جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 368 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 368 )

  • پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۶۵

2368017
9 بهمن ماه 1365 هجری شمسی 28 جمادی الاول 1407 هجری قمری مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی دوره دوم ـ اجلاسیه سوم 1365-1366 صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز پنجشنبه نهم بهمن ماه 1365 فهرست مندرجات : 1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید . 2- بیانات قبل از دستور خانم دباغ و آقایان : حسینی زابل و غلامرضا فدائی . 3- بیانات آقای کروبی « نائب رئیس » به مناسبت فرارسیدن دهه فجر . و سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمنداسلامی و تبریک و تسلیت به بازماندگان شهدای اخیر حمله عراق به مناطق مسکونی . 4- تذکرات نمایندگان به مسئولین اجرائی کشور به وسیله آقای نائب رئیس .5- بحث پیرامون گزارش کمیسیون تحقیق در مورد اعتبارنامه آقای سید عبدالصاحب موسوی نماینده خرمشهر و شادگان و تصویب اعتبارنامه ایشان . 6- اعلام وصول طرح قانونی آئین عبادی سیاسی حج وزیارت . 7- پایان جلسه .جلسه ساعت هشت و بیست دققه به ریاست آقای کروبی ( نایب رئیس ) تشکیل شد  1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید  نائب رئیس ـ بسم الله الرحمن الرحیم ، با حضور 183 نفر جلسه رسمی است ، دستور جلسه اعلام شود . منشی ـ بسم الله الرحمن الرحیم ، دستور جلسه سیصد و شصت و هشتم روز پنج شنبه 9/11/1365 هجری شمسی مطابق با بیست و هشتم جمادی الاول 1407 هجری قمری . 1- گزارش از کمیسیون تحقیق در خصوص اعتبارنامه آقای سید عبدالصاحب موسوی نماینده خرمشهر و شادگان . 2- گزارش از کمیسیون شوراها و امور داخلی در خصوص لایحه محدوده حوزه‌های انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و اصلاح ماده 8 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی . نایب رئیس ـ تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید . اللهم صل علی محمد و آل محمد اعوذبالله من الشیطان الرجیم ـ بسم الله الرحمن الرحیم  ان الله یأمرکم ان تؤدواالامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل . ان الله نعمایعظکم به ان الله کان سمیعا بصیرا . یا ایها الذین آمنو اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی‌ء فردوه الیالله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تاویلا . الم تر الی الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون یتحاکموا الی الطاغوت و قدامروا ان یکفروا به ویرید الشیطان ان یضلهم ضلالا بعیداً . ( صدق الله العلی العظیم – حضار صلوات فرستادند ) « از آیه 61 الی آیه 64 سوره النساء » 2- بیانات قبل از دستور خانم دباغ و آقایان : حسینی زابل و غلامرضا فدائی نایب رئیس ـ سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید . منشی – خانم دباغ نماینده تهران ، آقای حسینی نماینده زابل ، آقای غلامرضا فدایی نماینده اراک . مرضیه دباغ ـ سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم ، اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک . اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک . اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی . فل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً . با سلام و تبریک به محضر مبارک آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حقش امام بزرگوار ، پیر جماران و امید مستضعفان جهان و حضرت آیت الله العظمی منتظری امید امت و امام و همه رزمندگان کفر ستیز دلیر و برومند در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به مناسبت پیروزیهای پی در پی و قرار گرفتن در آستانه دوازدهم بهمن ، طلوع خورشید از غرب و درود به ارواح پاک شهدایی که با نثار خون پاکشان درخت تنومتد اسلام عزیز را آبیاری کردند و دعا جهت شفای مجروحان و آزادی اسراء یونس گونه مان در شکم ماهی . آری ، او آمد ، خورشید نورافشانی کرد و از گرمای وجودش ملت ستمدیده و رنج کشیده مان را جانی دوباره بخشید . او آمد و همه کالبدهای بی روح و متاثر از فرهنگ غرب را جانی تازه بخشید و به همه مردگان زنده نما گفت : با شعار « نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی » انسانیت را در یابید و به فرهنگ محمدی درآیید و هم ید واحده شوید در مقابل همه قدرتهای پوشالی بایستید و دیدیم که انجام گرفت و چون منی وجود نداشت ، همه یک روح بودند روح الله در تنهای واحد واحد . لذا پذیرفتند . و چه زیبا بود آن روزها ولو دشمن لحظه ای آرام و قررار نداشت اما از یک طرف تابش خورشید وجود امام امت و از طرفی یکی شدنهای اقشار ملت همه چیز را تحت الشعاع قرار داده بود ، ولی افسوس از زمانیکه « من ها » جلوه گری را شروع کرد ، یکی با رقص و پایکوبی در دانشگاه ، آن دگری با چراغ سبز نشان دادن به شیطان بزرگ و دیگری با به بازی گرفتن سجاده و تسبیح ،خواستند از آب زلال انقلاب ، خود و اربابان را به خیال خامشان سیراب کنند که هم خود و هم اربابان رسوا شده شان را رسواتر کردند و دوگانگی و چند گانگی را چنان در این جسم تازه جان گرفته فرود آوردند که تکه‌ای از آنان به چوبه دار و تکه ای در گوشه زندان و نیز تکه ای در دامن اربابان با چه خفت و زاری ، و اما من و تو که بقایای تکه بزرگ آن بدنه های یکی شده و آن کالبد تازه جان گرفته هستیم چرا و برای چه ما که نه بر سر رهبری و نه بر سر جنگ و نه در هیچ چیز دیگر اختلاف عقیده نداریم ، نگذاریم که سلیقه ها این تکه بزرگ را کوچک کند و من فریاد می زنم شما را به خدا به آنچه علاقه دارید و عشق میورزید و به مقدسات قسم می دهم بیائید و دست از تهمت زدنها و متهم نمودن یکدیگر برداریم و تابع محض فرمان رهبری گردیم و اول کار جنگ را یکسره نماییم و بعد به معضلات و ترمیم ویرانیهای جنگ تحمیلی بپردازیم و برای رهانیدن مستضعفان جهان با فرهنگ غنی مان که از قرآن و اسلام عزیز نشات گرفته است حرکت کنیم . برادر و خواهر ما کیستیم که جرات نمائیم بگوئیم که نظر من اگر با نظر امام تفاوت داشته باشد نظر خود را بیشتر قبول دارم ، یا برای اینکه جامعه بیشتر قبولم نماید حرفی را که خصوصی با شخصیتی آن چنان در میان گذاشته‌ایم و جواب گرفته‌ایم به عنوان دستور او به من و نصیحت کردن دیگران توسط من مصاحبه کنیم یا برای باور جامعه چند نوار از شهید بزرگواری گوش کنم و در همه جا آواز سر دهم که شاگرد و مرید اویم . بنده می گویم : آن بزرگوار از غرب بدش می‌آمد و همچنین از دست آوردهای غرب . تو که هنوز سر و رویت رنگ و فرهنگ غرب را دارد چگونه جرات می کنی بگویی شاگرد اوئی و یا فلانی با روحانیت است و فلانی مخالف روحانیت . آیا امام روحانی نیست ؟ حضرت آیت الله العظمی منتظری ، آیت … مشکینی آیت ا… صانعی ، آیت ا… گیلانی . آیت ا… جنتی ، آقای امامی کاشانی و آقای خامنه ای ریاست جمهور محترممان و همچنین آقای هاشمی و امثالهم … روحانی نیستند که همه سعیمان بر آنست که بدون نظراتشان گامی برنداشته و کلامی نگوئیم . خلاصه چنین دیده می شود که سنگ محک را گم کرده و از حجت دور افتاده . و اصل را رها کرده و با فرع کنار آمده‌اید ، من امیدوارم که هر چه زودتر همه دوستان متوجه خطر شوند وبرگردند ، چرا که همگان دیده ایم هر که با رهبر و مقام رهبری و دیدگاههای حضراتشان دور افتاده یا دور افتد ، دیر یا زود رسوا و مفتضح گردد . در خاتمه اولا به آقای ریگان باید گفت : زمانیکه سردار قادسیه آنچنان ددمنشانه به کشور اسلامی و انقلاب ما حمله کرد شما را چه می‌شد که تحمل کردید و نگران هم نبودید بلکه مشوق بودید اینک که عزیزان بسیجی ، ارتشی و سپاهی میروند تا تار و پود صدام و حزب بعث را در هم پیچند شما متزلزل گشته و مساله یاری دوستانه در خاورمیانه و منافع آمریکا را مطرح می‌کنید ؟ و به سران کشورهای اسلامی باید بگویم که نه تنها مردان بلکه زنان ما گام به گام متجاوزان را تعقیب می‌کنند و تا خون در رگهایشان جریان دارد از پای نخواهند نشست مگر با نابودی صدام و حزب بعث و احقاق حق مردم ستمکشیده عراق . و به دولتمردان ترکیه متذکر می‌شوم که با خدا و قرآن و پیامبر درنیفتند که عاقبت بس بدی خواهند داشت و به ملت عزیز و محترم ترکیه عرض می کنم که عزیزان از دستورات اسلام و سنت رسول دست برندارید که خدا با شماست و یکی از آن دستورات همین حجاب است که برای زنان حصاری تسخیر ناپذیر و برای حفظ شخصیت زن مسلمان در آن نهفته است چه خوب بود همانگونه که افتضاحات و جنایات مهدی هاشمی برای مردم تشریح گردید جریانات احمد کاشانی و یارانش نیز بازگو می شد و مردم از کم و کیف قضایا مطلع می گردیدند و یاران و دوستان او در هر کجا بودند شناخته می شدند … و از ملت خوب و شهید پرورمان در رابطه با جبهه و جنگ و پشتیبانی از جبهه با تشویق جوانان عزیزشان مخصوصا مادران و همسران جوان و همچنین یاری به مردم محترم سیل زده تشکر می کنم و به خادمان این ملت هم در هر کجا و در هر وزارتخانه یا اداره‌ای خدمتگزارند توصیه می کنم که در استانهای سیلزده همه مردم را با یک چشم نگاه کنند و همه امکانات موجود را عادلانه در بین همه اقشار تقسیم نمایند . و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته . مرتضوی فر ـ احسنت . بارک الله . نایب رئیس ـ متشکر ، سخنران بعدی را دعوت کنید . منشی – آقای حسینی بفرمائید  . حسینی زابل ـ سلام علیکم و رحمه الله و برکاته . بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین و الصلوه و السلام علی محمد و آله اجمعین . سلام فراوان تقدیم محضر امام زمان حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب راستینش امام امت و آرزوی علو مقام برای شهدای جنگ حق علیه باطل و شفای عاجل برای جانبازان جنگ و پیروزی نزدیک برای رزمندگان کفر ستیز . ضمن تبریک پیروزی رزمندگان اسلام در کربلای 5 و 6 به مسلمین جهان و تشکر و قدردانی از رزمندگان در کربلای 5و6 با سوره مبارکه فجر سخنم را ادامه میدهم : « بسم الله الرحمن الرحیم ، و الفجر و لیال عشر . و الشفع و الوتر . و اللیل اذایسر . هل فی ذلک قسم لذی حجر . الم تر کیف فعل ربک بعاد . ارم ذات العماد . التی لم یخلق مثلها فی البلد » در آستانه دهه فجر هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به امام امت و امت امام تبریک عرض می کنم . در روز 22 بهمن سال 57 به یمن رهبری امام انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و در همان ابتدا توطئه‌های مختلف از طریق استکبار جهانی پی ریزی شد و نهایتا جنگ بر ملت ایران تحمیل گردید و در تعقیب آن اشاعه فساد عملی گردید و حتی تلاش می شود در حوزه های علمیه نفوذ کنند و در پوشش اسلام ، اهداف پلید خود را به اجرا درآورند . به همین لحاظ امام در دیدار با شورای مدیریت حوزه فرمودند : گروههای مختلف به این حوزه نظر دارند چون دردراز مدت میتوانند کارهایی که ما میکنیم به هم بزنند . آیا فکر می کنید استکبار جهانی از چه چیز انقلاب ما دلهره دارد اقتصاد ، تکنولوژیک و یا ادوات جنگی؟ همانطوری که سروران مطلعند در سه مقوله آنان از ما قویترند . اما تئوریسین های آنان به طور جدی در آکادمی ها و محفلهای علمی شان طرح کردند که تئوری قدرت در ایران اسلامی از این مسائل نیست بلکه در نظامی که امام خمینی مروج آن است منبع قدرت به منزله آتش فشانی است که همه جا را در برگرفته و آن فرهنگ اسلام است که بر مبنای آیه 51 سوره مبارکه مائده « لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله الیهدی القوم الظالمین » گونه‌ای اعمال شده که روزی شوروی را در افغانستان و اسرائیل را در لبنان و آمریکا را در اسلام متزلزل کرده است .لذا در این راستا وظیفه حزب الله سنگین تر شده است که باید از ارزشهای اسلامی با جان و دل حراست نموده . البته نه به صورت تحلیل من عندی و تفسیریه رای که خود نوعی تخریب است و امام این نکته را تاکید میفرماید : « ممکن است اشخاص بگویند که باید فقه تازه‌ای درست کرد که این آغاز هلاکت حوزه است » با عنایت به این رهنمود نباید اجازه داد که به فقه سنتی عنوان فقه بنی عباس داده شود . بر این روال کینه صدام به حدی است که او را وادار کرد که گفته های قبلی خود را زیر پا گذارد و اطراف حرم حضرت معصومه ( س ) و مرکز فقاهت را بمباران کند . ولی حامیان صدام باید بدانند که از سنه 42 مدرسه فیضیه در مقابل ظلم و ستم ایستاد و این مقاومت ادامه دارد تا از طریق کربلا ، قدس آزاد گردد . وجود انقلاب اسلامی در دنیا چهره منافقانه عرفات ها و مرتجعین منطقه را بر ملاساخت و جای تعجب نیست که کویت میزبان حسنی مبارک و حسین اردنی میشود و اسرائیل از این اقدام ابراز خشنودی مینماید که سران به اصطلاح اسلامی 40 کشور حامی و امضاء کننده معاهده کمپ دیوید و صحبتهای اخیر آقای ریگان نمیتواند جسد مرده صدام و مرتجعین منطقه را زنده کند و رسوایی « ایران گیت » را در داخل کشورش توجیه نماید و کاخ سیاه را تطهیر کند . رزمندگان اسلام در کربلای 5و6 عظمتی آفریدند که در مصاحبه اخیر چندین افسر ارشد اسیر عراقی ورشکستگی سردار قادسیه را بیان کردند . همچنین شریک جرم بودن کویت در جنگ روشن شد . طبیعی است سازمانهای به اصطلاح مدعی حقوق بشر که دست نشانده شوروی و آمریکا هستند وسیله توجیه اینگونه اعمال میباشند و حرکت تروریستی آنان را طبیعی وانمودند و مینمایند . جمهوری اسلامی ایران ماهیت حرکت مزورانه آنها را برای ملت ها افشاء نموده و در آینده نزدیکی خط مشی انقلاب اسلامی سرمشق تمام ملتهای آزاد دنیا قرار خواهد گرفت ولو استکبار تمام ایران را با خاک یکسان کند که البته ناموفقند ونتیجه آن را در طبس دیدند لازم است مسلمانان بدانند تمام موفقیتهائی که نصیب ملت ایران شد از اسلام است و حافظ اسلام همان فقه سنتی است . رزمندگان اسلام مصمم اند تا رفع فتنه بجنگند و مولی علی علیه السلام در خطبه 101 نهج البلاغه پیروزی برفتنه ها را بیان فرموده است : « فتن کقطع اللیل المظلم لا تقوم لها تائمه
و لا تردلها رایه تاتیکم مزمومه مرحوله . یحفزها قائدها و یجهدها راکبها . اهلها قوم شدید کلبهم . قلیل سلبهم بجاه هم فی الله قوم اذله عند المتکبرین . فی الارض مجهولون . و فی السماء معروفون . فویل لک یا بصره عند ذالک من جیش من نقم الله لا رهج له و لا حسن و سیبتلی اهلک بالموت الاحمر و الجوع الاغبر » پس از آن میفرماید : « فتنه‌ها مانند پاره های شب ظلمانی میاید و هیچکس قیام برای جلوگیری آن نمیکند و هیچ پرچم سپاهی نمیتواند او را رد کند » بعد میفرماید : « یجاهدهم فی الله قوم اذله عند المتکبرین فی الارض مجهولون و فی السماء معروفون » میفرماید مباره میکنند با آن فتنه در راه خدا قوم و جمعیتی که خوارند در نزد متکبرین و در زمین ناشناخته اند و درآسمان معروفند . بعد میفرمایند : « فویل لک یا بصره عند ذلک » و ای برتو ای بصره ! در این هنگام از سپاهی که بر اثر غضب خدا ظاهر میشوند و زود است که اهل تو مبتلی شوند به مرگ سرخ و گرسنگی که صورتها را غبار آلوده کند .» در پایان این نکته را تذکر میدهم که انقلاب اسلامی با کمک و با فداکاری مردم پیروز شد و دیدیم که چگونه مردم در وضع جنگی سیلزدگان را فراموش نکردند و وظیفه است که افراد خیر را در امور عام المنفعه به خصوص سازمان اقتصادی اسلامی را که در اقصی نقاط ایران شعبه دارد و صندوقهای قرض الحسنه تاسیس نموده تقویت کنند و دست آنان را به صورت شکل اداری و بوروکراسی نبندیم که اینگونه اقدامات ممانعت از کار خیر دارد . و در خاتمه از اداره تندنویسی مجلس که با زحمات فراوان صورت جلسات را تنظیم میکنند قدردانی و تشکر مینمایم . و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته . دهقان – احسنت آقای حسینی . نائب رئیس ـ سخنران بعدی را دعوت کنید .  منشی ـ آقای فدایی بفرمائید . غلامرضا فدائی ـ اسلام علیکم و رحمه الله . بسم الله الرحمن الرحیم ، « قاتلو هم یعذبهم الله باید یک و یخزهم و ینصرکم علیهم و یشف صدور قوم مؤمنین » ای دلاوران بیشه های مردانگی و شرف بکوبید برفرق دشمن زبون ، زمینگیرشان کیند و در زمینشان کیند که ای عقابان تیز پرواز همچون صاعقه بر قلبشان فرود آئید و لاشه های آنان را نصیب لاشخورها کنید . ای گیرندگان انتقام خون بیگناهان اینک در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب و دهه مبارکه فجر انقلابی نوبپا کنید . اما نشان ندهید که زبونی آنان را خدا خواسته که اینان نه شرف دارند و نه مردانگی ، نه دین دارند و نه آزادگی بنگرید که چگونه در برابر شجاعت ها و مردانگیهایتان دست به نامردی میزنند و در برابر پیکار دلاورانه شما ، چه بزدلانه و نامردانه بر سر زن و مرد پیر و جوان از فاصله های دور و نزدیک بمب میپاشند . این روزها مردم مظلوم بسیاری از شهرها از جمله باختران ، دزفول ، سوسنگرد ، اصفهان ، بروجرد  ، خرم آباد ، اراک ، خمین و شهر خون و قیام قم و بسیاری از شهرها آماج ددمنشی سبعانه رژیم در حال سقوط صدام قرار گرفته اند و بسیاری شهید و مجروح شدند و با کمال تاسف و مثل هیچ جامع بین المللی و طرفداران به اصلاح حقوق بشر مهر سکوت بر لب گذاشته اند . یا للعجب ! آیا آنها کاملا از غم مردمی تهی هستند یا مردم در نظر نژاد پرستانه آنان گروهی خاصند ؟ از مردم دنیا ! آیا در بین شما کسی نیست که به قول حسین بن علی علیه السلام « اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید ؟ » ای متفکرین دنیا ! ای تحصیلکردگان ، ای دانشگاهیان ! ای حقوقدانان ، ای خبرنگاران ! آیا کسی نیست که فریاد مظلومانه این ملت بیگناه را بشنود و دور از مناسبات سیاسی نامردی صدام را از جنگی که خود برافروخته است منعکس کند ؟ من در اینجا برای آگاهی بیشتر آماری را که رئیس جمهور محترمممان در خطبه‌های نماز جمعه سوم بهمن از بمباران و موشکباران رذیلانه صدامی علیه مردم بیدفاع دادند را تکرار میکنم تا مردم دنیا بدانند ما چرا می جنگیم و چرا هدف ما سقوط صدام و حزب کثیف بعث است آیا میتوانیم به صلح با دژخیمی بیندیشیم که در 15 روز اخیر به 29 شهر کشورمان ، 96 بار حمله هوایی کرده و نیز 17 نوبت با 29 موشک روسی بر 7 شهر ایران حمله کرده است . در طی حملات هوایی و موشکی بغداد در این مدت 1786 تن شهید و 6163 نفر مجروح شده اند و 1390 واحد مسکونی و تجاری ویران و 9 مدرسه و 2 دانشگاه و 8 بیمارستان تخریب شدند . شهر اراک در کمتر از یک هفته دوبار با حدود 30 بمب و راکت مورد حمله قرار میگیرد و تعداد زیادی شهید و مجروح میشوند . اکثر این شهدا و مجروحین از خانواده های محروم متوسط اند . از یک خانواده 7 نفر یک جا به شهادت میرسند . یکی از بمبها در وسط مجموعه ، کانکس هائی که محل سکونت عده ای از محرومین و کارگران بوده فرود میآید . موج ترکش یکی از بمبها عده ای را که در صف نان ایستاده بودند با شاطر و نانوا به هوا میفرستد و همه را شهید میکند . دو بمب دیگر در فاصله چند متری دستانی دخترانه فرود میآید که خوشبختانه محصلین نوبت صبح مرخص شده و نوبت بعد از ظهر هنوز به مدرسه نرسیده بودند من در اینجا از آنجائی که کاخ ریاست جمهوری سخت لرزان و سیاست خارجی اش دچار طوفان و هم پیمانانش مضطرب و نگران هستند ، سخن نمی‌گویم زیرا او درگرداب هلاکت دست و پا میزند تا خود را از ورطه تناقض گوئی ها و  عدم صداقتش با مردم برهاند . و چه قدر پرروئی و وقاحت میخواهد که باز با وجود این ، پیام میفرستد . من سخنی با سازمان ملل دارم که چرا اینک که ضربات پیاپی رزمندگان ما بر فرق دشمن وارد میشود ، این چنین نگران شده و راه حل می طلبد ؟ مگر شهرهای ما قبلا مورد هدف دشمن قرار نگرفته بود و نمیگیرد ؟ مگر خرمشهر ، هویزه ، قصر شیرین و دهها شهرهای دیگر ما به کلی ویران نشده ؟ مگر رسالت شما فقط دفاع از غرب و از قدرتهای بزرگ است ؟ البته اظهارات اخیر دبیر کل سازمان ملل خود نقطه قوتی است که باید آن را تعقیب کند . سخنی هم با شوروی دارم . اگر چه با معذرت خواهی وزیر خارجه شان حرکت نماینده خود را در سازمان ملل محکوم کردند اما همه میدانند که صدام آمریکائی با میگ‌ها ، سوخوها و توپولف های روسی به شهرهای ما حمله میکند . و آن سخن این است که آیا شما در فرهنگ مارکسیستی خود مفهومی به نام نفاق می شناسید یا نه ؟ اما بدانید که بدترین و منفورترین مفهوم در فرهنگ اسلامی ما نفاق و منافق است که از کفر و کافر به مراتب بدتر است . شوروی باید به یاد داشته باشد که بارها سخن از عدم مداخله در جنگ ایران و عراق به میان آورده ، چه میشود که هر گاه کارد به استخوانش میرسد آنچه در باطن دارد ظاهر میکند . آیا درست است از پشت خنجر زدن و در خفا جنایت کردن و آنگاه مارک انقلابی با خود داشتن و از کارگر دهقان طرفداری کردن ؟ کدام کارگر و کدام دهقان ؟ مگر جنایت مکرر خود را به این ملت مظلوم فراموش کرده اید ؟ مگر فراموش کرده اید در تشکیل دولت غاصب اسرائیل که خاری بر چشم عربها است بیشترین سهم را داشته اید ، آنگاه بالافاصله برای فریب ملتها ژست مخالف انقلابی به خود گرفته اید ؟ مگر استقلال افغانستان را با حرکتی منافقانه و متظاهرانه نابود نکردید که اکنون خود در چاه ویلی که کنده اید درمانده اید ، من به شوروی میگویم تا بداند که ما بر اساس وظیفه می‌جنگیم و هر چه جنگ طول بکشد گرچه برای ما زحمت است اما جز خیر و برکت برای امت ما و امتهای مظلوم جهان نخواهد داشت . ملت ما بیش از هر زمان دیگر مصمم بر پایان جنگ با ساقط کردن حزب بعث عراقی است و خدا پیروزی ما را وعده داده و دنیا هم به این باور رسیده است . شوروی هم اکنون بهتر است از مهلکه افغانستان خود را نجات دهد و اعلام می کند مسلمانان داخل کشور خود را فراموش نکند که هر چه جنگ طول بکشد ثمره‌ای جز بیداری مسلمانان جهان ازجمله میلیونها مسلمان داخل کشور شما ندارد و آنها حقایق را خواهند فهمید و شما بدانید با فریبکاری و حرکات منافقانه و چاپ قرآن و تربیت آخوندهای درباری و مصاحبه کردنها نمیتوان حقایق را مکتوم نگهداشت . ملت اسلام غیرت دارد و شرافت او نمیگذارد در زیر یوغ استعمار باقی بماند و سخنی هم با ترکیه دارم که در شرایطی که اسلام امید ملتها شده باز به یاد آقای آتاتورک افتاده و میخواهد اداهای قرن گذشته را درآورد ، غافل از این که « آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت » باید بداند که ایجاد فشار برای ملت مسلمان جز احیاء تفکر اسلامی و وحدت نیروهای مومن اثر دیگری ندارد . شما بهتر است تاریخ سراسر تجربه را در نظر آورید . ممنوع کردن حجاب در دانشگاهها از طرف کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی از وزیر محترم فرهنگ و آموزش عالی می‌خواهم که خواهرانی که به خاطر حفظ حجاب اسلامی از رفتن به دانشگاههای ترکیه محروم میشوند را بدون قید و شرط در دانشگاههای ترکیه محروم میشوند را بدون قید و شرط در دانشگاههای ایران بپذیرد و اما کویت هم بالاخره با لجاجت تمام کنفرانس به اصلاح اسلامی را تشکیل داده ، ریاست را از شاه حسن مغربی قربان خیانت به ملتهای عرب تحویل گرفت ، کنفرانسی که در تحت حمایت ناوهای آمریکایی و در پشت دیوارهای آهنین ، شاه حسین ها و مبارکها به رجز خوانی پرداختند و به ظاهر به خاطر حمایت از جانی بغداد و در واقع به خاطر ترس از تاج و تخت خود باز درباره جنگ تحمیلی اظهار لحیه کرده اند . من نمیدانم
کویت از برگزاری این اجلاس چه را به دست آورد ؟ آیا میخواست بگوید منطقه اش امن است و ثبات دارد که عاقلان بهتر میدانند . پس ناو آمریکایی آنجا چکار میکند ؟ اسلام در زیر حمایت آمریکا زهی وقاحت و بی شرمی ،آیا میخواست بگوید که ما مسلمانیم و سران کشورهای اسلامی در رابطه بامسائل اسلامی جمع میشوند تا بشور بپردازند که بهتر است به سخن شیخ سعید شعبان در نماز جمعه توجه کند که می گوید : سران کشورهائی که بنام اسلام جمع میشوند و بیش از همه با اسلام دشمن هستند . در حال حضور مبارک در این کنفرانس و همزمانی این کنفرانس با سالگرد تنظیم قرارداد کمپ دیوید بر شیخ کویت مبارک باد . و یا میخواست بگوید که کشورهای بی طرف است و دلش می‌خواهد بین دو کشوری که در جنگند آشتی برقرار شود که همه میدانند که چگونه بیشترین حمایت را او و بعضی از کشورهای دیگر با آتش افروز جنگ کرده اند . تاریخ این جنایات را ثبت خواهد کرد و پاسخ این کج دهنی ها را خواهد داد . اما همانطوری که مسوولان محترم مملکت ما گفته اند : مصوبات چنین کنفرانسی اصلا ربطی به اسلام ندارد و ثانیا از نظر ما پوچ و مردود است . و اما تذکراتی هم در رابطه با مسائل داخلی همان طور که وزیر محترم فرهنگ آموزش عالی هم توجه دارند کتابخانه ملی سرمایه و آبروی یک مملکت است باید در مناسب ترین جا و با بهترین مدیریت اداره شود ، قبلا هم تذکر داده ام که از قطعه قطعه کردن آن اجتناب کنند . کتابخانه ملی اصولا کتابخانه ها و مراکز اسناد و اطلاعات را نه به عنوان یک مراکز مرده و ایستا بلکه به عنوان کانون های فرهنگی که علاوه بر داد وستد کتاب در کنار آن دیگر فعالیتهای فرهنگی هم انجام میشود باید به حساب آورد . و افراد ایمن ، دلسوز و با سواد و متعهد جهت حفاظت و گسترش مجموعه و ارائه خدمات به کار گمارد . انتشارات و کتابخانه ها را باید در یک مجموعه فرهنگی از تولید تا مصرف در نظر گرفت و کل آن را در خدمت تحقیقات مملکت قرار داد . در هر حال از طرحی که برای ساختن یک کتابخانه بزرگ ملی و آبرومند به دور از گرایشهای طاغوتی داده شود به شدت استقبال می کنم و چنانچه به عنوان یکی از طرحهای دهه انقلاب مطرح شود بسیار اقدام مناسبی است و نمایندگان محترم هم با این امر حتماً موافقت دارند . نکته دیگر در رابطه با وضع کارگان و نحوه اخراج و یا باز خرید آنان است . آیا این کارگران زیاد بودند که پس چرا صنعت مملکت از اول آنها را استخدام کرد ؟ چرا به گونه ای برخورد شد که بسیاری از روستائیان کشت و زمین خود را رها کردند و راهی کارخانه ها شدند و حال چنین به سرشان آمده و اگر می گوئید شرایط ویژه فعلی شما را بر این داشته که چنین کنید که باید بدانید . این شرایط موقتی است ، چگونه کارگران ماهر خود را که مدتها کما و کیفا خرج آموزش آنان کرده اید رها می کنید ؟ تازه اگر بنا بر آزاد سازی نیروها است که دیگر به جای آنها نخواهید گرفت ، و واقعا صنعت ما به خصوص صنایع سنگین با تورم نیروی انسانی مواجه بوده آیا بهتر نبود به جای بازخرید در ازاء پرداخت مبلغی برای آنها برنامه ریزی می کردید ؟ چون در این صورت با دویست . سیصد هزار تومان او را داخل جامعه رها کرده اید که یا وارد معامله واسطه گری میشوند و یا پولشان را به زمین می زنند و فردا مجدداً به خیل بیکاران آشکار و پنهان می پیوندند و یا آنهائی که بدون رضایت به این کارخانه و آن کارخانه می فرستید آیا چنین کاری درست است ؟ آیا این نتیجه تز اولویت صنعت بر کشاورزی نیست ؟ اگر پاسخ مثبت است باید گفت : « باش تا صبح دولتت بدمد » در خاتمه ،‌از صبر و پایداری امت اسلامی و به ویژه مردم اراک و قم که علیرغم ددمنشی ها و وحشیگریهای دشمن زبون مردانه استقامت می کنند تشکر می کنم و از مسئولین می‌خواهم هر چه سریعتر جهت تامین امکانات از هر نوع برای مردمی که در این شرایط فداکاری می کنند برنامه ریزی و تلاش کنند . و از نیروهای نظامی و انتظامی که صبورانه به حفاظت شهرها میپردازند و پزشکان به خصوص پزشکان اراکی و پرسنل بیمارستان صمیمانه سپاسگزارم و نیز به همه خانواده های محترم شهدا تبریک و تسلیت می گویم و برای آنها صبر و اجر طلب می‌نمایم . و السلام علیکم و رحمه الله . 3- بیانات آقای کروبی « نایب رئیس » به مناسبت فرارسیدن دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تبریک و تسلیت به بازماندگان شهدای اخیر حمله های هوائی عراق به مناطق مسکونی نایب رئیس ـ متشکر ، پس از سالها مبارزه و مقاومت و پایداری ، انقلاب اسلامی در میهن اسلامی مان ایران عزیز در بهمن سال 57 به رهبری امام بزگوارمان به پیروزی رسید و نظام 250 ساله شاهنشاهی فروریخت و جمهوری اسلامی به جای آن تحقق یافت و مستقر شد . از همان لحظات اول پیروزی توطئه های گسترده و عمیق علیه انقلاب شروع شد . سم پاشی و کارشکنی ، جو سازی ، آتش افروزی جنگهای داخلی در مناطق مختلف ، محاصره اقتصادی ، ترور شخصیت ها و متفکرین اسلامی و حرکتهای مذبوحانه و انحرافی دیگر تابه تهاجم گسترده از خارج علیه انقلاب اسلامی ، نقشه کودتا و مشابه آن ، آنهم در موارد متعدد و مخالف . به فضل و عنایت پروردگار و با همت امت حزب الله و رهبری ، قاطعانه حضرت امام همه توطئه ها پشت سرگذاشته شد و انقلاب اسلامی پویا و بالنده راهش را پیمود و روز به روز پایه ها یش مستحکم تر و نیرومندتر شد . دشمنان انقلاب در ماهها و سالهای اول در داخل و خارج امیدها داشتند و تحلیل ها داشتند و می پنداشتند با آن حرکتهای مذبوحانه انقلاب مواجه با شکست میشود ، اما غافل بودند مردمی که به خدا مومن باشند ، ملتی که بر اساس تعلیم حیات بخش اسلام و رهبری روحانیت و امام بزرگوارمان انقلاب کرده و همه امکانات و توانش را برای حفظ انقلاب وبرای پاسداران انقلاب به کار میبرد و از انقلاب نگهبانی و پاسداری و حفاظت میکند و این واقعیت شیرین و گوارا بری ملت تحقق یافت و دشمنان هم یافتند که انقلاب نیرومند پیش میرود و توطئه ها در مقابل انقلاب شکست خورده و خطوط انحرافی یکی پس از دیگری به انزوا کشیده میشود و لذا امروز شاهد هستیم که دنیا هم با تلخی این حقیقت را پذیرفته که انقلاب قوی است ، انقلاب نیرومند است و جمهوری اسلامی ، جمهوری اسلامی نیست که بتواند آن را مواجه با شکست کنند و طبیعی است که همه این پیروزی ها و همه این نصرها مرهون و مدیون ایثارگری و فداکاری رزمنده‌هایمان و امت حزب الله است . حاصل و نتیجه زجرها ، زندانها ، تبعیدها ، اسارتها ، شهادتها است ، عزیزانی که در میدان نبرد و جنگ فداکاری می کنند ، به شهادت می رسند . یا مفقود میشوند یا اسیر شده اند ، به برکت آن رشادتها  صلابت ها و شهامت ها انقلاب محفوظ ماند و تمام تشکیلات نظام جمهوری اسلامی مدیون و مرهون آن فداکاری ها و آن ایثارگری ها است . به فضل الهی سالگرد انقلاب فرارسید دهه فجر از هفته آینده آغازش است . ملتمان پیروزی های عظیمی این روزها نصیب شان شده ، شرایط خاصی دارند ، از سالهای گذشته با شکوهتر و مجللتر و با عظمت تر سالگرد پیروزی انقلاب را به یاری خدا جشن می گیرند و امیدواریم هم چنانی که در بهمن  57 انقلاب به پیروزی رسید به لطف و عنایت خدا بهمن 65 هم پیروزی بر دشمن باشد و آتش جنگ به نفع جمهوری اسلامی خاموش بشود و اثری از صدام و صدامیان به یاری خدا نباشد و در این میدان نبرد رزمندگانمان به پیروزی کامل برسند . و ملتمان این روزها به خصوص زیر ضربات کوبنده تهاجم های شهری و هواپیماهای دشمن هستند اما بخوبی میدانند که این از ضعف و زبونی و ذلیلی دشمن است که در میدان جنگ عاجز است و ناتوان ، به شهرها هجوم میکند و ما به بازماندگانشان ، عزیزانی که به شهادت رسیدند تبریک و تسلیت عرض می کنیم و امیدواریم که نیروهای رزمنده به این شرارتها پایان بدهند و خاتمه بدهند . 4- تذکرات نمایندگان به مسئولین اجرائی کشور به وسیله آقای نایب رئیس نائب رئیس ـ تذکرات نمایندگان به مسوولین اجرائی کشور . آقای حسینی برمائی نماینده در گز : به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در مورد تامین آمبولانس مورد نیاز بهداری در گز و درمانگاههای منطقه ولاین نو . به وزارت بازرگانی در مورد تامین لاستیک مورد نیاز وسائط نقلیه به ویژه اتوبوسهای مسافربری در گز . به وزارت پست و تلگراف و تلفن در مورد تسریع و تکمیل و راه اندازی تلفن خود کار در گز و مخابرات دهستان لاین نواز کلات و واگذاری تلفن به روستاهای مرزی بخش لطف آباد . به وزارت صنایع و کمیته توزیع خودرو استان خراسان در مورد تامین اتوبوس مسافربری مورد نیاز شرکت اتوبوسهای درگز ـ تهران ودرگز ـ مشهد به صدا و سیما در مورد رفع نقص از سیمای جمهوری اسلامی منطقه در گز تذکر داده اند . آقای انجیری مطلق نماینده مهاباد : به صدا و سیما در خصوص تسریع در راه اندازی سیمای کردی تذکر داده اند .
آقای کریمی مرندی نماینده مرند . تشکر از ریاست محترم شورایعالی کشور و مسوولین قضائی و ریاست محترم بنیاد شهید در رابطه حل مسائل قضائی مرند . تذکر داده اند . آقای شاملو نماینده ملایر : به وزارت آموزش و پرورش در مورد تاسیس مدرسه راهنمایی مشترک جهت قراء علمدار علیا وسفلی . به جهاد سازندگی در مورد شن ریزی و ترمیم جاده های می‌آباد و علمدار علیا و سفلی ـ تعمیر و ترمیم جاده قریه پیر سواران ملایر ـ قریه اردک لوی قریه طجریامن ملایر به وزارتین راه و نیرو در مورد تعمیر جاده قریه می‌آباد ملایر ، ترمیم راه قریه حاجی خدر ملایر . به وزارت آموزش و پرورش در مورد تاسیس دبیرستان قریه علی آباد ملایر ـ احداث دبیرستان در قریه جوزان . به وزارت بهداشت و درمان در مورد ترمیم حمام و تامین آب لوله کشی قریه اردک لوی ملایر ـ احداث حمام بهداشتی در قریه حاجی خدر ـ تکمیل درمانگاه قریه جوزان ـ اعزام پزشک به قریه گماسادوروز ـ تامین آب لوله کشی قریه گماسای ( تشکر از رزمندان ملایر و تشکر از فعالیت کمیته انقلاب اسلامی ملایر ) . آقای ناروئی نماینده بم : به صدا و سیما در مورد راه اندازی دکل تلویزیون بخش فهرح از شهرستان بم . به وزارت پست و تلگراف و تلفن در مورد رفع نقص از شبکه مخابراتی شهرستان بم تذکر داده اند . آقای حسینی زاده نماینده لردگان و بروجن : به وزارت کشاورزی در مورد تامین کود مورد نیاز منطقه تذکر داده اند . آقای طاهائی نماینده رامسر : به دولت در مورد تامین ارز مورد نیاز طرح تولید اسانس و خوراک دام از مرکبات شرکت تعاونی رامسر .از بسیج اقتصادی کشور و سازمان گوشت در مورد تامین گوشت مورد نیاز منطقه و تشکر از وزارت صنایع جهت صدور موافقت های اصولی طرح تولید کردار زباله ، تذکر داده اند . 8- تعدادی از نمایندگان . ضمن محکوم کردن عمل ضد انسانی و اسلامی دولت ترکیه در مورد جلوگیری از ورود دانشجویان با حجاب ـ و درخواست دارند از وزارت فرهنگ آموزش عالی جهت پذیرش خواهران محترم ایرانی و مسلمان که حاضر نیستند با پوشش غیر اسلامی وارد دانشگاههای ترکیه شوند . 5- بحث پیرامون گزارش کمیسیون تحقیق در مورد اعتبارنامه آقای سید عبدالصاحب موسوی نماینده خرمشهر و شادگان و تصویب اعتبارنامه ایشان نائب رئیس ـ دستور را شروع کنید . منشی ـ اولین دستور گزارش از کمیسیون تحقیق در خصوص اعتبارنامه آقای سید عبدالصاحب موسوی نماینده خرمشهر و شادگان . نائب رئیس ـ قبل از این که وارد بحث بشویم دو تا نکته را تذکر میدهیم و آنها یکی تبصره ماده 16 و یکی تبصره ماده 17 است . تبصره ماده 17 ـ کلیه بحثها و اظهارات بایستی با رعایت ضوابط اسلامی باشد . این دو نکته را گر چه میدانم عنایت دارند ولی باز هم تذکر میدهیم . اسمعیل شوشتری ( مخبر کمیسیون تحقیق ) ـ بسم الله الرحمن الرحیم ، ابتدا عرض کنم من چون هفته گذشته نبودم در بحثهای کمیسیون فقط میتوانم گزارش مکتوب کمیسیون را بخوانم و در جلسات حضور نداشتم . مباحثی که در کمیسیون مطرح شده طبعا در توضیح و پاسخ سوالات … خلخالی ـ آقای کروبی خوب ایشان که در جریان نبوده نمی‌تواندگزارش بدهد . موحدی ساوجی ـ می توانند گزارش را بخوانند ، مساله ای نیست . اسمعیل شوشتری ـ من فقط می توانم بخوانم . نایب رئیس ـ ایشان خودشان هم فرمودند که من نبودم می توانم تنها گزارشی را بخوانم و شرعش را اگر می خواهید کسی دیگر بیاید و توضیح بدهد ایشان ابتدا آمدند و فرمودند . یکی از نمایندگان – آقای فردوسی پور بوده‌اند . بادامچیان – آقای فردوسی پور که جزو گروه تحقیق بودند بیایند گزارش بدهند . نایب رئیس – ایشان قبلا آمدند همانطور که می فرمائید خودشان هم فرمودند که من نبودم و نمی توانم توضیح بدهم . محمد یزدی ـ آقای فردوسی پور چون گروه تحقیق بودند اگر بعد از مخبر و نایب رئیس که آمادگی نداشته باشند ظاهرا انسب که بیایند و توضیح بدهند . نایب رئیس ـ آقای فردوسی پور بفرمائید خواهش می کنم . فردوسی پور (عضو کمیسیون تحقیق ) – سلام علیکم و رحمه لله ، بسم الله الرحمن الرحیم ، گزارش از کمیسیون تحقیق به مجلس شورای اسلامی – موضوع ، گزارش نتیجه بررسی در مورد اعتبارنامه آقای سید عبدالصاحب طاهری موسوی . کمیسیون تحقیق پس از تشکیل جلسات متعدد و شنیدن مطالب معترضین و هیات تحقیق منتخب کمیسیون در آخرین جلسه که در روز سه شنبه 7/11/1365 از ساعت 30/8 الی 30/10 با شرکت ده نفر رسمیت یافت دنباله استماع گزارش هیات تحقیق در رابطه با مسائلی که در مورد آقای سید عبدالصاحب طاهری موسوی مطرح شده بود از قبیل : 1- ارتباط با خلق عرب.  2- ارتباط با شیخ شبیر خاقانی . 3- همراهی با هیات سی نفره اعزامی شیخ شبیر خاقانی به تهران را پی گرفت و پس از اظهار نظریات مطلعین و شخصیت های سرشناس منطقه و استان و مطالب معترضین و آخرین دفاع آقای سید عبدالصاحب طاهری موسوی نهایتا رای گیری به عمل آمد ، با 4 رای مخالف و 2 رای ممتنع ، اعتبار نامه ایشان تایید نشد . عرض می شود همانطوری که مجلس در جریان هست که دو ، سه هفته قبل این پرونده به کمیسیون تحقیق ارجاع شد و پیرامون اعتراضی که شعبه داشت و معترضین داشتند بررسی شد و دفاعیات خود ایشان هم استماع شد ، رای گیری به عمل آمد و گزارشی تهیه شد که تقدیم مجلس بشود  و در دستور کار مجلس قرار بگیرد . روزی که بنا بود در دستور کارمجلس قرار بگیرد اطلاع دادند که گزارش مفصلی از وزارت اطلاعات رسیده بود تحقیق و بررسی کرد . گزارشی که از وزارت اطلاعات رسیده آخرش که نتیجه گیری کرده اند . مشتمل بر 13 ماده است که شاید آقایان اکثرا دیده باشند 2-3 ساده این گزارش مواد بسیار خطرناکی است که همان جا در کمیسیون این بحث مطرح بود که اگر این مواد به اثبات برسد شخصی که مرتکب یک چنین اعمالی شده باشد مستحق اعدام است نه این که در مجلس مطرح بشود و رای گیری به عمل بیاید . آن مواد مهم و خطرناکش این است . ماده (1) ـ فعالیت در سازمان تروریستی خلق عرب وابسته به حزب صهیونیستی عراق از سال 1343. ماده دیگر ماده سوم است . « سپردن کنترل مرزهای منطقه به افراد ضد انقلاب و ساواکی و وابسته به حزب بعث که منجر به ورود سلاح و مهمات و تسلیح وسیع سازمان خلق عرب گردید . ماده 4- ارتباط با استخبارات ارتش عراق . ( استخبارات یعنی همان سازمان اطلاعاتشان یا ساواکشان ) ارتباط با استخبارات ارتش عراق طبق اسناد ساواک و وجود تصاویری در این رابطه در اسناد ساواک. این سه ماده موادی بود خیلی حساس و خطرناک . اما مواد دیگر موادی بود که قبلا در کمیسیون بررسی شده بود و آن مواد خلاصه اش عبارت از این است ارتباط با خلق عرب ، همراهی با هیات 30 نفره از طرف شیخ شبیر خاقانی که به تهران آمدند با دولت موقت ملاقات داشتند . قم رفتند با امام ملاقات کردند. با آیات عظام ملاقات کردند . با گروههکها ملاقات داشتند . مطلب سوم ارتباط با خود شیخ است که عنصر
ضد انقلابی در اواخر شناخته شد و یک موضوع دیگری هم که اضافه کردند فعالیت بعضی از شیوخ منطقه در زمان انتخابات ایشان است . به هر حال کمیسیون تصمیم گرفت برای اینکه رسیدگی بکند به این مواد ، چون گزارشی که از وزارت اطلاعات رسیده امضاء ندارد . شماره و تاریخ هم ندارد . خصوصی هم وزیر محترم اطلاعات به جانب آقای یزدی و همچنین رئیس مجلس اطلاع داده بودند که ما نظریه نداریم درباره این گزارش ، این یک گزارش مقدماتی است تهیه شده و فرستادیم چون شما عجله داشتید . برای اینکه ما نظر وزارت اطلاعات را بفهمیم یعنی کمیسیون تحقیق هیاتی انتخاب شد برای اینکه مراجعه کنند به وزارت اطلاعات و مدارک و اسناد این مواد را بگیرند برای کمیسیون تحقیق و در نتیجه برای مجلس که برادران محترم به بنده رای دادند ( آقای هادی نجف آباد و آقای هادی غفاری ) این سه نفر مامور شدیم برویم وزارت اطلاعات و وقت گرفتیم رفتیم آقای ری شهری خودشان تشریف نداشتند جلسه ای داشتند در هیات دولت واگذار کرده بودند به آقای فلاحیان آنجا که رفتیم افرادی که در این رابطه بودند در تهیه این گزارش گفتیم از آنها دعوت بشود که حضور داشته باشند آنها را هم زنگ زدند آمدند . آقای فلاحیان گفتند : « شما از ما چه می خواهید گزارش ما امضا ء که ندارد . تاریخ و شماره هم که ندارد . » ما گفتیم این یک گزارشی است که به مجلس رسیده پرونده ایشان در دستور کار مجلس قرار گرفته از دستور خارج شده بواسطه این گزارش ما آمدیم از شما بخواهیم که مدارک و اسناد این مواد را به ما بدهید . ایشان گفتند بسیار خوب ، حالا ببینیم مدارک و اسنادی دارد یا ندارد این طرف و آن طرف چند کارتن پرونده های خلق عرب را آوردند که چیزی از آن ما استفاده نکردیم . بعد گفتند اساسا پرونده ای بنام ایشان اینجا نیست که ما بتوانیم دسترسی پیدا بکنیم به این مدارک ، تذکر داده شده که شما بروید از هر طریقی که میدانید کامپیوتر است یا چیز دیگر هر چه پرونده بود که یک پرونده اش ارتباط با این پرونده نداشت اما سه پرونده دیگر تقریبا مشترک بود از نظر بعضی از مطالب ، آقایانی که این گزارش را تهیه کرده بودند بطوریکه ما استنباط کردیم یعنی ماهیات تحقیق ، سوء نیتی نداشتند این را من قبلا باید تذکر بدهم که به یک نفر مثلا گفتند شما برو پرونده سید عبدالصاحب را تحقیق کن نقاط ضعفی که دارد در بیاور و گزارش بده ، به یک نفر دیگر هم بدون هماهنگی با آن اولی گفتند برو درباره پرونده سید عبدالصاحب را رسیدگی کن قهرا چند نفر رفتند پرونده هایی که بنام سید عبدالصاحب بود درآوردند و آن نقاط ضعفی که داشته استخراج کرده این استخراج شده ها در نتیجه داده شده به یک نفر ، آن یک نفر به خیال اینکه همه این نقاط ضعف مال یک نفر است یک گزارش تهیه کرده همه را روی دوش آقای سید عبدالصاحب موسوی طاهری پیاده کرده ، لذا آن پرونده ها وقتی آمد پرونده ای بود بنام سید عبدالصاحب ریحانی که بعد از پیروزی انقلاب موسوی را هم به اسمش اضافه کرده است . مساله ماده چهارم : ارتباط با استخبارات ارتش عراق طبق اسناد ساواک و وجود تصاویری در این رابطه در اسناد « ساواک » مربوط بود به پرونده سید عبدالصاحب ریحانی موسوی روحانی هم نبود . عکس  او وجود داشت . چپیه عقال داشت ، رفت و آمد به عراق داشته ، با استخبارات عراق هم طبق آن پرونده ارتباط داشته . اینرا خودشان اعتراف کردند که مربوط به ایشان نیست . اما مساله سوم ـ سپردن کنترل مرزهای منطقه . این یک مساله خیلی مهمی است که اینجا لازم نیست . من زیاد توضیح بدهم . ریشه شاید جنگ اینجا پیدا بشود چراغ سبزی که در آنجا نشان داده شده و ارتش عراق آمده خرمشهر را گرفته آبادان را محاصره کرده شاید در این رابطه باشد . یک سندی آنجا وجود داشت که الان در این پرونده هم هست که حکمی که شیخ صادر کرده است : « بسم الله الرحمن الرحیم . تاریخ 25/11/57 شماره 32 آقایان سید هادی مضاری پور و سید عبدالصاحب موسوی اصل . پس از عرض سلام و تحییات به اطلاع میرساند از تاریخ فوق موظف شرعی هستید که امنیت و حراست شهر و روستاها و سرحدات این استان را به عهده گرفته و احکام مربوط به نصب و عزل اشخاص را شخصا صادر نمائید و جهت این امر مهم و خطیر افراد پاکدامن را در کلیه پاسگاهها و مراکز حساس بگمارید . لذا از کلیه مسوولین محترم در سطح استان خوزستان خواستار همکاری و تسهیلات لازم را با مشارالیهما در کلیه امور میباشم ـ محمد طاهر آل شبیر خاقانی این سند را که آوردند ما گفتیم بسیار خوب ، خطاب به سید هادی مضاری پور و سید عبدالصاحب موسوی اصل است . گفتیم موسوی اصل کیست ؟ در پسوند اسم سوژه ما ، آن کسی که مورد بحث است اصل نیست . بعضی از آقایان گفتند نه دیگر ، همین است کسی دیگر نیست و بالاخره یک شخصی که مطلع بود گفت نه . موسوی اصل کسی دیگری است و او دستگیر شد با مضاری پور ، اینجا البته یک مطلبی را هم باید تو ضیح بدهم . بعضی مدعی بودند که مضاری پور را گرفتند اعدامش کردند اما آن سید عبدالصاحب موسوی اصل اعدام نشد ه ولی ما گفتیم تماس بگیرید گفتند حاکم شرعش موجود است . تماس گرفتند با حاکم شرعی که موجود بود و اسمش را میدانستند ایشان اظهار کرد که « من هیچ چیز یادم نیست که آن زمان چه کردیم من هیچ خاطرم نمی‌آید » بعد یک شخص دیگری که مطلع بود از بچه های خرمشهر که از آغاز تشکیل سپاه در آنجا حضور داشته و بر اثر حمله های همین خلق عربیها هم مجروح شده بود ایشان اطلاعات کافی داشت میگفت نه ، موسوی اصیل یا موسوی اصل آن کسی که این مسوولیت را شیخ به او واگذار کرده غیر از ایشان است ایشان موسوی اصل نیست . بنابراین مطلب هم مربوط میشود به پرونده کسی دیگر .فعالیت در سازمان تروریستی خلق عرب وابسته به حزب صهیونیستی عراق از سال 1343 اینجا هم آقای فلاحیان گفتند « ما قبل از پیروزی انقلاب کاری نداریم هیچ سند و مدرکی نداریم این ماده هم برایش نمی‌توانیم سندی ارائه بدهیم و اثبات کنیم که مربوط به پرونده ایشان است . در نتیجه نامه ای نوشتند یعنی حالا عرض میکنم که جلسه بعد که رفتیم این نامه را نوشتند : « کلیه مطالبی که در پرونده ، حکایت از اخذ حکم نمایندگی از شبیر خاقانی در مورد حفاظت و کنترل مرزها و عضویت در تشکیلات خلق عرب در سال 1343 و همکاری با استخبارات عراق است مربوط میشود به دو نفر دیگر که با این سید عبدالصاحب تشابه اسمی داشته اند . بنابراین سه ماده خطرناک که موجب اعدام است از این گزارش خارج میشود . حالا مجلس چه کار باید بکند با این گزارش ، آنها مدعی اند که این گزارش امضاء نداشته . لذا ما مسوولیتی در برابرش نداریم . حالا اینجا جای محاکمه نیست . هجرتی ـ نامه از کجا بود ؟ فردوسی پور ( مخبر کمیسیون تحقیق ) ـ نامه از وزارت اطلاعات است . این پرونده اطلاعات است . باقی ماند برای ما خود این موضوع جای سوال است که آیا باید همینجور گزارش داده بشود یا نه ، آن مساله ای است که مربوط به مجلس است . اما آنچه مربوط به کمیسیون تحقیق است این است . باقی مانده برای ما چند محور دیگر ، یکی ارتباط با خلق عرب بعد از پیروزی انقلاب ، دوم ارتباط با شیخ تا آخرین لحظات زندگی و همفکری و یاری شیخ . سوم ـ آمدن با هیات سی نفره به تهران . چهارم ـ فعالیت بعضی از شیوخ در ستاد انتخاباتی ایشان یا در موقع انتخابات . ما از وزارت اطلاعات خواستیم که مدرک کتبی ما می خواهیم . ما که آمدیم وزارت اطلاعات پرونده را ببینیم باید سند کتبی به ما بدهید در این رابطه گزارشی که شما دادید تا ببریم کمیسیون تحقیق ، آقایانی که آنجا حضور داشتند در حضور آقای فلاحیان ، گفتند : « ما سند کتبی برای این مطالب نداریم یکی از طرق اثبات جرم شهادت شهود است ما حاضریم شهود بیاوریم گواهی بدهند که این مطالب بوده » گفتیم این شهود کجا هستند ؟ بعضی هایشان زندانی اند . بعضی‌هایشان محکوم به حبس ابدند . بعضی هایشان روحانیونی هستند که خلع لباس شدند . بعضی افرادی هستند ( اعتراض آقای هادی غفاری ) بنده مامور گزارشی هستم . بعضی افراد خوبی هستند که الان هم در آنجا مشغول فعالیت هستند . هیاتی باز از خود وزارت اطلاعات با توافق هیاتی که از کمیسیون تحقق رفته بود انتخاب شد برای اینکه بروند شهادت شهود را جمع آوری کنند . این آقایان رفتند به منطقه و تماس گرفتند با این افراد مثلا یک نفر زندانی به حبس ابد او اعتراف کرده که بلی آقا همراه هیات آمدند تهران ودر جلسات بودند سخنگوی هیات هم بودند . یک آقای دیگری هست بنام سید علی موسوی که وزارت
اطلاعات معرفی کرده « ایشان از معتمدین شهر شادگان میباشد و معمار شهرداری است فردی است متدین و صادق بنظر میرساند در رابطه با اظهارات فردی بنام ابوالگرجی که در جزوه دفاعیه سوژه از آقای سید علی به عنوان شاهد اسم برده بود » به ایشان مراجعه شد . آنوقت ایشان هم ارتباط با خلق عرب ، ارتباط با شیخ و آمدن به تهران را نوشتند که بلی ، اینها هست . یکی از مسائلی که در کمیسیون هم همان اول قبل از رای گیری اول مطرح بود که بعضی از اعضاء کمیسیون پیشنهاد کردند این بود که خوب است ما مراجعه کنیم به نخست وزیری و از صورتجلسات و صورت مذاکرات این هیات را در حضور دولت موقت ببینیم که این آقایان چه گفتند دولت موقت چه گفته از آن میشود مطالبی را استفاده کرد . در این رابطه هم ما اقدام کردیم از نخست وزیری خواستیم که ما در رابطه با این موضوع میخواهیم بیائیم آنجا و صورت مذاکرات را ببینیم جواب دادند که « کلیه مسائل اطلاعاتی و محرمانه نخست وزیری در زمان آقای تهرانیهان منتقل شده به وزارت اطلاعات و در نخست وزیری چیزی وجود ندارد . » به وزرات اطلاعات که گفتیم آنها هم گفتند « اگر چیزی آمده باشد اینجا توزیع شده در پرونده ها و ما الان چیزی که بتوانیم به شما ارائه بدهیم نداریم » . با معترضین می گفتند که جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای جزایری امام جمعه محترم خوزستان هم مطلبی دارند درباره ایشان تماس بگیرید ما تماس گرفتیم می گفتند که آقای سید عبدالصاحب را گرفتند بردند خدمت ایشان و در حضور آقای جزایری ایشان توبه کرده و قسم خورده که این کارها تکرار نشود . من خودم تماس گرفتم در حضور آقای هادی و پرسیدم از ایشان که مساله چه بوده ؟ ایشان فرمودند من نظر خاصی درباره ایشان ندارم . سوال شد آمدن ایشان به منزل شما و توبه به چه صورت بوده است ؟ ایشان فرمودند بصورت توبه نبوده . بصورت تعهد بوده است قرآنی گذاشتیم و ایشان قسم خوردند که در خط ولایت فقیه باشند و از این اشتباهات نکنند و این هم در رابطه با خلق عرب بود . بعدا که قسم خوردند قم رفتند مشغول درس و بحث شدند . سوال شد در رابطه با خلق عرب فعالیت داشتند یا خیر ؟ ایشان فرمودند غائله بیسیار مفصلی بود که در خرمشهر رخ داد به مردم حمله کردند انفجار بوجود آوردند در راس آنان آقای شیخ شبیر خاقانی بود کانونهای فرهنگی تشکیل دادند ( البته در خرمشهر ) آن که مربوط به سوژه ما میشود مربوط به شادگان است . آقای جزایری فرمودند « لکن ایشان ( یعنی آقای سید عبدالصاحب ) میگویند در شادگان کانون تشکیل نداند» بعد نظر خودشان این بود ، البته آنطور که ما میخواستیم نبود . آنطوریکه دل ما می خواست انقلابی حرکت بکنند حرکت  نکردند . با آقایان دیگری هم که تماس گرفتیم مجموع تحقیقات هیات تحقیق همچنانکه به کمیسیون تحقق هم گزارش دادیم در رابطه با خلق رعب همکاری با شیخ آمدن با آن هیات سی نفره ارتباط با خلق عرب به آن صورتی که عضویت را اثبات کند ما به این نتیجه نرسیدیم . البته ایشان اوائل مرید شیخ بوده و میگویند من از امام پرسیدم که اختلافات خوزستان را چه کار کنیم ؟ امام فرمودند بروید با شیخ مشورت کنید و بوسیله ایشان حل کنید لذا من با ایشان مشورت می‌کردم . با هیات سی نفره هم ایشان آمدند اعتراف دارند منتها می گویند در خیلی از جلسات که جلسات گروهکها بوده شهود هم گفته اند سه نفر روحانی با ما بودند اینها در  جلساتی که ما با گروهکها داشتیم شرکت نمی‌کردند ایشان میفرمایند ما به عنوان نماینده شیخ بودیم برای اینکه نظارت کنیم براین هیات شرکت کردیم . در رابطه با فعالیت شیوخ در ستاد انتخاباتی شان هم بعضی می گویند بوده خود ایشان مدعی اند که نبوده این نتیجه تحقیقاتی بوده که هیات بعمل آورده و دیروز به عرض کمیسیون رساندند و ایشان هم از خودشان دفاع کردند بعد رای گیری شد نتیجه رای گیری همان بود که چهار رای موافق ، چهار رای مخالف و دو رای ممتنع و تصمیم گیری با مجلس محترم است و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته . هادی غفاری ـ آقای کروبی ! من هم صحبت دارم . من به عنوان یکی از اعضاء صحبت دارم بسیاری از مطالبی که ایشان گفتند من قبول ندارم من باید بیایم صحبت کنم . نایب رئیس ـ بالاخره از طرف هیات تحقیق که رفتند باید یک نفر صحبت کند .صادق خلخالی ـ راست میگوید . یکی از اعضاء هیات ایشان است دیگر ! موحدی ساوجی ـ از کمیسیون یک نفر آمده صحبت کرده و اینها سه نفر هیات تحقیق بودند . نایب رئیس ـ ما که نمیتوانیم بگوییم سه نفر صحبت کند ابتدا گفتیم … صادق خلخالی ـ آقای کروبی ! شما اجازه بدهید ایشان صحبت کنند تا مطالب روشن تر بشود . هادی غفاری ـ من به عنوان یکی از آن سه نفر بودم که من آنها را امضاء نمیکنم من اینها را قبول ندارم . نایب رئیس ـ ببینید آقای غفاری ! شما قبول دارید یا ندارید من بحثی ندارم ولی ما گفتیم یک نفر بیاید صحبت کند عرض کردیم مخبر فرمودند مادر جریان نیستیم . هادی غفاری ـ اگر مجلس مایل است من هم بیایم حرفهایم را بزنم . صادق خلخالی ـ بلی ، بلی . موسوی ابره بکوه ـ آقای کروبی ! آقای دکتر هادی هم عضو کمیسیون تحقیق بودند ایشان هم صحبت می کنند . موحدی ساوجی ـ آقای دکتر هادی هم هست فقط یکی نیست . ( اعتراض و همهمه چند تن از نمایندگان ـ زنگ رئیس ) نایب رئیس ـ آقای غفاری مطالبی که دارید بفرمائید معترضین به آن مطالب اشاره کنند . خلخالی ـ هر سه نفر بیایند صحبت کنند . نایب رئیس ـ نمیشود هر سه نفر بیایند صحبت کنند صحبت این بوده که یک نفر از کمیسیون تحقیق بیاید صحبت کند اول مخبر آمده مخبر میگوید من در جریان نیستم . مسافرت بوده . موسوی ابره بکوه ـ یک نفر صحبت کرده ، یا سه نفر صحبت بکنند یا اینکه . نایب رئیس ـ بعد هم گفتند یک نفر از گروه تحقیق بیاید کسی هم اعتراضی نکرده و آقای فردوسی پور آمدند صحبت کردند . هادی غفاری ـ طبق آئین نامه یا باید مخبر صحبت می کرد و مخبر باید گزارش را میداد و گزارش دال بر مخالفت است این خلافت آئین نامه است آقای کروبی یا اگر قرار است سه نفر عضو هیات صحبت کنند من در حضو آقایان اعلام میکنم من فرمایشات برادرمان آقای فردوسی پور را در بسیاری از موارد نمیتوانم تایید بکنم ( به عنوان یکی از این سه نفر) اگر به عنوان مخبر باشد مخبر باید بیاید دال بررد صحبت بکند آئین نامه را بخوانید . نایب رئیس ـ اجازه بدهید آقای غفاری ! بالاخره ما که نمیتوانیم حالا سه نفر صحبت بکنند این خلاف آئین نامه است . صادق خلخالی ـ ردش را باید مخبر بیان بکند. نایب رئیس ـ ایشان هم آمد نقل مطلب کرد . موحدی ساوجی ـ ایشان که تایید نکرده او هم بالاخره دلایل رد را گفت . عقیده اش هم بر خلاف بوده می‌آمده از نظر این آراییکه در کمیسیون تحقیق دادند دفاع می کرده ولی کمیسیون تحقیق تایید نکرده ( نایب رئیس ـ صحیح میفرمائید ) ولی آقای فردوسی پور آمد اینجا تایید کرد . موحدی ساوجی ـ کجا تایید کرده ، چه کسی تایید کرد؟ ایشان ما وقع را گفت . نایب رئیس ـ بهر حال او هم نقل مطالب را کرده حالا برادرانی که از گروه تحقیق اشکال دارند اشکالات را به معترضین بگویند معترضین اینجا نقل کنند آنجایی که حرف دارند . محمد یزدی ـ آقای کروبی !اجازه بدهید من از نظر آئین نامه ای عرض کنم بعد هر طوریکه صلاح میدانید . هادی غفاری ـ من اخطار آئین نامه ای دارم . نائب رئیس ـ حاج آقا ! اجازه بدهید آقای غفاری صحبت کنند . هادی غفاری ـ بسم الله الرحمن الرحیم ، این متن صریح آئین نامه مجلس است می فرماید در گزارشی که به کمیسیون داده می شود اگر کمیسیون تحقیق رد کرده است دلائل رد باید اینجا خوانده بشود دلائل رد گفته نشده اینجا . دلائل رد باید گفته بشود . آئین نامه تصریح دارد اگر گزارش کمیسیون مبنی بر رد پرونده است . باید مخبر کمیسیون یا هر کسی که می گوید دلائل رد کمیسیون باید
مطرح بشود من عرض دیگری ندارم . نایب رئیس ـ کل ما وقع را گفت . هادی غفاری ـ اینها دلائل رد نبود آقای کروبی ! آئین نامه شما می گوید « دلائل رد » ( همهمه نمایندگان ) . سید علی حسینی زاده ـ آقای کروبی ! این رد است یا رد نشده ؟ هادی غفاری ـ توجه کنید من ماده 20 را می خوانم : ( نائب رئیس ـ من قبول دارم ). « چنانچه اعتبارنامه نماینده‌ای از طرف شعبه مورد اعتراض واقع شده و به کمیسیون تحقیق احاله شده باشد نظر کمیسیون تحقیق در مجلس قرائت می شود اگر گزارش کمیسیون تحقیق مبنی بر رد اعتبارنامه باشد مخبر کمیسیون تحقیق ادله رد اعتبار نامه را توضیح می دهد » . گزارش باید ادله رد اعتبارنامه باشد . و اینها ادله رد نبود . نایب رئیس ـ بالاخره ادله رد هم ذکر شد او هم « کل ماوقع » را ذکر کرد . غفاری ـ خیر ، رد بوده یک مطلبی هم که وجود دارد این است . در گزارش شعبه مساله تایید و عدم تایید است ، در گزارش کمیسیون تحقیق رد و قبول . نایب رئیس ـ آقای غفاری ! مطلبتان را فرمودید . هادی غفاری ـ بنابراین خواهش می کنم اجازه بدهید من صحبت هایم را بکنم ( نایب رئیس – متشکر) من خواهش می کنم به عنوان یکی از این سه نفر به همان دلیلی که آقای فردوسی پور صحبت کردند من هم باید صحبت کنم . نایب رئیس ـ اجازه بدهید . حاج آقا یزدی بفرمایید . محمد یزدی ـ به عنوان اخطار آئین نامه ای اگر اجازه بدهید توضیحی عرض کنم . نایب رئیس ـ بفرمائید خواهش می کنم . محمد یزدی ـ بسم الله الرحمن الرحیم ، ماده آئین نامه ایکه جناب آقای غفاری خواندند درست است مطلب هم همین است که اگر گزارش کمیسیون رد باشد حتما باید ادله رد باشد . همینطور که عنایت می‌فرمائید مجموع آراء چهار موافق بوده چهار مخالف بوده دو تا هم ممتنع . در موقع نوشتن گزارش بعد از اینکه گزارش تهیه شد بحث داشتیم که آیا در آخرش بنویسیم بر حسب این آراء رد شد ، یا بنویسیم تایید نشد . مراجعه به آئین نامه کردیم و دقیقا فکر کردیم حتی من با جناب آقای هاشمی هم مشورت کردم یعنی از ایشان سوال کردم که در چنین صورتی که آراء ممتنع جزو مخالف حساب نمی شود چون آنچه در آئین نامه هست نسبت به جلسه علنی است و نسبت به کمیسیون ، آئین نامه مسکوت است . و چون موافق و مخالف مساوی است یعنی نه تایید شده و نه رد شده و اگر بنویسیم رد شد حتی خلاف آئین نامه است ( هادی غفاری ـ شما مخالف اعتبار نامه هستید ) بلی اجازه بفرمایید شما فرمودید من هم عرض می کنم . گزارش را وقتی می خواستم امضاء بکنم شخصا روی همین نکته که آیا باید نوشت رد شد یا تایید نشد ، بحث شد اگر اکثریت آراء رد بود و مخالف بود حتما می بایست نوشت رد شد . اگر اکثریت موافق بود می بایست نوشت تایید شد اما در اینجا چون موافق و مخالف مساوی بود و دو نفر ممتنع بودند و ممتنع در کمیسیون به حساب مخالف نمی آید بر خلاف جلسه علنی که ممتنع به حساب مخالف می آید از این جهت ما دیدیم که از نظر آیین نامه ای « تایید نشد » باید نوشته بشود حتی اگر جناب آقای هاشمی سوال کردیم که نظر شما چیست ؟ ایشان فرمودند « من نظری ندارم آیین نامه هم مسکوت است » . از این جهت ما نوشتیم تائید نشد . نایب رئیس – در حد تساوی که باشد یعنی تایید نشده قبول نشده . محمد یزدی ـ تایید نشده . چنانچه اثبات هم نشده رد هم نشده از این جهت « تایید نشد » نوشتیم . بنابراین ، این که ایشان می فرمایند « چون رد است باید ادله رد » . عرض می کنم چون رد نیست ادله رد نبوده است . در عین حال عدم تایید را ادله اش را در گزارش نوشته اند بنابراین گزارش از نظر آیین نامه ای هیچ نقصی ندارد . رشیدیان ـ عدم تایید چیست ؟ شق سوم چیست ؟ . مهدوی حاجی ـ اخطار آیین نامه ای دارم . نایب رئیس ـ حالا به هر جهت معترضین نیم ساعت وقت دارند . دهقان ـ بلی ، معترضین خواهند گفت . هادی غفاری ـ من آیین نامه را می خوانم .نائب رئیس ـ بالاخره کسی دیگر که نمی شود صحبت کند . آقای غفاری شما صحبت فرمودید ( همهمه نمایندگان ـ زنگ رئیس ) بالاخره حالا نفر دوم نمی شود صحبت کند . مهدوی حاجی – اخطار آیین نامه ای دارم . هادی غفاری – آقای کروبی ! من آیین نامه را می خوانم . نایب رئیس ـ چه می خوانید ؟ هادی غفاری ـ همین را می خوانم اضافه هم صحبت نمی کنم . نایب رئیس ـ ماده چند است ؟ ( غفاری ـ ماده 20) بخوانید . هادی غفاری ـ آقای کروبی ! ببینید . آئین نامه می گوید اگر گزارش مبنی بر رد باشد اگر مبنی بر رد نباشد . دیگر سوم ندارد که ! آیین نامه شما است این آیین نامه را ببینید ( ماده 20 ) « اگر چنانچه اعتبارنامه ای … نظر کمیسیون تحقیق در مجلس قرائت می شود . اگر گزارش کمیسیون مبنی بر رد اعتبارنامه باشد یا مبنی بر قبول اعتبار نامه باشد » و شق سومی اینجا نداریم . یا تایید یا رد . عدم تایید ما در آیین نامه نداریم ما که نمی توانیم « من درآوردی » اضافه کنیم . یا تایید یا رد اگر رای نیاورده رد است . بنابراین به همان دلیلی که آقای فردوسی پور صحبت کردند اجازه بدهید من هم صحبت کنم والا از مجلس نظر بخواهید . نایب رئیس ـ حالا معترضین صحبت کنند آقای علوی تبار ! شما تشریف بیاورید . هادی غفاری ـ … آقای کروبی عرض می کنم از مجلس نظر بخواهید اگر مجلس موافق است من هم صحبت بکنم . موحدی ساوجی ـ خلاف آیین نامه است . نایب رئیس ـ مجلس اولا همین جا بوده ، مجلس حضور داشته . هادی غفاری ـ آقای کروبی این به عنوان گزارش نمی تواند باشد . ایشان به عنوان یکی از سه نفر می توانند صحبت کنند نه رئیس هستند نه نایب رئیس هستند نه مخبر هستند . اجازه بدهید من صحبت بکنم . نایب رئیس ـ آقای علوی تبار بفرمائید صحبت کنید . غفاری ـ اجازه بدهید من صحبت بکنم . موحدی ساوجی ـ آقا من اخطار آیین نامه ای دارم حرفهایی که ایشان گفت همه اش مخالفت بود . نائب رئیس ـ آقای علوی تبار بفرمائید . فواد کریمی ـ آقای کروبی ! چرا مخبر صحبت نکرد ؟ نایب رئیس ـ مخبر گفت من در گزارش نیستم مگر گزارش را بخوانم همه نماینده ها منجمله دوستان نزدیکی که اعتراض دارند به این پرونده مثل آقای علوی تبار فرمودند کسی دیگر بیاید صحبت کند . صادق خلخالی ـ مخبر بهتر در جریان بودند . مهدوی حاجی ـ اخطار آئین نامه ای دارم . هادی خامنه ای ـ آقای کروبی ! شما توجه کنید . ایشان یکی از اعضاء کمیسیون تحقیق بیاید آقای فردوسی پور آمد همه هم آماده بودند می بایستی همان ابتدا می گفتند . آقای علوی تبار بفرمائید . علوی تبار ـ بسم الله الرحمن الرحیم . « ان الله یأمر کم ان تؤدوا الامانات الی اهلها » رسول خدا فرمود هر کس مسلمانی را به کار بگمارد در حالی که می داند از او بهتر و سزاوارتر هست چنین به کارگمارنده‌ای به خدا و رسول خدا و تمام مسلمین خیانت کرده است . پس از سلام به شهداء راه خدا علی الخصوص شهداء خرمشهر بدست جانیان خلق عرب من به حکم «قولواالحق و لو علی انفسکم » هر آنچه که حق است و از منابع بسیار قوی که به یک یک آن اشاره خواهم کرد و عموما در پرونده موجود است و متاسفانه ارائه ندادند و من اینها را خواهم خواست که بیاورند اینجا بخوانم از روی آن هر آنچه از این شاهدان عینی و ائمه جماعت و مدیران اجرایی و از منابع مخالف به یک یک آنها اشاره خواهم کرد تهیه کرده ام و تحقیق کرده ام به حکم حق میگویم « و لو علی انفسکم » حتی اگر به قیمت جانم باشد . نمایندگان هم وظیفه شرعی دارند هر آنچه حق است احق می فهمند انجام بدهند . صحبت من راجع به وابستگی تشکیلاتی در احزاب است علی الخصوص در
احزاب محارب و مشهوربودن به فسق و فساد طبق آئیننامه انتخابات . در قانون اساسی برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی احراز صلاحیت اشخاص معتبر است ، نه اثبات جرم . اثبات جرم در نزد قاضی است . اما راجع به مطالبی که اول آقای فردوسی پور خواندند و مخدوش کردند کل وزارت اطلاعات را من از برادران اطلاعاتی تمنا می کنم تا این صحبت ها تمام نشده الان بیاورند همان مطالبی که الان دست آقای فردوسی پور است و من اولین و دومین برگ آن را الان تمنا می کنم بیاورند اینجا بخوانم تا معلوم بشود گزارشی که ایشان دادند دروغ است یا نه ، و آن نواری که دیروز 3 نفر هیات تحقیق آقای فردوسی پور آقای دکتر هادی اینها رفته اند تحقیق کرده اند و در کمیسیون مشترکا به هر جا که رسیدند به 6 موضوع مشترک رسیدند و من میخوانم و نوارش هم الان در کمیسیون هست . مشترکاتی که این 3 نفر محقق رفتند تحقیق کردند ( 15 روز ) آن را بیاورند اینجا من باز کنم به اضافه برگ اول و دوم آن 40 برگی که از اطلاعات فرستاده شده و رویش اشاره کرده ما اینها را تایید می کنیم و کدهایی که وجود دارد دانه دانه خواهم خواند خواهش می کنم بیاورند تا من صحبتم تمام نشده . تا معلوم بشود واقعا آقای فردوسی پور اینجا راست گفتند حق در پیش خدا جوابگو هستند یا نه ؟ پس تمنایم این است آقای یزدی ! دستور بدهید آن نوار را بیاوررند و آنجایی که آن 3 نفر محقق به مشترکاتی رسیده اند که من میخوانم . اما برخلاف آنچه که گفته اند از چه کسانی تحقیق شده علاوه بر اینکه خود کمیسیون 3 نفر را … نایب رئیس ـ آقای علوی ! اجازه بدهید معترضین 1 نفر بیشتر است ؟ علوی تبار ـ بلی ، من بجای آقای رشیدیان نیم ساعت صحبت می کنم . نایب رئیس ـ پس همه وقت را شما صحبت می کنید ؟ علوی تبار ـ بلی . نایب رئیس – بسیار خوب . علوی تبار ـ من به جای ایشان صحبت می کنم . محمد یزدی ـ دو نفر معترض هستند . نایب رئیس ـ من منظورم همان وقت بود که اگر 2 نفرند یکی یک ربع اگر چنانچه یک نفر است نیم ساعت . من منظورم همین بود ادامه بفرمائید . علوی تبار ـ … بر خلاف آن گزارش دادند از 23 مورد شخصیت ها و ائمه جماعت و مجریان روی این برگ تحقیق شده و 9 کد اطلاعاتی که اسامی یک یک کدها در همین پرونده هست منتها صلاح ندانستند اسمشان اینجا خوانده بشود و من هم نمیخوانم ولی در این پرونده هست . آقای فردوسی پور آن برگ اول و دوم و سوم آن ورقه تان را لطف کنید من اینجا بخوانم به اطلاع مجلس برسانم . از اشخاصی که تحقیق شده : 1- آقای نوری امام جمعه محترم خرمشهر ( الان ) . 2- آقای محمدی امام جمعه محترم ایلام که در آن موقع هر دو این آقایان در آنجا حضور داشتند . 3- آقای فروزنده ( تمام اینها در پرونده هست ) مهندس رزمی قرارگاه خاتم ، استاندارد سابق و اولین کسی که در خرمشهر کمیته را در مقابل خلق عرب باز کرده بود یعنی خلق عرب در مقابل کمیته ایستاد و این را منحل کرد . آقای عباسی فرماندار فعلی خرمشهر . همین آقای یونس محمدی آقای اسماعیل زمانی مدیر جبهه و جنگ الان در مخابرات که در آنجا شاهد عینی بوده . اداره اطلاعات شادگان که هر دو این اطلاعات به تایید وزارت اطلاعات رسیده و خود وزارت اطلاعات آخرین نظریه اش در خود همین پرونده که درج است . آقای موسوی جزایری که اینجا خواهم خواند از ایشان برخلاف آنچه که ایشان گفتند . آقای دکتر ضیایی نماینده خبرگان اول از مدرسین حوزه علمیه قم که قبلا تایید کرده بودند الان اینجا نوشته شان هست که دوباره رد کردند . آقای فاضل لنکرانی که قبلا باز هم ایشان مسئول شورای مدیریت حوزه علمیه تایید کرده بودند که الان رد کردند . آقای سید محمد تقی روحانی متعهد روحانی ( متعهد آن موقع که الان هم هستند ) خانواده شهدا و چند نظریه دیگر به صورت کد . حضرت حجت الاسلام آقای اکبری حاکم شرع آن موقع خوزستان که نوشته اند اگر در لباس روخانی نبود من آن موقع اعدام میکردم ایشان را . رسیدگی و تحقیق تلفنی و حضوری که آقای فردوسی پور هیچ کدام از اینها را نخواندند . نامه خود آقای فروزنده را نخواندند و اعزام مامورین ویژه اطلاعات به مدت 10 روز به منطقه را نخواندند و بعضی از اعضاء خلق عرب که ایشان گفتند همه تحقیقات خلق عرب بوده . اما استنباط مشترکی که الان در نوار هست از این 3 نفر نمایندگان مجلس دقیقا اگر یک دانه از اینها در آن نوار نبود من بقیه صحبتم را ادامه نمیدهم . این 3 نفر محقق از کمیسیون 3 نفر نماینده رفتند تحقیق کردند به این 6 مرحله رسیده اند . 1- از همه خواسته های خلق عرب اطلاع داشته است . ( گزارشگر آقای دکتر هادی بوده ) چون اول ادعا کرده بود من نمیدانستم اصلا این خلق عرب برای چه می آیند تهران . 2- با خلق عرب و شیخ ارتباط علنی و بعد ارتباط مخفی درقم داشته است . 3- در هیات 3 نفری اعزامی جهت احقاق خواسته های عرب اول منکر شده بود بعد اعتراف کرده بود . 4- در اغلب دیدارها سخنگوی اول بوده . 5- مساله تعهد جهت عدم فعالیتهای قبلی و پیروی از خط امام در حضور حضرت آقای جزایری که الان من میخوانم که مساله اش چه بوده . 6- فعالیت در خلق عرب کلا بوده (عین نواری که آقایان گزارش دادند). اما آن که اطلاعات گزارش داده با آرم اطلاعات 3 تا از آن را حذف کرده . آقایان منفی ها را که خود اطلاعات حذف کرده خواندند اما مثبت هایش را نخواندند . « … طبق اطلاعات استراتژی جدید سازمان خلق عرب ، طبق اطلاعات به دست آمده در سازمان خلق عرب در استراتژی جدید خود به اعضاء و هواداران خود دستور اتخاذ سیاست نفوذ در دستگاههای دولتی و نهادهای انقلابی جهت بدست آوردن زمینه حرکت برای آینده را داده است .» بعد می آید : 1- در پایان مطالب منتسبه به آقای موسوی شادگانی را طبق اسناد موجود ذیل درج می نماییم . « همکاری با افراد ساواک و ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب درجهت خود مختاری و تجزیه خوزستان » . اگر وزارت اطلاعات را قبول ندارید ما هم اینها را قبول نکنیم پس هر آنچه وزارت اطلاعات کرده معلوم بشود که مخدوش بوده . اگر همه گزارشات را که به نفع خودمان هست قبول کنیم اما به ضرر خودمان باشد قبول نکنیم که نمیشود . 2- « برانگیختن احساسات قومی و ناسیونالیستی مردم و کشاندن آنها به اغتشاشات و درگیریهای خیابانی با صدور اطلاعیه های مهیج در جهت خود مختاری منطقه و شعار جنگ جنگ تا پیروزی بعد از پیروزی . ایجاد تفرقه ، درگیری بین قومیت ها در منطقه عرب و عجم . گمراه کردن افکار عمومی مردم محروم و مستضعف عرب زبان خوزستان در دادن مشروعیت به سازمان خلق عرب . داشتن سابقه کیفری در ارتباط با فعالیت های خلق عرب و راجع به تبعیدش هم صحبت می کنم . بلی ، گفتند این منع ورود به منطقه شده ( آقای اراکی ) . اعتراف به انحرافات و فعالیت آشوبگرانه در منطقه . حمایت مالی و معنوی افراد ضد انقلاب و ستون پنجم استکبار جهانی در منطقه شادگان . حفظ ارتباط با بعضی از عناصر خلق عرب درقم و شادگان . ضعف فکری و سیاسی و نفوذ پذیری شدید و اعتراف به موضوع ، سکوت کامل در مقابل ظلم ها و ستم های وارد بر مردم محروم منطقه در دوران جنگ تحمیلی . فرصتی نیست من بگویم خلق عرب چه کسانی بودند . یک سازمان تروریستی که با چماقداری مکی فیصلی و پول حریرام و کارون و شیخ شبیر اجرا می شود . اینها چه میخواستند ؟ خواسته های خلق عرب دانه دانه اینجا مطرح شده طبق اطلاعات موجود در همین هشتم اردیبهشت سال 58 ( خواسته های خلق عرب ) که بین آقایان پخش شده و این روزنامه هم علاوه بر روزنامه کیهان که الان دست شما هست روزنامه « رنجبر » است در اینجا هم اشاره شده به دانه دانه اینها .
- خود مختاری به معنی بین المللی . 2- تشکیل دادگاه عربی . 3- نام گذاری شهرها به عربی . 4- نام تاریخی خوزستان باید برگردد به عربستان . 5- زبان رسمی عربی . 6- ارتش با فرزندان خلق عرب . 7- تشکیل کنگره خلقی و جبهه ملی . 8- آزادی همه خلق ها و همه زندانیان . ( کیهان 8 اردیبهشت 58 ) 9- تشکیل مجلس محلی و خود مختاری . 10- آموزش زبان در مدارس ، دانشگاه عربی . 11- تقسیم اراضی دهقانان . فجایعی که در این زمینه به وجود آوردند چه بود ؟ 1- ایجاد رعب و وحشت . 2- انحراف انقلاب اسلامی به انقلاب خلقی . 3- نا امن نمودن منطقه . 4- وارد کردن سلاح . 5- کشتن جوانهای ما . 6- حمایت از 41 نفر از فدائیان خلقی . 7- راه پیمائی بین خرابه و بستان و سوسنگرد تا حمیدیه و نثار کردن گونیهای فشنگ . 8- مسلح کردن تمام افراد منطقه به اسم خلق عرب حتی کنسولگری آمریکا . به کمک کنسولگری آمریکا در خرمشهر که در لباس عرب می آمدند و کنسولگری عراق در خرمشهر . 9- آتش زدن مسجد جامع خرمشهر پس از سخنرانی شیخ و تحریک او به راه پیمائی در 6/1/58 . ( عجیب است آقای موسوی گفته من هیچکدام از اینها را ندیدم و خبر نداشتم . ) 10- برخورد مسلحانه در تاریخ 20/2/58 و 9/3/58 بجا گذاشتن کشته های مختلف . 11- انهدام لوله های نفتی آبادان ـ ماهشهر و نفت اهواز و آبادان . منجر کردن دکل مخابراتی ایستگاه آهو . برق فشار قوی خرمشهر . ایجاد انفجار در راه آهن . آتش زدن بازار سیف . چهارشنبه سیاه ، و هر چهار شنبه یک حادثه آفریدن . ایجاد حریق در بازار سبزی فروشان شوشتر تا واگن در اندیمشک و همه اینها که اعلام شده یک مقداری از آنها است که باید اینجا فرصت هست من بخوانم . حالا اگر به نظر شما یک نفر کوچکترین ارتباطی با اینها داشته باشد آیا در خون این بچه ها که همان دم ریختن ( همین بچه هایی که الان عکسشان اینجا است ) و رزمندگان اسلام و خانواده های شهدا فرستادند اگر به هیچکس رحم نمی‌کنید به این بچه ها رحم کنید اگر مجلس دید اگر توانستم ثابت کنم که ایشان طبق مدارک اطلاعاتی کوچکترین ارتباطی داده شما یقینا به پاسخ این بچه هایی که به این طریق ( عکسهایی در این زمینه نشان داده شد ) وحشیانه شکم شان را پاره کردند خلق عرب در خرمشهر جواب خواهید داد . حالا مدارک : 1- آقای نوری امام جمعه خرمشهر که ( بیشتر از همه موقع هم در جریان بوده تا حالا هم بوده . ) نامبرده از گردانندگان حرکت ضد انقلابی خلق عرب در شادگان بوده است . 2-سمت سخنگویی هیات خلق عرب را در تهران داشته است . در همان ایام بنده در شادگان باوی صحبت کردم و نصیحت کردم که از کارش دست بردارد ولی او در جواب گفت من تابع آیت الله شیخ شبیر خاقانی هستم . در انتخاب میاندوره ای سران مستکبر خلق عرب از وی حمایت کردند ( اسم شخص و مبلغی که خرج شده آقای هادی غفاری جزو محققین بوده دارد ) . اکنون راه یافتن وی به ساحت شریف مجلس شورای اسلامی تایید و تجدید حیات برای گروه خلق عرب واستکبار جهانی محسوب میشود . ( این امام جمعه شان ) . دوم ـ از آقای دکتر ضیایی که اسمش را گفتم سمتش را هم گفتم قبلا ایشان را تایید کرده بودند . عدم تایید خود را کتبا طی نامه ای به کمیسیون تحقیق فرستادند . اما آقای سید محمد تقی موسوی ( روحانی منطقه ) ایشان می نویسند که مورد تایید ما نیست . اینجانب با نامبرده آشنایی قبلی داشته و بعد از اعلام انتخابات میاندوره ای مجلس شورای اسلامی مساله خلق عرب به میان آمد شخصا اعتراف کردند که با هیات خلق عرب به نمایندگی شیخ شبیر راهی آنجا شدند و السلام علی من اتبع الهدی » ایشان ادعا کردند ( قسم هایی خوردند زیاد ) که همیشه قسم می خورند یشان گفتند که اشتباهی شده در اسم من ، آقای فردوسی پور هم همین را گفتند و نماینده شوشتر هم رفتند اینجا ورقه ای آوردند از زندان که بلی ، این شخصی که شما میخواهید موسوی اصل است که در اوین زندانی بود در حالیکه هیچکس نگفته بود موسوی اصل این پرونده ها را دارد ( محمد کاظم امام موسوی ـ من نبودم ) ببخشید نماینده شوش ، اشتباه کردم آقای موسوی اردبیلی نماینده شوش که از هواداران ایشان هستند بعد راجع به منزل حضرت حجت الاسلام آقای جزایری ( دقت بفرمائید ) خودش نوشته : « یکی از برادران که نسبت بنده دچار اشتباهی شده بود علیه من شکایت کرد و بنده را هم از قم به اهواز احضار کردند ( احضار نکردند زمانی بوده بردند مدرک اینجا هست ) البته شکایت ایشان شخصی بوده و در دادگاه اهواز شفاها و کتبا جواب اتهامات را دادم فقط حدود 2 ساعت در دادگاه بودم بعد از آنجا خارج شدم به اتفاق خود شاکی به منزل حجت الاسلام جزایری رفتیم و جریان را مفصلا شرح دادیم و به قم برگشتم . بعد از این خود شاکی اظهار پشیمانی کرد که هیچ اختلافی باقی نمی‌ماند . همچنین بعد از این قضایا آمد در درس من که درس میدادم شرکت کرد . ایشان گفتند یعنی رفتن من به خانه آقای جزایری راجع به یک شکایت خصوصی بوده در ضمن این نامه ای هم که آقای جزایری نوشتند به آقای خلخالی که ایشان پیش من قسم خوردند و اینها که الان روی این جزوه هم هست من فرصت خواندنش را ندارم . آقای جزایری گفتند خیر ، مساله این نبوده . من عین گفته ایشان که در همین پرونده تحقیقات اطلاعات که دست آقای فردوسی پور هست قرار بود در درگیری های خلق عرب بروند دادگاه انقلاب اسلامی ، سر راه به خانه ما آوردند وی کارهای خودش را در رابطه با خلق عرب توجیه نمود و ما را نسبت به آینده خود اطمینان داد و اظهار اشتباه میکرد . قرآن را آوردیم قسم خورد لذا آن نامه را به برادر خلخالی نوشتم مساله شخصی نبوده است . در توجیه مواضع خود نیز از موضع ضعیفی برخوردار بود . یک جمله هم ایشان گفتند در پرونده هست اجازه ندادند ما اینجا بگوئیم . از خود آقای فردوسی پور بپرسید از آنهایی که تحقیق کردند در همان پرونده است . ایشان می‌گویند « آقای تیز مغز بر روی ورقه شورای عالی قضائی » شما تحقیق کنید آقای تیز مغز که میگوید من آن موقع در دادستانی بودم الان در شورای عالی قضایی چه کاره هستند که روی ورقه شورای عالی قضائی می نویسند ؟ ایشان نوشته اند هیچ وقت در خلق عرب نبوده . در حالیکه این ورقه آقای مومن است به امضاء خودش 9/4/58 دادستان محترم انقلاب اسلامی قم جناب آقای کریم زاده به دنبال ورقه پیوست که مضمونش معرفی آقای عبدالصاحب طاهری موسوی است با دادستان کل انقلاب آقای هادوی تماس گرفتند ایشان دستور دادند که حضرتعالی دستور بدهید شخص مذکور را بگیرند و به دادسرای اهواز تحویل دهند . راجع به جناب آقای اراکی ـ از آقای اراکی ورقه ای آوردند که ایشان گفتند من ایشان را تبعید نکردم و مورد صلاحدید بنده است . آقای اراکی که همین هیات تحقیق ویژه از اطلاعات رفته با ایشان صحبت کرده خود آقای اراکی این طور جواب داده اند : « ایشان در اوایل جنگ علی الخصوص 60  و 61 به لحاظ شرایط خاص جنگی و حساسیت منطقه به لحاظ حضور نیروهای بعثی و فعالیت کم و بیش خلق عرب و از سوی دیگر به لحاظ اینکه از نامبرده سوابقی در دست بود تردد ایشان در منطقه صلاح نیست لذا از ایشان درخواست شد فعلا به منطقه تردد نکنند . پرونده در دادسرای اهواز موجود است . بعد سوال می کنند پس شما یک چیزی اینجا هم مرقوم فرمودید درقم مورد تایید من است . جوابش این بوده بلی ، من مساله را در قم بررسی کردم نه صلاحیت سیاسی ایشان را » . « جناب آقای محمدی امام جمعه ایلام با توجه به سوابق سیاسی و جریانات

سیاسی ، نامبرده مورد تایید اینجانب جهت نمایندگی مجلس شورای اسلامی نمی باشد » . تلکسی که بازهم آقای فردوسی پور نیاوردند آن تلکس را . تلکسی زده وزارت اطلاعات 1008 به تاریخ 20/10/65 نوشته « هر آنچه در این پرونده هست مورد تایید اطلاعات است » رفتیم از شاهدان عینی نظر گرفتیم . 1- ایشان آگاهانه و از روی عمد همراهی هیات را قبول کرده و از خواسته های تدوین شده آن حمایت کرده و پیرامون آن جدل نیز داشته است و این امضاء وزارت اطلاعات است . بعد از مراجعت هیات ، کانون در شادگان بازگشایی میشود که سید صاحب در این تشکیل نقش داشته و به همراه همان افراد قید شده در بند 1و 2 و 10 و 11 گزارش های قبلی در این تشکیلات بوده است فردی نفوذپذیر میباشد که به راحتی میتوانند از ایشان استفاده نمایند که فعالیت های تبلیغاتی ایشان از طرف آن افراد نیز مساله را ثابت می کند . کد شماره 17 که به تایید وزارت اطلاعات رسیده کانون فرهنگی در سال 58 در شادگان درست شده . موسسین آن یک شخصی را اسم برده من اینجا اسم نمی برم وابسته به « جرج حبش » در پرونده اسم آقا هست و آن یکی عسکر عسا کره است وابسته به حزب بعثی عراق . حاج عبدالعزیز عسا کره و چند نفر دیگر با 2 نفر دیگر اسم برده باز هم من اجازه ندارم اسمش هست در آنجا . آقای عبدالصاحب با اینها رابطه داشته و به عنوان تشریح مواضع هیات 30 نفری در این کانون سخنرانی کرده . میشود گفت از موسسین و اعضاء آن هم بوده . موید شیخ بوده و مردم را برای گردهمایی ، شیخ دعوت میکرده است . تدوین همین خواسته های خلق عرب به دست 4 نفر اسم هایشان هست از سید هادی گرفته تا آن فاضلی که ایشان هم بوده اند . باز یک شخص دیگری در عضویت خلق عرب خودش بوده در شادگان است گواهی کرده که ایشان در هر دو دفعه افتتاح مرکز ثقافی خلق عرب بوده . سخنرانی هم کرده . اسم این شخص کد ( 17 ) است . روز رفراندوم من در پیش او بودم از طرف آقای نوری آنجا رفته بودم در بخشداری بودیم . او تلفن کرد ( روز رفراندوم جمهوری اسلامی ) به شیخ شبیر که آیا قرمز بیندازم یا سبز ؟ باز یکی دیگر از کدها باز هم اسم نمی برم . شخصی است بنام فلان این میگوید من رفتم سخنرانی کردم « ان اکرمکم عندالله اتقیکم » آقای عبدالصاحب آمد گفت این حرفها چیست این آیه را چرا خواندی ؟ همه اینهایی را که میگویم در پرونده هست . باز در همان موقع که نوشته مردم دور امام باید جمع می شدند ایشان همه را دعوت میکرده به خلق عرب . ایشان همه جزو نفر اول سخنرانها بوده حتی با انتظام و هانی الحسن که اینجا آمده بوده . باز یک زندانی دیگر ، من به دستور آقای نوری رفتم پیش او در شادگان غذا برده بودم با اسلحه مرا تهدید کرد او از دوستان جان جانی حاجی عامر است و به دستور او کار میکرده اینها تشکیل دهنده خلق عرب اند . تک نویسی باز هم در زندان که جزو همین دسته بوده رفتند صحبت کردند ایشان گفته 10-15 روز قبل اصلا این اعلامیه را نوشته بودند در جیب خود عبدالصاحب هم بوده . یکی از معتمدین محل که مقام خیلی بزرگی هم الان دارد ایشان گفته بلی ، این آمد پیش من . من هم نصیحتش کردم . هر چه گفتم دست بردار گفت نمی توانم . مچاله شده این اعلامیه در دست او بود و او همراهی با حاج عزیز می کرد . حاج عزیز کسی است که به جرم وارد کردن اسلحه حبس ابد گرفته است . باز کد دیگر ، منصور نامی است که از همراهان هیات ایشان میگوید من او را می شناختم در مصاحبه اش هم بودم حتی به تهران هم آمدم ایشان جزو هیات بودند و سخنرانی هم در هیات خلق عرب در تهران کردند . شخص دیگری باز ( کد است ) میگوید در مسجد جامع شیخ ما را جمع کرد 5 روز قبل از حرکت به تهران از بالای منبر خواسته های خلق عرب را خوانده و اینجا ارائه داده است . مطلب خیلی مهمی که حالا اینجا من به آن اشاره کردم مطلبی است که همین شخص در ضمن خواندن این اعلامیه اعلام کرده 0 عین جمله اش را من اینجا دارم برایتان می خوانم ) ای بازرگان لنا مطالب ، برای ما مطلبی است که اگر شما این مطالبی که ما میخواهیم به ما دادید ، دادید ، اگر ندادید با دولت اسلامی می جنگیم همچنان که با شاه جنگیدیم . یا ، ایا بازرگان انا اعلم من فلان … زبانم لال ، لنا مطالب من هذه الدوله و ان لم تؤتینا مطالبنا نحاربها کما حاربنا الشاه . آقای موسوی میگوید من پیرو این آدم بودم . این آدم  بوده ، در اول انقلاب تاریخ 8 اردیبهشت اینها آمدند تهران ، قبل از او یعنی نیمه دوم اسفند خلق عرب در آنجا تشکیل شده ، تمام در و دیوار خرمشهر را خواسته هایشان پرشده . اینها مسلحانه آمدند در اهواز ، همین چند مورد را طبق این اعلامیه همان خواسته های خلق عرب طبق همین اعلامیه در اهواز دانه ، دانه گفتند ، آن همه آدم کشته شده ، آقای موسوی میگوید من هیچ اطلاع نداشتم فقط آمدم خدمت امام گفتم آقا وضع اینطوری است چون امام فرمودند که شیخ اصلاح نماید ، همین دلیل شد براینکه هر چه شیخ بگوید من بگویم سمعا و طاعتا و به علاوه من قبول داشتم ، استاد من بود ، حرف او برای من سند بود . نامه آقای فلاحیان را باز نیاوردند من بخوانم ، آقای فردوسی پور ! آن دو نامه را حتما بیاورید . از من میخواهند که نامه وزارت اطلاعات را بخوانم ( فردوسی پور ـ پرونده آنجا است ) همین الان دست خودتان است . الان همان پرونده آبی که آمدید اینجا همین الان دستتان بود ، الان میخواهند آقایان رای بگیرند . ( نایب رئیس ـ آقای علوی وقتتان هم نزدیک تمام است ) نه آقا من حالا صحبت دارم بگذارید مساله دیگر روشن بشود . نایب رئیس ـ بالاخره نیم ساعت بوده ، من برای همین جهت میگویم که هر چه دارید فشرده بگوئید . علوی تبار ـ بالاخره باید حق روشن شود چون آن کسی که باید گزارش میداده گزارش نداده است . نایب رئیس ـ بالاخره نیم ساعت بوده . من برای همین جهت میگویم که هر چه دارید فشرده بگویید .  علوی تبار – بالاخره باید حق روشن شود چون آن کسی که باید گزارش میداده گزراش نداده است . نایب رئیس ـ وقت شما نزدیک به اتمام است . علوی تبار – از سرپرست اداره کل ، عدم تاییدش موضوع به 207 از 128 ، ایشان در کشت و کشتار و انفجار جریان دست داشته . مدیر کل به شماره 123. از 2/107 به 123 موضوع 19/7/59 نامبرده از بدو ورود شیخ شبیر در منزل وی با او همراه بوده و ملاقات خصوصی و غیر خصوصی با شیخ داشته و تا اواخر 61 مستمرا با او بوده ، هر چند یکبار به منزل شیخ جهت ملاقات میرفته است . نامه ای است در اینجا در سال 64 از اداره اطلاعات ( فواد کریمی ـ نامه آقای فلاحیان را بخوان ) اداره اطلاعات بگوید که در سال 64 می نویسد به اداره اطلاعات قم میگوید ایشان الان ( این نامه است ، محرمانه . شماره دارد ) می نویسد احتراماً طبق اطلاعات واصله فلان … سوابق کد 114 سوابقی در طرفداری ( آقای سید عبدالصاحب موسوی شادگانی ) از آل خاقانی و خلق عرب در خوزستان است که قبلا ساکن شادگان بوده لذا با توجه به اینکه نامبرده فعلا ساکن قم است . و با آل شبیر رفت و آمد دارد ، مستدعی است سوابق او را برای ما بفرستید . ایشان گفته اند در اینجا من اصلا رابطه ام را با شیخ ، بعد از اینکه فهمیدم شیخ منحرف است قطع کردم . در صفحه 36 جزوه خودش می نویسد : « کاملا خود را کنار کشیدم و به طور کلی از آقای خاقانی منفصل شدم ، یعنی سال 58 ( نایب رئیس ـ آقای علوی وقتتان هم تمام است ) اجازه بفرمائید ، بگذارید این روشن بشود ، بعد من بردم پائین . ایشان گفته اند که من در دادگاهی ورقه ای ندارم . این ورقه مال دادسرای دادگاه انقلاب اهواز است از ایشان باز جویی شده ، میگویند که شما چطورشد ، افتتاح کردید مرکز ثقافی یا نه ؟ مرکز ثقافی مرکزی بود تمام برنامه های آدمکشی از آنجا صادر میشد . ایشان جواب دادند بنده به عنوان رهبر انقلاب شادگان و سرپرست ستاد انقلاب جمهوری اسلامی شادگان . بعد میگوید اینجا آمدند به من گفتند مرکز ثقافی را باز کن ، میگوید وقت ندارم من نمی توانم باز بکنم . باز کن من باز نکردم ، خودم رفتم پیش شیخ . از شیخ سوال کردم ( به خط خودش نوشته ) بنده طبق فرمایش ایشان وارد مکتب شدم ( اینجا نوشته روز چهار شنبه از شادگان بعد رفتم ) ، قبل از اینکه برنامه ای پیاده بکنم از شادگان آمدم بیرون در حالیکه در جزوه خودش اشاره به این که بنده مرکز ثقافی را بستم . ( نایب رئیس ـ آقای علوی وقتتان هم تمام است ) دوباره هم بوده است . رشیدیان ـ آقای علوی تبار ! متن نامه آقای فلاحیان را بخوانید اینها چیزی نیست . نایب رئیس ـ وقتش تمام است آخر ، نامه ای که می گویید خوب بود قبل میخواندند. رشیدیان ـ آن شهادت وزارت اطلاعات را نخواند . علوی تبار ـ اطلاعات را میخوانم : وزارت اطلاعات این را نوشته است . عطف به درخواست نظریه پیرامون آقای سید عبدالصاحب موسوی طاهری

تصویر پیوست (یعنی همه این که گفتم اطلاعات امضاء ندارد ). اداره کل اطلاعات استان خوزستان نسبت به نامبرده نظر منفی دارد . این یکی … نایب رئیس- وقتتان تمام است . یکی از نمایندگان- امضایش را بخوان . علوی تبار- امضاء وزیر است ، سلام علیکم ، شماره دارد احتراما : عطف به تلکس فوق . این هم که گفتند اطلاعات برای ما یک روزی آورده … (نایب رئیس- توضیح ندهید ) بلافاصله امضاء هم نداشت . علت اینکه امضاء نداشت برای این بود که (نایب رئیس- آقای علوی وقتتان تمام است ) یک عده از آقایان آورده بودند اینجا مطرح بکنند . نظر موافق داده بودند و بعد اطلاعات وقتیکه ورق داد ، آورد، گفت آقا این اطلاعات هست به این دلیل امضاء نداشت ، نه اینکه وزارت اطلاعات امضاء نمیکند میدهد . اگر آن نامه ها نبود ، الان این مساله به اینجا نمی کشید . خوب وزارت اطلاعات می نویسد (نایب رئیس- وقتتان تمام است ) مدیر کل ، 511 هرچه در اینجا به عنوان گزارش داده شده از کدهای مختلف صحت دارد . اطلاعات مکتسبه صحت دارد میدانید ، خیلی محرمانه ، این را هم که میدانید که کار ساواک (نایب رئیس- وقتتان تمام است) همینطور بوده ، الان هم که جمهوری اسلامی است باید این اطلاعات تایید بشود . آنچه از کل (باز هم وزارت اطلاعات امضاء دارد) تحقیقات استنباط میگردد ، این است که ایشان به دلیل تبعیت محض از شیخ محمد طاهرآل بشیر با افرادی پرمساله آشنا و در ارتباط قرار میگیرند.. نایب رئیس- آقای علوی ! زیادی هم صحبت فرمودید ، من دیگر حالا تنفس جلسه را اعلام می کنم . علوی تبار- و بند 2 و 10 و 11 را که من خواندم صحت دارد تحلیل مینماید ، ایشان آگاهانه و از روی عمد همراهی هیات را قبول و از خواسته های ایشان … نایب رئیس- جلسه برای تنفس تعطیل میشود (جلسه در ساعت 30/10 به عنوان تنفس تعطیل و مجددا درساعت 11 تشکیل گردید .) نایب رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم ، جلسه برای ادامه مذاکرات رسمی است ، آقای سیدعبدالصاحب موسوی تشریف بیاورند . فردوسی پور- در رابطه با نامه ای که توزیع شده نامه نزد رئیس کمیسیون بوده و در پرونده وجود نداشته است . اجازه بدهید من نامه را بخوانم . نایب رئیس- آقای فردوسی پور بنشینید ، لطف بفرمائید دیگر چه هست ؟ فردوسی پور- نامه ای است که من بخوانم . نایب رئیس- نامه از جانب چه کسی را بخوانید ؟ فردوسی پور- همین نامه ای که الان توزیع کرده اند ایجاد شبهه می کند من بگویم چه هست . نایب رئیس- آخر دوباره حالا باز مساله را .. تمام شد و نیازی نیست دیگر ، همه در جریان هستند (علوی تبار- آقای کروبی! اجازه بدهید نامه آقای فلاحیان را بخوانم ) (طاهری خرم آبادی- اگرمنظور این نامه هست در دست همه ما هست ) آقایان میفرمایند این پخش هم شده و در جریان هم هستند ، آقای موسوی اگر لازم بود توضیح میدهند ، آقای موسوی الان یک ساعت وقت دارد . چون طبق آئین نامه اینطور است و دیگر نمی توانیم اجازه صحبت بدهیم . کمیسیون صحبت کرده ، معترضین صحبت کردند ، آقای موسوی بفرمائید . سیدعبدالصاحب موسوی- السلام علیکم و رحمه الله و برکاته . بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله ناصرالمظلومین ، الحمدلله الذی تجلت عظمه فی السموات والارضین و قهرت قدرته و ارادته قدرت القادرین وارادت المریدین و غلب کیده و مکره کیدالخائنین و مکرالماکرین ، الذی اذاشاء ان یرفع احداً رفعه واذا شاء ان یضعه و ضعه فلاواضع لمن رفع و لارافع لمن وضع بیده ملکوت کل شیئی و هو علی کل شیئی قدیر . والصلوه والسلام علی عبده المعظم صفوه ولد آدم وسفیرالله الی الامم و علی آله ذوی الفضائل و الهمم واللعن الدائم علی اعدائهم ،اعداء التحقیقه و الشمم . اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منامنافسه فی سلطان و لاالتماس شیئی من فضول الحطام ولکن لنردالمعالم من دینک و نظهرالاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک . با درود فراوان به رهبر عظیم الشأن ، قلب تپنده عالم اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلام و با درود به استاد معظم فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری قائم مقام رهبری و با تبریک و تهنیت ایام الله دهه فجر که به حق عزت و شرف اسلام عزیز و قرآن کریم در جامعه بشریت ترسیم نموده و با تبریک و تهنیت به مناسبت فتوحات عظیم جندالله در میادین نبرد حق علیه باطل ، درود خداوند متعال برشما باد ای رزمندگان دلیر اسلام که نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ما تحقق بخشیده و دنیای بشریت را به حیرت درآورده اید . از خداوند متعال مسالت مینمایم که هرچه زودتر این جنگ تحمیلی به نفع اسلام و مسلمین به پایان برسد و رزمندگان عزیز به آبادانی مادی و معنوی کشور اسلامی خود بپردازند . درود خداوند متعال برشما باد ای شهدای عزیز که با خون خویش درخت اسلام را آبیاری نموده اید تا ثمرحیاتبخش آن به جامعه اسلامی تا ظهور ولی عصر روحی لتراب مقدمه الفداء اعطا فرماید . درود خداوند برشما باد ای خانواده های معظم شهداء که به فرموده امام چشم و چراغ ملتید ، زیرا در راه حق و حقیقت نور چشمانتان را تقدیم داشته تا تابش نورانیت خونشان اسلام را حیات و درخشندگی بخشد . برادران و خواهران گرامی ! همگی واقفید که امروز جامعه ما به وحدت کلمه ، عطوفت و مهربانی ، صبروشکیبایی نیاز مبرمی دارد و این دستور صریح خداوند متعال که همه باید به حبل الله چنگ زنیم برادری و اخوت را بین خود حاکم نمائیم تا بتوانیم پیام اسلام عزیز را به گوش جهانیان برسانیم « واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا » از آنجائی که رسالت کنونی ما دعوت به وحدت اسلامی در سطح جهانی است ، جادارد که در این برهه حساس زمانی به حیاتی ترین مساله که عدم تفرقه و تشتت که خطر آن از توپ و تانک دشمنان بیشتر است توجه داشته باشیم ، تا بتوانیم در ابعاد اجتماعی و فردی برای جوامع بشری الگو واقع شویم و چه خوبست که این نیروهای خدادادی را در جهت سازندگی وتقویت نظام جمهوری اسلامی به کار بندیم . برادران و خواهران محترم ! جای تاسف است که وقت مجلس عزیز که نتیجه خون هزاران شهید و تلاش هزاران مجروح و عصاره ملت عظیم ایران می باشد ، به دفاع از خود اشغال نمایم و اگر دفاع از خود جنبه شخصی داشت هیچ وقت به خود چنین اجازه ای نمیدادم لیکن چون در واقع دفاع از امانتی که مردم شهیدپرور خرمشهر و شادگان به بنده محول نموده اند ناچارشدم که وقت عزیز مجلس را گرفته و به دفاع بپردازم . در ضمن تشکر خود را از مخالین ابراز مینمایم که این فرصت را برای بنده پیش آوردند که برخی از ابهامات را برای نمایندگان محترم روشن سازم . پس از شهادت برادر متعهد و دلسوز نماینده مردم شهیدپرور خرمشهر و شادگان که در اثر شرارت های جنایتکار قرن صدام عفلقی بدن پاکشان را به آتش کینه دشمنان اسلام وروح طیب او به ملکوت اعلی پیوست ، عده کثیری از مردم محترم شهیدپرور خرمشهر و شادگان اکیدا خواستار کاندیداتوری اینجانب شدند . عده کثیری از اهل علم خوزستان طی طوماری تقاضا کردند که این مساله را به عنوان تکلیف شرعی قبول نمایم . بنده بینی و بین الله احساس مسؤولیت نموده و « کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته » و فرمایش امام امت دامت برکاته که روحانیون همه و ملت همه باید در مسائل سیاسی حضور داشته باشند مد نظر قرار داده و پس از استخاره اقدام به اسم نویسی نمودم . لیکن پس از اسم نویسی عده ای روز قیامت و روز لقاءالله را به دست فراموشی سپرده و حرمت مومن که در روایت وارد شده است « مثل المومن عندالله کمثل من ملک مقرب و ان المومن اعلی عندالله من ملک مقرب » نادیده گرفته و هرچه هوای نفس از آنها تقاضا کرده بود ، جامه عمل پوشانیدند مخفی نماند که بعضی از آنها برای بنده پیام فرستادند که ما میدانیم شما یک فرد انقلابی … رشیدیان- آقای موسوی ! هوای نفس چیست؟ موسوی اردبیلی ابره بکوه- حرف زدید ، دیگر بس است . نایب رئیس- خواهش می کنم ، آقای اردبیلی توجه کنید، بفرمائید . عبدالصاحب موسوی- و خدمتگزار انقلاب می باشید ولی اقدام به این مساله ننمائید که شورای نگهبان شما را رد می کند . بنده در جواب آنها گفتم که اقدام اینجانب براساس حب جاه و مقام نیست و به حسب تشخیص وظیفه و مسؤولیت می باشد . من به وظیفه خود عمل خواهم کرد و شما هرچه میخواهید ، بکنید ، آقایان اسم بنده را از لیست کاندیدا حذف کردند . اینجانب طی شکایتی مظلومیت خود را اعلام نموده و پس از حضور در شورای محترم نگهبان و توضیح مطالب صلاحیت اینجانب از قرار معلوم پنج روز قبل از انتخابات تایید گردید . جادارد که دراین مکان مقدس از شورای محترم نگهبان کمال تشکر و سپاسگزاری ابراز نمایم . فرماندار محترم خرمشهر در تاریخ 7/5/65 . یعنی فقط سه روز قبل از انتخابات نام بنده را جزو اسامی نامزدهای انتخاباتی اعلام نمود . علیرغم اینکه فقط 48 ساعت وقت تبلیغاتی داشتم با وجود چهارده نفر رقیب انتخاباتی و با کارشکنی های فراوان اراده حق تجلی یافت و با شانزده هزار و
چهل و پنج رای از چهل هزار و بیست و دو رای دراولین مرحله حائز اکثریت آراء شناخته شدم و با قانونی ترین روش انتخاباتی به مجلس شورای اسلامی راه یافتم . آیا آنها بنده را نمی شناسند که به بنده رای داده اند ؟ خدایا ترا شکر می کنم و « لئن شکرتم لازید نکم » پس از چهار ماه از زمان اعلام تایید صحت انتخابات اعتبارنامه انتخاباتی اینجانب که بدون امضاء هیات اجرائی خرمشهر در فرمانداری خرمشهر بایگانی شده بود ، و در اثر تلاش برادران محترم ، وزارت کشور به همت برادر محترم حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای محتشمی وزیر محترم کشور جزائهم الله خیر جزاءالمحسنین از بایگانی خارج شد و پس از امضاء به تهران ارسال گردید . همزمان با امتناع از امضاء اعتبارنامه شایعاتی مبنی براینکه فلانی میترسد که به مجلس برود ، بین مردم منتشر کردند و همچنین اقدام به پخش جزوه ای بین نمایندگان محترم که براساس بی تقوائی تنظیم شده بود تا با جوآفرینی و ارائه مطالب واهی و بی اساس افکار نمایندگن محترم را مشوش سازند . غافل از اینکه نمایندگان با انصاف و دوراندیش تسلیم این جو سازی ها نشده و با تعمق و بینش و با درنظر گرفتن محکمه عدل الهی به قضاوت می نشینند و اینک نمونه ای از افترائات آنها را به عرض برادران و خواهران میرسانم سوءاستفاده نویسندگان جزوه از تشابه اسمی که مفصلا برادر محترم جناب آقای فردوس پور دراینجا بیان فرمودند ، دستگیری ، بنده را در تهران اعلام کردند و همچنین حکم حراست مرزها که از آقای خاقانی به سیدعبدالصاحب موسوی اصیل داده شده بود برمن تطبیق نمودند . اینک جواب این افتراء از زبان دادسرای محترم انقلاب اسلامی تهران خدمت شما عرض می نمایم . متهم این دادسرا عبدالصاحب موسوی اصیل فرزند سیدبشیر به شماره شناسنامه 284 آبادان متولد 1312 شغل مصالح ساختمانی فروش می باشد و از آقای سیدعبدالصاحب طاهری موسوی دراین بخش از دادستانی تاکنون سابقه کلاسه شده مشاهده نگردیده است . (خلخالی- تهران غیراز … ) آخر دستگیری را در تهران اعلام کردند ، افتراء دوم بازداشت اینجانب در قم و اهواز ، یکی از برادران که اکنون در قم موجود است که نسبت به بنده دچار اشتباهی شده بود علیه اینجانب شکایت کرده و بنده را از قم به اهواز احضار کردند که البته خود شاکی و این ورقه که به امضاء آقای محمد مومن ایدهم الله اینجا رسیده ، همین ورقه در رابطه با همین مساله است و چیز تازه ای یا غیر از آن نیست . خود شاکی فورا به اشتباه خود پی برد و اظهار پشیمانی کرد و اختلافی باقی نماند . اینک پاسخ این مساله با خط خود شاکی خدمت نمایندگان محترم قرائت مینمایم . بسمه تعالی . نظر به اینکه بین اینجانب و جناب مستطاب حاج سیدعبدالصاحب موسوی طاهری در سال 1358 در رابطه با بعضی از مسائل اختلافی به وجود آمده بود در همان ایام مرتفع شد و تا حال بین ما اختلافی نبوده است . والسلام علی عبادی الله الصالحین . هادی- فلاحی زاده توبه اینجانب در محضر امام جمعه محترم اهواز ، اینک متن مرقومه ایشان را میخوانم ملاحظه فرمائید آیا با توبه سازگار است یا خیر ؟ توضیح بدهم بعد از اینکه بنده و این آقای شاکی از دادگاه که دو ساعت بیشتر نماندم خارج شدیم ، ایشان گفتند آیا حاضرید منزل آقای جزایری بروید و یک سری شبهاتی که در نظر او هست ، رفع بکنید ، گفتم اشکال ندارد ، من در خدمت ایشان و شما هستم . به اتفاق هم رفتیم خدمت آقای جزایری ، از قضایا و از جریانات از بنده سؤال کرد و بنده مفصلا جواب دادم ایشان فرمود آیا شما در خط امامید ؟ عرض کردم من مقلد امام هستم چطور ممکن است که من در خط امام نباشم . فرمود حاضری به قرآن قسم بخوری ، قرآن را آوردند و من قسم به قرآن خوردم ، که قسم به این کتاب مقدس که بنده در هیچ آن و زمانی از این نهضت و از این رهبر دست نکشیده ام و نخواهم کشید ان شاءالله که ایشان بعد از این قضیه ، این متن را نوشته اند : ضمن تقدیم سلام در مورد ثقه الاسلام فاضل متقی آقای سید عبدالصاحب موسوی که سوء تفاهمی به عمل آمده بود مرتفع شد و موضوع فیصله پیدا کرد و ایشان کاملا در خط امام قرار دارند.  والسلام علی من اتبع الهدی. سید محمد علی موسوی جزایری تبعید اینجانب توسط برادر محترم حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ محسن اراکی حاکم شرع سابق خوزستان و امام جمعه فعلی شهرستان دزفول . اینک جواب این افتراء را از برادر محترم و با خط خود ایشان به عرض میرسانم ، البته در این جا از آرم وزارت محترم اطلاعات که این همه دارد برای اسلام  و انقلاب خدمت می کند و این همه خدمات برای حفظ و حراست انقلاب اسلامی متحمل شده است آمده اند و آرم وزارت اطلاعات استفاده کرده اند بدون امضاء در اینجا نوشته ، و در همین رابطه طی حکمی از سوی آقای اراکی به خارج از این شهرستان تبعید شده بود . آقای اراکی در جواب آقای صدقی امام جمعه محترم شوش اینطور نوشته اند : در بعض از نوشتجات به اینجانب نسبت داده شده است که آقای سید عبدالصاحب موسوی را تبعید کردم ، معروض میدارد مساله تبعید ایشان از سوی اینجانب حقیقت ندارد . ضمنا متذکر می شود طی تماسی که اینجانب در قم با ایشان داشتم انحراف یا خلاف شرعی از ایشان مشاهده نکردم ، بلی ، یک مساله ای بود و آن اختلافی شده بود بین بنده و امام جمعه محترم آقای اراکی از من خواست جهت اینکه یک تشنجی ، یک اختلافی بین شما بروز نکند ، از شما میخواهم که به قم بروید حالا یک چند روز تا این اختلاف بخوابد و این تبعید نیست . و اما ارتباط با آقای خاقانی . ارتباط اینجانب با ایشان ارتباط یک شاگرد با یک استاد بود . زیرا سالهای قبل از انقلاب ایشان در ایام تابستان به قم می‌آمدند و درس خارج وفقه و اصول می گفتند . بنده در درس ایشان شرکت می نمودم . در بحبوحه انقلاب شکوهمند اسلامی آقای خاقانی خدمات شایانی در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی تقدیم مینمود و بدین جهت علاقه بنده نسبت به ایشان زیادتر گردید . بعد از پیروزی انقلاب روزی به دیدن ایشان رفتم . به بنده گفتند که عده ای تجزیه طلب در کشور ریختند و اهداف شومی در سر میپرورانند . من آنها را جمع کردم و از مقاصد غیر مشروعی که دارند متقاعد ساختم و اصلاح را در این مساله دیدم که خود وارد عمل شوم تا مبادا اشخاصی که مخالف اسلام هستند از این موقعیت استفاده کنند و مردم را به عنوان دفاع از حقوق عرب از مسیر صحیح منحرف سازند و همچنین ایشان میگفت که تجزیه خوزستان ( البته این عرایضی که من دارم اینجا می گویم ، خودم را در اینجا فرض نمی کنم ، خودم را فرض می کنم که فعلا در محکمه عدل الهی ، در روز قیامت ایستاده ام و دارم چیزی میگویم که بر خداوند میشود  مخفی کرد . ) در حکم ضربه زدن به مکتب اهل بیت وجود ندارد و تجزیه این کشور یعنی تضعیف مبداء اهل بیت به شماره میآید . بنده در جواب ایشان گفتم که متقاعد ساختن آنها یا اینها بسیار بجا و کار درستی است ، لیکن طرح اینگونه مسائل در حال حاضر به صلاح نیست . زیرا جمهوری اسلامی تازه تاسیس شده ، هنوز مستحکم و قدرتمند نگردیده و مطرح کردن این مسائل تضعیف انقلاب اسلامی می باشد و اگر اقدام بر این مساله ضروری میدانید خود شما خدمت حضرت امام برسید و مشا کل منطقه را با ایشان در میان بگذارید و چون دیدار بنده با ایشان بسیار کم و اتفاقی بود . زیرا گرفتار مسائل انقلاب در شادگان بودم و رهبریت که در واقع خدمتگزاری انقلاب اسلامی قبل از پیروزی انقلاب در شادگان به عهده بنده بود . اشخاصی که بیشتر در اطراف ایشان بودند گویا ایشان را به فکر تشکیل یک هیاتی انداختند و زمانی که بنده از مساله فرستادن هیات مطلع شدم از ایشان خواستم که از این امر منصرف گردد . و خود ایشان شخصا خدمت امام برسند ولی ایشان گفتند که چون نمی توانم خدمت امام برسم از فرستادن هیات ناگزیر هستم و از بنده خواستند که در این هیات نماینده و پیام رسان ایشان به دولت موقت باشم . ولی بنده شدیدا امتناع کردم و حتی مدتی دیدار ایشان را ترک نمودم . زیرا گرفتار مسائل انقلاب اسلامی در شادگان بودم و در ضمن نمی خواستم در این مساله وارد شوم . لیکن چون بین دو نفر سوء تفاهمی رخ داده بود و صلح آنها بر وساطت ایشان موقوف بود ناچار شدم که به دیدن ایشان بروم و موضوع اصلاح را با ایشان در میان بگذارم زیرا صلاح آن دونفر در کل منطقه موثر بوده است . وی برای بار دیگر مساله نمایندگی را مطرح کردند و این قدر بر این مساله پافشاری نمودند که بنده احساس مسوولیت کردم و بر این مساله اقدام نمودم . لازم به تذکر است که در ضمن یک سفری که از شادگان به قم می‌آمدم ایشان نامه ای دست بنده دادند تا خدمت حضرت امام دامت ظله برسانم و هنگامی که قصد مراجعت از قم به خوزستان نمودم خدمت حضرت امام رسیدم و عرض کردم اگر جوابی برای این نامه هست من حاضرم برسانم . امام امت ایده الله فرمودند که این نامه خود جواب بود و نیازی به جواب نیست . عرض کردم آقا وضع خوزستان نا مطلوب است نظر مبارکتان چیست . امام امت فرمودند ( به این عبارت ) ایشان یعنی آقای خاقانی

امور را اصلاح نماید و این فرمایش حضرت امام دامت ظله موجب شده است که بنده نسبت به دخالت آقای خاقانی در این مساله به عنوان فردی که می خواهد قضیه را علاج کند اطمینان بیشتری حاصل نمایم . بنابراین بنده با اعضای هیات تماس قبلی و حتی در یک جلسه در جلسات آنها شرکت نداشته و با وجود همسفر با آنها عضوی از آنها نبودم یعنی بنده نماینده یک شخصی بودم که به تشخیص خود  در آن موقعیت دلسوز انقلاب و معالج مشا کل موجود در منطقه می باشد . حالا اگر ایشان غیر از این بود من علم غیب نداشتم آنچه که بینی و بین الله من احراز کرده بودم ، که ایشان می خواهد فرصت را از دست این منافقین که به عنوان و به اسم عرب می خواستند به انقلاب و به تمام ارضیت کشور ضربه بزنند بالاخره اطلاع نداشتم . آقایان محترم بدانند که بنده در آن هیات جز رساندن نامه آقای خاقانی و پیام ایشان مبنی بر محکوم کردن تجزیه و خود مختاری و علاج مشکل موجود نقش دیگری نداشتم . شاهد خطاب اینجانب به آقای بازرگان که در‌آن آمده است و همچنین اتهاماتی که به عرب خوزستان از جاهای مختلف نسبت داده می شود نظیر تجزیه طلبی و غیره از نظر تمام اقشار آن جامعه محکوم و مردود می باشد و با تجزیه حتی یک میلی متر از این سرزمین مبارزه جدید خواهند کرد و آن چه بدان عقیده راسخ دارند این است که این جمهوری اسلامی که بر اصول تشیع و مکتب حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مبتنی است می بایست روز به روز تقویت و تائید گردد . و تمام عناصر فرصت طلبی که می خواهند بین اقشار جامعه ما تفرقه و اختلاف بیندازند از جامعه طرد خواهند نمود . نامه ای که آقای بازرگان به آقای خاقانی نوشتند دال بر این مطلب نیز می باشد که در آن آمده است همانطوری که مرقوم فرمودید برادران عرب ایرانی هم کیش تحت زعامت آن جانب نه تنها داعیه تجزیه طلبی و خود مختاری و تفرقه نداشتند بلکه خود را ایرانی طالب وحدت و مدافع انقلاب اسلامی به رهبری آیت الله العظمی خمینی می دانستند که البته نامه بازرگان این است . بنده طی مسافرتی که با این هیات داشتم کم کم هویت آنها را شناسائی کردم و در حدود قدرت ایستادگی نمودم . البته در هیات آدمهای مسلمان و دوستدار انقلاب بودند ، نه اینکه همه ضد انقلاب بودند . از این جهت هیات به دو گروه منقسم شد ، دسته ای طرفدار انقلاب و دسته ای علیه انقلاب قیام کرده بودند که همیشه ما با آنها در ستیز و نبرد بوده ایم و بعد از بازگشت از این سفر هویت آنها را به مردم در مجالس و محافل بازگو نمودم . اهالی محترم اهواز ، اهالی محترم ماهشهر اهالی محترم شادگان ، اهالی محترم سوسنگرد بیائید و شهادت بدهید که بنده در این قضایا و با این قضایا چطور برخورد کرده ام و در مقابل آنها چطور ایستادگی نمودم . و همچنین با آقای خاقانی قطع رابطه کردم . حتی زمانی که ایشان به قم خدمت امام امت رسیدند من با ایشان نیامدم یعنی بعد از اینکه ما از هیات برگشتیم خود آقای خاقانی قطع رابطه کردم . حتی زمانی که ایشان به قم خدمت امام امت رسیدند من با ایشان نیامدم یعنی بعد از اینکه ما از هیات برگشتیم خود آقای خاقانی خدمت امام رسیدند و خود امام ایده الله تعالی به دیدن ایشان رفتند . پس ملاحظه بکنید که نمایندگی بنده از طرف ایشان در چه موقعیتی بود یعنی هنوز ایشان مورد تایید ( به حسب عقیده خودم البته در واقع نمی‌دانم ) ولی به حسب تشخیص بنده در آن بحبوحه خود امام نسبت به ایشان نظر منفی نداشتند طبق همین اموری که از ظاهر قضیه من بدست آوردم . بلی زمانی که ایشان در قم بودند . و بنده جهت تبلیغ به خوزستان می رفتم عده ای مطالب ناجور از ایشان در قم بودند . و بنده جهت تبلیغ به خوزستان می رفتم عده ای مطالب ناجور از ایشان برای مردم نقل می کردند که من وظیفه خود دانسته ( البته این قضیه قبل از سال 61 است یعنی زمانی که ایشان در صفائیه می نشستند ) پیش ایشان بروم و این مطلب را به ایشان تذکر دهم که نگذارید مغرضین در منزل شما تردد بکنند و دوباره هم برای شما و هم برای جمهوری اسلامی گرفتای ایجاد نمایند . این ارتباط نیست این احساس مسوولیتی است که بنده در آن بحبوحه احساس و لمس کردم . بنده متاسفم از اینکه عده قلیلی به نام مردم عرب حوادث ناگوار به وجود آوردند و آقای خاقانی وسیله اهداف شوم خود قرار دادند و از سادگی و نابینائی ایشان بهره برداری کرده و افکار ایشان را مشوش نمودند . خداوندا من از این گروه و اعمالی که انجام دادند به درگاهت تبری می جویم . حرکتی که این گروه به وجود آورده اند نه فقط از نظر بنده از نظر همه مسلمانان عرب منطقه محکوم بوده و می باشد و همین برادران مسلمان عرب دوش بدوش دیگر برادران خود در جبهه های جنگ حماسه می آفرینند و از دین و از انقلاب و ناموس و تمام ارضیت کشور خود دفاع می نمایند و دلیل آن خیل شهدای عرب مسلمان منطقه و دشمن صدام کافر در رابطه با بمباران مستمر مناطق مسکونی آنان می باشد . نمایندگان محترم شهادت مسوول دادسرای انقلاب اسلامی شادگان به عرض می رسانم . بسمه تعالی اینجانب عبدالحسین رحمانی که از سنه 60 الی 62 تصدی مسوولیت دادسرای انقلاب اسلامی شادگان را به عهده داشته ام در رابطه با برادر گرامی جناب حجت الاسلام سید عبدالصاحب طاهری موسوی ( البته معذرت می خواهم که من این عناوین را می خوانم . چون چاره ای نیست ) نماینده منتخب مردم شادگان و خرمشهر در مجلس شورای اسلامی احتراما اعلام مینماید که ایشان فردی مبارز و متعهد و در خط رهبری و ضد جریان خلق عرب در منطقه فعالیت داشته اند . عبدالحسین رحمانی خلخالی ـ نامه فلاحیان را در مقابل این بخوان . موسوی ابربکوه ـ آن هم خوانده میشود . طاهری موسوی ـ و اما افتراء‌ریاست مرکز سیاسی خلق عرب در شادگان ترجیح می دهم که شهادت اولین بخشدار و شهردار جمهوری اسلامی شادگان که طی نامه ای خدمت برادر محترم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی ارسال داشتند به عرض برسانم . مدت زمان کوتاه از انقلاب نگذشته بود که عده ای بنام مدافع عرب مرکزی را برای تفرقه و نفاق تاسیس نمودند ، قبول چنین مرکزی برای مردم متدین غیر ممکن بود . در این زمان به منزل آقای طاهری موسوی رفته و تاسیس مرکز را به ایشان در میان گذاشتم . از آنجایی که نامبرده روحانی منطقه و مورد احترام اقشار مختلف مردم بودند همراه ایشان و معمار شهرداری به نام آقای سید علی موسوی نیا که ایشان از افراد خیرخواه و مورد اعتماد هستند بسوی مرکز با ماشین هیلمن نارنجی رنگ حرکت کردیم پس از لحظات چند افراد دیگری از مردم که به تاسیس مرکز معترض بودند در آن محوطه مرکز جمع شدند از آن جمله مرحوم شهید معرفی زاده که ایشان هم در آن روز بودند و برادر ایشان محمد معرفی زاده که یک روزی اینجا آمدند و می خواستند شهادت بدهند ولی چون مساله مطرح نشد به شادگان برگشتند . ابتدا یکی از اعضای مرکز خط و مشی اهداف مرکز را برای حاضرین قرائت کردند و پس از ختم آن آقای طاهری موسوی شروع به سخنرانی نموده که اکنون این مرکز توسط ما تعطیل می شود . خدایا توبر این گفتار من شاهد هستی که تاسیس مرکز توسط دیگران صورت گرفت و تعطیل آن توسط برادر طاهری موسوی در حالی که ایشان در دوران انقلاب و پس از انقلاب برای اهالی شادگان بخصوص عشایر محترم سخنرانی می کردند و از بیانات ایشان استفاده شایان در پیشبرد اهداف انقلاب نمودند ، به روستا می رفتند و در زمینه انقلاب اسلامی سخن می گفتند به مردم نوید خدمت جمهوری اسلامی را میدادند ، فعالیت ایشان در دوران جنگ تحمیلی که جناب برادر محترم آقای علوی تبار می فرماید که ایشان هیچ در محکومیت جنگ صحبت نمی کردند خدا شاهد و گواه است و شهود در مجلس موجودند که در هر محفلی ، در هر مجلسی ، در هر منبری جنایتکار قرن را برای مردم معرفی می کردم و از مردم می خواستم ه به اعمال و زبان به تمام قدرتی که دارند در مقابل شیطان برخیزند . آقایان محترم نمونه ای از کارهایی که مخالفین بنده ( البته منظورم از مخالفین نه مخالفین در مجلس ، در خارج مجلس ) انجام دادند این بود که چون این سند نوشته که سابقه دیگری از وی نیست آمدند با قیچی این را بریدند که کلمه « نیست » پیدا نشود . ملاحظه بفرمائید . همچنین در جزوه‌ای که اول بین نمایندگان محترم پخش کردند این را پخش کردند . این سند دادسرای دادگاه انقلاب اسلامی قم و در جزوه دیگری که همین سند را پخش کردند آمدند و عکس انتخاباتی بنده که در سال 65 گرفتم با علامت ضربدر چاپ کردند که به نمایندگان محترم بگویند که این کار دادگاه است . برادران محترم ! خدا می داند خلقیتی که به بنده نسبت می دهند هنوز متوجه نشدم که چه مفهومی دارد . اگر می خوانند به مقاصد شوم خود برسند اطلاق می شود بنده که نعوذ بالله کمونیست نیستم . « انی اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله » و اگر مقصود همان معنایی که بر تجزیه طلب ها منطبق می شود که این خلاف اعتقاد قلبی من است که آن را در مکتب اسلام یافته ام ، آنجائی که اسلام مرزهای جغرافیائی بین کشورهای مسلمان را نفی می کند و تمامی سرزمین و بلاد اسلامی را یک کشور واحد می داند در این صورت چگونه بنده بیایم و تجزیه یک کشور انقلاب اسلامی سربلند ، افتخار آفرین که پرچمدار توحید در جهان و مرکز ولایت اهل بیت عصمت و طهارت و منادی وحدت جهانی اسلامی را خواستار باشم . و اگر منظور حس ناسیونالیستی عربی باشد
این که بانص قرآن : « ان اکرمکم عندالله » و احادیث نبوی « لا فضل لعربی علی عجمی و لالاسود علی ابیض الا بالتقوا » و همچنین « یا ایها الناس ان الله قد اذهب عنکم بالاسلام نخوه الجاهلیه و تفاخرها بآبائنا ان العربیه لیست بأب و الدوانما هولسان ناطق فمن تکلم بالعربیه فهو عربی الا انکم من آدم و آدم من تراب و ان کرامکم عند الله اتقیکم . » و اگر مقصود از خلق عرب یعنی تکلم به زبان مادری و ارشاد مردم به زبان محلی و بومی آنها و رسیدگی به مشکلات و یا بیان معضلات یک منطقه مسلمان و مستضعف عرب نشین بشد که این تعریف شامل نه تنها حال اینجانب خواهد بود بلکه بر کلیه مسلمانان مومن و معتقد به ولایت فقیه و خط امام را شهید پرور و بسیاری از رزمندگان عرب زبان و اسیران و معلولین و مجروحین و رنج دیدگان و جنگ زدگان اطلاع می گردد و آقایان محترم بدانند که بنده با هیچ گروه و حزبی در ارتباط نبودم و نیستم و بلکه تنها هدفی که در زندگی دارم پیروی از اجداد طاهرین ، ولایت فقیه استمرار خط انبیاء می باشد و در این راه حاضرم از هر چه دارم بگذرم حتی از جان خود « و ان تکن للابدان للموت انشئت فقتل الفتی بالسیف لله افضل » نمایندگان محترم ! اینک شهادت بیش از هزار نفر از مردم برادر محترم آقای کیاوش ایشان به رقبای انتخاباتی ما استدلال می کردند و در طی این استدلالات معمولا از کسانی که سنگر مخالفت را گرفتند استمداد شهادت می نمایند . برادران محترم اینک شهادت بیش از هزار نفر از مردم محترم شادگان که طی طوماری خدمت شورای محترم نگهبان بعد از انتخابات و قبل از ورود به مجلس در رابطه با امتناع هیات اجرایی از امضای اعتبار نامه انتخاباتی فرستاده اند به سمع حضار محترم می رسانم . و این همان نامه ای است که بیش از هزار امضاء که در یک روز از مردمی که بنده را می شناسند و در بین اینها بزرگ شده ام و از کوچکی تا بزرگ شدن بنده بر همه حالات زندگانی بنده واقف هستند اینطور می نویسند . در خاتمه هر گونه اتهاماتی که بوسیله افراد مغرض و بی تقوا ( البته من همه را بی تقوا  میدانم بعضی هایشان شاید عقیده خودشان اینطور بوده ) به طور مختلف و به طور بی اساس و غیر اسلامی به منتخب ما مردم مظلوم و ستمدیده نموده اند از نظر ما کذب و دروغ بوده و مردود می باشد . آیا شهادت هزار نفر آن هم اهل منطقه مقدم تر است یا شهادت رقبای انتخاباتی و زندانی های محکوم ؟ نمونه دیگر شهادت دادستان محترم انقلاب اسلامی خوزستان از اوایل انقلاب تا سال 62 چون ایشان در خوزستان دادستان بودند و بر تمام جریانات نظر وافقند آمدند احساس مسوولیت کردند بینی و بین الله این شهادت را دادند . اینجانب حسن تیز مغزی دادستان انقلاب اسلامی شهرستانهای خرمشهر ، شادگان اهواز و … از اوایل انقلاب تا اواخر سال 62 اعلام می نمایم که در رابطه با برادر گرامی جناب حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالصاحب طاهری موسوی ادعاهای اعلام شده در رابطه با وابستگی ایشان به خلق عرب و عدم سیر در خط انقلاب اسلامی و حضرت امام مدظله العالی توسط عده ای نشر گردیده صحت نداشته و بنده تاجایی که اطلاع دارم همواره ایشان در خدمت انقلاب بوده و هستند و نفوذ ایشان در سایر عشایر منطقه و خدماتی که در این رابطه با جبهه ایشان نموده اند موید این مطلب می باشد . آقایان محترم ! برادر آقای کیاوش آز آقای اکبری نقل فرمودند که ایشان فرموده باشند که من ایشان را اگر روحانی نبود محکوم به اعدام می کردم . آیا این حاکم شرع برادر محترم جناب آقای احمدی حاکم شرع نیست ؟ ایشان در همین حال حاضر در خوزستان دارند خدمت می کنند و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی خوزستان هستند . ایشان اینطور نوشتند . محضر مبارک حضرت حجت السلام و المسلمین جناب آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجلس شورای اسلامی دامت برکاته . پس از عرض سلام و آرزوی پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل و نابودی صدام جانی و استکبار جهانی و همچنین موفقیت روز افزون حضرت عالی در خدمت به اسلام و امت اسلامی معروض میدارد ( از آقایان تقاضا می کنم که در عبارت این نامه دقت بفرمایند ) که در مورد آقای سید عبدالصاحب طاهری موسوی هیچگونه ( که برادرمان نقل می کرد که سابقه محکومیت ، رئیس دادگاهها اینطور می فرمایند ) کیفر خواست و یا حکمی بر علیه ایشان در دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی خوزستان صادر نگردیده و ایشان به تشکیلات خلق عرب در خوزستان به هیچ وجه واقعیت نداشته و اگر مساله ای بود قطعا در این مدت بررسی می شد و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی استان خوزستان ـ محمد حسین احمدی . خلخالی ـ آقای کروبی ! وزارت اطلاعات یک چیزی نوشته است که جواب این معلوم نشد نایب رئیس ـ آقای موسوی 17 دقیقه وقت دارید . موسوی طاهری ـ نمایندگان محترم ! البته بنده مطالب بسیار زیادی در این زمینه دارم . خدماتی که بنده در اینجا انجام داده ام از بعد از این قضیه تا کنون به طور مختصر این می باشد . در رابطه با برادر حجت الاسلام جناب آقای سید عبدالصاحب طاهری موسوی که از سوابق ایشان سوال فرمودید ایشان حدود 7 سال است که در دفتر تبلیغات اسلامی قم پرونده تبلیغی دارند و در این مدت که با دفتر همکاری داشته هیچگونه شکایتی از ابشان به دست ما نرسیده و مورد تایید می باشد و ضمنا یک سفر هم برای تبلیغ به لبنان رفتند و همچنین در جمع آوری پول و اجناس برای جبهه ها فعالیت چشمگیری داشته . مبلغین بنده در ایام انتخابات اولامن وقت تبلیغ نداشتم ، همه اش دو روز من تبلیغ داشتم . ودر عین حال همین دو روز مبلغین بنده حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ علی طرفی امام جمعه محترم سوسنگرد آنها را می شناسد ، افراد انقلابی متدین ، جبهه رفته ، زحمت کشیده تلاشهای زیادی در این زمینه اینها متحمل شده اند و تبلیغات بنده را آنها قربه الی الله به عهده گرفتند و من دیگر وقت ندارم که زحمات و خدمات و شاگردانی که تربیت کرده ام همه آنها اکنون در سنگر انقلاب اسلامی به خدمت مشغول هستند همه اینها را بگویم . ولی در خاتمه خداوندا توشاهد باش که من فقط جهت خدمت به دینت و قرآنت و انقلاب  عظیم الشان اسلامی به رهبری حضرت امام امت امید مستضعفان جهان اقدام به این مساله نمودم . خداوندا با تحمل انواع اذیت ، آزار ، افتراء این امانت را که مردم شهید پرور خرمشهر و شادگان به عهده بنده گذاشته اند به تریبون مجلس محترم رسانیده و اکنون این امانت را به عهده نمایندگان محترم می گذارم تا اگر صلاح دیدند که بنده در خدمتشان باشم و به این نهضت عظیم خدمت نمایم « فبها و نعمت » و اگر صلاح ندیدند در سنگر دیگری نسبت به اسلام و انقلاب عظیم الشان اسلامی انجام وظیقه نمایم . برادران و خواهران محترم بدانید که و الله لوقطعت بالسیف اربا اربا تا آخرین نفس دست از یاری این انقلاب شکوهمند اسلامی نخواهم کشید و به هر نحوی که باشد دین خود را نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و امام امت ادا خواهم نمود همانطوری که در طول این 7 ساال به اثبات رساندیم خداوندا تو می دانی که این اتهاماتی که به بنده داده اند اصل و اساسی ندارد و شاهد این گفتار رای محترم شورای نگهبان می باشد . در خاتمه از اعضای محترم کمیسیون کمال تشکر و سپاسگزاری می نمایم که الحق زحمت بسیار کشیده اند . خداوند متعال همه خدمتگزاران را به اسام موفق نمایند . از رئیس محترم مجلس شورای اسلامی تقاضا می کنم که رای گیری به صورت مخفی انجام شود . زیرا نمی خواهم نعوذبالله مخالفین خود را بشناسم تا نعوذ بالله کینه کسی در دل من جای گیرد . ان النفس الاماره بالسوء الامارحم ربی . و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رؤف رحیم . و من مجلس را بالاتر از این  می دانم که از مسیر عدالت منحرف بشود و هر چه بینکم و بین الله تشخیص داده اید رای بدهید . از برادرانی که آمادگی خود را جهت دفاع از اینجانب اعلام نموده اند تشکر خود را اعلام می نمایم و از برادر محترم حجت الاسلام و المسلمین نماینده اندیمشک و شوش که در جریانات خلق عرب آگاهی کامل و در ستاد عشایر عرب خوزستان که به حق مرکز خدمت به انقلاب بوده فعالیت چشمگیری داشته تقاضا می شود که تشریف بیاورند و شهادت خود را اعلام نمایند و اللهم احفظ قائد الامه و امل المستضعفین الامام الخمینی اللهم احفظ شیخنا الاستاذ آیت الله الشیخ المنتظری اللهم انصر جیوشناعلی اعدائنا فی جبهات القتال اللهم انقم من صدام و زمرته انتقاما عاجلا اللهم ارحم شهدائنا الابرار و احشرهم مع شهداء بدر و کربلا،  اللهم من علی المجروحین بالشفاء العاجل و علی اسرائنا بالفرج القریب . انک سمع الدعاء و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته . نائب رئیس ـ آقای اردبیلی 13 دقیقه وقت دارید . موسوی ابره بکوه اردبیلی ـ سلام علیکم و رحمه الله . بسم الله الرحمن الرحیم . اگر کسی از نمایندگان یا از افراد در خوزستان باگروهک خلق عرب دشمنی داشته باشد شاید خودم را در راس این آقایان قلمداد کنم . اولا آقایان مستحضرند که بنده اردبیلی هستم و افرادی هم حاضر بودند که از آقای طاهری موسوی دفاع بکنند ولی مطمئنا اگر دفاع می کردند به همین تهمتی که آقای سید عبدالصاحب متهم شدند به همین تهمت متهم می شدند . دوم اینکه علت اینکه من واقعا مخالف یا دشمن این گروهک بودم من شناختم از عراق با اینها بود و هم در ایران و همچنین
اخوی بنده در عملیات خرمشهر شهید شدند بالاخره علی القاعده بایستی بیشتر با اینها مخالف باشم و همچنین در آن قضایایی که اوایل انقلاب بود البته بنده به عنوان مسئول ستاد عشایر مسلمان عرب آبادان که از طرف حجت الاسلام و المسلمین مرحوم شیخ عیسی طرفی رحمه الله علیه که تنها روحانی مبارز خوزستان که واقعا ضربه های زیادی هم خلف عرب تلاش کردند به ایشان بزنند و زدند و همچنین فرزند برومندشان حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ علی طرفی امام جمعه محترم سوسنگرد که الان هم در این محل تشریف دارند اینجا حاضر هستند آنوقت بنده را چند بار اینها خواستند ترور بکنند در خود فرود گاه آبادان و یکبار همین مسلسل یوزی را روی سینه بنده گذاشتند ولی خوب حافظ خدا بود و یک شب بیش از 10 بار بنده را قصد ترور داشتند و مفصل بود و همچنین برخوردم با اینها . اینها تلاش می کردند که ستاد ما را به طرف خودشان جذب بکنند ولی موفق نشدند افراد مختلفشان می آمدند خوب اسامی شان را الان بنده دارم تلاش می کردند که ما را جذب بکنند چون قوی ترین مرکزی را که بنام السلام در خوزستان معروف بود ستاد عشایر مسلمان عرب آبادان بود که یک نفر اردبیلی مسوولش بود .البته بنده را نمی شناختند خلق عربی ها و با آنها بحث های خیلی زیاد مفصلی داشتیم و تا آخر این اختلافات ما منجر به برخورد و یک شب حدود 5/6 ساعت با این افراد زد و خورد داشتیم که تعدادی از افراد زخمی شدند . علی القاعده من بایستی مخالف سرسخت این گروهک باشم و در این زمینه واقعا از همان روزهای اول بدون اینکه این سید مظلوم را ببینم همین جا نشسته بودم و به یکی از برادران عرض کردم که من از ایشان دفاع خواهم کرد چون اطلاعات کافی و دقیقی دارم و ایکاش وزارت اطلاعات از بنده و امثال بنده در این زمینه سوال می کردند گر چه آقای فلاحیان یکی از برادران عزیزی که در آبادان بودند خدمت ایشان زیاد رسیدیم ما را هم یک مدتی پیش دیدند گفتند من تعجب می کنم چطور شما زنده مانده اید با این برخوردهایی که با این گروهک خلق قرب داشتم . در این زمینه هم زیاد تحقیق کردم با دفتر آقای نخست وزیر که همان مسائلی که خواستم که اینها را به ما بفرستند درباره این هیاتی که رفته بود آن روزها نامه رسمی به وزارت اطلاعات نوشته بیش از 2 ماه است که البته پاسخش را به بنده ندادند و این مطالب را به یکی از مخالفین محترم دادند که بنده بعضی از این یا همه اینها را نشستم و خواندم و چیزی هم در آنجا پیدا نکردم . اصلا وقتی با مخالفین صحبت میکردم بنده را مصممتر برای دفاع از  ایشان میکرد . همچنین نامه نوشتم برای دفتر تبلیغات که از روزهای اول بنده در این دفتر فعالیت داشتم ایشان جزء اولین افرادی بودند که در این دفتر نامنویسی کردند . واقعا زحمت کشیدند . مردم شادگان . سوسنگرد ، ماهشهر حتی قم . شاهد هستند که چقدر ایشان علیه گروهک خلق عرب سخنرانیهای مفصلی داشتند ، خدمات شایان ایشان را دفتر تبلیغات میدانند و مخصوصا دفتر تبلیغات که حساسیت خاصی نسبت به این گروهک دارند نظر خودشان را در این زمینه بیان فرموده اند که خود آقای موسوی خواندند . همچنین نامه به دادسرای انقلاب اسلامی تهران که در آن پرونده نوشته بود که ایشان در تهران دستگیر شد که باز هم پاسخش را آقای موسوی خواندند . با مخالفین سرسخت ایشان در خارج از مجلس تماس گرفتم و یکی از برادرانی که سرسخت ترین واقعا مخالف ایشان بود ، تشریف آوردند منزل ما البته به یک مناسبتی و حدود سه ساعت با این آقا نشستم صحبت کردم من خواهش کردم یک مدرک برای من بیاورد ، غیر از این یک مدرک ، یک سخن پراکنی ، یک صحبت ، یک نامه چیزی برای من بیاورند ایشان نداشتند فقط میگفتند اینقدر خون … مثل همین صحبت هایی که شما شنیدید . « خلق عرب اینقدر خون ریختند ، اینقدر جنایت کردند این سید جزو این هیات 30 نفره بود . » تمام مطلب این بود و در آخر من به ایشان حالا اسمش را هم بیاورم ، آقای عباسی فرماندار محترم خرمشهر ، آخر من با ایشان صحبت کردم گفتم و الله شما دارید کار حرام می کنید . یک شخصی که با یک هیاتی در همان روزهای اول این هیات هم نه به عنوان خلق عرب حرکت کرده و رفته بود تهران شما چون که ایشان با این هیات بود درحالی که خود بنده با یکی از این افراد هیات به نام شاکر شکوری که ایشان را قبل از انقلاب می شناختم ایشان آمدند به من گفتند با من هم صحبت کردند من بروم یا نروم ؟ من میدانم بعضی از این افراد ، افراد فاسق هستند بعضی از این افراد فاجرند ، کافرند . این را با بعضی هایشان گفتم من از ایشان درخواست کردم ، خواهش کردم که با این هیات برود و در خواست کردم بعد از برگشتن تمام گزارشات را به بنده بدهند و همین کار را هم کرد ایشان را حتی در جلسات از جلسه خارج می کردند وقتی که آمدند اسامی این افرادی که در روز یازدهم اردیبهشت ماه با گروهک فدائی خلق در تهران ، راه پیمائی کردند و جلسات افرادی که در بین اینها از خلق عرب بودند اینها را آمد برای ما مفصلا و مشروحا مطرح کرد . اینکه بگوییم تمام این اعضاء هیات واقعا افراد فاساد و فاجر بودند این چنین چیزی نبوده است . در رابطه با آقای جزایری من خواهش میکنم نمایندگان محترم توجه بفرمایند عرض کردم بنده حساسیت خاصی و دشمنی خاصی با این گروهک داشتم و دارم این قضیه آقای جزایری از این قرار است و من شهادت میدهم در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی روز قیامت . عرض میکنم یکی از آقایان ، همین آقای شیخ عبدالهادی که ایشان نامشان را خواندند . ایشان در قم آمد به من گفت فلانی آقای سید عبدالصاحب را گروهکها کشیدند ، ( گروهک خلق عرب‌) . گفتم ایشان از دوستان ما هستند . ما مدتی با هم درس میخواندیم ، درس خارج بودیم ، درقم دو سال بالاخره آنجا با هم مشغول بودیم . ایشان را من میشناسم ، ایشان اصلا به عرب معروف نبودند . اصلا خود خلق عربی ها در « مجله الکفاح » اگر آقایان خوانده باشند ایشان را به عنوان یک عجم قلمداد کردند گفتند چون مادرش شوشتری است این اصلا خودش عجم است ، این عرب نیست اصلا آنها ایشان را به عنوان یک عرب قبول ندارند گفتم من ایشان را می شناسم و حیف است که ایشان ، یک چنین چیزی بشود برویم یک نامه ای بنویسیم بلکه ایشان را بالاخره نگذارند در این دام مبتلا بشود . بنده خودم رفتم با این آقا ، ایشان نامه را نوشتند و من این آقا را تایید کردم . آنوقت حضرت آیت الله مشکینی در دادگاه تشریف داشت آقایان دیگری بودند که من یادم نیست من ایشان را نمی شناسم . نامه را نوشتیم و ایشان را بعدا در خود اهواز به دادگاه برده بودند ، دیدند که هیچی ندارد . بعد یعنی « تمام خسن و خسین هر سه تا دختران مغاویه » اصلا اصل ندارد و کلا مساله این است . نامه بنده و امضاء بنده هم هست اگر هم خواستند تحقیق بکنند خیلی به آسانی میتوانند تحقیق بکنند . بعد ایشان را یک ساعت بردند در دادگاه و از آنجا رفتند خدمت آقای جزایری ، قسم هم خوردند . بعد فتبین این آقا ، همین آقای شیخ عبدالهادی با ایشان یک دعوای شخصی داشت و آمد بنده را به این جریان کشید حالا بنده که آن امضاء را کردم در آن زمان الان آمدم از این سید دارم دفاع میکنم . اینها هم یکی از مسائل است . یکی از مسائلی که هست همین خدمات ایشان است . واقعا ایشان خدمات زیادی داشتند . شما با همه این مخالفین صحبت بکنید خواهش میکنم یکی از اصلی ترین مساله ای که آقایان میآیند و رویش حساسند که ایشان عرض کرد این مسائل شعاری ، این است که شخص سید را نمی شناسند و اگر بگویم خلق عرب را هم نمی شناسند ، من اشتباه نکرده ام و مبالغه نکرده ام . توجه فرمودید نه آنها را میشناسند ، نه آن فرهنگ را میشناسند توجه فرمودید هر شخصی یک کلمه از زبانش درآمد ،‌یک کلمه را گفت گفتند همین خلق عرب است . آخر اینکه نمیشود . شما این آقا را نمی شناسید ، من هم به یکی از این مخالفین گفتم آقا شما … اصلا با همه این مخالفینی که با آنها تماس گرفتم گفتم این را می شناسید ؟ گفتند بلی ، ما از دور ایشان را دیدیم یا اسمش را شنیدیم . کسی که شما نمی شناسید خوب شما در خرمشهر بامشکلاتی روبرو بودید ، قبول ، روی چشم . اینقدر عده ای شهید شدند ، زخمی شدند این مصیبتها به وجو د آمد همه اش صحیح . آقا جون ایشان چه ارتباطی با موضوع دارد ؟ به ایشان چه ارتباطی دارد ؟ شادگان با خرمشهر حدود 80 کیلومتر فاصله دارد . علی ای حال یکی از علل دفاع بنده از ایشان شناختم از ماهیت خود خلق عرب است . در رابطه با مسائلی که برادر مخالفمان مطرح کرد همین فرماندار خرمشهر را مطرح کردند ، مسائل آقای موسوی جزایری و همچنین بعضی از اعضاء خلق عرب ، (‌البته گروهک خلق عرب ) یکی از مسائلی که مخالف محترم مطرح کردند همان مساله را مجددا بلغور کردند . آن مساله در آن چیز نوشتند که سید عبدالصاحب موسوی اصیل ، سید عبدالصاحب ریحانی ، یک سید عبدالصاحب دیگری هم هست در رقم که ایشان ارتباط مستحکمی با آل شبیر دارد ، من می شناسم این شخص را که الحمدلله پارسال هم سکته کرد یک جسارتی که به امام کرد پارسال سکته کرد و این ارتباط با آل شبیر و رفتن به منزل ایشان عرض کنم خدمت شما آمدند تمام اینها را ریختند به گردن این سید مظلوم بیچاره . آخر برادران عزیز ! پاسخ ما روز قیامت چه خواهد بود ؟ ما چه جوابی بدهیم ؟

برانگیختن احساسات قومی با اطلاعیه ها . شما یکی از این اطلاعیه ها را بیاورید آخر . « حرمت مومن از کعبه هم عند الله افضل است » ما چرا آبروی یک مومن را ببریم و همچنین عرض کنم خدمت شما در رابطه با تبعید آقای اراکی . من با آقای اراکی صحبت کردم الان هم رسما اعلام میکنم ایشان فرمودند « آقای سید عبدالصاحب طاهری موسوی مستحق دفاع هستند » من گفتم نظر شما چه هست ؟ واقعا من با شک و تردید نگاه میکردم چون یک حالت جو سازی شده بود ، گفتم نظر شما چیست ؟ ایشان فرمودند « ایشان مستحق دفاع هستند و در هیچ مقطعی » این عبارت ایشان است « من تا آنجا که اطلاع دارم دینش را از دست نداده » این کلمه آقای اراکی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی آبادان و بعد کل خوزستان و الان هم که حضور دارند میتوانند با ایشان صحبت بکنند . بعد صحبت کرده بودند مطلبی که آقای جزایری با ایشان تماس گرفتند . من نمیدانم این آقا تماس می‌گیرد یک جوابی می شنود ، آن آقائی تماسی می گیرد یک جواب دیگری می شنود . من چند مرتبه خدمت آقای جزایری تماس گرفتم گفتم آخر بعضی ها انتقاد می کنند می گویند شما صحبت هایتان اینطور است . فرمودند اصلا « من تمام حرفم این است من ایشان را نمی شناختم » توجه فرمودید و این مساله ای که آمدن ایشان در خدمت آقای جزایری که عرض کردم اساسش هم ما بودیم که رفتیم یک نامه ای نوشتیم و مساله اصلا اساس هم نداشته چون اعتماد به آن شخص بود . هر شخصی جوری صحبت می کند یک جوری پاسخی میدهد . هر شخص مخالف حالا نمیدانم من عرض کردم میتوانید من رسما اعلام میکنم آقای جزایری اینطوری به من فرمودند . فرمودند « من ایشان را نمی شناسم » و من نمیتوانم بگویم که ایشان خلق عربی هستند » بلی ایشان آمدند اینجا با همین آقای شیخ عبدالهادی ، من قرآن را هم گذاشتم و ایشان هم قسم خوردند ( فواد کریمی ـ قسم چی خورد ؟ ) ایشان « قسم خوردند که بلی ، من متعهدم … فواد کریمی ـ قسم چی خورد ؟ خلخالی ـ جواب وزارت اطلاعات را هم بدهید . میرمرتضی موسوی ابربکوه ـ اشکال ندارد . الحمدلله ، خدا را شکر ، خدا را شکر که شما مخالف هستید . نایب رئیس ـ آقای اردبیلی ! شما آن جواب وزارت اطلاعات را هم بدهید . موسوی ابره بکوه ـ چشم الان هم میخوانم هیچ مساله ای نیست . عرض کردم اداره اطلاعات آقای خلخالی توجه بفرمائید . خواهش میکنم اجازه بدهید این پاسخ را من بگویم . اوایل انقلاب همه آقایان مستحضرند که اداره اطلاعاتی وجود نداشت . فقط توجه بفرمائید که چه عرض میکنم .خلخالی ـ اطلاعات فعلی است ، 18/10/65 است . نایب رئیس ـ توجه کنید . بفرمائید . میر مرتضی موسوی ابره بکوه ـ اجازه بفرمائید ، اداره اطلاعاتی وجود نداشت و اداره اطلاعات مطالبی را هم که نوشته شما بروید مطالعه بکنید . اداره اطلاعات گناه سه نفر عبدالصاحب رابه گردن ایشان انداخته … خلخالی ـ اداره اطلاعات نوشته شرکت ایشان در خلق عرب محرز است . میرمرتضی موسوی ابره بکوه ـ بگذارید حرفم را بزنم من دارم دفاع میکنم جناب آقای کروبی ! این وقت گیریها را از وقت من حساب نکنید . نایب رئیس ـ شما مطلبتان را بفرمائید وقتتان هم تمام است . موسوی ابره بکوه ـ یکی از گزارشات اداره اطلاعات همان جزوه ای بود که واقعا اگر انسان حسن ظن داشته باشد به این افرادی که این جزوه را نوشته اند میگوید این افراد جاهل و نادان بودند . نمیگویم افراد لامذهب و بیدین بودند که این تهمت ها را در آن … این یکی از مدارک اداره اطلاعات بود . مدارک اداره اطلاعات این بود عرض بشود به خدمت شما ایشان در سال 1343 در 14 سالگی ایشان عضو خلق عرب بودند . اینها مدارک اداره اطلاعات بود ( علوی تبار ـ نامه را بخوان ) در رابطه با این موضوع ما هم قبول داریم ، ما هم قبول داریم که بلی ایشان جزو این هیات 30 نفره بودندولی همچنانکه خدمتتان مفصلا عرض کردم این هیات 30 نفره افرادی در بین اینها مسلمان بودند  ایشان نامه ای از آل شبیر ، آل شبیری که اولین گزارشی که علیه آل شبیر آمد ، بنده نوشتم آقایان ! بنده نوشتم حتی وقتی که دفتر امام بردم یکی از آقایان محترم قم به من … خلخالی ـ دفاع از خود شما که نیست . نایب رئیس ـ آقای موسوی شما که مطرح نیستید در این قضیه . موسوی ابره بکوه ـ این آل شبیر ، چشم . و السلام علی عبادالله الصالحین فقط مواظب باشید برادرها ! خدا را در کارتان در نظر  بگیرید و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته . مردم شادگان 16 هزار نفر رای دادند مواظب باشید برادرها . علوی تبار ـ آقای کروبی ! من نامه را آورده ام اجازه بدهید بخوانم . نائب رئیس ـ برادر دیگر گذشته است ، نامه هم که بین نمایندگان توزیع شده . نامه آقای فلاحیان را که میگوئید که توزیع شده ( علوی تبار ـ پس شما بخوانید ) دیگر گذشته است و طبق آئین نامه دیگر هیچکس نمیتواند صحبت کند و خودشان تقاضا کرده اند رای گیری مخفی باشد . حضار 194 نفر است آقایان توجه دارند که موافقین برگ سفید ، مخالفین هم برگ کبود و آنهایی هم که میخواهند رای ممتنع بدهند برگ زرد در گلدان بیندازند . از آقایان خواهش میکنم بفرمائید بنشینید . منشی ـ حاج آقا ! یک طرح رسیده اجازه بفرمائید اعلام وصول بشود . 6- اعلام وصول طرح قانونی آئین عبادی سیاسی حج و زیارت  نایب رئیس ـ طرحی قانونی آئین عبادی سیاسی حج و زیارت که حدود چهل و چند نفر از آقایان نمایندگان امضاء کرده اند که بدینوسیله اعلام وصول میشود . نایب رئیس ـ نتیجه آراء به دست آمده در رابطه با حوزه انتخابیه شادگان و خرمشهر آقای موسوی . حضار در جلسه 203 نفر آرائی که به گلدان ها ریخته شده : 146 رای موافق . 38 رای مخالف . 19 رای ممتنع . بنابراین اعتبارنامه آقای سید عبدالصاحب موسوی تصویب شد ( الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر ، خمینی رهبر . مرگ بر ضد ولایت فقیه ) . 7- پایان جلسه نایب رئیس ـ خوب نمایندگان محترم عنایت دارند با توجه به فرارسیدن دهه مبارکه فجر و با توجه به تقاضای عده ای از نمایندگان محترم که این روزهای حساس انتظار داشتند و تقاضا داشتند برای اینکه در جبهه حضور داشته باشند و با توجه به اینکه سپاه حضرت مهدی علیه السلام ان شاء الله بنا است که اعزام بشود و عده ای از شهرها نیاز داشتند برای اینکه نماینده ها تشریف فرما بشوند برای صحبت و سخنرانی و بسیج نیروها ، دهه مبارکه فجر جلسه تعطیل است و تشکیل جلسه بعد هم دقیقا ساعت و روزش بعدا اعلام میشود . ختم جلسه اعلام میشود . ( جلسه ساعت 25/12 پایان یافت ) نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ـ مهدی کروبی