مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 514 )
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید. رئیس- بسماللهالرحمنالرحیم. با حضور 192 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه را اعلام کنید. منشی- بسماللهالرحمنالرحیم. دستور جلسه بانصدئ و چهاردهم روز سهشنبه 1366/12/4 هجری شمسی مطابق ا پنجم رجب المرجب 1408 هجری قمری. 1- گزارش شور دوم کمیسیون آموزش و پرورش در خصوص لایحه تأسیس مدارس غی انتفاعی. 2- سؤال آقای سید مرتضی موسوی اردبیلی از آقای وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. رئیس- تلاوت کلام الله مجید. 2- بیانات قبل از دستور آقایان: محمد امین طرفی، علی محمد غریبانی، سید فرج الله افرازیده و مهدی شاملو محمودی. رئس- سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید. منشی- آقای طرفی نماینده آبادان ریال آقای غریبانی نماینده اردبیل، آقای سید فرج الله افرازیده نماینده نوشهر. محمد حسین طرفی، بسماللهالرحمنالرحیم. ان الله یدافع عن الذین آمنوا ان الله لا یحب کل خوان کفور. اذن الذین یقاتلون بالهم ظلموا و ان الله علی نصر هم لقدیر. الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان قالوال ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم بعض لهدمت صوامع و بع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز. در این سه آیه از سوره حج 3 بار دفاع خداوند از مومنیت و مجاهدین و تصرت خدا برای ایشان تأکید شده که بدرستی که خداوند از کاسنی که ایمان آوردهاند دفاع میکند و خداوند به پیروز نمودن کسانی که بر آنان جنگ تحمیل شده و مظلوم گردیدهاند قادر است و هر که خدا یاری کند خداوند او را یاری می فرماید. بدرستی که خدا در سنتهای قدرت و توانائی است. اکنون که ملت قهرمان ایران با ایستادگی و مقاومت، مشتی محکم بر پوزه متجاوزین و سیلی جانانه به صورت صدام جانی نواخته است و صدای شکستن اسخوانهای پوسیده در فضاطنین انداخته. ابر قلدران شرق و غرب بالطایف الحیل میکوشند تا در لحظات آخرین، مقاومت ما را در هم شکنند و با تحمیل سازش هستیم که فرمودک «فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاه فی موتکم قاهرین» اگر مرگ را در زندگی بپذیرند شکست خوردهاید و اگر زندگی را در مرگ بجوئید پیروزید و فرمود جنگ گرسنه شما است یا به ذلت تن دهید و جای خوش کنید و با شمشیرهایتان را از خون دشمن سیراب سازید و فرزند حسینیم که فرموده هیهات منالذلة» خدایا اتشی از عشق به پیروزی از طریقت علی و حسین در دل ما افکن تا به آن آتش هر گونه تصور سازش با ظالمین را در اذهان بسوزانیم و ناوبد کنیم. آنچه که اظهر منالشمس است و روشنتر از روز وجود نعمت بزرگ رهبری امام است روح له الفداء می باشد که در مورد لیاقت و حسن این رهبری هر چه گفته شده است کم است و هر آنچه که خداوند هم اکنون و بعد از پیروزی با ما ارزانی داشته از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حکومت حق بر کشور و الهی شدن مملکت و عزیز شدن مومنین و ذلیل گشتن کفار و فاسدین و کلا آمدن حق و رفتن باطل و کلید نعم بیشماری که در اطرافیان مشاهده مینمائیم از برکت وجود این فرزند پیامبر است. قرآن و تاریخ به ما میآموزد که هرگاه مللتی قدر نعمتهای خدا را ندانستهاند خداوند آن نعم را از آنان سلب و بر آنان خشمگین گشته. خدای ناکرده اگر ما قدر این نعمت ر دانستن همانا را ندانیم باید منتظر خشم و غضب پروردگر باشیم قدر این نعمت را دانستن همانا اطاعت مخلصانه و بی قید شرط از رهبری است. اگر بخواهیم فرامین امام را از فیلترهای توجیهات خشو بگذارانیم و آنگاه در مورد آن نظر دهیم و عمل کنیم مطمئن باشیم که هوای نفس و نفع طلبی و مصلحت اندیشی ما را به بیراهه میبرد و عملا برخلاف گفتههای این رهبر طی طریق مینمائیم آخر به آنجا میرسیم که گفتهای امام را فقط تا آنجا قبول می کنیم کهبا منافعان و نظراتمان برخورد نداشته باشد و باید گفت که متاسفانه این قبیل افراد در جامعه وجود دارند مگر نه این است خداوند می فرماید: «اطیعو اله و اطعیو الرسول و اول یالامرکم منکم» آیا اولیالامر کیست مگر نه عقل سلیم اولی الامر ر برای مشخص نموده. مگر نه امام معصوم میفرماید« بنیالاسلام علی خمس: علی الصلواة والزکوة و اصوم و الحج و الولایة و مانودی بشی، کانودی علی الولادیة» ولایت چیست و الان والی کیست؟ وقتی که گفتههای امام را آن بسیجیهای جوان جبهه، که نه ادعای اجتهاد دارند و نه ادعای فضل به راحتی و به سرعت می فهمنمد و آن کارگر و کشاورز مخلص و بدون ادعا خوب درک می کند. چرا برخی مدعی فضل و کمال نمی فهمند و یا خود را به نفهمی میزنند. وقتی که امام در نامهاش به ریاست جمهور می فرماید: حکومت که شبههای از ولایت منطقه رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم است. یک یاز احکام اولیه اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نما و روزه و حج است. جرا این قدر صحبت از احکام ثانویه و اکل میته میکنند آیا این اندازه استفاده از واژه اکل میته اتفاقی است یا برنامهریزی شده؟ وقتی که امام میفرماید آنچه گفته شده است تاکنونت و یا گفته میشود ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است چرا این قدر ادعای شناخت از اسلام و ولایت می کنند؟ وقتی امام میفرماید تعبیر به آنچه اینجانب گفتهام جکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است به کلی برخلاف گفتههای اینجانب است چرا این همه ادعای پیروزی از امام میکردند و میکنند ما انتظار داشتیم که با فناوری اخیر امام کلیه اختلاف تبدیل به وحدت و صمیمیت شود لیکن متاسفانه این انتظار محقق نگشت و یا حداقل آرزودی عجولانه بود. زیرا اگر علتها را در هوای نفس و خود بینی و رسوب افکار منجمد و کج اندیشیها و ریشهیابی نمائیم درمان این بیماری های خطرناک به این سرعت مشکل است. توجه همه را به قسمتی از پیام امام راجع به تعیین مجمع تشخیص احکام جکومتی معطوف میدارم :«حضرات آقاین توجه داشته باشند که مصلحت نظام امور مهمهای است که گاهی غفلت در ان موجب شکست اسلام عزیز می گردد. امروز جهان اسلام ، نظام جمهوری اسلامی ایران را تابلو تمای نمای حل معضلات خویش می دانند مصلحت نظام و مردم امور مهمهای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است که اسلام و پا برهنگان زمین را در مزان دور و نزدیک زیر سوال و اسلام آمریکائی مستکبران و متکبرین را با پشتوانههای میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج از انان پیروز گرداند» و با ذاکرین سخن حضرت امام، همگی را به تقوا پیشگی و اطاعت مخلصانه از امر رهبری و توجه به مصالح نظام اسلامی ایران دعوت می کنم و برادران را بار دیگر به این نکته متوجه می نمایم که اگر قدر این امام را ندانیم ایستی منتظر خشم خداوند باشیم. در اخر تذکرات خویش را در مورد مهاجرین جنگ تحمیلی آبادان و خرمشهر، این مقاومان تاریخی جنگ و حماسه سازان ارزشمند تکرار می نمایم و از وزارت امور اقتصادی و دارئی. مسؤولین گمرک ایران و شیلات کشور استانداریها و فرمانداریها استانها یوشهر و هرمزگان تقاضای مصرانه دارم در مورد ایاب و ذهاب و یار گیری و صادرات لنجهای باربری مهاجرینی و همچنین در مورد اجازه صید بیشتر و دادن کمکها و امکانات بیشتر به لنجهای صیادی مهاجرین جنگ تحمیلی کمال همکاری را بنماید. شنیده شده است که در کنگان و بنادر دیگر بوشهر و هرمزگان بین لنجهای باربری مهاجرین جنگ تحمیلی و لنجهای مردم بومی تبعیض قائل میشوند. طوری که اگر به هر لنج بومی هر یک ماه یکبار اجازه میدهند، به لنجهای مهاجرنی حدود هر 6 ماه یکبار این اجازه را میدهند و در بنادر مورد اذیت و آزار مسوولین گمرکات و دادسراها قرار میگیرند. اگر خدای ناکرده چنین باشد این باعث ننگ جمهورس اسلامی و خلافی بزرگ است. اگر قرار است فرقی گذاشته شود باید مهاجرینی در اولیت های قرار گیرند. نه آنان که از جنگ متضرر نشده اند. در مورد لنجهای صیادی نیز گاهی اوقات از این قبیل بیمهری توسط بعضس افراد مشاهده میشود که در این رابطه از مسؤولین ذیربط خصوصاً در استانهای ساحلی تمنا دارم به این توجه نمایند. و نگذارند خدای ناکرده حتی از مهاجرین ضایع گردد. موضوع مهم دیگر مسأله مهم نخلستانهای اروند کنار و بهمنشهر آبادان است که متاسفانه هر ورز خطر نابودی آنان بیشتر میگردد. سدهای خاکی روی بهمنشهر که ظاهراً بیشتر شده و تأسیات مهندسی در کنار اروند و بهمنشهر آبادان نخلستانها را که نتیجه سالها تلاش و زحمات و رنجهای کشاورزان آبادان و اروند کنار است . بیشتر و بیشتر مورد تهدید قرار میدهد. از جناب آقای هاشمی رفسنجانی و مسؤولین قرار گاه خاتم مخصوصاً مسؤولین مهندسی قرارگاه استدعا دارم فکری اساسی برای این مسأله بنمایند. هر چند دولت خدمتگزار از طریق بنیاد امر مهاجرین به برادران و خواهران مهاجر خدماتی ارائه می دهد که از آن جمله اسکان و پرداخت مستمری و صدها هزار مهاجر بوده ونیز خدماتی که در دو سال اخیر مثل اقدام، برای گرفتن حدود 17 هزار قطعه زمین شهری و روستای که در حال واگذاری به مهاجرین است و نیز اقدام برای احداث 10 هزار مسکن که پیشرفت آنها بین 15 الی صددرصد بوده و تعدادی تکمیل و به مهاجرین واگذار گردیده و طرحهای اشتغال که از آن جمله احداث 70 کارگاه تولید در شهرکها و اردوگاههای مهاجرینی و احداث مجتمع های فنی و بازارچههای خدمات صنفی و دریافت جواز کسب و واگذاری زمین کشاورزی و احداث مرغداری و گاو داری و نیز طرح سرشماری و آمارگیری و واگذاری 8 هزار چرخ خیاطی رایگان به خانوادههای بیسرپرست و صدور کارت رایگان درمان بوده، لیکن مشکلات و نیازهای مهاجرین عزیز این قدر زیاد است که نیاز به خدمات بیشتر و مثمر ثمرتری است. لذا از همکاران عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تقاضا دارم که با ما همکاری نموده و در تصویب بودجه مورد نیاز مهاجرینی عزیز کمال همکاری را بنماید. واللام علیکم و رحمه الله. منشی – آقای غریبانی بفرمائید. علی محمد غریبانی. بسماللهالرحمنالرحیم. ولاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم. با سلام و درود به محضر مقدس حضتر بقیة الله الاعظم و با سلام به محضر مبارک امام و قائده مقام رهبری و با سلام به ارواح طیبه شهداء و رزمندگان کفر ستیز اسلام و با آرزو دعا و برای پیروزی رزمندگان اسلام و مسلمانان انقلابی فلسطین. رویدادهای چند سال اخیر مجلس، در رابطه با نطقها، موافقت و مخالفتها، بحث های سیاسی و اقتصادی، برخوردهای خطی و موضعگیریهای، جلسات خصوصی و بگو مگوها و نهایت انعکاس این جریانات به خارج از مجلس موجب گردید مردم از هر قشر و لباسی دانسته و ندانسته به سمت و جانبداری این طیفها کشیده شوند. آنچه که در این رابطه مهم است اقدام به شناختن و شناساندن عاملین اصلی که بهوجود آورنده این تلاطم و تنشها و خط و خط بازیها در جامعه هستند میباشد. اینها برای اینکه حاکمیت را از آن خود سازند و یا دولت را تحت اوامر خود در بیاورند، اقدام به ساختن جو و به وجود آوردن جریان مخالفت با دولت را نمودند، با توجه و با تکیه به امکانات مالی خود و بعضی منافع تبلیغاتی که در اختیار داشتند به عناوین مختلف تلاش نمودند تا دولت خدمتگزار را به تضعیف کشیده و از میدان و صحنه خارج سازند این جوسازیها و این تنهشای به وجود آمده یکپارچگی جامعه را به مخاطره انداخته و نگرانیهائی را به وجود آورد. تا اینکه حضرت امام بحمدالله یا بینش قوی که دارند، ضمن نصیحت و و هشدار و تهدیدهای مکرر و تعطیل کردن حزب جمهوری با فتاوی و عکسالعمل اخیرشان به تمامی تنهشا و شعارهای زائیده این جریانات خاتمه دادند. مردمی که هستی و زندگیشان را در گرو عشق امام است، ولی فقیه گذاشته و میگذارند از کنار این مسائل بیتفاوت نخواهند گذشت. مردم میدانند این تذکرات و فناوری اخیر حضرت امام از کجاست و برای کدام افراد است و خطاب و عناب ایشان برای کدام گروه و طرز تفکر است؟ با ستایش و دعا به جان امام رهبر کبیر انقلاب اسلامی در رابطه با صدور فرمان اجرای تعزیرات حکومتی به دولت و با تشکر و قدر دانی از دولت خدمتگزار در رابط با حسن اجرای حکم. مردم کوچه و بازار علی الخصوص قشر نیازمند و مستضعف میگونید: و پیشنهاد میکنند چون اجرای تعزیرات حکومتی قیمت اجناس ضروری اعلام شده در مقایسه با سالهای قبل از پائین آورده دولت تمام کالاهای مورد نیاز جامعه را مشمول این حکم قرار دهند. امید است مجریان و مسئولات محترم تعزیرات حکومتی در برخورد با مسائل و مردم سعه صدر بیشتری از خود نشان داده و در جهت حفظ و قداست امر امام که یک امر شرعی است دقت عمل بیشتری توام با سلامتی نفس به کار ببرند تا انشاءالله ای مسؤولیت خطیر در بهترین وجه به اجرا در بیاید. بهنظر میرسد اعمال تعزیرات بیشتر باید شامل افرادی باش که بهعنوان کلهگنده و دانه درشت معروف و از عواملین چپاول و غرات بیتالمال مسلمین هستند مطمئناً از این روش برخورد، اصناف و کسبههای خردهپا حواسشان را جمع و صداقت بیشتری را معمول خواهند داشت. در این رابطه مطلبی وجود دارد که نظر مسؤولان محترم را به آن جلب مینمایم. در شهر ما، فرد سودجو و فرصت طلب بهعنوان صاحب یکی از کارخانهها وجود دارد که چهره ناشایست و جنایات اقتصادی چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن برای اکثر مردم روشن و مشخص است. بر اساس گزارشات اعلام شده اخیراً نامبرده از سال 59 تاکنون با همدستی بعضی از غارتگران بیتالمال یا ضایع کردن حقوق مظلومان و مستضعفان منطقه صدها میلیون تومان سوء استفاده نموده است. مردم از این مسأله رنج میبرند. میپرسند که چرا تاکنون نتیجه بررسیها اعلام نشده است؟ امیدوارم با استفاده از اختیارات محوله از طرف حضرت امام، مسوولان محترم با سرمایهدارانی که جز پول اندوزی و خیانت به آرمانهای شهدای عزیزمان فکر و هدف دیگری ندارند قاطعانه برخورد نمود و حقوق از دست رفته مردم محروم را از آنها بازستانند. ضمناً در کنار این مطلب مسأله مهم دیگری در رابطه با صاحب کارخانه مذکور و عملکردها دارم. راستی چضور میشود افرادی مثل ایشان هژیرها آن هم از بعد از پیروزی انقلاب ساخته میشود و به خیانتشان ادامه میدهند. مسأله این است تا قبل از ابلاغ اجرای حکم تعزیرات مسؤول اصلی این قضیه و اشخاصی که بر تولید و توزیع محصول کارخانه نظارت داشتند هر ماه پس از تائید تولید و توزیع محصول کارخانه سهمیه ماه بعد را از سازمان مربوطه درخواست میکردند و این تائید و گواهی تا تیر ماه سال 66ف ماه به ماه انجام و اعلام شده است. آیا این نوع مسؤولین میتوانند خود را از این جریان مبرا جلوه دهند؟ تازه با علم به مسأله چرا به عنوان مسوول منطقه در آن چند سال مسائل را به دولت و مجلس اعلام ننموده است، در اینجا لازم می دانم نمونههائی از این تائیدها را از پشت تریبون مجلس قرائت نمایم. شماره 2965- تاریخ 63/2/12 . کارخانه در فروردین ماه سال جاری 34 تن شکر تحویل و 113 کیلوگرم کلوچه تولید و تحت نظارت توزیع گردیده مقتضی است نسبت به تحویل سهمیه اردیبهشت ماه به کارخانه فوقالذکر اقدام گردد. و شمارههای دیگر و تاریخهای دیگر وجود دارد که چون وقت کم است از طرحش منصرف میشوم. البته سایر عملکرد و بذل و بخششهای جدید مسوول مربوطه را که در اختیار دارم مانند گذشته به مراجعین ذیصلاح تقدیم خواهم نمود. اما پیشنهاداتی در این رابطه دارم: 1- کمیسیون مرکز نظارت بر تعزیرات حکومتی گروه ویژهای را جهت تحقیقات و بررسی و شناسائی اقلام درشت تشکیل و تعلیم دهد. 2- در کمیسیونهای نظارت از روحانیت معظم نیز استفاده گردد. 3- نظارت سیستم بر عملکرد مسؤولین مربوطه در شهرستانها انجام گردد. 4- از طریق رسانهها دانههای درشت معرفی و جزئیات آنها بازگو گردد. 5- برای مجریان طرح آموزش لازم در نظر گرفته شود. بنا به درخواست عده کثیری از مهندسین و متخصصین نقشه بردار متعهد و دلسوز، مطالبی را بعرض جناب آقای نخست وزیر که بحق همیشه مدافع حقوق همه اقشار علیالخصوص محرومان کشور هستند میرسانم: استحضار دارند در حال حاضر کشور از نظر عملیات زیربنائی و بنیادی نقشهبرداری و داشتن نقشههای پوششی بزرگ مقیاس روز در اثر برنامهریزیهای غلط گذشته محروم و عقب مانده و نتوانسته است پابهپای کشورهای پیشرفته حرکت کرده و ترقی نماید. به همینخاطر در رابط با مسائل عمرانی- اقتصادی سیاسی و غیره خسارات زیادی را متحمل شده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بخاطر آغاز جنگ تحمیلی و تحریمهای اقتصادی جهانی و همچنین عدم شناخت بعضی از مسؤولین مربوطه از نقش سازنده و اهمیت نقشه و نقشهبرداری صحیح، این صنف و این امر مهم فراموش شده است و جایگاه اصل یخود را از دست داده است در تعجب هستم، بعضیها تصور میکنند تغییر عنوان سازمان نقشه برداری به یک شرکت نقشهبرداری و آن را از کانال تحقیقاتی و دقت کار انداختن و به کانال انتفاعی و خودکفائی کشیدن مشکل نقشهبرداری را حل خواهد نمود بهنظر میرسد با این عمل میخواهند بجای تحول و استفاده از تجارب 35 ساله آن بالا بردن سطح علمی و عملی آن ضعف و سهلانگاریهای گذشته خود را پردهپوشی نمایند. اصولاً مصرف کنندگان اصلی خدمات سازمان نقشهبرداری کدام افراد و با کدام سازمانها هستند. طبیعی است اگر به نیاز و کاربرد نقشه و موارد مصرف آن توجه شود خواهیم دید درصد استفاده از نقشهها توسط بخش خصوصی بسیار در سطح پائین و ناچیز میباشد اما در رابطه با بقیه نقشهها عموماً از آنها استفاده می نمایند. حال اگر این سازمان اهداف خودکفائی و درآمدزائی پیدا نماید چه نتایجی خواهد داشت: 1- وقت و پول کشور در رابطه با سازمان دهی و راهاندازی از بین خواهد رفت. 2- در کارهای عمرانی و زیربنائی کشور تا دریافت محصول رکود ایجاد خواهد شد چون خدمات این سازمان اکثراً و قریب به اتفاق برای سازمانهای دولتی است پس هر گونه دخل و خرج و خرید و فروش از این جیب به آن جیب کردن است بخشهای خصوصی و شرکتهای مشابه که همیشه پایبند منافع خود هستند به آرزوهای دیرینه خود که سالهاست می کوشند خواهند رسید و تعرفههای مربوطه را سرسامآور بالا خواهند برد خلاقیت و کیفیت کار نیروهای انسانی و متعهد سازمان نقشهبرداری و علاقمندان به این رشته بخاطر اهداف قرار دادن مسأله خودکفائی و جلوگیری از ضرر و زیان از بین خواهد رفت با عنایت بر اینکه این کار قبلاً یک بار آن هم بعد از پیروزی انقلاب آزمایش شده و به نتیجه نرسیده و دوباره به حالت اولیه برگشته است صلاح نیست و بار دیگر این تجربه و دوباره به حالت اولیه برگشته است صلاح نیست بار دیگر این تجربه تلخ تکرار شود. از جناب آقای نخست وزیر و جناب آقای زنجانی وزیر محترم برنامه و بودجه درخواست میشود برای پیدا کردن راه حل اصولی نکات زیر را مورد توجه قرار دهند: جایگاه متخصصین نقشه بردار را در رابطه با مسائل استخدامی و مدیریتها و مشاغل فنی درجهبندی شده روشن نمایند تا تبعیضات مربوطه به این مسأله از بین برود. با توجه به اینکه زیر بنای تمام عملیات عمرانی و مطالعات ارضی کشور نقشه و نقشهبرداری است اجازه داده نشود صنفهای فنی دیگر در کار مربوط به نقشهبرداران دخالت کنند و کیفیت نقشهها را از بین ببرند. نقشههای بزرگ و کوچک مقیاس در رابطه با هر موضوعی را استاندارد کنند. نقشههای موردی نیاز شرکتها و سازمانها است پس از امضاء و تأیید نقشهبرادران متخصص به مصرف برسانند. دولت لایحه نظام نقشه برداری را هر چه زودتر تهیه و به تصویب برساند. بجای دادن وعدههای دور و دراز کارکنان سازمان نقشه برداری تحت عنوان و پوشش شرکت، توصیه میشود تحت عنوان همان سازمان به وضعیت کاری و دستمزدی آنها توجه شود. در نهایت به وزارتین کشور و مسکن و شهرسازی تذکر میدهم که مسأله طرح تفصیلی اردبیل را که قرار بود تجدید نظر شود هر چه زودتر مورد رسیدگی و تجدید نظر فرار دهند زیرا مردم خانههای خود را که در حال از بین رفتن است بخاطر قرار گرفتن در طرحهای 20و 25 ساله، می توانند با پروانه بسازند، و نه میتوانند بفروشند و در نتیجه این مسأله موجب سردرگمی مردم و همچنین باعث زشتی سیمای شهر شده است. در خاتمه از واردات کشور میخواهم با مسأله ناهار دادنهای اخیر یکی از مسئولین شهرنشین در ارتباط با انتخابات رسیدگی فرمایند. والسلام علیکم و رحمه الله. منشی – اقای افرازیده بفرمائید. سید فرج الله افرازیده- بسماللهالرحمنالرحیم. الحمدالله رب العالمین و الصوة و السلام علی رسول الله و آله آل الله. در این فرصت کم سخنانم را در چند قسمت بیان میکنم: 1- در این ایام که به انتخابات دوره سوم مجلس نزدیک میشویم برادران نماینده در نطقهای قبل از دستور به فکر خط دادن به مردم گشته سخنانی میگویند که در خور برگزیدگان مردم نیست. و گاهی هم رهنمودهای پدرانه مردم امت را گرفته بر علیه همدیگر جوسازی مینمایند. در صورتی که نظر مبارک حضرت امام این است که نیروهای مومن و دلسوز به اسلام در جهت اداره امور کشور، با اتحاد و هماهنگی کامل مشکلات مملکت را حل نمایند. و قطعاً از سخنانی که باعث هتک حرمت مومن و اختلاف بین امت گردد رنج خواهد برد. به علاوه این اختلافات و خط بازیها وضعیتی را در کشور به وجود آورد که زندگی برای انقلابیون اصیل و دلسوزان واقعی به اسلام تبدیل به جهنمی از جنگ اعصاب و ناراحتی های فکری و روحی گشته آرامش را از همه سلب نموده و بر علیه اعصاب چهرههای انقلاب آنچنان جوسازی شد که در بین مردم باعث بروز سوالات زیادی گشت. ب اینکه هر دو جناح اذعان دارند که هیچکدام مخالف اسلام و انقلاب و امام نیستند. و حاصل این اختلافات سود بردن فرصت طلبها و بیتفاوتها حتی افراد فاسد و ضد انقلاب خواهد بود. چون تمام هر دو جناح طرفداران آنها زیر ذرهبین قرار دادن طرف مقابل است که اگر به همین نحو ادامه باید سرانجام هر دو جناح سخت پشیمان شده که پیشمان آن روز نوشداروی پس از مرگ است. وانگهی تصور نشود پس از 9 سال پیروزی انقلاب مردم ما از مسائل سیاسی کشور بیخبرند و نمایندگان و مسؤولین خوب و بد را نمیشناسند تا به آنها خط داده شود و قطعاً گول داد و فریاد و جوسازی و عناوین دروغ تازه به دوران رسیدهها را نخواهند خورد. 2- در آغاز دوره دوم مجلس یکی از فرازهای پیام امام است توجه به کارمندان بود که متأسفانه تاکنون هیچ قدمی برای آنان برداشته نشده و با این همه تورم و گرانی همان حقوقی را که رد سال 57 میگرفتند دریافت میدارند که مخارج بیش از 15 روز در ماه آنان را کفایت نمی کند. لازم است دولت خدمتگزار فکری برای این قشر زحمتکش بنماید. 3- مجلس با تصویب لایحه کر فقط مشکل کار کارگران کارخانهها و کارگاههای بزرگ را برطرف نمود اما درباره کارگران روزمزد که صبح به امید خدا برای یافتن کار از خانه خارج میشود و در شرایط کنونی غالباً هنگام غروب با دست خالی به منزل برمی گرددند چه فکری شده است؟ تازه با وجود کار فراوان در روزهای بارانی و بیماری دیناری به دستشان نمیرسد پیشنهاد می کنم دولت خدمتگزار که طرفدار مستضعفان است این قشر محروم و مظلوم را تحت پوشش بیمه قرار داده تا در روزهای بیماری و بارانی و بیکاری قوت عائلهشان تأمین گردد و پس از 30 الی 40 سال کار سخت که کمرشان خم شده از مزایای بازنشستگی برخوردار شوند. 4- وزارت کشاورزی باید در زمینه تولیدات کشاورزی سیاستی معین داشته باشد تا همانند سال گذشته برنج بر محصول آمل 2 و 3 و سیب زمینی روی دست کشاورز نمانده که ناچار شود به ثمن بخش بفروشد و هم چنین پرتقال تا در دست کشاورز بود با قیمت هر کیلوئی 5 الی 7 تومان فروخته شده اما الان با قیمت 25 الی 30 تومان بفروشی میرسد. دولت باید ترتیبی اتخاذ نماید که اگر این گونه محصولات با قیمت گرانتر هم به دست مصرفکننده برسد لااقل پولش شود که زحمت آن را کشیده نه دلالان و واسطهها. 5- پیشنهاد میکنم دولت کشاورزی را بیمه نماید تا اگر در اثر خشکسالی یا آفات دیگر خساراتی متوجه کشاورز شد جبران شود و هم چنین کشاورز و عائله تحت تکلفش بیمه درمانی قرار داده تا در هنگام بیماری با طرح خودکفائی که الان در بیمارستانها وجود دارد متحمل آن همه مخارج سرسامآور نگردد. 6- از وقتی که ستاد بسیج اقتصادی سهمیه مرغ و تخم مرغ و کرده و پنیر روستائیان را قطع نموده ما در روستاها مواجه با این سؤالات میشویم. آیا اکثر رزمندگان عزیز از روستا نیستند؟ آیا ما روستائیان جه در جبههها و چه در پشت جبهه با جان و مال در خدمت دولت نیستیم؟ مگر ما نسبت به شهرنشینها مستضعف نیستیم؟ پس چرا سهیمه ما قطع شده؟ واقعیت امر این است که هیچ نمایندهای قادر به جواب قانع کننده نیست. از نخست وزیر محترم میخواهم دستور دهند اینگونه کالاها به روستائیان عزیز داده شود. از وزارت کشاورزی مصراً میخواهم هر چه زودتر سموم مرد نیاز مرکبات چالوس و نوشهر را تأمین نموده در اختیار کشاورزان قرار دهد تا فرصت از دست مردود. درباره گزینش این بار سموم است که تذکر میدهم. جواب انتقاد مردم با دشنام و ناسزا و اهانت دادن خلاف عقل است. تا آنجا که بنده اطلاع دارم فرزندان سرمایهدار و شمال شهر تهران بدون زحمت وارد دانشگاه می شوند اگر هم نشدند پول دارند بطور قاچاق خارج از کشور به تحصیلات خود ادامه میدهند. اما بچههای کشاورزان محروم و جوانان شهرستانها کوچک که در اثر تنگ نظری نیم توانند به دانشگاه راه یابند هیچ کسی به داد آنها نمیرسد. بنده شخصاً شاهد ظلم به بعضی از این جوانان هستم. از هیات محترم گزینش دانشجو تمنا دارم در شیوه گزینش و پارامترهای که دارند تجدید نظر نموده تا این جوانان عزیز بتوانند وارد دانشگاه بشوند و به صورت عاطل و باطل قرار نگیرد. آخرین سخنم درباره مسوولان امر که در مبارزه ا مواد مخدر مشغول کار هستند. دولت یکه توانست سازمان منافقین خلق با آن همه پیچیدگیها را شناسائی کرده از بین ببرد چگونه در مقابل چند قاچاقچی آدمکش که جنایتشان در این کشور از صدام بیشتر است و تعداد قربانیانی که از جوانان ما قاچاقچیان مواد مخدر گرفتهاند قطعاً از تعداد جوانان عزیزی که در جبهه جنگ شهید شدهاند چند برابر بیشتر است، چرا جلو اینها گرفته نمی شود؟ اگر آنهائی که مسوولیت این کار را دارند از عهده برنمیآیند واگذار کنند به کسانی که می توانند جلو این جنایت را بگیرند که این گرفتاری و بدبختی دارد دامنگیر تمام جوانان کشور حتی بهترین خانوادههای مومن و متدین این مملکت می شود. والسلام علیکمم و رحمه الله و برکاته. رئیس- چهار دقیقه از وقتشان را به آقای شاملو دادهاند. مهدی شامل محمودی- بسماللهالرحمنالرحیم. با سلام به امام امت منجی ملت از ید استبداد و استعمار و درود بر رزمندگان گرانقدر اسلام که مایه فخر و مباهات شهید پرور مسلمان ایران در دنیا میباشند عرایض خود را آغاز مینمایم. خروج ناوگانهای امریکا و اقمار و اذنابش از خلیج فارس نشاندهنده سیاست متوازن و متعادل مسؤولان و دولت جمهوری اسلامی در مقابله با بحرانها و مشکلات بینالمللی می باشد. این ابر قدرت که به قصد ایجاد تشنج و درگیری نظامی و مشغول نمودن ملت و دولت جمهوری اسلامی نیرو به خلیج فارس اعزام نموده بود با وجود تلاش زیاد به اهداف خود نرسیده و نخواهد رسید. از سوی دیگر ادامه مبارزات و تظاهرات قاطعانه مسلمانان فلسطینی مبین و موید این امر است که مسلمین تحت فشار دولت اشغالگر صهیونیستی دیگر حاضر به پیروزی از سیاست مماشات و محافظه کاری برخی از رهبران مصلحت اندیش و محافظه کاری خود نیستند. و اینان با پیروزی از انقلاب اسلامی جهانی و اسلام انقلابی از بذل جان خود رهائی از یوغ استعمار مضایقه ندارند. و ما شاهد اشاعه و صدور فرهنگ انقلاب اسلامی به دنیای اسلام میباشیم و به شکرانه این موفقیتها باید بکوشیم به پیروی از نبات و توصیههای مکرر رهبر عظیم الشان انقلاب با سخنان و اعمال خود وحدت و انسجام خود را بیشتر نمیآئیم. و از تریبونهای مختلف برای القاء شبهه و مشوب کردن ذهن مردم علاقمند به جمهوری اسلامی نسبت به نمایندگان و مسوولان استفاده ننمائیم. آیا این شیوه مرضی خدا و رسولالله می باشد که ما به زعم و تصور خود و بدون تحقیق و نسنجیده قضاوت نموده و فردی را پاسخگو و مسوول سخنان فرد دیگر بدانیم؟ آیا قرآن به ما دستور نمیدهد و نمیفرماید: « و لاتزر وازرة وزراخری» آیا خدای بزرگ نمیفرمایند: «یا اینها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظمن اثم». آیا نباید به عواقب این نکته بیندیشیم که استفاده از تریبون نماز وحدت و حمله به نماینده مجلس در درجه اول موجب وهن نظام و بیاعتباری خود ناطق میباشد؟ آیا کسی که باید در نماز وحدت با سخن خود مردم را دعوت و تشویق به وحدت کند این گونه سخن گفتن مصداق واعظ غیر متعظ نیست؟ شما را بخاطر خدا بیائید بخاطر مصلحت اسلام و حفظ حیثیت نظام از سخنان تفرقهآمیز بپرهزید آیا عنوان این مطلب به این مضمون که: چه کسی است که حمایت میکنند اموال مصادره شده را به خوانین برگرداند؟ با توجه به نوع پرونده و قرابت متهم سوءظن در ذهن شنوندگان ایجاد نمی کند؟ آیا شما شاهد و مستمع نبودید سخنان بنده را در نطق قبل از دستور 26 آذر 66 به این متن: لزوم اعمال قاطعیت در مقابل ایادی رژیم و کسانی که در تحکیم مبانی استبداد پهلوی موثر بودهاند، آیا کسی که با ارتباط مستقیم با دربار پهلوی و غصب اموال مردم محروم و مستضعف و حتی با تقبل هزینه ساخت مجسمه محمدرضا معدوم در ملایر و حتی کسی که حتی در روزهای آخر عمر ننگین حکومت پهلوی به مسوولان شهر توصیه میکرد به اصطلاح آشوبگران را که منظور تظاهر کنندگان و مخالفان رژیم پهلوی است باید سرکوب کرد و صورت جلسه مربوط موید این نکته است. نباید به این گونه افراد برخورد قاطع کرد؟ مذاکرات اینجانب با حضرت حجت الاسلام خوئینی ها داستان محترم کلب کشو ردر مورد پرونده این فرد سر سپرده به رژیم ستمشاهی بدلیل ابطال این اتهامات می باشد از این جوسازی و القاء شبهات چه سودی میبرید؟ اینجانب امتحان خود را نزد ملت ایران و امت شهیدپرور ملایر دادهام و امیدوارم در امتحان نزد خدا که بالاترین ملایر شاهد هستند و به همین جرم هم به زندان و تبعید محکوم شدهام (رئیس- وقتتان تمام است) یک دقیقه، چشم، من از سال 40 که با روحانیون و طلاب محترم د رقم و ملایر و ارتباط را بفرمایند و یا سخنان خود موجب خدای ناخواسته یأس و ناراحتی مردم نشوند و بر این جوی که ایجاد شده نیفزایند. فعال بوده بخصوص در سال 66 و برداران کمیته انقلاب اسلامی ملایر که در مبارزه با منکرات قاچاقچیها همین طور فعال و موثر بودهاند ابراز میدارم و السلام علیکم و رحمه الله برکاته. 3- تذکرات نمایندگان به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس. رئیس- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور: آقای نبوی نمایندخ بوشهر و گناوه به گمرک ایران در مورد بازگشائی دفاتر گمرکی بنادر عسلویه- نخل نقی و بوالخیر. اقای ملکوتی نمایندۀ سراب. به وزارت راه در مورد اسفالت جاده بستان آباد به سراب و شریبان به جاده اصلی سراب – بستانآباد. آقای جعفری نمایندۀ بناب و ملکان. به وزارت مسکن در مورد ارسال نقشه طرح جامع شهری بناب و عجبشیر به وزارت راه در مورد اسفالت جاده ملکان به میاندوآب و صائین دژ و به وزارت آموزش و پرورش در مورد آموزش و پرورش بناب و به مسؤولان گزینش در خصوص گزینش دانشجوان و معلمان. آقای موحدی ساوجی نمایندۀ ساوه: به رئیس جمهور محترم در مورد اظهار نظرها و مصاحبههای مقامات وزارت کشور و مدیر کل انتخابات پیرامون قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی. اقای خیرخواه نماینده لاهیجان: به وزارت راه در مورد مرمت راه قزوین- رشت. نمایندگان تبریز: به وزارت بهداشت و درمان در مورد رسیدگی به وضع دستگاههای رادیولوژی بیمارستانهای تبریز و راهاندازی دستگاه سی تی اسکن و تأمین نیروی انسانی، افزایش فضای آموزشی و آزمایشگاهی و تجهیز دایره سمعی و بصری دانشگاه علوم پزشکی تبریز و تاسیس کتابخانه مرکزی دانشگاه و تاسیس درمانگاه آموزشی و تامین کتب علمی مورد نیاز. آقای موسوی نماینده رودبار: به وزارت بهداشت و درمان در مورد علت توقف مکرر سیمان خزر وابسته به سازمان تامین اجتماعی و اصلاح مدیریت و اجراء مصوبات شورای کار و کارگری استان گیلان و جذب کارگران اخراجی با اولویت دادن به خانوادههای شهداء – جانبازان و جبهه رفتهها. آقای شاهرودی نمایندۀ داراب: به وزارت جهاد سازندگی در مرود تکمیل جاده ایزدخوات به میزان جان و به وزارت بهدشات و درمان در مورد تامین داروی مورد نیاز منطقه. آقای تریشی نمایندۀ خمین: به شورای عالی قضائی در مورد برخورد قاطع با معتادین و قاچاقچیان مواد مخدر. آقای باهنر نماینده بافت: به وزارت فرهنگ و آموزش عالی در مورد حفظ نظم در دانشگاه علم و صنعت. 4- بحث در پیرامون تأسیس مدارس غیر انتفاعی و تصویب موادی از آن رئیس- دستور را شروع کنید. منشی – اولین دستور گزارش شور دوم کمیسیون آموزش و پرورش در خصوص لایحه تاسیس مدارس غیر انتفاعی است. مخبر کمیسیون توضیح بدهند. رئیس- آقای دهقان بفرمائید. دهقان – بسماللهالرحمنالرحیم. گزارش از کمیسیون آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی. لایحه تاسیس مدارس غیرانتفاعی شماره چاپ 1683 که به عنوان کمیسیون اصل جهت بررسی به این کمیسیون ارجاع شده بود در جلسات متعدد این کمیسیون و با حضور مسؤولین ذیربط مورد بحث به شرح قرار گرفت و نهایتاً در جلسه روز یکشنبه 66/10/20 با اصلاحات و اضافات به شرح زیر به تصویب رسید. اینک گزارش شور دوم آن تقدیم مجلس شورای اسلامی میگرد. رئیس کمیسیون آموزش و پرورش – مرادعلی احمدی لایحه مدارس غیر انتفاعی. همانطور که مجلس محترم مستحضر هستند بعد از رهنمودهای حکیمانه امام عظیمالشان امت مبنی بر مشارکت مردم در آموزش و پرورش و حفظ نظارت دولت در برنامهها و آئیننامههای اداری و مدارس غیر انتفاعی وزارت محترم آموزش و پرورش لایحه اداره این مدارس را تقدیم مجلس شورای اسلامی نمود. انصافاً حالا بنده بهعنوان یک عضو کوچکی از اعضای کمیسیون آموزش و پرورش می توانم این ادعا را بکنم که یکی از کارهای خوب و مهم کمیسیون آموزش و پرورش بررسی و حک و اصلاح این لایحهیا بوده است که توسط دولت محترم تقدیم مجلس شورای اسلامی شده است کمیسیون آمده است با حفظ دو تا محور اصلی متخذه از همان فرمایشات امام که یکی مشارکت مردم باشد یکی اینکه ما شکی نداریم مهمترین قلم بودجه بودجه را بعد از جنگ آموزش و پرورش و پرورش به خودش اختصاص داده. نمایندگان محترم وزارتخانه محترم، اینها در جریان وضع کمبود فضای آموزشی روز افزون با توجه به ازدیاد دانشآموزان و با توجه به سیر تصاعدی آمار دانشآموزان هستند. ما الان میتوانیم بگوئیم در بسیاری از جاها با کمبود معلم مواجه هستیم گرچه خوب، آموزش و پرورش بودجه هم متشکریم که امسال مبالغ متنابهی را به بودجه آموزش و پرورش اضافه کردهاند و بعضی از معلمین حقالتدریسی را امسال انشاءالله وزارتخانه استخدام خواهد کرد معذلک هنوز هم شاهد کمبود معلم در بسیاری از جاها هستیم. ما آمدهایم (البته در خود لایحه هم بوده) انصافاً مشارکت مردم را در این لایحه تثبیت کردهایم و کاری کردهایم که هر چه مردم بیشتر بتوانند مشارکت کنند در امر آموزش و پرورش و از طرف دیگر هم هم نگذاشتیم گه هر کس هر نوائی دلش میخواهد بزند و در هر مدرسه یا هر سلیقهای که دل خودش میخواهد اعمال کند. این را هم آمدهایم تحت نظارت کلی و منطبق با برنامههای مدون و مصوب که کردیم یکی از مهمترین آن این بوده که صلاحیت علمی و اخلاقی موسسان و مربیان و معلمان این مدارس را منضبط کردیم که هر کسی خواست نتواند اداره کند. هر که را دلشان خواست نتوانند بیاورند. افراد ذیصلاح را بیاورند، افرادی را بیاورند که منطبق با اهداف آموزش و پرورش باشد. کاری که کردیم آنچه را که اول به ذهن میآود. از این مدارس، که اصالتالپولی هستند و هر کسی که بیشتر پول داشته باشد بچه او را هر میدهند و بچه او را میآورند، این ا ما تا حدود زیادی جلویش را گرفتیم. چنانکه گفتیم 50% از دانشآموزان محل به خانواده معظم شهدا و مفقودین و اسرا الویت خاصی را قائل شدیم. تعدیل کردیم دانشآموزان را امکاناتی، تسهیلاتی در امر ایجاد این مدارس قائل شدیم. که حالا از آنجائی که شور دوم است من خیلی بحث نمیکنیم اینها بحثهائی بوده که در کلیات این نکته هم قابل توجه است که حتی یک نفر مخالف نداشت این لایحه در مجلس شورای اسلامی کلیاتش بدون مخالف تصویب شده و انصافاً یکی از لوایحی که حضور نمایندگان در پیشنهادها چشمگیر بود در کمیسیون آموزش و پرورش ، همین لایحه بود. انشاءالله نظرات بسیاری از برادران و خواهران هم تامین شده است. وسیله کمیسیون بعضی از عزیزان هم که نظراتشان تامین نشده باشد الان در مجلس شورای اسلامی خدمتشان هشتمین. ولی من در کی جمله خلاصه کنم که منطبق با رهنمودهای امام یکی مشارکت مردم و یکی حفظ نظارت مستقیم وزارت آموزش و پرورش این لایحه تنظیم شده است، حالا ماده به ماده اگر اجازه بدهید بخوانیم. رئیس- خیلی خوب، ماده را بخوانید. (به شرح زیر خوانده ش)9 لایحه تأسیس مدارس غیر انتفاعی. مقدمه، تعریف. مادۀ 1- مدارس غیر انتفاعی مدارسی هستند که از طریق مشارکت مردم مطابق اهداف و ضوابط و برنامههای و دستورالعملهای عمومی وزارت آموزش و پرورش تحت نظارت آن وزارتخانه تأسیس واداره میشود. رئیس- خوب، پیشنهادی ندارد؟ منشی- چرا، پیشنهاد دارد. یک پیشنهاد، پیشنهاد آقای موحدی ساوجی است که در عین مادۀ 1 لایحه دولت را پیشنهاد کردهاند آقای اکرمی هم پیشنهادی دارند که تقریباً محتوایش با پیشنهاد ایشان یکی است. رئیس- بسیار خوب، بخوانید. هجرتی- پیشنهاد ایشان کجا چاپ شده؟ در این گزارش که نیست. رئیس- پیشنهاد لایحه دولت را کردهاند گفتهاند همان عبارت دولت بیاید، بفرمائید. موحدی ساوجی- مادۀ 1 که در لایحه دولت آمده این هست. مادۀ 1 – مدارس غیرانتفاعی مدارسی هستند که از طریق مشارکت مردم مطابق اهداف و برنامههای آموزشی و پرورشی کشور با نظارت دولت تأسیس میشوند. در این مادهای که کمیسیون داده مسأله را به این شکل ذکر کرده : مدارس غیر انتفاعی مدارسی هستند که از طریق مشارکت مردم مطابق اهداف و ضوابط و برنامههای دستورالعملهای عمومی وزارت آموزش و پرورش تحت نظارت آن وزارتخانه تأسیس و اداره میشوند. تفاوتهائی که بین مادۀ 1 پیشنهادی دولت با این ماده کمیسیون وجود دارد و چیز است یکی اینکه در مادۀ 1 لایحه دولت میگوید که باید این مدارس غیرانتفاعی مطابق با اهداف و ضوابط و برنامههای آموزشی و پرورشی کشور باشد یعنی کاری صرفاً به وزارت آموزش و پرورش هم ندارد. اهداف، ضوابط و برنامههای آموزشی و پرورشی کشور. حالا این اهداف و ضوابط و برنامههای آموزشی و پرورشی را چه کسی تعیین میکنند؟ یا مجلس شورای اسلامی تعیین می کند یا شورای عالی انقلاب فرهنگی که افرادش مستقیم از جانب امام منصوب هستند، تعیین میکنند در مواردی. و بالاخره اینطور نیست که هر دستورالعمل به عنوان یک برنامه و یک ضابطه کلی کشور تلقی بشود. ببینید! در لایحه دولت دستورالعملهای عمومی وزارت آموزش و پرورش نیست، در این ماده اضافه کردهاند. آنچه در لایحه دولت است. اهداف، ضوابط، برنامههای آموزشی و پرورشی کشور. حالا این اهداف، ضوابط و برنامههای آموزش و پرورش کشور را بالاخره مطابق آن باید عمل بشود. نه اینکه اگر ما بخواهیم بگوئیم وزارت آموزش و پرورش. وزارت آموزش و پرورش آن هم دستورالعمل وزیر، بالاخره هر وزیری که میآید برای خودش دارای یک ایدهها، اندیشهها و سلیقهها خاصی است و میخواهد یک دستورالعملهای ویژه خودش را صادر کند نه ویژه نظام را این است که در اینجا ما بایستی که نظام آموزشی و پرورشی کشوری را یک نظام محکم و استوار مستمر و پایدار قرار بدهیم که با آمدن این و رفتنش و تغییر و دگرگونی و یا کشمکش و تزلزل و امثال اینها ایجاد نشود. این است که من فکر میکنم مادۀ 1 لایحه دولت به مراتب بهتر، کاملتر و پختهتر است از این مادۀ 1 کمیسیون آورده است. منشی- موافق ؟(اظهاری نشد) رئیس- خوب ، موافقی است اگر نیست دیگر بحث نمیکنیم پس رای می گیریم پیشنهاد دیگری نداریم؟ اکرمی- پیشنهاد حذف کلمه عمومی را دارم. رئیس- خیلی خوب، آقای اکرمی هم صحبت کنند. سیدرضا اکرمی – بسماللهالرحمنالرحیم. من بحث زیادی ندارم. در لایحه دولت هم کلمه عمومی ندارد، گرچه در ماده 8 کلمه عمومی را دارد. ما معتقدیم که مدارس غیرانتفاعی هم جزئی از مدارس این مملکت هستند وزارت آموز شو پرورش هم متولی آن هست. هر دستورالعملی که مناسب تشخیص بدهد آن دستورالعمل را بادی دیگران تبعیت بکنند. عمومی باشد، خصوصی باشد ، هر چه باشد باید مدارس غیر انتفاعی برنامهها و دستورالعملها وزارت آموزش و پرورش را اجرا بکند دیگر قید عمومی معنا ندارد توضیح بدهند که چرا این کلمه « عمومی » را اینجا آوردهاند و اگر توضیح قانع کننده بود من پیشنهادم را پس می گیرم. ولی پیشنهاد من این است که واژه «عمومی» نباشد. مطلقاً مدارس غیر انتفاعی باید تابع ضوابط و برنامهها و دستورالعملهای وزارت آموزش و پرورش باشند والسلام. رئیس- آقای اکرمی توجه داشته باشند اگر این حذف بشود معنایش این است که وزارت آموزش و پرورش در هر موردی میتواند دستور خصوصی بدهد. شما منظرتان را بر عکس میخواهد تأمین کنید؟ اکرمی- آنها نمیدهند اگر مال یک مدرسه باشد به همان.... رئیس- ببیند؟ یک وقت دستورالعمل عمومی است و به صورت بخشنامهها این است. یک وقت خصوصی یعنی دخالت. شما این را میخواهید؟ اکرمی- نه، به هر مدرسهای که نخواهند نمیدهند. رئیس- به هر حال اگر مایل هستید مطرح بشود والا وقت نگیرید. آقای دهقان توضیح بدهند شاید ابهام برطرف شود. غلامرضا فدائی- بنویسند تابع قوانین کلی آموزش و پرورش تا اشکال برطرف شود. رئیس- بلی، آقای دهقان همین را بگویند که ضبط بشود، بفرمائید. دهقان – بسماللهالرحمنالرحیم. من در توضیحی ابتدائی خدمت مجلس محترم عرض کردم. کمیسیون آمده یک راه اعتدالی را و یک طریق اعتدالی را پیموده است. همان طور که جناب آقای موحدی ساوجی فرمودند در لایحه دولت این بود که فقط تحت نظارت دولت اداره شوند. اما کمیسیون آمده گفته که مطابق اهداف و ضوابط ، مصوبه کمیسیون اولی و راجع هست نسبت به لایحه دولت. حالا شاید وزیر محترم موافق باشد با برداشتن « عمومی» اما ما مخالفیم، کمیسیون مخالف است. برای اینکه نه اینطور باشد که فقط یک نظارت خشک و خالی، نه اینکه آن طور هم تحت ضوابط باشند که برخلاف دستورالعملهای عمومی. ما گفتهاین دستورالعمل عمومی یعنی اگر یک بخشنامهای صادر میکنند برای کل مقطع مثلاً راهنمائی، مدارس غیر انتفاعی ویژهای بخواهند بنویسد این را کمیسیون مخالف است. ما حد اعتدال را قبول داریم. دستورالعملهای عمومی، یعنی آنچه در کل کشور بناست اجرا بشود این مدارس هم جزو آنها. نه اینکه دستورالعمل خصوصی به یکیک این مدارس بخواهد بدهد، این را کمیسیون مخالف است. رئیس- به هر حال منظور یعنی کلی. دستورالعملای کلی آقای اکرمی هم نظرشان تامین است با این توضیحی که آقایان دادند. دیگر پیشنهادی نداریم؟ (منشی- خیر) مادۀ 1 دیگر پیشنهادی ندارد به رأی میگذاریم 183 نفر حضور دارند نمایندگان موافق قیام بفرمایند(اکثر برخاستند) تصویب شد. یک اصلاح لفظی است. « مدارس غیر انتفاعی مدارسی هستند» اینجا جمع آوردند. در آخر مفرد آوردند. تأسیس و اداره میشود. موحدی ساوجی- اصلاً اینجا مدارسی است، این درست است ذوی العقول که نیست. رئیس- بله ف چون اینجا ذوی العقول نیست. اگر مفرد بیاوریم درست است. مادۀ بعدی را بخوانید. (به شرح زیر خوانده شد) مبحث اول- تأسیس و اداره مدارس غیرانتفاعی. مادۀ 2 – موسس یا موسسان مدارس غیر انتفاعی فرد یا افراد حقیقی و نیز شخص یا اشخاص حقوقی هستند که بر طبق مفاد ین قانون اقدام به تاسیس واحد آموزشی می نمایند. منشی- آقای فواد کریمی پیشنهاد دارند، بفرمائید. فواد کریمی- بسماللهالرحمنالرحیم. این کلمه موسس که اینجا آمده، یعنی یک فرد به تنهائی مدرسه، دبستان یا دبیرستان یا آموزشگاه ایجاد کند. این هم مغایر با ماده 1 است هم مغایر با فرمایشات مخبر محترم کمیسیون آموزش و پرورش. مادۀ 1 کمیسیون این بود که گفتند ما می خواهیم مدارس با مشارکت مردم ایجاد بوشد. بینکم و بینالله بین خود و خدا، آیا اگر یک نفر مدرسه دست کرد، مشارکت به آن میگونید؟ آیا سرنوشت یک مدرسه را یک دبستان، یا دبیرستان، آموزشگاه را به یک فرد بدهید، این واقعاً مشارکت مردم است؟ یا اینکه یک فرد را بر سرنوشت یک مدرسه حاکم کردن؟ اگر قرار بر مشارکت مردم است ما نیائیم گندم نمای جو فروش باشیم، بگوئیم بگذارید مردم مشارکت کنند. بگذاریم اولیاء مشارکت کنند. بعداً ماده بیاوریم خیر آقاً یک نفر به تنهائی مدرسه بسازد. آن یک نفر که به تنهائی میخواهد مدرسه بسازد، بینکم و بینالله، بنده هستم؟ این جناب مخبر محترم کمیسیون آموزش و پرورش است؟ فکر نمی کنم . در این مجلس تا آنجائی که می دانم اکثر نزدیک به اتفاق (حالا ممکن است دو سه نفر انگشت شمار پیدا بشوند) چنین پول و سرمایهای داشته باشند و تنها یک مدرسه درست کنند. اما اکثر برادرانی که در این مجلس محترم تشریف دارند چنین استطاعتی، نه این وکلا دارند و نه معلمین محترم ما دارند و نه افراد دانشمند و متفکر ما دارند. معمولاً آنهائی که اهل علم و دانش هستند دنبال ثروت نرفتند و آنهائی یکه دنبال ثروت رفتند اهل علم و دانش نبودند و میخواهند با تأسیس مدرسه تجارت کنند. استدلال آقایان است دوم اینکه موجب سلطه افراد پولدار و ثروتمند است که حاکمیت سرمایه بر علم و فرهنگ میشود و آقایان نمایندگان مجلس محترم نپسندند که این زمینه ایجاد بشود که سرمایه ثروت حاکم بر علم و دانش بشود والسلام. رئیس- حالا اینکه مدارس غیر انتفاعی است. پس بحث تجارت را نیاورید، آن نمیتواند باشد. آقای کریمی! « موسسان» هم بگوئیم باز شامل یک نفر میشود. یعنی شما را حذف مؤسس این نتیجه را نمیگیرید. موسسان جمع است شامل همه میشود همین کی فرد هم چند نفر. بعلاوه بعد هم صریحاً گفتند شخص حقوقی هم میتواند. یعنی شما اصرار دارید بحث بکنیم روی پیشنهادتان؟ فواد کریمی- پیشنهاد حذف فرد حقیقی هم دادهام. فرد حقیقی یا موسس حذف بشود. رئیس- موافق دارد؟ (اظهار نشد) پس موافق ندارد بحث نمیشود پیشنهاد دیگری هست؟ منشی- آقای زوارهای پیشنهادتان را مطرح کنید. زوارهای- بسماللهالرحمنالرحیم. پیشنهاد بنده در کمیسیون تأمین شده منتها این عبارت از نظر حقوقی سلیستر است حالا اگر نظر مجلس محترمک بود تغییر بدهند نظر نبود که تعبیر ندهند. اشخاص حقیقی یا حقوقی میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون اقدام به تأسیس واحدهای آموزشی غیر انتفاعی بنمایند. رئیس- این هم که همین است. زوارهای – همان است عرض کردم معنایش هر دو یکیست منتها این عبارت روانتر است. رئیس- نه دیگر لزومی ندارد به خاطر یک تغییر بحث شود. فواد کریمی- پیشنهاد دیگری هم دارم. رئیس- پیشنهاد دوستشان چیست؟ منشی – در ماده فرمودند « موسس یا» و « فرد یا» حذف بشود. فواد کریمی – پیشنهاد دوم هم دارم. منشی- پیشنهاد دومی، در مادۀ 2 جمله « و نیز شخص یا اشخاصی حقوقی» حذف بشود. رئیس- این همان است دو تا پیشنهاد نیست. این یک پیشنهاد تلقی میشود. کریمی- آن شخص حقیقی بود. این شخص حقوقی است. رئیس- مطلب یکی است، تعبیر هم یکی است. اصرار نکنید. کریمی- به جان شما دو تا است حاجی آقا! رئیس- رئیس- قسم به جان ما نخورید، خوب نیست! (خنده نمایندگان). کریمی – این شخص حقوقی است. شخص حقوقی غیر از حقیقی است اشکال بنده این است که شخص حقوقی موسس نباشد. رئیس- آخر آن حرف اولتان هم همین بود. کریمی- نه ، پیشنهاد اول این بود که یک فرد نباشد. پیشنهاد دوم این است که حالا یک فرد هم بخواهد باشد، باشد شخص حقیقی باشد نه حقوقی. موحدی- پس این نمیشود. موسسه غیر انتفاعی مگر میشود حقوقی نباشد؟ رئیس- نه، می گوید شخص حقیقی نباشد. کریمی – حقوقی نباشد، حقیقی باشد. رئیس- خیلی خوب، ایشان میخواهد بگوید فرد را قبول کردیم موسس باشد. اما یک فرد حقوقی باش نه یک فرد حقیقی. مثلا یک واحد یا یک ارگان. موحدی ساوجی- میگوید حقیقی باشد نه حقوقی. رئیس- نه حالا بگذاردی خودشان بگویند. کریمی – بسماللهالرحمنالرحیم. پیشنهاد من این است که قرار است اشخاص بیایند وارد قضیه بشوند دیگر این را خیلی بزرگ نکنیم که هر تجارتخانهای و هر شرکتی به خودش اجازه بدهد بیاید واحد موسسه اموزشی درست کند. اینگه گفته شخص حقوقی شخص حقوقی شامل شرکتهای تجاری هم میشود. آیا واقعاً مجلس محترم هدفش این است که تجارتخانهها هم بیایند آموزش و پرورش درست کنند، این مشخص بشود که مردم بفهمند این جا ما می خواهیم آموزش و پرورش را تبدیل به تجارتخانهای بکنیم این شخص حقوقی که اینجا گفته شخص حقوقی یعنی کی؟ شخص حقوقی یعنی یک شرکت تجاری هم شخص حقوقی است یعنی کی شرکت سرمایهگذاری هم شخص حقوقی است. یعنی اینکه سازمان اقتصاد اسلامی شخص حقوقی است. یعنی اینکه اشخاص حقوقی دیگری که در این مملکت رپا شدند برای اهداف تجاری آنها هم شخص حقوقی هستند . یعنی من می گویم دامنه مملکت را جمع کنید. ترابه خدا این طوری مملکت را در دهان سرمایهدارها نیندازید. آموزش و پرورش و آینده فرهنگ مملکت را، حالا میخواهد افراد بشد، باشد سلمان. حتی فرد هم باشد یک فرد واجد صلاحیت شرایط، فردی آموزشی، است فرهنگی است بیاید درست کند. اما حالا شما اشخاص حقوقی را میخواهید وارد قضیه بکنید. این بنظر من یعنی گسترش دادن. آقایان فرمودند منظور ما از شخص حقوقی، بنیاد شهید است. اگر منظور کمیسیون محترم از شخص حقوقی، شخص حقوقی محدود و معینی است. پس بنابراین ذکر کنند یعنی مخبر محترم بفرمایند پشت تریبون که منظور از شخص حقوقی این افراد است و شخص حقوقی شامل تجارتخانهها و سرمایهگذاریها و واحدهای تجاری نمیشود. این را بفرمایند تا اشکال بنده بر طرف شود. والسلام. منشی – موافق ؟( اظهاری نشده) رئیس- اگر موافقی ندارد بحث نمیشود دیگر باز داریم میگوئیم که مدارس غیر انتفاعی است. یعنی صحبت نشود که می خواهند تجارت کنند یا امثال اینها این فقط غیر انتفاعی است. ماده 2 پیشنهاد دیگری ندارد. منشی- خیر) مادۀ 2 پیشنهاد دیگری ندارد به رأی میگذاریم، بخوانید. (به شرح زیر خوانده شد) مادۀ 2 – مؤسس یا مؤسسان مدارس غیر انتفاعی فرد یا افراد حقوقی و نیز شخص یا اشخاص حقوقی هستند که طبق مفاد این قانون اقدام به تاسیس واحد آموزشی می نمایند. رئیس- 183 نفر حاضرند موافقان مادۀ 2 قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. تعبیراتی بود که من خواهش می کنم آقایان بعداً که بحث میکنند از بین تغییرات نکند. اینکه می خواهید به سرمایه دارها، یا سرمایهداریها را حاکم کنید. اینها مطرح نیست در اینجا شرائط اینجا را ببینید. نظارت را ببینید یک تغییراتی که میماند در تاریخ و بیخود القاء شبهه میکند آقایان نفرمایند چون اینجا مخالف و موافق صحبت نکردند و جواب ایشان داده نشد این تذکذ لازم بود. ماده 3 را بخوانید. (به شرح زیر خوانده شد9 مادۀ 3 – مؤسس یا موسسان باید واجد شرایط زیر باشند: الف – مسلمان و عامل به احکام اسلامی و داشتن حسن شهرت. ب- اعتقاد به التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی. ج- تابعیت جمهوری اسلامی ایران. د- عدم وابستگی به رژیم گذشته و عدم سابقه وابستگی به گروهکهای منحرف و غیر قانونی. ه- تاهل و داشتن حداقل سی سال سن. و- داشتن سابقه آموزشی یا فرهنگی. ز- مؤسس یا مؤسسان داری حداقل مدرک دیپلم یا معادل حوزهای آن باشند. تبصرۀ 1- در صورت یکه موسس یا موسسان از اشخاص حقوقی باشند فرد یا افرادی که بهعنوان نماینده یا نمایندگان موسس یا موسسان معرفی می شوند باید دارای شرایط مندرج در این ماده باشند. تبصرۀ 2- مرجع تحقیق و رسیدگی و اعلام صلاحیت مؤسس یا مؤسسان شورای نظارت مذکور در ماده 16 میباشد. رئیس- پیشنها را مطرح کنید. منشی- پیشنهادها را من به ترتیب مطرح می کنم پیشنهادی که داده شده در بندهای « ه- و- ز» است که بنده «ه» از آقای موحدی است که پیشنهاد کردهاند. « ناهل» بماند و « داشتند حداقل سی سال سنـ حذف بشود. آقای موحدی ساوجی بفرمائید. مودی ساوجی – بسماللهالرحمنالرحیم. مسأله سن و سال یکه اینجا مطرح کردند که اگر چنانچه یک فرد از اعضای موسسان، حالا یا خودش موسس است یا با یک عده دیگری موسس هست، اینجا محدود کردند که حتماً باید سی سال به بالا سن داشته باشد، این محدودیت بر چه اساسی است؟ یعنی استدلال منطقی و توجیه صحیح این پیشنهاد و این محدودیت سی سال سن چیست؟ اگر می خواهید توصیه کنید که اگر کسی مثلاً کمتر از سی سال باشد این فرد، مدیریت ندارد این نمیخواهد مدیر بشود که موسس هست اگر میخواهید بگوئید که فردی که سی سال سن ندار رشد ندارد، بر اساس کدام منطق میخواهید بگوئید اسلام میگوید که افراد از سنین 15 سال به بالا مکلفند، و رشد را هم اسلام مطرح کرد، شما اگر مسأله رشد را مطرح میکردند خیل خوب مسألهای نبود. اما نگفتید با حداقل 25 سال سن میتواند مجلس بیایند. خوب آیا یک کسی که میخواهد موسس یک مدرسه غیر انتفاعی باشد این فرد آیا از یک نماینده مجلس باید بالاتر باشد؟ این مسألهای که اینجا آقایان مطرح کردند بنظر من هیچ توجیه منطقی ندارد. اما من لازم نیست ذکر کنیم. همه شرایط را وقتی طرف دارد مراجعه هم می کند. متاهل باشد. درست است متاهل باشد. اما بقیه مسائل بنظر من از لحاظ سن که بخواهیم حد تعیین کنیم ضرورتی ندارد. منشی – مخالف آقای هجرتی هستند بفرمایند. هجرتی – بسماللهالرحمنالرحیم. آقای موحدی ساوجی میشود در حقیقت گفت که موافق بودند نه مخالف منتها تکیه کلام ایشان آن است که چرا سی سال ؟ در شور اول نمایندگان محترم بخاطر داشته باشند ما عنوان کرده بودیم که داشتن سابقه آموزشی پنج سال را قید کرده بودیم شما یک فردی که دیپلم می گیرد و اگر خدمت وظیفهشان را هم انجام بدهد تقریباً می شود در حدود بیست و دو سال. و اگر لیسانس بگیرد خوب، باز هم بخواهد خدمت وظیفه را انجام داده باشد و بعد هم سابقه آموزشی داشته باشد او 24 ساله میشود لیسانس، بعد خدمت وظیفه و بعد هم سوابق آموزشی، باز آن قید پنج سال را حذف کردیم یعنی کمیسیون آمده قید پنج سال را حذف کرده و سی سال سن را گذاشته که در این سی سال خود بخود ساقه آموزشی وجود دادر که هر کسی که تقاضای تأسیس یک واحد آموزشی را می کنند بایستی حداقل چند سالی سابقه آموزشی داشته باشد که بتواند برای پیشنهاد دادن، آن صلاحیت را داشته باشد. بنابراین اگر اینجا ما حداقل سن را به 30 سال آوردیم، آن سابقه آموزشی را هم در اینجا لحاظ کردیم، در مجموع عنوان شده حداقل سن 30 سال، بنابراین مسأله خاصی مطرح نیست. منشی- آقای سید هادی خامنهای موافق هستند. توضیح میدهند. سید هادی خامنهای – بسماللهالرحمنالرحیم. در عین حال که توضیحاتی داده شد در مورد لزوم شرط سنی حداقل سی سال باز آن شرائط را اگر روی هم جمع کنیم به سی سال نیمرسد. و ما قیود را برای مواردی میآوریم که ممکن است بصورت نادر گاهی اتفاق بیفتد. یعنی ما مواردی داریم که حداقل مدرک را که دیپلم هست دارند، دو سال سربازی را هم گذارندند. البته گاهی اتفاق میافتد که افرادی بخاطر شرائطی از سربازی معافند آن دو سال هم نیست) و چند سالی هم سابقه آموزشی پیدا می کنند و در عین حال سن آنها به سی سال نمی رسد. بنابراین این قید سی سال احتمال این است که جلو موارد خاصی را که شایستگی تاسیس موسسات غیر انتفاعی را داشته باشند بگیرد. بنابراین به همین دلیل برای اینکه حتی یک مورد و چند مورد هم جلو موارد لازمه را نگرفته باشد گفته میشود که این قید را ما نگذاریم بهتر است. با قید را پائین بیاورید یا بور کلی قید را از اینجا حذف کنید والسلام. (در این هنگام آقای محمد یزدی اداره جلسه را به عهده گرفتند) منشی – کمیسیون توضیح بدهند. دهقان (مخبر کمیسیون)... بسماللهالرحمنالرحیم. دیروز هم یک بحثی مطرح شد و خود بنده با آنکه 16 سال سابقه خدمت داشته باشند آن را مورد انتقاد قرار دادیم. اما د رابط با مسائل آموزشی و مسائلی که میخواهند افکار بچههای مسلمان را و نوباوگان اسلام را در نظام جمهوری اسلامی بسازند و آن وقت با توجه به اینکه بعضی از اینها میخواهند دبیرستان تأمین کنند، بعضی میخواهند مقطع راهنمایی تأسیس کنند، حالا نمیخواهیم بگوئیم که همه ارزشها هم در سن است اما هم در قرآن و هم در احادیث ما داریم که مثلاً «حتی اذا بلغ اشد و بلغ اربیعن سنة» و چنین و چنان، فراوان داریم هم آیاتی هم روایات، این کسی که موسس مدرسه شد میخواهند ارباب رجوع به آن مراجعه کند، برای جوابگوی مردم باشد. کافی است مثلاً یک جوان 18 سالهای مثلاً از سربازی هم مخالف باشد و 19 ساله که شد ایشان بیاید دبیرستان مثلاً غیر انتفاعی باز کند، پدر بچهها مراجعه می کند، مادر بچهها مراجعه می کند وقتی که یک کسی خودش را متأهل بود وقتی که خودش مشکلات خانوادگی را لمس کرده و چشیده قطعاً او بهتر است کمیسیون توقع دار که آن قید سی سال سن را در رابطه با ساختن افکار و یک محیط امنی برای تحصیل دانشآموزان داشته باشیم، این منافات ندارد که ارزش اسلامی، هم حالا اگر همه ارزشها در این خلاصه نشده، ولی خود کبر سن و پختگی از نظر مرو زمان خودش ارزش است. و بگذارید که مؤسسین این مدارس از این سنین برخوردار باشند. در هر صورت کمیسیون با حذف سی سال مخالف است. نایب رئیس- دولت نظرشان را بگویند. مهاجرانی – ما با نظر کمیسیون موافقیم. نایب رئیس- بسیار خوب، نظر دولت با نظر کمیسیون موافق است. 182 نفر حضور دارند پیشنهاد حذف حداقل سی سال سن هست. موافقان با این پیشنهاد قیام بفرمایند. (عده کمی برخاستن) تصویب نشد. پیشنهاد بعدی را مطرح کنید. منشی- آقای هراتی پیشنهاد حذف بنده « ز» و بند « و» را دارند. هراتی – بسماللهالرحمنالرحیم. شماره لایحه هست 1926، صفحه دوم، بنده پیشنهاد حذف دو بند را، بند « و» و بند « ز» را مطرح می کنم. در مرحله اول عرض کنم که این دوتا بند در لایحه تقدیمی دولت به مجلس شورای اسلامی وجود نداشته بنابراین هیچ کس بهعنوان نماینده دولت حق دفاع از این را ندارد. بلکه اگر می خواهد دفاعی بکند دفاعش صرفاً باید از لایحه تقدیمی باشد. اما اشکالی که در این دو بند وجود دارد ما اگر این مدارس غیر انتفاعی را به شکلی مطرح کنیم که حاکمیت روابط و مقررات و دستورالعملهای آموزش و پرورش در آن حاکم باشد جای هیچ گونه نگرانی از جهت آن انحرافاتی که در بعضی اذهان ممکن است خلبان کند، وجود نخواهد داشت. بنابراین کمیسیون در زمینه حاکمیت ضوابط آموزش و پرورش بر مدارس انتفاعی کار کرده و انصافاً لایحه را چهار میخه بسته. اما از این طرف هم نباید یک سری شرائط و ضوابط غیر ضرور بگذارید که حکایت آن بابا بشود که گفت یک قیمتی رویش میگذارم که هیچکس توانائی خرید او را نداشته باشد! در اینجا دو تا ضابطه آمدند گذاشتند: یک یاینکه فرد موسس یا آن هیات موسسان سابقه آموزشی یا فرهنگی. اولا بدانید برادرها ک موسس با آن هیات موسسان بهیچوجه اداره امور تربیتی و آموزشی مدراس را به عهده ندارد. یعنی اصلا کاری با آموزش ندارد. شما وظایف همان مدارس یا مؤسسان را بخوانید تقریباً میشود گفت یک کار اداری است و نه یک کار آموزشی و تربیتی که نگران باشیم. بنابراین داشتن سابقه آموزشی یا فرهنگی سبب می شود که اگر یک فردی کلیه صلاحیتها یلازم را برای موضوع دارد ولی در عین حال این فرد جوری است که معلم نبوده، سابقه تدریس نداشته، سابقه آموزشی نداشته ولی همه صلاحیتها را دارد ما دست رد به سینهاش بزنیم میگوئیم آقا! چون تو در آموزش و پرورش نبودی نمی توانی مؤسس یا عضو هیأت مؤسسان باشی. این نکته اول که من پیشنهاد حذفش را دارم. نکته دومی که وجود دارد و گفته مؤسس یا مؤسسان باید مدارک دیپلم داشته باشند. خیلی جالب است. برای مجلس شورای اسلامی، برای نمایندگانی که مجلس شورای اسلامی که سیاستگذار در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی سیاسی و نظامی مملکت هست. شما شرط دیپلم اینجا تصویب نکردید. حالا چطور شد برای یک فردی که صرفاً موسس است و کار اداری آنجا را از دور بر آن نظارت میکند میخواهید حتماً بگذارید که این آقا دیپلم داشته باشد؟ بنابراین من پیشنهاد هر دوی این قسمت را دادهام. هیچ ضرورتی هم به داشتن مدرک دیپلم برای هیأت موسس نیست. هیات موسس دقیقاً اینجا وظایفشان مشخص شده. صلاحیت اینها را هم یک شورای عالی نظارت در تهران که زیر نظر وزیر آموزش و پرورش ، نماینده مربوطهاش در این رابطه هم تحت حاکمیت ضوابط آموزش و پرورش بتوانیم این مدارس را راهاندازی یکنیم این دو بند اضافی و غیر ضرور که جز دست و پاگیری و جز معطلی ندارد جذف بفرمائید. والسلام. منشی – آقای عابدی مخالف هستند، توضیح می فرمایند. نوارالله عابدی- بسماللهالرحمنالرحیم. برادری نماینده به این پیشنهادی که برادرمان آقای هراتی دادند توجه بفمایند که اگر ما بند (و) و (ز) را حذف کنیم چه میشود ؟ بند (ز) میگوید: مؤسس یا مؤسسان دارای حداقل دیپلم یا معادل حوزهای آن باشند. اگر ما این بند را حذف کنیم یعنی کسانی که مواد خواندن و نوشتن را ندارند بیانید و همان مؤسس بشوند. برادرمان آقای هراتی خودشان از معلمین هستند، از فرهنگیان جامعه هستند. می دانند که وضعیت آموزش و پرورش چقدر حساس است. اینهائی که حتی مواد خواندن و نوشتن را نداشته باشند. بیایند به عنوان موسس بشوند، بعد در اداره این مدارس آقای هراتی! مطمئن بشدی که دخالت دارند. اصلا من نمی دانم این اصطلاح غیر انتفاعی که گفته میشود چطوری است؟ اینها حتماً در رابطه با مسأله آموزش و پرورش دخالت خواهند کرد. یعنی وزارت آموزش و پرورش نمی تواند همیشه بیاید و بالای سر اینها باشد. مخصوصاً که در مادۀ 16 بحث دیگری مطرح است که اصلاً مسؤولیت آموزش و پرورش را لوث می کند. شما وقتی که میآیئد میگوئید که یک کسی که می خواهد بیاید موسس بشود، یا عضو هیات موسسان باشد مدرک دیپلم را نداشته باشد، مواد خواندن و نوشتن را نداشته بادش. در مسائل آموزش وارد میشود، در مسائل فرهنگی مملکت وارد میشود. مسائل تربیتی و آموزش مملکت از یک وضعیت حساسی برخوردار هستند و اگر سنگ دیوار گچ گذاشته بشود تاثیاً این دیوار کج میورد. ما نباید پایه آموزش و پرورش را میبگذاریم مشارکت مردم معنایش این نیست که کسانی که تخصص ندارند کسان یکه در مسائل آموزش و پرورش وارد نیستند بیایند دخالت بکنند در مسائل آموزش و پرورش خوب پولش را بدهند. کمک کنند به آموزش و پرورش . افراد خیری که در جامعه هستند مگر راهشان بسته شده؟ مگر وزارت آموزش و پرورش اعلام نکرده؟ مگر هدف این افراد خیر رشد آموزش و پرورش در جامعه نیست؟ مگر کمک به فرهنگ جامعه نیست؟ خوب این پول را به حساب آموزش و پرورش بریزند، مدارس را ایجاد بکنند. ولی بگذاریم حالا که بنا است مدارس غیرانتفاعی در مملکت ایجاد شود کسانی بیایند در این کار دخالت کنند که حداقل خودشان فرهنگی باشند. کسانی باشند که در این کار دخالت کنند که حداقل خودشان فرهنگی باشند. کسانی باشند که تجربه آموزشی و تربیتی را داشته باشند. این بناشد که هر کسی بیاید در کار آموزش و پرورش دخالت داشته باشد برادرمان آقای هراتی می فرمایند که این صرفاً کار اداری است. اصلاً کار اداری آموزش و پرورش و آموزشیاش به هم ارتباط مستقیم دارد. یعنی وزارت آموزش و پرورش بهعنوان یک ستاد، یک تشکیلات هیچ ارتباطی با مدارسی که تحت پوشش وزارت آموزش و پرورش کار می کند، میخواهد معلم را در مدارس بفرستد و تعیین کند هیچ ارتباطی به عضویت آموزش و پرورش ندارد؟ مسلماً اگر آنها آگاهی کامل به آموزش و پرورش نداشته باشند. نمیتوانند معلم را تعیین کنند نمی توانند وضعیت خوبی را برای آموزش و پرورش به وجود بیاورند. اگر یک تدارکاتچی خوب در یک اداره به وضعیت آن اداره آشنائی نداشته باشد (نایب رئیس- وقتتان تمام است) نمیتوانند آن اداره را تدارک کند. پس بنابراین ، این صحیح نیست که ما بیایئم بگوئیم که افراد موسس در رابطه با مدارس غیر انتفاعی افرادی باشند که مواد خواندن و نوشتن را نداشته باشند. این واقعاً غلط است والسلام. منشی – اکرمی موافق هستند، بفرمائید. سیدرضا اکرمی – بسماللهالرحمنالرحیم. من به نمایندگان محترم توجه میدهم که این نکته را که ما داریم بین مؤسس و مدیر یک مقداری قضیه را مخلوط میکنیم و خلط مبحث میشود. آن چیزی که باید در مورد مدیر باشد غیر از آن چیزی است که باید موسس باشد. ما در مورد مدیر خیلی شرایط داریم، از جمله تبصره ماده 5 این است: مدیران مدارس غیر انتفاعی بر حسب دورههای تحصیلی واحد آموزشی باید حداقل دارای یکی از مدارک زیر یا معادل آن باشند. این نکته که باید به آن توجه بوشد. نکته دوم این است که خوشبختانه در لایحه دولت هم این دو شرط وجود ندارد که کمیسیون محترم آموزش و پرورش آمده این دو شرط را گذاشته است. مطلب سوم این است که اتفاقاً ما اگر میخواهیم مشارکت عمومی باشد باید ما شرایط را به حداقل در عین حال کامل برسانیم که افرادی که علاقمندند در کارهای آموزشی غیر انتفاعی. آقایان ممکن است یک مقداری روی این قید غیرانتفاعی حساسیت داشته باشند بگویند آقا چطور میتواند. وزارت آموزش و پرورش نظارت بکند، یا کسانی که تخصص ندارند ممکن است بیایند؟ ببینید برادرها ما می خواهیم یک مدرسه ابتدائی یا راهنمائی یا دبیرستان بهعنوان یک واحد آموزشی غیر انتفاعی اولا انصاف مطلب این است که قید غیر انتفاعی خیلیها را از صحنه بیرون میکند. مگر این که به کار آموزشی علاقمند باشد که ما خوشبختانه در این مملکت علاقمند در این زمینه داریم، بگذاریم که خیلی بیحساب و کتاب باشد. ولذا هم در لایحه دولت این دو شرط وجود ندارد و هم اگر حذف بکنیم زمینه برای مشارکت عمومی بیشتر، مردم فراهم میشود و هم ضرورتی ندارد. ما مدیر را قبول داریم که سابقه آموزشی، فرهنگی، داشته باشد، اما مؤسس هیچ ضرورتی ندارد. لذا من با پیشنهاد حذف موافقم. نایب رئیس- کمیسیون نظرش را بگوید. عزت الله دهقان(مخبر کمیسیون )- بسماللهالرحمنالرحیم. پیشنهاد برادران عزیزمان حذف دو تا بند است یکی داشتن سابقه آموزشی یا فرهنگی است و یکی هم داشتن دیپلم. کمیسیون با هر دوی این پیشنهاد مخالف است و علتش هم این است که یک کسی که میخواهد مدرسه غیر انتفاعی درست کند. آخر حداقل صفاتش این است که باید یک تلقی از کلاس داشته باد. بادی بداند کلاس یعنی چه؟ حداقل باید بداند که مثلا تابیدن نور به تخته سیاه یعنی چه؟ باید بداند که تامین حرارت اگر در کلاس نبود چه آثار و تبعاتی دارد! حداقل آن هم ما نگفتهایم که مثلاً 4 سال یا 10 سال کافی است که مثلاً در یک مؤسسه فرهنگی یک مقدار کمی کار کرده باشد. سابقه فرهنگی داشته باشد. یک کتابی اقلاً نوشته باشد در روانشناسی کودک و جوان و نوجوان یک مداری تبحر داشته باشد. این که برادران پیشنهاد کردهاند که دیپلم هم نداشته باشد. خوب اگر دیپلم نداشته باشد بعد مشکلی پیش بیاید آن جا که مثلا درس جبر خطی چنین یا درس هندسه چنان، یا تداخل مثلا ادبیات فارسی با ادبیات عرب چنان. خوب یک کسی که هیچ سواد ندارد، کسی که حداقل دیپلم ندارد یا معادل آن را. البته قشر معظم روحانی که مستثنی هستند، حداقلشان معادل لیسانس دارند. یک کسی که هیچ تصور صحیحی و تلقی صحیحی از اینها نداشته باشد ما این را بیاوریم و موسس مدرسه یکنیم و از همینجا هم جواب جناب آقای فواد کریمی داده می شود اینها بایستی کار فرهنگی کرده باشند، اینها بایستی مؤسسه شان هم حتی موسسه فرهنگی باشد. این جور هم نیست که هر تجارتخانهیا که هیچ ربطی به امر فرهنگی نداشته باشد به حساب این که پول دارد بخواهد بیاید، عرض کردم کمیسیون انصافاً یکی از کارهای که خوب روی آن دقت کرده نه ما جهت افراط را رفتهایم و نه جهت تفریط، را با همان چیزهایی که در این مصوبه هست در مصوبه کمیسیون محترم هست شما انشاءالله رأی بدهید ضرری نخواهید دید. بنابراین ما هم با حذف دیپلمش مخالفیم و هم با حذف سابقه آموزشی. سال هم معین نکردهایم. اجمالاً سابقه فرهنگی و آموزشی داشته باشد والسلام. مهاجرانی (معاون نخست وزیر) – دولت هم چنین نظر را دارد. نایب رئیس- دولت هم همین نظر را دارد و نظر خاص اضافی نیست. یعنی دولت هم با حذف مخالفند. /182 نفر حضور دارند. این دو تا بند را جداگانه میخواهند رأی بگیرند یا دو تا یک پیشنهاد است؟ (علوی تبار – جدا جدا رأی بگیرید) اول حذف بند (و) یعنی داشتن سابقه آموزشی یا فرهنگی پیشنهاد حذف این بند است موافقانت با این پیشنهاد قیام بفرمایند(عده کمی برخاستند) تصویب نشد. دوم، پیشنهاد حذف بند (ز) است 185 نفر حضور دارند موافقان با این پیشنهاد قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. پیشنهاد بعد را مطرح کنید. منشی – پیشنهاد بعد پیشنهاد آقای باغومیان است. ایشان در مادۀ 3 پیشنهاد کرده اند که « موسسان مدارس اقلیتهای دینی شناخته شده موضوع این قانون مراجع مذهبی آنان یا نمایندگان مورد تائید این مراجع که از همان اقلیت میباشند بوده و از محدودیت عددی تبصره بند (الف) مادۀ 4 مستثنی میباشند. مدیران و نمایندگان موسسان این مدارس پیرو و همان مذهب بوده و از طرف مراجع مذهبی فوقالذکر انتخاب و معرفی میشون. نایب رئیس- توضیح بدهند. باغومیان – بنام خدا، حضور نمایندگان محترم بایستی عرض بکنم که این پیشنهاد از طرف آقای وارطانیان و آقای خنانشو هم داده شده و اجمالاً توضیحی خدمت نمایندگان محترم عرض میکنم. در مادۀ 3 و مادۀ 4 و مادۀ 5 مطالبی در خصوص مؤسسان، مدیران و محدودیت عددی که برای هر مؤسس برای ایجاد مدرسه وجود دارد و در مورد اقلیتها مسائلی هست که ما یک پیشنهادی داریم که خدمتتان توضیح بدهیم. در مادۀ 3 مؤسسین قید شده که مسلمان بایستی باشند و مورد احترام همه هست، منتها اقلیتهای مذهبی به عنوان عضوی از جامعه ایرانی که مشارکت همه جانبه در کلیه فعالیتهای این کشور داشتهاند و از اوایل انقلاب در مسیر جنگ و در تمام مسائل اقتصادی و اجتماعی اقلیتها از هیچگونه فداکاری و مشارکتی دریغ نکرده و این موضوع از طرف مسؤولین محترم جمهوری اسلامی ایران همیشه مورد تأکید و تشویق بوده. حال با توجه به فرمایشات حضرت امام که تمامی اقشار مختلف این کشور بایستی مشارکت همه جانبه در جهت سازندگی و اداره کشور داشته باشند هیچ مانعی ما نمیبینیم که اقلیتهای مذهبی برای مدارس خاص خود که صد در صد دانشآموزانی که مشغول تحصیل در اینگونه مدارس هستند که از خود اقلیتها هستند مؤسس آن مواقع بشوند و هیچگونه تضادی با قوانین جاری و خلاف قانون اساسی نیست و طبق اصل 19 قانون اساسی که تمام مردم ایران از حقوق مساوی برخوردارند اقلیتها هم شامل این حق می باشند. مسائلی هست در پیشنهاد ما که پیشنهاد کردهایم « موسسان» مدارس اقلیتهای دینی شناخته شده موضوع این قانون مراجع رسمی مذهبی آنان یا نمایندگان مورد تائید این مراجع ...» اقلیتهای مذهبی به نحو خاصی در این کشور انجمنها و مراجع خمذهبی دارند. بالفرض اگر ارامنه را مثل بخواهیم بزنیم دارای بیش از 30 – 40 مدرسه در تهران هستند که وزارت آموزش و پرورش، خلیفهگریهای ارامنه را مرجع رسمی و اسقف اعظم ارامنه را به عنوان مرجع رسمی مذهبی آنها را میشناسند و کلیه مدارسی که در تهران وجود دارند خلیفهگری ارامنه تهران اداره می شود، البته با نظارت آموزش و پروش مسائلی که آموزش و پرورش در مورد مسائل اجتماعی و مذهبی دارد با مشاوره خلیفهگری کارهایش را مرتب میکند و ما پیشنهاد کردیم که از محدودیت عددی که برای هر موسس یک نفر، یک مدرسه ایجاد بکنند چون نمیخواهیم پراکندگی ایجاد بشود و هر اقلیتی برای خودش سر خود مدرسه ایجاد بکند، در حال حاضر هم دولت مرجع رسمی را خلفیه گری می شناسد و یا مراجع انجمنهای مذهبی اقلیتها میشناسد، ما پیشنهاد می کنیم که این محدودیت عددی برداشته بشود که در کنترل مراجعی مذهبی و جلوگیری الی مدارس اقلیتها و طبق ضوابط و شرایطی که خاص اقلیتها است و بایستی اداره بشود از طریق انجمنها و یا مراکز و مراجع مذهبی اقلیتها تأسیس و اداره بشوند. در مورد مدیران این گونه مدارس: هیچ موردی نیست که یک معلم با یک مدیر .... نایب رئیس- آقای یاغومیان آن پیشنهادتان راجع به مدیریت را بگذارید در ماده 5 که ماده مورد بحث است مطرح کنید، آن پیشنهادی جدا است. این در ماده 3 است و آن در ماده 5 است دو تا مسأله است آن قسمت دومش مربوط به ماده 5 است. باغومیان- این پیشنهاد را ما قبلا خدمت جناب اقای یزدی تقدیم کرده بودیم ما ایشان هم مطالعه دقیق فرمودهاند زحمت را کشیدهاند از دیروز تا حالا و صبح که با ایشان مشاوره کردم و نظر ایشان را خواستم گفتند که حق هر ایرانی است که بتواند مدرسه ایجاد بکند. با جناب آقای هاشمی ما این مسأله را مطرح کردیم، ایشان مخالفتی نداشتند و من مطمئن هستم که نمایندگان محترم مجلس، مجلس که عصاره ملت است از هر قشری نمایندگان واقعی این ملت در این مجلس هستند، من مطمئن هستم که این جهان بینی و این دید واسع و صحیحی که نمایندگان محترم در این خصوص دارند به این رای خواهند داد. م خدمت نمایندگان محترم عرض بکنم که مراجع ما، مراکز مذهبی ما، انجمنهای ما هر روز با استکبار جهانی در مورد اخبار کذب ک توسط مطبوعات و رسانه های گروهی جهان مطرح می کنند در مورد اقلیتهای مذهبی در ایران که حقوق آنان تضییع سفارتخانه های ما در کشورهای مختلف نامههائی ارسالی شود که ما جوابهای لازمه را تنظیم و از طریق وزارت خارجه برای رسانهای جهانی ارسال می کنیم و این اخبار کذب را تکذیب می کنیم. در حال ما نمیخواهیم که خدای نکرده در دست استکبار جهانی و رسانههای مغرض و آن عاملی بیفتد که خدای نکرده اقلیتای در ایران تحت فشار هستند. این چنین نیست. من از همین تریبون اعلام می کنم که اقلیتها از تمامی حقوق خود برخوردار هستند و با رأیی که نمایندگان محترم به این پیشنهاد ما خواهند داد مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی خواهند کوبید. منشی – آقای موحدی ساوجی مخالف. موحدی ساوجی – بسماللهالرحمنالرحیم. ما در کلیت این مسأله که آقای باغومیان فرمودند بحثی نداریم. اقلیتهای دینی رسیم شناخته شده در جمهوری اسلامی ایران از بعضی شرایط که ویژه امت اسلامی است مستثنی هستند مثلاً مسلمان بودن، دیگر این مؤسسی که میخواهد مؤسس مدرسه غیرانتفاعی یک اقلیتی باشد که این ضرورت ندارد که مسلمان باشد. اما سایر شرایط باید حتماً از طرف مراجع مذهبی اقلیتها معرفی بشوند. من از آن جائی که در کمیسیون مادۀ 10 قانون احزاب و انجمنهای اسلامی و انجمنهای اقلیتهای مذهبی هستم و تاکنون چندین اساسنامه برای اقلیتهای مذهبی، مسیحی و زرتشتی در این کمیسیون آمده مطرح شده. این را من میخواهم عرض کنم که آن که در نظام، جمهوری اسلامی ایران برای کلیت نظام، وزارت کشور و وزارت آموزش و پرورش مطرح است، انجمنهای قانونی این اقلیتها هستند. مراجع مذهبی که ذکر میشود این مراجع مذهبی خاص کلیسا و معبدند. ماه مؤسس یا مؤسسان یا نمایندگان مؤسسان. حتی در رابطه با مسلمانها هم این نیست که مرجع مذهبی باید معرفی کند. شما ملاحظه کردی که در رابطه با مؤسس یا مؤسساتی که برای جامعه و امت اسلامی می گوید که این شرایط را باید داشته باشد ولی معرفی آیا مرجع مذهبی لازم است؟ باید حتماً یک مجتهدی یک فقیهی، یک صاحب رسالهای معرفیاش کند، به چه معنا؟ بعد بعضی اقلیتها مرجع مذهبی ندارند، مرجع مذهبیشان را خود انجمنشان انتخاب می کند. در این اساسنامه بوده و ما دیدهایم. بنابراین شورای خلیفهگر که شما مطرح می کندی در نظام جمهوری اسلامی ایران شورای خلیفه گر در رابط با مسائل آموزشهای مذهبی و دینی خاص آن اقلیت داریم. اینها ر کلیسا، در مدارسی ک می خواهند آداب و رسوم اقلیت خودشان را تعلیم کنند آنجا هستند. اما در رابط با مسائل فرهنگی مدرسه است اینجا، آموزش و پرورش است تا تاریخ و جغرافیا می خواهد درس بدهد. مسائل دیگر دار فقط مسائل مذهبیشان که نیست. به چه عنوان ما اینجا بگوئیم مرجع؟ آن مرجع را کی تائید کرده؟ این مسالهیا است که در اینجا به نظر من پیشنهاد آقای باغومیان ولومن در بعضی از آنها مانع نیستم ، اشکالی ندارد که اقلیت های مذهبی در این شکور قانونیاند، می تواند داشته باشند. ما این قیودی که شما ذکر کردید یکی این که میگوئید حتماً مرجع مذهبی معرفی کند و این هیچ بهنظر من درست نیست. دوم این که شما آن محدودیت عددی که در مادۀ 4 بند (الف) است میگوئید محدودیت عددی نباشد. خوب برای مسلمانها هست برای غیر مسلمانها نباشد؟ لااقل اگر امتیاز میخواهیم بدهیم به همه بدهیم به مسلمان و غیر مسلمان. محدودیت عددی مادۀ 4 این است: اشخاص حقیقی میتوانند فقط یک واحد آموزشی پسرانه یا دخترانه در هر یک از مقاطع تحصیلی داشته باشند. اگر محدودیت بنا است برداشته بشود رای همه برداشته میشود در قانون برداشته میشود. اگر برداشته نشد برای همه باید باشد. این است که من با پیشنهاد آقای باغومیان با کلیاتش موافق نیستم. منشی – موافق آقای یزدی. نایب رئیس- (محمد یزدی)- من به عنوان موافق وقت گرفتهام و صحبت میکنم اقلیتهای دینی شناخته شده که تحت حمایت اسلام هستند و اهل ذمه از اـها تعبیر میشود اسلام به عهده گرفته است که زندگی آنها را حفاظت و حراست کند. از جمله شؤون زندگی شان مسائل آموزش و پرورششان است که تابع تمام دستورالعملهای کلی آموزش و پرورش کشور است. شما الان اینجا حق میدهید به افراد حقوقی یا حقیقی ک بتوانند مدارسی را تأسیس بکنند با همت نظارت کاملی که آموزش و پرورش دارد. همین الان در حال حاضر مدارسی که در این کشور وجود دارد برای مسیحیان برای زرتشتیان برای دیگر اقلیتهای دینی شناخته شده به چه کیفیت است؟ اگر ما بخواهیم اعتماد کامل پیدا بکنیم که این موسس صلاحیت دارد، شایستگی دارد که تاسیس را انجام بدهد، طبیعی است که مرجع مذهبی بیشتر مورد اعتماد است. البته با نظارت عالیه آموزش و پرورش دیگر لازم را بررسی میکند. یعنی قبول دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران و کلیات قانون اساسی و دیگر شرایط را او توجه دارد. اما صلاحیت یکه از نظر مذهبی خودشان باید داشته باشد طبیعی است که بهعهده مرجع مذهبی آن اقلیت خواهد بود. البته آنهائی که خلیفه گر دارند، خلیفهگری دارند، خلیفهگر، آنهائی که انجمن دارند، انجمن. دقت فرمودید که در مخالفت جناب آقای موحدی هم مخالفت با این جهت مرجع بود که مرجع مذهبی چرا معرفی بکند؟ با اصل مخالف نبود. بنده عرض می کنم مرجع مذهبی فقط در این جهت که اعتماد وزارت آموزش و پرورش را بتواند جلب بکند آن مرجع مذهبی معرفی میکند. حالا چه خلیفه گری و چه انجمن. اما اینکه میفرماید تعداد را چرا برداشتهاید و امتیاز را به غیر مسلمان میدهید و به مسلمان نمیدهید؟ من تعجب میکنم ایشان کم لطفی فرمودند. عنایت بکنید ما میگوئیم برای مسلمانها هر فردی، چه حقیقی، چه حقوقی میتواند یک واحد تاسیس بکند. نسبت به اقلیتهای دینی شناخته شده ای که شما میخواهید معرفیاش را در اختیار مقام مذهبیشان بگذارید این مقام مذهبی اگر بنا باشد فقط یک واحد را که ما میگوئیم محدودیت عددی را بر میداریم بهخاطر این است که تمام مدارس، با معرفی او در حقیقت انجام میگیرد. البته این جور نیست که خلیفهگری و یا انجمن الان زید را معرفی میکند برای یکی مدرسه، فردا همان زیر را معرفی کند برای مدرسه دوم. نه این نیست این فقط یک مدرسه را میتواند معرفی بکند فردا عمر و را معرفی میکند پس فردا دیگری را معرفی می کند و هکذا. به این ترتیب من به نظرم میرسد که این پیشنهاد در حقیقت مطابق همان ضوابط کلیات که شما از اقلیتهای دنی را بهعهده گرفتهاید و حق مالکیت اسلام را هم به معنی نظارت کامل بر تمام آنچه که در درون کلاسها هم حقی می گذرد برای آموزش و پرورش حفظ کردهاند. یعنی این توهمی که پیش بیاید و فک رکنید که اقلیتها در درون کلاسهایش علیه اسلام با علیه نظام حرکتهای خواهند داشت این توهم به نظر من چه این مطلب را بگوئید و چه نگوئید مردود است، چون در هر حال وزارت آموزش و پرورش باید نظارت کاملش را بر همه مسائل داشته باشد. از این جهت من با این پیشنهاد موافق هستم. منشی- کمیسیون و دولت: نقوی- اگر اقلیتهای مذهبی مرجعشان در داخل کشور نباشد، در خارج باشد چه؟ نایب رئیس- در داخل کشور مرجع دارند. موسوی تبریزی- بعضیهایشان اصلاً ندارند. نایب رئیس- به هر حال اگر نداشته باشند انمن اشن انجکن دارند عرض کردم با خلیفه گری است یا انجمن . مخبر کمیسیون صحبت کنند. عزتالله دهقان (مخبر کمیسیون) – بسماللهالرحمنالرحیم. این آقایان اقلیتهای مذهبی ک در مجلس هم تشریف دارند، اینها انصافاً در این ارتباط زحمت کشیدند و همه آنها چند بار هم ب کمیسیون آمدند و کمیسیون هم به بعضی از خدمات اینها نسبت به جمهوری اسلامی متعرف است و انصافاً در دنیا هم این مسأله ثابت شده است که هیچ کشوری اکثریت قاطعش به اندازه ایران نسبت به اقلیت های مذهبیاش خدمت نمیکند و کمکشان نمیکند و زیر بالشان را هم نمیگیرد. اما حالا جناب آقای بزد نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی هم با این پیشنهاد موافقت کردند، اما کمیسیون به این پیشنهاد رای ندادند و بنده موظفم که از پیشنهاد کمیسیون دفاع کنم. نکته قابل توجه این است که ... نایب رئیس- آقای دهقان! این نکته را مشخص کنید آقایان اظهار میکنند که ما پیشنهاد به کمیسیون دادیم، برای دفاع ، کمیسیون از ما دعوت نکرده و ما در کمیسیون نیامدهایم. یعنی دفاع در کمیسیون نکردهاند. نایب رئیس- اظهار می کنند که از ما دعوت مکردند و ما در کمیسیون نیامدهایم. یعنی دفاع در کمیسیون نکردهاند. دهقان – آقای وارطانیان تشریف آوردند. وارطانیان- برای تبصره اهداف آموزش و پرورش آمدیم. دهقان – خلاصه در کمیسون مطرح شده. نایب رئیس- برای این پیشنهاد از آنها دعوت نشده است و دفاع نکردهاند. بسیار خوب. دهقان- حالا من این نکته را عرض می کنم، من مخالفت شدید آنچنانی هم ندارم. اما ما در ماده 13 این قانون آوردهایم که پنجاه درصد اعضاء یعنی پنجاه درصد دانشآموزان این مدارس از اهالی محل باشد. حالا اقلیتای مذهبی می توانند در مدارسشان پنجاه درصدش را از اهالی محل تأمین کند؟ لابد از این هستند که بگویند اهالی محل یا اقلیتهای خودشان باید باشند یا مسلمان باشند. اگر مسلمان باشند که اصلاً فکر نمی کنم این جوری باشد که مسلمان بروند در مدرسه خصوصی اقلیتها یا آن وقت درصدی را اولویت دادهایم به خانواده شهدا، گرچه خود اقلیتها هم شهید دادهاند، خانواده شهید دارند. اما آن درصدی که در این لایحه در نظر گرفته شد است حالا د هر صورت ما کار نداریم، عرض کردم که جمهوری اسلام یکی از کشورهائی است که بیش از همه کشورها با اقلیتهای رسمی شناخته شد داخل شکور عطوفت دارد و زیر بغل آنها را گرفته است. رأی نهائی هم با مجلس است. منتها با این محظوراتی که بود و کمیسیون محترم با عنایت به اینها پیشنهادشان را در کمیسیون مرد بررسی قرار دادند ورای ندادند. الان رای نهائی به نظر نمایندگان معظم مجلس است. والسلام. نایب رئیس- بسیار خوب، از طرف دولت کسی صحبت نمی کند؟ مهاجرانی- من صحبت می کنم. نایب رئیس- بفرمائید. مهاجرانی (معاون نخست وزیر)- بسماللهالرحمنالرحیم. با پیشنهادی با همان شویه استدلالی که نایب رئیس مجلس داشتند، دولت موافق است، به این معنی که در واقع ما پذیرفتهایم اقلیتهای دینی رسمی شناخته شده در کشور حدود زندگی آنها، کیفیت آموزش و پرورش که جزو اصولیترین و اساسیترین نیازهای زندگی است، در واقع معرف آن انجمن یا نهاد یا شورای رسمی اقلیت دینی رسمی نشاخته شده است، بعداً هم بقیه روال را طی می کند. یعنی آموزش و پرورش افرادی را که به عنوان موسس معرفی شدهاند که دولت با نظارتی که دارد تائید می کند که آنها هم بتوانند مدرسه داشته باشند. نایب رئیس- من این را عرض کم که آقای تقوی اظهار میکردند تصریح شود به اینکه مرتاجع شناخته شده و رسمی داخل شکور است. یعنی تصور نشود از خارج کشور کسی بتواند مرجع باشد. مهاجرانی – آنها معرفی میکنند و دولت تائید میکند. نایب رئیس- البته دولت تائید میکند. یعنی نظر دولت که موافق است به این دلیل است دیگر. بسیار خوب، اگر لازم میدانید که اینقدری «داخل کشور» را تصریح کنیم. یعنی «مراجع مذهبی داخل شکور». موحدی ساوجی – مؤسسان را آیا دولت باید تائید بکند یا نه؟ نایب رئیس- بله، البته، معلوم است که بادی دولت تائید کند، از جنابعالی تعجب میکنم. بسیار خوب، حالا را مشخص کنید. منشی – پیشنهاد این است که در این مادۀ 3 بهصورت یک تبصره این مطلب ذکر بشود. «مؤسسان مدارس اقلیتهای دینی شناخته شده موضوع این قانون مراجع رسمی مذهبی آنان با نمایندگان مورد تائید این مراجع بوده و از محدودیت عددی تبصره بند « الف» را هم حاج آقا اضافه کنید. نایب رئیس- بله کلمه « داخلی» را هم یعنی مراجع داخلی. مهاجرانی – پیشنهاد یک وچه دارد که موسس این افراد هستند و توسط مراجع رسمی معرفی میشوند. بادامچیان- کلمه انتخاب را حذف کنند، معرفی میشود درست است. نایب رئیس- به این ترتیب شد که «مؤسسان مدارس اقلیتهای دینی شناخته شده موضوع این قانون مراجع رسمی مذهبی آنان یا نمایندگان مورد تأیید این مراجع میباشند که به وزارت آموزش و پرورش معرفی میشوند و از محدودیتهای عددی تبصرۀ بند « الف» مادۀ 4 مستثنی میباشند.» 184 نفر در جلسه حاضر هستند، موافقان با این تبصره برای مادۀ 3 قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. پیشنهاد دیگری دارد؟ (شروع پسند- من پیشنهاد دارم) آقای شرع پسند پیشنهاد دارند مطرح کنید. شروع پسند- بسماللهالرحمنالرحیم. پیشنهادی که من دارم بهخاطر این نگرانی است که در واقع بر اساس مشاهداتی بوده که در طول کار فرهنگی خودم داشتهام. آن پیشنهاد این است که ... البته قبلاً پیشنهاد من این بود که بعد از عبارت «گروهکهای مختلف» تشکیلات و انجمنهای انحرافی مانند منافقین و انجمن حجتیه اضافه بشود که علیالظاهر در کمیسیون این «غیرقانونی» اضافه شده برای تأمین این پیشنهاد. اما تأمین نمیکنید، یعنی منافقین را تأمین میکند اما انجمن حجتیه را نه. چرا که رسماً به عنوان یک تشکیلات غیر قانونی اعلام نشده و با توجه به اینکه ما متأسفانه رگههائی از این طرز تفکر را در آموزش و پرورش خودمان میبینیم، ملاحظه می کنیم و این برای آینده آموزش و پرورش خیلی نگران کننده است، حتی ما در شرایط فعلی در آموزش و پرورش به وجه بارزی شاهد این ضایعه بودهایم که متأسفانه حتی گاهی حساسترین مواضع فرهنگی را صاحبان این طرز تفکر یعنی وابستگان به جریان فکری انحرافی انجمن حجتیه اشتغال کردهاند بهطوری که حتی در کتب دروس دینی هم ما در مدارس، دبیرستانها به خصوص رد پای این طرز تفکر انحرافی را دیدهایم و میبینیم و شاید این سؤال بارها برای همه ما به وجود آمده باشد که چگونه بعد از گذشت نه سال ما با وصف اینکه محتوای آموزش را تدوین کردهایم و در دبیرستانهایمان تدریس میکنیم، چرا شاهد این نیستیم، نمیبینیم که مثلاً فارغالتحصیلان دبیرستان ما دارای جوهر تعهد، جوشش و تحرک باشند و مسؤولیت شناس باشند. دردمند باشند، و نسبت به مسؤولیت و تعهدات اجتماعی فعال و پرشور شرکت داشته باشند، این را من یکی از عوامل اصلی همان نظام آموزش و پرورش باشد، که متأسفانه متحول نشده یکی دیگر از دلائلش همین محتوای آموزشی است که متاسفانه من عرض میکنم که یک رگههای ناسالمی از این افکار که از سابق بوده وجود دارد و ما می بینیم و اینکه فکر می کنیم که کسانی که در انجمن حجتیه بودهاند در فضای فکری آن خط انجمن حجتیه تنفس کردهاند و در طول سالیان درازی ا آن افکار انحرافی ممارست داشتند و رسوباتی در لایههای شخصیت و ذهنیت آنها لانه کرده (نایب رئیس- وقت تمام شده) ما انتظار داشته باشیم که آنها به سادگی دست از این افکارشان بردارند. لذا من خواهش میکنم که به نحوی این مسأله را در قانون تصریح بکنیم که افرادی که وابسته به انجمن حجتیه هستند. از نظر فکری یا هر شکل دیگری اینها صلاحیت .... (نایب رئیس- وقت تمام شده است) این کار را نداشته باشند و انشاءالله جلو این خطر را بگیریم. والسلام. منشی – اولین مخالف، آـقای وافی هستند، موافق آقای سید هادی خامنهای. ابوالقاسم وافی- بسماللهالرحمنالرحیم. امیدواریم که ما حالا دیگر یک خرده از حد شعار به واقعیت پی ببریم و بیشتر مطالب را روی محور واقعیتها مطرح کنیم. ما در این قانون در مادۀ 3 در شرایط مؤسس یا مؤسسان دو بند داریم «مسلمان عامل به احکام اسلامی» داشتن حسن شهرت» این بند « الف» و بند « ب» » اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی.» این در شرایط مؤسس یا مؤسسان. در شرایط مدیریت: الف - « اعتقاد و التزام عملی به مبانی و احکام اسلامی و ولایت فقیه و قانون اساسی. بعد سلامتی روانی و ونلان...» با اینکه ما در شرایط مدیریت آن شرط را گذاشتهایم، و در شرایط موسس در دو بند آن شرط را گذاشتهایم. سوال من این است: شما برای چه ملاکی برای اینکه این انجمن حجتیه هست دارید؟ یعنی اثبات این مطلب راهی ندارد و راه برای سوء استفاده و طرد افرادی که متعهد هستند و این شرایط را دارند برای بعضی از مسؤولین، باز میماند. مخصوصاً قانونی که بایستی دائمی باشد و بیایند بگویند در نظام جمهوری اسلامی بعد از اینکه شرط مؤسس را ذکر کردند مسلمان و عامل به احکام و داشتن حسن شهرت و اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه قانون اساسی. آمدهاند گفته اند انجمن حجتیه. با وجودی ک نه ملاکی را میتوانیم الان ذکر بکنیم و نه این فرد را میتوانیم منتسب به انحراف و در کنار منافقین قرار بدهیم. اینبک بحث. بحث بعد که من میخواهم عرض کنم این جو آزاد باشد، این درست است که ما بیائیم در قانون پیش را به خاطر اینکه این جو آزاد باشد، درست است که ما بیائیم در قانون پیشبینی بکنیم که آقا مؤسس از انجمن حجتیه تا این بخواهد ثابت بکند که آقا من مسلمان هستم عامل به احکام اسلام هستم. التزام به ولایت فقیه دارم متعقد به قانون اساسی هستم. این شرط را ما در یک شورای نظارت که از چند نفر از مسؤولین تشکیل شده گفتهایم بایستی احراز بکنند، جناب آقای شرع پسند! شما به عنوان یک قانونگذار و یک عضو قانونگذار بعد از اینکه ما یک شورای نظارتی داریم ک بایستی تمام این شرایط را احراز بکند به صرف اینکه بیائید بگوئید که این منافق است یا آن. منافق هم به صرف اینکه بگوئیم منافق است خیلیها ممکن است ادعا بکنند که یک کسی منافق است. ما بعد از اینکه این احراز شرایط را در عهده آن اعضاء گذاشتیم در یک نظام اسلامی بیائید بگوئید که انجمن حجتیه با اینکه این یک دولت وقتی در دعای ندبه شرکت میکرده، فوری بکوئیم این انجمن حجتیه است. بله ما اگر کسی یک راه انحرافی رفت که برخلاف مبانی اسلام التزام عملی از شأن مجلس شورای اسلامی و قانونگذاری در نظام اسلامی اینطور شعار دادن و قانون را این طور تدوین کردن بعید است. بنابراین ما با آن شرایطی که برای ما جای هیچ نگرانی نیست آن افراد مینشینند اگر کسی جزو انجمنی بادش که انحراف از ولایت فقیه داشته باشد، اصلاً شرایط «الف» و «ب» را ندار. بنابراین هیچ نیازی به این نسبت و در نظام اسلامی نه قانون بایستی ابهام داشته باشد، نه مغراضانه و توام با اغراض شخصی باشد. نایب رئیس- موافق صحبت کند. منشی – آقای سید هادی خامنهای موافق. سید هادی خامنهای – بسماللهالرحمنالرحیم. برادر مخالف البته مطلبی که پیشنهاد را ماهیتاً مورد تردید قرار بدهد، چیزی نگفتند، فقط درباره اینکه چگونه میشود به آن لباس قانون پوشاند و آن را در یک طرح عملی و اجرائی طرحش کرد صحبت کردند که البته من هم در این مورد نمیخواهم صحبت کنم. این صحبت از نصحبتهائی است که در جائی مثل مجلس شورای اسلامی خیلی لازم است. برای یک بار، یک بار برای همیشه صحبت شود، در تاریخ بماند ولو اینکه حالا مسؤولین در زمینه اجرای آن احساس مسؤولیتی نکنند ما قبل از پیروزی انقلاب مشکل عمدهمان به عنوان مانع اصلی و اساسی حرکت انقلابی فرهنگ ضد انقلابی بود، آن فرهنگی که رژیم گذاشته آنرا حساب شده ترویج کرده بود، بنیانگذاری کرده بود و قویترین بنیانها عبارت بود از بنیان فرهنگی که مستقیماً با رژیم در تماس نبود، اما به طور غیرمستقیم مورد تائید آنها بود. از زبان بنیانگذار همین انجمن شنیده شده است، حالا اگر لازم باشد ما می توانیم حتی اسنادش را هم بگوئیم در جلسهای که اینجا هم گفته شد شهید مفتح هم حضور داشت گفته شده بود که این چه فعالیتهائی است که شما میکنید(به آقای مفتح گفته شده بود) ایشان گفته بود من مورد خشم رژیم قرار گرفتهام و سخنرانی من ممنوع است، به او اعتراض شده بود توسط آن شخص که شما چرا این کار را میکنید مثل کار ما بکنید که نه تنها جلو ما را نمیگیرند حتی ما را تائید هم میکنند. ساواک حتی ما را تائید هم میکند. و این یک حقیقت بود ما با تمام وجودمان قبل از انقلاب این مسأله را لمس می کردیم و با آنها درگیری هم داشتیم. اینها برداشتهائی غلط و انحرافی و منحرف کننده و پوششی از ولایت، از سیاست در اسلام از مسأله رهبری به طور کلی و رهبری حضتر ول یعضر علیه الصلواة والسلام به طور خاص داشتند، مسایل غیبت و مسائل دیگر را در رابطه با آن حضرت بهصورتهائی مطرح میکردند این هدف تأمین می شد و آن سرگرم کردن نیروهای جوان، نیروهائی که میدانید بهترین سربازان یک انقلاب هستند و امروز میبینید که آنها در چهره بسیج و بسیجبان چه خوب ظاهر شدهاند و چه خوب درخشیدهاند، این جوانها را مصرف میکردند به هرزه میکشیدند و از بین میبردند مهمترین پایگاه و منطق آنها در جامعه آموزش و پرورش بود این، آن مسأله مهمی است که باید گفته بشود. البته ارتش هم بود و خیلی جاهای دیگر، در هر جائی که قدرت نظام در آنجا متمرکز بود، اینها هم در آنجا حضور داشتند این رابطه، یک رابطه حساب نشدهای نبود، رابطه کاملاً برنامهریزی شده بوند. اما در آموزش و پرورش بیشتر به خاطر اینکه آموزش و پرورش با مردم و افکار رابطه تنگاتنگی دارد. آموزگاران و معلمان بهتر میتواند در مدارس این خط را ترویج بدهند و ترویج هم میدادند، جلسات هم در این زمینه زیاد وجود داشت. حالا چون من وقت زیادی برای تشریح این این مسائل ندارم، متأسفانه که حالا در یک شرایطی مطرح شده که فقط پنج دقیقه بای یک تاریخچه بزرگ بسیار مهم را اینجا در واقع به عنوان ظرف بسیار تنگی برای بیان یک مسأله بسیار بزرگی باشد. بحث زیاد است بر هر حال میتوانیم بگوئیم که خطر جریانهای فرهنگی منحرف از خطر جریانانی که رو شدند بسبار بیشتر است. مقایسه کردن با منافقین. منافقین درست است که منافق بودند. اما به هر حال رو شدند. اگر کسی ادنی ارتباطی با اینها دشانه باشد. طرد میشود . اما متاسفانه شرایط اینها طوری است که حتی مورد حمایت هم قرار میگیرند فعلا من خلاصه کنم. قبل از انقلاب تز آنها تز جدائی دین از سیاست بود. این خلاصه کلام، جای بحث هم نیست. اگر کسی اشکالی، ایرادی به این مسأله دارد، بخثش را خیلی مفصل می توانیم بکنیم. و بعد از انقلاب آنها با اینکه گروه شناخته شدهای بودند هرگز علناً نه اعلام انحلال کردند نه اعلام توبه از آنچه را که می گفتند کردند. به قول بعضی اعلام انشعاب کردهاند. انشعاب البته با خصوصیات یکه از منشعبیت هم در دست است. هیچگاه به معنای اصلاح افکار گذشته نیست. انشعاب چیست؟ خوب انشعاب منافقین بیکار است. انشعاب نمیدانم کدام یکی آن یکی دیگر است. شما انشعابهای را نگاه کنید، یکی از دیگری بدتر است. بعد از انقلاب اینها جدائی رهبری سیاسی از رهبری دینی را مطرح کردند، که خود شما دیگر بهتر از من این مسأله را میدانید که مصداقهایشان چه بوده و چه هست. حضور آنها در آموزش و پرورش محرز است(نایب رئیس- وقت تمام شده است) این احتیاج به استدلال ندارد. در سخنان آنها بدگوئی به مقامات مقدسی که من نمیخواهم حتی عبارات آنها را اینجا تفوه کنم وجود داشته وادارد و اعتقادی در ته دل آنها و سایه و خمیره جان آنها نسبت به آن چیزی که ما به آن انقلاب میگوئیم نه آن که امروز یک عدهای لقلقه لسانشان شده بهعنوان انقلاب اسلامی (نایب رئیس- وقت تمام شده است) آنها میگویند. بنابراین اصل این ایده، ایده مقدسی است که باید در مقدسترین جایگاههای جامعه ما یعنی آموزش و پرورش جائی برای این جریان خطرناک و منحرف نباشد. اما شیوه عملی آن را دیگر مجلس خودش میداند و بس. والسلام. نایب رئیس- کمیسیون صحبت کنند. عزتالله دهقان (مخبر کمیسیون)- بسماللهالرحمنالرحیم. کمیسیون در بند«د» از صفات موسس آورده است که « عدم وابستگی به رژیم گذشته و عدم سابقه وابستگی به گروهکهای منحرف و غیر قانونی». پیشنهاد برادرمان این است که مانند منافقین و انجمن حجتیه. این وقتیکه در کمیسیون مطرح بود، اتفاقاً بعضی از افراد هم قبول داشتند، خود بنده هم جزو افرادی بودم که قبول داشتم که این قید را بگذاریم که انجمن حجتیه بودن نرانند و با این چوب آنها را از صحنه خارج نکنند. اما ملاک کمیسیون این بود که اگر بیائیم... ما آوردهایم که : وابسته به رژیم گذشته نباشند و سابقه گروهکهای منحرف و غیر قانونی هم نداشته باشند. حالا اگر بیائیم مصداق ذکر کنیم بگوئیم مانند منافقین و انجمن حجتیه. خوب در همین مجلسی هم افرادی شرف حضور دارند و می دانند که خطر امتی ها به مراتب از خطر انجمن حجتیه بیشتر است. خطر نمی دانم آرمان مستضعفین از خطر حجتیه بیشتر است. مصداق از ذکر نکردیم به این حساب اگر که می تواند مشخص کنند که یک سری افرادی، یک دفتر ودستکی هست که بگویند اینها انجمن حجتیه هستند و به آنها اجازه تأسیس ندهند. بر این مبنا کمیسیون این پیشنهاد را رد کرد و همین که آورده «عدم وابستگی به رژیم گذشته و عدم سابقه وابستگی به گذشته و عدم وابستگی به گروهکهای منحرف و غیر قانونی». یک مجموعهای است که همه را در برمیگیرد. آن وقت هم مخصوصاً الان که دیگر مجلس محترم با آن وسعه صدر وسیعی که نشان دادند که اقلیتهای مذهبی هم بتوانند این کار را بکنند، حالا قید اضافه کردن بعضی ثیود دیگر من نمیدانم، به تعیین خود مجلس محترم است. والسلام. نایب رئیس- بسیار خوب در لایحه دولت فقط کلمه « منحرف» است. دیگر لابد همان قید را کافی یمدانستند بحثی نمیکنیم. طاهائی – اسم همه را بگذارند. نایب رئیس- حالا من به شکل پیشنهاد دیگری باید بیاید که همه اضافه بشود. کلمه « منحرف» در قانون آمده کلمه « منحرف و غیر قانونی» مصداق هیچ ذکر نشده است. صادقلو- کلمه « غیر قانونی» همه را شامل میشود. نایب رئیس- خوب الان اینصورت که بحث نمیشود کرد. ممکن است باز یک مورد بیایید، یک مورد دیگر بیاید این بحثها پیش میآید/ 187 نفر حضور دارند، پیشنهاد را مشخص کنید. منشی – پیشنهاد این است که به آخر بند« د» اضافه بشود و « تشکیلات و انجمنهای انحرافی مانند منافقین و انجمن حجتیه.» نایب رئیس- 187 نفر در جلسه حضور دارند موافقان با این پیشنهاد قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. یک ربع ساعت تنفس میدهیم. (جلسه در ساعت 10/20 به عنوان تنفس تعطیل و مجدداً در ساعت 11/05 به ریاست آقای محمد یزدی « نایب رئیس» تشکیل گردید) نایب رئیس- بسماللهالرحمنالرحیم. مجلس برای ادامه مذاکرات رسمی است، دنباله دستور را بفرمائید. 5- اعلام وصول یک لایحه منشی – لایحه اصلاح برخی از ارقام و تبصرههای قانون بودجه سال 1366 کل کشور اعلام وصول میشود. 6- دنباله رسیدگی به لایحه تأسیس مدارس غیر انتفاعی منشی – در ماده 3 لایحه تأسیس مدارس غیرانتفاعی آقای موسوی پیشنهادی دارند که توضیح میفرمایند. سید ابوالفضل موسوی- بسماللهالرحمنالرحیم. خواهش میکنم نمایندگان محترم توجه بفرمایند هم درباره تبصرهای که قبلاً تصویب شد و هم مقایسه با تبصره موجود مسائلی را عرض بکنم تا نمایندگان محترم تصمیمشان را بگیرند. در اینکه اقلیتهای مذهبی ما در مملکت از نظر فکر امام صادق سلام الله علیه… نایب رئیس ـ اول پیشنهادتان را مشخص بفرمائید تا مجلس در جریان قرار بگیرد. سیدابوالفضل موسوی ـ پیشنهاد من حذف تبصره بند الف ماده 4 است، دلیلش هم این است که… نایب رئیس ـ ما الان ماده 3 را بررسی می کنیم و هنوز به ماده 4 نرسیده ایم، ماده 4 مربوط به وظایف موسس یا موسسان است، اجازه بدهید پیشنهاد شما را در جای خود مطرح بکنیم، پیشنهاد بعدی را مطرح کنید. منشی ـ پیشنهاد بعدی از آقای پرویز ملک پور است. هجرتی ـ نظر آقای ملک پور لحاظ وتامین شده است. نایب رئیس ـ بله، ایشان می گویند نظرشان تامین شده، منتها مدعی هستند که پیشنهاد ایشان کاملتر است و میخواهند حقشان را استیفا کنند. آقای ملک پور توضیح بفرمائید. پرویز ملک پور ـ بنام خدا. من از لطف همکاران محترم درباره رایی که به پیشنهاد آقای باغومیان دادند خیلی تشکر می کنم. ولی فکر می کنم اگر به نوبت به پیشنهادها رای گرفته بودند، پیشنهاد من کاملتر بود، دلیلش را الان عرض می کنم اگر برای تصحیح و بهتر نوتشن این ماده موثر بود لطف بفرمائید و رای بدهید که این یک چیز بهتری بشود وگرنه، نه! ببینید در ماده 3 شرط الف و ب کمیسیون این است: ‹ الف ـ مسلمان و عامل به احکام اسلامی و داشتن حسن شهرت. ب ـ اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی› کاری که من کرده ام این است که بخشی از بند (ب) را آورده ام در قسمت الف. آن قسمتی که هست ‹ اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی.› پیشنهاد من این است که شرط الف بشود: (مسلمان و عامل به احکام اسلامی و اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه). بند ب بشود: (داشتن حسن شهرت و ا لتزام به قانون اساسی و ضمنا در آخر عرض کردم که تبصره موسس و با موسسان مدارس غیرانتفاعی خاص اقلیتهای دینی از شرط الف این ماده مستثنی هستند… نایب رئیس ـ مذاکرات بین الاثنینی یک مقدار زیاد است، عنایت بفرمائید مطلب روشن بشود. ملک پور ـ عرض من این است که در کارهای رسمی دولتی و مملکتی باید طرفهای رسمی شناخته شده مورد توافق هم اقلیتهای دینی و هم دولت حکومت باشند. در قوانینی که ما داریم می گوئیم ‹ قانون انجمن های اقلیتهای دینی› خوب، دولت باید بداند با کی باید مکاتبه بکند و کارهایش را انجام بدهد یا مراجعی که میفرمائید همان جور که برادران مسلمان ما مراجع مختلف دارند، در آنجا هم ممکن است اختلافاتی باشد آنوقت تکلیف دولت و حکومت چه میشود؟ بنابراین من فکر میکنم همان چیزی را که دفعه قبل موافق و مخالف بیان داشتند پیبشنهاد من در بردارد واستدعا دارم اگر ممکن است در مورد آن رای گرفته شود. متشکرم. منشی ـ آفای حسینی شاهرودی مخالف هستند، توضیح میفرمایند حسینی شارهرودی ـ برادرمان اگر این مطلب را عنایت بکنند، ببینید! میفرمایند که ما اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه را بگذاریم در بند الف و بعد در آن تبصره بگوئیم که اقلیتهای مذهبی از این بند الف مستثنی هستند. ببینید! الان مساله اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه منحصر در تبعیت و تقلید در احکام فرعیه و جزئیه نیست. امروز تمام نظام ما اعم از مسائل فرعی و جزئی و مسائل عمده و سیاسی ما مساله تبعیت از ولی فقیه است. اگر ما بیائیم این ‹ اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه› را در بن الف بگذاریم و بعد اقلیتها را مستثنی بکنیم، نتیجه این خواهد شد که از اقلیتهای مذهبی کسانیکه بخواهند مدارس غیرانتفاعی تاسیس بکنند آنها لازم نیست که ‹ اعتقاد عملی به ولایت فقیه› داشته باشند. اعتقاد عملی به ولایت فقیه در مسائله سیاسی هم لازم نیست، در مسائل حکومتی، در مسائل نظام که بستگی به کل کشور دارد، یعنی امروز من فکر نمی کنم که اقلیتهای مذهبی ما اعتقاد به رهبری امام حداقل در مسائل سیاسی و اجتماعی نداشته باشند. بله، در مسائل فرعیه و جزئی، در نماز، روزه اینها تابع دین خودشان هستند. و لازم هم نیست که التزام عملی در اینها داشته باشند اما در مسائلی سیاسی مساله جنگ، مسائل دیگر یقینا اینها تبعیت میکنند و این التزام عملی را دارند. آنوقت معنایش این میشود که اگر یکنفر از برادران اقلیتهای مذهبی آمد و اعتقاد به نظام نداشت، اعتقاد به رهبریت نداشت، اعتقاد به جنگ نداشت، اعتقاد به مسائل اصولی نداشت بگوئیم که مانعی نداشته باشد که او بیاید و این مدارس غیرانتفاعی راتاسیس بکند. بنابراین من فکر می کنم اگجر خود این دوستان هم این مطالب را دقت بکنند به آن ملتزم نخواهند بود و دست از پیشنهادشان برخواهند داشت. منشی ـ آقای پناهنده موافق هستند، توضیح میفرمایند. علی پناهنده ـ بسم الله الرحمن الرحیم. آنچه برادرمان جناب آقای حسینی فرمودند حق است ولی آقایان مدعی هستند که ما اصلا چنین چیزی را نخواسته ایم یعنی اگر منظور این باشد که اینها عملا به ولایت فقیه و رهبری امام معتقد نباشند من هم با آقای حسینی موافق هستم ولی آقای ملک پور می گویند ما اصلا چنین چیزی را نخواسته ایم، ما عملا در چهار چوب التزام به ولایت فقیه عمل می کنیم. ما فقط می خواهیم بگوئیم که اعتقاد به مبانی و احکام اسلامی خوب، ولایت فقیه را بیاورید در بند ‹ ب› که ما جزوش باشیم که عملا تابع ولایت فقیه باشیم ما حرفی نداریم ولی اعتقاد به احکام اسلامی طبیعی است منی که زرتشتی هستم و اعتقادی به احکام اسلامی ندارم بتوانم در مدرسه زرتشتیهای یک مدیر زرتشتی داشته باشم، ایشان اینجور میگویند (من اینها را از قول آقای ملک پور دارم میگویم) ایشان می گویند من که زرتشتی هستم یا فلان شخص که ارمنی است و معلوم است که مبانی و احکام اسلامی را قبول ندارم اما در محدوده ولایت فقیه هستیم یعنی عملا به رهبری حضرت امام و ولایت فقیه التزام داریم و آن را در بند‹ ب› بگذارید، استثنا نکنید. فقط مدیر مدرسه اقلیتها بتواند از خودشان باشد. ماده پیشنهادی ایشان همین است و این هم که همان است در ماده جلوتر مهمتر از این را رای دادید یعنی بیشتر از این را رای دادید. من دیگر عرضی ندارم. نایب رئیس ـ آقای پناهنده عنایت بفرمائید، فرض این است که در پیشنهاد ایشان قسمت التزام عملی به ولایت فقیه رفته است توی بند الف. پناهنده ـ نه، ایشان میگویند جابجایش بکنید بگذارید توی بند ‹ ب›. ملک پور ـ ما موافقیم که آن را بگذار ید در بند ‹ ب› ولی مساله فقط همان عامل به احکام اسلامی باشد که از آن طرف… نایب رئیس ـ یعنی بند ‹ الف› به این صورت باشد که: مسلمان و عامل به احکام اسلامی. بند ‹ ب› اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی. بعد بند الف را استثناء بکنیم. کمیسیون نظرشان را بگویند. عزت الله دهقان(مخبر کمیسیون آموزش و پرورش) ـ بسم الله الرحمن الرحیم. فکر میکنم بعد از اینکه پیشنهاد آقای باغومیان مبنی بر اینکه موسسان مدارس اقلیت های دینی شناخته شده موضوع این قانون از طرف مراجع رسمی یا نمایندگان آنان به وزارت آموزش و پرورش معرفی میشوند و پیشنهادی که قبلا تصویب شد و محلس محترم رای داد اعم است از پیشنهادی که ایشان میفرمایند. پیشنهاد آقای ملک پور خیلی رقیق تر است از پیشنهادی که قبلا تصویب شد. ایشان گفته اند حالا اگر آنجوری باشد که آقای حسینی شاهرودی فرموده اند که شروط بند اول را برداریم یعنی قید التزام به ولایت فقیه را برداریم این را که شدیدا مخالفیم و مجلس هم مخالف است و اقلیت ها هم باید این را بدانند (نایب رئیس ـ این را البته اصلاح کردند) بله، شرط اینکه مسلمان نباشند حالا مسلمان نباشند اما اینکه ملتزم به ولایت فقیه و احکام حکومتی نباشند اصلا غیرقابل تصور و غیرقابل امکان است اگر هم مقصود این است که نه، التزام به ولایت فقی شان باشد به احکام حکومتی پای بند باشند، منتها فقط مسلمان نباشند آنوقت حالا ایشان میفرمایند که مسلمان نباشند، قید اسلام را برداریم، در صورتیکه قبلا مجلس رای داده است که می توانند اقلیتهای مذهبی از طرف مراجع مذهبی خودشان افرادی را معرفی کنند یعنی هیچ تفاوتی بین این دو تا پیشنهاد نیست الا اینکه آن که اول تصویب شده است برای شما محکمتر است و پیشنهاد شما رقیقتر است. حالا مجلس محترم هرچه را خودش بخواهد بگوید ما حرفی نداریم. به اعتقاد ما نظر ایشان تامین شده است. نایب رئیس ـ بسیار خوب، دولت نظرشان را بگویند. مهاجرانی (معاون نخست وزیر) ـ بسم الله الرحمن الرحیم. با نظر کمیسیون موافق هستیم با این توضیح اضافی که موقعی که یک نهاد رسمی شناخته شده ای از اقلیتهای دینی رسمی افرادی را معرفی میکند علی الاصول آن فرد باید ویژگیهای موسس را نداشته باشد غیر از مسلمان بودن.. یعنی اگر فردی زرتشتی هست و انجمن با نهادی که در کشور معتبر است و رسمی است و امور مروبط به زرتشتیان را انجام می دهد وقتیکه معرفی کرد آن صفات را انجمن بایستی لحاظ کند و الا به وزارت آموزش و پرورش معرفی شد آنها هستند که تطبیق میدهند آیا در واقع فرد معرفی شده بعنوان موسس آیا این ویژگیها را دارد یا نه. ضمن اینکه التزام به ولایت فقیه بک وجه فاحش برای مسلمانها با همان مفهوم و تعابیری است که ما از ولایت فقیه داریم. کل عامش که در ارتباط با اقلیتهای دینی رسمی است حتما باید ملتزم باشند ولی فقیه رهبر کشور است و به لحاظ سیاسی به لحاظ اداره کشور مگر میشود در واقع ما به نحوی مطرح بکنیم که التزام ولایت فقیه برداشته شود؟ و صرفا قانون اساسی کافی است؟ من معتقدم همان پیشنهادی که آقای باغومیان مطرح کردند و مجلس محترم پذیرفته، قانونگذار توصیب کرده که اقلیتهای دینی رسمی میتوانند مدرسه داشته باشند. موسس را همان انجمن ونهاد رسمی به آموزش و پرورش معرفی میکند و این پیشنهاد به تعیر آقای دهقان اعم از پیشنهادی است که مطرح شد و ما با آن مخالف هستیم. نایب رئیس ـ بسیار خوب، آقای ملک پور قبول کردند که این عبارت ‹ التزام عملی به ولایت فقیه در جای خودش بماند› منشی ـ پس پیشنهاد ایشان بعنوان تبصره مطرح میشود؟ نایب رئیس ـ خیر، به این صورت است: الف ـ اسلام و عامل به احکام اسلامی. ب ـ اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی و داشتن حسن شهرت. ج ـ تابعیت جمهوری اسلامی ایران. بعد تبصره که در تبصره بند الف را استثنا کرده اند. منشی ـ تبصره ایشان این است: موسس یا موسسین مدارس غیرانتفاعی خاصه اقلیتهای دینی از شرط بند الف این ماده مستثنی هستند. نایب رئیس ـ بند الف ‹ اسلام وعامل به احکام اسلامی است. 183 نفر حضور دارند موافقان با این پیشنهاد قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد. در ماده 3ـ پیشنهاد دیگری نداریم الا اینکه در چیزی که تصویب شد مساله ای هست عنایت بفرمائید. آقای موحدی آنچه مرقوم داشته اند این است که ‹ موسسان مدارس اقلیتهای دینی شناخته شده موضوع این قانون توسط مراجع رسمی مذهبی آنان که ساکن کشور هستند یا نمایندگانی که مورد تایید ایشان باشند به وزارت آموزش وپرورش معرفی میشوند›. ما میخواستیم دو مساله را مشخص کنیم یکی قید بودن این مراجع را در داخل کشور. منشی ـ بنویسید تابع و ساکن کشور . نایب رئیس ـ ‹ مقیم کشور› هم خوب است ولی همان تابع بهتر است، مفاد تابع بیش از مقیم است. باغومیان ـ توسط اضافه است. فواد کریمی ـ این پیشنهاد جدیدی است. نایب رئیس ـ ‹ موسسان مدارس اقلیتهای دینی شناخته شد موضوع این قانون توسط مراحع رسمی مذهبی آنان…› آقای باغومیان درست میگویند ‹ توسط› نمیخواهد. کریمی ـ حاج آقا به این رای گرفته اید… منشی ـ بحث شد که حتما باید تابع و ساکن کشور باشند، این که مسلم است، بعد به وزارت آموزش و پرورش معرفی میشوند. بحث سر قسمت اخیرش هست… نایب رئیس ـ توجه بفرمائید بحث سر این قسمت است: ‹ و از محدودیت ادبی تبصره بند الف ماده 4 مستثنی میباشند› جایش اینجا نیست و باید در جایش مطرح بشود. ماده 5 که بحث مدیریت است آنجا باید مطرح بشود. حالا ماده 3 را به کیفیتی که اصلاح شده است بخوایند. (به شرح زیر خوانده شد) ماده 3ـ موسس یا موسسان باید واجد شرایط زیر باشند: الف ـ اسلام و عمل به احکام اسلامی و حسن شهرت. ب ـ اعتقاد و التزام عملی به ولایت ققیه و قانون اساسی. ج ـ تابعیت جمهوری اسلامی ایران. د ـ عدم وابستگی به رژیم گذشته و عدم سابقه وابستگی به گورهکهای منحرف و غیر قانونی و تشکیلات و انجمنهای انحرافی مانند منافقین و انجمن حجتیه. ه ـ تاهیل و حداقل 30 سال سن. و ـ سابقه آموزشی یا فرهنگی. ز ـ حداقل مدرک دیپلم یا معادل (حوزه ای ) آن. تبصره 1ـ در صورتیکه موسس یا موسسان از اشخاص حقوقی باشند فرد یا افرادی که بعنوان نماینده یا نمایندگان موسس یا موسسان معرفی میشوند باید دارای شرایط مندرج در این ماده باشند. تبصره 2ـ مرجع تحقیق و رسیدگی و اعلام صلاحیت موسس یا موسسان شورای نظارت مذکور در ماده 16 این قانون می باشد. تبصره 3ـ موسسان مدارس اقلبتهای دینی شناخته شده موضوع این قانون توسط مراجع رسمی مذهبی آنان که تابع و مقیم کشور باشند یا نمایندگان مورد تایید ایشان باشند به وزارت آموزش و پرورش معرفی می شوند. باغومیان ـ به این صورت بهتر است: مراجع میباشند و از همان اقلیت بوده… منشی ـ معلوم است دیگر، از غیر آن اقلیت که معرفی نمیکنند. نایب رئیس ـ بله، معلوم است، احتیاجی به تصریح نیست. که از همان اقلیت هست معلوم است هر کسی را که معرفی میکنند باید از همان اقلیت باشد. (کریمی ـ مورد اعتمادشان باشد چه اشکالی دارد؟) میگویند عبارت اینطور باشد ‹ مورد تایید این مراجع که از همان اقلیت می باشند› ( کریمی ـ این چیز جدیدی است ) حالا همین مقدار که خواند شد میباشد. منشی ـ حاج آقا ‹ که از همان اقلیت می باشند› توی پیشنهاد چاپی شان نیست. نایب رئیس ـ آقای باغومیان عبارتی که گفتید در پیشنهاد چاپی شما نیست و نمیشود راجع به آن بحث کنیم. حالا مطلب روشن هست، خیلی هم فرقی نمی کند. 182 نفر حضور دارند موافقان ماده 3 و سه تبصره آن قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده 4 را بخوانید. (به شرح زیر خوانده شد) ماده 4ـ وظایف موسسا یا موسسان به قرار زیر می باشد: الف ـ اخذ مجوز رسمی از آموزش و پرورش جهت تاسیس واحد آموزشی در هر مقطع تحصیلی تبصره ـ اشخاص حقیقی می توانند فقط یک واحد آموزشی پسرانه یا دخترانه در هر یک از مقاطع تحصیلی با توجه به کلیه ضوابط وزارت آموزش و پرورش تاسیس نمایند. ب ـ تضمین منابع مالی لازم جهت تامین هزینه های واحد آموزشی حداقل به مدت یکسال. ج ـ پیش بینی و تهیه فضای آموزشی مناسب و تجهیزات و امکانات آموزشی و تربیتی مورد نیاز واحد آموزشی طبق ضوابط وزارت آموزش و پرورش د ـ تنظیم بودجه و اداره امور مالی مدرسه. ه ـ پیشنها سه نفر واجد شرایط به آموزش و پرورش جهت صدور حکم مدیریت واحد آموزشی بنام یکی از آنها. منشی ـ آقای سیدابوالفضل موسوی و حسین هراتی پیشنهاد کرده اند که تبصره بند الف حذف بشود . آقای موسوی توضیح بفرمائید. سیدابوالفضل موسوی ـ بسم الله الرحمن الرحیم.و عرض کنم د رتبصره 3 ذیلی داشت که قرار شد بعدا در این ماده مطرح بکنند، اگر قارر باشد به غیر مسلمانها، اقلیتهای مذهبی شناخته شده چنین حقی را بدهیم که آنها هیچگونه محدودیتی نداشته باشند. از طرف مراجع مذهبی آنها یک شخص حقیق یا شخصیت حقوقی معرفی بشود آنها تایید بکنند. وزارت آموزش و پرورش هم تایید بکند. آنها این حق را داشته باشند. فواد کریمی ـ چنین چیزی تصویب نشده، بطریق اولی با آن مخالفیم. سیدابوالفضل موسوی ـ قرار است اینجا مطرح بکنند. در تبصره 3 هم مورد بحث بود. این اولا، ثانیا نمایندگان محترم، برادران و خواهران توجه بکنند در این تبصره چرا ما این محدودیت را برای اشخاص حقیقی قائل شویم؟ ملاکش چیست؟ اگر واقعا قرار است اشخاص حقیقی و حقوقی با ضوابطی که وزارت آموزش و پرورش اختیارشان میگذارید و با نظارت کامل و با ماهیت غیرانتفاعی این کار را انجام بدهند. چرا ما یک شخص حقیقی که عرضه اداره دو مقطع تحصیلی مدرسه را دارد و واقعا میتواند چهار موسسه را اداره بکند ما محروم بکنیم؟ اگر واقعا بتواند بهتر و بیشتر موسسات را اداره بکند و جرمش خوب اداره کردن باشد! چرا بگوئیم به تو نمیدهیم اداره بکنی؟ در لایحه دولت چهار پنچ شرط کذشته شده است: 1ـ ماهیت این مدارس غیرانتفاعی است. 2ـ کلا اشراف بلکه بالاتر نظارت و باز بالاتر از نظارت در بعضی جاها دخالت با وزارت آموزش و پرورش دولت جمهوری اسلامی است. 3ـ برای افرادی که مو.سس یا موسسان آن هستند در ماده 3 و 4 ضوابط خیلیی مهمی برایشان گذذاشتهاید اما می گوئید نه اشخاص حقوقی اگر چند تا موسسه را تاسیس کردند می توانند آن را اداره بکنند اشخاص حقیقی نمی توانند چرا؟ ملاکش چیست؟ این چون میتواند خوب اداره بکند و خوب اداره می کند جرمش این است که نباید اداره بکند؟ بنابراین چون این تبصره در لایحه دولت هم که چاپ شده نبود و در کمیسیون آن را اضافه کردهاند من پیشنهاد حذفش را میدهم و واقعا اگر اشخاص حقیقی یا حقوقی بتوانند مدارسی را ولو یکی بیشتر باشد، دو تا باشد. اداره بکنند، هیچ اشکالی ندارد که اداره بکنند. منشی ـ اولین مخالف آقای اکرمی هستند که توضیح میدهند. سیدرضا اکرمی ـ بسم الله الرحمن الرحیم. من به دو دلیل مخالف حذف این تبصره بند ا لف هستم. دلیل اول اینکه ما در قانون اساسی داریم که باید امکانات کار و فراهم آوردن اشتغال و سرمایه گذاری و زمینه سازی برای رشد باید برای همگان باشد. این دلیل اول من است. وقتی که ما گفتیم یک فرد یا اشخاص حقیقی میتوانند بیش از یک واحد آموزشی دایر بکنند طبیعی است که از زمینه برای سرمایه گذاری و به میدان آمدن دیگران جلوگیری خواهد شد. دلیل دوم من این است که کار آموزش و پرورش و کار آموزشی انصافا کار بسیار مهمی است یه ویژه در بعد کیفیت قضیه. این غیر از یک مزرعه است، غیر از یک موسسه است که ما بگوئیم پنچ نفر جمع بشوند و بیایند چند تا مزرعه، موسسه، کارگاه را دایر کنند. اگر کسی بخواهد در کارهای آموزشی، سرمایه گذاری فکری و مالی بکند. و بتواند به یک واحد آموزشی برسد، مخصوصیا در بعد کیفیت، کار بسیارشایسته و بایسته ای انجام داده است. بنابراین برای اینکه هم به کار آموزش و پرورش بهای لازم داده شده باشد و موسسین به کار آموزشی و پرورشی آن موسسه برسند وبه دلیل اینکه زمینه برای دیگران هم باشد، حالت انحصاری پیدا نکند. بلکه حالت مشارکت، ما گفتیم مشارکت عمومی و وقتی گفتیم که چند نفر اشخاص حقیقی بتوانند چهار تا، پنج تا واحد آموزشی داشته باشند (چون وقتی شما یک واحد را برداشتید دیگر حداکثر آن مشخص نیست) حداکثر آن هرچه برایش امکان پذیر بود. ما نیامدیم اینجا یک حداقل و حداکثری را تعیین بکنیم. و اگر یک حداکثری تعیین شده بود باز یک چیزی بود. ولی اینجا چون می گوئیم حداقل آن هم حذف بشود، این کار صحیحی نخواهد بود. لذا من با پیشنهاد حذف مخالفم. منشی ـ آقای تقوی موافق هستند، بفرمائید. سیدرضا تقوی ـ بسم الله الرحمن الرحیم. من یک پیشنهاد مکتوبی هم دارم که اینجا چاپ شده است. اگر این تصویب بشود دیگر آن را هم مطرح نمی کنیم. و موافقم با حذف این تبصره، به این دلیل که اگر بعضی از افراد باشند کمه تنها علاقه شان یا تخصص شا ن در رابطه با دوران دبستان باشد. و امکانات یا کشش برای گشایش مقاطع دیگر تحصیلی را نداشته باشند چرا ما اینجا او را محدود کنیم که دو تا دبستان مثلا باز نکن؟ و همه امکانات و سرمایه گذاری خود را می خواهد در ارتباط با دوره دبستان مصرف کند. شما می گوئید حق کشایش یک واحد در یک مقطع را داری. اگر می خواهی واحد دیکری داشته باش. می خواهم عرض کنم که طبع هر یک از این مقاطع با یکدیگر فرق دارد. بنابراین ممکن است جمعی در مقطع دبستان تخصص وآشنائی داشته باشند. و تامین نیروی آموزشی در دوره راهنمائی و دبیرستان برایشان واقعا مشکل باشد. بنابراین، هیچ مانعی ندارد که یک فرد بتوان چند واحد در یک مقطع داشته باشد. این از یک جهت، از جهت دیگر خوب وزارت آموزش و پرورش توانائیها را در نظر می گیرد در همین بند (ج ) شما پیش بینی کرده اید که ‹ پیش بینی و تهیه فضای آموزشی مناسب و تجهیزات و امکانات آموزشی و تربیتی مورد نیاز واحد آموزشی طبق ضوابط وزارت آموزش و پرورش›. خوب اگر واحد داشته باشد. خوب چه مانعی دارد و چه اشکالی دارد که وقتی تجهیزات باشد و جلو به اصطلاح مانور یک فرد را در یکی از مقاطع تحصیلی در بخشهای مختلف بگیریم؟ بنابراین پیشنهاد حذف، پیشنهاد خوبی است. و اگر حذف بشود دیگر آن تبصره هم که من پیشنهاد کرده ام (موسس یا موسسان می توانند یک یا چند واحد آموزشی در یک مقطع داشته باشند) آن دیگر مطرح نمی شود. به این دلیل من موافق حذف هستم. منشی ـ کمیسیون نایب رئیس ـ آقای دهقان بفرمائید. عزت الله دهقان ـ بسم الله الرحمن الرحیم. کمیسیون با این حذف مخالف است. بنده با استمزاجی که از بعضی از اعضاء محترم ومسئوول محترم کمیسیون هم کردم دیدم آنها مخالف بودند. بیشتر استدلال هم از این اقرار است. که صحبت در مشارکت مردم است. ما هرچه بیشتر بتوانیم از مردم استفاده کنیم. این در تاسیس مدارس بهتر است و وقتی هم که یک مدرسه ای تاسیس شد معلوم است که رسیدگی می خواهد، دقت می خواهد، بذل جهد می خواهد که آن موسس در آنجا بکار ببرد. بدیهی است که اگر دامنه قلمرو فعالیت گسترده بشود و بتواند واحدهای متعددی درست کند ‹ کما هو حقه› نخواهد توانست به وظایف اصلی خودش عمل کند. بر همین مبنا کمیسیون آورده است که: ‹ اشخاص حقیق تنها می توانند در یکی از مقاطع تحصیلی ایحاد آموزشی بکنند› والسلام نایب رئیس ـ نماینده دولت توضیح بدهند. مهاجرانی (معاون نخست وزیر) ـ بسم الله الرحمن الرحیم. در لایحه دولت، بند (الف) به این شکل بود که اخذ مجوز رسمی از وزارت آموزش و پرورش جهت تاسیس واحد آموزشی و نیز توسعه واحد در مقاطع تحصیبی بالاتر. یعنی دولت نظرش این بود که افرادی که ‹ حقیقی یا حقوقی› تقاضای تاسیس موسسه ای را دارند اگر سایر شرایط را داشتند یعین در بندهای دگیر ما آمدیم پیش بینی کردیم که بایستی مثلا تجهیزات، امکانات سرمایه قابل اتکاء و مسایل دیگر، وقتی اینها فراهم بود و آموزش و پرورش مثلا با یک مقطع تحصیلی دوره ابتدائی موافقت کرد. اگر موسس آمد ثابت کرد که امکان در واقع توسعه را د ارد. می تواند یک راهنمائی هم در کنارش باشد. خوب این توسعه با نظر آموزش و پرورش است. یعنی در واقع او مجوز است اگرخواست توسعه بدهند، باز هم از ابتدائی را مثلا تا دوره راهنمائی هم توسعه بدهند و نظر دولت هم بوده اما اگر این بند به ا ین شکلی که مطرح شد باقی بماند، افراد حقیقی که برای تاسیس این مدارس اجازه می گیرند، به راحتی می توانند چند نفر بشوند گروه فرهنگی تاسیس بکنند. گروه فرهنگی را به ثبت برسانند. می شود شخص حقوقی، هر تعادی که خواستند در هر مقاطعی که خواستند می توانند تقاضا بکنند. و هیچ منعی هم ندارد. یک شخص حقیقی که تقاضای یک مقطعی را کرد. می تواند دوست یا آشنای دیگری را هم پیدا بکند. اجازه دومی را هم از طریق او بگیرد. ما معتقد هستیم که وقتی یک راه طبیعی و معقولی هست وقتی که کسی امکاناتش را داشت، آموزش و پوررش هم که دارد نظارت می کند. تائید کرد که می تواند توسعه بدهد. این چه کاری است که در واقع ما یک حصر قانونی را برای آنها ایجاد بکنیم؟ به همین لحاظ با پیشنهاد حذف ما موافق هستیم. نایب رئیس ـ پس شما با حذف موافقید؟ مهاجرانی ـ بلی. موافقیم. نایب رئیس ـ 185 نفر حضور دارند. پیشنهاد حذف تبصره بند (الف) از ماده چهار است. موافقان با این پیشنهاد قیام بفرمایند.(اکثر برخاستند) تصویب شد. 7ـ طرح سوال آقای میرمرتضی موسوی ابره بکوه (اردبیلی) از وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ارجاع آن به کمیسیون نایب رئیس ـ خوب سوال جناب آقای سیدمرتضی موسوی اردبیلی از وزیر محترم بهداشت و درمان، مطرح است، آقای موسوی بفرمائید. میرمرتضی موسوی ادربیلی ـ بسم الله الرحمن الرحیم. سوال بنده در رابطه با بیمارستان 160 تختخوابی هفت تپه است. گرچه پاسخگوی اصلی به سوال بنده آقای دکتر غرضی (مدیر عامل سازمان تامین احتماعی ) میباشد، ولی از لحاظ قانونی جناب آقای مرندی مورد پاسخ هستند. من مایل نبودم که مزاحم اوقات نمایندگان محترم و همچنین جناب آقای مرندی بشوم، و از سال 64 با مسئوولین محترم در رابطه با این موضوع صحبت کرده ام تا سوالم را در تاریخ 3/9/ مطرح کردم. باز هم در ین مدت تلاشم بر این بود که با آقایان صحبت بکنم شاید به نتیجه ای برسیم. ولی متاسفانه آن نتیجه ای که بایستی به آن می رسیدیم، نرسیدیم. انگیزه سوال بنده برای این بود که در منطقه کارگری هفت تپه که بیش از نه هزرا نفر از کارگران عزیز و زحمتکش ما در آنجا مشغول به کار هستند. گرچه اینها از لحاظ درمانی با کثرت جمعیت و با در نظر کرفتن عوائلشان، بایستی در آنجا بیمارستانی مجهز (حداقل با در نظر کرفتن جمعیت ) تاسیس می شد که عملی نشد. به اضافه مکشلات درمانی که در آنجا داریم، ما در هفت تپه یک درمانگاه داریم.که این درمانگاه نمیتوان پاسخگوی مشلات مردم بشود. البته نه در هفت تپه، بلکه درخود شوش بیمارستان شهدای شوش پاسخگوی نیازهای مردم نیست حتی می توانم بدون مبالغه عرض کنم که وجود و عدم وجودش یکی است یا در خود اندیمشک کمه در مسیر قرار گرفته و با کثرت جمعیت دارای یک بیمارستان کوچکی است که اسم آن را بیمارستان نمی شود گذاشت! ولی در رابطه با هفت تپه، کارگارن به من می گفتند که فلانی، ما حدود 12 میلیون تومان هر ماه به بیمه اجتماعی میپردازیم. که از این 12 میلیون تومان با احتساب نه، بیست و هفتم می شود چهار میلیون تومان. یعنی ما حق درمانی، چهار میلیون تومان در ماه میپردازیم. که اگر این چهار میلیون تومان را در سال حساب بکنیم 48 میلیون تومان می شود. ما اگر بعد از انقلاب حساب بکنیم بیش از چهارصد و چهل میلیون تومان می شود. و در حالی که اینقدر ما این مبالغ را به حساب بیمه های اجتماعی به عنوان حق درمانی میپردازیم. تا به حال در اینجا برای تاسیس بیمارستان هیچ نوعی اقدامی نشده است. در خود اندیمشک هم که مبلغ حدود پنج میلیون تومان کارگارن زحمتکش راه آهن اندیمشک میپردازند که حق درمانیش، بیش از یک میلیون و ششصد و شصت و شش هزار تومان است. که برای آنها هم یک توجهی نشده است. یکی از مشکلات کارگران از لحاظ درمانی، کثرت کارگرانی نی بر آنجا است که هر لحظه امکان دارد. حادثه ای اتفاق بیفتد. این نی برهای محروم و مستضعف که از اطراف خرم آباد به آن منطقه رو می آورند. یا در سالهای گذشت که، در ماه مبارک رمضان، داشتیم که افرادی براثر شدت حرارت در همان محل کارخانه با بیش از 70 ـ 60 درجه بالای صفر، در اثر حرارت آن دیگ ها و هوای گرم خوزستان بیهوش می شدند، اینها در حال روزه نیاز به بیمارستان و درمانگاه دارند و داشتند. شهید و مجروح شدند. البته این بی توجهی فقط مخصوص هفت تپه نبود، بلکه در رابطه با کل خوزستان که یک منطقه جنگی می باشد. عرض می کنم که در سال 64 برای اهواز چهار بیمارستان بوسیله شورای عالی بیمه های اجتماعی تصویب شده بود ولی تا به حال هیچگونه اقدامی صورت نگرفه است. برای هفت تپه در سال 64 من نزد آقای دکتر غرضی رفتم وصحبت کردم. ایشان هم قول همکاری دادن که تصویب شد. این نامه را هم برای بنده فرستاد: ‹ احتراما جهت اطلاع آن برادر ارجمند به عرض می رساند، احداث یک باب بیمارستان 160 تختخوابی جهت شهرستانهای، (البته اشتباه شده) جهت هفت تپه و شوش در شهرستان شوش به تصویب شورای عالی تامین احتماعی رسیده (این هم اشتباه دیگر که در شهر شوش) که با توجه به اولویتهای استانهای محروم عملیات ساختمانی آن به حول و قوه الهی در سال 66 شروع خواهد شد› ما منتظر بودیم که این اقدام انجام بگیرد. ولی با مراجعه به آقای دکتر غرضی و صبت با ایشان، ایشان مشکلاتی را مطر می کردند که ما قادر به ساختن این بیمارستان نیستیم. عللی را مطرح میکردند. یکی از علل، نبودن امکانات و نبودن وسایل ساختمانی بود. که من خدمتشان عرض کردم که شما حتی زمینی را ندیدید، حتی نقشه را نکشیدید. خوب بود می آمیدید حداقل کلنگ آنجا را می زدید و یک امیدی برای کارگران عزیز ما در آنجا بوجود می آمد. و بعد از آن خوب می گفتید که نماینده منطقه، ما مصالح نداریم که برای گرفتن مصالح اقدام می کردیم این در حالی است که جناب آقای غرضی (مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی) در مصاحبه شان که در صفحه دوم کیهان چهارشنبه 25 شهریور سال 66 درج شده در قائم شهر میفرماین که 82 بیمارستان و 115 درمانگاه از محل حق بیمه مردم در سراسر کشور احداث می شود که در حال حاضر عملیات ساختمانی 16 بیمارستان و چهل درمانگاه در دست اجراست. من تعجب می کنم. چرا برای مناطق غیر جنگی که لازم نیست من اسامی آن مناطق را مطرح بکنم، ولی میدانم در مناطق غیر جنگی برای آنها اقدام می شود. اما برای منطقه جنگی همچون هفت تپه و همچنین اهواز و شهرهای دیگر مثل اندیمشک اقدامی نمی شود. امیدوارم ان شاء الله پاسخ مناسبی را آقای وزیر بدهند. والسلام. نایب رئیس ـ جناب آقای مرندی بفرمائید. دکتر مرندی (وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) ـ بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد سوالی که برادر محترم جناب آقای موسوی اردبیلی مطرح فرمودند این مطلب را باید بطور کلی عرض بکنم همانطور که در گذشه هم کرارا به عرض رسیده ما مطلقا منکر کمبود امکانات درمانی در مملکت نیستیم و کمبود نیروی انسانی و تخت بیمارستانی و تجهیزات را به همه جا عرض کرده ایم و نوشته ایم و تقاضای عنایت کافی از نظر اعتبارات و غیره داشته ایم که نیروی انسانی اش به تعداد خیلی زیادی در دانشگاه علوم پزشکی مان دارند تحصیل می کنند ان شاء الله حمایت کافی بشوند که آنها هم به علت کمبود اعتبارات و ارز و غیره خدای نخواسته دچار تعطیلی نشوند. اما در ارتباط با تخت بیمارستانی، نیاز به سرمایه گذاری خیلی وسیع تری هست بخاطر اینکه د رکوشر ما حدود 1/5 تخت برای هر هزار نفر جمعیت وجود دارد. در حالی که در کشورهای بسیار معدود و محدود در کشورهای بسیار عقب افتاده و حتی نه در حال توسعه به این نسبت بسیار کم دیده می شود یعنی حتی در کشورهای همسایه مان هم برای هر هزار نفر چند تخت بیمارستانی دارند. بگذاریم از بعضی از کشورهائی که 15 ـ 16 تخت برای هر هزار نفر جمعیت دارند. لذا فرمایش ایشان که در شوش و اصولا خوزستان وهمه مملکت دچار کمبود تخت بیمارستانی است کاملا مورد قبول است و امیدواری ما به این است که هم دولت و هم آن قسمتی که به عهده سازمان تامین اجتماعی هست از عهده سرمایه گذار ی و انجام این کار بربیایند تا رفع این کمبود تا حدود زیادی بشود و چون بیمارستان سازی هم در مملکت ما متاسفانه سالها طول می کشد، ده سال و پانزده سال و بیست سال و بیشتر (که نباید اینقدر طول بکشد) لذا اگر هر کاری قرار است انجام بشود باید به سرعت انجام بشود و گرنه به نسل ما که وصلت نمی دهد ممکن است خدای ناکرده به نسل بعدی هم وصلت ندهد. اما بطور اخص در ارتباط با سازمان تامین اجتماعی، برادر بزرگوارمان درست می فرمایند که حدود 2 سال قبل شواری عالی تامین اجتماعی که در سازمان تامین اجتماعی تصمیم گیر است نه تنها تصمیمات و کارهای عمده بلکه نیمه عمده و حتی جزئی را هم واقعا مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی است. اگر نمایندگان محترم دقیقا نمیدانند عرض کنم شورای عالی تامین اجتماعی که 13 نفر عضو داشت با مصوبه تقریبا اخیر هیات محترم دولت این تعداد به 15 نفر افزایش پیدا کرد است از این 15 نفر یا 13 نفر 7 نفرشان وزیر هستند یا نمایندگان وزراء و بقیه این تعداد نمایندکان بیمه شدگان ارفرماها هستند. اینها برای تمام مسائل تصمیم می گیرند از جمله برای این مساله: اول این شورای محترم عالی تامین اجتماعی تصمیم گرفت که 12 بیمارستان را همانطوری که فرمودند احداث بکند و بعد به فاصله بسیار کمی گفتند که این 12 بیمار ستان کافی نیست لذا یک بررسی سریعی کردن با مشارکت وزارت بهداشت و تعداد 12 بیمارستان مورد نیاز را به 98 بیمارستان ارتقاء دادند یعنی شورای عالی تامین اجتماعی، سازمان تامین اجتماعی را متعهد کرد که نود و هشت بیمارستان در قسمتهای مختلف مملکت برای بیمه شدگان تامین اجتماعی بسازد به اضافه 119 مرکز بهداشتی و درمانی. ولی خود شورا آمد اولویت را تعیین کرد و لذا آن نامه ای که برادرمان آقای دکتر غرضی به عنوان مدیر عامل خدمت حاج آقا مرقوم فرموده بودند آن را از اعتبار انداخت. چون عرض بکنم مصوبات با نظر شورای عالی تامین اجتماعی اجرا می شود. شورای عالی کمیسیون مرکب از تعدادی از افراد خودشان را تعیین کرد و به آنها اختیار داد که اولویت ها را بررسی کنند و شورای عالی اولویت ها را که تعیین کرد 18 بیمارستان را برای سال اول و به تدریج قرار شد که برای سالهای بعد هم اولویت ها تعیین بشود. این 18 بیمارستان با اینکه تعدادشان خیلی زیاد نبود و سازمان تامین اجتماعی هم تمام تلاش و امکاناتش را بکار گرفت تا بتواند آنها را شروع بکند و به جائی برساند مناسفانه بعلت مشکلاتی که خود برادرمان آقای موسوی اردبیلی فرمودند هنوز به اشکال برخورده یعنی از همان 18 بیمارستان علیرغم تمام تلاشها فقط 11 بیمارستان به عقد قرارداد با پیمانکار رسید و برای 7 تا از آن 18 تا هنوز پیمانکار پیدا نشده که عمدتا به علت کمبود مصالح ساختمانی بخصوص آرماتور میباشد که در بازار وجود ندارد و لذا هیچ پیمانکاری حاضر به کار نمی شود و اگر سازمان تامین اجتماعی بخواهد این کار را بکند ضرر می کند برای اینکه مرتبا به اینها تعدیل می خورد و قیمت ها بالا می رود در حالی که کاری هم برای مردم انجام نمی شود. لذا شورای عالی حتی آن کاری را که کمیسیون قرار بود بکند و برای سال دوم و سوم اولویت تعیین بکنیم آن را هم حتی متوقف کرده یعنی گفته ما اول تکلیف این 18 تا را روشن بکنیم تا بتوانیم اولویت برای سالهای بعد آن تعیین بکنیم. لذا علت اینکه آن بیمارستان 160 تختخوابی شوش که جزو این 98 بیمارستان ها تصویب شده است به اجرا در نیامده همان طوری کمه عرض کردم این مصوبه شورای عالی است که نقاطی را محروم تر و نیازمندتر برای تاسیس بیمارستان در نظر گرفته، بکی از ملاکهائی که شورای عالی تامین اجتماعی برای تعیین اولویت بکار برده تعداد بیمه شدگان است دوم محرومیت منطقه و سوم محرومیت از نظر امکانات درمانی. البته وقتی که میگوئیم منطقه، الزاما فقط همان نقطه نیست. حالا اگر در 20 کیلومتر ی آن یا بیشتر و کمتر دسترسی به بعضی از امکانات دارد اینجا را در اولویت اول قرار نداده اند و همینطور که عرض کردم نه این تصمیم وزارت بهداشت است نه سازمان تامین اجتماعی. ممکن بود اگر وزارت بهداشت هم این ارزیابی را می کرد به همین نتیجه می رسید ولی عرض من این است که این مصوبه ای است که قانونا فقط در اختیار شورای تامین اجتماعی بوده و به همان ترتیب هم تصمیم گیری شده است برادرمان آقای موسوی اردبیلی فرمودند حق بیمه شده 12 میلیون بوده است حالا ممکن است اتفاقا در یک ماه 12 میلیون شده باشد. ولی معدل در یافتی از بیمه شدگان در طی 6 ماه سال 66 (معدلش را عرض می کنم) حتی از 7/5 میلیون تومان هم کمتر است که سهمیه نه بیست و هفتم آن بنابراین از 2/5 میلیون تومان هم کمتر می شود. البته فرمایش ایشان به هر حال درست است که این تعداد از کارگران عزیزمان، از بیمه شدگان که نیاز به خدمت دارند آنجا هستند اما منظور من این است که به اعتبار این تعداد و این مبلغ نیست که آنجا باید بیمارستان و امکانات درمانی فراهم کرد. بلکه با وجود اینکه عدد و رقمش کافی نیست معهذا این تعهد را سازمان تامین اجتماعی داشته و شورای عالی هم تصویب کرده و گرنه اگر بخواهد یک بیمارستانی با 160 تخت ساخته بشود. با هزینه های چند ماه قبل حداقل 208 میلیون تومان خرج ساختمانش است وقتی کمه مصالح و امکانات کم باشد متاسفانه این مبلغ به عد بالاتری هم احتمالا خواهد رفت و ملاحظه می کنید همانطور که فرمودند با این دریافتی باید چندین سال پولها جمع بشود تا بتوانیم دست به کار ساخت بشویم معهذا منتظر این نشدیم، نه روی حساب اینکه هزینه جاری این بیمارستان حتی از 5/2 میلیون تومانی که پرداخت این بیمه شدگان عزیز ما هست بیشتر هست به این علت نیست که این کار انجام نشده. حتی انها است منتها از نظر اولویت جزو هجده بیمارستان مورد نظر نبوده، و نه خود سازمان نه وزارت بهداشت بدون اینکه شورای عالی بتواند در تصمیم گیری خودش تجدید نظر بکند تغییری نمی تواند بدهد. هم شورای عالی تامین اجتماعی هم سازمان تامین اجتماعی هم وزارت بهداشت بسیار مایل هستند بتوانند این بیمارستان و بقیه بیمارستانها را هر چه سریعتر به مراکز بهداشت و درمانی احداث بکنند و به بهره برداری برسانند منتها عرض کردم خدمتتاان که به علت محدودیت امکانات حتی همان 18 تائی که تصویب شده بود. یازده تان آن بیشتر به پیمانکاری نرسیده. فقط باز اینجا خدمتتان عرض بکنم که تازه هزینه این بیمارستان (وقتی که ان شاء الله احداث بشود) با پول امروز چیزی نزدیک 3 میلیون تومان در ماه است. حدود 9/2 یا نزدیک سه، دهم میلیون تومان که تازه این غیر از هزینه هایی است که خود بیمه شدگان دارند با روش مستقیم که مراجعه می کنند یا خانوارهایشان در شهرهای مجاور و از طریق غیر مستقیم و یا خودشان به اطباء مراجعه می کنند یا به بیمارستانهها مجاور مراجعه می کنند. بنابراین هزینه نهائی خیلی بیش از اینهایی است که برادر بزرگوارمان فرمودند اما باز من اینجا تاکید می کنم که مساله هزینه اصولا مورد نظر سازمان نبوده و سازمان تامین اجتماعی و شورای عالیش و وزارت بهداشت خیلی مایل هستند که همه این امکانت را فراهم بکنند. منتها محدودیت امکانات این اجازه را نداده همین جا عرض بکنم که خود وزارت بهداشت هم برای پیشبرد کارهای عمرانیش نه تنها کمبود اعتبار دارد و بطور اخص آرماتور خیلی موفق در پیشبرد اهداف عمرانی خودش نبوده. این است که امیدواریم ان شاء الله رفع مشکل از نظر مصالح و اینها بشود و بخصوص آرماتور تا همان 18 تا کارشان سریعتر روی غلطک بیفتد و هم شورای عالی تشویق بشود که بتواند مجددا اولویت بعدی را تعیین بکند. خیلی متشکرم. والسلام و رحمه الله. نایب رئیس ـ خیلی متشکر، آفای موسوی شما خلاصه بفرمائید که قانع شدید یا نه؟ موسوی اردبیلی ـ بسم الله الرحمن الرحیم. در رابطه با اولویتی که جناب آقای دکتر مرندی مطرح فرمودند. طبق نامه مورخه 66/9/10 نامه ای که نامین اجتماعی به آقای دکتر جزایری (معاون وزارت بهداشت) در رابطه با پاسخ سوال بنده نوشته اند این است کمه در رابطه با احداث واحدهای درمانی اعم از بیمارستان، یا مراکز بهداشتی و درمانی که اولویت احداث آنها در طی سال 1365 مورد تصویب شورای عالی تامین اجتماعی قرار گرفت عدم امکان تهیه زمین و مصالح مورد نیاز است و همچنین صحبت با معاون آقای غرضی که هفت تپه به عنوان اولویت یک، در مدنظر قرار گرفته و این اولین مطلب. مطلب دوم در رابطه با کمبود تجهیزات و نیروی انسانی است من سوالم این بود که چرا برای مناطق دیگر چنین مسائلی مطرح نمی شود؟ (برای مناطق غیر جنگی) شما بیمارستان می سازید شورای عالی تامین اجتماعی تصویب می کند در آنجا اقدام می شود. در آنجا پیمانکار هست، مصالح ساختمانی هست ولی در مناطق جنگی که اولویت خاصی دارد برای آنها یک چنین اقدامی انجام نمی گیرد بعد در رابطه با نبودن امکانات جناب آقای دکتر مرندی فرمودند خدمتشان عرض می کنم که ما اصلا هیچ اقدامی از طرف تامین اجتماعی در رابطه با ساختمان بیمارستان ندیده ایم. ما می گوئیم که امکانات ندارید خوب شما بفرمائید منطقه و زمین را ببینید، اصلا جناب آقای دکتر غرضی یک مدتی با بنده در رابطه با خاک و آزمایش خاک و امثال اینها صحبت می کردند که چند ماه طول می کشد طرح آن فلان می شود خوب شما اصلا نیامده اید منطقه را ببینید نیامده اید زمین را ببینید توجه فرمودید ما سوالمان این است که چرا شما این مقدمات کار را انجام نداده اید فردا اگر به فرض این اولویتی که عرض کردم تصویب شود بعد تازه شما بخواهید اقدام بکنید پنج شش ماه طول می کشد تا زمین را ببینید و یک مساله دیگری هم خدمتتان عرض می کنم در رابطه با محرومیت هایی که فرمودند. محرومیت ها یکی از مسائل مهم است. آنجا منطقه جنگی است آنها الان به کدام بیمارستان مراجعه بکنند؟ اگر به بیمارستان شوش مراجعه بکنند گاز برای پانسمان کردن ندارد، یک نفر هنگام نی بری به علت اصابت قمه به بدنش مجروح شد. آنرا به بیمارستان رساندند حتی گار نداشتند کمترین دارو آنجا پیدا نمیشد سرنگ هم ندارند اینها به کجا می توانند مراجعه بکنند؟ به اندیمشک می توانند مراجعه بکنند؟ آنجا هم چنین امکاناتی ندارد. دیگر من مطلبی ندارم اگر مساله قانع بودن است خوب البته قانع نشدم اگر جناب آقای مرندی قول بدهند که تا آخر امسال این کار انجام بگیرد حداقل برای شروعش. کلنگش امسال زده بشود من حرفی ندارم. نایب رئیس ـ شما سه دقیقه دیگر از وقتتان مانده است بقیه مطالبشان را هم بفرمائید. دیگر به کمیسیون نرود و قول بدهند ان شاء الله با فراهم شدن امکانات اقدام بکنند. دکتر مرندی ـ ای کاش می توانستم قول بدهم اما متاسفانه نمی توانم قول بدهم. خدمتتان عرض بکنم که می فرمایند چرا زمین را ندیده اند، چرا نقشه نداده اند؟ چون نقشه هایمان دائما در حال تغییر است علم دارد پیش می رود، بیمارستان سازی ما هم سعی می کنیم که مطابق پیشرفت علوم پیش برود تجهیزات جدیدی پیش می آید، عملکرد جدیدی در نحوه کارها پیش می آید، باید مطابق آن تغییر بدهیم. نقشه های بیمارستانی که الان ما داریم پیاده می کنیم با 5 سال قبل با 8 سال قبل بطور کامل متفاوت است و به همین علیت چون ساختمان بیمارستانها طول می کشد شما می بینید بعد از اینکه چند سال ساخته شد متوقف شد دوباره مجبور است تغییرات زیادی برایش داده بشود و حالا غیر از اندامها و فرسایشهایی که پیدا می شود. موسوی اردبیلی ـ فقط از زمین دیدن کنید. دکتر مرندی ـ خوب اگر دیدن زمین فقط مردم را دلخوش می کند من نمی دانم و این را قبول ندارم. کلنگ زدن هم می شود مثل کارهای زمان طاغوت دیگر. ما می خواهیم وقتی که می توانیم کار را انجام بدهیم با کمال میل بیائیم آنجا هم کارمان را انجام بدهیم منت هم نمی گذاری م اما اگر کلنگی بزنیم و نقشه ای بدهیم دوباره چهار سال دیگر، یک سال دیگر هر موقع قرار است ساخته بشود عوض بشود؟ خرج تهیه نقشه 14/6 میلیون تومان میشود چون این نقشه که یک نقشه کروکی نیست نقشه یک بیمارستان 160 تختخوابی به اندازه یک کتاب بزرگ است اگر ما بیائیم این قدر سرمایه گذاری بکنیم خودتان بعد از من سوال می کنید اگر می خواستید این نقشه را عوض بکنید چرا رفتید 1/6 میلیون تومان هزینه نقشه کردید بنابراین، این را مناسب نمی بینیم که ما کلنگی بزنمی تا نقشه ای بدهیم برای چیزی که پس فردا ممکن است تغییراتی در نقشه اش پیدا بکند در ارتباط با آن که فرمودید که گاز و این قبیل امکانات نیست من در جلسه سه شنبه گذشته اینج یک گزارشی عرض کردم نمایندگانی که حضور داشتند یادشان هست ما در سالهای گذشته هم وقتی مساله بودجه مطرح شده به عرضتان رسانده ایم میزان ارز بالاخره ظرف دو سه سال اخیر نصف شده، نیازهای ما هم کم نشده، جمعیت مان هم که کاهش پیدا نکرده این کمبودها وجود دارد و من متاسفم عرض بکنم که در ضمن ماه های آینده یک کم بدتر هم خواهد شد از بانک مرکزی تمام پرفورهایمان برگشت خورده، کمبود دارو و سرنگ داریم بنابراین مشکلات یک کمی از این هم هست می تواند خدای ناکرده بدتر بشود اما نظر من فعلا آنها را قاطی این قضیه نکنیم من از خدا می خواهم فرصت پیدا بکنم اینها را اینجا عرض بکنم ولی به این سوال چون ارتباط ندارد اگر اجازه بفرمائید از آن بگذریم اگر قول بدهم که من می آیم کلنگی می زنم، زمینی می گذارم برای اینکه سوالم به کمیسیون نرود! نه، من می روم کمیسیون، با کمال میل آنجا جواب عرض می کنم اما هیچ قول غیر از آن که شورای عالی تامین اجتماعی تصویب بکند نمی توانم بدهم عرض کردم نماینده 7 وزیر با خود وزراء اگر شرکت بفرمایند در آنجا مشارکت دارند باضافه نمایندگان خود بیمه شدگان، خود کارگرها، نمایندگان کارفرما، بند فقط یک رای آنجا دارم، خود دکتر غرضی هم حتی حق رای ندارد. بنده فقط از وزارت بهداشت آنجا یک حق رای دارم چه بسا اگر که عده ای از برادران دیگر رای ندهند این رای نیاورد لذا از قول شورای عالی هیچ وقت نمی توانم اینجا قول بدهم خیلی متشکرم. نایب رئیس ـ خوب، شما به کمیسیون رسیدگی به سوالات ارجاع میدهید با نه؟ موسوی اردبیلی ـ بله، اصلا قانع نشدم. نایب رئیس ـ بسیار خوب، به کمیسیون ارجاع میشود. اسامی غائبین و دیرآمدگان را اعلام کنید. منشی ـ غائبین غیرموجه جلسه امروز آقای محمدیان و آقای علی مطهری هستند. اسامی تاخیر کنندگان هم در پرونده شان ثبت میشود. 8ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل و دستور جلسه آینده نایب ریس ـ جلسه بعد صبح پنجشنبه ساعت هفت و نیم دستور جلسه دنباله دستور جلسه هفتگی است. ختم جلسه اعلام میشود. (جلسه در ساعت 12/12 پایان یافت) رئیس مجلس شورای اسلامی ـ اکبر هاشمی رفسنجانی