سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از نمایندگان هفتم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله.
بنده از زحمت و محبت شما سپاسگزارم و روی صحبتهای شما حساب میکنم. شما کسانی هستید که توانستید اکثریت آراء را در بین مردم کسب کنید. اکثریت شما را از قبل میشناسم و می دانم که با حسن نیت و از روی عقیده حرف میزنید. کسانی هستید که با مردم ارتباط دارید و از مشکلات و راهکارها کم و بیش مطلع هستید. اگر جواب صریحی به شما ندادم، گلهمند نباشید.
در زمان شاه کسی جرأت نمی کرد راجع به فلسطین بنویسد و یا حرف بزند و کسی مسأله فلسطین را نمیشناخت و کمتر آن را میشناختند. روابط رسانهای هم به شکل کنونی نبوده که مردم چیزی بفهمند. در حوزه هم مسأله فلسطین جزو کارها نبود. در زمان آیتالله کاشانی مقداری مطرح، اما زود فراموش شد.
کتابی را که ترجمه کردم و مقدمهای که نوشتم، چیز جدیدی در حوزه برای شخص امام بود. امام جلسهای با علمای دیگر داشتند و محورهای مبارزه را تعیین میکردند. مثلاً درباره انتخابات بحث میشد که در اعلامیهها بیاید. یکی از موضوعاتی که امام میخواستند در اعلامیه ها بیاید، مسأله فلسطین بود. امّا مراجع موافقت نمیکردند. وقتی کتاب منتشر شد و امام آن را خواندند، فرمودند: تو کار بزرگی انجام دادی. مسئلهای که آگاهی از آن از وظایف مسلمین است، حوزه از آن اطلاع نداشت. امام این کتاب را به اشخاص مؤثری که میشناختند، میدادند و پیشنهاد میکردند آن را بخوانند.
در مورد مسائلی که شما میفرمایید تا به حال همانی را که هستم، در اظهارات و اخبار منتشر کردم و چیزی بیش از این ندارم. درخصوص حوزههای انتخابیه شما و مشکلات موجود در آن مناطق، اگر هرکسی رئیس جمهور شود، باید به وظایف خود در قبال مردم آنجا عمل کند و اگر نشد، ما باید به وظایف خود عمل کنیم. اگر تصمیم گرفتیم که بیائیم و مطرح شویم، باید برنامه بدهیم و در مورد خانمها و سایر مسائل برنامهریزی کنیم.
اما بحث این است که بنده نیایم، نظرم از اول این بود. خدمت رهبری هم صریح گفتم. شنیده بودم که رهبری در جایی فرموده بودند که هاشمی الان دارد به جامعه خدمت میکند و شرایطی دارد و در مشکلات و مسائل خارجی کمک میکند و مردم از او توقعی ندارند. بنده احساس کردم که شاید نظر رهبری راحتطلبی بنده باشد. خدمت ایشان عرض کردم که نمیخواهم بیایم. البته نه به این دلیل است که در مجمع راحتتر هستم.
دلیل عمده من این است که آخرین خدمتی که به انقلاب و مردم میکنم، این باشد که کمک کنم تا مدیریت کشور روی ریل بیفتد و به یک نفر متکی نباشد. اگر آدم بداند که کشور روی ریل افتاد، با خیال راحت میمیرد. چند سالی زنده هستیم و وقتی میرویم، بدانیم مدیریتی است که کشور را اداره میکند. از دوستان نیز چهرههای زیادی داریم که میتوانند این کارها را بکنند. همین هم خوب است. فعلاً با نیامدن، خدمت و راه را برای دیگران باز کنیم. اگر بنده بیایم خیلی از شخصیتهای کشور که صلاحیت این کار را دارند، با ملاحظاتی امکان نیامدن آنها بیشتر است. چرا بنده چنین کاری را انجام دهم؟ اما اگر احساس کنم چنین کسی نمیآید و یا مردم به آنها رأی نمیدهند و شرایط مناسبی برای آنها فراهم نمیشود. خواهم بود.
پیش از پیروزی انقلاب خیلی از کارها مشکل داشتند. وقتی خواستیم کار را بین دوستان تقسیم کنیم، آقای بهشتی و آقای باهنر مسئول امور زیربنایی و سازندگی در مدرسه، دانشگاه و ... شدند و من و آیت الله خامنهای مسئول پرخاشگری شدیم. باید با دشمنان انقلاب طرف میشدیم که کار سختی بود. لذابنده به مقام رهبری عرض کردم قرار من و شما این بوده که در جاهای مشکل انقلاب باشیم و هر جا احتیاج شد، خواهیم بود. اگر در گذشته هوسی داشتیم، دیگر نداریم و تنها برای خدا خواهد بود.
