خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص اسلام و بینش طبقاطی در اردیبهشت 59 -- کتاب انقلاب در بحران - سال ۱۳۵۹

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص اسلام و بینش طبقاطی در اردیبهشت 59 -- کتاب انقلاب در بحران - سال ۱۳۵۹

  • دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۵۹

 

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص اسلام و بینش طبقاطی در اردیبهشت 59

تاریخ : 8/2/1359

 

در آستانه نخستین سالگرد شهادت آیت الله مطهری، مجلس بزرگداشتی ]در تاریخ 8 اردیبهشت  1359[ در تهران بر پا شد و از من برای سخنرانی در آن مجلس دعوت به عمل آمد.

عنوان صحبتی که برای این مجلس اعلام شده بود، بحث اسلام و بینش طبقاتی بود که چندان باموضوع جلسه که گرامیداشت یاد آقای مطهری بود، تناسب نداشت، اما چاره‌ای هم نبود، نسل جوان و انقلابی ما در این روزها سخت تشنه دانستن مفاهیم اسلامی و اعتقادی بود و با توجه به هجوم افکار التقاطی و اندیشه‌های غیردینی، ضروری بود که به این مباحث بیش از پیش پرداخته شود. به همین منظور من هم سعی کردم تفسیر و تحلیلی از مفاهیم فلسفی و سیاسی «طبقه اجتماعی» در بینش غربی‌ها که ریشه سرمایه‌داری و استعماری دارد و بینش شرقی‌ها که ریشه ماتریالیستی دارد و آن را عامل اساسی و مهم حرکت انسان و تاریخ می‌دانند، ارائه دهم و نظرات اسلام و قرآن را نیز در این ارتباط بیان کنم. البته از همین منظر نگاهی هم به شخصیت و جایگاه آیت‌الله مطهری در جامعه امروز داشته باشم.

در این سخنرانی تأکید کردم: «اسلام وجود طبقه ممتاز را که ناشی از امتیازات مادرزادی و غیرکسبی در رابطه با مال و ثروت، نژاد، رنگ، زبان، وابستگی به این فامیل یا آن عشیره و به این خاک  یا آن منطقه جغرافیایی است، کلا قبول ندارد و آنها را مردود می‌شمارد... اما از نظر قرآن عنوانهای عالم، مجاهد و متقی می‌تواند به عنوان امتیاز در تشخیص انسانها پذیرفته شود؛ یعنی ضمن اینکه وجود طبقات ممتاز را که ناشی از ویژگیهای فطری و ذاتی و در رابطه با خلقت انسانها است نفی می‌کنیم، قرآن اجازه نمی‌دهد که انسانهایی را که با اختیار، تلاش و کوشش خود، امتیازاتی نظیر تقوا، جهاد در راه خدا و دانش و علم کسب کرده‌اند و خلاقیتی از این جهت دارند، در کنار کسانی که از این نظر دستشان خالی است، درجامعه یک جور نگاه کنیم... اسلام اجازه نمی‌دهد که در روابط اجتماعی یک انسان باتقوا با انسان دیگری که فاقد این ویژگی است، مساوی باشد و یا هرگز انسانی را که اهل جهاد، مبارزه، تلاش و فداکاری در راه خدا است با کسی که تنبل، بیکار و بی‌عار و خودخواه و خودپرست است، مساوی حساب نمی‌کند و همچنین کسانی را که با تلاش و کوشش بسیار، علم و دانش اندوخته و وجودشان را در خدمت جامعه قرار داده‌اند، با انسانهای بی‌اطلاع یکی نمی‌داند.

بعد هم با تفسیر و تشریح بیشتر این بحث، نتیجه گرفتم: «ما باید مرحوم استاد شهید مطهری را با این تحلیلی که کردیم با منطق قرآن، به عنوان یک انسان ممتاز بپذیریم؛ زیرا در زمان مبارزه ایشان با مجاهداتش، قدمهایی را که لازم بود، به طور مؤثر برداشت و خدمات ارزنده‌ای به اسلام و جامعه کرد. همین کتابها، مقاله‌ها و سخنرانیهای ایشان برای کسانی که اهل تشخیص هستند، می‌تواند بهترین سند در این زمینه باشد.»

منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359، انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب