دیدارها
  • صفحه اصلی
  • دیدارها
  • دیدار دبیران استانی حزب کارگزاران سازندگی با آیت الله هاشمی رفسنجانی

دیدار دبیران استانی حزب کارگزاران سازندگی با آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم برای من جلسه خوبی بود و با افرادی که علاقمند به توسعه ایران هستند و بیشتر به مصالح ملی و انقلاب فکر می‌کنند، انس قلبی دارم. در مورد کارگزاران که شما می‌پرسید، دوستانی که با من در دولت کار می‌کردند و کارگزاران را تشکیل دادند، همگی از دوستان مورد علاقه من و افراد کاری و دلسوز و شجاع بودند، چون آن موقع که آنها این کار را شروع کردند، تصمیم‌گیری آسان نبود. ولی آنها فکر کردند وظیفه‌ای دارند و انجام دادند. تا به حال هرعضو کارگزاران را از شهرستان‌ها دیدم، نوعاً مثل شما بود. مثل اینکه جاذبه‌ای بین افرادی خاص در کشور است که وقتی مسئله‌ای مطرح می‌شود، آنها را به هم نزدیک می‌کند. ممکن است آنها همدیگر را نشناسند، ولی راه آنها شبیه هم است. طبیعی هم هست و باید همینطور باشد.

نظر من این است که کارگزاران جریان مثبتی است، گرچه نسبت به مرکزیت کارگزاران انتقاد دارم. چون آنها بعد از دوم خرداد آن راهی را که به خاطر آن فعالیت را شروع کردند، فراموش کردند و در حقیقت در دولت آقای خاتمی هضم شدند و مشارکتی‌ها آنها را تحت فشار قرار دادند و به هر دلیلی ترسیدند. مثلاً آقای نجفی که رئیس برنامه و بودجه بود، به اسم سازندگی آمده بود. ولی در این زمینه کاری نکرد و چیزی دیگری می‌گفت. یا آقای کرباسچی که هویت خود را از سازندگی گرفته بود، بعدها سازندگی را فراموش کرد.

نکته دیگری که در مورد کارگزاران وجود دارد این است که جناح راست خیلی از کارگزاران عصبانی بودند و فکر می‌کردند اینها صحنه‌ای را که حق آنها بود، از آنها گرفتند و میِ‌بینید که هنوز این عصبانیت ادامه دارد و رفتار خوبی نمی‌کنند. اگر خودشان فعال بودند و راه خودشان را ادامه می‌دادند، به قدرت بزرگی تبدیل می‌شدند و نمی‌شد با آنها برخورد کرد. حتّی در انتخابات شورای شهر همین شورای مرکزی آنها اینجا جلسه داشتند و گفتم تا به حال اگر اشتباه کردید، فرصتی است که اشتباه خودتان را جبران کنید و نظرات صریحی در مورد اوضاع کشور و افکاری که داشتید، مطرح کنید و جامعه شما را می‌پذیرد.  افرادی مثل کرباسچی بودند که در شهر موفق بودند، اما جرأت نکردند افکارشان را مطرح کنند و مثل اینکه از دو طرف ترسیدند. به هرحال این انتقاد است و من هنوز هم فکر می‌کنم جریان کارگزاران جریان سالمی است. نمی‌دانم در شهرستان‌ها چقدر فعال هستید، ولی وقتی مرکز فعال نیست، شهرستان‌ها زیاد نمی‌تواند فعال باشد. در مورد بعضی سوال‌‌های شما و اینکه من چه می‌کنم، هنوز حرف قدیمی‌ام را تکرار می‌کنم وخیلی عقیده‌ام عوض نشده است. آخرین روزهای دوران ریاست جمهوری تشخیصم این بود که مملکت از یک گردنه عبور کرده و به فرد وابستگی ندارد و اگر وابستگی باشد، رهبری است که جوهر ثابت نظام است و من هم با ایشان کار می‌کنم. خوب است که ما میدان را خالی کنیم و نیروهای تازه نفس، با ابتکار جدید وارد میدان شوند و این به نفع انقلاب است. چون نهادینه و تولید نیرو می‌کند. وقتی اینطور شود، افرادی رشد می‌کنند و جوهر خود را نشان می‌دهند. البته ممکن است گاهی ضعیف‌تر و گاهی بهتر عمل کنند. حالت انحصار در پیشتازان مبارزه را نمی‌پسندم. با همین رویه بود که تلاش کردم و اوضاع چنین شد. هنوز ارزیابی من کامل نیست و فکر می‌کنم منافع و ضررهایی داشته است. منافع آن این بود که باعث شد کار ادامه یابد و دوره‌ای گذشت و مردم تجربه پیدا کردند و افراد جدیدی انتخاب می‌شدند. ما باید مواظب باشیم تا نظام از هم نپاشد و در سایه نظام، مملکت از نظر سیاسی، اقتصادی و ... رشد کند. مواظبت هم می‌کنم. در جایی که هستم، تأثیر کمی نداریم. برای ما معضلی پیش آمده و آن مربوط به برنامه چهارم است. مجلسی‌های دوره ششم آن را تصویب کردند و شورای نگهبان حدود 100 اشکال گرفته و به مجلس برگردانده است. سیاست شورای نگهبان این است که این به مجلس هفتم برسد. مجلس ششمی‌ها هم همه تلاش خود را می‌کنند تا به همین مجلس محدود و حداکثر در مجمع تصویب شود. دیروز در بحثی که در مجمع داشتیم، دیدم کار خیلی مشکلّی است. چون 2 روز وقت دارند و می‌خواهند 100 مشکلّ را برطرف کنند و این عملی نیست و نمی‌توان مطرح کرد. گویا سیاست آنها طوری است که باید به مجمع بفرستند. اما نظرشان این است که مجلس باید آن را اصلاح کند و به شورای نگهبان برود و اگر شورای نگهبان حل نکرد، بعد می‌تواند به مجمع برود. معضلی واقعاً پیچیده است و می‌توانم تا حدّی روی این مسئله در مجمع تأثیر بگذارم. در خصوص بانک‌های خصوصی هم مسایل است. مجلس ششم عمداً مسایل سختی را مطرح می‌کند. چون می‌داند که در شورای نگهبان حل نمی‌شود و به مجمع می‌فرستند. می‌خواهم بگویم در جایی که هستم، مواظب شرایط و اوضاع هستم. چون علاقمند به این انقلاب هستم و خودم را وابسته به این انقلاب می‌دانم. بالاخره ثمره عمر من است. طبیعی است که من مملکت را رها نمی‌کنم. ○ جنابعالی درست می‌فرمایید، ولی دغدغه‌های مردم فراتر از این چیزهاست. جریان انتخابات دوره هفتم و نگرانی‌هایی که مردم دارند، شورش سفید اجتماعی جامعه را گرفته است. حضرت‌عالی به عنوان مغز متفکّر مسئولیت سنگینی دارید. اعتیاد، بیکاری، طلاق و بزهکاری در جامعه بیداد می‌کند. فاصله بین مردم و حکومت روز به روز بیشتر می‌شود. طبق نظرسنجی که ما داشتیم، مردم به دنبال یک آرش می‌گردند. طبق آن شعر که می‌گوید: «کودکان بنشسته بر روزن              زنها کنار در               پیرمردان بر بام           
       همه منتظرند                 تا از این میان آرشی بیرون بیاید.»این موضوع را عرض کنم که ما چون در مقابل این پرسش‌ها قرار داریم، حضرت‌عالی را با مسئولیت بیشتری می‌خواهیم و مردم دنبال نجات این مملکت از ناحیه جناب‌عالی هستند. ● اگر من مثل شما تشخیص دهم، می‌آیم. هرچه دارم، از انقلاب است و هر وقت انقلاب از من چیزی بخواهد، به دنبال آن می‌روم. اما تشخیص من اینطور نیست و فکر می‌کنم ممکن است با حاشیه بودن ما مسایل بهتر حل شود. اگر روزی مثل شما فکر کنم، اصلاً تردید نمی‌کنم و می‌گویم هرچه می‌خواهد، بشود. رأی آوردن یا نیاوردن و موفق شدن یا نشدن مهم نیست. من وظیفه خودم را انجام می‌‌دهم. ولی من هنوز به این مرحله نرسیدم. بعلاوه منتظریم ببینیم تا مجلس هفتمی‌ها چه می‌کنند. قاعدتاً در مسایل مدیریت کشور بین قوه قضاییه، مجلس، دولت، نهادها، صدا و سیما و ... هماهنگی پیش می‌آید و این شاید مثمرثمر باشد. گرچه یک‌سال و نیم آینده که از دولت آقای خاتمی باقیمانده، تضادی وجود دارد. نمونه‌اش همین بحث برنامه چهارم است که ما گرفتار آن هستیم. باید کمی صبر کنیم و ببینیم چند ماه آینده جریان چگونه پیش می‌رود. همه دعای من این است و دعای شما هم همین باشد. البته نه بخاطر من، بلکه به خاطر مملکت که مملکت به آرشی احتیاج نداشته باشد، حال اگر داشته باشد، من آن آرش نیستم. چون من با این همه مسئولیت هفتاد سال دارم. خدا کند روال طبیعی کشور در آینده رضایت‌بخش باشد. ما هم تلاش می‌کنیم و هرجا لازم باشد، کمک می‌کنم. ما الآن مسایل خارجی داریم و نمی‌دانیم در قضیه آژانس هسته‌ای به کجا می‌رسیم.  مسئله عراق بحرانی‌تر شد. آمریکا یک دیو زخمی و در کنار ماست و این یک مسئله جدّی است. در داخل کشور هم حقیقتاً مسایلی وجود دارد. مثل یارانه‌ها که کمتر از حدّ نیاز بودجه دارد. مسئله معلم‌ها که هنوز حل نشده است. ولی اگر باد سیاسی به آن بخورد، مشکلّ خواهد شد. مسایل کارگری هم داریم. اگر کمی بد عمل شود، ممکن است مسایلی پیش بیاید. در مورد بیمارستان‌ها و پرستارها هم مشکلّاتی وجود دارد. مسئله بیکاری و اشتغال هم وجود دارد. بالاخره ما خودمان نمی‌توانیم تحمّل کنیم که این همه جوانان ما بیکار باشند. باید فکری کرد. کشور ما - چه در داخل چه در خارج - مسئله کم ندارد. پس نتیجه سوال‌های شما همین است که اگر من آنطور که شما می‌گویید، تشخیص بدهم، قطعاً می‌آیم. ولی آنطور تشخیص نمی‌دهم. امیدوارم که اوضاع بهتر از وضع فعلی شود. آقای روحانی را خیلی قبول دارم، ولی خود ایشان هم حاضر نیست و قبول نمی‌کند. ایشان هم مشکل چپ و راست را دارد و حاضر نیست در این مجموعه قرار بگیرد. ○ حاج آقا توصیه‌ای برای ما داشته باشید که در استان‌ها چه کار کنیم. ● شما بالاخره یک حزب هستید و باید فعال باشید و افکار خودتان را ترویج کنید.