سفرها
  • صفحه اصلی
  • سفرها
  • سفر ده روزه آیت الله هاشمی رفسنجانی به کشور عربستان سعودی

سفر ده روزه آیت الله هاشمی رفسنجانی به کشور عربستان سعودی

دومین روز – دیدار علمای شیعه عربستان

  • عربستان سعودی
  • سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۷

دیدار علمای شیعه عربستان  حجت‌الاسلام و المسلمین حسن صفار، حجت‌الاسلام محمدصفار و آقای الفردان به عنوان علمای شیعه عربستان ساعت 40/3 بعدازظهر روز سه‌شنبه 14/3/87 در محل اقامت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در قصر الضیافه با ایشان دیدار کردند. این دیدار بهانه‌ای شد تا نگاهی به وضعیت تشیع درعربستان بیندازیم:حضور شیعه در عربستان، به قرن اول هجری، یعنی زمانی که شیعیان علی جانشین پیامبر توسط ابوبکر را رد کردند، باز می‌گردد. طبری در تاریخ خود تصریح دارد که نبی‌مکرم در «یوم الانذار»، سه موضوع مهم را مطرح و عشیره خود را به آن دعوت کرد که عبارتند از: توحید، نبوت و ولایت و جانشینی پس از پیامبر که غیر از علی بن ابی طالب(ع)، کسی در آن روز به پیامبر ایمان نیاورد و بزرگان قبیله ابوطالب را خطاب کرده، و ولایت و سرپرستی کودکش را به وی به تمسخر تبریک گفتند. از نظر قرآن نیز حضور شیعه به زمان خود پیامبر باز می گردد، چنان که طبری و آلوسی در تفاسیر خود، ذیل آیه هفتم سوره مبارکه «البینه»، با اشاره به شأن نزول آیه، علی(ع) و پیروان ایشان را مصداق این آیه معرفی کرده‌اند. شیعیان از قرن چهاردهم تا اوایل قرن بیستم میلادی، در شبه جزیره ی عربستان، تحت تسلط مداوم نیروهای خارجی قرار داشتند. به استثنای حدود 70 تا 80 سال زمان حضور پرتغالی‌ها در قرن شانزدهم، بقیه این مدت شیعیان تحت قیادت سنی‌های خارجی، از جمله دولت عثمانی قرار داشتند. علیرغم این شرایط، شیعیان مقام های عالی روحانی را در اختیار داشتند و تا به قدرت رسیدن سعودی‌ها، مؤسسات مهم دینی آنها از جمله مساجد و حسینیه‌ها همچنان زنده و فعال بود. شیعیان تا آن زمان، آشکارا مراسم عبادی خود را برگزار می‌کردند و در حوزه های علمیه محلی، به فراگیری علوم دینی می‌پرداختند. این پویایی تا دهه 40 میلادی قرن گذشته به اندازه‌ای بود که قطیف را نجف کوچک می‌خواندند.در سال 1913، آل سعود منطقه شرقیه را فتح کرد و کنترل آن را از حاکمان عثمانی منتزع ساخت و بعدها آن را در آنچه پادشاهی عربستان سعودی خواند، ادغام کرد. جنگجویان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود که اخوان نامیده می‌شدند، دارای احساسات مذهبی شدید ضدشیعی بودند و جهاد علیه شیعیان، محور اصلی عقاید آنها را تشکیل می‌داد. اخوان فشار زیادی بر آل سعود وارد کردند تا شیعیان را به زور به کیش وهابی درآورد یا آنها را به قتل برساند. در پاسخ به‌این فشار، عبدالعزیز مبلّغهای مذهبی وهابی را به منطقه شرقیه فرستاد؛ اما از تغییر دادن مذهب شیعیان با استفاده از زور خودداری کرد. زمانی که او در سال 1926 درخواست اخوان را رد کرد، آنها شورش کردند که در نهایت آل سعود، آنها را سرکوب کرد. با این همه اخوان بار دیگر دیدگاه خود را به کرسی نشاندند و تعداد زیادی از شیعیان را به قتل رساندند.با تأسیس پادشاهی سعودی در سال 1932 میلادی، سرکوب و به حاشیه راندن شیعیان، رنگی دولتی به خود گرفت و به سیاست رسمی رژیم تبدیل گردید. رژیم سعودی به طور همزمان، ابزارهای مختلفی را برای آرام کردن و به حاشیه راندن اقلیت شیعه به کار گرفت که مهاجرت هزاران مهاجر سنی و تاجر از نجد و قصیم به منطقه شرقیه، ساخت شهرها و مراکز تجاری جدید سنی‌نشین، به زوال کشاندن شبکه‌های کشاورزی و تجاری قدیمی وابسته به شیعیان، عدم معامله با تجار شیعه و تمایل به همکاری هرچه بیشتر با مرکز و غرب عربستان، مصادره باغهای نخل داران شیعه و منابع و محصولات آنها توسط رژیم از جمله‌این ابزارها بود. همزمان حاکمان سعودی و ناظران محلی، از انجام شعایر و مراسم مذهبی شیعیان به شدت جلوگیری می‌کردند و محدودیت‌های فراوانی را در زمینه برای نماز و دعا، چاپ و انتشار متون دینی، ساخت مساجد و حسینیه و زیارت مراقد ائمه اعمال می‌کردند و شیعیانی را که در مراسم مذهبی مانند عاشورا شرکت می‌کردند، تحت تعقیب و آزار و اذیت قرار می‌دادند. نتیجه ‌این اقدامات این بود که بنیانگذاری عربستان سعودی و تسریع شکل‌گیری دولت در این کشور، تضعیف جدید و شدید نهادهای شیعی را به دنبال آورد.با تأسیس پادشاهی سعودی و اقدامات آن علیه شیعیان، عملاً جایگاه اجتماعی -  اقتصادی خود را از دست دادند و تحت فشارهای شدید قرار گرفتند. در این شرایط، دیگر آنها در پست‌های مدیریتی جایی نداشتند و در گارد ملی و پلیس نیز اصلاً به کار گرفته نمی‌شدند؛ اما تحمل این شرایط سبب نشد تا آنها به مقاومت علنی در برابر رژیم سعودی برخیزند و خواستار تغییر وضعیتشان شوند. روحانیون شیعه در این دوره، سیاست سکوت و مدارا را سرلوحه کارهای خود قرار دادند و با این شیوه توانستند، از تشدید وضعیت علیه خود جلوگیری کنند. فعالان جامعه شیعی نیز هیچ یک قویاً از آزادی بیشتر دم نزده و به جای آن نمایندگان مهمی در فواصل معین و با آرامی برای رهایی از افراطی ترین اشکال تبعیض به رژیم سعودی ارائه کردند.بالا گرفتن ‌انقلاب در ایران و رهنمودهای امام(ره) موجب تبلور ساختار و رهبری سیاسی شیعیان در عربستان سعودی شد و آنها با نفوذ معنوی امام و آگاهی از حقوق خود، رفته رفته از دوره خمود و بی‌تفاوتی بیرون آمدند و بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود افزودند. نیروی الهام بخش انقلاب موجب شد تا شیعیان عربستان، خواست حقوق و آزادیهای گسترده‌تر مذهبی جوانه بزند و تحت این شرایط، نسل جدیدی از رهبران شیعه به وجود آید که در آینده، منشأ تحولات گسترده شوند. این نسل از رهبران شیعه از قطیف و الاحساء ، تحصیلات خود را در نجف گذراندند؛ جایی که به تدریج سیاست سکوت و مدارای خود را به کناری نهادند. اما پس از اقدام حکومت بعثی در سال 1973 علیه آنها به جرم جاسوسی برای سعودی، تعدادی از آنها به قم آمدند و به ادامه تحصیلات خود در این شهر پرداختند که حسین صفار، شخصیت برجسته سیاسی شیعه عربستان یکی از آنها بود.صفار و همکارانش در سال 1974 به کویت مهاجرت کردند؛ جایی که با کمک آیت الله محمد الحسینی الشیرازی و خواهرزاده اش محمدتقی المدرسی، حوزه علمیه‌ای را تأسیس کردند. علاوه بر صفار، تنی چند از دیگر طلاب هسته شبکه سیاسی شیعه عربستان سعودی معاصر نیز مدتی را در کویت گذراندند. این گروه شامل توفیق الصیف و برادرش، فوزی الصیف و محمود الصیف (از تاروت)، یوسف سلمان المهدی (از صفوا)، حسین مکی الخویلدی (از صفوا) و موسی ابوخمسین و برادرش حسین ابوخمسین (از الاحساء ) می‌شدند. حوزه علمیه کویت توانست، در این مدت پیروانی از عراق و بحرین را نیز به خود جذب کند.دستاورد اقامت صفار در کویت و آشنایی با تجارب دیگر گروههای مقاومت شیعی، نظیر حزب‌الدعوه عراق، تأسیس شبکه‌های سیاسی - مذهبی بود که تا به امروز بر سیاست شیعیان عربستان سعودی حاکم می‌باشد. شاگردان و طلاب در کویت هر از چندی به عربستان بازگشته و جنبش زیرزمینی اصلاح شیعه (حرکت الاصلاح) را در دهه 70 پایه‌گذاری کردند. آنها نوارهای کاست توزیع، مراسم نماز جمعه را برگزار و متون سخنرانی مربوط به تفکر سیاسی شیعه را پخش می‌کردند. در سال 1977، صفار و همراهان او به قطیف بازگشتند؛ جایی که از یک سو دعاوی آنها، مقامات سیاسی و مذهبی را و از سوی دیگر فراخوانی آنها راه و روش فعالیت‌های سیاسی روحانیون مدارا پیشه را به چالش طلبید. با پیروزی انقلاب و افزایش انتقادات از خاندان سعود، صفار و یارانش اهمیت و برجستگی بیشتری یافتند و شیعه سیاسی به یک نیروی قوی که کنترل کمی بر آن اعمال می‌شد، تبدیل گردید. صفار و همراهانش با تأثیر گرفتن از انقلاب اسلامی ایران، خلاء داخلی تعداد زیادی از جوانان شیعه را نیرو بخشیده، آنها را به حمایت از دادن پیامی که مستقیماً رژیم را به چالش می‌طلبید، ترغیب کردند. آنها شکایت و تظلمات مذهبی شیعه و جامعه شیعی را مطرح و در نهایت در سال 1979، مهمترین نافرمانی عمومی مدنی قرن شیعیان عربستان را به راه انداختند.مطالبات شیعیان عربستان در آن زمان، برگزاری مراسم مذهبی، پایان بخشیدن به تبعیض، سهم بیشتر از درآمدهای نفت، فرصت‌های شغلی و مدرن‌سازی شهرها و جوامع شیعه و همچنین مخالفت شدید با اتحاد ریاض - واشنگتن و حضور آمریکا در منطقه محدود می‌شد و براندازی آل سعود را در بر نمی گرفت. خشم عمومی در نوامبر 1979 راه را برای اعتراض گسترده هموار ساخت و هزاران شیعه به مقابله با تحریم حکومت برخاسته و برای بزرگداشت عاشورا به خیابانها آمدند. گارد ملی به ‌این مبارزه‌طلبی به شدت پاسخ داد و طی چند روز بیش از 20 نفر از شیعیان را به شهادت رساند. سیاست سختگیرانه رژیم پس از قیام نوامبر 1979 موجب دستگیری و تبعید صدها نفر شد و صفار نیز پس از آنکه در سوریه ساکن شد، به‌ایران پناهنده گردید. بسیاری از افرادی که در این دوره دستگیر و شکنجه یا تبعید شدند، در حال حاضر نقشی محوری در صحنه سیاست جامعه شیعی عربستان دارند. از جمله‌ این افراد می‌توان به شیخ انصار، جعفر الشایب (عضو شورای شهر قطیف)، توفیق السیف (ساکن لندن و نویسنده روزنامه عکاظ)، عیسی التریل (عضو شورای شهر قطیف) و صادق الجبران (فعال سیاسی در منطقه الاحساء) اشاره کرد.مشارکت گسترده در اعتراض 1979 انعکاسی از ترکیب یک پیام عمومی و سازمان های سیاسی جدید شیعی بود. چند ماه پیش از این اعتراض، صفار «حرکت اصلاح شیعی» را به عنوان سازمان‌ انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان نامگذاری کرده بود و با پخش پرچم‌هایی به نشانه نارضایتی عمومی از شرایط موجود، به رژیم سعودی و دولت آمریکا اخطار و هشدار داده بود تا مطالبات شیعیان را برآورده سازند. اعتراض 1979 عملاً ماهیت سیاسی شیعیان عربستان را متحول ساخت و آنها را از یک دوره بی تفاوتی یا سکوت هوشمندانه (به گفته برخی فعالان شیعی عربستان)، به مرحله جدیدش مشتمل بر اعتراض و واکنش فعالانه و آشکار به اقدامات رژیم منتقل کرد.این مرحله کمتر از یک دهه دوام یافت و از اواخر دهه 1980 میلادی رهبران تبعیدی شیعه تاکتیک‌های خود را تغییر دادند. آنها به تدریج از پیامها و تاکتیکهای تهاجمی دست برداشته، به‌این نتیجه رسیدند که با واقعیات موجود، نمی‌توانند به یک انقلاب اسلامی موفق دست یابند. در عوض آنها به تدریج تغییر مسیر داده و رویکردی دو وجهی را برگزیدند که براساس آن هم تظلمات و مطالبات خود را عنوان می‌کردند و هم به دنبال بهبود روابط با رژیمی بودند که بر مشروعیت آن صحه گذاشته بودند. این سیاست موجب شد تا سرانجام حکومت سعودی که از درگیری با شیعیان واهمه داشت، به آنان پاسخ مثبت و متناسب داد. در سال 1993 ملک فهد ،چهار رهبر شیعه و حامیان الصفار (جعفر الشایب، صادق الجبران، عیسی المزیل و توفیق الصیف) را برای بحث و بررسی مطالباتشان به جده دعوت کرد. شیعیان پس از این جلسه، در ازای پایان دادن به مخالفت فعال از خارج، توانستند تا زندانیان سیاسی خود را که از دهه 80 در حبس بودند، آزاد کنند و صدها تبعیدی نیز اجازه یافتند به کشور بازگردند. گذرنامه های آنها را اعاده و حق مسافرت به آنان بازگردانده شد.


رژیم سعودی همچنین به ارگان های دولتی دستور داد تا اعمال تبعیض آمیز را محدود و متون درسی مدارس را اصلاح کند و رذایل ها را که به شیعه نسبت داده شده بود، حذف کنند. اگرچه‌این توافق نتایج متعددی را در پی داشت؛ اما تمام مطالبات شیعیان را محقق نساخت و بار دیگر به شکل گیری گروه ها و جریان های مبارزه جویانه و کم رنگ تر شدن تاکتیک سازش منجر گردید.ساختارهای سیاسی شیعیان عربستانبه شکل قانونی، سازمان یا گروه سیاسی شیعی در عربستان فعالیت ندارد؛ اما تعدادی سازمانها و شبکه‌های غیررسمی وجود دارند که مطالبات و حقوق شیعیان را دنبال می‌کنند. این سازمانها عبارتند از:سازمان ‌انقلاب اسلامی جزیرة العرب:سازمان ‌انقلاب اسلامی جزیرة العرب همان «حرکت اصلاح اسلامی شیعه، (حرکت الاصلاحیه) است که چند ماه پیش از اعتراض 1979 توسط شیخ صفار تغییر نام داد. سازمان‌انقلاب اسلامی در سال 1970 و در نتیجه مبارزات شیعیان عربستان شکل گرفت و تا چندین سال فعالیت‌های آن به صورت پراکنده بود. این سازمان به تغییر شکل اقتدار سیاسی و مذهبی شیعه در اواخر دهه 70 کمک کرد و در رویارویی با رژیم، تجربه جمعی و علقه‌های شخصی را با هم ترکیب کرد. در سال 1975 این تشکل، فعالیت‌های خود را در منطقه شیعه نشین شرقیه متمرکز ساخت و پس از قیام کعبه و منطقه شرقیه، رسماً اعلام موجودیت کرد. این سازمان سعی داشت تا مبارزات خویش را با وسایل ممکن و از راههای موثر ادامه دهد، بنابراین به بسیج مردم و سازمان دادن نیروهای آنها پرداخت. چون این سازمان براساس ایدئولوژی اسلامی طرح ریزی شده بود و می کوشید تا در وهله ی نخست، به مردم آگاهی سیاسی داده، آنها را از وضعیت بسیار وخیم و اسفبار خود و استبداد و وابستگی رژیم حاکم مطلع سازد و به شیوه مبارزه مسلحانه هم اعتقادی نداشت.سازمان‌انقلاب اسلامی در حیطه ی عمل فرهنگی - تبلیغی، معتقد است که باید با دو خطر عمده و جدی که فرهنگ اسلامی مردم عربستان را تهدید می‌کند و تا اندازه زیادی نیز در مسخ آن موفق بوده، روبرو شد و مقابله کرد که عبارتند از:1- غرب زدگی که به وسیله نشر فرهنگ آمریکایی تحقق می پذیرد.2- فرهنگ ارتجاعی که توسط وهابیون وعمال رژیم و تحت پوشش اسلام بر مردم اعمال می‌گردد.اهداف این سازمان در اعلامیه‌ای که کنفرانس گردهمایی نهضت‌های آزادی بخش تهران در سال 1358 منتشر شد، به روشنی مطرح گشته که عبارتند از:1- خاتمه دادن به نظام سلطنتی و برپایی حکومت جمهوری اسلامی.2- مصادره اموال خاندان سعود و محاکمه آنها.3- قطع کامل فروش نفت به آمریکا، به دلیل سیاست‌های ضد اسلامی.4-  اخراج کلیه نظامیان و مستشاران خارجی.این گروه در سال 1990 به انتشار مجله «الجزیره العربیه» در لندن مبادرت ورزید. این نشریه، یک مجله علمی - تحقیقاتی درخصوص عربستان محسوب می‌شد که مطالب آن مستند بود. سایر ارگانهای این سازمان، عربیا مانیتور (در واشنگتن) و بقیع (در تهران) بود.سازمان‌انقلاب اسلامی با گذشت زمان از یک سو به دلیل اختلافات داخلی و از سوی دیگر، به دلیل تبلیغات و فشارهای رژیم سعودی، رو به ضعف گذاشت و کم کم از اهداف اولیه خود فاصله گرفت و اهداف آتی خود را نیز تعدیل کرد. نتیجه آن شد که رهبران سازمان پس از مذاکره با حکومت، کلیه فعالیت‌های خود را متوقف کردند و همان طور که ذکر شد، شیخ صفار، رهبر سازمان، در سال 1993 با قبول دعوت فهد به عربستان رفت. باید خاطر نشان کرد که در کنار ضعیف شدن سازمان، تحت فشار شدید قرار داشتن حکومت سعودی به خاطر اعتراض های گسترده مردمی نیز در پذیرش دعوت فهد نقشی اساسی داشت. پس از این مذاکره و مذاکرات متعاقب آن، سازمان‌انقلاب اسلامی قبول کرد تا در قبال تضمین آزادی اعمال مذهبی در منطقه الاحساء، آزاد شدن شیعیان زندانی، رفع تبعیض شغلی در مورد شیعیان، پذیرش شیعه به عنوان اقلیت مذهبی، اجازه بازگشایی مدارس و حوزه های علمیه، به مبارزات خود علیه رژیم سعودی پایان دهد. همان گونه که قبلاً نیز گفته شد، رژیم سعودی پس از مهار تدریجی اوضاع، از عمل به مفاد قرارداد مذکور خودداری کرد؛ به گونه‌ای که در حال حاضر، بسیاری تبعیض ها و سختگیریها همچنان برای شیعیان وجود دارد.در حال حاضر، سازمان‌انقلاب اسلامی شبه جزیره عربستان، شبکه‌ای ضعیف و فاقد هماهنگی مرکزی و دفتر عضویت رسمی است؛ اگر چه شیخ صفار در ظاهر رهبر آن است؛ اما افراد دیگری نظیر جعفر الشایب، توفیق الصیف و فوزی الصیف تا اندازه‌ای از استقلال رای و اقتدار برخوردارند. تمرکز عمده سازمان در سال های اخیر بر آموزش، امور خیریه، برنامه های وعظ و نگهداری و مراقبت از مساجد و حسینیه ها بوده است. کاندیداهای غیررسمی سازمان‌انقلاب اسلامی در انتخابات شورای شهر 2005 در شهرهای شیعه نشین، تقریباً کلیه آرا را به دست آورده اند و در سال های اخیر شیعیان توانسته اند، به واسطه فعالیت‌های الصفار، مراسم عاشورا را علناً برگزار کنند؛ البته برگزاری این مراسم تنها در روستاها و شهرهای شیعه نشین و نه مراکزی که دارای ترکیب جمعیتی شیعه و سنی هستند، نظیر دمام امکان پذیر است.حزب الله عربستان سعودیحزب الله عربستان سعودی معروف به حزب الله حجاز با پیروان خط امام (انصار خط الامام)، دومین گروه مهم سیاسی شیعیان در عربستان سعودی به حساب می آید که به پیروی از خط امام خمینی(ره) شناخته می شوند. گفته می شود که‌این گروه نام خود را از دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را در تهران در سال 1979 به تصرف درآوردند، برگرفته است. این گروه در سال 1987 میلادی توسط تنی چند از روحانیون برجسته، از جمله شیخ هاشم الشکوس، شیخ عبدالرحمن الجیل و عبدالجلیل الما تأسیس شد. از نظر سازمانی، حزب الله عربستان تحت رهبری یک روحانی قرار دارد که رهبرانش از منطقه شرقیه آمده‌اند؛ از این رو حزب الله عربستان؛ سازمانی سیاسی - مذهبی است که از اصل ولایت فقیه حمایت و پیروی می‌کنند، در حالی که سازمان‌ انقلاب اسلامی جزیرة العرب به نظارت و دخالت یک روحانی بر امور سیاسی توجهی ندارد و بر آن تأکید نمی ورزد و رویکرد سازشکارانه را سرلوحه اقدامات خود قرار داده است. حزب الله عربستان با این روند کاملاً مخالف بوده و کاملاً نسبت به خاندان حاکم و حکومت بی اعتماد است. حزب الله پس از آشتی سازمان‌انقلاب اسلامی با حکومت، اهمیت بیشتری یافت و از سوی شیعیان عربستان با اقبال بیشتری مواجه گردید. مقر اصلی این حزب در لبنان قرار دارد و ارگان رسمی آن مجله «رسالة الحرمین» است که در بیروت منتشر می شود. این سازمان پس از انفجار پایگاه آمریکایی در ظهران عربستان در 25 ژوئن 1996 که منجر به کشته شدن 19 تفنگدار آمریکایی و مجروح شدن حدود 500 نفر از آنان شد ، به انجام این عملیات متهم و مورد فشار بسیار زیادی از سوی حکومت قرار گرفت و براساس آن، هر فردی که احتمال می رفت، با این سازمان ارتباط ناچیزی داشته باشد، دستگیر، زندانی و شکنجه می‌شد. امریکا پس از این حادثه بسیار کوشید تا شیعیان عربستان و در ادامه جمهوری اسلامی ایران را مسئول این‌انفجار نشان دهد؛ اما مقامات سعودی به دلیل اطلاع از واقعیت امر و برای جلوگیری از تأثیر این امر بر روابط ایران و عربستان؛ قویاً و مکرراً دخالت شیعیان و جمهوری اسلامی ایران را در این حادثه رد کردند؛ هر چند که به بهانه آن همان طور که گفته شد بسیاری از اعضای حزب الله را مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار دادند؛ پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر و فاش شدن هویت القاعده، حتی خود آمریکایی‌ها هم به‌این نتیجه رسیدند که انفجارهای اخیر می‌توانسته کار القاعده باشد.
جامعه علمای حجاز (جماعه علماء الحجاز)این سازمان در دهه 80 میلادی قرن گذشته، به وسیله جمعی از طلاب و علمای شیعه عربستان تشکیل شد. مقر اصلی این گروه در لبنان و سوریه است و بیشتر فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغاتی انجام می‌دهد.شیعیان لیبرالشیعیان لیبرال سکولار به میزان همتایان سنی خود؛ اقلیت بسیار کوچکی در جامعه شیعی عربستان هستند، در حالی که برخی اعضای آنها چون نبیل الخنیزی توجهات داخلی و خارجی را به خود جلب کرده؛ اما درک این گروه از نفوذ حاشیه‌ای برخوردار است و نقش مهمی ایفا نمی‌کند. این گروه فاقد سازمان، سازماندهی و پایگاه های اجتماعی نظیر مساجد و حسینیه است؛ از این رو تا به حال نتوانسته پیامی را که با جامعه شیعه همخوانی داشته باشد، اعلام کند. تمرکز شیعیان لیبرال بر مسائل کلان ملی به جای علائق مذهبی یا منطقه‌ای است و دعوت آنها به اصلاح مذهبی و ایجاد نهادهای سکولارموجب اعتراض شدید روحانیون و جامعه شیعیان عربستان است.سنت‌گرایان و معترضانکوچک‌ترین گروه‌بندی اسلامی شیعه متشکّل از تعداد معدودی از روحانیون مستقل است که فاقد هرگونه سازماندهی اصولی بوده و به عنوان مخالفان الصفار و دیگر طرفداران یکپارچه ملی نقشی حاشیه‌ای ایفا می‌کنند. آنها شامل عناصر مذهبی متساهلی هستند که توسط حامیان شیرازی (آیت الله محمد الحسینی الشیرازی، روحانی عالی رتبه کربلا) در دهه 70 و نیز پیروان دیگر جریانات مذهبی و سیاسی شیعه که اساساً نسبت به رژیم سنی حاکم بی اعتمادند، پس زده شدند. اینها معتقدند که جامعه شیعه کلاً باید از سیاست ملی اجتناب ورزد و انحصاراً بر امور جامعه شیعی متمرکز گردد. یکی از این روحانیون معترض شیخ نمرالنمر، امام مسجدی در روستای عواقیه در شمال قطیف است که نوعاً علیه هر گونه درگیری با آل سعود سخن می راند.  وضعیت سیاسی شیعیان عربستان در حال حاضربا توجه به نقش و جایگاه تأثیرگذار سازمان‌انقلاب اسلامی شیعیان جزیره، به رهبری الصفار در سازماندهی و جهت دهی به فعالیت‌های شیعیان، به خصوص درمنطقه شرقی، وضعیت سیاسی شیعیان عربستان را در حال حاضر، باید با بررسی گرایش های سیاسی کنونی این سازمان آغاز کرد. بر این اساس، کانون فعالیت شیعیان پس از بازگشت رهبری آنها از تبعید در سال 1993، اساساً فرقه گرایانه بود؛ یعنی بیش از هر چیز خود را وقف دفاع از منافع جمعیت شیعه در مقابل دیگر گروه‌های فرقه ای و دولت کردند.