خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی دیدگاه هاشمی در مورد حضور روحانیت در امور اجرایی کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی دیدگاه هاشمی در مورد حضور روحانیت در امور اجرایی کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

  • چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۵۷

دیدگاه هاشمی در مورد حضور روحانیت در امور اجرایی کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامیتاریخ 0/9/1357      در مورد حضور روحانیت در امور اجرایی، تفکر امام، از آغاز شروع نهضت، این بود که روحانیت در کار اجرایی کمتر شرکت کند و فقط ناظر و پشتوانه امور باشد. ایشان، حضور روحانیت را در شورای انقلاب که متشکل از روحانیون و غیر روحانیون بود، کافی می‌دانستند. مخالفتشان با کاندیداتوری شهید بهشتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز برپایه همین نظر بود. البته ایشان معتقد بودند حضور روحانیون در دستگاه قضائی مسأله دیگری است، چون قاضی باید مجتهد باشد و در دادگاههایی هم که بعد از پیروزی انقلاب تشکیل دادند، از اهل علم و صاحب نظران روحانی استفاده کردند؛ حتی به قضات غیر مجتهد، با اجازه خاص و با تاکید بر نظارت و حضور روحانیت بر کارهای آنها مسئولیت دادند.     این فکر، فکر ما هم بود و کما بیش، همه این را قبول داشتیم. ما هم نمی‌خواستیم وارد کارهای اجرایی شویم، فکر می‌کردیم در شورای انقلاب هستیم و بعدآ هم اگر شورا نباشد و اگر لازم باشد، به مجلس می‌رویم. برای این فکر هم دلایل متعددی وجود داشت که یکی از آنها عدم ارتباط مستقیم تحصیلات و تجربیات ما با کارهای اجرایی و دیگری جلوگیری از خدشه دار شدن وجهه اجتماعی و مردمی روحانیت در جامعه بود.     این فکر تا زمان پیروزی انقلاب و حتی در چند ماهه اول بعد از پیروز با ما بود. اما با مشخص شدن ضعفها و سستی‌های متصدیان امور اجرایی کشور و دولت موقت، که عمدتآ از جمعیت‌های ملی‌گرا بودند، حضور تدریجی روحانیون در مسائل اجرایی شکل جدی‌تر به خود گرفت و حتی مشخص شد که در بعضی از جاها، بدون استفاده از حضور و نفوذ روحانیت، امکان پیشرفت کارها وجود ندارد.     همان طور که گفتم خود من وقتی در وزارت کشور مسئولیت پیدا کردم و با توقعات و انتظارات مردم از مسئولان اجرایی، آشناتر شدم، دیدم اگر می‌خواهیم انقلاب بماند و به راه اصیل و اصلی خود برود، باید روحانیت وارد امور اجرایی شود. زیرا از یک طرف اگر روحانیت می‌خواست در موضع ناظر که حق قانونی هم نداشته باشد، نقش ایفا کند و فقط به نصیحت کردن و امر به معروف و نهی از منکر بپردازد، آنها که بر سر کار بودند، این را تحمل نمی‌کردند و سرانجامی جز درگیری واختلاف نداشت. از طرف دیگر مردم هم کناره‌گیری روحانیون از مسائل اجرایی را از ما نمی‌پذیرفتند، زیرا مردم به اتکای روحانیت و اعتماد و اطمینانی که به آنها داشتند، وارد مبارزه شدند و پشت سر روحانیت در تظاهرات و اعتصاب‌ها شرکت و جانفشانی کردند، حالا چطور می‌توانستند بپذیرند که ما مسائل آنها را به دست کسانی بدهیم که بسیاری از آنها را اصلا نمی‌شناختند واطلاعی هم از فکر و اندیشه آنها نداشتند و علاوه بر اینها در نظر بعضی‌ها این یک نوع خودخواهی بود که به خاطر وجیه‌المله ماندن، زیر بار مسئولیت‌های مشکل‌دار که نیاز به پاسخگویی دارد، نرویم.     به هر حال با گذشت زمان و با رو در رو شدن با واقعیت‌های اجتماعی، امام نیز کم‌کم نظرشان عوض شد و فرمودند که ما به این شکل، به اهدافمان نخواهیم رسید. تعبیرشان این بود که ما اشتباه کردیم، زیرا نمی‌شود که ما حکومت اسلامی داشته باشیم و افراد اسلام‌شناس را از تصدی امور مهم منع کنیم.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری