خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • گرامیداشت 15 خرداد 42 در سال 59 به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی -- کتاب انقلاب در بحران - سال ۱۳۵۹

گرامیداشت 15 خرداد 42 در سال 59 به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی -- کتاب انقلاب در بحران - سال ۱۳۵۹

  • چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۵۹

 

گرامیداشت 15 خرداد 42 در سال 59  به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی

تاریخ : 7/3/1359

 

در بزرگداشت سالگرد قیام خونین پانزده خرداد 1342، بنا به دعوت شورای انقلاب و گروهها و احزاب سیاسی، راهپیمایی عظیمی در سراسر کشور برگزار شد.

در تهران، مردم این روز را که از طرف شورای انقلاب تعطیل عمومی اعلام شده بود، به یک روز حماسی و تاریخی تبدیل کردند و پس از یک راهپیمایی طولانی در میدان آزادی گرد هم آمدند و طبق برنامه تنظیمی، من برای آنان سخنرانی کردم.

در این سخنرانی با اظهار امیدواری نسبت به اینکه «بتوانیم در آینده، این روز بزرگ را آن طور که هست، ترسیم کنیم و در اختیار ملت مسلمان و مخصوصآ قشر جوان که آن روز را ندیده‌اند، بگذاریم»، به بررسی ابعاد قیام پانزده خرداد پرداختم و توطئه استعمارگران را برای خنثی سازی نیروی مذهب و کم کردن قدرت معنوی حوزه علمیه قم در جامعه خصوصآ از بعد از فوت آیت‌الله بروجردی، به تفصیل برای مردم شرح دادم و نکاتی از زمینه‌های ایجاد حادثه 15 خرداد و نیز واکنش علما و مردم در برابر این حادثه را بیان کردم.

در همین ایام، دوستان حزب جمهوری اسلامی، سخنرانی دیگری برای اعضا پیش‌بینی و برای آن هم عنوان «رهبری امام در دوران مبارزه از پانزده خرداد تا پیروزی انقلاب» انتخاب کرده بودند.

من بهتر دیدم از این فرصت بهره بیشتری بگیرم و ضمن تبیین معیارهای رهبری در اسلام، تحلیلی جامع از شیوه رهبری امام، برای مخاطبان که عمدتآ جوانان انقلابی و پرشور بودند، ارائه کنم. همین کار را نیز کردم و با بیان اینکه «اسلام اجازه نمی‌دهد که جامعه بدون رهبر باشد»، به مسأله رهبری فردی یا شورایی و نیز به اعتقاد شیعه در مسأله رهبری اشاره کردم و نکاتی هم از قانون اساسی که هر دو شکل رهبری در آن دیده شده، گفتم و بعد با ذکر اینکه «دو نوع رهبری در دنیا وجود دارد، یکی رهبری با اتکاء به قدرت و زور و دیگری رهبری با انتخاب آزاد مردم»، به شرایط رهبری در اسلام پرداختم و گفتم: «اولین شرط رهبری این است که «فقیه» باشد و فقیه آن کسی است که با دلیل و برهان و از روی مدارک و منابع رسمی و متون قابل قبول دینی (قرآن و حدیث و عقل) بتواند اسلام و دستورات آن را بشناسد و دومین شرطش «عدالت» است؛ یعنی اگر کسی باشد که در عمل به مقتضای آنچه که می‌فهمد عمل نکند و عملش با فهم و درکش سازگار نباشد، نمی‌تواند رهبر باشد. عدالت، ملکه‌ای در انسان است که در عمل، انسان را در آن مسیری که با درک، فهم و تشخیصش باید حرکت کند، حفظ می‌کند و به پیش می‌برد و از انحراف به چپ و راست جلوگیری می‌کند و مهمتر از همه رهبر باید «مخالفآ لهواه» باشد. یعنی رهبر باید حالتی داشته باشد که با تمایلات نفسانی خود که متکی به وظیفه‌شناسی و مسئولیت‌شناسی نیست و بلکه صرفآ یک تمایل نفسانی است، سازگار نباشد.»

سپس با این معیارهایی که مطرح کردم، به سراغ موضوع سخنرانی رفتم و «زمان‌شناسی»، «موقعیت‌شناسی»، «سازش ناپذیری» و «قاطعیت در رهبری» را در دوران مبارزه و حالت «حق پذیری و تسلیم حق بودن» و «دوری از تمایلات نفسانی در طول زندگی» را از جمله ویژگیها و خصوصیات امام و شیوه رهبری ایشان، بیان کردم.

در پایان سخنرانی هم به سؤالات که عمدتآ پیرامون مسائل روز جامعه بود، پاسخ دادم.

منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359، انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب