سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار روحانیون مجلس هفتم
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوشآمدید. نکاتی را که آقای ابوترابی فرمودند، تأئید میکنم. انقلاب تثبیت شده ونظام جایگاه خود را در داخل و خارج پیدا کرده است و دشمنان کم و بیش مأیوسند. اما به تهاجمهای خود ادامه میدهند تا ما را مشغول کنند و ایجاد نگرانی نمایند که با احتیاط عمل کنیم. از طرفی در مقابل تهاجم اسلامی هم به گونهای موضع گرفتهاند. در مجموع بیشترین تهاجم از طرف ماست. چون انتقاداتی که ما به دنیا داریم، کمتر از انتقادات آنها نیست. ما به همه رفتارهای آنها اعتراض داریم و آنها موارد خاصی را مطرح میکنند.
بنابراین حالت تدافعی محض نداریم، بلکه حالت تهاجمی هم داریم. حرفهای اول انقلاب را پس نگرفتهایم و انقلاب علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی بوده است. چالش وجود دارد و از آن فراتر نخواهد رفت و بسته به نوع برخورد ما دارد که برای آنها غیرقابل تحمل نباشد.
مسأله هستهای نمونهای از این موضوع است. آنها نمیخواهند ایران از قدرت هستهای برخوردار باشد، حتّی اگر اطمینان داشته باشند که ما در حال حاضر قصد نداریم نظامی باشیم. مسائل دیگر مثل مسأله فلسطین و عراق هم وجود دارد. ما در عراق کار بخصوصی نکردیم. آنها خودشان خواستهاند که مردم وارد صحنه شوند. الان مردم آمدند و آنها نگرانند که اگر مردم عراق در انتخابات به پیروزی برسند، آنها با ایران و عراق که در آینده متحد خواهند بود و به قدرت اول منطقه تبدیل میشوند، چه کار کنند؟ خبری که امروز رسیده، بیانگر این است که انتخابات، خصوصاً در مناطق شیعه نشین بسیار خوب بوده است و کردها هم خوب مشارکت کردندو فقط سنیها کمی کوتاهی نمودند.
مهم، مسائل داخلی است که باید خوب از آن عبور کنیم. این بدان معنی نیست که ما در شرایط خطرناک هستیم. اینگونه نیست. در شرایط فعلی، نظامی را در دنیا نمی شناسم که به اندازه نظام جمهوری اسلامی انسانهای وفادار تاحدّ جان داشته باشد. هرچند ممکن است اینها اکثریت مردم نباشند، اما با همین تعداد که هستند، بینظیر هستیم. لذا شما کشوری را نمیشناسید که مردمش پای نظام حاضر باشند و مثل نیروهای متعهد و انقلابی مسلمان ما تا آخر بایستند. این موضوع در هیچ کجای دنیا و در اطراف ما هم وجود ندارد. بنابراین ایران از لحاظ مردمی پایگاه مطمئنی دارد. آرزوی ما این نبود که طرفداران نظام در اقلیت باشند. میخواستیم به گونهای باشد که بتوانیم پیام اسلام را به آنهایی که از اسلام دور هستند، برسانیم و آنها را از خودمان دور نکنیم. لذا نمیتوانیم پیام اسلام را با اقلیت به همه جا برسانیم. هرچند با اقلیت می توانیم کار کنیم، کشورمان را بسازیم و شاید از این طریق بتوانیم کسانی را که الان راضی نیستند، راضی کنیم.
لذا کارکردن در دوره بعدی سخت است که دولتی سنگین و پرخرج، تعهدات بسیار زیاد دارد. بخش عمدهای از امکانات مالی ما را مصرف می کند. متأسفانه اختلافات بیمورد هم مانع کار و فعالیت مسئولین میشود. وقتی اختلاف باشد و از حدّ معقول خود گذشته باشد و به حدّ نزاع و دعوا، کینه و طرد رسیده باشد، شرایط دشوارتر و کارکردن بسیار مشکل میشود. تصمیمات مهم، عوارضی دارد و کسانی میتوانند بر روی نقاط منفی انگشت بگذارند و خرابکاری نمایند. لذا در چنین شرایطی، امنیت فکری، شغلی و روحیه کار و عشق به فعالیت در بسیاری از بین میرود. شناختی که من از جامعه دارم، این است که ما در همه سطوح نمیتوانیم همه چیز را یکدست کنیم. در عمل مشکلاتی برای ما درست میکند. لذا مسئله مهمی که باید مورد توجه باشد، بحث انسجام ملی و آرامش جامعه است. نباید جامعه را دچار التهاب کنیم تا بتوانیم در فضای درستی کار کنیم. بر اساس آمار 80 درصد بودجه ما صرف چهار ارگان میشود و همه آنها هم ناراضی هسنتد. نیروهای مسلح، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و یارانهها، که در هر چهار مورد مشکل داریم، یعنی هم یارانه به اندازه کافی نیست و هم آنها ناراضی هستند. با اعتبار کم در بخش عمرانی نمی توان کارها را به حدّ مطلوب پیش برد. سازندگی و اشتغال ایجاد نمیشود.
