سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع خانواده شهدای کمیته‌های انقلاب

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع خانواده شهدای کمیته‌های انقلاب

  • یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۶۴

بسم الله الرحمن الرحیم
از این محبتی که فرمودید و به مجلس شورای اسلامی آمدید، تشکر می‌کنم. این حق شماست که ما شما را در منزلتان زیارت کنیم ولی شرایط فعلی چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. امیدواریم روزی باشد که ما بتوانیم وظیفه‌مان را انجام دهیم و به هر حال از محبت شما ممنون هستم. اینجا یعنی مجلس، منزل خود شماست. پیش از اینکه مربوط به ما باشد، مال صاحبان اصلی انقلاب است و خانه مردم است. ما مردمی بهتر از شما خانواده شهدا و صالحتر از شما نداریم و هیچ کس نیست در ایران که بیشتر از خانواده‌های شهدا، نسبت به انقلاب و مراکز انقلاب صاحب حق باشد. برای اینکه سرمایه‌گذاری که برای انقلاب شده سرمایه اصلی‌اش نیروهای اسلامی و خانواده‌های مقدس بوده و بقیه خدماتی هم که شد، خدمات ارزنده هست اما هیچ وقت ارزش خون شهید و جان شهید را ندارد.
این مسأله از قدیم همیشه در تحلیل‌ها برای سیاستمداران و جامعه شناسان تجربه بوده و روشن شده و هیچ جریانی و هیچ مکتبی در تاریخ باقی نمانده، مگر با ارزش خونهایی که در راه مکتبش ریخته شده، یعنی وقتی که پای خون در کار آمد، قضیه جدی می‌شود و صاحبان خون دیگر ول کن نیستند.
اوایل انقلاب که انقلاب را شروع کرده بودیم، مثلا حدود 25 سال پیش تازه مبارزه شروع شده بود در قم، امام اعلامیه‌ای صادر کرده بودند و طلبه‌ها در قم، سخنرانیهایشان را آغاز کرده بودند. روزی یکی از وعاظ را گرفتند. تا آن روز کسی را نمی‌گرفتند و رژیم سخت برخورد نمی‌کرد. وقتی که ما خدمت امام رفته بودیم، کسی خبر آورد که فلان واعظ را گرفتند. مرحوم انصاری یکی از وعاظ قدیمی قم بود. امام فرمودند: مبارزه جدی شد و این وسیله خوبی است برای ضربه زدن به رژیم. یعنی اولین نقطه خشونت رژیم بازداشت یک واعظ بود. من حالا نمی‌دانم واقعآ بازداشت شده بود یا همین طوری خبر آوردند. این در نظر امام نشان جدی شدن مبارزه بود. وقتی که به خون رسید، یعنی انسانهای شریفی خونشان را تقدیم کردند، آنگاه مطالبه جدی می‌شود.
آدم یک جایی چیزی را سرمایه‌گذاری کرده که سرمایه‌اش را حاضر نیست از دست بدهد و باید دنبال سرمایه‌اش باشد. سرمایه گاهی مال و این قبیل چیزهاست. آدم می‌گوید اگر از دست رفت، می‌رود یک چیز دیگری تهیه می‌کند. تازه همانهایی که سرمایه‌گذاری مالی می‌کنند، علاقمند می‌شوند به جایی که سرمایه‌گذاری کردند. هر قدمی که در انقلاب ما پیش می‌رفتیم و شهیدی در این راه می‌دادیم، محسوس بود که جمهوری اسلامی دارد پا می‌گیرد و دشمن از پا در می‌آید. وقتی که پانزده خرداد اتفاق افتاد و جمعی از مردم شهید شدند، تفسیرها این بود که این نهضت اسلامی آرام نمی‌گیرد و رژیم باید جواب این خونها را بدهد و از عهده آن بربیاید. در برابر خون آن انسانهای شریفی که در خیابانها در خون غلتیدند، رژیم چه جوابی خواهد داد؟
این اواخر که حالا شما بیشتر یادتان است، خصوصاً جوانهای سال آخر مبارزه، همان طور که می‌بینید اثر گامهای مبارزه با خون شهدا تسریع پیدا می‌کرد، عده‌ای شهید می‌شدند و مراسم تشییع جنازه و مراسم هفتم و چهلم اینها گامها را بلند تر و سریع‌تر می‌کرد به طرف سقوط دشمن.
امروز که هفده شهریور است و ما در آن هستیم یکی از همان یوم‌الله‌هاست. یعنی وقتی که رژیم شاه قصاوتش را به اینجا رساند که میدان ژاله و کوچه‌های اطراف آن را با رگبار مسلسل به خون نشاند و مردمی را که اسلام می‌خواستند آن جوری به گلوله بست و خونها ریخت، امیدشان از نظام طاغوت پهلوی قطع شد. یعنی گفتند آن دیگر نمی‌تواند بماند. مخصوصاً وقتی دیدند مردم در همان صبح کشته‌ها را ول نکردند و ماندند توی صحنه تا کشته‌هایشان را بردارند و تا بیمارستانها، خودشان زخمیها را بردند و در بیمارستانها ماندند که زخمیها را معالجه کنند. اینها قبل از انقلاب بود.
از این همه مثال‌هایی که زدم خواستم بگویم که ارزش خون شهید و خاصیت آن این است که باز مانده‌های شهید چه باز مانده‌های فامیلی و چه بازمانده‌های فکری، کسانی که با شهیدی در مدرسه درس خواندند و در کارخانه کار کردند یا در بازار بودند و حتی کسانی که با آن شهید همسایه بودند و یا به هر نحوی آن شهید را می‌شناختند، اینها همه صاحب خون هستند و مطالبه این خون را می‌کنند. شما خانواده شهدا این مسأله را محسوس‌تر از من می‌توانید درک کنید. خانواده‌ای که وجدانش اجازه نمی‌دهد که این رابطه قطع شود و اگر بخواهد بی تفاوت شود و رابطه‌اش قطع شود و برخلاف انقلاب فکری کند در درون خودش یک نعره‌ای احساس می‌کند که سرش داد می‌زند، تو خون عزیزت اینجاست کجا می‌توانی بروی؟
این جمهوری اسلامی با این خونهای مقدس که بچه‌های شما در این راه دادند به این حد رسیده است. این قبرستانهایی که در سراسر ایران و در شهرها و در روستاها عزیزانمان را آنجا دفن کرده‌ایم و عکسهایی که بالای سر قبرها گذاشتند، آن مقبره‌ها همه حکم مکانهای مقدسی را دارد. مشهد چرا مرکز الهام است؟ یا اینکه در شهرری حضرت عبدالعظیم(ع) برای مردم تهران یک مکان معنوی است. مردم آنجا جان می‌گیرند. یک پدر شهید در یک کارخانه پرچم است و یک مادر شهید در یک محمله یک پرچم است. اینها همه یک جایی را مشخص می‌کنند و یک نماد هستند که مردم را به آنجا هدایت می‌کنند. بنابراین شهید دادن یعنی بهترین سرمایه‌گذاری را کردن و اینکه قرآن این قدر برای شهدا ارزش قائل است و در روایات ما این قدر برای آنها