اما دیگر وقایع داخلی و خارجی، نظیر حملات 11 سپتامبر، مبارزه تروریستی القاعده در داخل عربستان و جنگ عراق موجب شد، تا تعدیل‌های مهمی صورت گیرد؛ شیعیان در مواجه با نهادهای مبارزه طلبانه و خشونت آمیز اسلام گرایان وهابی، به عناصر دیگری که بر اصلاحات مذهبی و سیاسی تصریح داشتند، پیوستند تا از تحریک افراط گرایی در داخل عربستان جلوگیری کنند. بدین ترتیب برخی فعالان شیعه به اعضای برجسته اصلاحات در سال 2003 در سطح ملی تبدیل شدند.در کنار دستور کار فرقه‌گرایی شدید، برخی فعالان سیاسی شیعه خواستار اصلاحات گسترده نهادی و سیاسی، تساهل در قبال محدودیت‌های اعمال شده بر سخنرانیها و نظام سیاسی مشارکت جویانه‌تر شدند. براساس این تفکر برخی رهبران شیعه، در ژانویه 2003 طرحی را تحت عنوان «چشم انداز حال و آینده ملت» به ملک عبدالله ارائه دادند که به مباحثات بیشتر و گسترده ای در خصوص اصلاحات دامن می زد. جنگ در عراق و سقوط رژیم بعث در این کشور، به شیعیان عربستان این قدرت را داد تا مطالبات و خواست‌های خود را با جسارت بیشتری دنبال کنند. شیعیان از این فرصت کاملاً عملگرایانه و هوشمندانه بهره گرفتند؛ یعنی با یک سیاست دو وجهی، از یک سو تلاش کردند تا مطالبات و تظلمات جامعه شیعی را به طور متناوب بیان دارند و از سوی دیگر، وفاداری خود را به کشور سعودی و عدم سوء استفاده از شرایط موجود به خصوص وضعیت عراق نشان دهند. شیعیان در این چارچوب، درست سه هفته پس از سقوط صدام، در اواخر آوریل 2003 عرض حالی را با نام «شرکای ملت» تقدیم امیر عبدالله؛ ولیعهد آن زمان کردند. در این عرض حال، در حالی که اساساً وفاداری شیعیان به رژیم سعودی نشان داده شده بود، بر تظلمات مستمر جامعه شیعه تأکید و به تغییرات فراگیر برای پایان دادن به تبعیضات دعوت شده بود. شیعیان در این عرض حال، همچنین خواستار آزادی بیشتر در مراسم عبادی، گسترش فرصت‌های سیاسی، محدود کردن تنفر فرقه‌ای شده، با تصریح بر تعهد امضاکنندگان به ملت، مسئله نیاز به مکانی امن‌تر را برای شیعیان در داخل ملت مطرح کرده بودند. شاهزاده عبدالله در جلسه حضوری، شفاهاً به رهبران شیعیان قول داد که نگرانیهای آنان را رسیدگی می‌کند.با اتخاذ این رویکرد ملی، حدود 15 نفر از روشنفکران شیعه توانستند، به ائتلاف مرکز گرایی که عریضه ژانویه 2003 را صادر کرده بود، بپیوندند. در میان‌ آنها جعفر الشاین (مبارز حقوق شیعیان) و محمد المحفوظ وجود داشتند. این اقدام از سوی رهبر شیعیان عربستان، یعنی حسن الصفار نیز حمایت می شد. این مرکز گرایی از سوی رژیم سعودی که همواره نگران فعالیت‌های جدایی طلبانه از جمله از سوی شیعیان است، با استقبال مواجه شد.در حال حاضر جنبش شیعیان درعربستان سعودی، روند دو وجهی و مسالمت‌آمیز خود را همچنان حفظ کرده است. در حال حاضر اغلب شیعیان به این نتیجه رسیده‌اند که امنیت جامعه آنها با بقای رژیمی که می‌تواند به خوبی از رفتارهای افراطی و کینه‌جویانه وهابی‌ها و سلفی جلوگیری کند، تأمین می‌گردد. از این رو تأکید بر وحدت ملی، همزیستی، همکاری و محوریت اسلام برای از بین بردن تردیدها نسبت به عدم وفاداری به رژیم سعودی طراحی شد. نتیجه این سیاست، تساهل بیشتر رژیم سعودی با شیعیان، حق برگزاری مراسم روز عاشورا در آزادی نسبی از مارس 2004، و پیروزی قاطع در انتخابات 3 مارس 2005 بوده است. ناگفته نماند که هنوز این اعتقاد قوی نزد وهابی‌ها وجود دارد که شیعیان تنها در انتظار فرصت بوده و منتظرند، تا به کمک یک کشور خارجی، کشور مستقل خود را بنا نهند.به هرحال آقای شیخ صفار در این دیدار به سوالات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پاسخ گفت: ● جمعیت شیعه چند درصد جمعیت عربستان هستند؟O 10 تا 15 درصد● یعنی چند نفر؟O حدود 2 میلیون نفر● خوب است. جمعیت عربستان در کل چقدر است؟O طبق سرشماری سال 2004 میلادی کل جمعیت عربستان 22 میلیون و 670 هزار نفر بوده است. ولی الان براساس آمارهای غیررسمی می‌گویند حدود 40 میلیون نفر است.● مطمئنی؟O بله، از این تعداد 26 میلیون و 529 هزار و 302 نفر سعودی و بقیه خارجیان مقیم هستند. ● شیعه‌ها از لحاظ فرقه‌های شیعی چگونه هستند؟
O 10 تا 15 درصد دوازده امامی هستند که اکثریت شیعیان عربستان را تشکیل می‌دهند. شیعیان اسماعیلی هم حدود 100 هزار نفر هستند که در استان نجران و حومه آن، یعنی در منطقه مرزی نزدیک به عین ساکن هستند و زیدی‌ها هم در شهرهای جنوبی نجران، جده، ینبوع وعصیر سکونت دارند که بیشتر به زیدی‌های یمن وابسته هستند. ● همه شیعیان همین سه گروه هستند؟O نه، علاوه بر این سه گروه، شیعیان بسیاری هستند که به دلیل شرایط مذهبی در شهرهای سنی‌نشین در تقیه زندگی می‌کنند.● دوازده امامی‌ها در استان شرقیه زندگی می‌کنند؟O بیشتر آنان بله، اما در شهرها و روستاهای بین دو واحه بزرگ قطیف و الاحساء یعنی در شهرهای هفوف و مبرز هم زندگی می‌کنند. در مدینه و وادی فاطمه هم دارای جمعیت بزرگی هستند و در جده و ریاض هم بسیار محدود هستند. ● اوضاع شیعیان چگونه است؟O از چه لحاظ؟● از لحاظ زندگی؟O خوب است. ● از لحاظ فعالیت‌های مذهبی؟O در سالهای اخیر بهتر شده است. برای اولین بار صحیفه سجادیه در عربستان منتشر شده است. ● در مراکز تصمیم‌‌گیری حضور دارند؟O به آن صورت نه، ولی اخیراً در شورای شهر مدینه یک شیعه حضور دارد.● مأموران امنیتی مشکل ایجاد نمی‌کنند؟O نه● طلبه هم دارید؟O بله، در اینجا و در قم درس می‌خوانند. ● در اینجا چند نفر هستند؟O 600 نفر● تا چه سطحی می‌خوانند؟O سطوح و خارج● استاد خارج کیست؟O شیخ فوزی و شیخ عباس● شما چه درس می‌دهید؟ O رسایل● شیعیان بیشتر مقلّد چه کسانی هستند؟O بیشتر مقلد آیت‌الله سیستانی هستند. بعد از ایشان آیات عظام صادق شیرازی و وحید خراسانی هم مقلدینی دارند. ● در بین اهل سنت اکثریت با چه فرقه‌ای است؟O سلفی‌ها ● نیاز به کمک‌های ما ندارید؟O الحمدلله نه● پس وضع شما خوب است؟O الحمدلله ● خدا را شکر، انشاءالله موفق باشید. من با ملک عبدالله که صحبت می‌کردم، ایشان درباره فضای باز مذهبی خبرهای خوبی داشت. البته می‌گفت که هنوز تندروها میدان دارند. ولی فکر می‌کنم فضا به طرف بهتر شدن می‌رود. O بله، خیلی بهتر شده است. مثلاً سران فرقه‌ها را جمع کرد و گفت: ما به عنوان حکومت با هیچکدام شما مشکل نداریم. شما خودتان مشکلاتتان را حل کنید. ● این خیلی خوب است. 

تصاویر ضمیمه