سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی

  • ساختمان قدس
  • شنبه ۸ مهر ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدالله و السلام علی علی رسول‌اله
خیلی خوش آمدید. اولاً باید بگویم که کار خوبی کردید که به قم رفتید. چون در این مدت آقایان با دولتی‌ها ملاقات نمی‌کنند. من نگرانم که رابطه مسؤولان کشور با علما ضعیف شود. این بشارت بسیار مهمی است که به تدریج انجام شود. به خصوص که آقای فاکر به من گفتند: «بعضی از آقایان دارند بی‌تفاوت می‌شوند و بعضی‌ها دارند عبور می‌کنند.» این برای انقلاب و کشور خیلی سنگین است. در هیچ تاریخی به یاد نداریم که علما بگویند تا سطح مدیرکل را برای ملاقات نمی‌پذیریم.
شما مسؤولیت دولتی نداشتید که رفتید، ولی چهره‌های شناخته شده انقلاب هستید. کار خوبی کردید. من در سفری که به دیدار علما در قم رفتم، استاندار همراه من بود و به همه دیدارها می‌آمد. خودش به من گفت: «در دیدار یکی از علما دم در به من گفتند شما به عنوان استاندار نمی‌آیید، همراه آقای هاشمی هستید.» تا این حد به اینها حساس بودند. با اینکه آقای محتاج اهل قم و از رفقای آقایان هستند. من این را خیلی بد می‌دانم. اگر شما به گونه‌ای حل کنید، بهتر است. به خود آقایان و به رهبری هم گفتم.
اما در این دو سه مسئله‌ای که مطرح کردید، اینکه در آستانه انتخابات خبرگان باید بیشتر درباره ولایت فقیه و این سیستم حکومت حرف بزنیم، درست است. بالاخره از مختصات شیعه و طرفداران اهل بیت(ع) است. از دستاوردهای بزرگ ما در این انقلاب این است که توانستیم آنچه را که مشخصه شیعه بود، عملیاتی و حکومت کنیم. اینکه چقدر توانستیم عمل کنیم، بحث دیگری است. بالاخره از لحاظ فکری قبول شد و از لحاظ عملی، تجربه موفقی است. برای ساختار نظام این سیستم را تنظیم کردیم که در تاریخ هیچ وقت چنین نشد. از زمان پیامبر(ص) تا الان در هیچ یک از ممالک اسلامی عملی نشد. گاهی شیعیان مثل فاطمیون در مصر یا در اندلس، مغرب و مازندران حکومت‌هایی داشتند، ولی هیچ وقت حکومت اهل بیت(ع) تنظیم نشده بود. این کار بزرگی بود که انجام دادیم.
البته به یک نکته که گاهی مطرح می‌شود، انتقاد دارم. چون این کار مهم را خراب می‌کند. اینکه بگوییم رأی مردم اهمیتی ندارد و تزئینی است، این حرف آسیب می‌رساند. ولایت ائمه برای ما روشن است و الان هم امام زمان(عج) ولی‌عصر هستند و در غیاب ایشان به اتفاق نظر علمای ما، فقها نیابت می‌کنند. البته حوزه نیابت مورد اختلاف است که بعضی‌ها وسیع و بعضی‌ها کمتر می‌دانند. ولی اصلش فقها هستند. مصداق فقیه را هم مردم از طریق متخصصین در خبرگان تعیین می‌کنند. روال ساده و درستی است که شرع و مردم می‌پذیرند.
در جلسه قبلی که خدمت رهبری بودم و صحبت می‌کردیم، ایشان هم از این تعبیرات راضی نبودند. می‌گفتند: «چرا باید چنین تعبیراتی داشته باشیم.» ما که داریم رأی مردم را می‌گیریم. ما که اهل حل و فصل را گذاشتیم و خبرگان دارند تعیین می‌کنند. بالاخره مصداق‌هایی هستند که باید یکی را تعیین کنیم. چرا بگوییم رأی مردم لازم نیست؟
به هر حال فکر می‌کنم اگر بحث را این‌گونه حفظ کنیم، موفق می‌شویم. البته بعضی‌ها بحث کشف را مطرح می‌کنند که برای آنها بحث کشف باشد، فرق نمی‌کند. مردم رأی می‌دهند و خبرگان را تعیین می‌کنند و خبرگان هم رأی می‌دهند و فرد را تعیین می‌کنند. اگر کسی را تعیین کردند و دیدند اشتباه کردند، می‌روند کسی دیگر را تعیین می‌کنند. این که اشکالی ندارد. در قانون اساسی هم همین آمده است و به آن عمل می‌کنیم. آن سند خیلی برای ما مهم است.
در مورد خود من که می‌فرمایید، مبنای اصلی من همان است که در جلسه قبل خدمت آقای بادامچیان گفتم. در طول این حکومت اسلامی، هیچ وقت ندیدید که ابتدا به ساکن داوطلب شوم. مگر مواردی که به تکلیف رسیده است.
همیشه، از جمله در دو انتخابات سالها‌ی اخیر، این گونه بود. در انتخابات مجلس ششم کار ما به جایی رسید که جامعه روحانیت به من فشار آورد و قرار شد پیش رهبری برویم. من خدمت رهبری رفتم و ایشان هم با ادله‌ای که داشتند، گفتند متعیّن است و من هم آمدم. در انتخابات ریاست جمهوری هم شرایط را قبلاً به شما گفتم. الان هم مثل سابق هستم. انگیزه‌ای ندارم.
اینکه می‌گویم، نمی‌آیم، به خاطر این است که در این انتخابات احساس تکلیف نمی‌کنم. چون 80 مجتهد عالم و باارزش در خبرگان هستند و بود و نبود من اهمیتی ندارد که اضافه شوم یا نشوم. دلیل عمده همین است. به علاوه به نحوه انتخابات انتقاد دارم. بحث‌های بد تخریب و نفی اثبات‌ها ضرر دارد. دلم نمی‌خواهد وارد محیطی شوم که ضداخلاق است. دلم می‌خواست انتخابات ما یک نمونه اخلاقی در دنیا باشد. ولی الان به گونه‌ای هستیم که حتی حکومت خود را نفی می‌‌کنیم. دیدید که چگونه گذشته انقلاب را زیر سؤال بردند! واقعاً برایم جاذبه‌ای ندارد که در چنین فضایی خود را در معرض این بحث‌ها قرار دهم. مگر اینکه تکلیف باشد که در آن صورت می‌آیم.
رهبری با من صحبت کردند و گفتند: «الان به عنوان ولی‌فقیه با شما حرف نمی‌زنم که نظر ولایی بدهم. می‌خواهم به عنوان دو هم فکر با شما بحث کنم.» ایشان استدلالی کردند و گفتم با این استدلال برمن واجب است. البته استدلال فقهی، سیاسی و اجتماعی بود و تکلیف نبود. استدلالاتی را که شما مطرح می‌کردید، خدمت ایشان مطرح کردم. یکی بحث اختلاف بود که گفت: «بحث می‌کنیم و اعلام می‌کنیم که اختلافی نداریم. قهر نیستیم و عملاً داریم کار می‌کنیم و در مجمع هم عملاً در خدمت رهبری هستیم و می‌توانیم اثبات کنیم.» این، مسئله مهمی نیست. ولی آنچه که شما می‌گویید، قابل توجه است. گفتم: «اگر همه ادلّه شما را قبول کنیم، چیزهایی وجود دارد که نمی‌گذارد خواسته‌های شما انجام شود. یعنی به آنچه که انتظار دارید، نمی‌رسیم.» گفتم: «با این وضع به آنچه که می‌خواهید، نمی‌رسیم.»
ایشان گفتند: «آنچه را که می‌گویید، بعضی‌ها حدس است که مهم نیست و بعضی‌ها درست است که تا جایی که از من ساخته باشد، حل می‌کنم تا به هدف خود برسیم.» من هم گفتم: «اگر نظر شما این است که باید بیایم، ابا نمی‌کنم و خواهم آمد. ولی این استدلال، متمم حضور من در انتخابات است.
آقای عسگراولادی: ما که شنیدیم مطلوب ایشان این است که شما بیایید.
مطلوب ایشان است. گفتم که از لحاظ استدلالات سیاسی و فقهی آمدن من واجب است. ولی ایشان گفتند: «به عنوان ولی امر به شما نمی‌گویم که بیایید» در آن صورت حکم می‌شود که وضعیت فرق می‌کند. ولی اینکه شما می‌گویید، درست است، نظر مطلوب ایشان آمدن من است. برای من هم معمولاً بنابراین نیست که آنچه را که ایشان می‌خواهند، رد کنم. اما قرار شد من هم روی دلیل ایشان بیشتر فکر کنم و در جلسه بعدی با هم به نتیجه نهایی خواهیم رسید.
در مورد مسئله اهمیت انتخابات خبرگان درست می‌فرمایید. اگر حضور مردم کم شود، حتماً ضرر می‌کنیم. حتی کسانی که بحث کشف دارند هم ضرر می‌کنند. چون کشفی می‌شود که به چشم نمی‌خورد. باید سعی کنیم مردم بیشتر بیایند و خبرگان رأی خوبی بگیرند. چون مایه آرامش خاطر مردم هستند. من این حرف رهبری را کاملاً قبول دارم که گفتند: «وزانت خبرگان خودشان موضوعیت دارد، برای اینکه سر و کارشان با چهره‌های مورد قبول روحانی باشد. این فرق می‌کند که افراد دیگری باشند. حتی اگر مردم به اینها رأی هم ندهند، قبول دارند که شخصیت مورد اعتماد هستند. لذا باید همه ما و شما تلاش کنیم . حتی اگر نیایم، در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها حتماً از انتخابات حرف خواهم زد.
برای من و همه شما روشن است که برگزاری انتخابات پرشور برای خبرگان واجب است. باید انتخابات خوبی برگزار کنیم تا حضور مردم بیشتر شود. الان سلامت انتخابات خیلی برای من اهمیت دارد.
آقای عسگراولادی: رهبری هم مقداری کار کردند.گفتند که رئیس جمهور، معاونین، مشاورین و وزرا دخالت نکنند. فکر می‌کنم این کار مقدمه برگزاری یک انتخابات مطلوب است.
درست است. نظری هست که حتی در دوران مبارزه هم گروهی داشتند و می‌گفتند: «اهداف، ابزار را مباح می‌کند.» این نظریه هست. ممکن است در مواردی اهداف مقدسی باشند که راه‌های نادرست را توجیه می‌کنند، اما اگر این نظر را به جایی مثل انتخابات سرایت بدهیم، معنایش این می‌شود که مردم را نسبت به انتخابات بی‌اعتماد کنیم. زمانی موضوعی هست که انسان برای کاری از راهی که نباید برود، می‌رود. این فرق می‌کند. مثلاً از یک خانه غصبی عبور می‌کند تا جانی را نجات دهد و خدمتی بکند که هدف، وسیله را مباح می‌کند. اما اگر وسیله را از اعتبار بیندازیم، به هدف هم ضرر زدیم. ما الان به رأی مردم احتیاج داریم. مردم باید اعتماد کنند که از رأی آنها امانت داری می‌شود و فریبکاری نمی‌شود.
اگر مردم اعتماد نکنند و انتخابات ضعیف شود، قطعاً جنبه مردمی انقلاب در آینده آسیب می‌بیند و این بدترین خسارت است.
آقای عسگراولادی: ما به آرامش مردم احتیاج داریم و حضور حضرت‌عالی در انتخابات به آرامش مردم کمک می‌کند. شما می‌فرمایید اگر حتی نباشم، برای انتخابات تبلیغ می‌کنم. ولی بین این دو حالت فاصله و تفاوت زیادی هست. رهبری هم به آقایان گفتند: «باید محیط را برای انتخابات آرام کنید.» به نظر من حضور شما به این آرامش کمک‌های زیادی می‌کند.
البته اگر بدانم که چنین است، می‌آیم و دریغ نمی‌کنم، چون بنا ندارم تا هستم، برای خودم چیزی جدای از انقلاب مطالبه کنم. به هر حال در خدمت خواهم بود. اگر تأثیری در برگزاری بهتر انتخابات داشته باشم، آمدنم جزو موجهات است.
آقای عسگراولادی: شما خود را با 80 نفر دیگر در خبرگان قیاس می‌فرمایید که فکر می‌کنم قیاس مع‌الفارق است. همین الان هم نخبگان جامعه می‌دانند که شما خبرگان را اداره می‌کنید. قضاوت مردم راجع به شما این نیست که می‌فرمایید. برای کسانی که در خدمت هستند، نقد و تخریب معمولی است. ما به خاطر داریم که آقای بهشتی که جزو فداکارترین افراد صدر انقلاب بود، برای سخنرانی پیش از خطبه‌ها به نمازجمعه آمده بود و جلوی در ورودی عده‌ای شعار می‌دادند که: «بهشتی، بهشتی، طالقانی را تو کشتی» اما آن راست قامت دستی به چهره و محاسنش کشید و چیزی نگفت. ولی اینکه در درون ایشان چه می‌گذشت، خدا می‌داند. این طبیعت کار سیاسی است. هرکس کار کند، این گونه می‌شود. البته بعضی از کسانی که انتقاد می‌کنند، حسن نیت دارند. بعضی‌ها ممکن است کسالت دیگری داشته باشند و همان کسالت باعث گفتن بعضی از حرف‌ها شود. اینها نمی‌تواند علت باشد که شما نیایید. همه می‌دانند که اگر خبرگان قانون اساسی توسط شهید بهشتی اداره می‌شد، خبرگان الان توسط شما اداره می‌شود. این قیاس درست نیست که بگویید اگر من نباشم، 79 نفر دیگر هستند. من این را قبول ندارم. شما برای انقلاب سردار هستید.
درست است که درباره آقای بهشتی سخنان بدی گفته شد. درباره اکثر شما هم این مسایل بود. اما اینها را افرادی می‌گفتند که با انقلاب مخالف بودند. ما الان می‌بینیم که این کارها را سپاه و بسیج می‌کنند. این خیلی تفاوت دارد که بسیج 10 میلیونی در همه پایگاهایش برنامه تخریب را اجرا کند. درست است که آنها هم حق دارند مثل همه مردم رأی بدهند. ولی از امکانات نظام و از پول بیت‌المال استفاده کردند و کارهای عجیب و غریبی کردند. اجازه دهید مسایلی را که به هیچ کس نگفتم، در این جلسه هم نگویم. من می‌دانم اینها با من چه کردند.
ببینید آقای عسگراولادی؛ من کاری را که صدا و سیما در جریان انتخابات ریاست جمهوری کرد، هیچ وقت نمی‌بخشم. برای اینکه به هدفشان برسند، یک سال همه انقلاب را زیر سوال بردند. مرتب افرادی را به اشکال مختلف به رادیو و تلویزیون می‌بردند تا گذشته را خراب کنند. گاهی که از مسیر منزل تا اینجا رادیو را می‌گرفتم و حرف‌ها را می‌شنیدم، نزدیک بود دق کنم که چرا این بوق که مال نظام است، این همه بد می‌گوید. همه کارها را زیر سؤال می‌بردند تا کسی را بیاورند که هیچ سابقه‌ای در انقلاب نداشت و بگوید: همه چیز خراب است و من می‌خواهم بیایم، درست کنم.
این کار یک نفر نیست. کار یک سازمان است. شما در مجلس بودید که قانون گذراندیم که نباید در انتخابات حرف‌های منفی بزنیم . باید فقط حرف‌‌های مثبت بزنیم. هرکس مثبتات خود را بگوید و برنامه‌های خود را اعلام کند. نه اینکه بگوید طرف مقابل همه چیز را خراب کرد. یعنی براساس قانون چنین حقی ندارد.
به هر حال اگر انتخابات را اصلاح نکنیم، ضرر می‌کنیم. یکی از اهدافم در این پافشاری اصلاح انتخابات است. فرض کنید در این انتخابات باشم یا نباشم، ولی آینده چه می‌شود؟
به هر حال دریغ نخواهم کرد و ان‌شاءالله از این جهت مشکلی پیش نمی‌آید. بسیار خوش آمدید.
والسلام علیکم و رحمه اله