سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار هیأت امنای شبکه سازمانهای غیردولتی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله
خانمها، خیلی خوش آمدند. امیدوارم که اجتماع شما دراین مرحله در جهت بقای نقش مردم، به خصوص خانمها در زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشد.
از دو سه جهت کار شما برای بنده مورد اهتمام و اهمیت است. اولاً از لحاظ خود خانمها، براساس اعتقاداتی که دارم، فکر میکنم که خانمها باید بیشتر از آنچه که فعلاً در جامعه نقش دارند، نقش ایفا کنند. بالاخره نصف جامعه هستند و علاوه بر مسئولیتهایی که به عنوان مادر و همسر در خانه دارند، میتوانند مسئولیتهای زیادی در امور جامعه به عهده بگیرند که کسانی که گرفتند، اکثراً تجربه موفقی داشتند.
نکته مهم برای ما این است که به عنوان مسلمان و ایرانی میتوانیم الگوی مناسبی از مشارکت خانمها را ارائه دهیم که برای افکار عمومی جهانیان قابل قبول باشد. چون مبانی خوبی در اسلام است، باید بین دیدگاه منطبق با فطرت و نیازهای واقعی جامعه و حقی که همه افراد جامعه دارند، الگوی مناسبی بسازیم. البته شرطش این است که برای اسلامشناسی با دید باز و به دور از تحجر، جمود و تقلیدهای کورکورانه مطالعه کنیم و نظرات واقعی اسلام را بدون تعصب و فقط با تقیّد دینی و الهی بیان کنیم.
البته کار مهمی برای سازمان شماست. باید در محوریت سازمان مسئولیتی برعهده جمعی از خانمها گذاشته شود تا این بخش را برعهده بگیرند. فکر میکنم اگر در خودسازمان باشد، کارسازتر است.
نکته دومی که مورد اهمیت است، مسئله NCO هاست. امروزه تشکیلات غیردولتی یک حرکت مترقی در دنیا هستند. درست است و از دستاوردهای امروز دنیا همین است که خیلی از کارها را به مردم واگذار میکنند. در همه زمینههاست و استثنا ندارد. این موضوع برای ما مسئله قابل اهمیتی است و نباید از حرکت خوب بشریت که به طرف مردمیتر کردن زندگی جامعه میروند، عقب بیفتیم.
بیشک هر مقدار بدنه مردم در تصمیمسازی و تصمیمگیری حضور داشته باشند، صلاحیت مدیریتها بالا میرود. البته مدیران کشور هم از مردم هستند، ولی آنها با حرفه، شغل، پست و سمت سرو کاردارند. ولی وقتی به مردم واگذار میشود، مسئله احساس وظیفه و وجدان و اقدام انسانی بدون دریافت مزد و فقط برای انجام وظیفه انسانی مطرح است. داوطلبی است و اجباری و تحمیلی نیست. در آن صوت ابتکارات قویتر میشوند. رشد میکنند. انسانها برای خود میدانهای تفکر، تجربه و پیشرفت را انتخاب میکنند. تجربه خوبی است که دنیا وارد آن شده و هرچه جلوتر رفته، موفقتر شده است. امروزه NGO ها در بعضی از جاهای دنیا حرف اول را در مسایل مهم میزنند. اگر به آنها میدان داده شود، میتوانند در مهمترین مسایل جهانی از تشکلهای بینالمللی استفاده کنند و اثر بگذارند.
این مسئله که خودش اصلی مهم است، برای ما اهمیت دارد. پس حضور خانمها در قالب تشکلهای غیردولتی مهم است که داوطلبانه و مردمی است.
