سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع سفیران ایران در کشورهای عربی و آفریقایی پیرامون وظایف سفرا

سخنرانی آقای هاشمی در جمع سفیران ایران در کشورهای عربی و آفریقایی پیرامون وظایف سفرا

  • سه شنبه ۷ اسفند ۱۳۶۳

 

 سخنرانی در جمع سفیران ایران در کشورهای عربی و آفریقایی

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 کار عمده ما ساختن اساس فکر است و باید رسوبات را از ذهن مردم پاک کرده و ثابت کنیم که مذهب واقعاً می‏تواند حرکت دهنده باشد. برای رسیدن به این هدف باید خوب کار کنیم تا موفقیت بدست آوریم و بتوانیم یک الگو و نمونه خوب برای سایر مسلمانان باشیم.

 مشکل جمهوری اسلامی و کارهای مهم بین‏المللی ما در این مقطع پاکسازی رسوبات غلط فکری و فرهنگی و القائات حاکمیت غربی در چند قرن اخیر می‏باشد. اکنون غربی‏ها با استفاده از زمینه‏هایی که بوجود آوردند، در مقابل ما ایجاد موانع می‏کنند و سعی می‏کنند راه مبارزه ما با فرهنگ غلط غربی و رسوبات فاسد آن را سد کنند. آنچه در ایران روی داده است مربوط به همه دنیا است. این حادثه بسیار مهمتر و فراتر از هر حادثه معمولی دیگری است که در قرن ما ممکن است در هرجای دنیا اتفاق بیافتد، ولی ما به خاطر اینکه گرفتار مسائل روزمره زندگی خود هستیم بزرگی و عظمت آن را نمی‏توانیم بخوبی درک و ارزیابی کنیم.

 پس از رنسانس تاکنون حاکمان دنیا تقریباً بطور یکنواخت سعی کرده‏اند که مذهب را از متن زندگی مردم دور کنند و آن را تنها در حاشیه مطرح نمایند. طاغوت‏ها و قدرتهای دنیا علیرغم اختلافات و تضادهای درونی خودشان چه بی‏حساب و چه سازمان یافته در این جهت با یکدیگر متحدالفکر بودند. چون مذهب به معنای واقعی کلمه همیشه مزاحم قدرت طلبی‏ها و انحصارگریهای زور گویان بوده است. اما چون مذهب یک مسأله فطری است و در دل همه انسانها حتی خود آنها جای دارد، نتوانستند آن را از قاموس انسانیت جدا کنند، لذا سعی می‏کردند آن را به عنوان یک رابطه شخصی بین انسان و خدا مطرح کنند. برای دور کردن مذهب از زندگی مردم آنها از زمینه‏هایی که در دنیای اسلام و مسیحیت وجود داشت استفاده کردند؛ مثلاً در حکومت کلیسا بی‏فرهنگی و زورگویی و ارعاب و هم مظاهر عقب‏ماندگی یک انسان وجود داشت که این زمینه‏ها را به رخ نسل جوان می‏کشیدند و آنها را از مذهب دور می‏کردند. در دنیای اسلام نیز مظاهری همچون حکومت عثمانیها کارهای زشتی شبیه حاکمان کلیسا می‏کردند، منتها به همان اندازه که شرقی‏ها اخلاقی‏تر و انسانی‏تر از غربی‏ها هستند، حاکمان شرق نیز کمتر از قدرتهای غربی فساد می‏کردند.

 دستگاههای تبلیغاتی غربی همیشه عربستان سعودی را بعنوان حکومت اسلامی مسخره می‏کردند و اسلام به سبک عربستان همیشه مورد تمسخر آنها بود، ولی اتفاقی که در ایران افتاد جواب اینها را بهم زد. واقعه برای آنها بسیار عجیب و غیر منتظره بود. تحلیل‏های آنها از مسائل و شناخت آنها از شخصیت‏ها بسیار ناقص بود. آنها اطلاعات بسیار کمی داشتند. چرا که از جوامع مذهبی زیاد احساس خطر نمی‏کردند؛ مثلاً اطلاعات آنها از روحانیون و حوزه علمیه بسیار کم بود و اهرمهای دست مذهبی‏ها را نمی‏شناختند، به خاطر همین بود که سخت غافلگیر شدند و دیگر نمی‏توانستند توده‏های مستضعف را توجیه کنند و هیچ حربه مناسبی برای مقابله با انقلاب اسلامی نداشتند.

