خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363- کتاب به سوی سرنوشت
گلایه هادی خامنه ای از واعظ طبسی و هاشمی
تمام امروز را در منزل بودم و مطالعه بیشتر وقتم را پر کرد. قدم زدن در حیاط خانه و انجام بعضی از کارها با تلفن هم داشتم. ناهار را طبق معمول از دفتر امام آوردند. عصر و شب هم تلویزیون تماشا کردم. برنامههای سرگرمی نوروز، در مجموع نسبتاً خوب بود؛ هنرمندان دوران طاغوت، کمکم با انقلاب خو میگیرند.
آقای [محسن]رضائی از جبهه اطلاع داد که امروز هم دشمن، بمب شیمیائی به کار برده است. میخواست که آستان قدس [رضوی] برای کارهایشان، چند خانه در هویزه در اختیار آنها بگذارد. از طرف نمایندگان و وزارت کشور هم، درباره حوزههائی که بیش از تعداد مورد نیاز، نامزد ندارد، تلفنهای مکرر شد. گفتم ظاهر قانون، جواز انجام انتخابات است. از اول شب، باران شروع به باریدن کرد. گزارشهای تلکسها را آوردند؛ مطلب مهمی نداشت.
فائزه، آخر شب، تلفنی اطلاع داد که فردا با حمید به رفسنجان خواهند رفت. گفتم در آنجا اگر لازم دیدید، از شهربانی و یا سپاه بخواهید که برایتان محافظ بگمارند. آقای هادی خامنهای هم تلفن کرد؛ از حزب [جمهوری اسلامی] مشهد، آقای [عباس واعظ]طبسی [تولیت آستان قدس رضوی]، برادرش رئیس جمهور و کمی هم از من، گله داشت که در انتخابات از ایشان حمایت نکردهاند.