خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۸/ کتاب «بازسازی و سازندگی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۸/ کتاب «بازسازی و سازندگی»

  • چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۶۸

چهارشنبه ۳۱ خرداد  //    ۱۷ ذی‌قعده ۱۴۰۹   //   ۲۱ ژوئن   ۱۹۸۹

ساعت چهار صبح بیدار شدم. من بیدار ماندم. متن موافقت‌نامه‌ای که اساس همکاری با  شوروی تا سال دو هزار است و باید امضاء کنم، خواندم. خاطرات دیروز را نوشتم. به اخبار رادیوهای فارسی انگلیس و آمریکا گوش دادم. نگرانی از توافق‌های ایران و شوروی را مخفی نمی‌کنند، اما منفی هم حرف نمی‌زنند.

صبحانه را با اعضای خانواده در اقامتگاه صرف کردیم. به محل [یادمان] سرباز گمنام درکنار دیوار کاخ کرملین رفتیم. مراسم نظامی داشتند. تاج گلی نثار شد. قبلاً احتمال داشت که این مراسم را بر سر [آرامگاه] جنازه لنین انجام دهیم که به ملاحظاتی با آن توافق نداشتیم.

از همان‌جا به شهرک ستاره‌ها در بیست کیلومتری شمال مسکو رفتیم. ژنرال دیکوف معاون ستاد کل [نیروهای مسلح] در سفر در ماشین من بود. اطلاعات زیادی دارد و پرحرف است. درآنجا با استقبال گرم جمعی از فضانوردان متشخص روبرو شدیم. در سالن بزرگی نمونه‌ای از سفینه‌هایی که به فضا پرتاب شده است، قرار داشت. توضیحات کافی درباره ایستگاه میر و سفینه‌هایی که به آن ملحق شده و یا بنا است بشود و سفینه‌هایی که رفته و برگشته‌اند، دادند. در داخل سفینه‌ها توضیحات خوبی درباره شرایط و لباس و غذا و ... فضانوردان ارائه شد.

در سالن دیگری دریک استخر عظیم آب که شرایط خلأ را  به وجود آورده‌اند، تمرین فضانوردان برای حرکت در خلأ را دیدیم. سپس فیلمی در همین مورد و موزه یوری گاگارینو مجسمه‌اش را دیدیم و نثار تاج گل انجام شد. به اقامتگاه برگشتیم.

توضیحات آقای دیکوف درباره انهدام موشک‌ها با قرارداد میان آمریکا و شوروی برای من جالب و عجیب بود. بعد از ناهار و استراحت مجدداً به کاخ کرملین رفتیم. دو جلسه متوالی با گورباچف داشتیم که اولی علنی و جمع‌بندی مذاکرات کمیته‌ها که مثبت بود و دومی خصوصی و نتیجه بررسی آن‌ها درباره همکاری تسلیحاتی و دفاعی بود. با خوشحالی اطلاع  دادند که دفتر سیاسی‌شان تصویب کرده که تمام خواسته‌های ما را بدهند: دادن میگ ۲۹، موشک سام ۵، تانک تی - ۸۰، موشک دریا به دریا و ... با تکنولوژی ساخت. درباره افغانستان که برای آن‌ها خیلی مهم بود و همچنین  درباره عراق هم توافق کردیم.

از بخشی از سالن‌ها و کلیساهای کرملین بازدید کردیم؛ جالب است. ازآنجا به ساحل رودخانه مسکو رفتم که به پنج دریای اطراف روسیه با کانال‌هایی که ساخته شده، مرتبط است. با کشتی می‌توانند از مسکو به همه این پنج دریا بروند. به اقامتگاه برگشتیم. استراحت مختصری شد و باز برای شرکت در ضیافت شام آقای گورباچف به کرملین رفتیم.

سر میز شام مذاکرات دوستانه خصوصی با گورباچف داشتیم. هر دو نطقی ایراد کردیم. او از رو خواند، ولی من بدون نوشته نطق ایراد کردم؛ گرچه متنی تهیه شده بود، ولی متن فارسی را نیاورده بودند و متن روسی توزیع شده بود؛ از نمونه‌های ناشیگری دیپلمات‌هایمان. صحبت‌های بدون نوشته‌ام موردتوجه قرار گرفت.

شب به اقامتگاه برگشتیم. در راه از متروی مسکو دیدار و دو ایستگاه را در مترو حرکت کردیم؛ جالب است.  سپس پیاده از میدان سرخ بازدید انجام شد. ساعت ده ونیم نماز مغرب و عشاء را خواندم و خوابیدم. آقای محسن رضایی آمد و درباره مذاکره فردا با نظامیان شوروی مشورت کرد. عفت امروز با خانم گورباچف ملاقات داشت؛ راضی است.