جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 143 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 143 )

  • پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۶۴

بسمه تعالی
جلسه یکصدو چهل و سوم 16 خـرداد ماه 1364 هجـــری شمسی
¬¬¬¬¬143 16 رمضان المبارک 1405 هجری قمری
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
دوره دوم – اجلاسیة دوم
1364-1365
صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز پنجشنبه شانزدهم خرداد ماه 1364
فهرست مندرجات:
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
2- بیانات قبل از دستور آقایان محمدی آذر، یوسف پور و رحمانی خلیلی.
3- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس
4- تصویب کلیات لایحه تأسیس شرکت مشترک کشتیرانی ایران و پاکستان.
5- بحث پیرامون کلیات طزح تربیت پزشک ووابستگان به حرفه پزشکی و پیراپزشکی برای مناطق روستائی و عشایری
6- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن.
جلسه ساعت هشت و پانزده دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد.
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
رئیس- با حضور 186 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه را قرائت کنید.
منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. دستور جلسه یکصدو چهل و سوم روز 5 شنبه 16/3/1364 هجری شمسی مطابق با شانزدهم رمضان 1405 هجری قمری.
1- گزارش شور اول کمیسیون امور بازرگانی و توزیع در خصوص لایحه تأسیس شرکت مشترک کشتیرانی ایران و پاکستان
2- گزارش شور اول کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی در خصوص طرح تربیت پزشک ووابستگان به حرفه پزشکی و پیراپزشکی برای مناطق روستائی و عشایری و بخشها و شهرستانهای کوچک
3- گزارش شور اول کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی در خصوص لایحه مقررات انتضامی هیأت علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی کشور.
4- گزارش یک شوری کمیسیون برنامه و بودجه در خصوص لایحه بودجه ارزی سال 1364 کل کشور.
5- گزارش شور اول کمیسیون امور دفاعی در خصوص لایحه لغو لایحه قانونی شمول قانون استخدام کشور به کارمندان غیر نظامی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
رئیس- تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
الههم صل علی محمد و آل محمد. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)
بسم الله الرحمن الرحیم. ن والقلم و ما یسطرون. ما انت بنعمته ربک بمجنون وان لک لاجراً غیر ممنون. وانگ لعلی خلق عظیم. فستبصرویبطرون. با یکم المفتون. ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمتهدین. فال تطع المگذبینو و دوالوتدهن فیدهنون. ولاتطع کل حلاف مهین. هماز مشاء بنعمیم. مناع للخیر معتداثیم. عتل بعد ذلک زنیم. ان کان ذامال و بنین. اذاتتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین سنسمه علی الخرطوم..
صدق الله العلی العضیم. (حضار صلوات فرستادند.)
«سوره القلم از آیه 1 تا آیه 17»
2- بیانات قبل از دستور آقایان محمدی آذر، یوسف پور و رحمانی خلیلی.
رئیس- سخنرانتان قبل ازدستور را دعوت کنید.
منشی- آقای محمدی آذر نماینده تاکستان و طارم سفلی، آقای یوسف پور نماینده اردل، آقای رحمانی خلیلی نماینده بهشهر.
سید حسین محمدی آذر- اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرحیم. بسم الله الرحمن الرحیم.«وقاتلو هم حتی لاتکون الدین لله».
با سلام و درود به پیشگاه اقدس حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه القداء و با سلام و درود برنایب بر حقش امام بزرگوار بنیانگذار جمهوری اسلامی و امید همه محرومین و مستضعفین جهان و با سلام و درود به امت قهرمان و نستوه ایران و تمنای قبولی اعمال و طاعات و عبادات از پروردگار بزرگ و آرزویپیروزی نهائی کفر ستیزان برخفاشان زبون عفلقی به علت محدودیت وقت سخنان خود رادر قالب موارد و تذکرات زیر بیان میدارم:
1- جنگ همچنان مسأله اصلی بوده و در رأس همه مسائل قرار دارد. سیاست ملت و دولت اسلامی در برابر جنگ همان است که قرآن فرموده و امام امت بر آن تأکید ورزیده اند. یعنی تا رفع فتنه و خاموش شدن کانون اصلی آتش افروزی و استقرار دین خدا این دفاع حهاد مقدس باید ادامه پیدا کند.«وقاتلوهم حتی لاتگون فتنه وئ یکون الدین لله» دنیا و همه مجامع بین المللی بدانند که اگر جنگ برما تحمیل شده دیگر صلح تحمیل نخواهد شد و توطئه هاو حرکات مذبوحانه رژیم ضد اسلام و ضد انسانی بعث و به راه انداختن جنگ شهرها هیچگونه خللی در اراده و تصمیم امت اسلام ایران ایجاد نخواهد کرد و مثل همیشه این بار نیز عراق بازنده خواهد بود.
¬¬¬در همین جا لازم است از مردم قهرمان و شهید پرورهمه شهرهائی که در این چند روز مورد تها جم وحشیانه و نا جوانمردانه ¬¬¬¬صدام عفلقی قرار گرفته وبا شهامت و شجاعت تمام ایستادگی کردند و از پدافند هوشیار و نیروی هوائی خلاق که در دفع ¬¬¬¬¬¬حملات هوائی دشمن سعی بی دریغ مبذول داشته اند صمیمانه تقدیر و تشکر نمایم.
2- مراسم روز 15 خرداد این یوم الله عظیم که یا آور شکوهمندترین حماسه ها و ایثارها است. همزمانت با میلاد با سعادت سبط اکبر رسول گرامی امام حسن مجتبی علیهما الصلوات و التحیات با همه عظمت و جبروت و با حضور میلیونها انسان حق جو برگزارشد  دنیا با حیرت حضور فعال و گسترده قهرمان ایران که بیست و دومین سالروز پانزده خرداد را گرامی داشته و چون سیلی خروشان به خیابانها سرازیر شدند نظاره گر بود. آری مردم همواره در ایفاء نقش انقلابی و انجام وظیفه الهی خود موفق و پیشگاه بوده اند و اینکه نوبت دولتمردان و رسانه ها بالاخص صدا و سیما است که در استنتاج از این همه خلوص و ایثار صفا و صداقت غفلت نورزیده و از هیچ وششی دریغ نفرمایند.
3- درگیری های اخیر در لبنان بین فلسطین ها و شبه نظامیان «امل» تحت هر عنوان و انگیزه ای صورت گرفته باشد نقطه سیاه و ننگی در تاریخ مبارزه با اسرائیل غاصب به وجود آورد که خسارات مادی و معنوی آن اگر بگوئیم غیر قابل جبران است، اغراق نگفته‎ایم. ما ضمن محکوم کردن این درگیریها امیدواریم با تلاش نیروهای انقلابی متعهد و مسلمان به علمای همیشه بیدار جنوب لبنان و حرکت به موقع و شایسته حضرت آیت الله منتظری و فعالیت بی وقفه هیأت اعزامی معظم له آتش فتنه خاموش و همه نیروها برای آزادی قدس و نابودی اسرائیل متحد وبسیج گردند.
4- اعلام آخرین جمعه هر ماه مبارک رمضان به نام روز جهانی قدس از سوی حضرت امام برزگواربه عنوان یک ابتکار و سمبل مبارزه با صهیونیزم جهانی و اشغالگران قدس عزیز نور امیدی در دل همه مسلمانان جهان ایجاد کرده و هم اکنون ملل اسلامی خود را جهت برگزاری هر جه با شکوه تر مراسم این روز آماده می نمایند و علیرغم توطئه های آشکار و پنهان استکبار جهانی و حرکت رذیلانه شاه اردن و به سازش کشیده شدن بعضی از سران خائن فلسطین و به راه انداختن برادر کشی در اردوگاه های فلسطینی در لبنان تا چند روز دیگر بزرگترین تظارات عالم اسلامی علیه اسرائیل غاصب را شاهد خواهیم بود و در همین روز است که ملت ایران برای چندمین بار اعلام خواهد کرد که راه قدس ازکربلا میگذرد وحکومت بعثی که با آتش افروزی موجب از بین رفتن حرث و نسل گشته از بزرگترین موانع آرادی قدس عزیز است و باید تا سرنگونی این رژیم و متلاشی کانون فتنه، به دفاع مقدس با همه توان و نیرو ادامه داد و در همین جا از صدا و سیما و مطبوعات و دستگاههای تبلیغاتی تقاضا میشود که رسالت خطیر خود را در ابلاغ و انعکاس آن همه فریاد و شعور و حضور به خوبی ایفا نماید.
5- ضمن تشکر و قدردانی از دولت خدمتگزار که در شرایط جنگی با همه اخلاص تلاش میکند مشکلات جامعه را در حد توان و امکانات حل نمده و نیازمندیهای آن را تأمین کند تذکر این نکته لازم استکه هنوز از ریشه های فاسد و رسوبهای کثیف نظام گذشته کسانی در مسؤولیتهای کلیدی وادارات و مشاغل اجرایی و قضائی هستند که با رفتار و کردار ناپسند و مغرضانه ظالم پروری و مظلوم کشی و احیاناً رواج فساد و رشوه خواری میخواهند چهره دولت و نظام اسلامی را در برابر ملت مشوه و زحمات خدمتگزاران صدیق را به هدر دهند. لازم است مسؤولین محترم اجرائی و قضائی با قاطعیت هر چه تمامتر با این تفاله ها برخورد نمایند.
6- نیازمندیها و مشکلا حوزه انتخابیه نحقیر یعنی بخش طارم سفلی و شهرستان تاکستان بسیار است زیر بخس طارم سفلی با بی از یکصد روستان میتوان گفت که پس از انقلاب اسلامی کشف گردیده است و با همه توجهی که مسؤولین محترم بالاخص جهاد سازندگی معطوف داشته اند و از همه آنان تشکر میشود نابسامانی زیاد است که تما موارد آن با ذکر جزئیات به مسؤلین و وزرای مربوه انعکاس و انتقال داده شده و اخیرا، هیأتی از نخست وزیری جهت بررسی مشکلات آن سامان اعزام ده که امید وارم برای رفع مشکلات اسای و حیانتی این منطقه محروم در عین حال همراه و در نار انقلاب گامهای مثبت و عملی برداشته شود.
وتاما شهرستان تاکستان با حدود 200 هزار جمعیتیعنی 40 هزار جمعیتشهری و بیش از 150 هزار جمعیت روستائی با 220 روستا نیز مشکلات عدیده ای دارد که به چند مورد مهم آن اشاره میکنم:
الف- اثکر نهادها و ارگانهای این شهر نوپا بوده و با کمترین نیرو و امگانات فعالیت دارند و با همه تلاشی که معمول میدارند بالطبع وظایف سنگین الهی و انقلابی خود را در برابر مردم و روستاهای محروم نمیتوانند ایفاء نمایند. مقتضی است مسؤولین امر و دولت خدمتگزار در رفعاین مشکل و تقویت ادارات و سازمان های موجود اقدام لازم مبذول دارند.
ب- با تقدیر از وزارت نیرو به خاطر انجام مطالعات فاز اول پروژه ایجاد سد بر روی رودخانه های ابهر رود و خررود تقاضا میشود به علت کشاورزی بودن منطقه و کمبود آب زراعی هر چه زودتر مقدمات اجراء پروژه یاد شده را فراهم نموده و بیش از 40 هزار هکتار اراضی مستعد کشاورزی را که بلا استفاده مانده احیا نماید.
ج- مناطق روستائی دو دانگه، افشاریه و قاقازان به ترتیب با بیش از 50-6- و 100 روستا به توجه و برنامه ریزی بیشتری نیاز دارد زیرا مناطق یاد شده از نبود راه روستائی و مراکز آموزشی بعد از دوره راهنمائی و کمبود آب زراعی و آشامیدنی ووضع نامطلوب بهداشت و درمان بسیار رنج میبرند.
در پایان توجه نمایندگان محترم را به این نکته جلب میکنم که:
امام بزرگورا در پیام تاریخی خود به مناسبت افتتاح دوره دوم مجلس شورای اسلامی رؤوس برنامه ها و اهم موضوعاتی که میبایست این مجلس در تصویب آن فعالیت نماید مشخص فرمودند و به نظر میرسد که تلاشها با همه ارزشمندی کافی نبوده است و باید مجلس بیش از پیش در راستای رهنمودهای امنام امت گام بردارد. والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته
منشی- آقای یوسف پور.
یوسف پور- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. بار دیگر دشمن جنایتکار بعثی با حمایت ابر قدرها و مجمع بین المللی شروع به بمباران مردم بی گناه شهرهای میهن عزیر ما نموده است و سکوت مرگباری که مانند همیشه بر این مجامع حاکم است حکایت از توطئه ای همه جانبه علیه جمهوری اسلامی دارد و همه جنایتگاران دنیا با پشتیبانی از صدام قصد دارند همان طور که جنگ را به ملت ایران تحمیل نموده اند و در طول جنگ یا از صدام حمایت نمدند و یا سکوت کرده اند اکنون با راه انداختن هیاهوی صلح طلبی خواهان این هستند که صلح ذلت باری را به ملت ایران تحمیل نمایند. مجامع بین المللی و کشورهای دیگر که اکنون صلح طلب شده اند، آن زمان که صدام جنایتکار با 14 لشکر خونخوار 5 استان ما را مورد تاخت و تاز قرار داد و اکثر شهرهای این استان ها را ویران نمود و حدود 2 میلیون نفر از مردم ما را آواره کرد جوانان زیادی را از ما به شهادت رساند. به نوامیس مسلمین در شهرهای مختلف تجاوز نمود کحا بودند؟ صلح طلبان امروز کحا بودند که امروز ندای صلح سر میدهند که حداقل تجاوز صدام را در آن زمان محکوم کنند. ونداهائی که در داخل کشور بلند است که ملت ایران صلح میخواهد باید بدانند که ملت ایران شیعه امام حسین (ع) است و همانطور که برای دفع تجاوز صدام زیر بار مذاکره نرفت و غیرتمندانه و با رشادت کامل صدام را از مرزهای خود بیرون نمود و در آن زمان که رزمندگان ما در جبهه ها باصدام درگیر بودند شما صلح طلبان کحا بودید؟ شما صلح طلبان چه وقت به جبهه ها رفته اید و جه وقت شهید و معلول و مجروح داده اید؟ چه وقت کمک مالی برای دفع تجاوز نموده اید؟ مگر دفاع از خانه و کاشانه در فطرت هر حیوانی نیست؟! آیا شما در آن زمان دفاع کردید که اکنون خواهان صلح هستید؟ یا این خواسته شما همن جهت با خواسته صدام و دیگر کشورهای قدرتمند جهان نیست. ملت ایران ملت 15 خرداد است ملت ایران ملت 17 شهریورها است. ملت ایران ملت 8 تیر است و ما از کشته شدن و کشته دادن در راه اسلام عزیز حتی یک لحظه هراسی به خودمان راه نخواهیم داد و مراسم پر صلابت سالگرد 15 خرداد نشان داد که مستضعفین مسلمان یک لحظه از بیعتی که با امام خود بسته اند عدول نخواهند نمد و مانند یوم الله 15 خرداد که دست خالی جلو دشمنان ایستادند. جلو صدام جنایتگار خواهند ایستاد ملت ایران و مسؤولین جمهوری اسلامی با یک جنایتگار بالفطره صلح نخواهند نمود و صدام جنایتگار وحامیانش بدانند که با هر بمب وراکتی که بر سرما و فرزندان ما می ریزند ما مصمم تر از گذشته برای نابودی وی تلاش خواهیم کرد و همانند خواهری که تازه از زیرآوار بیرون آوردند و با وجود آن که شوهرش به شهادت رسیده. خودش زخمی است و فرزندانش مجروح از روی تخت بیمارستان ندای استقامت را به ملت ایران میدهد و به صدام و حامیانش پیغام میدهد که اگر شب و روزهم از این بمبها بریزید. ما یک لحظه از اماممان و دست از قرآن مان برنخواهیم داشت.