 اینها دم از حقوق بشر زدند و می‏زنند و آنقدر روی آن هیاهو براه انداختند که ادعای دمکراسی آنها گوش همه را کر کرد، اما خودشان آنقدر دروغ گفتند و همان قوانین را نقض کردند و آن‏قدر حق وتو برای خودشان قائل شدند که دیگر نمی‏تواند روی حقوق بشر و انساندوستی دروغین تکیه کنند و به اصطلاح دستشان رو شد و در مورد کمونیست‏ها هم که وضع روشن است. آنها غیر از زور و ارعاب و ارتش سرخ چیزی ندارند که بتوانند بعنوان نکته ایدئولوژیکی و فرهنگی در مقابل اسلام قرار دهند. آنها مطلبی را علیه ما منتشر می‏کنند، سپس موجی را به راه می‏اندازند وقتی که شکست خورد، آنها مسأله جدیدی می‏آفرینند؛ مثلاً ما را حامی تروریستها در دنیا اعلام می‏کنند، اما خودشان صدها کار خشونت آمیز و ضدانسانی در دنیا انجام می‏دهند. شما جریان اسرای گرگان را مطالعه کنید ببینید آنها خودشان دروغی ساختند و بعد هم خودشان اصرار می‏کردند که بیایند اینجا تحقیق کنند. بعد که آمدند دیدند که حقیقت غیر از چیزی است که منتشر شده است و مجبور شدند گزارش درستی تهیه کنند. شاید این کارشان یک هزارم گناهانی را که اینها در دنیا مرتکب شده‏اند جبران کند.

 شلاق و باتوم و شوک الکتریکی که صدام در مورد اسرای ما اعمال می‏کند را در مقابل باصطلاح فشار ایدئولوژیکی مطرح کردند. این از کم بینی و کم عقلی یک انسان عادی است که بگوید در ایران فشار ایدئولوژیکی بر اسرا اعمال شود. خودشان هم خوب می‏دانند که این حرف چقدر بی‏معناست، چرا که در این محیطی که برای اسرا وجود دارد و امکانات کم و تبلیغات کمی که ما می‏توانیم بکنیم، اصولاً حالت فشار نمی‏تواند بوجود بیاید. آنها چون دیدند قضیه چیز دیگری است و به ضرر آنها است سعی کردند خوراک تبلیغاتی برای رسانه‏های خودشان درست کنند، اما این کارها بدور از اصول انسانی، اخلاقی، آزادی و آزادمنشی انسان است. اگر آنها به این حربه ساختگی متوسل نمی‏شدند، چیزی برای مطرح کردن علیه ما نداشتند.

 حتی آمریکا و اسرائیل هم خودشان می‏گویند ایران از اسرائیل اسلحه خریده است. کاملاً واضح است که آنها این کار را برای بدنام کردن ما می‏کنند، در صورتی که معلوم نیست چرا خرید اسلحه از اسرائیل از نظر آمریکا عیب دارد. ببینید اینها چقدر خود را دچار تناقص گویی می‏کنند و چقدر انسانیت در مقابل حرکت صحیح جمهوری اسلامی در آنجا تنزل پیدا می‏کند. آنها که زمانی اسلام عربستان را مسخره می‏کردند حالا نه تنها آن را قبول دارند بلکه برایش تبلیغ هم می‏کنند و سودان را با مذهبی که از خودش در آورده حمایت می‏کنند.

 ما برای رسیدن به این هدف باید خوب کار کنیم تا موفقیت بدست آوریم و بتوانیم یک الگو و نمونه خوب برای سایر ملل مسلمان باشیم. دشمنان ما توفیقهای ما را کوچک جلوه می‏دهند و نقطه ضعفهای ما را بزرگ می‏کنند ما باید در کشورهای آفریقایی از امکاناتمان برای باز کردن راه استفاده کنیم. اما کار اساسی ما و شما و مبلغین این است که خود را تحکیم و تقویت کنیم و الگو و سرمشق خوبی باشیم و در مرحله بعد در توجیه و توضیح و تبلیغ مسائل کوشش کنیم. دشمنان ما بالاخره بهترین امکانات تبلیغی و فنی را دارند و از علم و فن روانی کار مطلع هستند. اگر چه کار شما دشوار است اما اثر و ارزش آن بسیار زیاد می‏باشد، هر کس که در این راه مقدس بمیرد و یا شهید شود راه انسانی خودش را پیدا کرده است. تفریحها و تولیدها و بسیاری از کارهای دیگر اگر بی‏هدف باشد، ارزشی نخواهد داشت، اگر با هدف کار کنیم تمام لحظه‏ها، تمام سختیها و شهادت ارزش پیدا می‏کند و از خداوند می‏خواهیم که ما پیشتاز این حرکت عظیم بشریت در این مقطع تاریخی باشیم.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته