خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۱- پس از بحران
دوشنبه 1 آذر 13616 صفر 1403 Nov. 22, 1982
تا ساعت هشت صبح مطالعه کردم. تا ظهر در جلسه علنی مجلس بودم. ظهر سرهنگ حاتمی آمد و از بیکاری گله کرد و کمک میخواست. مشکلات مدیریت خود را در دانشکده افسری توضیح داد. آقای غزالی فرمانده سپاه خراسان آمد و از نفوذ خط مجاهدین انقلاب اسلامی در سپاه و مطالبی از سمینار نمایندگان امام در سپاه گفت. نمایندگان آذربایجان غربی هم آمدند و از استاندار آنجا و آقای ]علی اکبر[ناطق نوری وزیر کشور به خاطر حمایت از استاندار شکایت داشتند، مصاحبه مطبوعاتی درباره مجلس خبرگان داشتم*.مسئولان سپاه پاسداران و صداوسیما برای رفع گلهها و انتظارات طرفین در دفتر من جلسه داشتند که دو ساعتی طول کشید. سپاه توقعات زیادی داشت و در نهایت قانع شد. ابتدا طلبکار بود و در خاتمه بدهکار شد ولی تفاهم برقرار گردید.آقای ]محسن[رضایی اطلاع داد که امروز صدامیها در جبهه عملیات محرم با گازهای اشک آور و شیمیایی حمله کردهاند و نیروهای ما کمی عقب نشستهاند ولی با حمله مجدد، عراقیها را عقب راندهاند. شروع حرکت خطرناکی است. بعث عراق دچار مشکلات جدی در جبههها شده است و حامیان مستکبرش هم ناراحتند. قاعدتاً هر کاری از دستشان برمیآید برای نجات صدام و جلوگیری از پیروزی ما کوتاهی نخواهند کرد. باید برای دفاع از این سلاح خطرناک فکری بکنیم. شب در دفتر کارم ماندم. به اخبار گوش دادم و گزارشها را خواندم. رئیس جمهوری برای شرکت در مراسم هفتم شهدای اصفهان به آن شهر رفتهاند و سخنرانی کردهاند.