لذا خیالتان راحت باشد که اگر واقعاً نیاز باشد و انقلاب به بنده نیازمند باشد، خواهم آمد و هیچ ملاحظهای ندارم که با رأی بالا یا پائین باشد. اما منتظر هستم که اگر در بین آقایان کسی که هم ظرفیت و هم مقبولیت لازم را داشته باشد و مردم به او رأی بدهند، نخواهم آمد. اما اگر غیر از این باشد، چارهای جز آمدن نخواهم داشت. بنده فکر میکردم جناحهای راست و چپ و اصولگرا به توافق میرسند و از میان خودشان یک نفر را که موفقتر است، انتخاب و از او حمایت میکنند و رقابت جدی اتفاق میافتد. حداکثر سه جریان مستقل، چپ و راست، رقابت و مردم هم انتخاب میکنند. اما تا بحال آرزوی ما انجام نشده است. متأسفانه جناحها به جای بدی رسیدند و افراد جدیدی نیز قصد دارند وارد صحنه شوند.
منظور من این نیست که کسانی که هستند، صالح نیستند. هنوز هیچ کس به طور قطع نامزد نشده است و هنوز به دنبال اجماع هستند. لذا در بین افراد انسانهای لایقی هستند که میتوانند مدیر خوبی برای کشور باشند. اگر بتوانند تنظیم کنند و با مردم حرف بزنند و آنها را قانع کنند و رأی بگیرند، نیازی به بنده نخواهد بود. اما هنوز زمان انتظار باقی است و باید بیشتر صبر کنیم. چون دو تا سه ماه تا نامنویسی فرصت داریم. حقش این بود که از الان شروع میکردیم. لذا خواهش میکنیم کمی صبر کنید.
اگر به این نتیجه رسیدیم که رئیس جمهور خوب و نیرومند و مورد رأی مردم نداریم و اگر معلوم شد که من میتوانم رأی داشته باشم و مردم مرا میخواهند، چرا نیایم؟ خواهم آمد. اگر احساس شود بنده بهتر میتوانم کار کنم، برای بنده تکلیف خواهد بود. هر جا هم لازم باشد، در آنجا خواهم بود. شما هم هیچ نگرانی نداشته باشید. این مسأله ظرف یکی دو ماه آینده معلوم خواهد شد. اگر فرد مورد نظر پیدا نشد، بنده در خدمت شما هستم و به نظرات شما نیز بسیار احترام میگذارم. از همه شما صمیمانه تشکر میکنم. خدا کند مجلس و دولت دست به دست هم بدهند.
البته شرایط کشور را در حد بحران قبول ندارم، اما دشمنان قصد دارند برای ما مشکلآفرینی کنند و علائمی هم وجود دارد و خوشبختانه در عراق گیر کردند. زحماتی که در آنجا کشیدند و هزینههایی که کردند، به نفع ما تمام شده است و ما برنده جنگهای افغانستان و عراق هستیم و شما دیدید که چه انتخاباتی در عراق برگزار شد.
هرچند آمریکاییها چنین چیزی را نمیخواهند، اما مراجع و شیعیان فشار آوردند و کردها هم با این تفکر همراهی کردند که انتخابات عظیمی برگزار شد و نمایندگان به نسبت جمعیت وارد مجلس شدند و مجلس نیرومندی در حال تشکیل است. مجلسی که فرمان آمریکا را نمیپذیرد. دولتی هم که از این مجلس بیرون بیاید، تحت نفوذ آمریکا نخواهد بود. شوراهای محلی تشکیل شده و پلیس در اختیار آنهاست و از آمریکاییها اطاعت نخواهند کرد. تنها راه برای آمریکاییها این است که تنها در پادگانها بمانند و باید جواب بدهند.
مسیر را خداوند اینگونه هدایت کرد و این همه سرمایهگذاری آمریکا به هدر رفت. خدا را داریم و اگر خوب عمل کنیم، خداوند از ما حمایت میکند و دشمنان ما را همانگونه که مکرر ذلیل کرده، بازهم ذلیل میکند. شرطش این است که درست کار کنیم. یعنی اگر آلوده باشیم و بین خودمان بدی کنیم و همدیگر را طرد نماییم و به هم تهمت بزنیم و همدیگر را از میدان بیرون کنیم و جناح را بر مملکت وانقلاب ترجیح بدهیم، خداوند ما را به خودمان واگذار خواهد کرد.
خوشبختانه مردم، نمایندگان و مسئولان، در مسیر خدایی هستند و میتوان به آینده خوب امیدوار بود. برای اینکه از مناطق محروم صحبت کردند، الان شرایطی است که اگر دولت نیرومند بوجود بیاید و مدیریت خوبی باشد، میتوان به آسانی فاصلهها را از بین برد و با ارقام خوب به هم نزدیک کرد. میتوان نسبت به عقبافتادگی در برخی شاخصها بیشتر کار کنیم. در مورد خانمها وقتی رئیس جمهور شدم، دفتر امور خانمها را تشکیل دادم و بهترین کاری که برای خانمها شده این بود که وارد مدرسه و دانشگاه شدند و دیگر نمیتوان آنها را ندیده گرفت و اگر ما هم نخواهیم، خودشان ما را بیرون میکنند.
والسّلام علیکم و رحمهالله