این امر مهم نیازمند انسجام دولت، مجلس و همه عوامل دارد تا زیر سایه رهبری کار کنند و تصمیمات اساسی بگیرند. راههای انجام این کار چندان مشکل نیست. باید کار بصورت کارشناسی پیگیری شود.
مسأله بعدی که اخیراً رهبری هم بیان فرمودند، مساله انتخابات است. نباید انتخابات در این شرایط سرد باشد. با توجه به چالشهای موجود، انتخابات باید به مظهر حضور ملی تبدیل شود. چیزی که مدّ نظر ایشان بوده، صندوقهای پر و حضور حداکثری مردم پای صندوقهای رأی است. لذا همه باید تلاش و سعی نمائیم که بتوانیم انتخابات درستی را برگزار کنیم و به نتیجه آن هم اطمینان داشته باشیم تا برای کشور ایجاد مشکل نکند. تلاش شما هم بسیار خوب است و به آن ادامه دهید. شما، روحانیت قم و همه ما که روحانی هستیم، وظیفه سنگینی داریم و نمیتوانیم خودمان را از انقلاب جدا کنیم. اگر خدای نکرده بد عمل شود، آن را از چشم ما میبینند. حق هم همین است. اولاً ما باید جواب خدا را بدهیم، چون ما از مردم دعوت کردیم و آنها با اعتماد به روحانیت وارد صحنه شدند و هنوز هم به ما اعتقاد دارند. هرچند ممکن است عدّه زیادی مخالف باشند.
درست است که رهبری به عنوان مرکز روحانیت و نظام حضور دارند، اما بقیه علما و ائمه جمعه و جماعات نمیتوانند در این مسأله بیتفاوت باشندو اجازه دهند هر اتفاقی بیفتد. لذا شما در مجلس و مسائل کشور حضور دارید و می توانید برخی کارها را انجام دهید. به کارهایتان ادامه دهید تا انشاالله انتخابات درستی انجام دهیم و خواسته های رهبری را محقق کنیم. اگر نیاز به مشورت بنده داشتید، بنده حاضرم با شما همکاری نمایم. در حال حاضر بیشتر تلاش ما این است که با شورای هماهنگی همکاری داشته باشیم. جلسات و بحثهای طولانی داشتیم و آنها نظرات خودشان را بیان کردند و من هم نظر خود را گفتم. جلسه خوبی بود.
آنچه که از قول من در اخبار منتشر میشود، همان چیزی است که در ذات من است. واقعاً الان مایل نیستم رئیس جمهور شوم. احتمال میدهم شرایطی حاکم شود که احساس وظیفه کنم و بیایم. دلیل من از نیامدن عافیتطلبی و راحتطلبی نیست که بعضیها اینگونه فکر میکنند. متنفرم که در سالهای پایان عمر راحت طلبی مانع انجام وظیفه شود. شما هم به این امر واقف هستید که درطول پنجاه سال در جایی نبودم که راحت باشد. همیشه فکر میکردم در جائی باشم که سختتر باشد. اوایل انقلاب وقتی تقسیم کار میکردیم، پرخاشگری برعهده آیت الله خامنهای و من و کارهای بنیانی به عهده شهیدان بهشتی و باهنر بود. الان هم کاری را که سخت است، انتخاب میکنم و به آنجا میروم. بنده جزو بیشترینها هستم که برای انقلاب سرمایه گذاری کردم و از آن بهره گرفتم. بنابراین من به انقلاب وابستگی دارم و می خواهم همیشه عزیز، دائمی و پیروز باشد. این تفکر چند سال اخیر نیست. همیشه عقیده ما این بود که باید حکومت اسلامی با چهره مذهبی باشد و روحانیت نباید خود را کنار بکشد. چون اول انقلاب این کار را کردیم و ضرر کردیم. این تفکر بود که روحانیت وارد کارهای اجرائی نشود و بعداً هم امام استغفار کردند و همه چیز عوض شد. همیشه باید در صحنه باشیم و کار کنیم و همیشه هم در جای خودمان قرار بگیریم. اینکه میگویم، نیایم، این است که کسان دیگری بیایند و ما هم به آنها کمک کنیم و انقلاب روی ریل باشد و وابسته به افراد معدود نباشد. جوهر ثابتی تحت عنوان رهبری داریم و بعداز آن بگذاریم افرادی که توان و عشق به کار دارند، بیایند و جامعه را اداره کنند و ما به آنها کمک کنیم. در آخر ریاست جمهوری نیز همین مطالب را گفتم. وقتی که بحث بود قانون اساسی را عوض کنند، به شدت مخالفت کردم و گفتم درست نیست. بگذارید آدمهای جدید بیایند. هنوز هم همان عقیده را دارم و فکر میکنم راه درست نیز همین است. این تفکر بدان معنی نیست که مملکت را به دست هر کسی بدهیم.
لذا هنوز منتظرم از بین کسانیکه مطرح شدند و یا بعداً مطرح میشوند، کسی باشد که توانایی و مقبولیت لازم را در جامعه پیدا کند. شاید افرادی باشند که توانایی داشته باشند، اما مقبولیت نداشته باشند. هرکس که رئیس جمهور شود، باید مردم او را از خود بدانند و دنیا روی او حساب کند و رأی بالایی داشته باشد. اگر غیر از این باشد، چیز معقولی نیست. لذا منتظرم آقایان کار کنند و هماهنگ شوند و دست از اختلافاتشان بردارند. به گونهای شود که یکی دو نفر از آنها رأی قابل قبول و ظرفیت لازم را داشته باشند.
اگر چنین فضایی در جامعه درست شود، وظیفه از من بر داشته میشود. هنوز فکر میکنم که واجب کفایی است. اما اگر در آینده معلوم شود که شرایط به گونه دیگری است، بصورت رسمی اعلام میکنم. الان نمی توانم به طور رسمی اعلام کنم که نمیآیم. اینطور هم نیست که بگویم میآیم. مطمئن باشید و روی من حساب کنید برای موقعی که کسی نباشد یا کسی این موقعیت را داشته باشد که هم در کشور و هم در دنیا شأن انقلاب ما را پائین نیاورد. من نمیتوانم تحمل کنم که شأن انقلاب را پائین بیاوریم و فقط یکی باید این مسئولیت را به عهده بگیرد. نباید به گونهای باشد که نظام را تضعیف کند. به آقایان هم گفتم بروید و متحد شوید. اگر این اتفاق نیفتد، میآیم.
اما اگر بخواهید دعوا کنید، درست نیست. لذا جناحها بنشینند و با هم متحد شوند و یکی را انتخاب کنند و در همان مرحله اول تعداد قابل توجهی رأی بگیرند که رأی واقعی است و ارزش دارد. اما در مرحله دوم رأی واقعی محسوب نمیشود و ارزش رأی مرحله اول را ندارد. لذا آنها باید وقت بگذارند، قاطع باشند و راه حل پیدا کنند. الان مواضع من شبیه مواضع رهبری است که ایشان صندوقهای پر از رأی و رئیس جمهور با رأی خوب را می خواهند. بنده هم به همین شکل فکر میکنم. گفتم که نخبگان و جامعه باید مرا بپذیرند و اگر بخواهم بصورت ناپلئونی رئیس جمهور شوم، به مصلحت نظام، روحانیت و خود من نیست.
عدهای اصلاً نمیخواهند ما (روحانیت) وجود داشته باشیم و آمار میگیرند که 53 درصد مردم می خواهند رئیس جمهور روحانی نباشد. لابد روی اینها حساب نمیکنیم.
لذا همه ما باید کار و شرایط را به گونهای فراهم کنیم که رئیس جمهور خوبی بیاید. در ضمن ما طلبهها باید مواظب باشیم و در بین نیروهای خوب ما نیز این تفکر وجود دارد که روحانیت نیاید. این خطرناک و بدان معنی است که روحانیت به مدرسه بازگردد. قبل از انتخابات اخیر مجلس میگفتند که طلبهها نامزد نشوند، چون رأی نمیآورند. اما اکثر طلبههایی که کاندیدا شدند، رأی آوردند. مردم از روحانیت صداقت دیدند و اینگونه که آنها میگویند، نیست. باید مواظب باشیم که روحانیت یکباره با این الفاظ خوب کنار گذاشته نشود. مسأله مهمی است و اگر قرار است تصمیم بگیریم، خودمان تصمیم بگیریم که این اتفاق نیفتد و انقلاب هم تضعیف نشود.
پس اگر ببینم رئیس جمهور خوبی میآید، برای خودم تکلیف نمیبینم و اگر کسی نباشد، اعلام خواهم کرد که نامزد میشوم. اما هنوز به اینجا نرسیدهام و شما هم می توانید مشاوره بدهید و کمک کنید.
والسّلام علیکم و رحمه الله