خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
پنجشنبه 28 آبان | 26 ربیع الاول 1408 19 نوامبر 1987
تا ساعت هفت و نیم صبح در دفترم کار کردم. اول وقت آقای [علیرضا] افشار برای امور جنگ و بسیج و تبلیغات آمد. تا ده و نیم در جلسه علنی بودم. در تنفس برای انجمن های اسلامی سازمان های دولتی که مقابل مجلس اجتماع کرده بودند، سخنرانی کردم.
پیش از ظهر آقایان [محمد] رشیدیان [نماینده آبادان] و [اکبر] ترکان [رئیس سازمان صنایع دفاع] برای امور جنگ و صنایع نظامی آمدند و آقایان مهدوی وخلیلی برای امور سفر به مازندران آمدند. جمع زیادی از طلاب عضو تیپ امام صادق (ع) نیروهای رزمی تبلیغی آمدند. گزارش کارشان را دادند و من برای آنها صحبت کردم.
عصر آقای عموئی یکی از صنعتگران صنایع نفت آمد و اظهار داشت که میتواند وسائل حفاری در دریای خزر را بدون اتکا به خارج بسازد و خواست که حمایت کنیم. فائزه برایش وقت گرفته بود.
آقای [کمال] خرازی آمد و برای هماهنگی در تبلیغات [جنگ] استمداد کرد. آقای قاسمی [رئیس بانک مرکزی] آمد و درباره مسائل ارزی و پولی مطالبی داشت. او خواست که عضویت در هیأت موسس دانشگاهی را که بانکها میخواهند تاسیس کنند، بپذیرم. آقای امراللهی اطلاع داد که امروز هم به نیروگاه بوشهر حمله شده است. شب به خانه آمدم.