سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی در دیدار اعضای هیأت امنای بنیاد دانشگاه صنعتی شریف

سخنرانی در دیدار اعضای هیأت امنای بنیاد دانشگاه صنعتی شریف

  • ساختمان قدس
  • چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السّلام علی رسول الله و آله
آنچه که لازم بود، طرح شد. همین‌ها هم باعث شد که ذهن من برای نکاتی که باید خدمت آقایان عرض کنم، آمده‌تر شود. کار خوب و لازمی را شروع کردید. یادم است که در سالهای پیش آقایان در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردندکه فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف مجموعه‌ای تشکیل بدهند که پشتیبان دانشگاه باشند. اهداف آنها همین اهدافی بود که شما فرمودید. در جلسه‌ای هم که ما بودیم، چند نفر از وزراء و شخصیت‌ها بودند که طرفدار این قضیه بودند. نمی‌دانم آن کار شده یا نه؟
○ تشکیل شد و به دانشگاههای دیگر تسرّی پیدا کرد. منتها آنجا هدف ایجاد ارتباط با فارغ‌ا‌لتحصیلان بود و کار اقتصادی نبود.
● در ذهنم هست که جذب امکانات هم در اهدافشان بود.
○ بله، به این قضیه کمک می‌کرد.
● کار اقتصادی و بنگاه‌داری هدفشان نبود. آن موقع روحیه بنگاه‌داری در جامعه نبود.
○ خیلی موثر بود و هنوز هم کارهایشان ادامه دارد.
● فکر می‌کنم اصل فکر که همیشه در ایران بوده که بنیادها یا افراد خیّر به کمک جاهای ارزشمندی آمدند. هنوز هم در همه دنیا هست و کار خوبی هم است. مطابق روحیه انسانهایی است که دوست دارند خدمت کنند و برای آخرتشان چیزی ذخیره کنند. مسئله برای کسانی که خیلی اهل آخرت نیستند، اهمیت دیگری دارد. حالات انسان‌دوستانه یا نام نیک و انگیزه‌های دیگری برای این کار هست. اسلام هم که روی این خیلی تبلیغ کرده و اهمیت داده است. این هم به دلیل سازندگی‌ای است که برای افراد دارد، چون هم جنبه تربیتی و انسان‌سازی دارد و هم به خاطر آثاری است که می‌تواند داشته باشد. تجمع امکانات یک اصل قابل قبول دنیایی و الهی هست و در فطرت انسانها هم وجود دارد.
در ایران هم از این اصل استفاده می‌شود. ما الان خیلی جاها مثل صندوقهای قرض‌الحسنه و جاهای دیگر داریم. مردم خیلی از کارها را دارند حل می‌کنند و کسی هم نمی‌داند و بسیاری از مشکلات را همین هیأتهای امنا حل می‌کنند. در همه دنیا هم هست. کلیسا، در این میدان در دنیا فعال است. خیلی جاها هم می‌رود. مساجد الان هستند.
ولی ظرفیتی که دانشگاهها برای این کار دارند، ظرفیت ممتازی است. من فکر می‌کنم از این ظرفیت عالمانه بهره‌گیری نشده است. شما به واسطه تحصیلات و تجاربتان افکار نیرومندی در کار دارید. طراحی باید عمیق‌تر از آنچه الان هست، بشود.
چیزی که در این موارد بسیار مهم است، مسأله نیاز است. اگر تقاضا در جامعه وجود داشته باشد، در هر بخشی، تقاضا امکان زیادی جذب می‌کند. عرضه را به دنبال خودش می‌آورد و این یک اصل هم جامعه‌شناسی و هم روان‌شناسی است. از قدیم هم می‌گفتند اصل تشنگی است که اگر آن را پیدا کنید، آب پیدا می‌شود. حتماً همین‌طور است. تا ما دنبالش نرویم و جدی نباشیم، نمی‌شود.
آدم وقتی احساس کرد این یک نیاز واقعی است، راه می‌افتد و راهی برای خودش پیدا می‌کند. همه موجودات این‌گونه هستند. براساس‌احتیاجی که خداوند در وجودشان گذاشته است. حتی موجودات ریز مثل مورچه و زنبور عسل همه می‌گردند و طعمه خود‌شان را پیدا می‌کنند. این یک اصل ثابت آفرینش است.
احتیاجات را در بخش خودتان تعریف کنید. آنکه شما مثال زدید در مدرسه‌ها خوب استقبال شد، به دلیل این بود که مردم به خاطر بچه‌هایشان، خودشان، شهرشان و روستایشان احساس نیاز می‌کنند و می‌بینند مدرسه نیست یا مدرسه کهنه است. این چیزی است که لمس می‌شود. وقتی دعوت می‌شوند، خیلی از خیّرین را می‌توانیم در آنجا پیدا کنیم.
منابع در جامعه وجود دارد و به اقتضای نیاز به میدان می‌آید. وقتی می‌خواستیم دانشگاه آزاد اسلامی را طراحی کنیم، درست روی همین اصل تکیه کردیم. گفتیم بالاخره در کشور ما الان نیاز به تحصیل در دانشگاهها بسیار جدی است و مردم حاضرند برای دانشگاهی شدن بچه‌هایشان همه چیز بدهند. چون مهمترین تحول در زندگی خانواده‌ها موقعی است که بچه شما وارد دانشگاه می‌شود و شکست در این زمینه هم بدترین شکست است. کسی که از ورود به دانشگاه و پذیرفته شدن در کنکور محروم می‌شود، ضربه روحی شدیدی می‌خورد. هم خانواده و هم بچه ضربه می‌خورند. این نیاز ملموس بود. پیش از انقلاب می‌دانستم و بعد از انقلاب هم بود.
به این نتیجه رسیدیم تقاضایی که در جامعه هست، برای خودش منبع پیدا می‌کند. یعنی مردم خودشان هزینه تحصیل بچه‌هایشان را می‌دهند. یعنی به هر شکلی که لازم باشد، این کار را خواهند کرد. اگر داشته باشند، آسان‌تر و در غیراین‌صورت قرض می‌کنند و به هرشکل می‌دهند. امکانات هم بالاخره یک ساختمان، استاد و غیره است که در جامعه هست و به تدریج توسعه پیدا می‌کند. محاسبه این بودکه نیاز همه چیز را همراه خودش می‌آورد. با اینکه خیلی کارشکنی، جنگ و غیره بود، ولی درست شد، به دلیل اینکه نیاز بود.
من فکر می‌کنم دانشگاه شریف الان یکی از پایگاههای مهم تحصیل‌کرده‌های کشور است که دارد عمومی می‌شود. هدفی را مشخص و با آن هدف در جذب امکانات امتیاز پیدا می‌کنید.امکانات اعتباری‌دانشگاه که هست.الان‌دست بعضی‌از دوستداران و فارغ‌التحصیلان دانشگاه، به صنایع بزرگ و کانون و قدرتهای برتر بند است. دستهایشان خیلی باز است و این سرمایه بسیار بزرگی است.
فرض اینها براین است که دولت به دانشگاه به این خوبی پول می‌دهد و آنها هم درس می‌دهند و درس می‌خوانند. این نیاز موجود شما که تحصیل بچه‌ها هست، از نظر مردم برآورده شده است. اگر چیزی کم داشته باشید، در گوشه و کنار هست.
شما بیایید در برنامه‌هایتان نیاز روشنی را مشخص و پیگیری کنید. ما هم قبلاً به این رسیده بودیم که دانشگاه آزاد این امکان را می‌خواهد. نیاز است که نیروهایی می‌روند. متأسفانه  مغزهای متفکر به این دلیل می‌روند که در اینجا میدان کار نمی‌یابند تا از ظرفیت آنها استفاده شود. می‌بینند تحصیلاتشان تمام شده و از ظرفیتشان استفاده نمی‌شود. کشور هم که نیاز دارد.
در صحبت‌های خود یکی از مطالبی که گفتید، درباره پارکهای علمی و رشد این‌گونه مراکز بود. هدف آن پارکها این است که منابع انسانی و فناوری را به صحنه عمل بیاورند. می‌دانید که الان طرح‌های بسیار زیادی نوشته شده و گاهی از مرحله آزمایشی هم عبور کرده و به پایلوت نرسیده و مهندس اجرایی ندارد. هزاران طرح الان در مراکز تحقیقاتی هست که آماده استفاده است و کسی مهندسی نکرده تا مرحله دوم آن که مهندسی اجراست، عملی شود.
یکی از کارهایی که شما با توجه به اینکه دانشگاه شریف جزو بهترین‌هاست، می‌توانید انجام بدهید، به عهده گرفتن همین پروژه‌هاست که به مرحله آزمایشگاهی و صنعتی نزدیک شده است.
