جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست دکتر یدالله سحابی ( دوره اول – جلسه11 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست دکتر یدالله سحابی ( دوره اول – جلسه11 )

  • سه شنبه ۱۰ تیر ۱۳۵۹

مشروح   مذاکرات مجلس شورای ملی جمهوری اسلامی ایران صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز سه شنبه دهم تیرماه 1359فهرست مندرجات 1-    اعلام رسمیت جلسه و بیانات آقای رئیس راجع به نحوه نطق قبل از دستور انتشار اسامی غائبین جلسه قبل .2-    بیانات آقایان دکتر دیالمه و عباسی راجع به انتشار اسامی غائبین 3-    بیانات قبل از دستور آقایان شاهچراغی و توکلی 4-    طرح گزارش کمیسیون تحقیق راجع به رد اعتبارنامه آقای صدر نبوی نماینده کاشمر 5-    پایان جلسه جلسه ساعت ده و پانزده دقیقه به ریاست آقای دکتر یدالله سحابی تشکیل شد 1-اعلام رسمیت جلسه و بیانات آقای رئیس راجع به نحوه نطق قبل از دستور انتشار اسامی غائبین جلسه قبل .رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم . چون اکثریت حاصل است بنابراین جلسه رسمی است دستور اصلی جلسه رسیدگی به گزارش کمیسیون تحقیق راجع به اعتبارنامه ها است و بر طبق معمول جلسات قبل سه نفر از دستور صحبت می کنند راجع به این صحبت قبل از دستور اشکالاتی پیش آمده است و تقاضاهائی وجود دارد و در ضمن یک محظورهائی از نظر وقت و از نظر اینکه بالاخره به کارهای اصلی باید برسیم در پیشهست که بنده تذکری می دهم راست است که آقایان گاهی مطالب لازمی دارند که بلافاصله بایستی در همان روز اظهار کنند گو اینکه تا بحال بنده کمتر یک چنین موضوعی که موضوع روز باشد دیده ام غیر از یک مورد راجع به سیل میانه شاید موارد دیگرش را حداقل بنده توجه نکرده ام . ولی ما برای اینکه رعایت اصول بشود و نوبت از هر طرف رعایت بشود یکی از آقاین منشی ها را مسوول این امر کرده ایم نوبت ها را محفوظ داشته اند که هر روز سه نفر مدت پنج دقیقه بیایند و صحبت کنند .چون الان نه مجلس در مقام رسمیت قانون گذاری است و نه این صحبت ها قبل از دستور جنبه قطعی و قانونی و برای ما الزام آور است فقط ما میخواهیم جمع بین امور بشود هم آقایان مطالبشان را بگویند هم در ضمن ما هم از آن کار اصلی که داریم زیاد منحرف نشویم . برای این منظور فعلا از روی آن نوبت ها که تاکنون منظور داشته اندعمل می کنیم. اما از جلسه بعد تابلوئی در جلوی در جلسه که در کریدور مجلس نصب خواهد شد و سه نفر از آقایانی که مطلبی دارند چند دقیقه ای در روز صحبت خواهند کرد البته هر کسی زودتر اسم نوشت می تواند صحبت بکند و بنابراین آقایانی که مطلب خیلی لازمی دارند زودتر تشریف بیاورند و اسمشان را یادداشت کنند و اگر احیانا کسی مطلب لازمی داشت ولی دیگری آمده و نوبت را گرفته میتوانند بین خودشان توافق کنند و آن شخصی که اولویت دارد میتواند نوبتش را به فرد دیگری که در اولویت نیست بدهد که اگر مطلب مهمتری دارد که بگوید برای اینکه هم رعایت نوبت بشود و هم اینکه موضوعهائی که لازم است و موضوع روز است احیانا در مقام تذکر از آن غفلت نشود . اینک وارد دستور می شویم ، دو نفر از اقایان تذکراتی دارند . یکی آقای دیالمه هستند که راجع به غائبین که متاسفانه ما نمی خواستیم در جراید منتشر شود و مخصوصا خود من هم پریروز که صورت غائبین جلسه ما قبل خوانده شد متذکر شدم که این صورت را فقط برای تذکر مجلس می خوانیم ،‌متاسفانه در آن صورت اشتباهاتی بوده زیرا افرادی بوده اند که در جلسه حاضر بوده اند ولی در اثر اشتباه در صورت غائبین منظور شده بودند و متاسفانه من دیشب در روزنامه کیهان دیدم که سامی غایبین منتشر شده بود . من این بی دقتی ها و تجاوزاتی را که میشود اذعان میکنم زیرا چیزهائی که نباید منتشر بشود منتشر می کنند و البته ما در این مورد اقدام لازم را کرده ایم مع ذلک برای اینکه مبادا حتی تضییع شود و کسی که حاضر بوده است نامش جزو غایبین برده نشود ، آقای دکتر دیالمه راجع به غایبین آن جلسه توضیحاتی خواهند داد و بعد هم آقای عباسی در همین موضوع تذکری دارند که خواهند داد چون مکرر می گویند تذکری که لازم است بدهم . بنابراین ، این دو تذکر قبل از افرادی که نوبتشان را محفوظ کرده اند داده میشود . آقای دکتر دیالمه بفرمائید .2- بیانات آقایان دکتر دیالمه و عباسی راجع به انتشار اسامی غایبین دکتر دیالمه – در اولین جلسه ای که اسامی غایبین در اینجا قرائت شد ، با اینکه آقای دکتر سحابی ذکر فرمودند که نشریات اقدام به درج این مسائل نکنند و این فقط برای استحضار مجلس است ، با همه این مسائل یکی از جراید اینرا چاپ کرد و نه تنها این مطلب را چاپ کرده بلکه توضیحی را که ما در انتهای این بحث دادیم که تعدادی از این اسامی که اعلام شده اشکال دارد و چند نفر هستند که در مجلس حضور داشته اند منتها به علت تعویض جایشان به حساب غایبین گذاشته شده اند . آن اسامی را اعلام نکرده و از آن جمع کلی حذف نکرده و باین ترتیب اشکالاتی را ایجاد کرده است . از جمله آقای محمد رضا عباسی از کوهدشت و آقای هادی از تهران اشخاصی بودند که لیست قبلی که خوانده شده است وجود دارد . این مطالب را روزنامه کیهان درج نکرده است . در جلسه گذشته هم اسم آقای قهرمان رحمانی از تاکستان بجای اسم آقای حسینعلی رحمانی از بیجار که در جلسه غائب بودند اعلام شده است یعنی فرد غایب آقای حسینعلی رحمانی از بیجار بوده اند نه آقای قهرمان رحمانی از تاکستان .رئیس-‌آقای عباسی بفرمائید . عباسی – بسم الله الرحمن الرحیم . چند تذکر بود که دو مورد آن را جناب آقای دکتر سحابی اشاره فرمودند . یک تذکری که آقایان محترم نمایندگان باید در جریان آن باشند در رابطه با مساله ای است که چند روز قبل امام امت و رهبر بزرگ انقلاب با انتقاد و بازخواست از مسوولین امر دستوراتی فرمودند دو سه روز قبل یک محموله پستی از پاکستان به قم آمده بود که بنده دیدم در کشور پاکستان تمبری با عکس رضاخانی میر پنج یا قلدر هر چه تعبیر می کنید چاپ کرده اند . این را البته از وزارت امور خارجه بایستی بخواهیم که از سفارت پاکستان توضیح بخواهند زیرا این تمبر بهاء داشته و رسمی بوده حالا باید دید جریان چه بوده است که از این تمبر استفاده کرده اند ؟ و بعد از وزیر مخابرات باید بخواهیم که دستورات لازم را به مسوولین امر بدهند که این نامه ها باید به مقصد برسند یا برگردند ؟ خاطر مبارک آقایان در این مورد مستحضر باشد .رئیس- آقای عباسی این تذکر نبود این یک مطلب قبل از دستور بود که حقش بود که در همان ردیف ، شما ذکر می کردید .عباسی – بله ، خودتان فرمودید که مطلبی را میخواهم بگویم و دو سه روز است که برای این کار وقت خواسته ام .تذکر دوم . با اینکه بعضی از نمایندگان محترم بشدت ایراد و انتقاد کردند ، از بعضی روزنامه ها و بخصوص از روزنامه کیهان و جناب آقای دکتر یزدی هم وعده فرمودند آنها را نصیحت و ارشاد کنند و به وظایفشان آشنا سازند . و جناب آقای دکتر سحابی وعده فرمودند که اگر این بی نظمی ها تکرار بشود آن روزنامه نگار را به مجلس راه ندهند . این وعده را بخصوص ایشان در آنروز فرمودند در عین حال دیروز در اتومبیل که بودیم یکی از دوستان ضمن اینکه اخبار مجلس را میخواند گفت شما که همیشه بوده اید چرا شما را جزو غائبین منظور کرده اند ؟ مهم این است که در اینجا چه اشتباهات عدیده ای شده است این خبر مربوط به روز یکشنبه است البته اگر روز یکشنبه می نوشت غائبین دیروز درست بود همه غایب بوده اند تنها ما نبودیم در صورتی که روز چهارشنبه جلسه بوده و ما همه اینجا بوده ایم چند نفر دیگر آقاان هم بوده اند من از روزنامه نگار کیهان سوال می کنم آقای رئیس محترم مجلس فرمودند اینجا بی دقتی کرده اند ولی ما نمی پذیریم بی دقتی باشد من میگویم با کمال دقت و مواظبت سعی دارند که اخبار را خلاف واقع منعکس کنند چطور آنچه را که در جلسه اینکه رسمیت نیافته بوده گفتند و نوشتند و ضبط و ثبت شد اما آنچه را که منشی جلسه تاکید کرد و خواست و در جلسه رسمی هم بود ، آن را قید نکرده اند . بنابراین با شدت روزنامه کیهان را ما تقبیح می کنیم و از برادرمان آقای دکتر یزدی می خواهیم اگر در خط ایشان هستند و خط شان را می خوانند باز هم نصیحتشان بکنند و آن مجازاتی را که آقای دکتر سحابی وعده فرمودند درباره مخبر روزنامه کیهان اگر عملی هست و اگر امروز ممکن است عملی کنند . ولی آنچه را که ایشان تاکید کردند و خواسته اند ننوشته بودند و خبر دیگری که سعی می کنم عرضم را به پایان ببرم مثلا نوشته اند که در کوهدشت عده ای مهاجمین ناشناس به مسجد و به مجلسی که در آنجا بوده حمله بردند وقتی این خبر را خواندم من بدوستم گفتم تنها امید این است که به خبرهای روزنامه کیهان اعتباری نیست . و بعد تلفن کردیم معلوم شد که یک پاسداری با فرمانده عملیات حرفشان شده نه مساله ناشناس بوده و نه مساله جریان را بخوانند بهرحال آنچه را که در توان دارید در انجام وظیفه تان نسبت به روزنامه نگاران ما آقایان را نصیحت یا احیانا مجازات بفرمایند . ولسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .رئیس- وارد دستور میشویم آقای دکتر یزدی بفرمائید . ببخشید خیلی عذر می خواهم برای اینکه سه نفر از آقایان نوبت خواسته اند . . .هادی غفاری – آقای دکتر سحابی بنده در جلسه قبل مساله ای را عرض کردم که ابلاغ بفرمائید ولی نفرموده اید .رئیس- چه ابلاغی بکنم آقا ؟ الان مطرح کردم و قرار شد که با اقای رشیدیان صحبت بکنم و خود من درباره آن اقدام می کنم .رشیدیان – آقای دکتر بایستی اعلام بشود این یک مساله ایست که بایستی همه آقایان نمایندگان از آن مساله با اطلاع باشند خواهش می کنم اعلام بفرمائید ما که مساله شخصی نداریم . . .رئیس- آقای رشیدیان مساله شخصی نیست این یک دستور اداری است که اسم آقایان را نبایستی در جائی ببرند و درباره آن تذکر خواهم داد .رشیدیان – این از وسایل ارتباط جمعی پخش شده و ما که به آبادان و اهواز رفتیم در آنجا ما را مواخذه کردند که این چه مساله ایست که اولین اقدام بر علیه قانون اساسی شده زیرا نقض قانون اساسی است . کیاوش – چه مساله ای است آقا ؟‌رشیدیان – همان مساله ای که ما یادداشت دادیم و امضاء هم کردیم و دادیم خدمت جناب آقای دکتر سحابی الان هفده روز است که این مساله مرتب دست به دست شده .رئیس- با کمال تاسف آقایان حاضر نیستند که یک مسائلی که جنبه اصولی دارد و از مجرائیکه باید عمل بشود و احیانا احتمال تالی فاسد هائی درباره آن میشود این را توجه داشته باشند و بنده را بناچار مجبور می کنند که الان مقداری از وقت مجلس را بگیرم و توضیحی در این خصوص بدهم . حالا تقاضای آقایان و آن عملی هم که من کرده ام به اطلاعتان می رسانم . کمیسیون تحقیق تقاضا داشته اند که خودشان درباره تحقیق بعض پرونده ها مستقیما به مراکزی که بایستی اطلاع از آنجا کسب بشود بروند و اطلاع کسب کنند . باین جهت سه نفر از آقایان را معرفی کردند ، من هم موظف بودم به آن مقامهائی که باید به آنجا مرجعه بشود مراجعه کنم اما من شان مجلس را نمی بینم که مستقیما با هر مقام کوچکی که در آنجا هست با آن مکاتبه کنم زیرا مسائل مربوط به قوه مجریه است و من بایستی بدولت و به رئیس قوه مجریه مراجعه کنم و متذکر شوم که این آقایان ، نمایندگان ما از مجلس هستند و حق دارند بر مصوبه مجلس به آن مراکز مراجعه کنند و آن مراکز باید آماده باشند که اطلاعات را آنطوریکه مستقیما خود این آقایان می خواهند در اختیارشان بگذارند این آقایان نمایندگان را من معرفی کردم و رونوشت آنرا هم به کمیسیون تحقیق فرستادم تا این اندازه وظیفه من است که حفظ حیثیت مجلس را بکنم و با مقامات خصوص هرگز مکاتبه ای نکنم زیرا مسوول دولت است که بایستی موجبات تامین حیثیت را فراهم آورد حالا اگر وسائل کافی نیست که من به آن مقام بگویم و هیچ موجبات تامینیه برا این منظور در نظر گرفته نشود وظیفه دولت است که به آن مقام متذکر بشود که وسایل امنیتی موضوع را هم فراهم کنند بنده این عمل را کرده ام . در رسانه های گروهی از طرف روابط عمومی ریاست جمهوری ، گفته اند که آقایان را ما معرفی کردیم و مطالبی گفته اند خوب البته این دیگر خارج از قدرت مجلس است حالا آقایان میخواهند در این باره مطالبی مطرح کنند که چرا مقامات در کار مجلس دخالت می کنند البته این وظیفه ما است یعنی قوه مقننه بایستی که تصمیم بگیرد و من هم تا این اندازه که در این مقام هستم موظف هستم حیثیت قوه مقننه را محفوظ بدارم و در مواقع کار اجرائی به قوه مجریه مراجعه کنم که این عمل شده است حالا اگر یک خطائی کردند و فرضا در رسانه های گروهی گفتند من مکاتبه خواهم کرد و این حیثیت آقایان را اگر خیال می کنند در این مورد خدشه ای وارد شده است بنده حفظ خواهم کرد . آقایان اصرار دارند همین موضوع را بیایند در مجلس به اطلاع آقایان برسانند و بگویند که چرا فلان مقام یا آن مقام اصلی دخالت کرده است ولی توجه بفرمائید در این موقعی که ما اینقدر احتیاج داریم که باید حیثیت تمام نیروها محفوظ بماند من این کار رادون شان مجلس دانستم . این است که بنده در این خصوص مقاومت کردم و گفتم که مطلب را من خودم عمل خواهم کرد و دیگر آقایان در اینجا مطرح نفرمایند . این بحث را که اقایان تذکر می دهند راجع به این موضوع است .رشیدیان – مطلب به این شکل نبوده جناب آقای دکتر سحابی . . . .رئیس- بنده دیگر بیشتر از این وقت مجلس را نمیگیرم . بگذارید بعدا با خود بنده در این مورد صحبت بفرمائید زیرا امروز همین موضوع را من با روسای شعب و یا هیات رئیسه مطرح کردم و اقایان هم همین عمل را که بنده کردم تایید فرمودند و بنده چیز دیگری غیر از این نمیتوانم به استحضار مجلس برسانم .3- بیانات قبل از دستور آقایان شاهچراغی و توکلی منشی – بنام خدا ، نمایندگانیکه امروز صحبت قبل از دستور را دارند . آقایان : احمدی ، هراتی ، و حائری زاده بودند با این تذکر که آقای هراتی نوبت خودشان را به آقای شاهچراغی و آقای حائری زاده هم نوبت خودشان را به آقای توکلی دادند از آقای احمدی خواهش میکنم که تشریف بیاورند .رئیس- لطف آقای احمدی تشریف بیاورید .احمدی – موقع صحبت من گذشت دیگر عرضی ندارم . رئیس- آقای شاهچراغی بفرمائید .  شاهچراغی – بسم الله الرحمن الرحیم . در چند روز گذشته شاهد دو پیام حیات بخش از امام است در مورد افشای منافقان و تصفیه ادارات از عناصر ضد انقلاب و توطئه گران ودیم .این دو پیام خون تازه ای را در رگ امت در جهت انقلاب دمید و دیدیم که یکباره ملت مسلمان هم موافقت خودشان را با این پیام مثل همیشه با شور و احساس تمام اعلام کرد ولی مجلس که باید قلب بیدار این امت و هوشیار نسبت به همه مسائل باشد ، متاسفانه تاکنون هیچ عکس العمل صریحی نسبت به این جریان نداشته و از گوشه و کنار هم شاهد این هستیم که بعضی از مسوولان و دیگران نیز سعی می کنند بخصوص جریان تصفیه ادارات را که یک وضوع حیاتی برای انقلاب ما و تغییر وضع ادارات است ملوث کند . ناچار گروهی از برادران نماینده تصمیم گرفتند که متنی را در همگامی خودشان با ملت نسبت به پیام امام و نظر و عکس العمل خودشان را نسبت به پیام امام امت اعلام بکنند . و متنی تهیه شد که در اینجا به خدمت برادران و خواهران گرامی عرضه میشود اگر موافق این متن و محترای این متن هستید میتوانید بعد از اتمام مجلس آنرا امضاء بفرمائید تا از طریق رسانه های گروهی به اطلاع همه مردم برسد ، بخصوص تاکید میشود در اینکه ممکن است دست هائی بکار بیفتد و محتوای این دو پیام را که بسیار صریح و روشن است ملوث بکنند و ما باید بیدار و هوشیار باشیم و این جریان را هم اکیدا پی گیری بکنیم .یکی از نمایندگان – خواهش می کنم آقای شاهچراغی شما متن را بخوانید و نمایندگان موافق قیام کنند .(متن به شرح زیر قرائت شد) بسم الله الرحمن الرحیم . امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران طی دو پیام تاریخی حرکت و جهش جدیدی را در میان امت و جامعه ایجاد کرده است امام در پیامهای مزبور موضع صریح و قاطع خود را در قبال دو جریان انحرافی و فاسد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از همه به انقلاب و خط انقلابی امام ضربه وارد کرده اند . یعنی گروههای ضد انقلاب منافق و کادرهای اجرائی محافظه کار و غیر انقلابی به روشنی ابراز داشت ما نمایندگان امضاء کننده زیر ضمن تایید کامل پیامها و رهنمودهای اخیر امام موارد ذیل را اعلام میداریم : 1-    از مردم مسلمان و خصوصا انجمنهای اسلامی ادارات و موسسات می خواهیم که با هوشیاری کامل و با تمام قوا پیام امام را پیگیری نمایند .

2-    به مسوولین اجرائی هشدار می دهیم که از هر نوع تسامح و کارشکنی و تحریف پیامهای امام خودداری کرده و موضع صریح و قاطع خود را همچون آیت الله العظمی منتظری در قبال آنان هرچه زودتر روشن کنند .

3-    ما صریحا اعلام می کنیم که هر نوع کوتاهی و یا کارشکنی در اجرای پیام و رهنمودهای امام را به هیچوجه تحمل نکرده و به مجرد رسمیت یافتن مجلس کوتاهی ها را بررسی کرده و عوامل آنها را به استیضاح خواهیم کشید .

4-    از کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران میخواهیم بجای برخوردهای منافقانه و مظلوم نمایانه هر چه زودتر مواضع صریح خود را در قبال نظریات امام و آیت الله العظمی منتظری اعلام کرده و اعضای پاکدل و هواداران ناآگاه را از بلاتکلیفی نجات دهند .

البته این متن اینجا موجود است عده ای از نمایندگان محترم هم امضاء کرده اند اگر بقیه آقایان هم موافق هستند میتوانند امضاء بفرمایند تا از طریق رسانه ها منتشر شود . (‌تکبیر نمایندگان ).رئیس-‌آقای توکلی بفرمائید .توکلی – بسم الله الرحمن الرحیم . رب اعوذ بک من همزات الشیاطین . و اعوذبک رب ان یحضرون . مطلبی را که میخواستم عرض کنم راجع به جلسه دیروز بود ، دیروز اینجا پرونده آقای حسینجانی مطرح شد که من در شخصیت ایشان هیچگونه اظهارنظری نمیکنم . اما راجع به نحوه برخورد کمیسیون ، شعبه و مجلس ، با این مساله نکاتی را میخواهم عرض کنم اولا این پرونده وقتی در شعبه مربوطه مطرح شد چهار رای موافق و سه رای مخالف و 10 رای ممتنع داشت .رئیس- آقای توکلی این موضوع تمام شده است .توکلی – من پنج دقیقه وقت دارم ، آقای دکتر سحابی اجازه بفرمائید من بگویم که چرا نگذشته اجازه بفرمائید . اشکالی ندارد مجلس میتواند مثل بقیه صحبت ها که میشوند و نظری نمیدهد صحبت من را هم گوش کند . عده از نمایندگان – آقا این برخلاف آئین نامه است . توکلی – هیچ برخلاف آئین نامه هم نیست .یکی از نمایندگان – پرونده ای که رد شده و تمام شده دیگر لزومی ندارد که آنرا بازگو کنید .توکلی – من میخواهم نصیحت کنم که دیگر مجلس چنین اشتباهی نکند اصلا اجازه بفرمائید همین کار الان شما یعنی همین طرز برخورد شما با من بد و غلط است توجه بفرمائید بگویم چرا . من نمیخواهم بگویم شما پرونده را ( عده ای از نمایندگان – پرونده ایکه رد شده دیگر صحبت کردن درباره آن صحیح نیست ) همین که شما بدون نوبت صحبت میفرمائید غلط است هیچ اشکالی ندارد من عرایضم را تمام می کنم ولی آقایان همین که شماها تک تک و بدون اجازه صحبت می کنید همین کار خلاف است هیچ عیبی ندارد من مسلمانی هستم مطیع فرمایشات شما و مخلص شما هم هستم شما بگوئید که توکلی تو خلاف کردی اگر من نپذیرفتم حرف شما صحیح است میخواهم عرض کنم مجلس با این مساله برخورد ناصحیح کرده و اگر من غلط میگویم خدای نخواسته باید مرا اصلاح بفرمائید بگذارید من توضیح بدهم زیرا اگر خدای نخواسته یک مساله را می بینیم که برادران من دارند اشتباه می کنند اگر نتوانم بیایم اینجا بگویم این چه میشود ، بنابراین اجازه بفرمائید حرفم را بزنم اولا بدانید در شعبه ، چهار رای موافق و سه رای مخالف و 10 رای ممتنع و با توجه باینکه رای های ممتنع نباید در نظر گرفته بشود این پرونده اصلا نبایستی در شعبه رد میشد و به کمیسیون تحقیق میرفت . در ثانی آن کمیسیون اسمش کمیسیون تحقیق است وقتی برادرانی که اینجا اعتراض می کنند و حق هم داشتند اعتراض بکنند و بیشتر ادعاهایشان و ادعای آقای دکتر دیالمه و آقای هادی هم همین بود که می گفتند شهربانی دوازده تا نامه نوشته چرا به کمیسیون تحقیق نرفته و این نامه ها را نخوانده اند که چه بوده است الان شما بروید در دادسرای انقلاب بهشهر بر علیه من شکایات زیادی هست ولی وقتی میرویم نگاه می کنیم می بینیم ببی پایه است . کمیسیون تحقیق موظف است که اگر اینجا ادعائی میشود تحقیق کنند . ادعا میشود که در شهر ، جو ارعاب بوده ولی نزدیک بودن آراء بهم قرینه ای است که جو ارعاب نبوده است بنابراین کمیسیون تحقیق باید قدم رنجه کند و برود آنجا واقعا ببیند جو ارعاب بوده یا نه ، این معنی ندارد که کمیسیون تحقیقی باشد ولی تحقیق نکرده باشد و بعد بیایند اینجا بگویند رد است یا اثبات است . مطلب بعدی این است ، روش ما تا قبل از رسیدگی به پرونده ایشان اینطور بود که کسانی که موافق بودند و بخصوص شهود میتوانستند در مورد پرونده ای که مطرح است صحبت کنند زیرا اینجا محکمه را داشت . یعنی بفردی اتهاماتی وارد بود که آقای رئیس هم برایش احترام می گذاشتند و می فرمودند اعتراضاتی و اتهاماتی برایشان وارد است که میتواند شخصا دفاع بکند و یا اگر شهودی داشت میتوانست ثابت کند که آنچه به او نسبت داده اند درست نیست . با اینکه جناب آقای سحابی اول فرمودند که به شهود اجازه میدهیم حرف بزنند اما اجازه ندادند حالا یادشان رفت نمیدانم به چه علت بود ولی توجه بفرمائید که چنین برخوردی در شان مجلس نیست . بعد برادری که میخواستند سوال بکنند نحوه سوال و شکل سوال جوری بود که یک مقدار در رد و نفی بود خوب اشکال ندارد این را اگر پذیرفتیم باید آن کسیکه نحوه سوالاتش در تایید آن است آنرا هم بپذیریم میخواهم بگویم که این نحوه برخود بد است . این چه خاصیتی دارد ؟ امام به ما فرمود که شما باید اسوه باشید . از نظر اخلاق این حسن را دارد که الان یک سازمانی مثل سازمان مجاهدین خلق منافق که موضع خودش را مشخص نمی کند این کاری را که ما می کنیم سرمشق است زیرا دست آنها را رو می کنیم که آنها منافق هستند که موضع نمیگیرند و آن کادرهای پائین هم می فهمند که توبه کردن و بازگشتن از کار خطا عیبی ندارد مجلسی که به قول برادرمان قلب ملت است اگر یک اشتباهی مثلا مرتکب بشود میاید خودش را تصحیح میکند چه بهتر که اگر ما گول این منافقین را خورده بودیم برویم خودمان را تصحیح بکنیم . . .رئیس- آقای توکلی وقتتان تمام شد .توکلی – وقت من تمام شد دیگر عرضی ندارم پیشنهاد من این است که این پرونده دوباره برگردد به کمیسیون تحقیق ( عده از نمایندگان – صحیح است ) ( همهمه نمایندگان ) .رئیس-‌اسامی غائبین جلسه گذشته را قرائت فرمائید .(به شرح زیر قرائت شد)منشی – اسامی غائبین روز 9/4/1359آقایان : مصطفی چمران ، احمد بهشتی ،‌عبدالحمید آقارحیمی ، سید احمد حسینی ، سید ابوالحسن حسینی ، محمود رضائی هنجنی ، سید احمد مدنی ، مجید انصاری ، علی معرفی زاده ، حسینعلی رحمانی ،‌عبدالکریم شرعی ،‌حسین هاشمیان ، خسرو قشقائی ، سید ابوالفضل رضوی اردکانی ، چراغ زاده دزفولی ، عزت الله سحابی ، محمد جواد حجتی کرمانی ، بهرام تاجگردون ،‌محمد زید بهبهانی ، محمد خلیلی ، محمد علی منتظری نجف آبادی ، علی اکبر دهقان ، علی حقیقت افشار ( بیست و سه نفر ) چراغ زاده – آقا اشتباه کردید من بودم .دکتر دیالمه – آقای چراغ زاده شما میفرمائید من بودم ولی لیست را امضاء نکرده اید .چراغ زاده – من نمی دانستم بایستی الیست را امضاء کنم .دکتر دیالمه – پس تقصیر ما نیست شما بایستی لیست را امضاء بفرمائید در غیر اینصورت جزو غائبین محصوب میشوید .حائری زاده – آقای دکتر سحابی بنده یک تذکری دارم وقتی ما الله اکبر میگوئیم بفرمائید تماشاچیان سکوت بفرمایند برای اینکه خود ما هستیم که باید الله اکبر بگوئیم و یا نگوئیم .رئیس- بسیار خوب تذکر داده خواهد شد ، آقای دکتر یزدی بفرمائید .4- طرح گزارش کمیسیون تحقیق راجع به رد اعتبارنامه آقای صدر نبوی نماینده کاشمر دکتر یزدی – بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین . برادران و خواهران سلام علیکم قبل از طرح گزارش کمیسیون دو تذکر را باید به اطلاع آقایان برسانم . وقتی یک پرونده ای در جلسه علنی مجلس مطرح میشود و به کمیسیون تحقیق ارجاع میشود و نمایندگان محترم مطلبی ، سندی ، موضوعی در رابطه با آن پرونده و اعتبارنامه دارند استدعا میکنیم بلافاصله به کمیسیون تحقیق مراجعه کنند و در اختیار کمیسیون تحقیق قرار بدهند تا کمیسیون بتواند رسیدگی بکند و وقتی که پرونده با یک تصمیمی از طرف کمیسیون به مجلس برمیگردد دوباره آن مدارک و اسنادی که کمیسیون اصلا اطلاعی از آنها نداشته است اینجا مطرح نشود ، دوم اینکه برخی از آقایان نمایندگان محترم نسبت به اعتبارنامه آقایان دیگری اعتراضی کرده اند و بعلت اعتراض و مخالفت آنها این پرونده ها به کمیسیون ارجاع شده است . علی رغم این که ما به آنها کتبا اطلاع دادیم که به کمیسیون تشریف بیاورند و موارد اعتراض خودشان را کتبا به کمیسیون بدهند هنوز بعد از دو یا سه هفته این آقایان به کمیسیون مراجعه نکرده اند و این کار برای کمیسیون در مورد رسیدگی و تصحیح و تکمیل بعضی از پرونده ها اشکال ایجاد کرده است .گزارش رسیدگی به اعتبارنامه آقای صدر نبوی نماینده کاشمر پرونده انتخاباتی حوزه کاشمر و اعتبارنامه آقای رامپور صدر نبوی که به علت مخالفت و اعتراض آقایان توکلی و ملازاده به کمیسیون تحقیق ارجاع شده بود در جلسه مورخه 25 خرداد ماه 59 مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت . آقایان توکلی و ملازاده در جلسه حضور بهمرسانیدند و مدارک و اسناد مخالفت و اعتراض خود را به کمیسیون ارائه دادند . این اعتراضات شامل عضویت در حزب رستاخیز و عکس در حضور شاه مخلوع در خرداد ماه سال 1357 می باشد در جله مورخه 26 خردادماه 1359 آقای صدر نبوی در مورد سوابق مبارزاتی خودشان در زمانی که خارج از کشور بودند و در فعالیت های کنفدراسیون و جبهه ملی سوم شرکت فعال داشته اند توضیحاتی دادند همچنین درباره فعالیت های فرهنگی خود در دانشگاه مشهد مطالب مبسوطی را ایراد نمودند . در مورد عضویت در حزب رستاخیز ضمن تایید آن اظهار داشتند که این عضویت بازور بوده است و ایشان فقط چهار یا پنج بار در جلسات حزب شرکت داشتند و لاغیر در خصوص عکس با شاه توضیح دادند که تمامی اعضای کادر فرهنگی دانشگاه . . . ( یکی از نمایندگان – در حزب رستاخیز معاونت داشته اند . ) در این مورد بعدا توضیح میدهم ، اجبارا شرکت داشتند در همین زمینه سندی موجود است که در سوم خرداد ماه 1357 از جانب رئیس دانشگاه فردوسی به استانداری خراسان ارسال شده است و اسامی مشخصات کامل 358 نفر از کادر آموزش و اداری را که در دیدار شاه مخلوع حضور بهم رسانید گزارشی نموده اند و نام آقای صدر نبوی هم آمده است ، در عکس مورد نظر هم نامبرده وجود دارد که در کنار سایر اساتید به صف ایستاده اند ، آقای صدر نبوی از خود دفاع کرده اند که این یک دستور عمومی برای همه بوده است و بازور همه را بردند و یک ملاقات خصوصی نبوده است . کمیسیون تحقیق دفاعیات آقای صدر نبوی را استماع نمود و پس از شور نظر خود را نسبت به دو سند مورد بحث به شرح زیر بیان کرده است .1-    در مورد عضویت آقای صدر نبوی در حزب رستاخیر اگرچه ممکن است ثبت نام در حزب بازور و بدون اطلاع نامبرده انجام گرفته باشد اما حضور پیدا کردن در جلسات حزب به اعتراف خود ایشان و معاونت کانون حزبی برای کمیسیون قاب توجیه نمی باشد لذا دلایل آقای نبوی را مردود دانست .

2-    در مورد عکس با شاه با توجه به تاریخ این ملاقات و عکسی که در خردادماه 1357 یعنی در اوج مبارزات ملت بعد از قتل عام های مردم در قم و تبریز و یزد و در مزانی است که به هر دلیل تقلیل فشارهای سیاسی آغاز شده است توجیه آقای صدرنبوی و سایر کسانی که در آن روز به حضور شاه رسیده اند قابل قبول نمی باشد . به نظر این کمیسیون شرایط سیاسی و مبارزات مردم در آن ایام آن چنان بوده است که این افراد می بایستی از انجام این منکر استنکاف می ورزیدند و با توجه به مراتب بالا کمیسیون تحقیق ایرادات و اعترافات وارده را تایید و با اکثریت آراء رد اعتبار نامه آقای صدر نبوی را تصویب نمود .

با تشکر مخبر کمیسیون تحقیق – یزدی

رشیدیان – اقای یزدی نفرمائید عضو ، بگوئید معاون و منشی ( همهمه نمایندگان ).

رئیس- گزارش کمیسیون تحقیق درباره اعتبارنامه آقای صدر نبوی منفی است بنابراین اعتبارنامه ایشان از نظر کمیسیون رد شده است . با این وصف چون در مجلس مطرح شده است باید دو نفر اقایانی که مخالف بودند حق صحبت داشته باشند و بعد هم خود آقای صدر نبوی هم در دفاع میتوانند صحبت بفرمایند . آقای توکلی و آقای ملازاده مخالف بوده اند و فقط هین دو نفر آقایان هستند که میتوانند صحبت کنند ، آقای توکلی بفرمائید . توکلی – بسم الله الرحمن الرحیم . عرض کنم خدمتتان که من فکر می کنم کمیسیون تحقیق اینجا خوب تحقیق کرده است .دکتر یزدی – در مورد همه پرونده ها خوب تحقیق کرده است .توکلی – نکته اساسی در مورد این مساله این است که ایشان در کمیسیون تحقیق ادعا کردند که من سوابق مبارزاتی داشتم و در خارج از کشور با جبهه ملی چنین و چنان می کردم در دانشگاه کسانی را داشتم که سوابق مبارزاتی نداشتند ولی پیش شاه هم نمی رفتند و عضو و معاون کانون هزار و یکصد و یازده دانشکده ادبیات مشهد هم نمیشدند ایشان معاون بودند و رئیس ایشان هم دکتر علائی بود . ایشان و دکتر مویدی معاون این کانون حزبی بودند چطور میشود کسی که تمایلاتی از خودش نشان ندهد و موضع خاصی در جهت تایید رژیم نداشته باشد ، بطور ناگهانی بیایند و از میان تمام استادان یکی از آنها را بگیرند و معاون بکنند ، آن هم اجباری ؟ اگر چیزی اجباری باشد آدم مقاومت می کند و نمیرود ، کسیکه ترجیح میدهد گردی به قبایش ننشیند و هر چهکه آنها به زور گفتند بگوید چشم ، ما هم این را میگوئیم که کسی که این طوری است و به این سادگی تسلیم زور میشود شایستگی نشستن در دوره اول مجلس شورای اسلامی را ندارد ، (یکی از نمایندگان – و دوره های بعد . . . ) حالا ما دوره های بعد را نمیگوئیم ، چون ممکن است در این چهار سال جبران خطاهای خودش را بکند و با عملکرد طولانی ، اطمینان بدهد و ثابت کند که ایشان عوض شده و توبه کرده ( همهمه نمایندگان )‌ایشان با عده ای موقعی به حضور شاه میروند که در قم کشتار شده ، تبریز کشتار شده شاه آمده عذرخواهی کرد و آنقدر شاه خودش را کوچک کرده که گفتند من از دانش آموزان هم معذرت میخواهم ، یادتان هست عید دوسال پیش را ؟ و آقا بلافاصله سخنرانی می کنند و میفرمایند توبه گرگ مرگ است ، بعد از این جمله آثار اولین بار هم آقای غفاری بوده است که مرگ بر شاه را مد می کند . همه دارند می گویند مرگ بر شاه و سه مرتبه از جوانان مسلمان کشتار میشود و چهار تا چهلم برقرار میشود . آنوقت ایشان بلند میشوند و با سیصد و شصت نفر دیگر که بقیه هم مثل خود ایشان بودند خدمت شاه میروند عکس آن مراسم هم اینجا هست و من به خیلی از برادران نشان دادم ، ما صفی را که می ایستادند در تلویزیون خیلی دیده بودیم و اینجا هم در عکس هست که معمولا جلو شاه دولا میشدند ایشان هم این جا نفر اول هستند و نفر بعد از ایشان دولا شده مشغول دست دادن است ، توی صف می ایستادند ، دولا میشدند ، دست میدادند و تعظیم میکردند . صدرنبوی – من دولا نشدم . ( همهمه نمایندگان ) ( زنگ رئیس )توکلی – صحبت نکنید وقت دفاع شما میرسد ، از این فرمایشات نفرمائید ، این را ما همه در تلویزیون دیده ایم . کسی که آنقدر بترسد و جرات نداشته باشد که وقتی باو بگویند برو پیش شاه ، بگوید میروم . ولی بعد آنجا دولا نشود . بفرض اینکه تعظیم هم نکرده باشد ، صرف حضورش در محضر قاتل جوان های مسلمان و روحانیون این مملکت ، کسی که میرود و تایید می گیرد از روحانیون برای کاندیداتوری خودش ، و ان ها غافل بودند و این تاییدها را کرده اند و بعد در زندگی نامه خودشان نوشته اند که من در عاشورای بعد از شهریور پنجاه و هفت با کفن در تظاهرات شرکت کردم اگر یادتان باشد عاشورا تنها مراسمی بود که دولت رسما اعلام کرد که تظاهرات آزاد است . و همه ایران آزادانه تظاهرات کردند ، ما همه این جور آدم ها هم شرکت کردند نمی گوئیم که پشیمان نشده اند ، واقعا هم ممکن است بعد از شرکت ایشان در تظاهرات عاشورا پشیمان هم شده باشند من هیچ گناهی به گردن نمی گیرم زیرا الان ممکن است واقعا طاهر باشند و نمی خواهم بگویم که الان ایشان آدم بدی هستند . من میگویم که سوابق آن چنانی دارد ، آن صلاحیت را احراز نمی کند یعنی به توبه او نمیشود اطمینان کرد . هر توبه ای یک جبران خاصی دارد و فقط استغفرالله کافی نیست ، استغفار قضای مافات آنچه که از من فوت شده ، مثلا اگر من نماز نخوانده باشم و توبه کنم تا نماز قضا را نخوانم که درست نمیشود ، کسی که یک عمل اجتماعی کرده که آثار سوء اجتماعی آن هم در لباس استاد دانشگاه یک آدم عامی را در نظر نگیرید ، علما را در نظر بگیرید چون ایشان جزو علما هستند ، استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی هم هستند بنابراین وقتی یک چنین موضعی گرفت باید مدت زمانی بر آن بگذرد و واقعا با عملکردهایشان در جهت منافع توده ملت ، ثابت کنند که توبه هایشان مقبول درگاه الهی است آن وقت است که بالای سرما جا دارند الان هم برای بعضی از مناصب امکان دارد که صلاحیت داشته باشند ، ولیکن برای چنین منصبی به نظر من ایشن صلاحیت ندارند و عکس را هم اگر کسی مایل است ببینید بیاورم خدمت آقایان .  عرضی ندارم .رئیس- آقای ملازاده بفرمائید .ملازاده – بسم الله الرحمن الرحیم . ما در قانون اساسی داریم که باید نماینده از وابستگان رژیم قبلی نباشد . ما همکاری با ساواک و رستاخیز را وابستگی میدانیم ایشان در سال 1336 همراه صادق بنی صدر جبهه ملی دوم را در خارج از کشور تشکیل میدهند و بعد به ایران برمی گردند ولی کسی مزاحم ایشان نمیشود خوب کسیکه در آن شرایط این کار را میکرده خواه ناخواه وقتی که وارد کشور میشده او را می گرفتند و دلیلش هم این است که شریعتی را وقتی آمد گرفتند . بعد ایشان اظهارات دیگری هم کرده بودند که تقریبا در رابطه با خود مرحوم شریعتی که من با ایشان همراه بودم و دوست بودم و صحبت کردم ، ایشان هم بطور ضمنی من را تایید کرده است و از این حرف ها که در اعلامیه هایشان هم هست و مثلا مرحوم شریعتی به من گفت که شما بروید و این کارها را بکنید ، که ایشان خودشان پاسخگو هستند و یا اینکه ساواک در همین اعلامیه که برادر توکلی خواندند تایید کرده است که این ها میتوانند پیش شاه بروند و ایشان در حضور شاه هم خیلی مودب ایستاده . آن آقا خم شده ولی ایشان مودب ایستاده ، خم شدنش کی بوده مساله ای نیست و در رابطه با کاشمر ممکن است ایشان بگوید که چون آن رقیب من دوست ملازاده است پس ملازاده اعتراض میکند . من مساله دوستی برایم مطرح نیست در کمیسیون تحقیق هم گفتند دوست تو است . گفتم بلی ، ولی اینها ربطی به دوستی ندارد ، آیا رستاخیزی بودن ، معاونت و در چهار جلسه شرکت کردن ، خوب خواه ناخواه کسی که چهار جلسه راحت شرکت می کرده این نمی تواند مجرم نباشد و به زور که کسی را در جلسات وارد نمیکردند . و بعد از آن هم کشتار و چهلم قم ، چهلم تبریز ، چهلم اصفهان و یزد ، باز هم این شکل حرکت برای ما قابل پذیرش نیست و ما ایشان را طبق قانون اساسی از وابستگان نظام شاهنشاهی میدانیم و حداقل آن این است که ما برای صلاحیت مجلس که بتوانیم پاسخگوی مردم و این گروهک ها باشیم ، که این ها فردا برای دست نگیرند که این ها ، رستاخیزی را هم وارد کردند ، ایشان را ما از وابستگان میدانیم و تقاضا داریم که برادران آن طور که شایسته مجلس است و خون شهیدان پایمال نشود درباره ایشان تصمیم بگیرند و تصمیم هم خواهید گرفت ، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .رئیس- آقای صدر نبوی بفرمائید .یکی از نمایندگان – آقای سحابی شایسته نیست که عضو حزب رستاخیز در مجلس بیاید و صحبت کند . ››رئیس-‌توجه بفرمائید ، دفاع می کند .صدرنبوی – بسم الله الرحمن الرحیم . انسان از لجن و خدا آفریده شده و سرنوشت هر انسانی دو بعد مثبت و منفی دارد ، در هر کدام از ما زمانی جناده ای وجود داشته که تبدیل به ابوذر گشته و این نتیجه مکتب تکامل بخش اسلام است و روح پیامبر که سمبل تکامل است جمله ای از ولتر به یادم آمد که باید بگویم ‹‹ یعنی بدانید که در این شهر همیشه حق با کسانی است که تهمت می زنند مگر این که متهم بشتابد و مچ ایشان را باز کند ›› و من چنین قصدی دارم . زندگی من از دو قسمت تشکیل میسود عین زندگی شما . یعنی زندگی بیلانی دارد یک پست منفی و یک پست مثبت ، من از پست منفی هستی خودم شروع میکنم و مطالبی که درباره من گفته شد آنها را قبول ندارم زیرا که بعدا خواهیم دید که آیا من رستاخیزی بوده ام یا ابوذری ؟ اول مساله عکس را عنوان می کنم . بیش از اینکه شاه مخلوع به دانشگاه بیاید در طبقه دوم دانشکده ادبیات پرده ای آتش گرفت که در آن طبقه من و آقای فتح الله خان ارفع دانشجوی نزدیک به من که اهل کاشمر بود و اداره ساواک و گارد دانشگاه من را خواست و آقای دکتر جواد حریری وساطت کردند به عنوان رئیس دانشکده که من در این قضیه دخالتی نداشتم . علاوه بر این تمام دانشجویان من شاهدند و بعلاوه از وکلا هستند در این جا که در سال های چهل و هفت ، چهل و نه و پنجاه تا پارسال دانشجون من بودند و من بنا به گزارش اداره ساواک مارکسیست های اسلامی را با قدرت قلم و نمره در دانشکده نگاه میداشتم و شعار من در کلاس هایم اسلام راستین و ابوذر بوده است ، و بعد من از دانشجویانی که در اینجا دارم شهادت خواهم خواست زیرا این توهین که به من کردید اعماق من را مجروح کرده است و من شکایتم را فقط به پیشگاه جدم خواهم برد . بنابراین من بطور متوسط بنا به گزارش ساواک سالی پنجاه دانشجو را از چنگال ساواک و دژخیم شاه نجات میدادم به اضافه اینکه فعالیت های من در کنفدراسیون و در جبهه ملی در جناح مذهبی در خط دکتر شریعتی برای ساواک واضح بوده است اما وقتی که من به ایران آمدم ابتدا من را دو سال استخدام نمیکردند من با دکترای اقتصاد و تز ممتاز در اقتصاد که به زبان آلمانی به شکل کتاب چاپ شده و فعلا موجود است ، به جرم اینکه از سیاست اقتصادی دکتر مصدق دفاع کردم از استخدام من سرباز می زدند . اما اگر من می خواستم به این دستگاه نزدیک شوم شهودی حاضرند که دلالان به پیش مرحوم پدرم آمدند و گفتند کاشمر که چنین افتخاری دارد بهتراست در مجلس شورای ملی آن زمان به عنوان کاندیدا مطرح باشد و ما به شما قول میدهیم که از گذشته او بگذریم و وکیلش را می شناسند ، گفتم اگر من در این دستگاه بخواهم فعال بشوم جواب دکتر مصدق و روحانیت مبارز و آگاه و اجدادم را که روحانی بوده اند چه خواهم داد ، دوباره آمدند و من رد کردم . من از خانواده روحانی و از تبار علی هستم من همه کتاب که نوشته ام و چندین مقاله ، اقلا یک مرتبه اسم این مرد خبیث را در کتاب هایم می آوردم . برای من وزارت آسان بود نه عضویت علی البدل در یک کانون پنجاه نفره ای که جناب بیانی در این جا حاضرند شهادت بدهند که من در این زمینه حتی یک کلمه هم صحبت نکردم آقای بیانی خواهش می کنم نظرتان را بفرمائید . بیانی – اجازه میفرمائید ؟رئیس- خیر خواهش می کنم ، بنشینید . صدرنبوی – خیلی خوب ادامه میدهم بنابراین من به عنوان عضو علی البدلی که به زور در چهار جلسه آمدم بر اساس مصالحی که فکر میکردم باید ترویج اسلامی بکنیم و دانشجویان مبارز را نگهدارم و پشتیبانی بکنم نشستم و خندیدم و سال بعدش آقای تیمسار فراست با دو سرهنگ در سازمان مرکزی دانشگاه من را به جرم کارشکنی در رستاخیز محاکمه کرد و این قضیه سال 1354 بود که بعد از آن هم مستعفی شدم و پایم را به این کانون کثیف نگذاشتم . من افتخارم این است که در هیچکدام از کنگره های شاهنشاهی و فرمایش بیهقی و فردوسی ها شرکت نکردم و یک کلام صحبت ننمودم و افتخار دارم که قلمم را تا این لحظه مقدس نگاه داشته ام ، در راه علی و مکتب توحید من قلم زده ام انسان شناسی فلسفی من سراسر توحید است ، توحید مسیحی و توحید اسلامی و توحید کلی ، درباره وحدت وجود و من هیچگاه تا این حد تنزل نکردم که متوسل به آن کانون پلید ضد انسانی و رذیلانه بشوم و پا به فرق شهدا بگذارم و در اینجا نماینده مجلس بشوم که در آن واقعا روح شهدا زنده است ، این اعلامیه شهدای کاشمر است که بطور دربست در چند اعلامیه من را تایید کرده اند ( خنده نمایندگان ) .یکی از نمایندگان – شهدا برای ایشان نوشته اند ؟رئیس- خواهش می کنم آقای دکتر کمی آرامتر باشید و اعصاب خودتان را خسته نکنید .یکی از نمایندگان – خواهش می کنم چیزهائی را که مربوط به خودتان است بفرمائید . رئیس- خواهش میکنم ساکت باشید . حق را هم قائل باشید آقای نبوی بفرمائید .صدر نبوی – اما مساله دیگر ، اگر من واقعا عضو فعالی در این کانون می بودم در دانشکده ادبیات ، دانشجویان از بعضی از آقایان نسبت به بعضی از مسائل دانشگاه آگاه تر هستند و همه میدانند که تعداد دانشجویان من که پیش از انقلاب به دسیسه رئیس وقت دانشکده به وسیله سیستم کارتی به چهل نفر محدود شده بود بعد از انقلاب بر اساس لیست موجود کلاس انسان شناسی من به سیصد و بیست نفر رسید با مستمع آزاد به چهارصد و چهل نفر که جا در اطاق نبود . اگر من عضو حزب رستاخیز می بودم به عنوان معتمد شهرستان مشهد با جناب آقای دکتر صادقی نماینده محترم مشهد در انجمن نظارت مرکزی بر انتخاب ریاست جمهوری شرکت نمیکردم . اگر من عضو حزب رستاخیر می بودم مرا در رادیو خراسان به عنوان سخنگوی مذهبی و سخنگوی برنامه کارگر دعوت نمیکردند و از پیروزی انقلاب تا لحظه شروع انتخابات در هفته چهار سخنرانی در جهت توجیه نظام اسلامی نمی کردم . مگر من این زبان را در زمان طاغوت نداشتم که برای پیشرفت خود بگشایم اگر عضو رستاخیز بودم اقلا فعال میشدم و مشهور میشدم به این صفت نه اینکه بوسیله یک اتهام اخراج من را از مجلس بخواهند . من با خدای خودم در مسجد جامع کاشمر این عهد را بستم در صبح آن روز دو رکعت نماز حاجت گذاشتم ، گفتم خدایا اگر صلاح مردم نیست من پیروز نشوم و در اینجا هم که خانه خداست ، زیرا که خدا در میان مردم است وعشق خداوند به مردم بالاترین عشق هاست ، از خدا میخواهم اگر واقعا شایسته نیستم ساقط شوم بنابراین مساله رستاخیز و کانونی که در آنجا تشکیل دادند برای من یک وسیله ای بود من اطمینان به انصاف اسلامی این مجلس دارم و صادقانه صحبت می کنم زیرا که من به این مجلس برای خدمت آمده ام به من گفتند اطلاعات اقتصادی داری دوازده سال اقتصاد تدریس کرده ای و دوازده سال هم تحصیل کرده ای و این جمهوری به تو احتیاج دارد علمای عظام و شخصیت های برجسته ای من را به این کار وادار کردند من اگر عضو حزب رستاخیز بودم ده سال تمام در مقابل فشاری که برای تدریس آن تمدن ننگین شاهنشاهی در گروه ما اعمال میشد مقاومت نمیکردم و من مقاومت کردم آقای منوچهری دانشجوی خود من بودند بگویند که من یک کلمه درباره این مسائل گفتم یا نگفتم ؟‌من درس جامعه شناسی ایران را عمدا برداشتم که اسم کثیف آن نظام بر زبانی که بنام ابوذر و خدای ابوذر گشاده شده جاری نشود این درباره دفاع از خودم است ولی درباره عکس ، تفسیر میکنم ، عکسی که آنجا گرفته اند و صلاحیت ما را تایید کرده اند . وقتیکه شاه میخواست به دانشگاه بیاید تمام اعضای رسمی دانشگاه را تایید کردند که قاتل نیستند یعنی سگ نمی کشند وقتی هم که ما وارد شدیم ما را بازرسی بدنی کردند . افتخار من این است که هیچگونه مسوولیت حساسی بجز معلمی خالص در این دوره نداشتم در حالیکه من استعدادهائی داشتم که میتوانستم بر موج پیروزی سوار بشوم و حقه بازی بکنم و بسادگی بوزارت برسم این امکانات برای من بود ولی به نان خسک معلمی قناعت کردم زیرا از روی کسانی چون دکتر شریعتی دکتر مصدق و امام خمینی خجالت می کشیدم و حال جنبه های مثبت زندگی خودم را عرض میکنم . اما کارهای من در دانشگاه مشهد . اولین تئاتر ابوذر را بکمک مرحوم دکتر اجرا کردیم بازیگرش آقای ایرج صغیری بوده . من منفور دستگاه بودم بهمین دلیل 12 سال پایم را از ایران بیرون نگذاشتم و ممنوع الخروج بودم پدرم وقتی فوت شد اجازه تشییع جنازه پدرم را در مشهد به من ندادند من با چهار حمال پدرم را به قبرستان بردم این چه انصاف اسلامی است که به من رستاخیزی میگویید ( رئیس- آرام باشید ) ( خلخالی – خودت گفتی که معاون بودی )‌رئیس- آقای خلخالی خواهش میکنم اجازه بدهید .صدر نبوی – اولین مخالفت من با شاه درست بعد از این عکس در ماه مبارک رمضان بود در کشامر وقتیکه مردم میترسیدند اسم اما را به زبانشان بیاورند در تکیه حسینی ، آقای خزاعی کاشمری نماینده رشت شاهدند که اسم امام راما در آنجا بردیم و بعد اولین سخنرانی علیه رژیم ، در حالیکه دانشکده ادبیات در محاصره تانکهای شاه بود در محیط دانشکده من بر صندلی رفتم و تالار مرحوم دکتر فیاض را بنام دکتر شریعتی نامگذاری کردم و از آنجا متواری شدم بشاهرود و بعد از آنجا در آغاز ماه محرم که امام دستور قیام علنی را دادند به کاشمر آمدم و به کمک روحانی مبارز آقای شاکری که در قم تشریف دارند تمام تکایا را در یک جا جمع کردیم چون من سی سال است که افتخار نوکری امام حسین را دارم . علت نفوذی که در تکایا داشتم این ها را بدور هم جمع کردم و تصمیم گرفتیم که در روز سوم حرکت کنیم ،‌دسته جمعی از باغ مزار حرکت کردیم روز چهارم من در  مسحد جامع سخنرانی کردم روز پنجم در باغ مزار ، روز ششم دژخیمان شاه ما را به مسلسل بستند 18 نفر زخمی و شهید بهبودی آن روحانی مبارز به شهادت رسید به دنبال من و آقای شاکری بودند من مخفیانه چون دروازه ها را بسته بودند از شهر به مشهد گریختم و حضور ایت الله شیرازی رسیدم ایشان فرمودند که تو باید برگردی ، شبانه برگشتم مردم را مسلح کردیم ، سلاحها را در لای پرچم عزا پیچیدیم و با کفن با این قصد برخاستیم که بمیریم مگر آئین اسلام نیست که خالدین ولیدها و جناده ها و حربن ریاحی ها را می پذیرد و تبدیل به انسان می کند . این کار در حق اسلام جفا است که اگر جنبه تکامل بخش اسلام را از آن بگیریم ، دیگر محتوای واقعیش از بین میرود ، زیرا اسلام کارخانه انسان سازی است . من نمی گویم اشتباه نکردم ولی در آخرین مراحل و حتی در مراحل تبلیغی کار خودم را کرده ام و وقتی که احساس کردم که باید برخیزم وجودم را در مقابل خطر و اسیب گلوله قرار دادم تا تصفیه بشوم چه کنم که سعادت شهادت را نداشتم هر چند که من را به شهادت آقای خزاعی و کاشمریها دوبار به مسلسل بستند به هنگام خلع سلاح شهربانی وقتی که عکس امام را به شهربانی بردم به پاسبان گفتم عکس امام را بزن و عکس شاه را بکن مسلسل را روی من کشید . اقای امینی دادستان کاشمر که فردی انقلابی است با من آمد ایشان و تمام کاشمری ها شاهد قضیه هستند اما به من گفتند که به دانشجوهای مارکسیست نمره میداده اینها همان مارکسیست های اسلامی بودند ثانیا من بعنوان معلم دانشجویم را دوست دارم مثل فرزند است . انسان نمیتواند به فرزندش جفا بکند هر چند که منحرف باشد باید بکوشد که او را برگرداند من به خیلی ها کمک کردم بدانشجویانم کمک کردم فقط به یک علت و آن اینکه قلم و کلمه مقدس است اینها میراث خداوند هستند باید در راه تکامل بندگان خدا بکار روند من نمره ده یک انسان مستضعفی را که با کفش پاره آمده آقای منوچهری و دیگران و دیدم که معیل است و مورد تعقیب است نمر ده و نمره دو را من بیست کردم نه یک بار و نه دوبار برای خدا صد بار و باز هم خواهم کرد ( یکی از نمایندگان – خود این کار دزدی است ) ( همهمه نمایندگان ) اجازه بدهید اما چون من شما را به نیابت ملت ایران میدانم با قلب ملت ایران با اندیشه ملت ایران دارم صحبت میکنم . بدون فکر کردن و اینکه شما مرا قبول بکنید یا نکنید من قبولیم را به خدا واگذار می کنم شما بنده خدا هستید من بنده خدا را در عمرم نپرستیدم من خدای شما را پرستش می کنم . اما وقتی ما را به گلوله بستند رفتیم خدمت آقای شیرازی و برگشتیم و انقلاب را راه انداختیم . عاشورای بسیار با شکوهی بود و به علت اینکه هنوز رژیم واقعا نفوذ داشت عده ای از شاهی ها با چوب و چماق دنبال من بودند مجبور بودم که برگردم به مشهد زیرا کمبود نفت را به عهده من یعنی به عنوان گناه من تلقی می کردند . می گفتند اگر این شخص به اینجا نمی آمد زندگی ما را از هم نمی پاشیدند همه شاهدند که من اگر در عرض این دو ماه به کاشمر میرفتم من را می کشتند تا اینکه امام تشریف آوردند و دولت اقای مهندس بازرگان تشکیل شد و دولت آقای مهندس بازرگان را با عکس و سند و دلیل که در اینجا هست در سه سخنرانی برای مردم عنوان کردم و توجیه کردم و در سخنرانی آخر به شهادت کاشمریها وقتی که وانت را جلو شهربانی گذاشتند شهربانی تهدید کرد که هر کس روی وانت برود تیرش میزنیم . من گفتم خدایا شاید من دهسال اشتباه کردم شاید تبلیغات من کافی نبوده است و با یاد حسین بر وانت رفتم و یکساعت درباره شخص مهندس بازرگان و سیاست امام خمینی صحبت کردم و توجیه کردم که این انقلاب باید بنحو احسن انجام بشود و این دولت باید تایید بشود چرا که در جهت اسلام راستین است ولی هنوز افراد شاهی در میان آن جمع بودند تا اینکه در شب بیست و دوم بهمن ماه یک گروه مسلح دویست نفری ملی تشکیل دادیم و شورای انقلابی در شهر کوچک خودمان پایه ریزی کردیم بدون رابطه با شورای انقلاب اینجا ، چون ما اطلاع و رابطه ای با اینجا نداشتیم . ساعت 30/4 بیست و دوم بهمن ماه بنده باتفاق دادستان کاشمر بعنوان عضو شورای انقلاب شهر به شهربانی رفتم و آن ماجرا پیش آمد و دوباره به کمک افراد مسلح برگشتیم و شهربانی را خلع سلاح کردیم . بعد از پیروزی انقلاب مرا به دانشگاه خواستند دانشجویان مرا بعنوان رئیس گروه علوم اجتماعی انتخاب کردند . اگر من رستاخیزی بودم همانج دانشجویان بحساب من میرسیدند ، دانشجویان مرا بعنوان رئیس گروه علوم اجتماعی انتخاب کردند که هم اکنون هستم و این پست را هنوز هم دارم . و تعداد دانشجویانم بعد از پیروزی انقلاب از 300 نفر گذشت و به 400 نفر رسید و این را کسانی شاهدند و دفاتر را میتوانند بخواهند فقط اشخاصی که رسما اسم نوشته اند بالای 300 نفر هستند و مستمع آزاد هم در حدود کل جمعیت میشد 400 نفر . بعدا فعالیتم را همین طوری که عرض کردم در اماکن مختلف شروع کردم . پیش از انقلاب در دادگستری سخنرانی کردم در مسجد کرامت باتفاق آیت الله مرعشی دو سخنرانی داشتم . در بیمارستان سپیده انقلاب سخنرانی کردم . در فرهنگ و هنر سخنرانی کردم بعد بعنوان عضو انجمن نظارت بر انتخابات ریاست جمهور انتخاب شدم و عرض کردم از طرف آیات عظام که در اینجا هستند و استاد شریعتی بمن امر شد که وکالت را قبول کنم . من اول کاندیدای مشهد بودم در روزنامه خراسان کاندیدای مشهد از طرف دانشگاهیان بودم در روزنامه خراسن انصراف خودم را اعلام کردم به علت اینکه کاشمریها آمدند مرا برای امر وکالت به کاشمر بردند من در مقابل برخی از جناحهای ورمند سیاسی منفرد بودم اما ایراد من به کمیسیون تحقیق با وجود احترامی که به تمام آقایان میگذارم باید تحقیق در چگونگی کمیسیون تحقیق هم بشود . اول اینکه در بدو ورود باین کمیسیون جناب آقای خلخالی یک عکسی که من با شاه مخلوع دارم در دست گرفته بودند و یک عکسی که میان کفن پوشان بودم به شهادت تمام آقایان ، ایشان گفتند اگر این دو عکس را کنار بگذاریم آیا تو یک منافق نیستی ؟ پاسخ دادم جناب خلخالی این کسی که در اینجا به زور رفته و او را به زور برده اند و شاه با او دست داده است من که پیش شاه نرفته ام و ثانیا آیا یک منافق در زیر رگبار مسلسل سخنرانی میکند ؟ من با وجود اینکه آقای خلخالی را انسان بدی نمیدانم تقاضا دارم ایشان درباره قضاوتهایشان یک قدری تامل کنند ، زیرا قضاوت احتیاج به تامل زیاد دارد و با این عجله یک انسان را نمیشود قبول یا رد کرد اما نکته بعدی . ( خلخالی – ما حرف شما را قبول نداریم )‌ اشکالی ندارد ما خودمان را قبول داریم . اما مساله دیگر با وجود احترام و علاقه ای که به خانواده غفاری دارم جناب غفاری و پدرشان برای من الگو بودند من پدر آقای غفاری را بگو نه پدرم دوست داشتم ایشان آمدند به کاشمر و تصفیه مرا در مجلس در دو ماه پیش در مسجد جامع برای مردم اعلام کردند و من این گله را از ایشان میکنم که چرا من باید چوب دوست را بخورم من که علیه روحانیت نبودم من که یک شیوه علیه اسلامی بکار نبردم من افتخارم این است که در تمام تبلیغاتی که داشتم از کاندیداها بعنوان برادران عزیزم یاد کردم و یک کلمه اتهام یک کلمه ناروا به کسی وارد نساختم . اما نهایتا کسیکه شخصیتش در اینجا ذبح شده و سر بریده شده کسیکه شخصیتش را در اینجا در مقابل ملت ایران این چنین در هم شکسته ، اعلام وجودش دیگر اهمیتی ندارد من دیگر واقعا این زندگی را دوست ندارم و فقط از خداوند میخواهم که مرا بیامرزد والسلام .غفاری – چون از من اسم بردند من حق دارم و باید پاسخ بگویم .رئیس- اجازه بفرمائید مطابق آئین نامه بلافاصله بایستی که نظر آقایان اظهار گردد ولی چون چند نفر سوال کرده اند و پرسش هست خوب هم ممکن است موافق سوالی کرده باشد هم مخالف . ممکن است بعضی از این پرسشها مربوط به کمیسیون تحقیق هم باشد چون آقای دکتر یزدی قبل از تشکیل جلسه به بنده میفرمودند که خیلی از این مسایل هست که اگر من از طرف کمیسیون تحقیق توضیح بدهم مسائل روشن میشود مضافا بر اینکه وظیفه ایشان هم هست که هر چه بیشتر عمل کمیسیون تحقیق را برای آقایان روشن کنند و حتی روشنتر . بنابراین چون ممکن است این سوالها مربوط به کمیسیون تحقیق هم باشد آقای دکتر یزدی در این خصوص آمادگی هم دارند با توجه باینکه سوال کنندگان هم ممکن است موافق و هم ممکن است مخالف باشند باز هم عرض می کنم این خلاف اصلی است که در آئین نامه معین شده است . معذلک با موافقت آقایان برای اینکه کاملا مسائل روشنتر بشود که آقایان قضاوتشان را با دقت بیشتری اعلام نمایند خواهش میکنم سوال هائی که دارند در حدود سوال مطرح بفرمایند . آقای بجنوردی از همانجا مطلبتان را بفرمائید . ( خلخالی – اگر خلاف اصل مرتکب نشویم بهتر است ) .بجنوردی – بسم الله الرحمن الرحیم . سوال اول من مربوط باین است که اگر مجلس چکیده اندیشه ها و خواستها و تمایلات مردم هست خطاب من به آقای نبوی است اگر چنین هست طبیعتا میباید نماینده خشم و قهر و نفرت انقلابی مردم باشد که دهها سال زیر ستم امپریالیسم و نوکران او بودند و آیا میشود کسی که حداقل عضویت رستاخیز را پذیرفت و باز فرض میکنیم که این پذیرفتن بر اثر ضعف ایشان بوده و نه پذیرفتن قلبی میتواند در این مجلس نماینده خشم و قهر انقلابی مردم باشد ؟ میتواند در مقابل ناملایمات ایستادگی بکند ؟ آقای نبوی شما میتوانید تضمین بکنید ، همانطوریکه در زمان فاشیزم پهلوی سازشکار بودید در آینده وقتی که ما درگیر مسایل حاد داخلی شدیم سازشکار نشوید ؟ ( رئیس-‌ اقای بجنوردی از حدود سوال خارج نشوید ) .سوال دوم – شما گفتید که در جریان انقلاب کفن پوشیده اید ، امام ما از دست شما مینالید و حتی فرمان اعدام شماها را داد و گفت آن رستاخیزی ها آن ساواکی هائی که میروند در ارگانهای انقلابی آنها باید محکوم باعدام شوند . از دست شما مینالید در ماها نفوذ میکردد ( رئیس- آقای بجنوردی شما از حدود سوال دارید خارج میشوید ) بنده دیگر حرفی ندارم متشکرم .رئیس-‌آقای کیاوش بفرمائید ( غفاری – بنده تذکری داشتم چون اسم مرا بردند من مقدم هستم )‌بسیار خوب آقای کیاوش از همانجا بفرمائید .کیاوش – یکی از ایرادهائی که گروهکها از انقلاب ما یا هیاتهای اجرائی دارند این است که اجازه داده اند اشخاصی که در رژیم طاغوت در پستها بودند آنها بیایند روی کار و کارهائی بکنند انقلابی تر از انقلابی ها ، باین طریق اگر سندی هست برای حزب رستاخیزی بودن یا معاون رستاخیز بودن آقای نبوی هر عملی که بعد از آن کردند حتی اگر حق هم بوده و انقلابی ترین انقلابی ها هم بوده با اینهمه ضربه مهلکی بود به انقلاب اسلامی . فقط کافی است سند نشان بدهند که ایشان معاون حزب رستاخیز یا حداقل عضو حزب رستاخیز بوده اند اگر چنین سندی هست خواهش میکنم که . . .توکلی – اسم مرا هم چون تمام کارمندان اداری ( زنگ رئیس ) ( همهمه نمایندگان ) .رئیس- آقای توکلی بفرمائید بنشینید .کیاوش – سوال دیگر ( رئیس-‌اقای کیاوش به جنابعالی هم متذکر میشوم قسمت اولتان سوالی نبود تذکری بود سوال بفرمائید ) آقا سوال بود سوال کردم آیا ایشان سند رستاخیزی دارند یا ندارند ؟ این سوال نیست ؟ آقای نبوی شما که تشریف آوردید طبقه چهارم ما جلساتی داشتیم با دیگر برادران و حدود 50-60 نفر نشسته بودند در سخنرانی هایتان آیا فرمودید من بر چه قوانین ایمان دارم خواهش می کنم آن سه نکته ای که آن مثلثی را که آنجا ترسیم فرمودید دوباره بفرمائید و گفتید به غیر از این هیچ قانونی را من قانون نمی شناسم .رئیس- فرمایشتان تمام شد ؟ ( کیاوش – بله ) آقای غفاری بفرمائید . سوال ها هم یکجا جواب داده خواهد شد هم آقای صدر نبوی و هم آقای دکتر یزدی آنچه را که باید یادداشت می کنند و بموقع جواب خواهند داد .غفاری – بسم الله الرحمن الرحیم . چون در اینجا اسم من را بردند ، دو تا مطلب نوشتم که بپرسم (‌رئیس-‌آن میکروفون درست نیست و صدا نمیرسد بفرمائید بنشینید و صحبت کنید ) ما اسباب بازی که نیستیم که میفرمائید بنشینیم و بلند شویم ( خنده نمایندگان )‌مثل اینکه در نشستن و ایستادن هم باید اجازه بگیریم ، عرض کنم ایشان فرمودند جامعه روحانیت آنجا خودشان میدانند که بنده به کاشمر رفتم بجز دو تن از آقایان که یکی شان پیرمرد نود و چند ساله ای است که آب را از ذغال تشخیص نمیدهد پیر هستند و مرد فاضل و محترمی هستند اما آنقدر پیر هستند که دیگر زهوارشان در رفته است ( خنده نمایندگان ) این یکی از جامعه روحانیت مبارز آنجاست یکی دیگر را نمی شناسم بنابراین اطلاق جامعه روحانیت مبارز اخیرا چماقی شده است منتها برعکس یعنی هر کس هر کجا میخواهد بطریقی خودش را تطهیر کند این یک ملاک شده است ثانیا من آمدم آنجا جامعه روحانیت مبارز را دیدم اگر یادتان باشد در گرداگرد مسجد علمای روحانیت پر بودند و همه شان علیه شما صحبت کردند این مطلب مربوط به آمدن من اما درباره خود من حتما آقای رامپور میدانند که من این شهر و آن شهر میروم و صحبت میکنم و تاکنون شاید در اکثر شهرها ایران صحبت کرده ام اگر شما جای من باشید و از شما بپرسند که آقای غفاری نظر شما در مورد کسی که معاون کانونی از کانونهای حزب رستاخیز است عین سوال را من دارم آقای غفاری ایا معاون حزب رستاخیز حق دارد کاندیدای مجلس شورای اسلامی بشود شما اگر جای من باشید چه میگوئید مسلما نه یکبار بلکه صدبار میگویم خیر ، چرا ؟ برای اینکه من میدانم رستاخیز یعنی چه ؟ برای اینکه همان رستاخیزی که شما بزور اسمتان را نوشتید من برای اینکه بزور اسمم را ننویسم باید بازن و بچه ام بقول اقای خزعلی در هتل چمن میخوابیدم باید بین خرمشهر و اهواز توی پمپ بنزین میخوابیدم ، تا اینکه بزور اسمم را ننویسند این درست نیست که شما بگوئید ما را از قبل رد کردید بلکه رد می کنیم الان هم عرض میکنم اگر ثابت بشود که کسی در حزب رستاخیز ولو بزور رفته است میبایست شهید میشد و این زور را نمی پذیرفت حالا که پذیرفته ما که نمی گوئیم شما را اعدام کنند که شما بگوئید که این عین اکراه بوده است ما فقط میگوئیم که شما اینجا تشریف نیاورید والسلام .رئیس- آقای حائری زاده ( علی آقا محمدی – سوال را معنی بفرمائید و مشخص کنید ) بلی من تذکر دادم .غفاری – من نمیخواستم سوالی بکنم چون اسمی از من بردند لازم بود که توضیحی بدهم .رئیس- بله ایشان سوال نداشتند تذکری را که مربوط بخودشان بود دادند فرق ایشان با دیگران در این بوده .حائری زاده – بسم الله الرحمن الرحیم . من یک سوالی دارم از هیات رئیسه شما از دیروز در مورد آقای حسینجانی و ببعد روش را اشتباه کردید اگر قرار است قسط باشد برای تمام نمایندگانی که از ابتدا شروع شد به رسیدگی باید نحوه طرح اعتبارنامه ها بهمین صورت می بود من بخود کمیسیون تحقیق هم اعتراضی دارم سه جلسه قبل بخود شما یادداشت دادم که آقا من پنج دقیقه به عنوان اعتراض به روش کمیسیون تحقیق می خواهم صحبت کنم و مرا در نوبت گذاشتید تا امروز .رئیس-‌ تامل بفرمائید جواب این قسمت از تذکرتان را بدهم آئین نامه در این خصوص ساکت است همانطور که خود شما متذکر شدید پیش از این ما دیروز همانطور عمل میکردیم دیروز همین مساله در هیات رئیسه و با حضور روسای شعب مطرح شد و خصوصا در موارد این قبیل پرونده هائی که رد شده تلقی میشود تصمیم گرفته شد که هر چه درباره آنها صحبت بیشتر بشود و روشنتر شود بهتر است و نظر بر این بود و دیروز تا بحال هم بنده همین طور عمل می کنم بنابراین از اشتباهی که برایتان حاصل شده است خارج بشوید .حائری زاده – سه سوال اساسی از کمیسیون تحقیق دارم سخنگویشان صریحا جواب بدهند تا همه نمایندگان مطلع بشوند .1-    ایا لیست کامپیوتری ساواک را به کمیسیون تحقیق آورده اید یا خیر ؟

2-    آیا مدارک لانه جاسوسی برای هر 270 نفر خواسته شده است و اگر مدارکی هست آیا به همه نمایندگان ارائه میکنید یا خیر ؟

3-    آیا کمیسیون تحقیق کسی یا کسانی را برای افراد و یا برای شخصی که الان مطرح میشود به کاشمر یا مشهد یا شهرهای دیگر یا برای نمایندگان دیگر فرستادید یا خیر ؟ عرض دیگری ندارم .

رئیس- اقای توکلی .توکلی – من سوالی ندارم و در اینجا آن حرفی را هم که بی اجازه زدم اشتباه کردم و عذر میخواهم از مجلس ولی خواستم جواب اقای کیاوش را بدهم و میخواهم خواهش کنم سوالاتی را که اقای حائری زاده کردند بعد از اتمام این قضیه انجام بشود که مسائل خلط نشود .رئیس- اقای صدر نبوی به سوالاتی که شده بود و توضیحاتی که آقایان دادند جواب میدهند و بعد هم خود آقای دکتر یزدی جواب میدهند ( هادی نجف ابادی – من یک توضیح مختصری دارم ) خواهش میکنم بفرمائید بنشینید آقای صدر نبوی بفرمائید .صدر نبوی – در مقولات ما دو نوع مقوله داریم ، مقولات اسمی و مقولات جوهری ، عضویت در حزب رستاخیز اگر به زور باشد و اگر کسی یک کلمه در آنجا صحبت نکرده باشد و یک کلمه در آنجا ننوشته باشد و او را به زور به آنجا برده باشند این یک عضو اسمی اجباری است که من نمیدانم از لحاظ قسط اسلامی گناه این چقدر است ؟ و اگر هم این آدم عینا از این وسیله به عنوان یک پوشش برای تبلیغات استفاده کرده باشد و برای کارهای خودش در سطح دانشگاه ، آنهم باز وجه دیگری دارد . من وقتی عضو رستاخیر می بودم که یک کلمه در یک جائی صحبت می کردم و یا اینکه یک کلمه ای می نوشتم . من را به زور آنجا بردند ، نشاندند و من دوبار اصولا با خنده و مضحکه بیرون آمدم و دوبار هم مغموم و مهموم تا آخر سرم پائین پائین بوده و به علت اینکه دانشجویان را تحریک میکردم و در نیامدن به این کانون مرا محاکمه کردند این سوال برادرم ، و اگر بخواهیم این معیار را بگیریم در حدود تقریبا بیست میلیون از جمعیت ایران به اجبار رستاخیزی بودند چون شاه مخلوع آمد و گفت ‹‹ آن کسانیکه به این حزب نیایند بروند به هنم ، و یا اینکه به خارج ›› من امکان به خارج رفتن برایم میسر نبود و جهنم هم نمیخواستم بروم زیرا که میخواستم ( همهمه نمایندگان ) ( ملازاده – لابد میخواستید از امکانات . . . )‌پایگاه تبلیغاتی خودم را در دانشکده ادبیات محفوظ بدارم اما مساله ای که آقای کیاوش فرمودند من اهل مصالحه نیستم من عقیده دارم به یک اسلام متکامل این را در آن جلسه منفردین عرض کردم که دو پایه آن از پدر طالقانی و دکتر شریعتی و راس آن ، اوج آن در اندیشه های امام است این دو تا پایه هائی هستند که معنای اسلام واقعی که در چهره امام به تبلور رسیده بدست میدهند من عقیده به این دارم و معتقدم اگر به جرم این عقیده میخواهید من را رد کنید ، رد کنید . عیبی ندارد ( همهمه نمایندگان – زنگ رئیس ) .فواد کریمی – به جرم ساواکی بودن و منافق بودن تو را رد می کنیم ( زنگ رئیس ) .دکتر صدر نبوی – آقای فواد کریمی شما آدم بی احتیاطی هستید اگر ثابت بشود حرف شما دروغ است شما را به محاکمه میکشانم ( زنگ رئیس ) من اگر ساواکی بودم پرونده من اینجا می آمد شما اقا در شیراز ( رئیس-‌آقای نبوی ) بلوائی به راه انداختی ، پنجاه پاسدار را به کشتن دادی و هنوز هم سر جای تان نمی نشینی . اقا از ملت ایران خجالت بکشید . ( همهمه نمایندگان ) .خلخالی – اقای نبوی عضو رستاخیز این دروغ محض است چون خود دستگاه سابق اعلام کرده بود که دوازده میلیون عضو دارد ( همهمه نمایندگان – زنگ رئیس )‌.کیاوش – آقای نبوی این مثلث را باید توضیح بدهی . خلخالی – ایشان عضو رستاخیز بوده اند آقای رئیس نگذارید صحبت کنند . میکنم آقای کیاوش ، اما این آقائی که فرمودند پیرمردی زهوار در رفته دوست قدیمی امام هست که من در جماران در حضور آقای صانعی به خدمت امام رسیدم و ایشان گفتند تنها کاری که میتوانم بکنم این بچه برادرم را به شما پیشکش می کنم که از اول در راه انقلاب بوده است ایشان یکی از مجتهدین طراز اول است ، آیت الله ربانی ایشان را می شناسند . زهوار خود شما در رفته آقای غفاری ، نه ایشان ( همهمه نمایندگان – زنگ رئیس ) .غفاری -  آن روحانی که ایشان میفرمایند پدر زن آقای نوغانی هستند . بشارتی – اگر نمایندگان مصونیت نداشته باشند حرف بزنند ایشان چه دارد میگوید توهین به همه دارد میکند سوالاتی که مطرح میشود جواب نمیدهد ،‌اجازه نمیدهد اصلا ما حرف بزنیم ( همهمه نمایندگان – زنگ رئیس ) .

صدر نبوی – اما آقایان عادل که در اینجا نشسته اید شما اعتبارنامه کسی را تصویب کردید کهقلمی در توجیه لوایح ششگانه چندین بار به کار

                                                                                                                                                                                                          افتاده و با این قلم بدنبال شاه به راه افتاده و من که این قلم خودم را محفوظ نگهداشتم و این عمل را انجام ندادم من را مجازات می کنید و او را تبرئه ( همهمه نمایندگان – زنگ رئیس ) .یکی از نمایندگان – دارد به همه تهمت میزند .رئیس- اعلام رای میشود ( کیاوش – مطالب باید کاملا روشن شود ) آقای کیاوش مذاکرات کافیست و مجلس روشن است . توجه بفرمائید در کشو میز اقایان دو نوع کارت با سه رنگ سفید ،‌کبود و زرد موجود است . کارتهائی که اسم آقایان روی آن نوشته شده برای رای علنی و کارتهائی که اسم آقایان روی آن تحریر نشده است برای رای مخفی است که الان چون رای مخفی است از نوع دوم استفاده میشود بدون اینکه روی آن چیزی بنویسید باین ترتیب موافقین با کارت سفید و مخالفین با کارت کبود و ممتنعین با کارت زرد رای خواهند داد تذکر دیگر اینکه آقایان در جای خودشان بنشینند و حرکت نکنند تا اخذ رای تمام بشود .( اخذ رای بعمل آمد و نتیجه آن بشرح زیر اعلام شد ) رئیس- نتیجه آرائی را که راجع به اعتبارنامه آقای صدر نبوی در مجلس اخذ شده است به استحضار میرسان .عده حاضر در جلسه 203 نفر مخالف 129 نفر موافق 29 نفر ممتنع 45 نفر بنا براین اعتبارنامه آقای صدر نبوی رد شد ( تکبیر نمایندگان ) قبل از تعطیل جلسه دو نکته را متذکر میشوم اولا ( فواد کریمی – آقای صدر نبوی در ضمن صحبتشان یک موضوع را در رابطه با من گفتند ) بفرمائید بنشینید آقا خواهش میکنم بنشینید این مطلب تان از موضوع خارج است . اقایان توجه بفرمائید چون می بایستی گزارش کمیسیون تحقیق آماده باشد تا من جلسه را تشکیل بدهم و هنوز گزارشی از کمیسیون تحقیق برای طرح کردن در مجلس به هیات رئیسه ارائه نشده است بنابراین جلسه علنی بعدا به اطلاع خواهد رسید .یکی از نمایندگان – گزارش مربوط به اعتبارنامه آقای امید آماده است و بحث هم ندارد .رئیس- مساله سوم که باید آقایان مسبوق باشید اینست که هیات رئیسه مجلس از نظر اینکه مبادا تضییع حق موکلین هموطنان بشود موظف است اگر مجلس اعتبارنامه ای را رد کرد بلافاصله به وزارت کشور اطلاع بدهد برای اینکه مقدمات انتخابات بعدی را عاجلا فراهم کنند بنابراین همین امروز گزارش رای امروز و دیروز آقایان دایر به رد دو اعتبارنامه به وزارت کشور خواهد رفت .رمضانی – یک مساله ای که اینجا مطرح است وقتی اعتبارنامه نماینده ای رد میشود از دو جنبه است یکی اشکال بر انتخابات است و یکی هم اشکال بر صلاحیت فرد است این را مجلس مشخص نمیکند و وزارت کشور با آن ملاکهائی که دارد دوباره طرف مربوطه را ممکن است مجاز بداند که در انتخابات شرکت بکند و یک سیکل را ما اینجا طی بکنیم این یک نکته ( صدر نبوی – بنده قربان توبه کردم دیگر شرکت نمی کنم ) خیر ، درباره آقای حسینجانی هم مطرح است مساله دیگری که وجود دارد من خصوصا از آقای دکتر سحابی مساله را خواستم که اجازه دادند از مخبر کمیسیون تحقیق بخواهیم که در رسیدگی به پرونده ها چرا کندی و کوتاهی میشود . رئیس-‌آقای سلامتیان مطلبی داشتید بفرمائید .دکتر سلامتیان – جناب آقای دکتر سحابی در یک جلسه ای اعتبارنامه اقای امید نجف ابادی از اصفهان مطرح شد به علت نبودن اشکال بناشد روز بعد وقتی که ایشان در جلسه حضور دارند مطرح بشود .رئیس- خیر از طرف کمیسیون تحقیق پرونده را پس گرفتند زیرا تحقیق بیشتر لازم دارد اینرا اگر به ن می گفتید قبل از اینکه مطرح بشود به شما می گفتم .5 – پایان جلسه رئیس- جلسه ختم میشود موقع تشکیل جلسه بعد . بعدا به اطلاع خواهد رسید .( ساعت 12 و چهل دقیقه جلسه پایان یافت )رئیس سنی مجلس شورای ملی جمهوری اسلامی ایران – دکتر یدالله سحابی