سخنرانی در جمع سفیران ایران در کشورهای عربی و آفریقایی
بسماللهالرحمنالرحیم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«
کار عمده ما ساختن اساس فکر است و باید رسوبات را از ذهن مردم پاک کرده و ثابت کنیم که مذهب واقعاً میتواند حرکت دهنده باشد. برای رسیدن به این هدف باید خوب کار کنیم تا موفقیت بدست آوریم و بتوانیم یک الگو و نمونه خوب برای سایر مسلمانان باشیم.
مشکل جمهوری اسلامی و کارهای مهم بینالمللی ما در این مقطع پاکسازی رسوبات غلط فکری و فرهنگی و القائات حاکمیت غربی در چند قرن اخیر میباشد. اکنون غربیها با استفاده از زمینههایی که بوجود آوردند، در مقابل ما ایجاد موانع میکنند و سعی میکنند راه مبارزه ما با فرهنگ غلط غربی و رسوبات فاسد آن را سد کنند. آنچه در ایران روی داده است مربوط به همه دنیا است. این حادثه بسیار مهمتر و فراتر از هر حادثه معمولی دیگری است که در قرن ما ممکن است در هرجای دنیا اتفاق بیافتد، ولی ما به خاطر اینکه گرفتار مسائل روزمره زندگی خود هستیم بزرگی و عظمت آن را نمیتوانیم بخوبی درک و ارزیابی کنیم.
پس از رنسانس تاکنون حاکمان دنیا تقریباً بطور یکنواخت سعی کردهاند که مذهب را از متن زندگی مردم دور کنند و آن را تنها در حاشیه مطرح نمایند. طاغوتها و قدرتهای دنیا علیرغم اختلافات و تضادهای درونی خودشان چه بیحساب و چه سازمان یافته در این جهت با یکدیگر متحدالفکر بودند. چون مذهب به معنای واقعی کلمه همیشه مزاحم قدرت طلبیها و انحصارگریهای زور گویان بوده است. اما چون مذهب یک مسأله فطری است و در دل همه انسانها حتی خود آنها جای دارد، نتوانستند آن را از قاموس انسانیت جدا کنند، لذا سعی میکردند آن را به عنوان یک رابطه شخصی بین انسان و خدا مطرح کنند. برای دور کردن مذهب از زندگی مردم آنها از زمینههایی که در دنیای اسلام و مسیحیت وجود داشت استفاده کردند؛ مثلاً در حکومت کلیسا بیفرهنگی و زورگویی و ارعاب و هم مظاهر عقبماندگی یک انسان وجود داشت که این زمینهها را به رخ نسل جوان میکشیدند و آنها را از مذهب دور میکردند. در دنیای اسلام نیز مظاهری همچون حکومت عثمانیها کارهای زشتی شبیه حاکمان کلیسا میکردند، منتها به همان اندازه که شرقیها اخلاقیتر و انسانیتر از غربیها هستند، حاکمان شرق نیز کمتر از قدرتهای غربی فساد میکردند.
دستگاههای تبلیغاتی غربی همیشه عربستان سعودی را بعنوان حکومت اسلامی مسخره میکردند و اسلام به سبک عربستان همیشه مورد تمسخر آنها بود، ولی اتفاقی که در ایران افتاد جواب اینها را بهم زد. واقعه برای آنها بسیار عجیب و غیر منتظره بود. تحلیلهای آنها از مسائل و شناخت آنها از شخصیتها بسیار ناقص بود. آنها اطلاعات بسیار کمی داشتند. چرا که از جوامع مذهبی زیاد احساس خطر نمیکردند؛ مثلاً اطلاعات آنها از روحانیون و حوزه علمیه بسیار کم بود و اهرمهای دست مذهبیها را نمیشناختند، به خاطر همین بود که سخت غافلگیر شدند و دیگر نمیتوانستند تودههای مستضعف را توجیه کنند و هیچ حربه مناسبی برای مقابله با انقلاب اسلامی نداشتند.