من این را در دوره ریاست جمهوری‌ام در مرکز تحقیقات وزارت نفت احساس کردم که خلأ عجیبی هست. نصف یک روز در آنجا پرسش و تحقیق کردم و در واقع دیدم از زمان شاه و پیش از انقلاب طرح‌های زیادی تأیید و تمام شده و اجرایی نشده است. انبوهی از طرح‌های موفق در آنجا بود. وقتی از اجرا پرسیدیم، دیدیم چیزی نیست. سرمایه عظیمی بود. بدون مهندسی که نمی‌توان این طرح‌ها را به اجرا رساند. من همان جا بودم که تصمیم گرفته شد واحد مهندسی انتقال طرح را به اجرا بگذارند.
از اینکه بگذریم، وقتی میدان اجرا که باز شد، بنیاد شما خیلی خوب می‌تواند با این نیازی که در جامعه هست، خودش را نشان بدهد. اطلاعات بدهید و طرح‌های موفقی را ظرف مدت کوتاهی انجام بدهید. کارگاه صنعتی احداث می‌شود و هرجا شما بخواهید کار انجام بدهید، شما را می‌پذیرند.
بعد هم باید گروهی داشته باشید که طرح‌ها را الویت‌بندی کنند. یعنی همان سبکی که الان هست. بالاخره برای آنها غرفه‌ای تهیه کنید و وام محدودی به آنها بدهید که این تبدیل به صنعت شود که جواب خودش را می‌دهد و بعد از سه چهار سال برای شما منبع درآمد می‌شود. چون شما وقت و سرمایه گذاشته‌اید، باید سهمی را برای شرکتتان درنظر بگیرید.
این کار به چند چیز جواب می‌دهد. یکی به نیاز کشور، که بسیاری از این طرح‌ها باید عملیاتی شود و نشده است. دوم اینکه مشکل فارغ‌التحصیل‌ها و طراحان که دراثر نبود کار سرخورده می‌شوند، حل می‌شود و وارد مرحله اجرا می‌شوند و احساس می‌کنند یکی هست که آنها را درک و از آنها حمایت می‌کند.
نیاز کشور را تأمین می‌کنید. نیروها و مغزها را حفظ می‌کنید. تشویق می‌کنید که بقیه هم وارد این صحنه‌ها شوند. الان با دلسردی وارد می‌شوند، اما وقتی امید داشته باشند، فرق می‌کند. تحقیقاً می‌توانید در یک دوره هفت هشت ساله لیستی از خدمات ارزشمند علمی و فنی را که به مرحله اجرا رساندید، ارائه کنید. جامعه زودتر این را می‌فهمید. این نیاز در جامعه هست. همه دارند احساس می‌کنند.
آقایانی که از خود شمایند و در خارج از کشورند، به شما می‌پیوندند. آنها هم درخارج آن قدر میدان ندارند. ایران الان خیلی ظرفیت خالی دارد. وقتی که بببنند شما این باب را باز کردید، به اعتبار دانشگاه شریف وارد می‌شوند. هم سرمایه می‌آورند، هم فنون پیشرفته‌تر را می‌آورند، هم به کار شما کمک می‌کنند. داخل هم همین‌طور است.
ما در دانشگاه آزاد اسلامی به این فکر افتادیم که در مرحله بعدی که مرحله تکمیلی ما هست، باید کیفیت را قدری بالا ببریم. یعنی یک مقدار امکانات را به آن طرف ببریم. لااقل هر منطقه‌ای تعدادی پارک تأسیس کند و این کار را انجام بدهد. اینکه چقدر انجام بدهند، پشتکار می‌خواهد. باید پیگیری کنیم که انجام شود. این کار زمینه دارد. ممکن است شما جاهای دیگر داشته باشید که بتوانید نیازها را تشخیص بدهید و با آن نیاز، هم منبع و هم نیرو جمع کنید.
الان روی این فکر می‌کنم. برای این مرحله از دانشگاههای ما که الان به لحاظ کمی، داریم به جایی می‌رسیم که کنکور را حذف کنیم، خیال نیست، واقعیت است و دارد انجام می‌شود. اگر تا الان 60 یا 70 درصد داوطلبان را جذب می‌کنیم،با کم شدن متقاضی وبالارفتن امکانات به‌صددرصد می‌رسیم. انبوه فارغ‌التحصیلان مثل انبوه دیپلمه‌های بیکارند که رایگان تحصیل کردند و الان ما باید نیاز اینها را درک کنیم.
دانشگاهها الان نیاز دیپلمه‌ها را تأمین می‌کنند. به همین دلیل دانشگاهها به سرعت رشد می‌کنند. چون این نیاز حل شده است. الان اگر به متقاضیان دانشگاه جواب بدهیم، هر شهر کوچکی دنبال آن هست که دانشگاه داشته باشد. خودشان زمین می‌دهند، ساختمان می‌سازند، خودرو می‌دهند، ابزار اولیه می‌دهند ومی‌گویند بیایید اینجا یک واحد دانشگاهی تأسیس کنید. معلوم است که با شهریه بچه‌ها می‌گردد. چون نیاز هست.
در مرحله بعدی باید نیاز هم بهتر درک شود، هم بهتر معرفی شود و هم بهتر کانالیزه شود و هم فطرت و وجدان مردم را تحریک کنیم تا بیایند. چه بسا سرمایه‌های زیادی برای شما در همین پارکها پیدا شود که باید بیایند شریک شوند و یا وام بدهند.
یک نوع اطلاع‌رسانی هم لازم است. یک پایگاه محکم حیثیتی لازم است که شما این را دارید. خود اسم دانشگاه سرمایه بسیار بزرگی است. افرادی هم که جمع شدید، خبره هستید. روابط هم برای شما کار می‌کند. صدا و سیما و رسانه‌هاحاضرند کار کنند و معرفی کنند. ما هم کمک می‌کنیم.
ان‌شاءالله که دانشگاه شریف همان‌طور که در تحصیل قطب نیرومند افتخارآفرینی شده، در عملیاتی کردن ثمره تحصیل هم پیشگام باشد که می‌توانید شوید. همین همت و اراده‌ای که شروع کردید، خودش دلیل موفقیت شماست. الان این‌گونه کمک‌ها جزو بهترین اعمال خیر مردم حساب می‌شود. خیلی از کمک‌های متفرقه در هر گوشه کشور دارد مصرف می‌شود. جاهایی مثل اینجا هنوز وارد میدان نشدند که شما وارد شدید و پیشتاز شدید. ان‌شاءالله موفق خواهید بود.
○ به منابع اولیه نیاز دارد.
● ذهنیتی برای خودم هست که در قم برخورد کردم. کاری در آنجا کرده بودند که به ذهنم رسید چه کار خوبی است. شما وضع بهتر از آن را در کشور دارید. به دانشگاه آزاد هم گفتم در آیین‌نامه بیاورند و عمل کنند. البته جذب انبوه ملی چیز جداگانه‌ای است و وقتی کار شروع شد، جذب می‌شود.
در قم آقای نواب و دوستانش مرکزی تأسیس کردند. جزییات آن یادم هست که طولانی است و نمی‌خواهم همه‌اش را بگویم. قرار شد پولی در آن مرکز بگذارند. پول کارتی هم درست کردند تا هرجا که می‌توانند، بردارند. کارت پیشرفته‌ای است و مراجعه ندارد.
پولی در آنجا دارند و به اعتبار آن پول و عوامل دیگری که مؤثر است، می‌توانند به اندازه نیازشان از صندوق بردارند و دوباره بگذارند. این ادامه دارد. حوزه علمیه قم جای پرپولی که نیست. زندگی طلبه‌ها در حد بخور و نمیر است. ایشان می‌گفت: ظرف همین دو سه سال، سالی صد میلیارد تومان گردش مالی داریم.
یک صندوق تأسیس کردند که خیلی خوب طراحی شد. نیروی انسانی زیادی به کار گرفته نمی‌شود. سیستم مکانیزه خیلی خوبی طراحی کردند. با همین کارتهایی که می‌دهند، در جاهای مختلف مردم می‌توانند پول بگیرند. می‌توانید با آنها صحبت کنید. سفری بروید و با آقای نواب صحبت کنید و ببینید کارشان چگونه است.
