خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»

خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»

در خطبه دوم صدای انفجار بلند شد؛ اما به صحبت هایم ادامه دادم.

  • جمعه ۵ شهریور ۱۳۶۱

جمعه ۵ شهریور   

 چون عفت و فاطی ساعت سه و نیم صبح بایستی برای رفتن به مکه از خانه بیرون بروند، تقریباً تا ساعت ۴ صبح نخوابیدم، بعد از نماز صبح تا ساعت ۸ خوابیدم. برای خطبه‌های نماز جمعه مطالعه کردم. آقای [ محسن] دعاگو، معاون وزارت آموزش و پرورش آمد و راجع به اختلافات با آقای مظفری نژاد و نجفی علمی و... که کنار گذاشته شده‌اند، توضیحاتی داد.

در حین خواندن خطبه‌های جمعه صدای انفجار مهیبی بلند شد و توپ‌های ضد هوایی تهران مشغول غرش و شلیک شدند. خطبه را ادامه دادم و مردم خم به ابرو نیاوردند. از بیت امام و دفتر رئیس جمهور اطلاع دادند که زودتر نماز را تمام کنم، ولی تقریباً به طور عادی تمام کردیم. بعد گفتند هواپیمای میگ ۲۵ عراق در ارتفاعات بالا دیده شده و تحت تعقیب قرار گرفته، درحین فرار دیوار صوتی را شکسته که به صورت انفجار شنیده شده است. عصر در منزل ماندم.