اینها دم از حقوق بشر زدند و میزنند و آنقدر روی آن هیاهو براه انداختند که ادعای دمکراسی آنها گوش همه را کر کرد، اما خودشان آنقدر دروغ گفتند و همان قوانین را نقض کردند و آنقدر حق وتو برای خودشان قائل شدند که دیگر نمیتواند روی حقوق بشر و انساندوستی دروغین تکیه کنند و به اصطلاح دستشان رو شد و در مورد کمونیستها هم که وضع روشن است. آنها غیر از زور و ارعاب و ارتش سرخ چیزی ندارند که بتوانند بعنوان نکته ایدئولوژیکی و فرهنگی در مقابل اسلام قرار دهند. آنها مطلبی را علیه ما منتشر میکنند، سپس موجی را به راه میاندازند وقتی که شکست خورد، آنها مسأله جدیدی میآفرینند؛ مثلاً ما را حامی تروریستها در دنیا اعلام میکنند، اما خودشان صدها کار خشونت آمیز و ضدانسانی در دنیا انجام میدهند. شما جریان اسرای گرگان را مطالعه کنید ببینید آنها خودشان دروغی ساختند و بعد هم خودشان اصرار میکردند که بیایند اینجا تحقیق کنند. بعد که آمدند دیدند که حقیقت غیر از چیزی است که منتشر شده است و مجبور شدند گزارش درستی تهیه کنند. شاید این کارشان یک هزارم گناهانی را که اینها در دنیا مرتکب شدهاند جبران کند.
شلاق و باتوم و شوک الکتریکی که صدام در مورد اسرای ما اعمال میکند را در مقابل باصطلاح فشار ایدئولوژیکی مطرح کردند. این از کم بینی و کم عقلی یک انسان عادی است که بگوید در ایران فشار ایدئولوژیکی بر اسرا اعمال شود. خودشان هم خوب میدانند که این حرف چقدر بیمعناست، چرا که در این محیطی که برای اسرا وجود دارد و امکانات کم و تبلیغات کمی که ما میتوانیم بکنیم، اصولاً حالت فشار نمیتواند بوجود بیاید. آنها چون دیدند قضیه چیز دیگری است و به ضرر آنها است سعی کردند خوراک تبلیغاتی برای رسانههای خودشان درست کنند، اما این کارها بدور از اصول انسانی، اخلاقی، آزادی و آزادمنشی انسان است. اگر آنها به این حربه ساختگی متوسل نمیشدند، چیزی برای مطرح کردن علیه ما نداشتند.
حتی آمریکا و اسرائیل هم خودشان میگویند ایران از اسرائیل اسلحه خریده است. کاملاً واضح است که آنها این کار را برای بدنام کردن ما میکنند، در صورتی که معلوم نیست چرا خرید اسلحه از اسرائیل از نظر آمریکا عیب دارد. ببینید اینها چقدر خود را دچار تناقص گویی میکنند و چقدر انسانیت در مقابل حرکت صحیح جمهوری اسلامی در آنجا تنزل پیدا میکند. آنها که زمانی اسلام عربستان را مسخره میکردند حالا نه تنها آن را قبول دارند بلکه برایش تبلیغ هم میکنند و سودان را با مذهبی که از خودش در آورده حمایت میکنند.
ما برای رسیدن به این هدف باید خوب کار کنیم تا موفقیت بدست آوریم و بتوانیم یک الگو و نمونه خوب برای سایر ملل مسلمان باشیم. دشمنان ما توفیقهای ما را کوچک جلوه میدهند و نقطه ضعفهای ما را بزرگ میکنند ما باید در کشورهای آفریقایی از امکاناتمان برای باز کردن راه استفاده کنیم. اما کار اساسی ما و شما و مبلغین این است که خود را تحکیم و تقویت کنیم و الگو و سرمشق خوبی باشیم و در مرحله بعد در توجیه و توضیح و تبلیغ مسائل کوشش کنیم. دشمنان ما بالاخره بهترین امکانات تبلیغی و فنی را دارند و از علم و فن روانی کار مطلع هستند. اگر چه کار شما دشوار است اما اثر و ارزش آن بسیار زیاد میباشد، هر کس که در این راه مقدس بمیرد و یا شهید شود راه انسانی خودش را پیدا کرده است. تفریحها و تولیدها و بسیاری از کارهای دیگر اگر بیهدف باشد، ارزشی نخواهد داشت، اگر با هدف کار کنیم تمام لحظهها، تمام سختیها و شهادت ارزش پیدا میکند و از خداوند میخواهیم که ما پیشتاز این حرکت عظیم بشریت در این مقطع تاریخی باشیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته