تفسیر قرآن
  • صفحه اصلی
  • تفسیر قرآن
  • تفسیر آیات قرآن کریم – سوره أحزاب – آیه 19 – کتاب تفسیر راهنما – تألیف آیت الله هاشمی رفسنجانی

تفسیر آیات قرآن کریم – سوره أحزاب – آیه 19 – کتاب تفسیر راهنما – تألیف آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • نزول آیه ( مدنی )
  • سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۸

أَشحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذی یُغْشَی عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُم بأَلْسنَةٍ حِدَادٍ أَشحَّةً عَلَی الْخَیْرِ أُوْلَئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیرًا

در حالی که نسبت به شما بخل میورزند پس وقتی که ترس بیاید، آنان را می بینی به سوی تو می نگرند در حالی که چشمانشان می گردد; مانند کسی که بیهوشی مرگ بر او مستولی می شود. پس وقتی که ترس برود با زبان هایی تیز به شما آزار می رسانند در حالی که بر مال حرص میورزند. اینان ایمان نیاورده اند بدین سبب خدا اعمالشان را تباه کرده است و این بر خدا آسان است.

 

1 - منافقان، از هر نوع کمکی به جهاد مسلمانان، خودداری می کردند.

 

و لایأتون ... أشحّة علیکم

«أشحّة» اگر چه در لغت، به معنای بخل آمده است، اما استعمال مجازی آن در منع از کمک و یاری و اعانت نیز آمده است. برداشت بالا، با عنایت به استعمال مجازی آن است.

 

2 - کم شرکت کردن منافقان در جبهه جهاد مسلمانان، به خاطر بخل آنان به مسلمانان بود.

 

لایأتون البأس ... أشحّة علیکم

«أشحّة» جمع «شحیح» است. «شح» ـ ریشه أشحّة ـ در لغت، به معنای «بخل حریصانه» است (مفردات راغب). لازم به ذکر است که «أشحّة» حال برای ضمیر فاعلی فعل «یأتون» در آیه پیشین است.

 

3 - منافقان مدینه، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب، به قدری می ترسیدند که چشمان شان بی اختیار، به چرخش می افتاد.

 

فإذا جاء الخوف رأیتهم ینظرون إلیک تدور أعینهم کالذی یغشی علیه من الموت

مراد از «الخوف» به قرینه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است که برای منافقان بسیار ترس آور بود.

 

4 - منافقان مدینه، از شدت ترس از جنگ، شبیه محتضر می شدند.

 

فإذا جاء الخوف رأیتهم ینظرون إلیک تدور أعینهم کالذی یغشی علیه من الموت

 

5 - منافقان مدینه، حضور در جبهه جهاد را، مساوی با کشته شدن و از بین رفتن تلقی می کردند.

 

فإذا جاء الخوف رأیتهم ینظرون إلیک تدور أعینهم کالذی یغشی علیه من الموت

این که آیه بیان می کند که آنان، با شنیدن خبر جنگ، به حال احتضار درمی آمدند، حکایت از این نکته می کند که منافقان مدینه وقوع جنگ و شرکت در جبهه جهاد را مساوی با کشته شدن تلقی می کردند.

 

6 - دشواری ها و سختی ها، شخصیت نهفته انسان را بروز می دهد.

 

فإذا جاء الخوف رأیتهم ینظرون إلیک تدور أعینهم کالذی یغشی علیه من الموت

 

7 - عارض شدن مقدمات مرگ، انسان را از حالت عادی خارج می کند.

 

تدور أعینهم کالذی یغشی علیه من الموت

 

8 - ممکن است که حرکت چشم های انسان، از حالت درونی او تأثیر بپذیرد.

 

فإذا جاء الخوف ... تدور أعینهم

 

9 - حالت روانی مانند ترس، برخی از حواس انسان را، از سیستم عادی خارج می سازد و حرکت آن را غیر متعادل می سازد.

 

فإذا جاء الخوف ... تدور أعینهم

 

10 - پیامبراکرم(ص)، شخصیتی محوری و تصمیم گیر در مدینه بود.

 

ینظرون إلیک

آوردن جمله «ینظرون إلیک» در لابه لای جمله ای که در صدد بیان وصف آشفتگی منافقان، به هنگام شنیدن خبر جنگ است، نشان دهنده این واقعیت است که آنان، از این جهت به پیامبر(ص) نگاه می کردند، تا رخصتی برای ترک جهاد به دست آورند و این، از موقعیت آن حضرت حکایت می کند.

 

11 - توجه زیاد منافقان مدینه، به پیامبر(ص) هنگام سختی و جنگ، به منظور دریافت نظر نهایی آن حضرت

 

فإذا جاء الخوف رأیتهم ینظرون إلیک

فعل مضارع «ینظرون» حکایت از تکرار نگاه می کند. اصل نگاه به آن حضرت هم، به قرینه مقام ـ که وضعیت دشواری و سختی است ـ برای جلب نظر آن حضرت برای اِعلام آتش بس و یا آزاد کردن آنان از جنگ است.

 

12 - منافقان مدینه، با برطرف شدن ترس از جنگ، با زبانی تند و گزنده، به مسلمانان طعنه می زدند.

 

فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنة حداد

«سلق» (مصدر «سلقوا») به معنای «مغلوب کردن و به زمین زدن چیزی با قهر و غلبه» است (مفردات راغب). «حداد» (جمع «حدید») به معنای «تیز» است.

 

13 - منافقان مدینه، فاقد ثبات روانی بودند و موضع گیری شان، تابع مساعد بودن فضا و جو بود.

 

و إذ قالت طائفة منهم یـأهل یثرب لامقام لکم فارجعوا ... فإذا جاء الخوف ... تدور أعینهم... فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنة حداد

 

14 - منافقان مدینه، در سختی و آسایش، به مسلمانان، بخل میورزیدند.

 

و لایأتون البأس إلاّ قلیلاً . أشحّة علیکم ... فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنة حداد أشحّة علی الخیر

 

15 - منافقان مدینه، افرادی کمْ کار و پرگو بودند.

 

و لایأتون البأس إلاّ قلیلاً ... فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنة حداد

 

16 - انسان، موجودی است که حالت های درونی متضادی، بر او عارض می شود.

 

فإذا جاء الخوف ... فإذا ذهب الخوف

 

17 - رفتار انسان ها، تابعی از عوارض درونی آنان است.

 

فإذا جاء الخوف ... ینظرون إلیک تدور أعینهم ... فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنة حداد

 

18 - تأثیر گزندگی زبان، به حدّی است که ممکن است حریف را، کاملاً مغلوب کند.

 

سلقوکم بألسنة حداد

 

19 - منافقان مدینه در کار خیر، بخیل بودند.

 

أشحّة علی الخیر

 

20 - بخل، ناشی از انگیزه ضربه زدن به طرف مقابل است.

 

و لایأتون البأس ... أشحّة علیکم ... سلقوکم بألسنة حداد أشحّة علی الخیر

«أشحّة» نخست، حال برای ضمیر فاعلی «لایأتون البأس» و «أشحّة» دوم، حال برای ضمیر فاعلی «سلقوکم» است. بنابراین، دلالت می کند که نیامدن منافقان به جهاد، به خاطر بخلِ به آنان بوده و زبانْ درازی آنان به مؤمنان، به هنگام بر طرف شدن خطر جنگ نیز به همان خاطر بوده است. چنین رفتاری، چیزی جز قصد آسیب زدن به مؤمنان نیست.

 

21 - منافقان مدینه، به اسلام، ایمان نیاوردند.

 

أُولـئک لم یؤمنوا

 

22 - خداوند، همه اعمال خیر منافقان را حبط می کند.

 

فأحبط اللّه أعمـلهم

 

23 - بی ایمانی، باعث حبط عمل صالح می شود.

 

أُولـئک لم یؤمنوا فأحبط اللّه أعمـلهم

 

24 - رفتارهای بیمارگونه منافقان مدینه، ناشی از بی ایمانی آنان بود.

 

أشحّة علیکم فإذا جاء الخوف ... تدور أعینهم ... فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنة حداد ... أُولـئک لم یؤمنوا

 

25 - حبط عمل صالح غیر مؤمنان، بر خداوند، آسان است.

 

فأحبط اللّه أعمـلهم و کان ذلک علی اللّه یسیرًا

در صورتی که مشارالیه «ذلک» اِحباط باشد، نکته یاد شده به دست می آید.

 

26 - رفتارهای بیمارگونه منافقان مدینه، امری پیش پا افتاده بود و نمی توانست مشکلی ایجاد کند.

 

أشحّة علیکم ... سلقوکم ... و کان ذلک علی اللّه یسیرًا

احتمال دارد مشارالیه «ذلک» حال و وضع منافقان مدینه، یعنی تلاش آنان برای بازداشتن مسلمانان از شرکت در جهاد و آزار زبانی شان باشد در این صورت، سهل بودن آن کارها برای خدا، به معنای این خواهد بود که آن تلاش ها، مشکلی ایجاد نمی کند و اموری سهل و پیش پا افتاده است.

احتضار

آثار احتضار 7

انسان

حالات روانی انسان 16

بخل

آثار بخل 2; عوامل بخل 20

ترس

آثار ترس 4، 9; ترس از جنگ 4

تشبیهات قرآن

تشبیه به محتضر 4; تشبیه منافقان مدینه 4

تعادل روحی

عوامل خروج از تعادل روحی 7

جهاد

آسیب شناسی جهاد 2; عوامل سستی در جهاد 2

چشم

تاثیر روان در چشم 8; عوامل چرخش چشم 3، 8

حالات روانی

نقش حالات روانی 9

حواس

عوامل مؤثر در حواس 9

خدا

افعال خدا 22، 25

خیر

بخل در خیر 19

رفتار

پایه های رفتار 18

زخم زبان

آثار زخم زبان 18

سختی

آثار سختی 6

شخصیت

عوامل ظهور شخصیت 6

طعن

آثار طعن 18

عمل

آسانی حبط عمل 25; عوامل حبط عمل 23

غزوه احزاب

قصه غزوه احزاب 3

کافران

حبط عمل کافران 25

کفر

آثار کفر 23، 24

مجاهدان

اجتناب از امداد به مجاهدان 1

محمد(ص)

رهبری محمد(ص) 10; محمد(ص) در مدینه 10

مسلمانان

طعن به مسلمانان 12

منافقان

بخل منافقان 1، 2; حبط عمل منافقان 22; منافقان و جهاد 1، 2

منافقان مدینه

بخل منافقان مدینه 14، 19; بینش منافقان مدینه 5; بی شخصیتی منافقان مدینه 13; پرگویی منافقان مدینه 15; ترس منافقان مدینه 3، 4; چرخش چشم منافقان مدینه3; روش برخورد منافقان مدینه 13; طعن منافقان مدینه 12; عمل منافقان مدینه 24، 26; کفر منافقان مدینه 21، 24; کم کاری منافقان مدینه 15; منافقان مدینه در سختی 11، 14; منافقان مدینه و جهاد 5; منافقان مدینه و غزوه احزاب 3; منافقان مدینه و محمد(ص) 11

 

صوت

تصاویر ضمیمه