خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
یکشنبه 17 شهریور 1364 22 ذیحجه 1405 8 SEPTEMBER 1985
آقای [علی] شمخانی [قائم مقام فرمانده کل سپاه پاسداران] صبح زود به منزل آمد و طرح عملیات محدود در هور را توضیح داد. طرح خوبی است. او درخواستهایی از امکانات ارتش داشت و نامههائی برای اقدام آورد که از امام اجازه تاسیس نیروی هوایی و دریایی برای سپاه و تفویض اختیارات فرماندهی خواسته بودند. او توصیه کرد به آقای محسن رضایی بگویم که خودش به منطقه عملیات قادر برود و نیروهای سپاه را - که برای عملیات دیگری تجهیز شدهاند - در احتیاط همین عملیات قرار دهد.
به مجلس رفتم. همسر شهید [جواد]فکوری آمد و برای ارز فرزندشان و سند منزلی که زمین آن را از بنیاد مسکن گرفتهاند، کمک خواست. آقای مردی مسئول [ساخت] نیروگاه شهید رجائی آمد و از عدم همکاری وزارت نیرو گله کرد. آقای [مصطفی]ایزدی مسئول قرارگاه حمزه آمد و نظر داد که ترجیح دارد عملیات قادر را تقویت کنیم؛ شبیه همان نظر صبح آقای شمخانی.
آقای دکتر یاریگرروش مسئول [سازمان] بهزیستی آمد. گزارشی از کار سازمان در خصوص بچههای بی سر پرست، معتادان، روسپیان، ولگردان و ناتوانها داد. گفتم به فکر ساختن اردوگاه با کار خود معتادان و... باشند. عصر آقای [مصطفی] ترابیپور آمد و از عدم پیشرفت در قرار داد [خرید سلاح] با چین گفت و گزارش جلسه سپاه و نیروهای دریایی و هوایی برای عملیات در خلیجفارس را داد.
خانواده شهدای کمیتههای انقلاب آمدند. برای آنها مفصلا صحبت کردم. در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. در این جلسه ضوابطی برای ابقاء یا تعطیل دفاتر حزب تصویب شد. شب با آقای خامنهای درباره جنگ و دادن سلاح به لیبی در مقابل سه رصد موشک سام مذاکره کردیم. محسن رضایی خبر داد که امشب، عملیات آغاز میشود. آخر شب نامهای از صیاد رسید که احتمال شروع عملیات قادر را ساعت دوازده شب گفته بود.