سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • نطق پیش از دستور ریاست مجلس شورای اسلامی آیت الله هاشمی رفسنجانی

نطق پیش از دستور ریاست مجلس شورای اسلامی آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • تهران-مجلس شورای اسلامی
  • یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۶۱

جلسه: 331 = 61/4/13 - 3 July 1982

 شهادت آیت اللّه صدوقی نماینده امام وامام جمعه یزد

 بسم اللّه الرحمن الرحیم. اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم »وَلَنَبلُونَّکُم بشَیِئِی مِنَّ الَخوفِ وَ الجُوعِ و نَقصٍ مِنَ الاَمْوالِ وَ الانفُس وَ الثَّمراتِ وَ بَشِّرالصابریَن، اَلَذَینَ اِذا اَصابَتُهم مُصبَیة قالُوا اِنالِلّه وَ اِنّااِلَیِه راجِعُونَ« حادثه شهادت آیت اللّه بزرگوار، فقیه عالیقدر آقای صدوقی از حوادث بسیارتلخ دوران انقلاب به حساب می آید. این تلخی با توجه به مسائل انقلاب و ملت، نه برای شخص ایشان که می دانیم ایشان از موفق ترین افراد عصر ما هستند و وضعی که برای ایشان پیش آمد، ایده آل برای هرمسلمانی است. کسی که در عمر هفتاد و پنج ساله بعد از دوران صباوت، تمام در خدمت خدا واسلام و حق و مردم بوده و با بهترین مرگ که آرزوی هر انسانی است، از این دنیا رفته است.

 ایشان در دوران تحصیل محصلی موفق بود، در دوران تعلیم معلمی موفق بود و در دوران خدمت در جامعه از موفق ترین روحانیون عصر ما است. می‏دانید که ایشان مرکز خدمات به محرومان بود، هر جا دراین کشور نقیصه ای وجود داشت با کمک آیت اللّه صدوقی ترمیم می‏شد. چند روز پیش ایشان کردستان بودند که سه میلیون تومان به مؤسسات خیریه به آنجا دادند و همیشه در هرجا به همین نحو حضور داشتند. مؤسسه عظیمی که در قم بنیاد کرده‏اند که در تاریخ اسلام مؤثر خواهدافتاد، خدمات عظیمی در یزد و جاهای دیگر و کرمان و همه جا انجام داده‏اند؛ چنین شخصی با سوابق انقلابی که دارد آرزویش این است که پایان عمرش با خون و شهادت همراه باشد. هفتاد و پنج سال خدمت و بعد هم شهادت که یکسره از محراب به جوار رحمت حق و محضر اولیاء  خدا در بهشت؛ این برای ایشان. اما آنچه که تلخ است برای مردم است و برای انقلاب که چنین شخصیتی و چنین مرکزیت خدمتی و چنین نیروی عظیمی را از دست بدهد. این انصافا" تلخ است و این ضربه بزرگی است که ما از ضد انقلاب در رابطه با حرکات شومی که ازسال گذشته آغاز کرده‏اند، دریافت کرده ایم که البته اثر شهادت و ارزش شخصیت ایشان مسأله را جبران می‏کند.

 اما این خسارت برای ما هست ومصداق آیه »اِذاماتَ العالِمُ ثُلَم فِی الاِسلام ثُلمُه لایَسدها شَیئی« همین است، اما البته فقط جهت شهادت است که جبران می کند اگر این مرگ با غیر از شهادت بود، همه این خسارتها را بدون جبران داشت، ولی خوشبختانه شهادت وخون و مظلومیت است که هم برای انقلاب، هم برای مردم و هم برای منزوی کردن ددمنشان ضد انقلاب مؤثر است. وتلخی دیگرش هم از جهت این است که انسان می بیند یک عده‏ای از بچه های کشورها به روزگاری افتاده‏اند که این چنین اعمال زشت را به آن صورت مرتکب می‏شوند. این تلخ تراست، یعنی جریانی که توانسته انسانهارا تا این حد ساقط بکند، این جریان برای انسان سخت مورد نفرت و غصه و اندوه است.

اینها در ظرف این یک سال فهمیده‏اند اگر هر چه هم احمق باشند فهمیده‏اند که این اقدامات برای یک جریان سیاسی مفید نیست. این را دیگر هیچکس نیست که نفهمد یعنی اگر روزی خدای نکرده این حکومت اسلامی نباشد و حتی چند نوع ضعیف‏تر از این هم نباشد، اینگونه جنایاتی که اینها کردند، کاری کرده که اینها دیگر در ایران برای قرنهای آینده هم مورد پذیرش نمی‏توانند باشند. جریانی که دستش آلوده به خون آن هفتادو دوتن که این ده روز نشان داد که چه موقعیتی پیش مردم دارند، آیت اللّه مدنی، آیت اللّه دستغیب ومرحوم شهید رجائی و شهید باهنر و آیت اللّه صدوقی باشد. این ملت و این مردم آیا حاضرند به این جریان یک لحظه نظر موافق نشان بدهند؟ یک اقلیت بسیار معدودی که هیچ قابل توجه نیستند ممکن است از این جریان خوشحال و راضی باشند.

