سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای دفتر حزب اعتماد ملی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله
خوشآمد عرض میکنم. حرفهای شما را در مورد ورود خوب حزب اعتماد ملی در انتخابات گذشته تأیید میکنم. به نظرم از اشتباهات جریان اصلاحطلب بود که خود را از انتخابات کنار کشید. همان مواردی که وارد شدند، نشان داد کسانی که نیامدند، اشتباه کردند. اگر با همه وزن خود وارد میشدند، تأثیر بیشتری داشت. کاملاً قابل اثبات دست و ادعای غیر مستند نیست.
امیدوارم این اشتباه را در انتخابات آینده تکرار نکنند. چه به عنوان حزب و گروه و چه به عنوان منافع ملی، اسلامی و انقلابی در انتخابات شرکت کنند. چون الان شاخصی در دنیاست که همه قبول دارند و آن، اینکه هر قدر مردم بیشتر در انتخابات شرکت کنند، اعتبار سیاسی و استحکام آن نظام که مردم تحت لوای آن زندگی میکنند، بیشتر میشود. این شاخص قابل تردید نیست. شاید استثناهایی داشته باشد که اشخاص و قدرتها وضع را تغییر بدهند. ولی طبیعت کار این است که به اندازه احساس وظیفه عمومی و شرکت در تعیین سرنوشت خود و کشور، شاخص توسعه انسانی برای افراد، گروهها و کشورهاست وهرچه جلوتر میرویم، این وزن بیشتر واین وضع شدیدتر میشود.
از 60 سال پیش که چشم ما به میدان سیاست بود و مباحث را میدیدیم و میخواندیم، کاملاً احساس میکنیم که روند تکامل در بلوک شرق که تقریباً انتخاباتی نبود، عوض شده و بیشتر آنها انتخابات دارند و بعضی ها هم در انتخابات جدّی هستند.
در بلوک غرب انتخابات بود. کم وبیش در جا می زدند و شاید کارشان را با ترفندهای سیاسی پیچیدهتر میکنند تا همیشه احزاب مشخص حاکم باشند. ولی در جهان سوم خیلی رشد کرد. الان در خیلی جاها انتخابات میشود. اینکه حزب را چگونه اداره کنند، بحثهای دیگری است. من درباره اصل مسئله میگویم که داریم در این میدان جلو می رویم. هرچه جلوتر میرویم، وضع بچهها و آیندگان ما در این زمینه بهتر خواهد بود.
مسئله مهم این است که مهندسی این اتفاق مهم را خودمان انجام بدهیم تا به صورت سیل نیاید و همه چیز را به هم بریزد. خودمان طراحی، مهندسی واجرا میکنیم تا به اقتضای منبع ملی و انقلابی اسلامی، کشور را هدایت کنیم.
ممکن هست هنوز هم کسانی باشند که روی اشخاص حساب کنند و بگویند افراد مؤثر انتخابات را اداره کنند و جهت بدهند. افراد مؤثر در همه جا هستند، اما ساز وکار شخصی درست نیست. وابسته شدن یک نظام و یک نسل به یک یا چند شخص، معقول نیست و الان عملی هم نیست. مخصوصاً در کشور ما که مردم یک نوع گریز دارند که شخص اتکا کنند. شاید در رسوبات ذهنی عدهای از قدیمیها باشد، ولی منطقاً نسل جوان میخواهد خود آگاهی داشته باشد.
پس راهی غیر از این نیست و دنیا هم راهی غیر ازاین پیدانکرده است. بالاخره اینها در این مدت طولانی که دمکراسی داشتند، نتوانستند چیزی جز حزب درست کنند. به نظرم قبایلی را در تاریخ گذشته میبینیم، نقش حزب را بازی میکردند. به این شکل نبود، ولی هریک از قبایل اصول، مبانی، اعتقادات، تعصبات و منافعی داشتند و در نقش یک حزب ظاهر میشدند.
تعبیراتی را که درباره احزاب در قرآن آمده، نوعاً اشاره به همین باندها، قبایل، عشایر و ... بود که مجموعه ای عمل میکردند. الان هم در بعضی از کشورهای آفریقایی، با اینکه حزب دارند، قبیله خیلی جلوتر از حزب است و معمولاً احزاب بر پایه قبایل شکل میگیرند و تعصبات قبیلهای در شکلگیری احزاب مؤثر هستند. این تعصبات بین جریانات خاص وجود دارد. در کشور ما هم هست. ممکن است به شکل قبیله نباشد، ولی در یک شهر عشایر و قبایل در کارها، حرفهای جدّی دارند.
در مجموع راهی غیر از این نداریم. اگر بخواهیم دست از دموکراسی برداریم، از قافله حرکت بشری عقب میمانیم. البته نمیتوانیم دست بر داریم. چون یک حرکت طبیعی است که براساس جبر تاریخ جلو میآید. باید انسانها این جبر تاریخ را درست شکل دهی، هدایت ومهندسی کنند. فکر میکنم باید در کاری که فعالیتهای حزبی انتخاب کردند، جدّی باشید.
آقای حقشناس گفتند که اوایل انقلاب به تحزّب توجه کردیم که درست است. قبل از انقلاب خود را برای تحزّب آماده کرده بودیم. حتی شورای مرکزی را انتخاب کرده بودیم. من در زندان بودم و با آقایانی که در بیرون بودند، مبادله مشورتی داشتیم. آقایان مطهری و طاهری خرمآبادی در پاریس و نجف خدمت امام رفتند تا از ایشان اجازه بگیرند که به حق اجازه ندادند. آن موقع دلیل عمده این بود که اگر ارتباطات این افراد کشف شود و به شکل رسمی در جایی دستگیر شوند، مبارزه میخوابد. ما که نمیدانستیم انقلاب به این زودی پیروز میشود. فکر میکردیم رژیم در یک حمله همه را دستگیر میکند. امام نمیخواست ذخایر مبارزه شناسائی و دستگیر شوند. ارتباطات بود، ولی حالت تشکیلاتی نبود.
ولی انقلاب پیروز شد و دیگر خطر شاه و ساواک نبود، جزواولین کارهای ما توجه به تحزّب بود. شما گفتید که در هفت هشت روز اول فرصت سرخاراندن نداشتیم. هیچ لحظهای برای ما لحظه بیکاری نبود که بتوانیم آسایش داشته باشیم. همه کشور احتیاج به رسیدگی داشت و میبایست لحظه لحظه به همه امور میرسیدیم. گاهی دو سه شب به منزل نمیرفتیم. خیابانها هم امن نبودند که رفت آمد کنیم. هنوز پاسدار و محافظ نداشتیم. خودمان در رفت و آمدها رانندگی میکردیم.
در همان شرایط روزهای اول، خودم خدمت امام رفتم. دوستان بررسی کردند و گفتند: تو باید بروی. من هم یک بحث جدی با امام کردم وایشان پذیرفتند وحزب را تشکیل دادیم. با آن همه کارها، وقت زیادی را صرف نوشتن مواضع حزب کردیم. چون نمیخواستیم صرفاً اسم حزب باشد. افراد صاحب نظر سیاسی هم بودند که مواضع سیاسی را آماده میکردند. اما رأی نهایی را ما5 نفر میدادیم که خلاف شرع نباشد. مواضع را نوشتیم، آماده کردیم و برای همه مواضع وقت درس می گذاشتیم. برای دیگران باور کردنی نبود که این همه وقت بگذاریم. یکی از شخصیتهای رژیم سابق که با ما آشنا بود، تلفن زد و خودش را معرفی نکرد.
به من تبریک گفت و گفت: کار دوم شما اگر موفق باشید، از انقلاب مهمتر است. چون حزب اوج گرفته بود. آن شخص صاحب نظر بود و گفت: با حزب همه پایه های نظام را محکم میکنید. بعد ها فهمیدم آن شخص کی بود. آن موقع صدایش را نشناختم. در این فضا واقعاً عقیده داشتیم
عین همین حرفهایی را که شما الان میگویید، آن موقع کم کم شروع شده بود. وقتی حزب موفق شد، بعضی از دوستان میگفتند: ما روحانیت را داریم وبه حزب نیاز نداریم. الان هم همین حرف است. البته الان بسیج اضافه شد که آن موقع نبود. وارد این بحث نمیشوم که چرا حزب خاموش شد که ادّله خاصی دارد.
من تحزّب را کار مهمی میدانم. اگرچه الان احزاب زیادی داریم و نیروها در گروههای کوچک پخش هستند. اگر میشد به تدریج این سیاست را انتخاب کنید که احزاب به هم نزدیک شوند و واحدهای بزرگتری را تشکیل دهند، کارایی آنها در مسایل بیشتر و حضورشان جدیتر میشد. بالاخره وجود 100 تا 150 حزب در کشور مشکل است. یکی از مشکلات ایتالیا تعدد احزاب بود. البته دو حزب بزرگ هم دارد که در امور مؤثر هستند.
به هر حال شما هم تلاش کنید تا همفکرانی پیدا کنید که جبهه تشکیل دهید. البته اول باید حزب شما محکم شود. اینکه گفتید در مدتی کوتاه در 30 استان تشکیلات درست کردید، کار خوبی است. روزنامه حزب شما هم الان جزو روزنامههای مؤثر در جامعه مطبوعاتی کشور است. آقای کروبی هم وقت می گذارند و کمک خوبی برای شما هستند. باید از ایشان بیشتر استفاده کنید. البته خودشان هم علاقه دارد ودنبال میکند.
در مورد انتخابات دو سه نکته گفتید که من هردو سه نکته را مهم میدانم. یک چیز را نگفتید که من. اضافه میکنم و آن مسئله صلاحیتهاست. شاید از بدترین کارها در کشور ما و در اسلام باشد که انسانهایی را که حق و صلاحیت دارند، با ادلّه سیاسی خاص محروم کنیم. یک ظلم غیر قابل بخشش است. هم آبروی انسانهای شریف برده میشود وهم مملکت آسیب میبیند و هم باعث دلسردی و یأس دیگران میشود که به میدان بیایند. ظلم به مدیریت کشور است که از انسانهای صالح خالی میشود. ظلم به مردم است که آرای آنها را کانالیزه میکنند. مردم باید بر اساس تشخیص خود رأی بدهند. فکر میکنم همگی باید همکاری کنیم و من هم نقش خود را ایفا میکنم که رد صلاحیت ها در کمترین حد باشد.
حرفی از آقای کروبی نقل کردند که از طرف رهبری گفتند، نمیدانم درست است یا نه. در جلسهای گفتند که آقای کروبی از رهبری نقل کرده که در انتخابات آینده تعداد رد صلاحیتها از تعداد دستها تجاوز نخواهد کرد. شما نشنیدید؟
O نه، آقای کروبی نسبت به سخنان رهبری که مجلس ششم را نقد کرده بودند، با ایشان صحبت کردند و آقای خامنهای گفتند: منظورم کلیت مجلس نبودند. منظورم تعداد انگشت شماری بودند.
● پس بحث انتخابات نبود. به هرحال مسئله مهمی است که هر کس باید نقش خود را ایفا کند. من هم اولاً در اظهاراتم میگویم تا هم نصیحت باشد و هم مردم به حق خود آگاه باشند. در جاهایی هم که فکر میکنم تصمیمگیرتر هستند، میگویم. قانونی که از مجمع گذشت، گرچه به اندازهای که مجلس میخواست، قوی نشد، ولی به هر حال مبنای خوبی است. اگر همه قانع باشند به همان قانون عمل شود، سرمایه خوبی است که میتوان با آن کار کرد.
در مورد شمارش آرا هم حرف شما بسیار جدّی است. باید خاطر مردم و نامزدها جمع باشد که رأی آنها واقعی است. اگر حرف آقای سلطانیفر درست عملی شود، خیلی خوب است. کار ماشینی هم پیچیده است. اگر درست عمل شود، کار خوبی است. کارهای فنی مثل کارت الکترال میخواهد که باید انجام دهیم. این کارها در دنیا شده وما هم میتوانیم بکنیم. فکر میکنم یکی از کارهای خوب همین است وراه دیگر نظارت جدی است. در انتخابات خبرگان تجربه کردیم که مؤثر بود. اگر نامزدها هم مثل من جدی وارد شوند واز حق خود نگذرند و نظارت کنند، فکر میکنم موفق میشوید. شاید مقاومت آن سخت است. ولی مبارزه همین است. وقتی کسی در انتخابات این همه خرج میکند، میخواهد نتیجه را هم ببیند. نظام هم باید اهمیت بدهد.
باید کاری کنیم که اطمینان به دست بیاید. اگر چنین شود، تعداد شرکتکنندگان زیاد میشود که اعتبار کشور بالا میرود. در آن حالت کسانی که رأی نیاوردند، طلبکار نیستند. باید خودشان را برای انتخابات بعدی اصلاح کنند.
مسئله سومی که شما اشاره نکردید، تبلیغات است. به هر حال تبلیغات یک طرفه از رسانه ملی و بقیه ابزاری که مال عموم مردم است، درست نیست. باید در مرکزو شهرستانها عادلانه برخورد کنند. بخش دیگرش این است که تبلیغات باید اسلامی، درست وعقلانی باشد که مربوط به احزاب وافراد است. سعی نکنند از منهدم کردن دیگران برای خودشان پلکان بالا رفتن بسازند. این بدترین گناه است. باید از موجودی خود استفاده کنند که اخلاق انتخاباتی است.
البته دنیا هم گرفتار این مسئله است و منحصر به ما نیست. ولی ما مسلمانان باید بیشتر از دیگران حساس باشیم. هیچوقت نباید به خود حق بدهیم که به قیمت تضییع حق یا شخصیت وآبروی دیگران، اقتدار سیاسی یا موفقیت و مقامی بدست آوریم. این بدترین کار است. انسان را پوچ میکند و از انسانیت میاندازد. این دلیل عدم صلاحیت است.
یعنی اگر کسی که میخواهد در مسندی بنشیند و برای همه مردم تصمیم بگیرد و رأی بدهد، در مسیر حق مردم را ضایع کند، نشان بیصلاحیتی است. این بهترین دلیل بیصلاحیتی است. اگر بناست کسی را رد کنند، باید به این دلیل رد کنند که صلاحیت خود را در عمل از بین برده است.
فکر میکنم در تبلیغات هم رسانه ملی و هم رسانههای حزبی و فردی باید عادلانه رفتار کنند. در این مورد هم آن مقدار که بتوانم کار خواهم کرد. ولی باید با رشد آگاهی همگانی شاهد چنین حرکتی باشیم. همه باید همکاری کنیم. هم آبروی نظام است. هم کاری انسانی و اسلامی است و هم اعتماد مردم جلب میشود وآینده کشور از این طریق بیمه میشود. مردم احساس کنند خودشان هستند. اگر راه برای تصمیمگیری و رأی همه باز باشد و کسی نیاید، خودش تقصیر کرده است. دنیا هم در آن فرض به ما احترام میگذارد و میتوانیم از دیگران مطالبه داشته باشیم.
البته جمهوری اسلامی تاکنون روی آرای مردم تکیه داشته است. در مبارزه، تعیین نوع نظام، تأیید قانون اساسی و اکثر انتخاباتها به آرای مردم عمل شده است. انتظار ما این است که در آینده بهتر، عادلانهتر و آگاهانهتر شود که باعث تقویت راه است. انشاالله که کارشان مورد نظر خداوند، امام زمان (عج) و مردم کشور باشد.
والسلام علیکم و رحمه الله