نطق پیش از دستور ریاست مجلس شورای اسلامی آیت الله هاشمی رفسنجانی
جلسه:تودیع = 63/3/6 - 27 June 1984
جلسه تودیع اولین دوره مجلس شورای اسلامی و عملکرد اجمالی آن
بعد از چهار سال کار متمرکز و در راه خدا رسیدیم به پایان یک دوره از اولین مجلس شورای اسلامی. امروز، آخرین جلسه این دوره را به عنوان جلسه تودیع تشکیل دادهایم و به جاست که یک مروری به کارنامه چهارساله کار خودمان بکنیم و برای آیندگان و تاریخ یک قطعهای در تاریخ ثبت کنیم.
قبل از اینکه وارد صحبت بشویم یادی از شهدای بزرگوار مجلس شورای اسلامی و همه شهدای انقلاب میکنیم که ما عمیقاً معتقدیم که انقلاب را و رونق کار را و موفقیتها را مرهون خون این عزیزان هستیم و برای مفقودان و اسراء و جانبازان انقلاب و خانوادههای عزیز و بستگانشان و مجروحانی که در بیمارستانها هستند دعا میکنیم، برای آنکه نزد خداوند مقام عالی و صبر و اجر میخواهیم.
در این مقدار صحبتی که میشود یک نگاهی به خود مجلس میکنیم، یک نگاهی به نمایندگان مجلس و به مردم و رهبر و وضع جاری. در مورد مجلس باید عرض کنم که این مجلس یک فصل نویی در تاریخ اسلام و شاید هم در تاریخ دنیا باز کرد. اولین مجلسی که خودش را متعهد کرده قوانین الهی را و معارف آسمانی را به صورت برنامه زندگی مردم در بیاورد، فعلاً زیر همین سقف است و در همین کشور است.
ما امیدواریم که این پیشتازی، دنباله خودش مجالس فراوانی را بتواند در تاریخ آینده خلق کند و الگوی خوبی برای دیگران بشود. یک نکته بسیار مهم خود مجلس شورای اسلامی است، با قطع نظر از ویژگیهای مثبت یا منفی آن.
همین که انقلابی موفق شد که در سال دوم پیروزیش مجلسی آزاد درست بکند که این مجلس با اعتراف دشمنان ما جزو آزادترین پارلمانهای دنیاست، برنامههایش مستقیم پخش میشود و هیچ چیز سری و مخفی از مردم ندارد و نمایندگانش آزادترین نمایندگان دنیا در حرف زدن و ابراز رأی هستند، این از افتخارات یک انقلاب است و شما میدانید وجود ندارد در تاریخ انقلابهای دنیا که انقلابی جرأت کرده باشد در سالهای اول پیروزی خودش تصمیمگیری را به یک چنین جمع بزرگ، علنی و منتخب مردم - نه انتصابی - واگذار کند.
تحقیقاً اگر انقلابی پایگاه عمیق مردمی نداشته باشد و اعتماد قطعی به دوام خودش نداشته باشد، این ریسک را نمیپذیرد. در این انقلاب توکل برخدا و اعتماد برمردم و قدرت کم نظیر رهبری در هدایت امور، چنین شهامتی را به این انقلاب داد که یک چنین کار بزرگی را بکند و تفسیر مفسران سیاسی دنیا این بود که این تجربه یا شکست میخورد، مجلس حذف میشود و یا اینکه این مجلس پایههای انقلاب را سست میکند و میلرزاند.
روزهای اول که در شورای انقلاب ما صحبت میکردیم برای انتخابات، آنجا کسانی که نمیشناختند مردم را، نظرشان این بود که واگذاری کار مردم به مردم زود است. انتخابات را بگذارید برای چند سال دیگر. اصلاً تدوین قانون اساسی را خیلیها صحیح نمیدانستند به آن زودی، میگفتند که یک تجربه کاری 10، 15 ساله لازم است که آن اصول لایتغیر را بتوانیم بفهمیم و بعد بنویسیم و مجلس همین و چیزهایی از این قبیل.
البته از بعضی جهات آن محاسبات درست است، خوب طبعاً قانونی که سالهای اول نوشته بشود، ممکن است نواقصی داشته باشد که احتیاج به ترمیم داشته باشد. ولی مسأله دیگر مهم اینجا همان اعتماد رهبری به مردم و عمق ریشههای انقلاب و نفوذ بیسابقه انقلاب در قلوب مردم بود که این جرأت را داد و تجربه خوبی شد، اما خود مجلس چه اثری داشت در جامعه، باز شما نمایندگان که رابطه واقعی بین مردم و مسئولان هستید، این مطلب را بهتر از دیگران درک میکنید. تصمیمهایی که در اتاقهای در بسته گرفته میشود، هر چند هم که متقن باشد و آثارش بعد از مدتی کشف بشود، از لحاظ مردم و اعتماد مردم نمیتواند کارگشا و راهنما باشد.
این که مردم همه مشکلات انقلاب را تحمل میکنند و یک قدم به عقب برنمیدارند و پا به پای پیشتازان انقلاب در صحنه حاضرند، اسرار زیادی دارد، یکی از اسرار مهمش این است که مردم میدانند در این دستگاه اداره مملکت کسی نیست که بخواهد کلاه سر آنها بگذارد و چیزی را از آنها مخفی بکند و به نام آنها و از ثمره انقلاب آنها سوء استفاده بشود، ممکن است مردم احساس مثلاً ضعیفی در بعضی از امور بکنند، احساس کمبودی بکنند، ناراحتیهای در زندگیشان ببینند اما وقتی برایشان آشکار است که این کسانی که دارند انقلاب را اداره میکنند، در خدمت مردم هستند و از صفا و صمیمیت کافی برخوردارند. مردم وجداناً قانع هستند که باید برای این انقلاب خدمت کرد و بنده که یک مقدار اطلاعات تاریخی دارم - در یک فرصتهایی که کار کمتر داشتم، توانستهام مطالعه بکنم - در جایی چنین وضعی را ندیدهام. در هیچ انقلابی و در هیچ حرکت اجتماعی از این قبیل ندیدهام که این گونه بشود، رابطه عمیق بین مردم و مجریان و مأموران و در حقیقت خدمت گزاران مردم بوجود بیاید.
این مجلس این نقش را به خوبی دارد ایفا میکند. مردم دارند میبینند که وقتی در این مجلس یک نکتهای مطرح میشود، با گوش خودشان میشنوند که نمایندگان چقدر دل میسوزانند، بحث میکنند، وسوسه به خرج میدهند برای اینکه چیزی برخلاف مصلحت این مملکت و مردم پیش نیاید.
یکی دیگر از ویژگیهای مجلس - حالا قبل از اینکه به نمایندگان برسیم - این بود که در کل، جامعه ما تشخیص میداد که مجلس طرفدار طبقه محرومی است که حقش در تاریخ این کشور ضایع شده [است] و این را جامعه ما لمس کرد، جامعه فهمید که در این مجلس اکثریت قوی نمایندگان با همه وجودشان از طبقات مستکبر و زورگو و متجاوز متنفرند. لوایح آنجایی که رنگ حمایت از مظلوم را به خودش میگرفت بدون هیچ گونه نیازی به صرف نیرو تصویب میشد و آنجایی که بوی طبقاتی شدن کشور و استثمار میداد یک دفعه به شدت ترمز میشد روی آن و کاری پیش نمیرفت. این خاصیت را همه فهمیدند و دشمنان این مملکت هم اعتراف دارند، و این هم باعث شد که این مجلس اعتبار اضافی پیدا بکند. البته اولش این است که چون اسلام طرفدار مظلومان است و مخالف مستکبران و مردم ما مسلمانند.
ثانیاً چون اکثریت جامعه ما در قرون گذشته تا به امروز ستم دیدهاند از مستکبران و همیشه چیزی به نام هزار فامیل براین مملکت حکومت میکردند و این برای مردم یک عقده عمیقی است. هر جا ببینند که ندایی به نفع طبقه محروم بلند است و از مستکبران مینالند مردم حمایت میکنند و اعتماد میکنند. کارهای مجلس را هم برای شما بنده نباید بگویم، مردم در این مدت به اندازه کافی شنیدهاند.
ما نزدیک هشتصد و چهار، پنج لایحه و طرح در این مجلس آوردهایم، رسیدگی شد و تصویب شد و بعضیهایش مکرر از شورای نگهبان برگشت و باز روی آن بحث شد، یک مقداری هم بحث شد نیمه کاره به نقطهای رسیدیم که وقت گرفته بود، از دستور بیرون رفت یا دولت پس گرفت یا مسکوت ماند، یک مقدارش هم روی آن کار شده که الان مانده [است] و به دوره بعد میافتد که نمایندگان دوره بعد روی آن تصمیم میگیرند و یک مقدارش هم بحث زیادی هم روی آن شد و رد شد و کار وسیعی است.
من خیال میکنم اگر اوراق مذاکرات این دوره مجلس را، وقتی که مجموعاً آن را جمع کنند و در مقابل دورههای دیگر بگذارند [و یا] در مقابل [عملکرد] مجالس دیگر دنیا بگذارند، حجم مذاکرات معلوم میکند که چه مقدار این مجلس کار کرده است، به اضافه اینکه مذاکرات کمیسیونها اگر جمع بشود، یک کتابخانه میشود - یک کتابخانه بزرگ - بیست و سه، چهار کمیسیون هر یکی روزی ساعتها یا هفتهای ساعتها کار کردهاند. به اضافه کارهای متفرقهای که نمایندگان به عنوان مسلمان و انقلابی، نه به عنوان وظیفه نمایندگی، در این کشور کردهاند، سخنرانیهایی که کردهاند، به جبههها که رفتند، به مسافرتهای تبلیغی که رفتند، به کارهای اجرایی که به خاطر وضع انقلاب گاهی کمبود میدیدند، خودشان دنبال میکردند و با اینکه وظیفهشان نبود که [این] کارها [توسط آنها] انجام بشود، دنبالش میرفتند.
مجموعه کارهایی که نمایندگان در این دوره کردهاند، یک قطعه بسیار بزرگی از کارهای قانونگذاری و کارهای خدماتی و تبلیغاتی و ارشادی است. سخنان پیش از دستور نمایندگان، واقعاً برای این مملکت و برای این انقلاب و برای تاریخ دنیا، سازنده بود، من نمیخواهم از همه چیز دفاع بکنم ولی از مجموعه میگویم هر روز در هر جلسه نیم ساعت یا بیشتر روی مسایل روز آن هم با حساسیت، نمایندگان عکسالعمل نشان میدادند و مردم را در جریان امور میگذاشتند. اگر انحرافی میدیدند تذکر میدادند و اگر خوبی میدیدند تشویق میکردند و در مسایل جهانی اظهار نظر میکردند.
کلاسی بود، مدرسهای بود، دانشگاهی بود که باز بود به روی مردم، این کارهای مجلس است. لوایح مهمی که گذشت و لوایح مهمی که نیمه کاره ماند، خوب! میدانیم کار نامرئیای که این مجلس داشت، کارهای کوچک روزمرهای بود که برای مرحله انتقال انقلاب ضرورت داشت که انجام بشود. قوانینی که برای دوره طاغوت گذاشته بودند، هر روز ایجاب میکرد یک گوشهاش را به مناسبت نیاز این انقلاب عوض کنیم، و عوض میکردیم و ملت ما میدید که ما چقدر برای همین کارهای کوچک، ولی ضروری نیرو مصرف میکردیم که این یک کار جاری مجلس و نیاز قطعی این انقلاب بود.
در مورد نمایندگان برداشتی که خودم در ظرف چهار سال با تماس نزدیک با زندگی شما و با افکار شما و رفتار شما دارم، در چند جمله اینجا منعکس میکنم، البته این نمیتواند همه مطلب باشد. قطعی است که وقتی من حرف میزنم از همه حرف نمیزنم، این برای اینکه صداقت مطلب برای تاریخ روشن باشد، مشکل است که توی یک جمع دویست، سیصد نفری، استثناء نداشته باشد و همه را آدم بخواهد یک جور حساب بکند، ولی اکثریت نیرومند مجلس را میگویم و نظرم به یک قشر و یک جریان خاص هم نیست، مجموعه مجلس را عرض میکنم.
در مجموع، نمایندگان این دوره افرادی بودند؛ مسلمان، انقلابی، مردمی و دلسوز برای مردم و انقلاب و پرکار. اکثریت این نمایندهها از خانوادههای بیرون آمدهاند که واقعیت ملموس جامعه را با همه وجودشان لمس کردهاند؛ در روستا زندگی کردهاند، و در شهر زندگی کردهاند، فقر و نیاز را، گرفتاری و مظلومیت را در زندگیشان احساس کردهاند و هنوز هم به خاطر آن، ارتباط خانوادگیشان را فراموش نکردهاند.
انسان بعضی چیزهایی را دارد که کم کم به بایگانی وجودش منتقل میشود، اما انسان تا خودش در آن جریان ارتباط داشته باشد، این رابطه حافظه و اندوختهها با آن واقعیتها محفوظ باشد، آن برداشتها در وجود انسان فعال است. نمایندههای ما اکثریتشان این جوری بودند، و واقعاً جدا از جامعه نبودند، این را آدم خیلی خوب میتوانست بفهمد و به همین دلیل من یک خصوصیتی که توی این مجلس میدیدم، نبض واقعی افکار عمومی در این مجلس درست دقیق میزد، اگر آدم میخواست افکار عمومی را بفهمد و با این نمایندهها و افکار این نمایندهها تماس پیدا میکرد، جامعه را میشناخت. صحیحترین نقطه درک انعکاس افکار عمومی اینجا بود. در مجامع دیگر، مملکتی هم کم و بیش هست، اما اینجا یک ترکیب واقعاً جامعی بود.
از همه اصناف مملکت اینجا نماینده بود، رابطه با همه اصناف مملکت و با همه قشرها بود و نمایندهها لااقل در روز با چند جور از مردم تماس داشتند و اینجا هم آزادانه افکارشان را به هم میرساندند، هر کس مطلبی میفهمید به دیگری میگفت و آدم صبح که میآمد توی این مجلس، آن چند دقیقهای که قبل از شروع مجلس روی این صندلی مینشستم، واقعاً برداشت درستی از آنچه که الان باید خواند، توی افکار مردم در وضع جامعه پیدا میکردم، و این مجلس میتواند در آینده اگر این خصوصیتش محفوظ بماند، همیشه یکی از جاهایی باشد که این انعکاس واقعی افکار مردم توی آن باشد و درست فکر بکند، و درست عمل بکند.
این چنین چیزی در هیأت دولت نمیتواند به این خوبی باشد،در شورای نگهبان نمیتواند به این خوبی باشد. در سایر مراکزی که شوراها هستند نمیتواند به این خوبی باشد، این خاصیت مال مجلس است، و باید هم همین باشد. چون ما نمایندههای مردم هستیم، گرچه تروریسم این خاصیت را یک مقداری ضعیف کرد، به خاطر اینکه مردم و نمایندگانشان به ملاحظات امنیتی که مردم هم خوب درک کردند و تأیید کردند و خودشان از ما خواستند، کمی فاصله داشتند، اما باز خوب! مسائل دیگری بود که این مقدار حرف را بفهمانند، وسوسهای پیدا میشد که آدم از طرق دیگر مطلب را بفهمد، یا گزارش بیشتر بخواند، این مردمی بودن نمایندگان و مسلمان بودن را، خوب! جمع زیادی از این برادران ما جزو مرشدها و مبلغهای اسلامند، جمعیتشان معلمهای مدارس و دانشگاهها هستند، جمعیشان جز انقلابیهایی هستند که برای اسلام سالها در زندان یا تبعید بودند، و مجموعه این افکار و روشهای اسلامی که در نمایندگان بوده برای ما روشن است و من خیال نمیکنم ترکیب به این خوبی در گذشته تاریخ از لحاظ اسلامی در یک مجلس بوده، که قطعاً نبوده است. خوب مجالس دنیا که ما میدانیم، و مجالس خودمان را هم در گذشته میدانیم، و این چیز بدیعی بود و علاقمندی به اسلام.
البته آراء ممکن است گاهی مختلف باشد ولی این را ما هیچ وقت نباید [بگوییم]. در آینده هم همین است و ملت ما باید این را درس بگیرد و بداند و متوحش نباشد، نباید این را حمل بکند که یکی متدینتر بود و یکی بیدینتر بود، این جور نبود، برداشتها در یک نظام اسلامی که متکی به اجتهاد است و فهم روایات و آیات و با بینشهای انسانها، فهمها فرق میکند، خاستگاههای انسانها مختلف است، سطح معلومات انسانها مختلف است، با برداشتهای گوناگون مواجه میشدیم با مسائل اسلامی. افراد مختلف ممکن است بفهمند، این حسن کار است، عیب کار نیست و در جامعه نباید این را تقسیم بکنیم به متعهدها و غیر متعهدها در اظهار نظرها.
اکثریت این مجلس مایل نبود که کوچکترین احکام اسلامی نقض بشود و خلاف آن توی یک قانون بیاید، ممکن بود یک نمایندهای فکر بکند که اسلام این است، یکی دیگر آن طور فکر بکند. چون ما معیار داریم؛ یعنی قرار براین شده توی قانون اساسی، که شورای نگهبان، قاضی نهایی این مسأله باشد، این مسأله هم روشن است که ما باید با آزادی - همانطور که بایست میکردیم - اظهار نظر کنیم و حرف آخر را شورای نگهبان میزد و تسلیم هم بودهایم.
نمایندهها هم با صبر و حوصله که گاهی اکثریت قوییشان به نظر شورای نگهبان نقض میشد، وقتی که از شورای نگهبان مطلبی برمیگشت دوباره مینشستند، مکرر هم البته اتفاق افتاد، و همیشه دیدهاید، و دوباره رأیشان را عوض میکردند؛ یعنی به خاطر اینکه نظر شورای نگهبان را تأمین بکنند و این خاصیت اسلامی بودن این مجلس، بسیار بسیار محرز است.
در این مجلس، گفتیم نمایندگان مردمی، و مسلمان بودند. بسیاری از این نمایندگان سابقه مبارزات طولانی با رژیم داشتهاند و بعضیها که سابقه هم نداشتهاند، کسانی بودند که واقعاً انقلابی فکر میکردند، متحجر جامعه و مرتجع نبودند، با نیاز روز و مقتضای انقلاب فکر میکردند و رأی میدادند، این چیزی است که آقایان میدانید، خودتان دیدید.
پرکاری نمایندگان را هم، که در پرکاری مجلس عرض کردم، واقعاً زحمت میکشیدند، نمایندهها خیلی زحمت کشیدند، نکته دیگری که در نمایندهها بود که خیلی جالب است که برای جامعه ما که بداند، فقر نمایندهها و تقوای مالی نمایندهها است.
شما مجالس گذشته دنیا را ببینید و مجالس گذشته خودمان را که محسوس است ببینید، نمایندههایش چه جوری بودند، ما این جوری برایمان روشن بود که هر کس یک دوره نماینده میشد و زندگی خودش و خانوادههای مربوط به خودش را تأمین میکرد و آیندهاش را دیگر درست کرده بود. ولی نمایندههای ما حالا که دوره مجلس تمام شده و دیگر یک عده از آنها در مجلس باقی نیستند، عده زیادیشان الان مقروض هستند که چیزی ندارند و قرضهایی که در دوره نمایندگی که خرج نمایندگی برآنها تحمیل کرده است بپردازند، و من میدانم که بسیاری از این نمایندهها برای منتقل شدن به محل جدیدشان، خرج انتقال را ندارند، مطمئن هستم که تعداد زیادی این جوری هستند، عدهای از این نمایندهها وسایل زندگی که قبلاً تهیه کرده بودند، توی این دوره فروختهاند.
بعضی از نمایندهها الان که میخواهند منتقل بشوند، منزل ندارند و منزلشان برایشان مسأله است، اینهایی که از ماه آینده حقوقشان قطع میشود از مجلس، برای زندگی روزمرهاشان بسیاریشان هیچ منبعی ندارند، نه ملکی دارند و نه شغلی از گذشته. آنهایی که شغل قبلی دولتی نداشتهاند حقوقی ندارند. میبینیم که، این وضع مالی نمایندهها است، و در تمام این دوره چهارساله، بنده که مرجع گزارشات بودهام، گزارش فساد مالی از نمایندهها نداشتیم و این خیلی افتخار است. الان مثل دورههای عادی نیست، در جریان انقلاب که سوء استفاده از اینجا و آنجا، آن هم برای نمایندهای که دستش به خیلی جاها باز است و خیلی از مفسدین مراجعه میکنند برای اینکه یک نمایندهای را فریب بدهند، تطمیع بخواهند بکنند.
من خدا را شاهد میگیرم که تاکنون یک گزارش ثابت شدهای ندارم از اینکه یک نمایندهای از نمایندهها سوء استفادهای و یا یک خلاف مالی کرده باشد و این برای من که شاهد این جریان هستم، بسیار بسیار زیبا است و برای مردم هم باید زیبا باشد. [وضع] مجالس دنیا را من نمیدانم که چنین صفات و تقوای مالی در نمایندههایشان وجود داشته باشد. این قدر اینها دقیق بودند که گاهی اگر برخلاف موازین در مجلس نمیآمدند، از لحاظ گرفتن حقوق خودشان تردید میکردند و میگفتند؛ مثلاً این مبلغ که ممکن است ما گرفته باشیم و در مقابلش کار ارائه نداده باشیم، این را یا از ما پس بگیرید، یا فکری بکنید.
بعضی از نمایندهها در این مجلس هستند که نیاز به حقوقشان نداشتهاند چند ماه چند ماه که میگذشت چون به حسابشان ریخته میشد، حقوقشان را مینوشتند، چکی به من میدادند، و من برمیگرداندم به مجلس. من چیزهای بسیار زیبایی دارم از این زندگی فقیرانه نمایندهها، خوشبختانه این فقر برای آنها باقی مانده و به قول علیبن ابیطالب(ع) وقتی که آمد کوفه، به مردم کوفه فرمود: »ان خرجت عنکم به غیر رحلی و راحلتی فاناخائن«. این حرف را اکثریت این نمایندههای ما میتوانند بزنند، خیلی از آنها قرضهای دوره نمایندگیشان را هم به دوش میکشیدند و میبردند که جای دیگری تأمین بکنند. علتش هم این است که نمایندهها، ممکن است در ذهن بعضیها بیاید که خوب! شما حقوقتان کم نبوده [است].
نماینده زندگیش یک مقدار با دیگران فرق دارد، نماینده در ماه، لااقل در دو ماه یک بار باید مسافرت بکند که رفت و برگشت برایش یک خرجی داشت، مهمانهایی که به نمایندهها مراجعه میکنند و کار دارند، مردم شهرهایشان میآیند اینجا توی خانههایشان، و بالاخره این یک خرج دارد. تلفنشان خرج دارد، و برای اینها ما یک چیزی جزیی گذاشته بودیم که کفاف اینها را نمیکرد، معلوم بود که اکثر نمایندهها مضیقه داشتند، مگر کسانی که شخصاً یک منابع مشروع مالی داشتند که از منابع دیگر جبران میکردند. این را ضمن اینکه مضیقهای برای نمایندههایمان بود، افتخار میکنیم و تازه این حقوق را هم که ما روزهای اول تحمیل کردیم، اوایل حاضر نبودند این قدر حقوق بگیرند، اکثراً پیشنهاد میکردند که یک سطح بسیار نازلی باشد، چون آشنا نبودند با مخارج زندگی نمایندگی، و بعداً معلوم شد که این مقدار حداقل نیازی است که باید تأمین بشود.
از لحاظ کاری هم این جوری بود. امام اول فرموده بودند که نمایندهها بدون اجازه رئیس مجلس نمیتوانند؛ مثلاً کارهایی را که مربوط به مجلس است وقتشان را جایی دیگر مصرف بکند. اکثریت این جوری بودند اگر وسط مجلس کاری برایشان پیش میآمد بیرون از مجلس یا میخواستند [به دنبال] کاری شخصی بروند، میآمدند و این مسأله را اول حل میکردند که کار خلاف شرع و یا برخلاف فرمان امام کاری انجام ندهند. بعد چیزهای بسیار زیادی که اینها را ما باید کم کم تدوین بکنیم و روشن بکنیم، این هم وضع اشخاص نمایندگان.
در مورد رابطه این مجلس با رهبر، جامعه این را میداند، امام منت سر ما نمایندهها گذاشتند و بارها نمایندهها را و مجلس را آن جوری که تشخیص داده بودند، خودشان به مردم معرفی کردند، و اعتماد مردم را به این نمایندهها بیشتر جلب کردند، مقام مجلس را برای مردم روشن کردند، ارزش مجلس را برای مردم گفتند و این کار، کار بسیار اساسی است. امام نظرشان تنها این مجلس نبود، امام در گذشته هم - قدیم هم - میفرمودند که تنها راه حفظ سلامت کشور این است که پارلمان و مجلس جای سالم و معتبری باشد.
آنجاهایی که تصمیمگیریها مربوط به اشخاص میشود و روی تعداد افراد کمی میچرخد، همیشه احتمال فساد و احتمال خطر وجود دارد. ولی اینجایی که دویست و هفتاد نفر آدم جمع میشوند و همه چیزشان علنی است و امرشان با مشاوره است و کارشان با مردم است، احتمال بروز فساد اینجا بسیار کم است و اگر فسادی پیش بیاید خود به خود از دست میرود، زود جبران میشود، نمیتواند فاسد اینجا بماند. چون این این جوری است، امام با خیال راحت این جور جایی را تأیید کردهاند و این را مصدر امور معرفی کردهاند و در رأس کارهای کشور و تصمیمگیریهای کشور مسأله تصمیم مجلس را معرفی فرمودهاند و آن نظریهای که دادند و فرمودند اکثریت مجلس اگر چیزی را تشخیص داد، شورای نگهبان هم حق ردش را در موضوعات ندارد که بعد این را به خاطر بعضی از جهات به دوسوم تبدیلش فرمودهاند. این خیلی چیز بزرگی است، نهایت اعتماد امام را به مجلس میرساند و این حق است. در آینده هم باید سعی کرد که این اعتماد برای این مرکز باقی بماند که این به خیر مردم، انقلاب و تاریخ است.
در رابطه با مردم، ما از مردم خیلی چیزها داریم، اگر آن حمایتهای بیدریغ مردم نبود، آن روزهایی که مجلس را زیر سئوال برده بودند، این مجلس ضربه میخورد. آن روزی که پشت این مجلس جمع شدند و با مشتهای گره کرده، دشمنان مجلس را تهدید کردند و شعارهایی که مردم در مجامعشان همه جا به نفع مجلس دارند و از مجلس حمایت کردند و اعتمادی که به مجلس نشان دادند، این بزرگترین سرمایه این مجلس است و این را من از همه چیز بیشتر میدانم. ما نماینده مردم هستیم، ما به اسم مردم آمدیم اینجا، به نمایندگی از مردم حرف بزنیم و رأی بدهیم.
اگر این رابطه ضعیف بشود، ماهیت اصلی مجلس و پارلمان عوض شده، و بنابراین ضمن اینکه از مردم تشکر داریم، به مردم هم عرض میکنیم که اگر میخواهید برای همیشه خاطرتان جمع باشد از مدیریت و اداره کشور، باید تلاش کنید که رابطه شما با این مجلس، در همه ادوار تاریخ محکم باشد و امروز مردم دارند میفهمند که حاکم واقعی، آراء آنها هست.
شما دارید میبینید که از نمایندگان این دوره ما حدود یک صد و نزدیک ده نفر باقی ماندند و جمعی از نمایندگانمان متأسفانه که نمایندههای بسیار فعالی هم بودند یا خودشان کاندیدا نشدند - به خاطر اینکه کارهای مهمتری در نظرشان بود - و یا اینکه رأی نیاوردند، ولی با نهایت مردانگی و تقوایی که ما در آنها سراغ داریم، این رأی نیاوردن برایشان هیچ مسألهای نیست و آمادگی دارند که در جاهای دیگری خدمت بکنند و این خودش یک نقطه مثبتی میتواند باشد. با این تحولی که پیش آمد تعدادی از نیروهای اجرایی به مجلس تزریق میشوند که مجلس یک مقدار در امور اجرایی واقع بینتر باشد.
از این طرف تعدادی از نمایندگانی که اینجا چهار سال روی نقاط ضعف نیروهای اجرایی مطالعه کردهاند، به عنوان اینکه ناظر بودند و میدیدند، الان منتقل میشوند به دستگاههای اجرایی و آن چیزهایی که فکر میکردند که باید در دستگاههای اجرایی باشد با خودشان میبرند در دستگاههای اجرایی.
این تبادل نیروها اگر سالم انجام بگیرد، بسیار خوب است و واقعیتها را در نیروهای اجرایی و در مجلس به هم نزدیکتر میکنند و کار را برای ما، برای کل انقلاب آسانتر میکند و به خوبی انجام میشود.
اگر مجلس با این رویه بخواهد حرکت بکند - که کرد - که آرای مردم واقعاً نمایندگان مجلس را تشکیل بدهد، مجلس بهترین نشان حاکمیت مردم است. در این نکته که من تکیه دارم، مردم حاکمیت خودشان را از طریق مجلس و از طریق انتخاب ریاست جمهوری و از طریق شوراها و از طریق انتخاب مجلس خبرگان که منتهی به انتخاب رهبر میشود، مردم این جوری اعمال حاکمیت میکنند و مهمترین نقطهاش در مجلس است.
برای اینکه اینجا روزانه قانون میگذرانیم که سرنوشت مردم را و روابط مردم را تعیین میکند. اینجا ما مجریان کشور را انتخاب میکنیم، وزراء و بعد آن معاونین که از آنجا منبعث میشود و بعد مدیرکلها و بعد فرماندارها و بعد همه مدیران کشور. ببینید سرنخ کل اجرائیات کشور اینجا است؛ مقرراتشان هم اینجا است، نظارتشان هم اینجا است. بازخواست اصلی هم به صورت استیضاح و سئوال اینجاست و اینجا هم مردم هستند. مردم هم توی انتخابات برایشان خوب روشن شد که آرای آنهاست که یک کسی را میآورد اینجا و یک کسی را از اینجا برمیدارد.
اگر این را مردم تجزیه و تحلیل بکنند و ایمان بیاورند به این مسأله که نشان میدهد که الان آوردهاند، مردم مثل گذشته نسبت به انتخابات در دوران طاغوت بیتفاوت نخواهند بود و اجازه نخواهند داد که مجلسها در آینده مجالس فرمایشی بشوند و نمایندگان انتصابی بشوند. این خاصیت را مردم از این مجلس دیدهاند.
اگر این مجلس این خاصیت و این مردم را نداشت، نمیتوانست یک فتنهای مثل بنیصدر را از میان بردارد. تفاوت یک جمع و یک فرد این است. آن رئیس جمهور هم از مردم رأی گرفته بود، این نمایندهها هم از مردم رأی گرفته بودند، به قول خود او اینجا 11 میلیون رأی بود و آنجا بیش از 11 میلیون رأی بود. به قول خودش این جور بود. اما تفاوت این است که اینجا 270 نفر هستند که هر نفرشان میتوانند یا مثل او یا بهتر از او یا بدتر از او باشند، [اینجا] یک مجموعه هستند و آنجا یک نفر است و لذا در قانون اساسی پیشبینی شده که این جمع بتواند درباره کفایت او و صلاحیت او حرف بزنند، این نقطه بسیار خوبی است توی قانون اساسی. اگر مردم به این مجلس اعتماد بکنند، اگر انحرافی در نقاط دیگر پیش بیاید به این خوبی قابل حل است.
آن روزی که این مجلس با بنیصدر سرتعیین نخست وزیر و کابینه آن کلنجار میرفت، از آن روزهای سرنوشت ساز تاریخ انقلاب است. آدم واقعاً در تاریخ، روزهای حساسی را میبیند و در این کتاب صفحات برجستهای و سرفصلهای بسیار مهمی را میبینید که یکی دو تایش هم آنهاست.
آن روزی که با فشار این مجلس، شهید رجایی به عنوان نخست وزیر توی این مملکت درآمد؛ آن رگ و ریشه ضدانقلاب و جریانهای انحرافی آنجا آسیب اصلی را دید و آنجا ضربه اصلی به مغز دشمنان اسلام وارد شد. مسأله یک شخص نبود که شخص رجایی یا شخص دیگری باشد، مسأله این بود که آن روز حرکت تاریخ انقلاب به یک نقطهای رسیده بود که میتوانست یک کابینه به وجود بیاید که جریان کشور را بکشاند به طرف آن منجلابی که لیبرالهای مشروطه در صدر مشروطه کشاندند و میتوانست جریان را بیاورد به یک سوئی که به اینجا برسد که ما الان رسیدهایم و آن روز فقط مجلس بود که این کار را کرد. روشن بود که کسی غیر از مجلس این کار را نمیکرد.
آن روز مقاومت نمایندهها هیجاناتی را به وجود آورد، اما حالا که آدم آن حماسه عظیم را، آن حمایت مردم را و آن خصوصیات را میبیند، میفهمد که این مجلس چقدر میتواند اهمیت داشته باشد و نمایندگان خوب چه قدر میتوانند اهمیت داشته باشند. همین کارهای شما بود که به نمایندگی اعتبار داد.
بنده یادم هست سال اول مجلس بسیاری از نمایندهها اینجا احساس بطالت میکردند. همین حالا کسانی در این مجلس هستند که در آن زمان ماههای اول با من مشورت میکردند که اینجا ما باید چهار ساعت روی صندلی بنشینیم و به حرفهای تکراری گوش بدهیم، بیرون بهتر میتوانیم کار بکنیم. این جوری احساس میکردند و میگفتند که خوب! ما برویم جای دیگری کار بکنیم، آنجا انقلاب زیاد نیاز دارد، ولی ارزش این مجموعه و کارهای مهمی که توی تاریخ کرد این نمایندگی، یک چیز با ارزشی شد و امروز عمیقاً ارزش دارند؛ یعنی مردم فهمیدند اینجا جایی است که میتواند صلاحش کل جامعه را صالح بکند و فسادش کل جامعه را فاسد بکند و هرکس ایده مقدسی داشته باشد، فکر میکند که اینجا خوب میتواند اجرا بکند میآید به این طرف.
این کار خوب دوره اول نمایندگی باعث شد که در آینده این مجلس مرکز خوبان باشد و همیشه آدمهای خوب که میخواهند خدمت بکنند یا تلاشی بکنند، بیایند اینجا کار بکنند؛ این ارزش مال شماهاست، این خدمت را شما کردهاید.
این نمایندگانی که زحمت کشیدهاند و خون دل خورده و مبارزه و مجاهده کردند و اعتبار این مجلس را در دوره اول به این حد رساندند که امروز نمایندگی مجلس یک افتخاری است، نمایندگی مردم در مجلس یک ارزش مهمی شده، این افتخار و این ارزش مال شماها هست و شما پیش خداوند مأمور هستید به خاطر این کاری که کردهاید و این مرکز را معزز و محترم و معتبر کردهاید، خداوند به شماها از عنایات مخصوص خودش خواهد داد. ضمناً ما در این دوره از برادران اقلیتهای مذهبی هم که در این مجلس هستند تشکر میکنیم. از کارهای خوب قانون اساسی این است که اینجا را هم از اقلیتهای مذهبی خالی نگذاشته است. به هر حال آنها پیرو ادیان آسمانی هستند و در جامعه ما زندگی میکنند و باید اینجا حضور داشته باشند، در این دوره با ما همکاری زیادی کردهاند.
امروز در مجموع ما میرسیم به پایان یک دوره سرنوشت ساز که خداوند زحماتی را که این برادران ما کشیدهاند به فضل خودش نواقصی که ما داشتهایم برطرف بفرماید و به آیندگان، کسانی که توی این مجلس میآیند و این راه را ادامه میدهند، توفیق عنایت بکند که کارهای این مجلس را و آن چیزهای ناتمام را تمام بکنند و اگر نواقصی وجود داشته برطرف بکنند.
ضمناً در اینجا من از کارکنان مجلس که خیلی زحمت کشیدهاند، آنهایی که در اطراف این مجلس امنیت را حفظ کردند، آنهایی که کارهای اداری این مجلس را انجام دادند هم از صمیمیتشان و هم از زحماتشان تشکر میکنم.
از برادران هیأت رئیسه که در خدمتشان بودهایم، در همه این دورهها چه کسانی که الان هستند، چه کسانی که در گذشته بودند و با نهایت خلوص زحمت کشیدهاند؛ بنده به عنوان یک مسئول از آنها تشکر میکنم و به عنوان عضو هیأت رئیسه هم از شما برادران نماینده که به ما اعتماد کردهاید و به ماها رأی دادهاید و تابع مقررات حرکت کردید، تشکر میکنم.
از خبرگان و کسانی که مسایل مجلس را به خوبی منعکس کردند و در صداوسیما و مطبوعات و در جاهای دیگر ممنون هستم. محافظین بزرگواری که جان نمایندههای ما را از خطر دشمنان حفظ کردهاند، برای ما بسیار عزیز هستند و انشاءالله تا این خطر به کلی رفع نشده است، این وظیفه را به خوبی انجام میدهند.
شخص بنده که از طرف شماها مسئول اداره این مجلس بودم تحقیقاً در این دوره کارم به خاطر ضعف شخصیتی خودم ممکن است گاهی برخوردهای نامناسبی در جلسات با بعضی از نمایندهها داشته باشم که امیدوارم بنده را عفو کنید و چیزی از حقوق [شما بر من] باقی نماند که به روز قیامت بیفتد و این توفیق را ما همه داشته باشیم که [هنگامی] از اینجا بیرون میرویم، همگی از همدیگر راضی باشیم و بین نمایندهها هم که انشاءالله به خاطر بحثهای مجلس، کدورتی نخواهد ماند. نکته بسیار مهمی که من به شما نمایندگانی که در دوره آینده نخواهید بود، عرض میکنم اینکه آقایان! همان طوری که از شما انتظار داریم و دلسوزی که برای انقلاب و جامعه در شما سراغ داریم، وظیفه ماست که طرفداران ما را در سراسر کشور، هر کجا که هستند قانع کنیم که مسایل دوره انتخابات و رأیگیری را به آینده کش ندهند، این اختلافات و نزاعهایی که به خاطر دوره انتخابات پیش میآید و همیشه هم است و همه جا هم است و تا مردم رشد خیلی سطح بالا پیدا نکنند، چنین چیزهایی خواهد بود، اینها را فراموش کنیم.
اگر احساس میکنید حقتان در یک جایی ضایع شده است، این احساس مظلومیت را در خودتان نگه دارید و اجازه ندهید که این مطلب باعث نفاق و دودستگی و دعوا جامعه بشود و مطمئن هم هستم که شما این جوری نیستید و من شماها را شناختهام.
یک نکته بسیار ظریفی را ملت ما بدانند آن این است که دو سه ماه آخر دوره مجلس کمی نگران بودیم و فکر میکردیم انتخابات و این که بعضی از نمایندهها احساس مظلومیت بکنند و اینجا تریبون آزاد و مستقیم دارند که باعث بشود که تشنجاتی و اظهاراتی از این تریبون پیش بیاید که مصلحت نباشد، ولی من الان اعتراف میکنم که این نگرانی به خاطر ضعف روحیه خود بنده بود.
میبینم که نمایندهها این دوره آخر مجلس را بسیار منظم و حتی بهتر از آن ماههای قبل گذراندند. کسانی که رأی هم نیاورده بودند تا آخرین لحظه توی این مجلس به وظایفشان به خوبی عمل کردند و یک بار هم از این تریبون شکایاتشان را منعکس نکردند و این از افتخارات این نمایندهها است و نشان تقواست و نشان عمومی فکر کردن آنها است؛ به خودشان نمیاندیشند به جامعه و انقلاب میاندیشند و با این چنین وضعی نمایندگانی که با این روحیه به بخش اجرایی جامعه منتقل بشوند، میتوانند بسیار مفید باشند.
خداوند به همه ما توفیق بدهد. در این لحظه من اینجا فعلاً از همه نمایندگان و این مجلس و از مردم خداحافظی میکنم و انشاءالله تا افتتاح مجلس بعد. ضمناً امام بزرگوارمان محبت و عنایت فرمودند و یک دست خطی برای مجلس شورای اسلامی دوره اول نوشتهاند که ما این دستخط را به صورت لوحهای در آوردیم و مزین کردهایم به عکس امام امت، برای نمایندگان محترم موجود، و برای خانوادههای شهدایی که نمایندگانشان توی این مجلس بودهاند و فعلاً حضور ندارند؛ در دو شکل در آوردهایم که تقدیم میکنیم و انشاءالله خداوند توفیق بدهد که ما رهرو شهدا باشیم.
از طرف نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، از امام امت به خاطر رهبری بزرگوارانهشان و به خاطر نصایحشان و به خاطر حقوقی که بر این انقلاب دارند و به خاطر این محبت اخیرشان که ما را مفتخر به این پیام فرمودهاند، تشکر میکنیم، بقای عمر این ذخیره الهی را برای این انقلاب از خداوند میخواهیم و همان دعای مردم را هم تکرار میکنیم.