خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش
یکشنبه 17 مهر 1362
صبح زود به مجلس رفتم؛ گاهی خیلی زود میروم که خیابانها خلوتتر باشد. صبحانه را در مجلس خوردم. گزارشها را خواندم. خبر تازه جهانی، انفجار بمب در محل بازدید رئیس جمهور کره جنوبی در رانگون پایتخت برمه و کشته و مجروح شدن حدود شصت نفر از جمله چهار وزیر و یازده مقام عالی کرهای است و احتمال تحویل [هواپیماهای] سوپراتاندار به عراق. در جلسه علنی چند لایحه تصویب شد. در تنفس، مراجعات نمایندگان را طبق معمول پاسخ دادم. ظهر، برای تماشاچیان که معلولان انقلاب بودند، صحبت کردم.
در دفترم آقایان [غلامعباس]زائری و [عباس]متین نمایندگان بندرعباس آمدند و برای تعویض امام جمعه و مدیرکل نیرو حرف داشتند. گفتند برق در نیروگاه، سی ساعت قطع شده و مشکلاتی به بار آورده است. آقای [سیدتقی]خاموشی [نماینده تهران] آمد و درباره گرانفروشی کارخانههای تحت پوشش دولت گفت و پیشنهاد تاسیس موسسات ماشین آلات کشاورزی توسط صندوقهای خیریه قرضالحسنه و اجاره دادن آن به کشاورزان فاقد ماشین، برای پایین آوردن اجرت کار مخارج کشاورزی داشت. گفتم طرح خود را به شورای عالی اقتصاد بفرستد. آقای [منوچهر] متکی با خودش دکتر مروج از دانشگاه کمبریج لندن را آورده بود که پیشنهاد ترجمه آثار امام توسط مسلمانان دانشگاه را در مقابل تبلیغات سوء بهاییها و ضدانقلاب میداد. آقای [میراکبر غفاری] قرهباغ [نماینده ارومیه] از گران شدن سرسام آور گندم در آذربایجان و ضعف استاندار [آذربایجان غربی] و ضعف عملکرد حزب گفت.
عصر، جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] داشتیم و سپس شورای داوری حزب که در شورای داوری بیشتر بحث روی خط سوم و لزوم جذب چهرههای آن بود. دیر وقت به خانه آمدم. عفت کباب درست کرد؛ خوردم و خوابیدم. آقای حسین مرعشی با تلفن بیدارمان کرد که دزد به دفترش زده و چکهای امانتی را برده است. رسیدگی به آن را به فردا صبح موکول کردم.