مصاحبه آقای هاشمی با خبرنگاران داخلی پیرامون شرایط انتخاب خبرگان و جانشینی ولی فقیه و ...
س ـ به نظر شما شرایطی را که مردم باید در انتخابات خبرگان به آن توجه کنند چیست؟ و در این زمینه چه رهنمودی دارید؟
ج ـ شرایطی که برای خبرگان لازم است ، شورای نگهبان بررسی میکند و کسانی که ثبتنام کردهاند، در شورای نگهبان مطرح میشوند اگر آنها صالح شناخته شدند، صلاحیتشان اعلام میشود و درنتیجه آنها موردقبول هستند و مردم میتوانند به هر کدامشان که نظر داشتند، رأی بدهند.
س ـ با توجه به فرموده امام که شرکت در انتخابات مجلس خبرگان را یک تکلیف دانستهاند، بفرمایید که ضرورت تشکیل مجلس خبرگان چیست؟
ج ـ ضرورت تشکیل مجلس خبرگان در اصول مختلف قانون اساسی آمده است و در اصل مربوط به رهبری است. در نظام ما ولایت فقیه محور نظام است و حاکمیت واقعی بر عهده ولایت فقیه است و همه ارگانها مشروعیت خود را از رهبری میگیرند. مجلس خبرگان در شرایطی که رهبر از لحاظ توده مردم معلوم نباشد و اکثریت مردم روی کسی توافق نداشته باشند، حق و وظیفه تعیین رهبر را دارد، یعنی تعیین محور حکومت و نظام. شما الاَن ببینید که امام چه نقشی در جامعه و انقلاب ما دارند. در صورتی که ما رهبری مانند امام نداشتیم و یا اکثریت روی فرد خاصی اتفاق نظر نداشته باشند، مجلس خبرگان باید این فرد یا افراد را تعیین کند؛ یعنی مهمترین کار. گرچه بظاهر شغل بزرگی هم نیست اما وظیفهای بسیار مهم است. بنابراین مجلس خبرگان اهمیت خاصی دارد و برای افراد آن هم صلاحیتهای خاص و شرایط مهمّی در نظر گرفتهاند.
س ـ آیا وجه تشابهی بین مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان وجود دارد؟
ج ـ وجه تشابهشان این است که همه مینشینند و بحث میکنند و سپس رأی میدهند. مجلس خبرگان و مجلس شورا از طرف مردم انتخاب میشوند، اما مجلس خبرگان فقط برای تعیین رهبر است، در صورتی که مردم فردی را برای رهبری تشخیص نداده باشند و همچنین اگر رهبر یا یکی از اعضای شورای رهبری به علّتی در موردشان تردیدی پیش آید، مجلس خبرگان مسؤولیتش آغاز خواهد شد. وظایف مجلس خبرگان همین قدر خواهد بود. در دور اول قوانینش را شورای نگهبان تعیین کرده است و امام نیز امضاء کردند. وقتی که این مجلس تشکیل شد، قوانین مربوط به خود را خود تعیین میکند و در سال هم ممکن است یک یا دو بار تشکیل جلسه بدهد.
س ـ اخیرآ حضرت آیتاللّه طاهری امامجمعه اصفهان اظهار کردند بر آنچه که مردم بر امام امّت اتفاقنظر دارند، بر حضرت آیتاللّه منتظری منطبق است و بسیاری از شخصیتهای انقلاب نیز همین نظر را دارند، نظر شما چیست؟
ج ـ البته به نظر من چنین میآید که مردم در میان علما، توجّه بیشتری به آیتاللّه منتظری دارند. البته شما مسأله تقلید را با رهبری از هم جدا کنید یعنی ممکن است کسانی باشند بعد از امام در تقلید یک گونهای دیگر فکر بکنند، اما در رهبری سیاسی نظرشان روی آیتاللّه منتظری باشد. هرچند که ممکن است اکثریت نیز از ایشان تقلید کنند. من روی این جنبه نمیخواهم صحبت کنم. اگر تشخیص بقیه هم همین باشد و روی آیتاللّه العظمی منتظری اکثریت مردم توافق داشته باشند، دیگر مشکلی نمیماند یعنی مانند همین زمان خواهد بود که هیچ کس در تعیین امام نظری نداشت.امام را مردم انتخاب کردند و قانون اساسی هم همین مطلب را گفته است و آقای طاهری هم با توجّه به همین اصل از قانون اساسی میگوید که در زمان غیبت ولیعصر (عج) در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امّت بر عهده فقیه عادل، باتقوا، آگاه به زمان ، شجاع ، مدیر و مدبّر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند. ما هم تمام این صفات را در آیتاللّه منتظری میبینیم. بعد قانون اساسی میگوید: در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد، شورای رهبری که مرکب از فقهای واجد شرایط بالا است، طبق اصل 107 عهدهدار آن میشود.عینآ نظر ایشان هم همین بوده که اگر مردم، آیتاللّه منتظری را پذیرفته باشند، دیگر این امر به نظر خبرگان بستگی ندارد و اگر نه مجلس خبرگان باید نظر بدهد.
س ـ آیا مصوّبات مجلس خبرگان منجمله تعیین رهبر، از نظر انطباق با موازین شرعی و مفاد قانون اساسی باید به تأیید فقهای شورای نگهبان برسد یا خیر؟
ج ـ در قانون اساسی چنین مطلبی نیامده است. بله، برای مصوّبات مجلس شورای اسلامی موادی در قانون اساسی در نظر گرفته شده است و از طرف دیگر در حدود وظایف شورای نگهبان هم اشارهای به چنین چیزی نشده است. رویهای که شورای نگهبان در تصویب قوانین مجلس شورای اسلامی دارد، این است که کلیه مصوّبات منطبق بر قانون اساسی و شرع مقدس باشد و لذا از اینگونه موارد انحصار فهمیده میشود و معنای آن این است که برای مصوّبات مجلس خبرگان نیازی به تأیید فقهای شورای نگهبان نیست، لذا اگر با آن رویّه مصوبات مجلس شورای اسلامی و انطباق آن با قانون اساسی بفهمیم که چنین چیزی جایز باشد باید چنین قانونی به تصویب مراجع ذیصلاح برسد.
س ـ امام خمینی در کتاب ولایت فقیه فرمودهاند: «ولی فقیه تمامی اختیارات پیامبر (ص) را دارد». بنا بر اصل فوق، حقّ تعیین جانشین نیز برای ولی فقیه محفوظ است. با توجّه به واقعه غدیر خم، چرا در قانون اساسی این امر ذکر نشده است و از امام درخواست نمیشود تا صریحآ جانشین ذیصلاح خود را معرفی نمایند؟
ج ـ اولا قانون اساسی چنین چیزی را پیشبینی نکرده است و امام نیز قانون اساسی را امضاء فرمودهاند و فعلا این قانون معتبر است. ثانیآ امام تمایل دارند که مردم را از انتخاب رهبر محروم نکنند و مردم خود در انتخاب رهبرشان شریک باشند یا مستقیم یا غیرمستقیم و خود را ذیسهم بدانند و علاقهمند باشند. این مسأله بسیار اهمیّت دارد.بخصوص با وضع این حکم که اگر توده مردم فردی را پذیرفت، خبرگان هم نمیتوانند دخالت کنند، اعتمادی است که به مردم شده است و احترامی است که به افکار عمومی گذاشته شده است و این چیز بسیار خوبی است.
س ـ شما در نماز جمعه فرمودید «اگر مردم مرجعی را به عنوان رهبر قبول کنند، دیگر زمینهای برای تشکیل مجلس خبرگان وجود نخواهد داشت»؛ پس آیا برای انطباق شرایط رهبری که در قانون اساسی ذکر شده است، احتیاجی به خبرگان نخواهد بود؟
ج ـ نه، یعنی اگر خود مردم چنین کسی را تشخیص دادند مانند مقبولیت امام، دیگر مجلس خبرگان نمیتواند بررسی کند که آیا این مقبولیت صحّت دارد یا نه؟ این برای موقعی است که تردیدی پیش نیاید که رهبر شرایطی را که در قانون اساسی ذکر شده است دارد یا ندارد. در غیر این صورت مجلس خبرگان دخالت میکند.در هر صورت مجلس خبرگان باید باشد، زیرا قوّت قلبی برای مردم است و لشگری است برای حفظ جامعه و مردم مطمئن هستند که هیچ وقت در رابطه با مسأله رهبری اخلالی پیش نمیآید. میدانید در جامعهای که متکی بر ولایت فقیه است، هرگاه خلاî رهبری پیش بیاید، آن جامعه با دشواری روبرو خواهد شد. وقتی که ما مجلس خبرگان داشته باشیم، هیچگاه این نگرانی نخواهد بود. هنگامی که حادثهای پیش بیاید و موجب سرگردانی مردم شود، مجلس خبرگان به سرعت تشکیل جلسه میدهد و ظرف دو سه روز مسأله را روشن میکند.بنابراین تشکیل مجلس خبرگان کاری بسیار ضروری و لازم است چرا که حوادث را کسی نمیتواند پیشبینی کند. هرچند امیدواریم که به جز امام رهبر دیگری به خود نبینیم. گذشته از اینها، انتخاب خبرگان در زمان حیات امام موجب برخورداری این مجلس از یک قداست و پشتوانهای محکم خواهد شد.
س ـ آیا رسیدگی به متمّم قانون اساسی در چهارچوب کار مجلس خبرگان خواهد بود؟
ج ـ این مجلس خبرگان، در قانون اساسی نمیتواند دخالت کند. این مجلس خبرگان با آن مجلس قبلی فرق دارد.آن مجلس خبرگان قبلی کار مجلس مؤسسان را کرد. متأسفانه در قانون اساسی این پیشبینی نشده است که اگر نیازی پیش آمد که در قانون اساسی تغییری حاصل شود و متمم برایش نوشته شود، به عهده چه مرجعی باشد. این نقص هست لذا ما زمانی که بخواهیم متمم بنویسیم اول باید فکر بکنیم که این کار را به دست چه کسی بسپاریم؟ آیا مجلس مؤسسان تشکیل بدهیم؟ آیا مجلس شورای اسلامی در این مورد باید قانونی تصویب کند؟ یا اصلا این مسأله را امام باید حل کنند؟ معلوم نیست، باید در آینده فکری برای آن بشود. ولی فعلا مرجع نوشتن متمم قانون
اساسی معلوم نیست.
س ـ آیا حزب جمهوری اسلامی درباره کاندیداهای خود تصمیمی گرفته است؟ آیا همچون سابق با دیگر گروههای سیاسی ائتلاف خواهد کرد؟
ج ـ همانطور که میدانید این کار، یک کار کاملا تخصصی برای روحانیان است. حزب جمهوری اسلامی ضمن اینکه افراد اسلامشناس قابلقبولی در خود گنجانده، به عنوان یک حزب که پیکرهاش مردمی است، نخواسته در این امر دخالت و تصمیمگیری کند. لذا از اوّل کاندیدایی را به عنوان حزب تعیین نکردیم. امّا منتظریم افرادی که داوطلب شدهاند، اعلام شوند و نظر شورای نگهبان اعلام شود، آنگاه حزب جمهوری اسلامی در بین اینها از کسانی که بیشتر مورد اعتمادش هستند، حمایت کند. منتها کاندیدایی تعیین نمیکند و این امر را به عهده روحانیت گذاشته است. پس از اعلام اسامی، جلسات حزب تشکیل میشود و در آنجا رسیدگی میکنیم و کسانی را که اعضای حزب صلاح بدانند، همانند دیگر مردم که حق انتخاب دارند، برمیگزیند و نظر خود را خواهد گفت.
س ـ همانطور که استحضار دارید عمر مجلس خبرگان هشت سال است و در این مدت طولانی احتمال فوت یا تغییرات عقیدتی ـ سیاسی نمایندگان انتخابشده هست. به نظر شما چه پیشبینیهایی را در این زمینه باید کرد؟
ج ـ شما چرا این فرض را در نظر میگیرید ؟ انشاءالله خداوند ایشان را حفظ کند. اگر پیشآمدی رخ داد مانند مجلس شورای اسلامی افراد دیگری انتخاب خواهند شد. بنابراین مسأله خاصی نیست. قوانینش را خود خبرگان تعیین خواهند کرد.
س ـ با توجّه به موج استقبالی که از انتخابات قبلی شد، استقبال از انتخابات مجلس خبرگان و میاندورهای مجلس شورای اسلامی را از طرف مردم چگونه میبینید؟ با توجّه به شناختی که مردم بایستی از این افراد در این مدّت کم داشته باشند.
ج ـ اوّلا مدّت کم نیست ، بالاخره ده - پانزده روز وقت برای شناسایی و معرفی میگذاریم. ثانیآ اینهایی که کاندید میشوند اکثرآ کسانی هستند که شناختهشده هستند. آدمهای معمولی نیستند. اشخاصی هستند که جزء علما و فقها و گویندگان هستند و عمری در خدمت این مردم بودهاند. در حوزههای انتخابی حتّی بچهها هم آنها را میشناسند!هنگامی که فهرست اسامی منتشر شد، خواهید دید اکثریت ایشان در بین مردم معروفند و لااقل در حوزه انتخابیشان شناختهشده هستند. در همین تهران شما عدّهای از علما را در طی این چند سال میشناسید و از مواضعشان آگاه هستید. قاعدتآ در این گونه انتخابات افراد گمنام از حوزهای معرفی نمیشوند.
س ـ آیا مجلس خبرگان در بدو تشکیل، وظیفهاش را که تعیین رهبری است، انجام میدهد یا اینکه در صورت نیاز رهبر را تعیین میکند؟
ج ـ مجلس خبرگان الان یک نهاد احتیاطی است، یعنی یک چیزی به عنوان قوّت قلب مردم تا در تاریخ و آینده ما اگر حوادثی پیش آمد، در امر رهبری پیش نیاید. در آینده از چند حال خارج نیست، مطلوبترین حالت این است که امام انشاءالله بمانند و این نسل و نسل آینده هم از رهبری ایشان استفاده کنند. حالت دوم اینکه اگر خدایناکرده ایشان نباشند، باز مردم خودشان رهبر بعدی را تشخیص بدهند. باز هم مجلس خبرگان کاری ندارد. حالت سوم این است که مردم تردید داشته باشند. چند نفر باشند که صلاحیت و مرجعیت و رهبریشان ظاهرآ یکسان باشد و (البته رهبری غیر از مرجعیت است و رهبری چیزی اضافه بر مرجعیت دارد) اکثریت مردم تشخیص مستقیم نداده باشند و اینجا است که مجلس خبرگان تشکیل میشود و به این امر رسیدگی میکند. در این صورت دو حالت پیش میآید: یک حالت اینکه اکثریت خبرگان به یک فرد رأی بدهند، باز یک رهبر خواهیم داشت و یا اینکه روی یک گروه سهنفری یا پنجنفری نظر خواهند داد و آن وقت شورای رهبری خواهیم داشت.