خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
دوشنبه 15 تیر | 9 ذیقعده 1407 6 جولای 1987
ساعت هفت و نیم صبح به جلسه علنی رفتم. تا ساعت ده در جلسه ماندم. ادامه بحث در لایحه ادغام وزارت کشاورزی و جهاد مطرح بود. بعد از تنفس به دفترم آمدم و به جلسه برنگشتم. با اینکه انتظار میرفت در چنین بحث مهمی در رأیگیری شرکت کنم، ولی به نظرم میرسد که لایحه رأی نمیآورد و من هم رأی نداشتم؛ ممتنع بودم. نتیجه روشن نیست و بحثها، شبههها را بر طرف نکرد. اگر میماندم و رای موافق نمیدادم، رد لایحه بی جهت به حساب رأی ندادن من گذاشته میشد. لایحه ادغام وزارت کشاورزی و جهاد سازندگی رد شد؛ دولت و جهاد خیلی دمغ شدند.
ظهر امام جمعه شهر بابک آمد. برای افتتاح دانشگاه آزاد اسلامی، ]تقاضای[ تخفیف در پیش پرداخت کمک اهالی را داشت که قرار شد تقسیط شود و نیز برای دادن کارخانه شیشه به شهر بابک استمداد کرد. برای ماندن در آنجا، یا رفتن به قم مشورت کرد. عصر سرهنگ ]مصطفی[ ترابی آمد. گزارش یک گروه خلبان ضدانقلاب را داد که با رضا پهلوی رابطه داشته و گیر افتادهاند. مشکل سربازان ضدانقلاب در جبههها و طرح حل مشکل را گفت.
آقای سعیدی مسئول حفاظت اطلاعات سپاه آمد. گزارش بعضی موارد کشف شده توطئهها را داد و از عدم هماهنگی فرماندهان سپاه با حفاظت گله کرد و از طرح کنترل سربازان ضدانقلاب گفت. عصر در دفترم گزارشها را خواندم. شب به خانه رفتم.