا می رود
گر بیایی و ببینی حال زارم هاشمی
شعر بنوشتم ز خواب خود برادر با سلام
تا شود باور که حق است خواب واعظ هاشمی
مشکل من جز ملاقات حضوری بیش نیست
کن روا حاجات این مداح مخلص هاشمی