بروید نگاه کنید، وقتی از حوزه‌ای مثل حوزه علمیه قم در می‌آید و سرمایه‌اش در سال می‌گردد و الان صندوق پرپولی است، برای شما هم جواب می‌دهد. من به آقای جاسبی و دیگران در هیأت امنا گفتم: اگر شما این طرح را در دانشگاه آزاد که با کارمندان 1 میلیون و سیصد چهار صدهزار نفر نیرو دارید، اجرا کنید، موفق می‌شوید. هرکسی آخر ماه پولهایی دارد که باید نگهدارد تا یک ماه یا یک سال استفاده کند. اگر این پولها در آنجا باشد، هم خاطرشان جمع است که پولشان محفوظ است و هر وقت خواستند می‌گذارند. این دریایی از پول را آنجا جمع می‌کند. طبق اصول بانکداری و صندوق‌داری همیشه می‌توانید مبالغی از آن را در این‌گونه کارها که برداشت دارد، مصرف کنید. هزینه‌ای هم ندارد. ممکن است برای شما خیلی بیش‌ازاین باشد. فقط دانشجوهای شما که نیستند. استادان، فارغ‌التحصیلان و دوستدارانتان هستند. قلمرو و وسیعی به آن بدهید. این یک موجودی ابتدایی، طبیعی و آسان برای شماست.
برای جذب امکانات بزرگ راهکارهای زیادی هست. البته ابتدا باید به شما راه بدهند. اگر دانشگاه شریف پیشقدم شود و نمونه از کار را انجام بدهد، فکر کنم صندوق‌های خوبی که در دنیا هستند، می‌توانند به عناوین مختلف وامهای بی‌بهره به شما بدهند که ما با خیلی از اینها برخورد می‌کنیم. منتها آنها به هرجایی نمی‌دهند، حتماً به جایی مثل دانشگاه شریف می‌دهند. حتماً  برای پارک علمی و برای مسایل این چنینی که هم انسانی و هم توسعه‌ای است، می‌دهند. به هرحال مغزهای متفکری بین خودتان هستندکه می‌توانند طراحی کنند و ما هم باید از شما استفاده کنیم. ما در مسایل اجرایی زیاد وارد نیستیم.
○ الان خدمت شما هستیم، تصور ما این است که چراغی روشن کنیم. پای رفتن به همه جا را که نداریم، باید چراغی روشن کنیم تا اگر ما را دیدند، به سراغ ما بیایند. اگر علمای ما دراین زمینه کمک کنند که چراغ روشن شود، خوب است. درگذشته دانشگاهها این حالت را برای علمای ما نداشتند. یعنی خیرات را خیلی به سمت دانشگاه سوق نمی‌دادند. اما امروز باید این اتفاق بیفتد. اگر این اتفاقات نیفتد، مجموعه حاضر قادر به جمع‌آوری این کار نخواهد بود. داریم حلقه‌های مختلفی را سامان می‌دهیم که بدون اینکه متوجه باشند، هیأت مدیره‌های مختلفی سامان بگیرد. هرکدام کاری را انجام می‌دهند و مشغول کار خودشان می‌شوند. یعنی متمرکز نشود. در نهایت یک هولدینگ بزرگ خواهد شد. البته مساله آقای نواب را که فرمودید. این فکر را برای موسسه اعتباری دانشگاه طراحی کرده‌ایم، منتها چون دانش بانک اعلام کردیم، مجوز دولت را می‌خواهیم تا آن گردش مالی اتفاق بیفتد. طول می‌کشد، ولی دنبال آن هستیم. این فکر هم در این مجموعه بود. خوشبختانه همان‌طوری که فرمودید، منهای حقیر که بضاعتی ندارم، جمع حاضر همه از بزرگانند.
● علما که می‌گویید، همیشه دعوت به خیر و انفاق می‌کنند، اما آنی که بیشتر جواب می‌دهد، این است که جامعه خودش تشخیص بدهد که در اینجا باید کمک کند. علما حتماً ترجیح می‌دهند که بیایند مسجد بسازند، ولی مردم با پولشان می‌روند مدرسه می‌سازند. یعنی همان مریدان مسجدی علما مدرسه می‌سازند. چون می‌فهمد که بچه باید به مدرسه برود و می‌رود به مدرسه پول می‌دهند. اصلاً فضای کار شما فضایی است که خود به خود دنیای خودش را دارد. البته اگر علما هم تأیید کنند، بهتر است و معنویتش بیشتر می‌شود. اما اصل کار از خودتان است.
O اگر شما بگویید، تشویق می‌کنند. حتی برای ساختن مسجد خودشان هم باید بیایند. از شما کمک بگیرند.
● دو تا سرنخ خوب به ما دادید. ان‌شاءالله روی آن بحث و کار می‌کنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله