دیدارها
  • صفحه اصلی
  • دیدارها
  • دیدار جمعی از روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه

دیدار جمعی از روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه

در آغاز این دیدار، ابتدا چند تن از حاضرین سؤالات متعددی درباره مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، ارزشی و اخلاقی و به شکل جزئی‌تر سیاست خارجی، یارانه‌ها، صادرات و واردات، افزایش فساد اداری و اقتصادی، گسترش دروغ‌های رسمی و... پرسیدند و در پایان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در سخنانی گفتند:

  • دوشنبه ۲ آبان ۱۳۹۰
جمعی از روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه سراسر کشور با حضور در دفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با ایشان دیدار، بحث و گفتگو کردند.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله

خدمت آقایان و خانم‌ها خوش آمد می‌گویم. من الان یک محدودیتی دارم و از من بپذیرید که نمی‌توانم به بعضی از سؤالات شما جواب بدهم. معمولاً تا به حال این‌گونه نبودم، وقتی که مصاحبه‌ای داشتم، به همه سؤالات جواب می‌دادم. البته ما قرار مصاحبه نداشتیم که به صورت سؤال و جواب باشد و جلسه ما به شکل طبیعی به سمت پرسش شما و لابد پاسخ من می‌رفت. نظر من این بود که دیدگاه‌های اصحاب رسانه را بشنوم، برای اینکه بتوانم در مواضع خودم، آنها را درنظر بگیرم. از چند سؤالی که مطرح کردید و نکاتی هم که در آن سؤال‌ها بود، خیلی چیزها فهمیدم.

اولاً بگویم که اولویت من به خصوص در این مقطع، این است که هر چه می‌توانیم از تفرقه، دعوا، طرد و عوامل کینه ساز خودداری کنیم و آن مقدار که مقدور است، اتحاد جامعه را حفظ کنیم. شما به عنوان ارباب رسانه اهمیت آن را در این شرایط می‌دانید و این نکته بسیار مهمی است.

ما در این سالهایی که با تهاجم‌هایی از طرف استکبار و ارتجاع مواجه بودیم، این‌گونه نبود. این بار یک دفعه با چند موضوع هماهنگ شروع کردند. مسئله هسته‌ای، مسئله ترور، مسئله حقوق بشر و مسئله موشکی را در کادر آوردند و روی آن برنامه‌ریزی کردند. تهدیدهای خیلی جدی هم در کنارش هست که می‌بینید.

نباید همه اینها را جنگ روانی فرض کنیم. البته ممکن است جنگ روانی باشد و برای تضعیف روحیه مردم و مسئولان باشد. انسان نمی‌تواند بگوید که حتماً تصمیم بدتری دارند. اما وقتی که محتمل قوی باشد، ما در مبانی فقهی، آنجایی که محتمل قوی است و احتمال هم ضعیف است، حکم می‌دهیم که باید مثل احتمال قوی با آن برخورد کنیم. چون قضیه، قضیه کمی نیست.

اینکه اینها یک دفعه همه را هماهنگ کردند و همه عملیاتی شده است و سوابق را هم می‌دانیم. لذا واقعاً مصلحت نمی‌دانم که به هیچ نحو ما در جامعه خودمان درگیری، نزاع و اختلاف ایجاد کنیم. البته اختلاف در مباحث عیبی ندارد. اگر ما این رشد و ادب گفتمان و گفتگو را داشتیم، خیلی خوب بود اینکه همیشه عین گروه‌ها، بحث‌ها و استدلال‌ها و نقد و جواب باشد، چون مردم باسواد و مطلع می‌شوند. اما عیب آن در جامعه ما این است که فوری به دعوا، اتهام‌پراکنی و بدنام کردن همدیگر تبدیل می‌شود و خیال می‌کنند که باید استدلال با این راهها به خورد جامعه داده شود.

ما یک دستور داریم که می‌گوید: «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» وقتی حرفی را می‌شنویم، باید به محتوای حرف توجه کنیم. اینکه برای گوینده، مسائل را درست کنیم و بگوییم که معیوب است، طبعاً بی‌تأثیر نیست. اما جواب نمی‌دهد. واقعاً باید همیشه بحث و گفتگوی سازنده داشته باشیم.

الان من شرایط را به گونه‌ای می‌بینم که هر حرف حقی هم که انسان به صورت بدیهی مطرح می‌کند، یک دفعه یک موج و اختلاف جدید را برای مردم درست می‌کنند. این کار خیلی بد است و جامعه را از تکامل نگه و باز می‌دارد. این عیبی در رسانه هاست. یکی از توصیه‌های من این است که شما صبر کنید و با استدلال، منطق، مؤدب و بدون زدن انگ به کسی، حرف را نقادی کنید که آیا درست است یا درست نیست. یک نکته این است.

الان من برای هر یک ازسؤالات شما می‌توانم یک فصل طولانی حرف بزنم، اما مصلحت نمی‌دانم. دو، سه سال قبل کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان به اینجا تشریف آوردند و جلسه‌ای را با من داشتند و گفتند که ما احساس می‌کنیم بین شما و آقای احمدی نژاد اختلاف جدی است و می‌خواهیم بفهمیم - هم از شما و هم از ایشان- اختلاف بر سر چیست؟ بعد هم وظیفه ماست که به رهبری منتقل کنیم که ایشان وظایفشان را انجام بدهند.

تقریباً دو ساعت و نیم برای آنها صحبت کردم. یکی از آقایان پرسیدند که الان شما منتقد هستید؟ گفتم: بله، من منتقد هستم. الان من در شیوه اداره کشور انتقاد دارم و از خیلی وقت است که انتقاد دارم. ولی این انتقاد مسئله‌ای نیست که من درست می‌گویم، شاید آنها درست کار می‌کنند و من نمی‌فهمم. این را می‌فهمم که انسان نمی‌تواند خودش را مطلق کند. ولی انتقاد دارم. آثارش را این روزها می‌بینید. طول کشید تا روشن شود که در بدنه مدیریت ما چه می‌گذرد. کم‌کم بعضی‌ها در حال بروز هستند.

در آن دو ساعت و نیم، حرف هایم را به صورت فهرست وار گفتم. به صورت تفصیل و مستدل نمی‌شد بگویم. آن حرف‌ها هم ضبط شد. آقایان با آقای احمدی نژاد هم صحبت کردند. البته من نمی‌دانم که مبسوط صحبت‌های آنها چه بوده است.

یک نفر از آنها که گاهی نزد من می‌آید، می‌گفت که ما هر چه گفتیم، ایشان گفتند که من قبول ندارم و به ما جوابی نداد. چون نمی‌دانم در آن جلسه چه گذشته، روی حرف‌های ایشان داوری ندارم. اما من روی عمل بحث می‌کنم.

شاید یک روزی همه آنها منتشر شود و شما از آن مطلع شوید. نظرات من در آنجا هست که این یک مورد است.

دوم اینکه یکی از آقایان گفتند که من کاملاً کنار هستم، این‌گونه نیست. بالاخره مجمع تشخیص مصلحت نظام یکی از جاهای اساسی و زیربنایی کشور است. در نظام‌هایی مثل نظام اسلامی که یک اصول ثابت دارند و در جریان عمل به مشکل برخورد می‌کند و زمان و مکان شرایط خاصی را به وجود می‌آورد، اگر بخواهم دگم برخورد کنیم، آنها پای‌بند جامعه می‌شوند و نمی‌گذارند جامعه حرکت کند.

امام با اصول اسلامی که در فقه خیلی موارد فتوا بر این اساس داده شده است، مجمع تشخیص مصلحت را مطرح کردند که یک اصل روشن در فقه ماست. یکی اینکه وقتی تعارض بین مصلحت و مفسده باشد، باید دنبال مصلحت رفت. صلاح و فساد. اگر دو مورد فاسد با هم تعارض داشته باشند، باید مصلحت اقوا را گرفت. اینها اصولی است که بر این اساس فتوا می‌دهند. خیلی از مسائلی که در کتاب‌های رساله می‌بینید، همین‌هاست.

ایشان با هوش خود این مسئله را در سطح سیاسی هم آوردند و برای تصمیات کلان، مجمع را تأسیس کردند. در مورد مواردی که از لحاظ قانون اساسی که اصل ثابت است و شرع که احکام ثابت است، اگر تعارض پیدا شد و در زمانی مصلحت غیر از آن بود، اعضای مجمع بتوانند این مورد را دور بزنند. البته تا زمانی که این مانع است.

ما در اینجا سیاست‌های کلی نظام را هم می‌نویسیم. بخشی از کار ما در مورد اختلاف هاست و آن هم داوری بین اختلاف مجلس و شورای نگهبان است. اما اساسی‌تر این است که در قانون اساسی آمده که سیاست‌های کلی نظام را باید مجمع پیشنهاد بدهد و رهبری نظر بدهند و بعد از نظر ایشان، ابلاغ شود. الان ما در اکثر موارد، سیاست‌ها را نوشتیم و خدمت آقا هم دادیم و ایشان هم بیش از نصف را ابلاغ کردند و یکی از مهمترین آنها، این سند چشم‌انداز 20 ساله و اصل 44 است که ما با تفسیر جدیدی با توجه به ذیل آن نوشتیم.

یکی از مسائل مهم من این است که آن سیاست‌ها تقریباً برعکس عمل می‌شود و یا اصلاً عمل نمی‌شود. با اینکه نظارت بر آنها هم وظیفه رهبری است.

شما به قانون اساسی نگاه کنید، اصل 110 می‌گوید که رهبری سیاست‌های کلی نظام را با مشورت با مجمع تشخیص مصلحت ابلاغ می‌کنند و نظارت بر اجرای سیاست‌ها بر عهده رهبری است که ایشان بر عهده مجمع گذاشتند و گفتند که چون شما با روح سیاست‌ها آشنا هستید، نظارت کنید.

اما اصلاً ابزار اجرایی در اینجا نداریم. یعنی نظرمان را می‌گوییم، اما هیچ کس توجه نمی‌کند و عمل نمی‌شود. سیاست‌های برنامه چهار را می‌بینید و قوانین آن هم همین‌طور است. سیاست‌های اصل 44 را هم می‌بینید. طبعاً انتقاد اساسی است. همان‌طور که گفتم، وظیفه رهبری است، منتها به ما محول شده است.

ما هم کمیسیون نظارت داریم و نظراتمان را می‌گوییم. گاهی بعضی‌ها را در قوانینی که می‌آید، به مجلس می‌گوییم و مجلس اصلاح می‌کند. اما وقتی که از مجلس عبور می‌کند و به پایین می‌آید، هر اتفاقی می‌افتد.

اگر این کار تا نقطه پایان درست عمل می‌شد، نظمی به کشور می‌داد. یکی از بحث‌های اساسی شما این است که الان تجربه‌های جامعه ما در گذشته در کجاها خودش را نشان می‌داد؟ اتفاقاً تجربه‌ها در همین سیاست‌ها، خودش را نشان می‌دهد.

تجربه‌ها در سیاست‌ها گنجانده می‌شود، اما در عمل از دست می‌رود. نمی‌خواهم الان وارد این بحث‌های اجرایی که اختلاف انگیز باشد، بشوم. به صورت کلی مسئله را به شما می‌گویم.

اگر هم منتقد هستیم، به خاطر بعضی از مسائل این‌گونه است که فعلاً آثارش را در جامعه می‌بینید و شما بیشتر از من لمس می‌کنید. چون شما در کوچه، بازار، جامعه و محفل‌های مختلف حضور دارید و درست می‌فهمید که چه اتفاقی در جامعه در حال رخ دادن است.

در هر روزنامه، جریده و ماهنامه‌ای یک فایل نیرومند از آنچه که باید باشد، وجود دارد. همان‌طور که گفتیم شما بیشتر از من می‌دانید و من می‌خواستم از زبان شما بشنوم.

الان اصل اولیه من در این مقطع این است که ما نباید در آستانه انتخابات عامل تنش در جامعه شویم. بعضی‌ها الان نجات خودشان را در تنش می‌دانند و فکر می‌کنند که با ایجاد تنش، مردم را مشغول می‌کنند. لذا ما نباید عامل تنش شویم و شما هم نشوید. الان تنش به نفع نظام و کشور نیست.

حقیقتاً الان جمهوری اسلامی در دنیا مظلوم است. شاید ما ایرانی‌ها اولین کشوری هستیم که مشروطه را آوردیم. ما اولین کشور منطقه هستیم که انقلاب مردمی را انجام دادیم. شاید در آن موقع هیچ یک از شما به صورت فعال در جامعه نبودید. انقلاب‌های قبل از انقلاب جمهوری اسلامی این‌گونه نبود. یا کودتا بود و یا به اشکال دیگری بود که می‌دانیم.

آن موقع که آقای قذافی انقلاب کرد، قهرمان شد. اما قهرمانی که به شیوه مردمی استفاده نکرد و تا آخر هم خیلی با مردم سروکار نداشت و کار خودش را می‌کرد. اما الان مردمش این‌گونه عمل کردند.

واقعاً جمهوری اسلامی در اینجا پیشتاز است. افتخار این حرکت مردمی برای تغییر نظام را جمهوری اسلامی دارد. ما خیلی کم هزینه دادیم. از سال 40 شروع کردیم و تا سال 57 با مقداری بازداشت و تعدادی هم شهید توانستیم هم رژیم بسیار سفّاک و وابسته پهلوی را از صحنه بیرون کنیم. آمریکایی‌ها و غربی‌ها حقیقتاً در اینجا به صورت وسیع در همه قسمت‌ها بودند و کلید نقاط حساس دست آنها بود، دست همه آنها قطع شد. این کار را مردم کردند. خیلی آسان‌تر از آنچه که انقلاب‌های بهار عرب انجام می‌دهد، پیروز شدیم. بعد هم یکی از کارهای بزرگ ما این بود که بعد از پیروزی که ادامه کار خیلی سخت بود، توانستیم دوران تثبیت را پشت سر بگذاریم. انشاءالله کشورهای عربی به خوبی بتوانند کشورهایشان را اداره کنند.

کم کم متوجه می‌شویم که چه مشکلاتی بعد از انقلاب‌های مردمی برای مردم پیش می‌آید. البته نقش امام بسیار مهم بود. دوران تثبیت داشتیم که تقریباً دو سال گرفتار بودیم. جنگ داشتیم که هشت سال گرفتار بودیم. بعد هم همه چیز خراب شده بود. دوران سازندگی را داشتیم که به خوبی گذشت و بدون اتکا به دیگران مشکلات سخت را پشت سر گذاشتیم که این مسئله مهم بود. خودمان همه کارها را انجام دادیم.

الان این کشورهای دیگر تا حدود زیادی متکی به خارجی‌ها می‌شوند و این مسئله بعداً در عمل برای آنها دردسر می‌شود. باید اتفاقات آینده را خوب زیرنظر داشته باشیم. حقیقتاً مردم جمهوری اسلامی ایران، افتخار پیشتازی را در این مسائل دارند. تجربه خوبی هم داریم. آن تجربه‌ها در کادرسازی بسیار مهم بود.

درست است که ما مشخصاً کلاسی برای کادرسازی نداشتیم، اما هم دوران دو ساله تثبیت و هم دوران دفاع و هم دوران سازندگی و بعد از آن دوران اصلاحات سیاسی، مجموعاً اینها تجربه‌های باارزشی در جامعه ما خلق کرد و اینها حداقل خودش را در مصوبات سیاست‌های مجمع نشان می‌دهد و این مجموعه می‌تواند زیربنای خوبی در کارها باشد.

یکی از سؤالات مهم شما این بود که با این حرف جدیدی که رهبری فرمودند، نظر من چیست؟ ما در قانون اساسی داریم که چند چیز اصلاحی نمی‌شود. یعنی نمی‌توانیم و باید باشد و قابل تعویض نیست. یکی اسلامیت نظام و دیگری جمهوریت نظام است و اینها باید بماند و اصلاً نمی‌توانیم عوض کنیم. حتی قانون اساسی را براساس خود قانون اساسی نمی‌توانیم عوض کنیم.

به علاوه اینکه من در بحث‌های بازنگری بودم و خود آقا هم بودند. همان موقع تعداد 5 نفری که از مجلس انتخاب شده بودند و بقیه را که امام تعیین کردند، از آن 5 نفر، یک نفر با ما هم‌صدا بود و 4 نفر بعدی نظر دیگری داشتند که نوعاً هم از نیروهای رادیکال بودند و به اصطلاح آن روز چپ و راست بودند. آنها هم این سیستم پارلمانی را می‌خواستند. اما بقیه مخالف بودند. بحث‌های خیلی جدّی دارد که می‌توانید در کتابخانه ملی یا مجلس یا جاهای دیگر آن را بخوانید. مذاکرات هست. ما آن موقع بحث‌های جدی کردیم و می‌دانم که آن جواب نمی‌دهد.

به علاوه اینکه اگر بنا باشد که در جمهوری اسلامی رئیس جمهوری انتخاب نشود، دیگر جمهوری به آن معنا نیست و باید اسم دیگری گذاشت. جمهوری این است که مردم انتخاب کنند. فکر نمی‌کنم آقا چنین نظری داشته باشد. چون چنین خواستی مطرح بوده، آقا گفتند که در آینده دور ممکن است روزی این کار پیش بیاید. به خصوص کلمه «دور» را هم آوردند. ولی به نظر می‌رسد که الان کسانی دارند این مسئله را جدی می‌گیرند. فکر نمی‌کنم نظر آقا به این زودی‌ها باشد که این کار انجام شود.

در مورد انتخابات هم که شما مطرح کردید، طبعاً همیشه این‌گونه بوده است. شما انتخاباتی را که من اجرا کردم و یا در آن مؤثر بودم و یا کار کردم، ببینید. ما واقعاً نمی‌خواهیم که هیچ کس را محدود کنیم. انتخابات در بسیاری از کشورهای آزاد، حتی آنهایی که در زندان هم هستند، نامزد می‌شوند و گاهی هم رأی می‌آورند. این مسئله نامعلومی نیست.

الان من در حد قانون می‌گویم. در قانون اساسی شروطی برای نامزدها برای مجلس و سایر انتخابات هست که اگر به دقت اجرا شود و همه مراحل انتخابات طبق قانون باشد، خیلی از مسائل حل می‌شود. مثلاً یکی از چیزهای مهمی که در قانون بود و هست، این است که هیچ نامزدی حق ندارد با تبلیغات منفی، رقیب خودش را تضعیف کند. حتی هست که اگر چنین چیزی بود، از رسانه ملی نمی‌تواند پخش شود و کمیسیون انتخاباتی هست و کمیسیون باید تشخیص دهد که منفی است. او باید نظرات خودش را بگوید. یعنی اهداف و برنامه‌های خودش را برای مردم بگوید که مردم رأی بدهند.

واقعاً صحنه انتخابات این‌گونه از اخلاق دور شده است. نمی‌گویم که این کار جدید است. قبلاً هم همین‌طور می‌شد و متأسفانه این‌گونه هست و شاید هم همه دنیا این‌گونه باشد و این کار را می‌کنند. اما ما چون مسلمان هستیم، نمی‌توانیم این‌گونه تبلیغات کنیم. فکر می‌کنم یک انتخابات کاملاً قانونی داریم که هیچ توقعی خارج از حدّ قانون نداریم. اگر انجام شود و همه مسائل شفاف باشد، در آن فرض، اعتراض‌ها در مسیر قانونی خودش و شورای نگهبان است. البته همه باید عدالت و قانون را مراعات کنند، هم ناظرین و هم مجریان و هم داوران.

اگر انتخاباتی این‌گونه انجام بدهیم، در این زمان کار بسیار مهمی است. یکی از عوامل اتحاد جامعه ما و دور شدن از این تفرقه‌ها، دودستگی‌ها و چنددستگی‌ها این است که مردم احساس کنند در موقع انتخابات رأی خودشان را می‌دهند و در آنجا مردم در بین دیگران داوری می‌کنند. من این‌گونه فکر می‌کنم و امیدوارم که همین‌گونه انجام بدهند و جزو افتخارات ما باشد.

در تونس از سال 1956 تا به حال چنین انتخاباتی را که دیروز انجام دادند، هیچ وقت نداشتند. برای اولین بار انجام شد و انشاءالله تا آخر هم این‌گونه پیش برود که اگر پیش برود، افتخاری برای مردم تونس است. انقلاب تونس از تعدی به یک دانشجوی دست‌فروش در خیابان که گاریش را به زمین زدند و تظلم کرد و مردم جمع شدند و دیگر به خانه‌هایشان نرفتند تا بساط را به هم ریختند و بعد به جاهای دیگر هم سرایت کرد.

جامعه در خودش یک انرژی منفی را در طول استبداد در تونس ذخیره کرده بود و یک دفعه انرژی آزاد شد و به سرعت هم موفق شد. ما فکر می‌کنیم راه درست همین است که مردم در این چند انتخاباتی که داریم، احساس کنند مسئولان نظام به رأی مردمشان بسیار احترام می‌گذارند و حق آنها می‌دانند و به حق آنها تجاوز نمی‌کنند. تجاوز که فقط به اموال و چیزهای دیگر نیست. به حق سیاسی مردم تجاوز کردن شاید گناه بیشتری داشته باشد که حتماً این‌گونه است.

فکر می‌کنم یکی از راههای خیلی خوب ما، مجموعه‌ای این‌گونه است. حتی این نصیحت‌ها که به درد مشکلات مسئولان و باندهای قدرت در حال حاضر می‌خورد، با این مواجه می‌شود که می‌گویند چه می‌گویید و همین را نمی‌توانند تحمل کنند.

در هر حال نباید وضع این‌گونه باشد. ما باید اخلاقیات اسلام را مراعات کنیم و به همان اندازه که به عقاید و عبادات اهمیت می‌دهیم، به آن هم اهمیت بدهیم.

مسئله بسیار مهمی که اولین گوینده شما مطرح کردند، مسئله نسل جوان و نسل امروز است که آیا برای تحویل گرفتن این میراث بزرگ گذشتگان که خیلی با اهمیت بود و در تاریخ 1400 ساله اسلام به عنوان مکتب اهل بیت(ع) بود، آماده هستند یا نه؟

یکی از وظایف بسیار مهم ما این است که این نسل جوان را عملاً، شاید آقایان فکر می‌کنند با استدلال، بحث و خطبه می‌توان مسئله را قانع کرد. اینها مفید است، اما در عمل، دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

اگر ما کاملاً آن اصول اسلامی را به مردم بگوییم، اما در عمل از ما ظلم و تبعیض ببینند، باور نمی‌کنند و می‌گویند که آن حرف‌ها در جایی اشکال دارد. گاهی افراد عوام که با آدم مواجه می‌شوند، با جوک درد دلشان را می‌گویند. بعضی از اینها به علما گفته بودند که به ما راستش را بگویید اگر آن طرف خبری نیست، ما هم زیاد نترسیم.

بالاخره ما باید در عمل به گونه‌ای رفتار کنیم که حتی اگر حرفی هم نزنیم، مردم بگویند که درست است و مسیر خوبی را پیش ببرند. باید اخلاقیات را مراعات کنیم. دروغ یک گناه کبیره است. وقتی که در سطح جامعه مطرح می‌شود، میلیون‌ها دروغ است و این دروغ تکرار هم می‌شود.

باید اتفاقات را درنظر گرفت. آمار غلط دادن به مردم، باعث انحراف مردم می‌شود. اگر باور کنند، خطرناک است و اگر هم باور نکنند، خطر بیشتری دارد. به نظرم الان ما باید به اخلاقیات اسلام عمل کنیم و عمل کردن به آن مهم است. البته بحث‌های نظری، استدلالی و منطقی بسیار اهمیت دارد. شما نباید منتظر ما باشید.

ما الان حدود 50 سال است که این حرف‌ها را می‌زنیم و همه حرف‌های ما در خطبه‌ها، نوارها، کتاب‌ها و فیلم زده شد. اما جوان‌هایی که در این مدت تربیت شدند و مدیرانی که سرکار آمدند و خیلی از مسائل را بلد هستند و حتی شما الان بهتر از ما می‌توانید، مسائل را تجزیه و تحلیل کنید. به خاطر اینکه با ادبیات روز آشنا هستید و باید هم باشید. قطعاً باید نسل امروز نسبت به نسل گذشته در سایه اسلام تکامل بیشتری داشته باشد.

من هم نگران هستم و اگر این وضع به جوان‌ها منتقل نشود، بچه‌هایی که امروز در مدرسه‌ها هستند، من بچه‌های اطراف خودم و فامیل‌ها را می‌بینم، بچه‌های زیر ده سال هم سیاسی شدند و گاهی سؤالاتی کنند که ما در سن بیست سالگی می‌کردیم. الان بچه‌ها کم کم در حال آشنا شدن با مسائل هستند. اینها به دانشگاه که می‌آیند، خیلی قوی‌تر می‌شوند. وقتی دست آنها به رسانه‌های جهانی می‌رسد، بسیار بالاتر می‌رسند.

تربیت اینها با تربیت ما خیلی تفاوت دارد. شاید ما در خانواده و مدرسه رشد می‌کردیم. اما الان اینها بیشتر در فضای جامعه، رسانه‌های مجازی و خیلی جاهای دیگر رشد می‌کنند.

حقیقتاً نسل جوان می‌تواند با عمل ما رشد کند. اگر این عمل اشکال داشته باشد، نباید انتظار داشته باشیم که اینها فردا به نسل ما و حتی افکار نسل ما رأی بدهند.

اصلاً هدف این انقلاب چه بود؟ شما حتماً یا مطلع هستید و یا برای کارتان خواندید و مطالعه می‌کنید. در آن موقع که شروع کردیم و در حوزه بودیم و جوان و سالم بودیم، فکر می‌کردیم که اگر اسلام را در چامعه پیاده کنیم و حقیقتاً یک جامعه مسلمان کوچکی هم راه بیندازیم، آن جامعه خودش را معرفی می‌کند. این واقعاً تفکر و آرزوی ما بود.

به همین دلیل حاضر بودیم همه جور فداکاری کنیم برای اینکه این الگو خلق شود. آنهایی که در این جبهه می‌جنگیدند و حاضر بودند با اطلاع روی مین بروند، چنین تفکر و آرزویی داشتند. اگر روزی بفهمیم که این‌گونه نیست و دنیا یا جوان‌های خودمان الان حاضر نیستند تجربه ما را تکرار کنند، آن وقت مسئله یک شکست واقعی می‌شود و هدف واقعی که داشتیم، به دست نمی‌آید.

من مایل بودم حرف‌های شما را یکی یکی و جداگانه جواب بدهم. اما همان‌طور که گفتم الان شرایط را مناسب نمی‌دانم. ولی به شما قول می‌دهم که اگر زنده بودم و شرایط به گونه بهتری شکل گرفت، جلسات ممتد بگذاریم برای هر چه را که شما لازم داشته باشید و بقیه وقت خودم را در آینده صـرف انتقال تجربیات و نظرات خـودم کنم و اگر هـم اشتباه باشد، نقادی کنیم.

انشاءالله آخرین کارم این خواهد بود که روزی خودم را در اختیار بگذارم برای جواب دادن به سؤالات و انتقال تجربیات. درست هم گفتید که لازم است الان ما انجام بدهیم. انشاءالله موفق باشید و بتوانید رسالت خودتان را خوب انجام بدهید و نزد جامعه، تاریخ و خداوند سربلند باشید و اگر خوب عمل کنیم، شما این شانس را دارید که در دنیایی بهتر از دنیایی که ما زندگی کردیم، در آینده زندگی بکنید و انشاءالله خودتان نگهبان این جریان‌ها باشید و اگر اشکالاتی پیش آمد، خودتان و با قدرت و حضور خودتان برطرف کنید. چون جوانان خیلی می‌توانند کار کنند.

بسیار خوش آمدید. من می‌دانم که این جلسه برای شما قانع کننده نبود. من به صورت کلی حرف زدم. چون قرار ما هم این نبود. قرار ما این بود که جمعی از آقایان بیایند و من فضای اصحاب رسانه‌ها را بررسی کنم که چه می‌گذرد و شما یک مقدار به طرف مسائل اساسی رفتید و آن را مطرح کردید. از اینکه می‌بینیم این مقدار دغدغه دارید، خیلی متشکرم.

والسلام علیکم و رحمه الله