خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
سهشنبه 9 اردیبهشت 1365 با زنگ تلفن سرهنگ ]مصطفی[ترابی ]مسئول دفتر مشاورت امام در ارتش[ بیدار شدم. اطلاع داد یک کشتی روسی حامل اسلحه برای کویت را برای بازرسی توقیف کردهاند. گفتم آزادش کنند. به دفتر آمدم. آقای محسن رضایی اطلاع داد دیشب در چهار محور در دریاچه نمک به عراق حمله کردهایم و موفق شدهایم و به اهداف رسیدهایم. در تنفس آقایان ]محمد[یزدی و ]احمد[آذری ]قمی[ و ]محمدعلی[موحدی کرمانی آمدند و درباره تشکیل واحد جدید "همکاری حوزه و دانشگاه" که از طرف جامعه اسلامی دانشگاهی و جامعه مدرسین ]حوزه علمیه قم[ و جامعه روحانیت مبارز ]تهران[ تشکیل شود، مشورت کردند. نگرانند متهم به لیبرالی و سرمایهداری شود. گفتم بهتر است قبلاً در شورای عالی انقلاب فرهنگی، اساسنامه و تشکیلات آن تصویب شود. مسئولان ورزش بانوان آمدند و درباره مسائل کار خود سئوال داشتند. به ستاد تبلیغات جنگ گفتم پیروزی دیشب را تبلیغ کنند. آقای ]حسن[فیروز آبادی ]معاون نخست وزیر در امور جنگ[ آمد و درباره نحوه تخصیص ارز برای سپاه و ارتش سئوال کرد. گفتم کمیسیون ویژهای تشکیل شود تا اولویتها را تعیین کنند.عصر برای صحبت در سمینار شهید مطهری، به دانشگاه تهران رفتم. اول شب به خانه رسیدم. در فکه، دشمن حمله کرده و در فاو ما حمله کردهایم.