مسئله سوم کارهایی است که NGO ها میتوانند برای جامعه بکنند. میگویید ظرف این 10 سال 500 گروه از خانمها فعال شدند. مطمئناً انواع بخشهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فنی را شامل میشود. هرکسی با تمایل، علاقه و جاذبهای که کارها دارند، گروهی را جمع میکند و با همکاری دست به کارهای ارزشمند میزند. آثار این حضور و قدمتها که نوعاً هزینههایش را مردم میدهند، خیلی زیاد است. البته خیلی از کارها هزینههای زیادی ندارند، چون خیلیها بدون مزد وقت مصرف میکنند. خیلی از اینها اگر بخواهند در جاهای دیگر کار کنند، هر ساعت مبالغ خوبی میگیرند، ولی در این تشکلها وجداناً و برای خدا و مردم و همنوعانشان و برای کشورشان دست به اقداماتی میزنند و حتی هزینه میکنند.
نکته چهارم این است که از این اقیانوس عظیم مردمی برای حل مشکلات جامعه استفاده کنیم. موقعی که مردم توقع داشته باشند همه کارها را دولت انجام دهد، خطرناک است. این وضعی بود که کشورهای کمونیستی داشتند.ولی شکست تاریخی خوردند. درکشورهایکمونیستیهمهچیزبرعهده دولت بود و مردم نانخور دولت بودند. بعد از اینکه ناموفق شدند، یک دفعه دهها کشور که رژیم کمونیستی داشتند، سقوط کردند و به حافظه تاریخ رفتند. چون این شیوه درست نیست. از اسلام هم اقتباس میشود که مردم باید خودشان را اداره کنند و دولت باید تنظیم کننده باشد و حاکمیت، نظم و امنیت و دفاع از کشور و زیربناها را آماده کند. بقیه کارها مربوط به مردم است.
راه درستش تشکیل NGO هاست. همه تشکلات غیردولتی قانون دارند و براساس قوانین حرکت میکنند. برای عضویت، فعالیت و برنامهها شرایط خاص دارند و براساس آنها عمل میکنند. در این فرض اقیانوس عظیمی از انسانها که در همه جا هستند، در خدمت جامعه خود قرار میگیرند و به دولت کمک میکنند. دولت هم باید به آنها کمک کند. در کارهایی که از عهده NGO ها برنمیآید، مثل کارهای زیربنایی و ارتباطات و مسایل دیگر باید دولت به آنها کمک کند.
براساس این اصول خانمهای مسلمان باید با محوریت ایمان و عقیده در جامعه حضور داشته و فعال باشند. یعنی همان حضوری که اسلام خواست. تشکلات غیردولتی مهم هستند و این سازمانها میتوانند حرکت داشته باشند. آثار وخدماتی که اینها برای اداره جامعه وکمک به مردم دارند، مهم است.
قاعدتاً با مسایل روشن کسی نمیتواند با تشکلهای غیردولتی و حضور آنها مخالفت کند. افراد میخواهند داوطلبانه کار کنند و اگر دولت نخواهد، خودش ضرر میکند. نمیتوان حق فعالیت را از کسی گرفت. ممکن است در چارچوبی، محدودیتهایی ایجاد شود، اما 17، 20 یا 100 نفر میخواهند دور هم جمع شوند و کار خوبی کنند. حتی اگر جواز هم نداشته باشند، این حق را برای انسانها، طبیعی و شهروندی است که برای هر کاری دست جمعی تصمیم بگیرند. به نفع دولت است که اینها را تنظیم کنند و قانون و حساب و کتاب داشته باشد. منابع، هزینهها و نوع کارشان مشخص شود. هرجا که دولت فکر میکند بیشتر لازم است، بیشتر ترغیب و حمایت کند.
بنابراین فکر میکنم اصل کار مثل جهانی شدن است. یعنی نمیتوان جلویش را گرفت، امور دارد به طرف دخالت مردم پیش میرود. هرسالی که جلو میروید، اگر میزان و وسیله سنجش درستی داشته باشید و مقایسه کنید، میبینید که عمق حضور مردم بیشتر میشود. در همه جا اینگونه است. حتی درکشورهای دیکتاتوری دنیا این اتفاق روز به روز میافتد. جاهایی هستند که خودشان میخواهند و تأکید میکنند و جاهایی است که مردم میخواهند کارها را برعهده بگیرند.
من اینگونه میفهمم که این روند که شما دلسوزانه وارد شدید، یک روند طبیعی، به روز، مورد نیاز و راه تکامل اجتماعی در جامعه است و امیدوارم مورد حمایت قرار بگیرید و ماهم در جاهایی که لازم باشد، مساعدت میکنیم. شما هم تلاش و دوستان و همراهانتان را تشویق و ترغیب کنید که کارشان را تعمیق کنند و توسعه بدهند و با نشاط و امید در میدان باشند.
خداوند به شما و برنامههایی که در اجلاس خود خواهید داشت، برکت دهد.
○ ای دل پاییزی، ای دل شکسته مهربانی، چگونه فراموش کنم اندوه تو را، وقتی که غمت را به یاد میآورم و دل دردمند تورا میشناسم. آمدهام تا با خندهتو بخندم و با گریه تو بگریم و با شادی تو شاد باشم و با غم تو غمگین باشم. از دیار بلوط آمدم، از دشتهای سرسبز و چشمههای همیشه جاری در دل کوهها، از دیار غریب و غربت آمدهام، از کهکیلویه و بویر احمد. با دلی پر از درد و غصه، با دلی پر از درد دل. با پاهای خسته، اما امیدوار، حرفهای دختران و زنانی را آوردم که هنوز در آن دیار زنان را ضعیف و کمینه میشمارند. از دیاری که هنوز گامهای «دختر بس»، کافی و امثالهم بر روی دخترانشان میگذارند. از دیاری آمدهام که دختر را ننگ میشمارند. هنوز در بعضی از نقاط آن دیار مردخانه نام همسرش را بر زبان نیاورده است. از دیاری آمدهام که داماد، از ایلیاتی که زن گرفته، حق رفت و آمد ندارد و این ننگ و عار است. ازدیاری آمدهام که در بعضی از روستاههای آن حتی دختران کوچک آنجا لباسهای کهنه بر تن دارند و یک بار لباس نو نپوشیدهاند. از دیاری آمدهام که درد دارند و میخواهند بگویند. لحظهای که شنیدهاند با شما دیدار دارم، گفتند: به حامی ما بگو که شنیدهایم شما حامی ما هستید. بیاید در اینجا به عنوان گوشهای از این دنیا ما را ببینید. باورتان نمیشود. دختردم بخت خانه حتی نمیتواند پول محضر را بدهد تا ازدواج کند. دختر و پسری که جرأت ندارند بگویند میخواهیم ازدواج کنیم. چون چیزی ندارند، نمیدانند چگونه شروع کنند.
از سال 77شروع به فعالیت کردیم. بچههای آنجا 47 تشکل دارند و با خون دل کار میکنند. با هزینههای پدرانشان فعالیت میکنند. جشنهای ازدواج میگیریم. به روستاهایی میرویم که واقعاً درد دارند. دختری را دیدم که وقتی برایش لباس نو بردیم، گریه کرد و گفت این لباس نو است. در عمرش لباس نو نپوشیده است. دختری باور نمیکرد که جشن ازدواج گرفتیم. 8 سال منتظر بود، ولی با لباسهای دست دوم به خانه بخت رفت. باورتان نمیشود که با قابلمه دست دوم زندگی را شروع کرد. با گاز خراب و بدون یخچال، خودم از خانواده مرفهی هستم و راحت زندگی میکنم. ولی وقتی آنها را میبینم، زندگی برایم بیمفهوم میشود.
• اهل کجا هستید؟
○ یاسوج
• این دختر خانم حرفهای خوبی زدند. انشاءالله بیتأثیر نباشد. یک مقدار به شما مربوط میشود که NGO ها کمک کنند تا عادات نادرست مردم اصلاح شود. یک مقدار به حکومت و دیگران مربوط میشود که این کمبودها را جبران کنند. شما را به خدا میسپارم.
و السّلام علیکم و رحمه الله