 پس نمی‏تواند به عنوان یک حرکت سیاسی و جریانی به منظور کسب موقعیت و کسب آینده دست به این عمل بزنند. این می‏رساند که اینها به کلی از درک صحیح محروم شده‏اند و افتاده‏اند به یک حالتی که باید روانشناسها برایش یک توجیهی درست بکنند، این قدر انسان کور و نادان باشد که این گونه حرکتها را به قیمت جان خودش انجام بدهد. کشتن یک پیرمرد هفتاد و پنج ساله با آن وضع که دنبالش این حوادث بوجود می‏آید، چه جریانی را می‏تواند در دنیا مطلوب و محبوب بکند و چه اثری می‏تواند از لحاظ سیاسی به نفع اینها داشته باشد؟ اینکه یک گروه تا این اندازه سقوط فکری و درکی کرده باشند، صرفا" کینه توزانه و عقده گشایانه دست به کار بزنند، این خیلی مایه تأسف است و اینها در تمام این سه سال برنامه هائی که سر چهار راهها داشته، همه برنامه هایش برای پر کردن دل بچه ها از کینه بود. یعنی طرح این بود که بچه ها را نسبت به انقلاب و رهبران انقلاب کینه توز بار بیاورند و در این کار موفق بودند و امروز عامل کینه است که اینها را حرکت می‏دهد. انتقام کشی، کینه جوئی، کینه ورزی نسبت به مردم، نسبت به روحانیت، نسبت به انقلاب حتی نسبت به مستضعفان که از انقلاب حمایت می‏کنند مایه تأسف است و انسان واقعاً باید به خداوند پناه ببرد از اینکه روزی دچار این حالت بشود که اینها شده‏اند و این حرکت تنها چیزی که نشان می‏دهد، یأس است، یعنی اگر کسی حتی یک هزارم به آینده اش امیدوار بود دست به این کار نمی‏زد.

 ما مدتها در جریان مبارزات بودیم و می‏دانیم که حتی مبارزین خیلی معدود و کم این مطالب را در برنامه هایشان، رویش حساب می‏کنند، روی اینکه عملی که انجام می‏دهند پذیرش در جامعه داشته باشد. اینها در دنیا خلع سلاح می‏شوند، امروز حقوق بشر خلع سلاح است، چطور می‏خواهد دم از کسانی بزند و از حقوق کسانی دفاع بکند که با بمب پیرمرد هفتاد و پنج ساله و شخصیتی را که همه عمرش برای مردم خدمت می‏کرده، این جور منفجر می‏کنند. این حالت در هیچ جا قابل پذیرش نیست و من اینجا ضمن تسلیت به همه مردم ایران و مخصوصا" مردم یزد به خانواده عظیم آیت اللّه شهید صدوقی و همکاربسیار عزیز و متحرکمان جناب آقای محمدعلی صدوقی تسلیت می‏گویم.

 خلاصه تنها تحلیلی که می‏شود پذیرفت یکی همین کینه توزانه حرکت کردن و دیگری به عنوان یک فنر و عروسک و عنصر تحت فرمان مجبور در خدمت جریان خارج از کشور، حالا این صدام می خواهد باشد یا فرانسه یا آمریکا. من مخصوصاً به فرانسه اخطار می‏کنم که ملت ایران این جنایات را،  بخشش را به حساب فرانسه می‏گذارند و مطمئنا" آن دولتی که سران  اینگونه تروریسم را زیر بال خودش گرفته و از آنها حمایت می‏کند، نمی‏تواند درآینده از آثار خشم یک ملتی که دیروز دیدید که چگونه بر سر و صورت خود می‏زدند و چگونه اشک می‏ریختند و فریاد می‏کشیدند و این ملت با درک و با شعور فرانسه نمی‏تواند در آینده مطمئن باشد از اینکه خشم این ملت دامن او رانگیرد. و به هر حال ما امیدواریم که باقیمانده این بچه ها پیش از آنکه گرفتار دستگاه قانون بشوند، توبه کنند و از آیه شریفه »الاِّ الّذین تابُوا مِن قَبل اِنْ تَقدر وَ اعَلیهِم« استفاده بکنند. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.