مطلب دیگر در مورد وضعیت دانشگاهها است که ما باید به اعضای شورای انقلاب فرهنگی تذکر بدهیم با روندی که پذیرش دانشگاهها دارند بر خلاف
فرامین صریح حضرت امام عوامل شرق و غرب به راحتی دارند وارد دانشگاه ها میشوند و از سادگی شما سوء استفاده مینمایند و با موش مردگی خود و بالباس عوض کردن و قیافه عوض کردن هر روز تعداد بیشتری به دانشگاه راه پیدا میکنند، برادران عزیز! چرا باید این مارهای خوش خط و خال را در آستین ملت ایران با دست خود پرورش دهیم؟ اگر خیانت 300ساله این روشنفکران غرب زده و شرق زده برای شماروشن نیست حداقل به عملکردهای اخیر این اجانب توجه کنید که عملکرداین مزدوران در دانشگاهها چه خساراتی به ملت ایران وارد نموده است. هنوز جای خالی دانشجویانی که در انقلاب فرهنگی و در مبارزه با منافقین و جنگ تحمیلی به شهادت رسیده اند در دانشگاه پرنگشته که با سهل انگاری تعدادی از مسؤولین این مزدوران با تغییر قیافه و لباس دوباره وارد دانشگاه ها میشوند اگر عملکرد این مزدوران را در ایران هم مورد توجه ندارید حداقل به مقابله به مثل کشورهائیکه همین مزدوران سنگ آنها را به سینه میزنند توجه کنید. مگر در فرانسه و انگلیس و آمریکا چگونه با عزیزان حزب اللهی رفتار میکنند؟ مگر به محض کوچکترین حرکتی آنها را از کشورشان اخراج نمیکنند؟ چرا باید در مقابل این خود فروختگان سادگی به خرج داد؟ آیا در شوروی و آمریکا اجازه میدهند که یک نفر معتقد به انقلاب اسلامی و مسلمان در آن جا به تحصیل و فعالیت بپردازد؟ و شما اجاه میدهید این خود فروختگان با امکانات این ملت در آینده برای دشمنان این ملت کار کنند؟
مطلب دیگر تذکری به نخست وزیرمحترم و هیأت دولت است در مورد وضعیت کشاورزی کشور.
باروندی که وزارت کشاورزی و نیرو در پیش گرفته اند و قوانین حاکم به این دو وزارتخانه خود کفائی کشاورزی یک سرابی بیش نیست، شما با یک حساب سرانگشتی ببینید که در این 7 سالی که ا انقلاب میگذرد چقدر کارهای آبی انجام داده اید و چقدر سطح زیر کشت زمینها را بالا برده اید؟! به عنوان مثال در استان هار محال و بختیاری از قبل از انقلاب قرار بود که 7 بند کشاورزی زده شود و در این 7سال که از انقلاب می گذرد برادران وزارت نیرو و کشاورزی در حال رفت و آمد و مطالعه هستند و حتی نتوانته اند یک بند خاکی در این استان ایجاد نمایند. با تحقیقاتی که انجام شده وضعیت استان های کشور هم بهتر از این نیست در موقع که شما در فولاد مبارکه و وزارتخانه های صنعت باحقوق های گزاف، نیروهای متخصص را جذب می کنید و این حقوق را هم در شهر به او می دهید به یک متخصص کشاورزی یا یک متخصص کارهای آبی با چه حقوقی باید برود در کوه ها و صحراهای دورافتاده به کار بپردازد؟ با این روندی که وزارت برنامه بودجه در پیش گرفته این طور استنباط میشود که کشاورزی نه تنها در کشور محور اول نیست. بلکه اگر در دهای 10 تا 15 اهمیت هم باشد باز جای خوشوقتی است . با این روند و حرکت لاک پشتی نمی توان در کشاورزی خودکفا شد. شما وزارتین نیرو و کشاورزی خیلی که هنر بکنید بتوانید ارزاق 2/3 درصد افرایش جمعیت را تأمین کنید. باید هیأت دولت روی کشاروزی واقعاً سرمایه گذاری نماید و با یک بسیج همه جانبه به طرف کشاورزی حرکت کند و در ساختمان های شیشه ای نشستن و از دور کارها را هدایت کردن کار درست نمی شود بلکه کشاورزان را نسبت به روحیه ما می خنداند.
تذکر دیگر به رئیس جمهور محترم و نخست وزیر عزیز که چرادرمعرفی وزرای دفاع و برنامه و بودجه و راه و ترابری تعلل می نمایند؟ مگر نه این است که جنگ در رأس امور است و در زمان جنگ ما به یک وزیر دفاع نیاز داریم.مگر نه این است که دو ماه آخر سال و دو ماه اول هر سال اگر وزیر برنامه و بودجه نباشد بودجه کشور به چه وضعی دچار خواهد شد و چرا باید آقای نژادحسینیان، این وزیر فعال که مورد اطمینان مجلس و ملت بود استعفا بدهد و وزارت راه به این گونه از فعالیتش کاسته شود؟ با وجود این که تعدادی از برادران نماینده در مورد معرفی وزراء به نخست وزیر محترم تذکر میدهند معلوم نیست به چه جهت در معرفی این وزراء تعلل می شود؟(رئیس- وقتتان تمام است اگر می خواهید به کسی وقت بدهید) اگر به این فکر هستید که بعد از انتخابات ریاست جمهوری معرفی نمائید که تا آن موقع دیگر وضعیت این وزارتخانه ها آن قدر از هم خواهد پاشید که دیگر قابل اداره کردن نیستند. اگر قحط الرجال در مملکت پیدا شده که این طور نیست. اگر مقداری دایره تجسس خود را از اطرافیان به دیگران وسیعتر نمائید حتماً در این مملکت می توانید یک وزیر دفاع و یک وزیر برنامه و بودجه پیدا کنید و آقای نژار حسینیان را هم به کار برگردانید.
تذکر دیگر به برادران مطبوعات و روزنامه نگاران می باشد که برادران عزی مطبوعاتی شما باید پاسدار حریم آزادی در کشور و به ویژه در مجلس باشید نه این که به سلیقه خودتان با مجلس در بعض موارد بازی نمائید. این آزادی خون بهای شهدای کربلا و شهدای کنونی است. به این سادگی با آن بازی نکیند که اگر نماینده ای در مجلس صحبتی نمود که با سلیقه فلان هیأت تحریره یک رونامه جور در نیامد این نماینده باید تکفیر شود و اگر انتقادی نسبت به مسؤولین نمود باید مورد اخم و تخم شما روزنامه نگاران قرار بگیرد.
تذکری هم به بعضی از برادران نماینده مجلس بدهم که مسائل و مشکلات را گفتن و انتقاد نمودن از هیأت دولت دلیل براین نیست که شخص انتقاد کننده فوری خدای نکرده ضد دولت و ضد خط امام می شود. ما همگی خدمات شبانه روزی برادران هیأت دولت را در نظر داریم و برای آنها ارزوی موفقیت میکنیم. ولی این طور نیست که اگر مجلس به کسی رأی داد فوری در امام زاده می شود که نشود آن را کند یا نشود آن را سوزاند. شما رمان حضرت رسول (سلام الله علیه) مواضع لشکر اسلام را در جنگ «بدر» مشخص می نماید مسلمانان از حضرت سؤال میکنند که این کاری که شما کردید وحی بود. یا نظر خود شما بود؟ اگر نظر شما بود بایدجا را تغیر بدهیده جای دیگر بهتر است . یا در زمان خلیفه دوم آن گونه مسلمانان در مسجد به پا می خیزند و به خلیفه می گویند ه اگر کج بروی ما با این شمشیر تو را راست می کنیم. چگونه باید این روحیه در بعضی به وجود بیاید که به قول حضرت آیت الله العظمی منتظری در دیداربا نمایندگان مجلس فرمودندکه امام فرمود که از دولت پشتیبانی کنید. نه این که نطق هم نکشید.(رئیس- وقتتان تمام است).
تذکرات به وزارت جهاد سازندگی درمورد تسریع در عملیات پایان پل 12 امام بخش اردل و تقویت کمیته آبرسانی این بخش.
به وزارت نیرو در مورد جدیت در کارهای آبی استان چهخار محال و بختیاری به ویژه بندهای خاکی.
به وزارت کشور در مورد رسیدگی به وضع شهرداری جونقان وکمک مالی به این شهرداری. والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته.
منشی- آقای رحمانی خلیلی بفرمائید.
رحمانی خلیلی- بسم الله الرحمن الرحیم. قال الله العظیم فی کتابه:«وتلک الا یام نداولها بین الناس ولیعلم الله الذین آممنوا و یتخذمنکم شهداء».
با طلوع نور میلاد نخستین مظهر و آیت الهی در دامان پاک و پر مهر فاطمه اطهر سلام الله علیها نشانه ای ازنور عظمت پروردگار در بیت نبوت وولایت متجلی گشت.
امید است زندگی پر برکت آن حضرت در مسیر الی الله و در تحقق ارزش های اسلامی هادی و راهبر و راهنمای ما بوده باشد.
سخن مرا با یاد شهدای15 خرداد و دیگر شهدای انقلاباسلام ایران و دلاوری های عزیان رزمنده واستقامت ملت مقاوممان که در راه عدالت و قسط اسلامی و نجات محرومین و مستضعفین گام برداشتند شروع می کنم.
شهدای عظیم الشأن با نثار خون خود برگهای زرین تاریخ خونبار کشور اسلامی ما راجلوه تازه ای بخشیدند و با فداکاری خود افسانه شکست ناپذیری استعمار کهنه کار امپریالسیم چهانخوار را شکسته و سرفصلی نو در مبارزات مردم مسلمان ایران به نام «15 خرداد » بر تمامی خطوط غائبین زمان و نظریه های تأس آمیز و عاقیت طلبانه خط بطلان کشیدند آنها با یاری خداوند و با الهام از رهبری امام امت بر خرمن  اهریمنان تاخته و با حرکت توفنده خود در آن روز«یوم الله» و بانثار خون خود سندمقاومت ویایمردی و شهادت و سرافرازی را امضاء نمدند در آستانه روز 15 خرداد ملت ما خاطره آن عزیران راارج نهاده و عینیت بخشیدن اهداف مقدس آنها ازخداوند، جنگ، جنگ، تا پیروزی را درخواست نمودند با نزدیک شدن یوم الله 15 خردادو روزجهانی قدس شاهد سیاستهای درندهخوئی استکبارجهانی و صهیونیسم بین الملل درکشورهای اسلامی می باشیم زیرا همه این ترفندها در مقابله با نفوذ و صدو انقلاب اسلامی ایران که دست آورد قیام 15 خرداد بوده، می باشد.
از مسأله جنگ و درخواست کاهش بهای قیمت نفت ومسأله جنوب لبنان تاحمله به شهرهای بی دفاع ایران همه و همه در راستای نابودی انقلاباسلامی ایران قرار دارد زیرا آمریکا و دیگر جهانخواران شرق و غرب ضربه
جبران ناپذیری از انقلاب اسلامی ایران خورده اند و باتمامی وجود در صدد نابودی این نظام مقدس نوپای جمهوری اسلامی میباشند زیرا هدف از تنزل بهای نفت تضعیف نمودن قدر مالی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است به دنبال این حرکت موذیانه با تحریک عناصر نفوذی و صهیونیسم در جنبش امل علیه فلسطینیها و به راه انداختن جنگ بین شیعه و سنی به بهانه خلع سلاح فلسطینی ها و بودجود آوردن خوراک تبلیغاتی علیه شیعیان لبنانی که جهانیان آنها را دست ایرانیان علیه صهیو نیزم میدانند امریکا و اسرائیل با این عمل در تدارک آن بودند که حو تبلیغاتی جهان را برای حمل به ایران و از بین بردن نظام جمهوری اسلامی ایران آماده نمایند. زهی خیال باطل ! بحمدالله با هشیاری فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری با اعزام هیئتی به سرپرستی حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای کروبی به جنوب لبنان در جهت بیان این ترفند آمریکا و اسرائیل و دعوت شیعه و سنی به اتحاد امید است هر جه سریعتی اختلاف در لبنان و فلسطین اشغالی مرتفع گردد با توجه به این حرکت ها نا پدید شدن تعدادی از آمریکائیها در لبنان، آمریکا برای حمله به شهر های ایران مهیا و آماده می شود و صدام درنده خوی را در این امر مصرتر می سازد که رذیلانه ترین شیوه های ممکن را متوسل می گردد و دستور حمله به شهرها و مردم بی دفاع که مشغول عبادت و یا استراحت هستند ار فاصله بسیار دور که از نظر نظامی هیچگونه ارزشی ندارد صادر می کند که عده ای از مردان و زنان و کودگان و سالخوردگان را به شهادت برساند بنا بفرموده ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی که این اعمال صدام گروه استیصال و درماندگی این جنایتکار میباشد و نظام عفلقی درمانده است نه دلیل بر قوت و قدرت او. امریکا و عراق گمان کردند که با این حرکات بی شرمانه می توانند مقاومت مردم ما را بشکنند و آنها را وادار به تسلیم نمایند. ای کاش این جهانخواران مصاحبه رادیوئی روز گذشته خانمی که شوهرش در این حملات هوائی به شهادت رسید گوش فرا می دادند که با چه سوز و تعهد از انقلاب اسلامی دفاع می کرد و ادامه جنگ را تا پیروزی نهائی خواهان بود.
در این جا به مسؤولین امر و دولت مکتبی و خدمتگزار برادر مهندس موسوی و به مردم عزیرمان تذکر میدهم که زمان، زمان مبارزه همه جانبه است همه مردم بایستی خود را آماده یک جنگ تمام عیار و به عبارت بهتر برای یک دفاع تمام عیار و مقدس برای امپریالیسم جهانی بنمائیم زیرا هیچ سازمان جهانی و هیچ فردی در فکر این ملت مظلوم نیست ما جاره ای جز مجهز نمودن ملت خودمان نداریم.
در رابطه با حوزه انتخابه ام شهرستان بهشهر، مردم این شهرستان از نظر تعهد به اسلام و اتحاد و انسجام و شعور انقلابی از شهرت خاصی برخوردار بوده و میباشند با تمام توان در خدمت نظام جمهوری اسلامی و دولت خدمتگزار میباشند در جهت تأمین جبهه و جنگ از نظر نیروی انسانی و ارسال کمکهای نقدی و جنسی کوتاهی نکرده اند مسأله جنگ را در رأس همه امور میدانند امید است از هر گونه تفرقه و تشتت بپرهیزند و با اجرای قانون جلو خودمحوری فرصت طلبان و خود کامگان گرفته می شود زیرا شرف و عزت ما در گرو جنگ و پیروزی عزیزان رزمنده می باشد.
تذکرات به دولت مکتبی:؛
توجه دولت به مسأله خشکسالی که در پیش است خصوصاً استان مازندران که از نظر کشاورزی و دامداری در وضع نا مطلوبی قرار دارد. اقدام و برنامه ریزی در جهت کشاورزی، مهارآبهای روی زمین وزدن سد و گسترش راههای کشاورزی و روستائی، پرداخت وام به موقع به کشاورزان قبل از فصل کشت، داشت، برداشت ، اقدام سریع به دادن موتور آب به کشاورزان برنجکار، جلوگیری از استخدام بی رویه در کارخانجات تحت پوشش سازمان صنایع ملی بوسیله مدیران داخلی و السلام علیکم و رحمته الله و برکاته.
3- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس
رئیس- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور:
آقای نظری نماینده آباده و ابرقو از وزارت راه و اداره راه استان فارس در مورد اسفالت جاده اسفند آباد به ابر قو تشکر دارند.
آقای نجفی نماینده گچساران به وزارت نیرو در مورد آب آشامیدنی گچساران و دهدشت و به وزارت دادگستری در مورد رسیدگی به وضع دادگاه صلح گچساران تذکر داده اند.
آقای حجتی نماینده ماکو به وزارت نیرو در مورد شروع به کار سد بارون و به وزارت برنامه و بودجه و راه و ترابری در خصوص احداث جاده کمر بندی ماکو و به وزارت آمورش و پرورش در مورد احداث هنرستان کشاورزی دریل دشت تذکر داده اند.
آقای عرفانی نماینده طالش از جهاد سازندگی رضوان شهر به خاطر احداث جاده تشکر کرده اند. و به وزارت بازرگانی در مورد تأمین حلب مورد نیاز منطقه تذکر داده اند و ضمن تشکر از اداره کل راه گیلان به مناسبت آسفالت جاده هشتپر آستارا در خصوص تأمین ماشین آلات مورد نیاز این اداره تذکر داده اند
آقای صدر طباطبائی نماینده یزد به وزارت کشاورزی در مورد تهیه طرح صرفه جوئی در آب کشاورزی استان یزد تذکر داده اند.
اعضاء کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای اسلامی فوت معلم فداکار حجت الاسلام دکتر آیت اللهی را به کارکنان وزارت آموزش و پرورش و خانواده شان تسلیت گفتند.
آقای طاهری نماینده خرم آباد به وزارت راه در مورد اسفالت ازنا به خرم آباد که از روستای آیت الله کمالوند میگذرد تذکر داده اند .
نمایندگان استان تهران، آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، کردستان و باختران و ایلام به آسیب دیدگان خانواده های آسیب دیده بمباران عفلقی های عراق تسلیت و تبریک گفتند.
4- تصویب کلیات لایحه تأسیس شرکت مشترک کشتیرانی ایران و پاکستان
رئیس- اولی دستور را مطرح کنید.
منشی – اولین دستور گزارش شور اول کمیسیون بازرگانی و توزیع در خصوص لایحه تأسیس شرکت مشترک کشتیرانی ایران و پاکستان است. مخبر کمیسیون بازرگانی تشریف بیاورند.
حائری زاده- اخطار دارم.
رئیس- بفرمائید.
حائری زاده- براساس ماده 47 آئین نامه داخلی کشتیرانی از نظر ماهیت مربوط به وزارت راه است اصل چهل و وچهار قانون اساسی هم قید می کند که هواپیمائی و کشتیرانی و راه و راه آهن ماهیتاً مربوط به وزارت راه میشود این سیری که الان این لایحه داده کمیسیون بازرگانی روی آن نظر داده بعد هم وزیر بازرگانی ذیل آن را امضاء کردند و آوردند و بعد زیر نظر وزارت بازرگانی خواهد رفت و این خلاف است کمیسیون اصلیش(مسکن و راه)می بایستی می دید.
رئیس- سازمان کشتیرانی در اختیار وزارت بازرگانی است.
حائری زاده – کشتیرانی حمل و نقل دریائی است. کلیه حمل و نقل زمینی و هوائی و دریائی از نظر ماهیت کاری یکی است.
نحوی(معاون وزارت بازرگانی)- زیر نظر وزارت بازرگانی است.
رئیس-آقای حائری زاده خیال کردند که کشتیرانی و راه آبی را می خواهیم مطرح کنیم. حالا اینکه آدم این جور وقت مجلس را بگیرد جند دقیقه برای اینکه حرفی را بزند که درست نیست! بفرمائید اول می امدید می پرسیدید ما جواب می دادیم.
عباس رحیمی(مخبر کمیسیون بازرگانی)- بسم الله الرحمن الرحیم، شماره ترتیب چاپ 505 شمارهچاپ سابقه 487.
گزارش از کمیسون امور بازرگانی و توزیع به مجلس شورای اسلامی
لایحه تأسیس شرکت مشترک کشتیرانی ایران و پاکستان بشماره ترتیب جاپ 487 در جلسه مورخه! 1/2/64کمیسیون امور بازرگانی و توزیع مورد بحث و بررسی قرار گرفت… وکلیات آن با اکثریت آراء به تصویب رسید.
اینک گزارش آن جهت شور اول تقدیم می گردد.
رئیس- کمیسیون امور بازرگانی و توزیع – محسن مجتهد شبستری
گزارش کمیسیون های فرعی دارائی، برنامه و بودجه تا این تاریخ واصل نگردیده است.
ماده واحده- به دولت اجازه داده میشود نسبت به تأسیس شرکت مشترک کشتیرانی ایران و پاکستان اقدام نماید، اساسنامه شرکت مزبور به تصویب هیأت وزیرانخواهد رسید.
توضیح کوتاهی من عرض کنم. کشتیرانی مشترک یک چیزسابقه داراست و الان، ما کشتیرانی مشترک ایران و کویت داریم. کشتیرانی ایران و هند داریم که نسبتاً فعالهم هست و  سود ده هم بوده بنابراین چیزی نیست که بخواهیم جدیداً بررسی کنیم و یک چیز تاره ای تصویب آن باشد بنابراین قبلا بوده که
یک کشتیرانی جدیدی هم می خواهد به آنها اضافه بشود و اما اینکه به پاکستان این برنامه موافقت شده به این دلیل است که پاکستان یک کشوری است که ما با آن روابط تجاری داریم و به شکلی است که الان کشتی هائی که میایند بسیاری از کشتی ها خالی بر میگردند ولی با توجه به اینکه پاکستان کشوری است که هم صادر کننده است و هم وارد کننده بنابراین یک چنین شرکت کشتیرانی با چنین کشوری که خودش صادر کننده هم هست می تواند سود ده باشد. البته از دو جهت این لایحه مورد بررسی قرار گرفته یکی جنبه های اقتصادی است که آیا اصولا این شرکت سود دارد یانه . یکی جنبه سیاسی قضیه است . جنبه اقتصادی آن طور که کارشناسان رفتند بررسی کردند چه در ایران و چه در پاکستان به این نتیجه رسیده اند که این شرکت، شرکتی است کاملا سود ده و مفید. یکی همان جنبه صادر کننده ووارد کننده بودن پاکستان است که کشتیها خالی بر نمی گردند و یکطرفه نخواهند بود دوم اینکه باعث میشود باتوجه به اینکه 51% سهام مربوط به ایران است محل ثبت این شرکت در تهران خواهد بود و با توجه به این قضیه بسیاری از سودهای حاشیه ای که هست در جیب الان خواهد رفت از قبیل پول تلکس، هزینه پرسنل و مسائل دیگری که اینها سودها جنبی است و چیز کمی هم نیست. کشتیها با پرچم ایران حرکت خواهند کرد( با توجه به اینکه ثبت آن در ایران خواهد بود) و از همه اینها گذشته ، پاکستان از نظر کشتیرانی از ایران جلوتر است و الان هم کشتی سازی کراچی دانشکده دریائی دارد که دانشجو می پذیرد و تربیت میکند و ما نیاز داریم که از تخصص ها و تجربه های آنها استفاده کنیم. کشوری است همسایه و نزدیک و با تجربه و در صورتی که یک چنین کشوری در کنار ما باشد با تأسیس این شرکت ما بیشتر می توانیم از تجربیاتی که آنها دارند بهره بگیریم و الان هم ما 70 دانشجوی رشته کشتیرانی و دریائی در پاکستان داریم که مشغول تحصیل هستند بنابراین تا آن جا که بررسی شده با توجه به این مسائل 75% سود آن بنفع ایران خواهد بود و از نظر اقتصادی بهر حال به سود ایران است و اما از نظر سیاسی که قضیه روشن است باتوجه به آن شعارهائی که ما میدهیم و روابطی میخواهیم داشته باشیم با کشورهای جهان سوم به ویژه کشورهای اسلامی چه بهتر از اینکه کشوری همجوار ما هم اسلامی است هم کشوری محروم است و با آن سیاستهای ما کاملا جور میاید که ما با چنین کشوری روابط بیشتری داشته باشیم بنابراین هم از نظر اقتصادی هم از نظر سیاسی تأسیس یک چنین شرکت کشتیرانی به سود ایران خواهد بود وکمییون بازرگانی با توجه به این مسائل این لایحه را تصویب کرده است اگر توضیحات بیشتری بعداً لازم باشد پس از صحبت های موافق و مخالف من در خدمتتان هستم والسلام.
رئیس- مخالف؟
منشی – آقای حائری زاده مخالف.
حائری زاده – بسم الله الرحمن الرحیم، یکی از مهمترین وظایف وزارت بازرگانی تنظیم و اجرای سیاستها، خط مشی ها ومقررات بازرگانی کشور، انعقاد قرار داد بازرگانی با کشورهای خارجی نظارت و حفظ تعادل بهای تولیدات داخلی و کالاهای وارده بررسی شرایط تولید و توزیع تامرحله مصرف و امور مربوط به تشویق صادرات و بالاخره در ذیل آن هم تبصره ای است که شرکت حمل و نقل ایران و شوروی به وزارت راه و ترابری وابسته میگردد.
از آن جا که کار حمل و نقل که اول هم عرض کردم کلاً میبایستی تحت نظر یک وزارتخانه باشد شایسته است که حمل و نقل دریائی هم با وزارت راه باشد(اگر مسأله کشتیرانی است) اگر تفسیر بشود که ایجاد تسهیلات و تهیه تجهیزات لازم برای واردات و صادرات جزو کار وزارت بازرگانی استپس میبایستی بندر سازی و هواپیمائی قسمت حمل بارش و حمل و نقل زمینی و راه آهن که بشترین حملو نقل بار را انجام میدهد و کامیونها و تمام کارهای مختلفی که همین کامیون های یخچال دار که ما قبلا تصویب کردیم و 3 نمونه شرکت را مجلس تصویب کرد که وزارت راه داشته باشد در مورد فقط حمل و نقل بار تجاری است اگر حمل و نقل مسؤولش یک وزارتخانه راه و ترابری است پس میبایستی حمل و نقل دریائی هم با وزارت راه باشد نه وزارت بازرگانی. چون وزارت بازرگانی با گستردگی که قانون اساسی برای آن قائل شده که مسأله تجارت خارجی است اگربتواندبه همان درست برسد و نظام توزیع و بازرگانی است کار عظیمی است ودیگر نیاز به مسأله کشتیرانی نیست قبلا هم لایحه ای آورده بودند که فکر میکنم دولت پس گرفت که کشتیرانی خلیج فارس را باز به وزارت راه بدهند اما از آن جائی که وزارت بازرگانی استدلال کرد و پسندیده هم بود که حالا در این شرایط جون 2 وزارتخانه بشود بعضی کالاهای اساسی مثل گندم، برنج، شکر، قند و چیزهائی که خیلی ضرورتاً لازم است و اگر نیاید ممکن است در جامعه مشکلات ایجاد بشود اگر حمل ونقل با مؤسسه دیگری باشد ممکن است برای ما ایجاد اشکال بکند. واستدلال هائی که کردند که واقعاً منطیق بود که در این شرایط این کار نشود. ولی برای دراز مدت شایسته نیست اولین قدمی که می خواهد مجلس بردارد در مورد یک کار عظیمی که ایجاد یک شرکت دولتی با یک کشورخارجی میخواهد ایران تشکیل بدهد و این اولین بار است که مجلس میخواهد در این باره تصمیم بگیرد بیاید این را به سازمان وزارتخانه ای غیر مرتبط این را وصل کند و بدهد به وزات بازرگانی که کارش تجارت است و کنترل و نظم دادن و هدایت تجارت استنه حمل و نقل حمل و نقل دریائی و زمینی وهوائی باوزارت راه بایستی باشد و جزء وظایف و کارآن است و حتی در لغت هم وقتی می بینیم کشتیرانی، اداره شرکت حملو نقل به وسیله کشتی است که این خواهی نخواهی جزء کار وزارت بازرگانی نیست.
اما آن چه که مهم است یعنی علت منخالفت من تنها این نبود بلکه آن چه که در قانون آمده قید شده است که اساسنامه را دولت تصویب کند و این دقیقاً خلاف اصل هشتاد و پنجم قانون اساسی است برای اینکه اختیارقانونگذاری را مجلس نمی تواند به شخص یا هیأت دیگری واگذار کند(طبق اصل 85) مگر به کمیسیون های خودش آن هم با تصویب مجلس اینکه بگوئیم اساس نامه یک شرکت دولتی را برای اولی بار بخواهیم شرکت دولتی مشترک، با یک کشورخارجی تشکیل بدهیم و تصویب آن رابعهده هیئت وزیران بگذاریم این خلاف اصل 85 قانون اساتسی است چون اساسنامه چیزی جزقانون تشکیل شرکت دولتی نیست . اساس نامه یعنی هیأت مدیره ، ترکیب هیأت مدیره، مقدار سرمایه، حدود مرز وظایف ، تمام شرکتهائی که تا به حال مجلس تصویب کرده است شما لیست رانگاه کنید همه اساس نامه را باز خودش خواسته است حتی آن شرکتهائی که برای وزارت راه نام برده ام از قبیل حمل و نقل جاده ای یخچالدار و این 3 شرکت مربوط به وزاترت راه  را که در دوره اول مجلس تصویب کرد قید کرد که اساسنامه بایستی به مجلس بیاورند و حتی اصل اساسنامه شرکتهای صنعتی ایران را خود مجلس تصویب کرد یعنی مجمع عمومی را، هیأت مدیره را، فرد مسؤول و همه را معلوم کرد وضعیت سرمایه گذاری ووظایف را در اساسنامه مشخص کرد بقیه را گذاشت و گفت که حالا عنوان اساسنامه یا هر چه که هیأت وزیران این کار را بکند یا بانظر صنایع و یا دیگری. ولی اساسنامه بعهده هیدت وزیران گذاشتن غلط است و تخلف دارد و مغایرت با اصل 85 قانون اساسیاست.
از طرف دیگر ایجاد یک شرکت دولتی بین ایران و پاکستان یاهر کشور دیگر یعنی بستن قراردادیین دولت ایران و دولت پاکستان یا هر کشور دیگر یعنی بستن قراردادی بین دولت ایران و دولت پاکستان که یک قراردادمی بندیم در مورد امور کشتیرانی( حالا محدوده خاص داریم) که این قرارداد قطعاً بایستی به تصویب مجلس برسد بر اساس اصل 77 که می گوید«قراردادهای بین المللی باید به تصویب مجلس برسد» دولت قراردادی با پاکستان می بندد ریز مواد بایستی مشخص باشد و مجلس روی تک تک آن نظر بدهد که این قرار دادیست؟ قرارداد یک خط نمی تودند باشد که دولت یک قراردادی با پاکستان برای حمل و نقل ببندد. به چه مدت ؟ به چه مبلغ؟ چگونه؟ حد و مرزکار چگونه خواهد بود؟ نمی دانیم. آیا جقدر تعهد ایجاد خواهد کرد؟ نمیدانیم. آیا جقدر کارشناس استخدام خواهد کرد؟ نمیدانیم. و این اساسنامه را اگر مجلس تصوب نکند به این شکل که دولت لایه آورده است خلاف اصل 77 قانون اساسی نیز هست.
اصل 125 قانون اساسی نیز باز این لاحیه با آن مغایرت دارد و قید میکند که ،امضاء موافقتنامه و قراردهای دولت ایران با سایر دولتها ( که قرارداد دولت ایران با پاکستان این جوری است یک قرارداد می خواهد امضاء کند، چون قرارداد است شرکت است و با هم قرارداد امضاء می کنند و این شرکت را رسمیت میدهند) پس از تصویب مجلس شورای اسلامی باید به امضاء رئیس جمهور…..»
پس بنابراین به عنودن یک شرکت بین دو دولت که در این شرکت سهیم میشوند و یکسری قرار داد و مقرراتی را با همدیگر امضاء می کنند عنوان
قرارداد است و اگر قرار باشد که بگذاریم متن آن قرارداد وزیزه کاریهای را برود خود دولت تصویب بکند این خلاف اصل 125 هست. اصل 82 قانون اساسی نیز این جا با آن تعارض دارد . اصل 82 قانون اساسی قید میکندکه:
«استخدام کارشناسان خارجی از طرف دولت ممنوع است مگر در موارد ضرورت با تصویب مجلس شورای اسلامی»
دولت آیا در این شرکت دولتی مشترک با پاکستان به چه نسبت کارشناس خارجی استخدام خواهد کرد؟ با چه شرایطی:؟ با چه حقوقی؟ با چه امکانات و وسایلی که ضعت کشتیرانی داخلی خودمان را بهم نزند و چه تعداد کارشناس برای چه مدت؟ این هم مسأله ای است که با اصل 82 مغایرت دارد و ما دقیقاً باید بدانیم که استخدام کارشناسان خارجی وقتی بایستی به تصویب مجلس برسد پس بایستی بیاورند که چند نفر کارشناس برای کدام موارد تامجلس تصویب کند یعنی در اساسنامه بایستی ریز آن قید بشود یا در لایحه بیاورند به هر جهت با این حالت چک سفید به دولت دادن درست نیست یعنی به این صورتی که قید میشود.
با اصل 80 هم این لایحه مغایرت دارد(به اینصورت که آمده ) اصل 80 قانون اساسی قید میکند که:
«گرفتن و دادن وام یا کمکهای بدون عوض داخلی و خارجی از طرف دولت باید با تصویب مجلس شورای اسلامی باشد»
اگر ضمن کار کردن و پیش رفتن وادامه کار این شرکت. یکی از شرکاء که ایران است فعالیت بیشتری در شرکت کرد یا به هر جهت پاکستان نتاست سرمایه گذاری بیشتری بکند و یک سری مسائل برای آن پیش آمد همانوطور که در «پاک- ایران» و موارد دیگر پیش آمد مرتباً نتوانست دیون خودش را به ایران بابت پک- ایران پرداخت کند و مدام بطور مرتب ماند یعنی چه؟ یعنی دادن وام به شرکت خارجی یعنی عملا یک مقداری تعهد برای پاکستان ایجاد میشود در مقابل شریک دومش یعنی ایران و این وام است برای اینکه بایستی پرداخت یک مقدار مصرف کرده ولی آن شرکت درآمد نداشته است هزینه بیشتر از درآمدها شده است. بعد در این حالت اگر یک کشتی غرق شد جندئ کشتی یک سری مسائل پیش آمد و بعد در این کشتیرانی این شرکت ریان کرد و پاکستان نتوانت سهم زیان خودش را بدهد بعد ایران پرداخت میکند خواهی نخواهی باعث خواهد شد که ایران یک مقدار وام به پاکستان بدهد این باز تصویب مجلس میخواهد یعنی حد و مرز اینگونه تعهدی که دو شریک نسبت به هم دیگر خواهند داشت چه میزان تعهد میکنند. تا کجا پیش خواهند رفت یک سری قراردادخاتی تجاری بزرگ می بندند در مورد حمل بار که ( کار تجاری و کشتیرانی است) در این قراردادخا زیان کرده اند آیا به چه نسبتی میتواتنند هر دو تا تعهد کنند؟ این که چه مقداری این دو شریک نسبت به همدیگر مدیون بشوند، بایستی مجلس روی آن مقدارش تصویب کند. چون گرفتن و دادن وام طبق اصل 80بایستی با تصویب مجلس باشد.
اصل چهار و چهارم قانون اساسی که آن را عرض کردم تعارض دارد به لحاظ اینکه در جمله عبارت عیناً این است:
«بخش دولتی شامل….هواپیمائی، کشتیرانی، راة آهن ،… بصورت مالکیت عممی در اختیار دولت است.»
یعنی دقیقاً دسته بندی کرده است آن مسائلی مثلا نیرو و سدسازی و شبکه های بزرگ آبرسانی را کنار هم در جمله گذاشته و عبارت» هواپیمائی ، کشتیرانی، راه و راه آهن»راکنار هم گذاشته و مشخص است که اینها را قانون اساسی یک دسته میداند وقتی در یک عبارت کنارهم می چیند و کشتیرانی در وسط هواپیمائی و راه و راه آهن قرار می گیرد این کلمات مفهوم دارد و جزء کار وزارت بازرگانی هم خواهی نخواهی، کشتیرانی نیست. حالا در خود مقدمه این لایحه تازه نوشته اند که:
«در جهت حصول به خود کفائی در امر حمل و نقل دریائی»
خود کفائی تنها بار بردن و آوردن نیست بلکه نگهدار و تعمیرات کشتی خودش در امر حمل و نقل دریائی مهم است. نه که بار بردن و آوردن! نگهداری و تعمیرات خودش کار عظیمی است که یک مهندسی خاص برای خودش دارد و این یک کار واقعاً صنعتی است و اگر هم باد مثل کار وزارت راه یا کار صنعتی است این کار بازرگانی نیست بلکه کار صنایع دریائی و کشتی سازی است
شرکت دولتی کشتی سازی ایران با چند صد میلیون تومان سرمایه کذاری این خودش میتواند آن جا در این مورد مؤثر باشد.
در تعمیر کشتی و راه اندازی و نگهداری کسب تخصص و پرورش افراد نوشته اند کسب تخصص در راندن؟کسب  تخصص در چی؟ در نگهداری و تعمیر کشتی؟ این جزء کار وزارت بازرگانی نیست و آن چه که در مقدمه نوشته اند تجربه های بدی ما داشتیم از شرکتهائی که با پاکستان داشتیم من ادعا میکنم که اگر این تصوب هم بشود کمیسیون بازرگانی تمام ارتباطات اقتصادی ما را با پاکستان بیاوردند وزیر ذره بین بگذارند ببینیم آن شرکتهای صنعتیکه با آنها داشته ایم ، به چه سرنوشتی است که الان بعضی از آنها در حال انحلال است. شرکت پاک ایران که داریم آن وضعش چکونه است که هنوز وامهایش را نداده است، این هم به همان سرنوشت دچارخواهد شد. یعنی نشان میدهد که روابط تجاری مابا آنجا بدینگونه مناسب نبوده است، و این هم خواهی نخواهی آینده خوبی نخواهد داشت. با اصل صدو سی و هفتم قانون اساسی باز مغایرت دارد، از نظر سنخیت کار وزراء که هر وزیری مسؤول وظایف کار خودش است. رعایت و تأکید اصل پنجاه و پنچ قانون اساسی قطعاً در این اساسنامه باید بشود. مانمیدانیم چه کار خواهند کرد، ما حالا داریم، میگوئیم دولت اساسنامه را خودش بگذاراند. از کجا معلوم ک این را تأکید بکندکه دیوان محاسبات میتواند به کلیه حسابهای شرکتهای دولتی برسد. عدم تصریح اصل پنجاه پنج در اساسنامه تعارض با قانون اساسی خواهد بود یعنی باید قطعاً در اساسنامه قید کنند. ما چیزی دست دولت بدهیم، خودش عمل خواهد کرد؟ اصل چهل و چهار را که کشتیرانی باید به گونه ای باشد که نرود قراردادخای کوچکی با بعضی جاها ببندد که از حالت عمومی و مالکیت دولت عملا آنرا در بیاورد. این باید در اساسنامه تصریحبشود که بداند در روابط خارجی و تجاری ما اصل چهل وچهارم کشتیرانی به صورت مالکیت عمومی در اختیار دولت است. سایر مفاد اساسنامه نباید به گونه ای باشد که کشتیرانی را از حالت مالکیت عمومی و از اختیار دولت خارج کند. اصل چهل و پنج باید مورد توجه باشد و به ترتیب استفاده از دریاها،(چون کشتیرانی استفاده از دریاها است) باید این کشتیرانی به گونه ای عمل کندکه استفاده از دریاها باحفظ منافع حکومت اسلامی ایران باشد. براساس اصل چهل و پنج قانون اساسی، این باید در اساسنامه را شمامیگوئید آقا خودت بنویس. اگر ما تصریح نکنیم، قانون اساسی را ما در اینجا نگهبان آن هستیم ما به آن قسم خورده‎ایم عمل کنیدم، ما چک سفید، امضاء بدهیم بدون اینکه این چیزها قید بکند یا نکند. اصل هشتادو یک که دادن امتیاز تشکیل شرکتها در امور تجاری، صنعتی و خدمات به خارجیان مطلقاً ممنوع است. باید تصریح شود، یعنی سهام ایشان هیچوقت و در هیچ شرایطی کمتر از پنجاه و یک درصد نباید بشود. این باید در اساسنامه قید بشود، اگر نشد، چه میکنید؟ شما قید میکنید خود دولت اساسنامه را بگذراند، اگر عمل نکرد چه ؟ چه ضمانتی هست؟
اصل صدو سی و نه نیز باید در اساسنامه تصریح بشود اساسنامه ای که ما نخواهیم نوشت و ما تصویب نخواهیم کرد، چگونه صلح دعاوی راجع به اموال دولت ایران در این شرکت مشترک ایران و پاکستان حفظ خواهد شد براساس اصل سی و نه ؟ از آنجا که طرف دعوای خارجی و به تصریح اصل صدو سی ونه باید به تصویب ملس شورای اسلامی برسد، یعنی اگر دعاوی با افراد خارجی باشدطبق اصل صدو سی ونه به تصویب مجلس شورای اسلامی باید برسد. اصل صدو پنچاه و دو قانون اساسی نیز بایستی در اساسنامه قطعاً قید گردد. اگر دولت همه را تضمین میکند که قطعاً قید خواهد کرد خیلی خوب، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جوئی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه است. اصل صدو پنجاه سه نیز باید تصریح گردد که « هرگونه قرارداد که موب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی ما» که دریاها اینجا مورد نظر است« و اقتصادی» که کشتیرانی و حمل و نقل دریائی ما است و دیگر شوون کشور گردد ممنوع است.» اصل صدو پنجاه سه باید در اساسنامه قید بشود. تصریحاً . چون جزو یکی از مفاد اساسنامه باید باشد، چون ما کلی داریم میگوئیم. آیا این شرکت مشترک ایران و پاکستان حق دارد چند صد میلیارد تومان قرارداد ببندد و آثار بعدی ضرر و زیان به حساب ایران خواهد بود؟ چگونه
چه کسی تعهد میکند که نباشد؟ قانون تأسیس شرکت حمل و نقل جمهوری اسلامی ایران را، مجلس شورای اسلامی در دور اول تصویب کرد و اساسنامه را گذاشت که خودش تصویب کند. قانون اژشرکته حمل ونقل بین المللی جمهوری اسلامی ایران را، شرکت دومی را مجلس قبول کرد و اساسنامه را تصریح کرد در قانون که خود مجلس تصویب کند. قانون شرکت سهامی حمل و نقل جاده ای یخچال دار را تصویب کرد و تأکید کرد که اساسنامه را خودش تصویب کند، شرکت آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک اساسنامه آن را قبول کرد که خودش تصویب کند و همین اواخر هم در مجلس دوم تصویب شد، کارهای دریاداری مربوط به پروانه دریانوردی، قانون تخلیه کالا از کشتیها به طریقه دوبه کاری مربوط به وزارت راه را آورد و بعد حالا دریانوردی و کنوانسیون قانون قرارداد ایران با سایوز ترانزیت شوروی اینها همه مال وزارت راه است، حالا این قسمت کشتیرانی با بازرگانی را نمیدانم. از آن بگذریم…(رئیس – وقتتان تمام است) بلی، حالا مواردی از قانون محاسبات عمومی، کلا اینها هم بایستی حتماً قید بشود، اینهامسائل مهمی است که اگر قید نشود. فردا تالی فاسد خواهد داشت. ماده شصت و هشت و شصت نه و هفتاد، بعضی از مواد قانون محاسبات عمومی است که قطعاً بایستی تصریح بشود، چون آن شرکت دولتی از زیر بار خارج خواهد شد. ضمناً باید قید بشود که این وضع مالیات و بدهی که دارد اگر یک مسائلی در پاکستان پیش آمد شامل مصادره نشود. قراردادهای بین المللی که ما به آن ملحق شده ایم و پاکستان ملحق نشده. آن کنوانسیون ها و قراردادهای بین المللی را ما بایستی در اساسنامه تصریح کنیم که ما عضو آنجا هستیم و پاکستان ملزم باشد و تعارض نداشته باشد قراردادخای قبلی بین المللی ما با کاری که الان داریم میکنیم...(رئیس – وقتتان تمام است) متشکر.
رئیس- موافق صحبت کند.
منشی- آقای هراتی موافق بفرمائید/
هراتی- بسم الله الرحمن الرحیم، محورهائی که در مخالفت برادرمان وجود داشت، در مرحله اول همان تذکر قبلای خودشان را مطرح کردند که این لایه ارتباط پیدا میکند با وزارت راه و ترابری و نه بازرگانی. قسمت بعدش در رابطه با اساسنامه آن ، مسائلی را مطرح کردند، به ویژه استناد به اصل هشتاد و پنج و هفتاد و هفت قانون اسای، در فسمت بعد یک نقطه نظرهائی در رابطه با اساسنامه مطرح کردند که من در رابطه با هر کدام از آنها توضیحاتی عرض میکنم. در این زمینه که ایشان باز با توجه به آن تذکر قبلی شان اصرار داشتند که این را ارتباط بدهند به وزارت راه و ترابری. باتوجه به اینکه کشتیرانی جمهوری اسلامی زیر نظر مستقیم وزارت بازرگانی هست و قانون دارد و اساسنامه دارد و برنامه دارد، این یک مسأله کاملاً بدیهی است  اگر ایشان یک مقداری دچار تردید هستند، خوب است قانون کشتیرانی جمهوری اسلامی که از نظر وزارت بازرگانی است، مطالعه کنند. تا شبهه ایشان در این زمینه بر طرف بشود
مسأله دومشان تکیه ایشان روی اصل هشتاد و پنج قانون اساسی و هفتاد و هفت بود. در اینرابطه باز مسأله ای را خودشان مطرح کردندکه کاملاً متناقض با آن قضیه بود. یعنی این نه مسأله قرارداد هست که ایشان اینقدر روی آن تکیه میکردند و نه مسأله قانون به آن شکلی که در اصل هشتاو پنج مطرح شده، بلکه این مسأله تأسیس یک شرکت کشتیرانی است و ما نمونه های ریادی داشتیم که در ارتباط با تشکیل شرکتها اساسنامه اش را به خود دولت واگذار کرده ایم تنها یک نکته ای که در زمینه قانون اساسی مطرح کردند، اصل هشتادو یک بود که دادن امتیاز تشکیل شرکتها و مؤسسات در امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان مطلقاً ممنوع است اگر محورهای اساسی را در این اساسنامه و محورهائی که توجه شده دقت کنیم می بینیم که بهیچوجه این چنین نیست که اختیار این شرکت در دست کشتیرانی ملی پاکستان داده شده باشد، بلکه اختیارش کاملاً در اختیارجمهوری اسلامی است. من آن اساسی که در اساسنامه مورد نظر است، یعنی محورهای اساسی اساسنامه را اگر ما به آن دقت کنیم. می بینیم که اساسنامه برحول این محورها نوشته میشود. این شرکتی که میخواهد تأسیس بشود، نهصد میلیون ریال سرمایه دارد ، پنجاه و یک درصد این سرمایه متعلق به جمهوری اسلامی است و تنها چهل و نه درصدش متعلق به پاکستان است، یعنی این شرکت کشتیرانی است که کاملاً در اختیار نظام جمهوری اسمی است. در ایران به ثبت خواهد رسید، پرچمی که این کشتیها حمل می کنند پرچم جمهوری اسلامی هست و کل امکانات این ناوگان تجارتی در اختیارجمهوری اسلامی هست. بنابراین, این اصل هشتاد و پنج هم که ما مطلقاً بخواهیم در اختیار خارجیان بگذاریم، این چنین نیست، در اختیار جمهوری اسلامی است امکاناتش هست، پنجاه و یک درصدشمال ما است، در ایران به ثبت خواهد رسید، خزانه اش در ایرانخواهد بود و همه امکاناتش و قطعاً وقتی بخواهد اساسنامه ای در این رابطه تصویب بشود، براساس این محورهای اساسی خواهد بود که در این رابطه تصویب بشود، براساس این محورهای اساسی خواهد بود که تصویب خواهد شد. فرضاً اگر ایشان خیلی اصرار دارند،خوب میتوانند بگویند نه آقا اساسنامه این همان جور که در آئین نامه داخلی پیش بینی شده، پیشنهاد کنند که اساسنامه این همان جور که در آئین نامه داخلی پیش بینی شده، پیششنهاد کنند که اساسنامه این به مجلس بیایدش. اگر ضرورت پیدا کند، با توجه به این اصول اساسی که در این رابطه اس. ایشان در ارتباط با مسأله اساسنامه اش هم یک تذکراتی داشتند که باز خود آئین نامه داخلی مجلس اجازه میدهد در اربتاط با این مسأله اگر ایشان تذکراتی دارند، به دولت در این رابطه ابلاغ کنند. اما آنجه که انصافاً در رابه با این کشتیرانی برای نظام جمهوری اسلامی کار او مفید هست، میشود در سه بعد خلاصه اش کرد، مسأله اول ابعاد اقتصادی قضیه است. قسمت دوم ابعاد آموزشی وکسب تجربه است. قسمت سومش هم مسائل سیاسی هست که من بعد سوم را صرفنظر میکنم. در قسمت اقتصادی مالیات این شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی کالاوارد خزانه مملکت ما میشود، یعنی الان کشتیهائیکه میایند داخل مملکت ما بار را حمل میکنند ، به ما هیچ مالیاتی نمی پردازند در حالیکه مالیات این کشتیرانی مشترک جمهوری اسلامی و پاکستان در اختیارما خواهد بود. نکته دوم این است که حمل و نقل دریائی بسیار با صرفه تر از حمل و نقل زمینی هست، حتی گاهی اوقات برادران کارشناس نقل میکنند که حمل و نقل دریائی و حدود شصت درصد هزینه آن ناز حمل و نقل زمینی کمتر است، الان این فشاری که در محورهای ارتباط ما با ترکیه وجود دارد و آن حمل و نقل سنین و آن هزینه های فوق العاده ای که میدهیم، این کشترانی میتواند بسیاری ازکالاهای ما را حمل کند و با هزینه بسیار کمتر و دور از آن مشکلات و تبعات و تگرانیهائی که خمل نقل زمینی از مسیر ترکیه برای ما دارد. نکته بعد این است که صادرات پاکستان از ما بیشتر است. الان بسیاری از کشتیهائی که در مملکت ما میایند و کالاهایشان را خالی میکنند خالی میروند ولی این کشتیرانی مشترک اجازه میدهد که این از مسیر بندر کراجی کالاهائی که مربو به پاکستان است حمل کند که قطعاً یک درآمدی در این زمینه برای ما خواهد داشت. مسأله بعد هست که ما میتوانیم این را در آینده ادامه بدهیم و یک سری خط کشتیرانی بار و مسافربری بین ایران و پاکستان و بین ایران و کشورهای جنوب خلیج فارس به وجود بیاوریم. سوخت این کشتیها در ایران خواهد بود، یعنی این هم یک منبع درآمدی است برای ما که سوخت این کشتیها را تأمین کنیم و مخصوصاً اینکه تجربیات ما در ارتباط با کشتیرانی مشترکی که با هند داشتیم به ما نشان داده که حتی میتواند یک سری منابع ارزی جدیدی را برای ما کسب بکند. بنابراین . این همه فوائد گسترده اقتصادی دارد و برادران اگر ما نخواهیم امروز با پاکستان کتیرانی مشترک تشکیل بدهیم، با جه کسی تشکیل بدهیم؟با انگلستان تشکیل بدهیم؟ با هلند تشکیل بدهیم؟ با کشورها واقمار وابسته به ابر قدرتها تشکیل بدهیم یا به یک کشوری که رابه حسنه و نیک باما دارد و ما باید هر چه امگان دارد برایمان بیشتر بتوانیم این روابط را با کشورهای اسلامی در منطقه ایجاد بکنیم ، بعد دوم قضیه در زمینه نیروهای آمورشی و کسب تجربیاتی در این رابطه هست کشتیرانی پاکستان از ما پیشرفته‎تر است، یعنی هم در زمینه آموزش نیرو، هم در زمینه تعمیر کشتی و هم در زمینه ساخت کشتی و این کشتیرانی مشترک به ما اجازه میدهد که نیروهائی که ما دارم بروند آنجا آمورش ببینند. الان حدود پانصد تا ششثصد نفر ازخارجیها در کشتی ها دارند کار میکنند، این به ما اجازه میدهد که نیروهائی که داریم‌ بفرستیم آنجا آمورش ببینند و اینها کشتیهای ما را در این رابطه اداره کنند تا یک نفر خارجی که هزار و یک اشکال ممکن است در کارش وجودداشته باشد. در زمینه عملیات بندری مثل ساخت و تعمیر و اوراق کشتی و خدمات کشتیرانی آنها از ما پیشرفته تر هستند و مامیتوانیم استفاده بکنیم. ما دانشکده علوم دریائی چابها داریم، تأسیس این شرکت به ما اجازه میدهد از اساتیدی که در این رابطه پاکستان دارد و استاتید مجرب و کارکشته ای هستند از آنها ما بتوانیم استفاده کنیم و این دانشگده علوم دریائی مان که در ان زمینه نیاز به کارشناس دارد، کارشناس زااز یک کشور اسلامیه مجوار تأمین کنیم تا از هلند وانگستان وامثالهم. میتواند به ما در ساخت ناورهای کوچک وواحدهای سوخت رسانی کمک کند و خلاصه اینکه
در این رابطه حدود پنجاه در صد از کادر مورد نیازش را دولت پاکستان متعهد شده آموزش بدهد که در کشتیهای ما کار بکنند. بنابراین، این همه منافع اقتصادی این همه منافع آموزشی و کسب تجربه برای ما دارد و انصافاً یک لایحه بسیار خوب و سازنده ای است و قدمی است در زمینه همکار های بیشتر کشورهای اسلامی در منطقه با همدیگر و قطع وابستگی به ابر قدرتها و اقمار وابسته به آنها. بنابراین آن تذکراتی هم که برادرمان در رابطه با اساسنامه داشتند، میتوانند این نکات را نقل کنند، من اینکه میتوانند حتی پیشنهاد کنند که اساسنامه هم در مجلس به تصویب برسد. والسلام
عبدالعلی زاده- تذکر آئین نامه دارم.
رئیس- آقای عبدالعلی زاده بفرمائید.
عبدالعلی زاده- بسم الله الرحمن الرحیم. ماده 108 آئین نامه هر گاه دولت ضمن تقدیم لایحه قانونی به مجلس تقاضای تصویب هر نوع عهد نامه، مقاوله نامه، قرارداد یا موافقتنامه ای را که با یکی از دولتهای خارجی یا اتحادیه های بین المللی بسته میشود. بنمایدمواد عهد نامه, مقاوله نامه، قرارداد و یا موافقنامه باید ضمیمه لایحه قانونی مذکر بداشد. این فوائدی که برادرمان آقای هراتی فرمودند، هیچکدام در این لایح دو سطری نیست و همه اینها هم مواردی است که باید به تصویب مجلس برسد، اصولا اساسنامه شرکت باید باشد که ما ببینیم تعهدات طرفین در چه حدی است و تازمانی که این ضمیمه نشود اصلاً طرح این دو سطر در اینجا فایده ای ندارد.
رئیس- بلی، این تذکر آقای عبدالعلی زاده ، حالا برای اینکه این مسأله روشن بشود من خودم هم در ابهام بودم که ما باید ان را به عنوان معاهده و قرار داد و مقاوله نامه و اینها تلقی کنیم یا اینکه این را یک لایه دو شوری تلقی کنیم؟ ظاهراً کمیسون دو شوری تلقی کرده، شور اول داده و شور دوم، من تا به حال براساس مقاوله نامه فکر میکردم و آقای حائری زاده هم که یکربع صحبت کردند، خیال کردم که ایشان بر این اسا باید صحبت بکنند، حالا که ایشان تذکر دادند، به ذهنم رسید که این لایحه است و قرارداد و اینها نیست، فقط مخالف و موافق به عنوان لایحه صحبت میکندئ. اگر قراردادی شد، آن موقع ماباید تصویب کنینم. فعالاً ما اجازه تأسیس شرکت مشترک میدهیم. بعد اگر قراردادی را به مجلس آوردند آن موقعی باید داد. پس آقایان توجه داشته باشند که وقتشان ده دقیقه است . آن یک ربعی که ما اول مهلت داده بودیم، درست نبود. مخالف بعدی صحبت کند.
منشی- مخالف بعد آقای اسمایل فدائی ، بفرمایید.
یکی از نمایندکان- آقای هاشمی! این قرارداد محسوب میشود. وقتیکه اساسنامه اش به تأیید هیأت وزیران برسد و شرکت کشتیرانی بین ایران و پاکستان باشد بعه عنوان قرارداد محسوب میشود.
ریئس- خیر ، الان در آن هیچ قرارداد نیست. اجازه تأسیس شرکت است. قرارداد مشتمل بر موادی است. تعهداتی است، هیچ چیزفعلا در این که نیست، ما فقط تأسیس شرکت را تجویز میکنیم این نظر قوی تر است.
یکی از نمایندگان- اگر به صورت مستقیم باشد درست است.
رئیس- در عین حال ببینید الان هیچ تعهدی در آن نیست که ما بگوئیم آن را امضاء کردیم،‌قرارداد و مقاوله نامه و اینها همه چیزهائی است که تعهد آور است. الان هیچ تعهد مشخصی اینجا نیست، ما فقط اجازه تأسیس دادیم، اگر آنجا قراردادی داشت، آن بحث بعدی است، در شور دوم شمامیتوانید بگ.ئید که اساسنامه آن را باید اینجا بیاورند.
خزاعی- آقای هاشمی! اجازه تأسیس یک شرکتی است که بیشتر سرمایه اشت مال ما است و یک مقدارش مال پاکستان است، تازه اگر او موافقت بکند بعداً جریانات حقوقی آن مطرح هست.
رئیس- بلی، من میگویم شما میتوانید در شور دوم بگوئید اساسنامه آنرا به اینجا بیاوردند یا هر جه میخواهید بگوئید در شور دوم است، فعالا ما به عنوان….
یکی از نمایندان- این الان قرارداد نیست.
خزاعی- مقاوله نامه هم نیست.
رئیس- معلوم است که قرارداد نیست.
منشی- آقای فدائی ، بفرمائید.
اسمعیل فدائی- بسم الله الرحمن الرحیم، الحق و الانصاف برادرمان آقای حائری زاده تمام قسمتها و مسالی که قابل لحاظ بود ایشان عنوان کردند و از طرف دیگر هم برادرعزیزمان آقای هراتی واقعاً خیلی خیلی با مسأله سطحی برخورد کردند ، و عنوان کردند مسائلی که فقط خیلی خوب است و در هر صورت با این خیلی خوب بودن میشود، مثلا ما این کار را انجام ندهیم؟ ولی توجه دادن برادرمان به اصول قانون اساسی، این مسأله را برای مجلس محترم و نمایندگان محترم روشن میکند که مجلس نقش بسیار عمده و اساسی دارد و مجلس باید در همه زمینه ها کاملا با دید و با بینش کوچکتر ین چیزی که میخواهد تصویب بشود عنایت داشته باشد و به تمام زوایایش آشنا باشد و با بصیرت و بینش آن جیزی را که میخواهد تصویب کند ، تصویب کند. اولا این از همان جنبه هائی که ایشان عنوان کردند میتواند هم شامل اصل هفتاد و هفتم بشود، هم اصول دیگری که اصل هشتاد و یکم که مربوط به شرکتها است، اصل هشتاد و دوم که حالا اینها را من نمیخوانم و ایشان کاملاً تذکر دادند فقط در مورد این مطالبی که برادرمان آقای هراتی صحبت کردند آنها را عرض میکنم که ایشان عنوان کردند از نظر اینکه اینجا یک سرمایه ای میخواهد بیاید داخل ایران، این چنین نیست که سرمایه ای فرض کنیم داخل ایران میخواهد بیاید و بعدمالیاتش در اختیار ما قرار میگیرد و بعد این حمل و نقل دریائی باز ارزان تر تمام میشود، درست است، اینها ازجنبه های مخالف. اگر اینکه ما به شکل یک چند خطی نیامده باشد در محلس و ما بینش داشته باشیم به آن که چه کار میخواهیم بکنیم و با بینش قرارداد را ببینیم و یا اینکه شرکت را بررسی کنیم، بلی میتوانند نمایندگان محترم نظر بدهند و در آینده انشاءالله برای مملکت سود آور باشد ولی جیزی که اصلا مبهم است و یا نمیدانیم و از طرفی دیگر مسأله«لایلدعغ المؤمن من حجرمرتین» هست ما شرکتهائی که با پاکستان داشتیم سود نبرده ایم و ضرر برده ایم و همین چند وقت پیش بود که آمد اینجا و ما استمهال وامی بود که به پاکستان دادیم که حتی آن سرمایه هایی که ما از او طلب داریم، به ما نتوانست بدهد ودر عین حال ما درشرکتهائی که در آنجا داریم، دارند ضرر میدهند و این ضررها کم هم نیست، خوب حالا ما بیائیم همینطوری یک اجازه ای بدهی. بعد بگوئیم در آینده اساسنامه اینها بعداً میاید. همین اجازه ای که ما بدهیم، بر جه مبنائی این اجازه را ما بدهیم و ما به کجای آن آشنائی داریم؟ اگر برمبنای این است که ما بگوئیم دولتی داریم، دولتی برخاسته از مجلس و ما به آنها رأی دادیم حالا چک سفید امضاء به اینهامیدهیم، هر کاری خواستند بکنند، این برخلاف جندین اصل از قانون اساسی است. اصول قانون اساسی به خصوص تأکید دارد براینکه نمایندگان کاملا آشنا باشند  و بابینش و بصیرت به این حتی مثلا اصل هشتاو یکم دادن امتیاز تشکیل شرکتهتا و مؤسسات در امور تجاری، خوب این دیگر یک مصداقش است. صنعتی باشد، کشاورزی باشد، معادن باشد، خدمات باشد، به خارجیان اینجا عنوان میشود که مطلقاً ممنوع است. ما میگوئیم حالا فرض میکنیم این از آنجائی نیست که مطلقاً ممنوع است. نه ممنوعیت ندارد ولی اگر اینکه حواز دارد، آخر برچه مبنا جواز به آنها بدهیم، با جه ابعادی، با چه شرایط ما این کار را انجام بدهیم؟ از طرف دگیر خوشبین بودن به بعضی از کشور ها فقط به صرف اینکه اسلامی هستند، من الان یکسری مسائل اینجا هست، دوست ندارم با وجودی که کشور خارجی است، ولی فقط و قط به حساب اینکه ملتش مسلمان هستند و علاقمند به انقلاب هستند، نمیخواهم اینها را از پشت این تریبون بگویم که سردمداران آنجا چگونه عین اینکه آمریکا با ما رفتار میکنند آنجا رفتار میکنند. و خط مشی آنها عیناً خط مشی آمریکا است، آنجا دارند عمل میکنند، با ما به شدت رفتار کردند و در گذشته سختگیریهائی که بر مسلمانها داشتند، دهن کجی هائی که به جمهوری اسلامی کردند و فقط حرف من در ین زمینه این است که خیلی هم خوشبین نباشیم و خیال کنیم که فقط به صرف این که آنجا ما یک عده مسلمان داریم و آنها هم بنده های خدا در تحت شکنجه هستند فقط به حساب مسلمان بودن ما بگوئیم که خوب شرکت با آنها کردن بسیار به نفع انقلاب ما و ملت ما خواهد بود. خیر آنها دارند از جاهای دیگر درس میگیرند و دقیقاً حساب شده کار میکنند، تنها عرض من و حرف من این است که برادران تازمانی که مابینش بیشتر و آشنائی و بصیرت نداشته باشیم، خیلی ساده اندیشی نکنیم و همینطور ما قدم در جائی نگذاریم که برایمان مبهم است. روی این اصل این کار با اصول قانون اساسی که داشتن بینش و بصیرت در این کار است، مخالف است و من هم با این مخالفم. والسلام علیکم و رحمته الله.
رئیس- موافق صحبت کند.
منشی- موافق بعدی آقای پور سالاری هستند(اظهاری نشد)آقای
شینی مصطفی موافق بعدی، بفرمائید.
شینی مصطفی- بسم الله الرحمن الرحیم، من ابتداء سعی میکنم که مقداری به برادران محترم مخالف در حد توان پاسخ بدهم که جناب آقای حائری زاده و جناب آقای فدائی تذکراتی را مشابه دادند که این تذکرات مربو میشود به اساسنامه ایکه ما هم به این معتقدیم که تذکراتی است بسیار بجا و باید در تدوین اساسنامه اعمال بشود و اصلا ربطی به نفس این لایحه ندارد. اما آقای حائری‏زاده اشاره فرمودند که اگر زمانی این شرکت ورشکسته بشود و کشتی غرق بشود و از این مقوله ها چگونه ایران جبران خسارت میتواند بکند وتمام بار این خسارت به عهده ایران خواهد بود،در حالیکه اینطور نست و ان ک شرکتی است که به نسبت دو کشور در آن سهیم هستند. دوماً اگر توجه میکردند به سرمایه اولیه این شرکت که مبلغش ده میلیون دلار بیشتر نیست و این مبلغ در قبال یک شرکت به این مهمی، مبلغی بسیار ناچیز هست، این مسأله را عنوان نمی فرمودند مبلغ ده میلیون دلار در رابطه با یک شرکت به این مهمی، یک شرکتی که کار حمل و نقل دو کشور را و شاید کشورهای دیگر را هم اگر توافق کردند انجام بدهد، مبلغ زیادی نیست که حالا ما ترش از این داشته باشیم که زمانی ممکن است ورشکسته بشویم ولذا نباید پا جلو بگذاریم و لذا این شرکت را نباید تأسیس کنیم. در مورد دیگر فرمودند که ما تا چه حد توسط این لایح  اگر تصویب بشود استخدام کارشناس خارجی خواهیم داشت. اصلا بحث کارشناس خارجی و استخدامش مطرح نیست، بحث این است که یک شرکتی تأسیس میشود، دو کشور همسایه در آن شریک و سهیم میشوند، طبعاً از نیروهای متخصص و کارشناس خودشان در این شرکت باید استفاده کنند. اگر استفاده از نیروهای متخصص دو شرکت شریک در این شرکت، استخدام کارشناس تلقی میشود آن بحث دیگری است. اما اگر قرار است دو کشور همسایه و مسلمان یک شرکتی را تأسیس کنند وطبعاً از نیروهای متخصص و کارشناس خودشان استفاده بکنند، بی جائی برای استخدام کارشناس خارجینخواهد داشت و طبعاً به دلایل گوناگونی که حالا زیاد فرصت نیست من نظرم و اعتقادم این است که از استخدام کارشناس دولتی هم خودداری میود. فرمودند که استفاده تخصصی در چه حد است. آیا در حد راندن کشتی است؟ اتفاقاً همینطور که آقای هراتی اشاره فرمودند بحث راندن کشتی نیست. نیروهای ما بهتر از هر کشی دیگر کشتی را میتوانند برانند، بلکه بحث، بحث تخصصی است. آنجائی که دو شرکت با هم شریک میشوند و استفاده از نیروهای متخصص و فنی خودشان میکنند ومبادله نظرات و علوم فنی را میکنند، تبادلات نظریات خود، آنجا مطرح میشود، این جائی دیگر در رابطه با راندن کشتی و این مسائل نیست، بلکه بحث، بحث فنی است، بحث تخصصی است وهمانطوریکه برادرمان جناب آقای هراتی اشاره فرمودند ما همین الان در کشتی هایمان ناخداهای خارجی داریم، متخصصین خارجی داریم، خارجی غیر مسلمان، خوب از این طریق ما میتوانیم نیروهای خودمان را تربیت کنیم. ابتدا نیروهای متخصص فنی مسلمان کشور همسایه را وارد کنیم و از طریق آنها نیروهای خودمان را تربیت کنیم و آمورش بدهیم.  وجای نیروهای خارجی را در امر کشتیرانی مان بگیریم.
بنابراین این تخصص در حد راندن کشتی صرف نیست بلکه در حد مسائل فنی و تعمیراتی و کشتی سازی و غیره هست، فرمودند که این کشتیرانی ارتباط به وزارت راه و ترابری دارد. من در ان رابطه عرض می کنم که وزارت راه و ترابری در رابطه با این امر حالت یک گاراژی را دارد که کشتیهای وزارت بازرگانی حکم اتوبوس و اتوبوس دار را دارند. آن سرویس میدهد به کشتی ها و کشتیها کار حمل و نقلشان را انجام میدهند.
بنابراین دلیلی ندارد که شما کشتیهای وزارت بازرگانی را بخواهید بگیرید و به وزارت راه و ترابری بدهید. در ثانی اینطور که برادران می گویند در دوره قبل مجلس لایحه ای از طرف دولت آمد که این کشتیها را بگیرند و به وزارت راه و ترابری محول بکنند.خود کمیسیون برنامه و بودجه من اطلاع دارم که البته برادرها فرمودند که با این مسأله با این لایحه مخالفت کردند و گفتند نه این مربوط به وزارت بازرگانی است. جناب آقای فدائی فرمودند که الحق و الانصاف آقای حائری زاده خوب جواب دادند و اقای هراتی سطحی برخورد کردند من با عرض معذرت عرض می کنم الحق و الانصاف خود جناب آقای فدائی سطحی تر برخورد کردند چرا که دلیل قوی و متقنی نداشتند که این لایحه را رد کنند. بلکه همان تذکراتی را که آقای حائری زاده دادند به همان ها اشاره کردند ما هم عرض کردیم.که معتقدیم آن تذکرات باید در تدوین اساسنامه اش اعمال بشود. این پاسخ به برادران محترم مخالف.
اما همین طور که باز برادرمان جناب آقای هراتی اشاره فرمودندو بنده کمتر به آنها اشاره میکنم، این لایحه از چند بعد برای ما سودآور است و به نفع مملکت ما هست: یکی از بعد سیاسی، برادران و خواهران نماینده محترم استحضار دارند که کشور حمهوری اسلامی ایران تأکید دارد روی اینکه ما رابطه مان را با کشورهای جهان سوم و مسلمان به خصوص بیشتر و محکمتر بکنیم. چرا که عملا وابستگی ما را به کشورهای غیر جهان سوم کمتر خواهد کرد و یک گامی خواهد بود به طرف وحدت عملی بین کشورهای مسلمان.
بنابراین مابه جای اینکه به قول برادرمان بیائیم و قراردادهای این چنینی و شرکتهای این چنینی را با شرکتهای غیر جهان سوم مثل کشورهای اروپائی برقرار بکنیم و منعقد بکنیم و این قراردادها را ببندیم چه بهتر که با کشور همسایه ای مثل پاکستان که مسلمان هم هست این قرار داد را ببندیم و در ابعاد گوناگون سیاسی این مسأله اهمیت دارد که جایش نیست که من اینجا بگویم و برادران خودشان این مسأله را بهتر میدانند، جاندارد که من به آنها اشاره بکنم و ضرورتی فعلاً ندارد.
از نظر اقتصادی: اولا نفس این چنین شرکتهائی سود آور ات یعنی شرکتهای کشتیرانی طبعاً یک شرکتهای سود آوری هستند. شرکتهائی نیستند که ضررده باشند. بروند برادران مراجعه بکنند به آن برادرانی که در این رابطه صاحب نظر هستند با عدد و رقم به آنها ثابت خواهند کرد که این چنین شرکتهائی مگر در موارد خیلی خیلی اشتثنائی ، حوادث ناشی از مثلا موشک زدن و یا آتش سوزی و غیره، در کل این شرکتها سودآور است و مابه خاطر آن حوادث غیر مترقبه، نمی‎آئیم این شرکت را منعقد نکنیم و به دت فراموشی بسپاریم، این شرکت به این مهم که در ابعاد گوناگون عرض کردم برای ما اهمیت دارد ما اگر قرار داد این شرکت را منعقد نکنیم،  ناچاریم که کار حملو نقلمان را از طریق اجاری کشتی های بیگانه انگام بدهیم. خوب چه بهتر ما یک شرکتی را تأسیس بکنیم و خودمان هم در آن سهیم باشیم تازه 51% سهام هم از ما است طبق آن قرار دادی که بسته خواهد شد. تازه پرچم جمهوری اسلامی هم بر سر کشتیها به اهتزاز در خواهد آمد و افتخاری برای ما هست. بنابراین این اری شک و تردیدی نخواهد داشت. یک قانون بین الملی کشتیرانی است که برادران مطلع میدانند بنام قانون«اونکتاد» این قانون به این صورت است که هر گاه قرار است که یک مموله ای از یک کشور دیگر حمل بشود 20% محموله را حتماً بایدکشتیهایی که به کشتیرانی بین المللی مربوط هستند حمل کنند، 40% آن را حق دارد کشور فروشنده حمل بکند و 40% آن راکشور خریدار. خیلی خوب حالا که قرار است ما با پاکستان این شرکت را تأسیس کنیم و به اشتراک قرارداد این شرکت را منعقد بکنیم، چه بهتر که آن 40% که قرار است پاکستان در حال حاضر این کار را میکند،‌در حال حاضر که ما با آن شرکتی نداریم و شریک نشده ایم همین الان کالاهای ما را اگر قرار است جابه جا بکند آن 40% را سودش را از ما میگیرد ودر واقع حق حمل و نقلش را از ما می گیرد و یک منبع ارزی خوبی است که از ما گرفته خواهد شد. اما اگر قرار است ما با پاکستان شریک بشویم این منبع ارزی را ما میتوانیم از آن استفاده بکنیم و به نفع ما خواهد بود. از نظر فنی و آموزشی هم برادران تذکر دادند و گفتند( رئیس- وقتتان تمام است) چشم ، بنابراین این یک لایحه ای است بسیار مترقی و مفید به حال کشور جمهوری اسلامی است والسلام
رئیس – مخالف بعدی صحبت بکند. من به مخالفین تذکری بدهم. فعالا حالا با این رویه ای که گرفتیم این فقط اجازه تأسیس شرکت است که آقایان بحث را روی قراردادها و معاهد ها نبرید. اگر قراردادی و معاهده ای هر چه شد باید دوباره اینجا بیاید و بنابراین هر کسی مخالف است روی تأسیس شرکت صحبت بکند و اشکالات قرارداد و معاهده را در کار نیاورید.
منشی- آقای آقا محمدی بفرمائید.
آقا محمدی- بسم الله الرحمن الرحیم، ماده واحده این هست؟«به دولت اجاه داده میشود، نسبت به تأسیس شرکت مشترک کشتیرانی ایران و پاکستان اقدام نماید، اساسنامه شرکت مزبور به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید» این همه بحثی که برادران کردند من نمیدانم از کجا این اطلاعات را می گفتند چون آنچه در این لایحه مطرح است. هیچکدام از این حرفها نیست و اینجا گفته
که یادداشت تفاهمی را که در سال 61 وزیر بازرگانی وقت و در سال 62 وزیر اقتصاد وقت رفتند بایک دولت خارجی صحبت کردند. حالا بیایند و اینها یک شرکت مشترک را بین خودشان تأسیس بکنند که آن شرکت، شرکتی است که اساسنامه اش یعنی نوع مشارکتش، میزان سرمایه اش، نوع فعالیتش محل دفتر و تأسیسات شرکتش و همه آن چیزیهائی که در آن باید باشد، آن را دولت تصویب خواهد کرد. این اصلاً مخالف صریح قانون اساسی است و اصلاً قابل طرح نیست و به نظر من اصلا نمیشود بحث بشود چون که اگر بحث اصل 85 را بخواهیم بکنیم که اینجا قانونگذاری را واگذار کردن به دولت است و تصویب را به دولت دادن است که در اختیار آنها نیست. اگر بحث دادن امتیاز شرکت به یک کشوربیگانه است و خارجی ها است که طبق تاصل 81ممنوع است اصل هشتاد و یکم میفرماید؟«دادن امتیاز تشکیل شرکتها و مؤسسات در امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان مطلقاً ممنوع است» اگر بحث استخدام کارشناس است و آنجه که در خاصیت لایحه گفتند که کارشناسهایشان دارد میاید. اینجا خیلی کار خواهند کرد و به ما کمک خواهند کرد که طیق اصل هشتاد و دو و استخدام کارشناس در مواقع ضرورت باید به تصویب مجلس برسد و نمیشود بیایند. بنابراین با هیچیک از اصول قانون اسای سازگاری ندارد الا اینکه موافقتنامه بین دو دولت هست و میخواهند بین دو دولت مشخص بکنند و باید تمام موارد آن قرارداد عیناً بیاید اینجا بحث بشود. من سؤال می کنم که اگر بحث تأسیس شرکت است، شرکت چه؟ یعنی شرکت باچه مشخصاتی با چه ویژگی هائی؟ چه کسی حاکم و چه کسی محکوم است؟ چه گونه اداره میشود؟ موارد اختلافش چه گونه حل میشود؟ اینها هیچکدام وحود ندارد. ما می گوئیم ما اجازه میدهیم تأسیس شرکت بکنند. به این نمی گویند قانون گذاری و اصلا شدنی نیست. ولذا پیشنهاد مشخص من در محالفت این است که اصلا این در بخش دیگر مسکوت گذاشته بشود و آن قضیه دنبال بشود.
اما اگر این تذکر پذیرفته نشود و قرار بشود که تعقیب بشود من راجع به آن خاصیتهائی که برادرها گفتند میتوانم صحبت بکنم که آن خاصیتهائی هم میگویند به فرض اینکه آن قرارداد را آنها به طورغیبی اطلاع دارند و میدانند کهدر آینده هیأت وزیران چه گونه تصویب خواهد نکرد بر خلاف قانون اساسی تا راجع به خاصیتهای آن هم عرض بکنم…
رئیس- خیلی خوب، پس بگذارید من این قسم اول حرفتان را عرض بکنم چون این یک نوع اخطار است. دولت هیچ شرکتی را نمیتواند تأسیس کند مگر با اجازه مجلس و مجلس باید اجازه تأسیس این شرکت را بدهد، آن جمله ای که همه شما روی آن بحث می کنید اینکه اساسنامه اش را باید دولت تهیه بکند، آن را در شور دوم حذف بکنید، آن قابل بحث است. الان روی این میتوانید صحبت بکنید.اما در شور دوم قابل اصلاح است. اما اینکه شما می گوئید که این شرکت خصوصیاتش چه هست؟ چون طرفش خارجی است، اینها نمیتوانند الان خصوصیات شرکت را بیاوردند. وقتی که ما اجازه تأسیس شرکت را دادیم این ها میروند و می‏نشینند و مذاکره می کنند و سرمایه و سهام تعیین می کنند، مقررات تعیین می کنند و آن مقاوله نامه می شود که آن برای تصویب به مجلس میاید، این را شما میتوانید در شور دوم این قید را اضافه بکنید، الان از لحاظ قانون اساسی و آئین نامه ما هیچ اشکالی ندارد و این قابل طرح است و اصلاً اینها غیر از این راه دیگری نداشتند. اول باید اگازه تأسیس شرکت می گرفتند و بعد آن وقت بروند شرکت دو طرفی را درست بکنند و بیاورند. حالا اگر مخالف تأسیس شرکت با پاکستان هستید صحبت بکنید. بفرمائید.
آقا محمدی – عرض بکنم به حضورتان، این ، اینجوری نیست.
رئیس- همین جوری است حالا این تذکراست، دیگر بحث را سرجای خودش برنگردانی. این بحث ادامه دارد.
آقا محمدی- درمورد این الان یادداشت تفاهم صورت گرفته است.
گرئیس- تفاهم که جیزی نیست، باید به مجلس بیاید و تصویب بکند.
آقا محمدی- عرضی ندارم، می خواهم بگویم کلا همه چیزها را دولت پاکستان تعیین کرده است( رئیس- بدون تفاهم اصلانمیشد) و بنابراین ما در این لایحه چه چیزی را می خواهیم قانونگذاری بکنیم؟(رئیس- اجازه تأسیس شرکت) عرض می کنم ببینید مامثلا در مورد کلیه بقیه موارد مگر غیر این بوده که در مورد کره شمالی رفتند و نشستند آنجه را که به توافق رسیدند آمدند در مجلس به رأی نمایندگان گذاشتند و تصویب شده است. یعنی در مورد صید ماهی.
رئیس- شما داردی با من یک و دو می کنید. من میگویم دولت برای تأسیس شرکت احتیاج به اجازه دارد. شما اصلا راجع به تأسیس شرکت بحث بگنید، قراردادی نیست.
آقامحمدی- آقای هاشمی! راجع به چه شرکتی؟…(رئیس- تأسیس شرکت کشتیرانی) راجع به شرکت سهامی، راجع به شرکت تضامنی ،؟ راجع به شرکت…
رئیس- همه اینهامال بعد است. وقتی که آمد اینجاچون ما هنوز معلوم نیست که اجازه بدهیم با پاکستان شرکت تشکیل بدهند. اگر اجازه گرفتند میروند شرکتشان را تنظیم می کنند و به مجلس می آورند. دیگر بحث یک دو نکنید. اگر مخالف تأسیس شرکت با پاکستان هستید روی این صحبت بکنید و 4 دقیقه هم وقت دارید.
آقا محمدی- حالا وارد بحث آن طرف میشودم. در مورد سرمایه گذاری که گفته میشود با وجودی که مشخص نیست الان ما نمیدانیم به چه از لحاظ سرمایه گذاری رأی میدهیم اما این سؤال مطرح است. ما که دنبال کشتی سازی خلیج فارس هستیم و یک سرمایه گذاری عظیمی را داریم مطرح میکنیم که در خلیج فارس کشتی سازی را راه بیندازیم و خودمان سازنده کشتی باشیم و حتی امسال در بحث ارزی که مطرح بوده صنایع سنگین اعتقاد دارد که خیلی از کارخانجات خودش را حاضر است فدای کشتی سازی بکند و کشتی سازی برای این است یک صنعت مادری به وجود بیاید که آن صنعت ما در که کلی سرمایه گذاری شده بعداً کشتیهای ما را تأمین بکند. من سؤال می کنم که آیا این عاقلانه در یک کشور که ما به طور وازی با محدودیت منابع حرکت بکنیم؟ یعنی مثل این میماند که کسی رفته دنبال ساختن یک کارخانه ای که فلان مواد را تولید می کند بعد از این طرف هم میرود یک شرکت بازرگانی که با آن مواد اداره میشود، تأسیس می کند و آن مواد و آن ماشین آلات را میرود از بیگانه می خرد. در صورتی که کسی که خودش می خواهد سرمایه گذاری بکند و سرمایه نگذاری اساسی می کند خوب به جای اینکه بیاید در این خط بیفتد کما اینکه در بدترین حالت کشتیرنی، کشتیرانی جمهوری اسلامی رفته دنبال کشتی خریدن و در بدترین حالت کشتیرانی، کشتیرانی جمهوری اسلامی رفته دنبال کشتی خریدن و در بدترین بازار کشتی که تمام شرکتهائی که کشتی داشتند رو به ورشکستگی گذاشته بودند و کارخانجات کشتی سازی معطل بودند و کار نداشتند، کشتی سازی رفته با کره جنوبی قرارداد خرید کشتی بسته آن وقت ما مبالغ ریادی ارز را برای خرید کشتی داریم میدهیم، ارزنداریم که بدهیم که کشتی سازی ما راه بیفتد که کشتی را آن برای ما تأمین بکند. خوب من سوال می کنم. خوب اگر این جور سرمایه گذاری را بخواهیم تجوریز بکنیم، اصلا این نوع سرماه گذاری درست است یا نه ؟ بحث من اصلا راجع به کشورش نیست. بحث من در نوع سرمایه نگذاری است که آیا ماوقی که خودمان میخواهیم برویم در خط کشتی سازی، درست ترا این است که همه منابع مان را تجهیز بکنیم و کشتی سازی مان را راه بیندارزیم، کشتیهائی را که ساختیم در ناوگان کشتیرانی مان به کار بگیریم یا نه فعلا بیائیم برویم یک سری از پولهای مان را بدهیم یک سری کشتی بخریم و بندازیم به کار، آن هم در وضعیتی که اکثرکسانی که کشتی دارند، میگویند دیگر کشتی داری نمی صرفد یعنی در رکود است بازرار کشتیرانی نه درک فصلی که کشتیرانی در ک موقعیت برجسته ای است و به عنوان یک کار تجاری پرسود مطرح است. درست در این حالت ما این کار را داریم می کنیم و آن وقت تازه شرکتهای دیگری که با تمام دنیا میتوانند حمل و نقل انجام بدهند. ما در این کشتیرانی مشترکی که میخواهیم تأسیس بکنیم تاه ما تمام بارمال ما هست که دارد حمل می شود و چیزی که آنچنانی در آن فاصله‎های خالی که پا میشود میرود مثلا کشتی ما به آمریکای لاتین یا به کشورهای مختلف برای آوردن گوشت مثلا کشتی یخچال دار. دیگر از این طرفش هم جنسی ندارد و خالی میرود و بنابران یک کشتی یک سرکار هست برای اینکه ما که وارد بازار بین المللی کشتی نیستیم و ما کشتی دار بزرگ بین المللی نیستیم و این رقابت هم رقابت معقولی نیست.
ولی اگر ما خودمان کشتی را ساختیم، خواستیم خودمان راه بیندازیم بلی آن وقت میگوئیم چون خودمان کشتی ساز هستیم، حالا میخواهیم ناوان کشتیرانی خودمان را تجهیز بکنیم و اتکاء کامل به خودمان داشته باشیم این مورد قبول است. پس عرض من به طور خلاصه این شد، این لایحه هیچ معنای قانونی ندارد به فرض اینکه معنای قانونی داشته باشد این خواهد بود که ما الان چنین سرمایه گذاری را اگر مبلغی داریم بهتر این است که کشتی سازی کشور را راه بیندازیم
و آن طرح عظیمی که از سالیان قبل روی دست مامانده و هر روز هم که واقعاً عقب می افتد ما مقداری در آن رابطه ضرر میکنیم. والسلام.
رئیس- موافق بعدی صحبت بکند.
منشی- آقای هاشمی رفسنجانی موافق بعد بفرمائید.
رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. اکثر صحبتهائی که تابه حال آقایان کردند ربطی به موضوع نداشت مگر اینکه برای اصلاح این لایحه در شور دوم و این یک کار بدیهی است که یک شرکت کشتیرانی از دو دولتی که امکانات گوناگون دارند، میتواند به حال هر دو کشور مفید باشد. اینکه آقای آقا محمدی فرمودند که حالا این حرف آخرشان که در موضوع هم بود چون داریم ما در کشتی سازی سرماه گذاری میکنیم و نمی توتانم به طور موازی در کشتیرانی سرمایه گذاری بکنیم و یا اگر مثلا داشته باشیم کشتیهای خودمان می برند این از حرفهائی است که ایشان چون آماده نشده بود برای این قسمت صحبته حرفهای مطالعه نکرده این همین طوری گفتند. خوب ما همین الان این همه کشتی داریم و این همه کشتی هم باز داریم می خریم باز هم بارهای ما را قسمت عمده اش را داریم به خارجی ها و به کشتیهای خارجی میدهیم، کشتیرانی هم که محدود به یک نوع کالا نیست. الان قسمت عظیمی از بار ما را دارند کشتیهای خارجی می برند و کشتیهائی که عمدتاً مثل یونان و کشورهائی که با ما مثل پاکستان نیستند و ازلحاظ فنی که آقای هراتی صحبت کردند بسیار حرف اساسی است. پاکستانی ها از ما در کشتیرنی جلو هستند و برای ما نفع دارد. ما برفرض یک روزی کشتی سازی مان هم به یک حدی برسد که بتوانیم کشتیهای مورد نیازمان را تامین بکنیم که به این زودی نخواهد رسید. چون شما امسال بودجه ای هم به کشتی سازی ندادید. آنها خودشان باید از خودشان بودجه ای در بیاورند. ما ناوگان های صید ماهی، ناوگان های نفت بری، ناوگانهای انواع و اقسام کشتی ها لازم دارم که چه وقت به آنجا میرسیم. حالا اگر هم رسیدیم، کشتیرانی غیر از کشتی سازی است. آن یک چیزهای دیگر خاصی دارد، در شرکتی که ما با پاکستانیها می کنیم برای ماو برای آنها سود دارد. این شبهه هائی هم که آقایان آمدند کردند، این شبها ها مربوط به بحث امروز ما نیست. بنده هم قبول دادم روزی که قرار داد تأسیس شرکت را با پاکستانی ها بسستند، سهام را تعیین کردند، حقوق صاحبان سهام را تعیین کردند، مدیریت شرکت را تعیین کردند. و مسائل دیگرش را تعیین کردند. باید به مجلس بیاورند. آنجا جای این بحث ها هست که شما میفرمائید. اگر استخدام کارشناس است ان موقع جای بخشش است. اگر سرمایه گذاری مشترک است، آن موقع جای بحثش هست اگر هر جه هست، ان موقع جای بحثش هست الان شما بروید پیشنهاد بدهید توی شور دوم به جای اینکه اجازه دادیم اساسنامه اش را دولت خودش تصویب بکند، بگوئید نه، دولت سهام را و مقدار سهام را و حدود فعالیت این شرکت را، همه را مشخص بکند و با دولت پاکستان مقاوله نامه شان را امضاء بکنند بعد بیاوردند به مجلس، تا مجلس همه اینها را تصویب بکند. الان اگر دولت بخواهد چنین شرکتی را تأسیس بکند اجازه می خواهد. او که نمیتواند الان برود بدون اجازه با دولت پاکستان، وارد قرارداد امضاء بشد. تفاهم نامه میتوانسته باشد و شده و از تفاهم نامه اینها هیچ نمیتوانند جلو بروند. بلی آقایانیکه معتقدند در مجلس که ما نباید شرکت مشترک داشته باشیم با دولتی، مثل پاکستان آنهارأی ندهند . اما آنهائی که اصل مسأله را قبول دارند خواهش می کنمم در بحث های بعدی هم نروند سراع آن بحث های قبلی که قانون اساسی چه هست و اینها هیچ ربطی الان به مسأله فعلی ما ندارد و این را هم همه میدانند که دولت بدون اجازه مجلس،ؤ تأسیس شرکت نمیتواند بکند، اگر باتأسیس شرکت مخالفید روی این صحبت بکنید، تیپ همین حرفهای آخر آقای آقا محمدی.
موحدی ساوجی(منشی)- مخالف بعدی بنده ثبت نام کرده ام.
بسم الله الرحمن الرحیم عرض کنم اشکالات مختلفی به این لایحه گرفته شده و این اشکالات هم واقعاً وارد است.
یکی اینکه اصل همین تأسیس شرکت که میفرمائید که دولت باید حتماً از سوی محلس اجازه بگیرد که یک شرکتی را تأسیس بکند این درست است، اما شرکت داخلی با شرکتی که میخواهد میان دولت جمهوری اسلامی و یک دولت خارجی تأسیس بشود با این شرکتهائی که در داخل کشور، دولت ما می خواهد تأسیس بکند فرق دارد. و معمولا مثلا شرکت برق و یا سایر شرکتها گاهی آمده لایحه در مجلس و اجازه خواستند که تأسیس بشود و در همان لایحه هم کر شده که اساسنامه اش هم باید به مجلس تقدیم بکنند که مجس تصویب بکند، در اینجا ما میخواهیم اجازه بدهیم به دولت که شرکت کشتیرانی را میان ایران و پاکستان تأسیس بکند. خوب، میدانید این ماده واحده یک کلی است. از لحاظ منطقی اصلا کلی، بدون مصداق خارجی وجود خارجی ندارد. یعنی یک چیزی ذهنی است و این بی معنا است و لغو است و مجلس هم نباید کار لغو بکند. خوب جه شرکتی؟ این شرکت از نظر مثلا شرکت بودن شرکت سهامی است؟ خاص است یا جهات دیگری دارد؟ شرکتها انواع مختلف دارد و بعد هم این شرکت بر اساس چه قراردادی است؟ یعنی طرفین چه گونه مثلا در این شرکت سهیم باشند و نقش داشته باشند. این است که من فکر می کنم دولت در اینجا اصلا اشتباه کرده است باید بود مانند سایر قراردادهائی به مجلس می آمد یک ماده واحده ای میداد و بعد هم قرارداد ضمیمه همین ماده واحده همان اساسنامه اسمش را می گذارید، بگذارید، قرارداد میگدارید بگذار، هر چه میخواهی بگو، آن هم ضمیمه این می بود و مجلس با ملاحظه به اینکه این شرکت چه شرکتی است و چه نوع شرکتی است، نه با توضیحات فقط آقای مخبر کمیسیون و معاون وزیر بازرگانی، اینجا بیایند بگویند آقا 75% ما شریکیم و 25% آنها چه قدر ما سود می بریم، چه قدر آنها، چه قدرما سرمایه گذاری می کنیم و جه قدر آنها، شما شرکتی که هنوز وجود نارد، نه اساسنامه اش نوشته شده و نه قراردادش به تصویب مجلس رسیده چه چیز را شما دارید اینجا توضیح میدهید؟ فقط یک تفاهم نامه است، تفاهم نامه هم اصلا اعتبار خارجی ندارد تا از تصویب مجلس نگذرد.
بنابراین ، اینجا خیلی دقیق است که باید بود دولت محترم، لایحه را به مجلس می آورد، توأم با همان قراردادی که دقیقاً جزئیات قرارداد مشخص باشد. و دیگر دوباره کاری نشودکه اینجا یک بار در دو شور وقت مجلس گرفته بشود و بعد هم بخواهد اساسنامه و خود متن قرارداد دو مرتبه بخواهد به مجلس بیاید و یک وقت دیگری گرفته بشود و این یک نکته.
نکته دیگر آن مطلبی را که آقای حائری زاده گفتند این شرکت کشتیرانی باید مربوط به وزارت راه و ترابریی باشد از نظر منطقی درست است اما از نظر قانونی البته فعلا شرکت کشتیرانی سازمانش وابسته به وزارت بازرگانی است و اینکه آقای شینی مصطفی فرمودند که وزارت راه و ترابری در اینا حکم کاراژدار رادارد واین شرکت باید سازمانش مربوط به وزارت بازرگانی باشد، یک تعبیر خیلی عجیب و غربیی بود. اگر این باشد پس شما شرکت هواپیمائی را ، شرکت راه آهن را، شرکتهای دیگری که وابسته به زاه و ترابری است بگیرید و به وزارت بازرگانی بدهید و اسم وزارت راه را مثلا بگذارید وزارت گاراژداری، نه وزارت راه و ترابری چون حمل و نقل هم هست. بنابراین این تعبیر شما خیلی تعبیر عجیب و غریبی بود. و اما مسأله ایدیگری که در این جت لازم است  عرض کنم حالا بحمد الله آن اخطارهای قانون اساسی که داده شد در رابطه با اصل 85 و اصلو 125 و اصل 82 و اصل 77، این اصولی است که بحمد الله جا افتاده و ریاست محترم مجلس هم به آن توجه فرمودند و مسلم و مشخص است که این شرکت کشتیرانی که بعداً شما می خواهید این شرکت را در واقع تأسیس بکنید این شرکت بالاخره براساس چه تأسیس می شود؟ یا باید مقاوله نامه باشد، یا عهدنامه باشد یا قرارداد باشد، یا موافقنامه. مسلم عهدنامه نیست، مقاوله نامه هم نخواهد بودو اینجا فقط میماند قرار داد و این قرارداد را شما نمیتوانید بگوئید آقا دولت خودش برود و بعد هم قرارداد را ببندد . عمل بکند.
بنابراین من فکر میکنم این لایحه را کلا اگر ما رد بکنیم خیلی به صرفه و صلاح هم مجلس و هم دولت است. دولت اصل لایحه اجازه تأسیس شرکت را منضم به آن قرارداد و جزئیات به مجلس بیاورد تامجلس تصمیم بگیرد والسلام.
رئیس- موافق دیگری نمیخواهد صحبت بکند. کمیسیون و دولت صحبت بکند.
عباس رحیمی(مخبر کمیسیون)- بسم الله الرحمن الرحیم، باتشکر از برادران موافق و مخالف که برای روشن سدن لایحه مطالبی را بیان کردند ورمزاین که خود این لایحه دو شورای شده همین است که مطالب گفته بشود و نواقص برود برود در شور دوم اصلاح بشود. یک نکته را من قبل از بررسی مسائل مطرح شده عرض میکنم و آن این است که این لایحه هست، قرارداد نیست، موافقنامه فعلا نیست معاهده نامه نیست و ربطی به اصل 77قانون اساسی ندارد. ولذا وزیر آن ها را امضاء‌نکرده و اصلا امضاء آن طرف زیرش نیست. عنوان لایحه، عنوان قرارداد یا مقاوله نامه نیست و تنها لایحه است و به همین دلیل هم دو شوری شده و اصل قضیه
همان تأسیس شرکت است و لاغیر. بعد از اینکه تأسیس شرکت را مجلس رأی داد چگونگی و مشخصات در آن قراردادهای بعدی و موافقنامه های بعدی نوشته میشود م آید که در صحبت های بعد دیگر عرض می کنم.
اما برادر عزیزمان جناب آقای حائری زاده مطالبی بیان کردند که من ضمن اینکه بسیاری از جزئیات را بیان کردند و مفید هم بود و تشکر هم از ایشان می کنم باید عرض کنم که یکی از مسائلی که ایشان بیان کردند ربطی به موضوع نداشت و آن این بود که فرمودند این راجع به وزارت راه و ترابری است نه بازرگانی ما وضع فعلی را دارم بررسی می کنیم و فعلا این سازمان کشتیرانی زیز نظر بازرگانی است و چون زیر نظر بازرگانی است مربوط به این وزارتخانه میشود وبنابراین باید راه قانون اشت را این جوری طی بکند اگر زمانی لایحه آمد و این سازمان را منتزع کردند و به وزارت راه و ترابری دادند آن موقع خوب تابع مقررات آن وزازتخانه خواهد بود . بنابراین وضع فعلی سازمان زیر نظر وزارت بازرگانی است و طبق قانون هم عمل شده است. دو سه مسأله را ایشان بیان کردند: یکی اینکه فرمودند که حتماً بتیئ به تاصول قانون اساسی توجه بشود و این مشخصات باید در اساسنامه بایدبیاید، شکی نیست آنجاهائی که مربوط به این لایح باشد.، مربوط به این شرکت باشد هر مسأله ای را که شما به نظرتان رسید و بیان کردید در آینده به کمیسیون تشریف بیاورید و پیشنهاد بدهید و هر جایش که کمیسیون دید که مفید هست آن پیشنهادات او را قید میکند. مسأله اینکه اساسنامه بعهد هیأت دولت گذاشته شده فعلا در لایحه آمده. جون دو شوری هست الان در این جهت تصویب شده در کمیسیون . اگر برادران نظر دارند ایشان مصر هستند که اساسنامه یک شکلی است که باید به تصویب مجلس برسد چه اشکال دارد چون دو شوری هست دیگر ناراحتی ندارد. تشریف بیاورید پیشنهاد بدهید و کمیسیون هم ممکن است موافقت بکند و اگر لازم شد می نویسیم که مجلس شورای اسلامی تصویب بکند. به تصویب مجلس برسد چه اشکال دارد. بنابراین، این نگرانی ندارد برادر که ماالان به عهده هیأت دولت گذاشته ایم، راه باز است تشریف میآورید، پیشنهاد می دهید ما هم با کمال میل اگر دیدیم که صلاح هست می پذیریم و بعد هم مجلس هر جور تصویب کرد حکم مجلس متبع است. ایشان بیان کردند که استخدام باید با کشورهای خارجی به تصویب مجلس برسد. در اینجا استخدام اصلا در کار نیست یعنی ما نمیخواهیم برویم از پاکستان نیروهائی را استخدام بکنیم بیاوریم در این شرکت کار بکنند یک شرکتی است مثل دکان. که دو نفر شریک هستند. این کار میکند، آن هم کار می کند. نه این آن را استخدئام کرده است، نه آن این را استخدام کرده است. شرکتی است که پاکستان سهم دارد، ایران هم سهم دارد، ایران در حد سهم خودش متخصص آنجا خواهد داشت، کارمند خواهد داشت، کارگر خواهد داشت و پاکستان هم در حد سهم خودش متخصص آنجا خواهد داشت ، کارمند خواهد داشت ، کارگر خواهد داشت تو پاکستان هم در حد سهم خودش مال خودش است، نیروهایش را می آورد آنجا کار می کنند. استخدام ما نمی خواهیم بکنیم تا آن اشکال قانون اساسی را مطرح بکند که هم چناب آقای حائری زاده مطرح کردند. هم جناب آقای آقا محمدی./
فرمودند که این شرکت اگر چناچه ضرر کرد و خسارتی وارد شد چه کسی باید تعهد بکند. خوب، اینها باز جزئیاتی بودند که ایشان فرمودند و اینها را در اساسنامه قید می کنند. حالا اساسنامه را چه کسی تصویب بکنددر شور دوم مشخص میشود. اینها چیزهائی است که کلا اولا که کشتیرانی تا آنجائی که ما اطلاع داریم زیان ده نبوده نوعاً یک شرکت سودآور است. با توجه به اینکه ماهم با پاکستان این شرکت را منعقد می کنیم و پاکستان صادر کننده است و هم وارد کننده، وطبیعی است که این به سود ما خواهد بود. گذشته از این که خودش سود آور است به سود ما خواهد بود. پس زیان آور نیست. اگر احیانیاً زیانی باشد، چیزی باشد خوب اینها در اساسنامه قید می کنند. در اساسنامه مسائل ذکر خواهد حالا در شور دوم اگر مقرر شد اسانسامه را مجلس تصویب کند که خود مجلس صلاح خواهد دانست. اگر مجلس صلاح دانست دولت تصویب کند که باز هم به عهده مجلس است . بنابراین صحبت های برادرمان آقای حائری زاده در کلیات به هیچوجه مخالفتی من ندیدم .کلا یک رهنمودهائی بود و اینها را ما انشاءالله به آن عنایت خواهیم کرد در کمیسیون. جناب آقای فدائی هم همان مطالب را صحه گذاشتند و مخالفت عمده ای نکردند. ماهم همان جوابها را به ایشان میدهیم و دیگر تکرار نمی کنیم. البته ایشان نکته دیگری را فرمودند که فرمودند: اصل 81 قانون اساسی دادن هر گونه امتیاز را به کشور خارجی می گوید که باید به تصویب مجلس برسد. ماهم می خواهیم بگوئیم اینچا دادن امتیاز نیست برارّ امتیاز نمی خواهیم بدهیم. بلکه از یک بعد گرفتن امتیاز است. ما در اینجا می خواهیم از آنها کمک بگیریم. این شرکت ثبتش در ایران است. کلیه درآمدهایش در ایران است، و اکثریت سهامش باز مربوط به ایران است . پرچم ایران رویش نصب میشود به همه جا میرود و این خودش امتیاز مهمی است. بنابراین ما نمیخواهیم امتیاز بدهیم که شما بفرمائید منافات دارد با اصل 81 که باز این اصل 81 را جناب آقای آقا محمدی هم مطرح کردند لذا منافاتی با آن اصل ندارد.
یک نکته دیگری هم که باز آقای فدائی مطرح کردند. فرمودند که پاکستان وابسته است. رژیمش مثلا به آمریکا و چه… ما می خواهیم عرض کنیم برادر! اگر اینها بخواهد مانع باشد ما یک قراردادهائی با کشورهای دیگر داریم که آنها خیلی وضعشان بدتر از اینها است. این مجلس قرارداد فرهنگی بین ایران و چین را تصویب میکند. شما پاکستان را می گوئید که ما این شرکت مشترک را نداشته باشیم. این چه حرفی است که زده میشود. ماناچاریم با این کشورها روابط داشته باشی. هر کجا روابط به نفعمان بود که جنبه استعماری نداشت، جنبه استثماری نداشت آن را قبول می کنیم . این شرکتی است تا آنجائی که بررسی شده شرکتی است که ضرری برای ایران نخواهد داشت نه از نظر اقتصادی، نه از نظر سیاسی.
جناب آقای آقا محمدی هم که باز همان اصل 81 را بیان کردند جوایش را عرض کردم امتیاز دادن نیست. فرمودند که این ماده واحده خیلی مثلا مبهم هست. مشخصات در آن نیامده که چگونه شرکتی استباز عرض می کنیم اینها باید در اساسنامه قید بشود. اساسنامه را شما بفرمائید بیاید مجلس. جشم می‌آید مجلس. اما اینکه اینها باید در آنجا قید بشود و ضمیمه مثلا این لایحه بشود در اینکه بحثی نیست. وسخن آخر اینکه این لایحه اجازه تأسیس است و تا اجازه تأسیس بدهیم وقتی که اجازه تأسیس دادیم بروند مشخصات و خصوصیات را بنویسند بیاورند آن موقع شما روی خصوصیاتش نظر بدهید. بگوئید این باشد آن نباشد.
یک نکته هم فرمودند راجع به کشتی سازی خلیج فارس که ما میخواهیم کشتی سازی راه بیندازیم و هی به صرفه نیست که ما بخواهیم یک چنین شرکت کشتیرانی راه بیندازیم.
این را جناب ریاست محترم مجلس فرمودند که ما نمی خواهیم شرکت کشتی سازی راه بیندازیم که با آن منافات داشته باشد. شرکت کشتیرانی است و این هیچ ارتباطی با شرکت کشتی سازی ندارد. علاوه بر این ما این شرکت را که تصویب بکنیم خودش کمک به آن کشتی سازی خواهد بود. ما می خواهیم با تصویب این شرکت و تأسیس آن، تکنولوژی آنها را . جربیات آنها را که مسلم پیشرفته تر هستند به کشور منتقل کنیم. خوب، در کشتی سازی از تجربیات آنها استاده کنیم. این چه منافاتی با آن مسأله دارد.
جناب آقای موحدی ساوجی هم جملاتی فرمودند که ظاهراً جوابش در صحبت های گذشته داده شد که اساسنامه چکونه است. مشخصات این شرکت چیست. که باز عرض می کنیم ما اصل تأسیس را می خواهیم تصویب کنیم، مشخصات بعداً خواهد آمد. واینکه فرمودند یک چیزهائی را مخبر گفتند، یک چیزهائی را معاون گفتند و اصلاعات هیچ نداریم که سرمایه چقدر است ، چه چقدر است؟ اینها توافقهائی است که شده در آنجا. آقایان نشستند دو کشور نشستند در یک چنین مسائلی که الان عرض کردیم روی اینها توافق کردند.اینها توافقی است که آنجا شده حالا اگر اصل این شرکت تأسیس آن تصویب شد بدیهی است که آنها را می آورند و در جزئیات قید میکنند. بنابراین من فکر می کنم مخالفتیآن چنانی با کلیات نیست. کسی آن چنان مخالف نیست که ما بخواهیم یک شرکتی که تا حدودی سود آور هست از نظر اقتصادی مفید است، از نطر سیاسی مفید است، آن هم با یک کشور همجوارمسلمان جهان سوم نسبتاً پیشرفته در این بعد کسی بخواهد مخالفت کند که با پاکستان نه، امیدواریم که مجلس محترم به کلیات این رأی بدهد و کمیسیون نظرات و پیشنهادهای شما را با کمال میل می پذیرد، بررسی میکند آنهایش که مفید باشد در لایحه خواهد گنجانید. والسلام علیکم و رحمته الله
رئیس- نماینده دولت.
نحوی(معاون وزارت بازرگانی)- بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از اینکه پاسخ دادن به ابهامات و شبهاتی که مخالفین محترم داشتند وارد بشوم لازم میدانم که یک سابقه ای از این لایحه خدمت نمایندگان محترم عرض کنم. همان طور که مستحضر هستید تأکید دولت جمهوری اسلامی ایران، روابط با کشورهای همسایه و کشورهای مسلمان است در سال 61 به دعوت وزیر بازرگانی وقت مقاماتی از پاکستان به ایران تشریف آوردند و در آنجا درآن یادداشت تفاهم تأکید شد. پس از آن در سال 62 هم وقتی که جناب آقای نمازی وزیر محترم اقتصاد و دارائی به پاکستان تشریف بردند یادداشت تفاهم قبلی که در ایران به امضاء رسیده بود مورد پیگیری قرار گرفت ونهایتاً در همان یادداشت تفاهم قبلی که در ایران به امضاء رسیده بود مورد پیگیری قرار گرفت ونهایتاً در همان یادداشت تفاهم مجددی که در پاکستان به امضاء رسید تأکید مجددی شد برای تأسیس یک چنین شرکتی که بتواند علائقی که بین دو ملت ایران و پاکستان است از طریق ایجاد و تأسیس یک شرکت کشتیرانی و رابطه با مسائلی که مخالفین محترم اشاره کردند توضیحاتی عرض کنم:
نکته اول اینکه مجلس محترم دقت بکند این به صورت یادداشت تفاهم بوده نه قرارداد و موافقت نامه و مقاوله نامه که مورد ایراد مخالفین محترم بعضاً قرار می گرفت که معایرت با اصل 77 قانون اساسی دارد. و یادداشت تفاهم آنچه که ما از آن می فهمیم و بار حقوقی که بر آن مترتیب هست به هیچوجه مفهوم قراردادی که الزام می کند و در قانون اساسی دولت موظف است این نوع قراردادها را به مجلس بیاورد نیست. و همانطور هم که در خود قانون اساسی این مسأله قید نشده که یادداشت تفاهم هائی که بین دو دولت به امضاء می رسد نهایتاً بایستی به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. براساس آن یادداشت تفاهم در واقع خواسته شده بود که اجازه تأسس یک شرکت مشترک بین دو کشور از طرف مجلس شورای اسلام گرفته بود و همانطور که ریاست محترم مجلس هم توضیح دادند در واقع در اینجا این لایحه هدفش این است که اجازه تأسیس را از مجلس بگیرد نهایتاً آن مواردی را که در قانون اساسی هم لحاظ شده و بعضاً برادرمان جناب آقای حائری زاده توضیح میدادند در محالفت خودشان، آنها را اساسنامه به یک طریقی آورده بشود. همانور هم که نمایندگان محترم توجه کردند مخالف محترم اول که صحبت می کردند به هیچوچه در مقام رد تأسیس یک چنین شرکتی صحبت نمی کردند. بلکه می گفتند اگر که یک چنین شرکتی بایستی تأسیس بشود این مواردی که در قانون اساسی منظور شده بایستی حافظ اصول قانون اسای باشد این مسائل را توجه می کند. و اشاراتی داشتند به بعضی از مواد و اصول قانون اسای که می گفتند مغایرت هست و قطعاً بایستی در آن اساسنامه مورد توجه قرار بگیرد که ما هم براین موضوع تأکید میکنیم ونهایتاً اگر مجلس محترم نهایتاً این مسأله را بر این قرار بدهد که اساسنامه این شرکت هم به مجلس بیاید قطعاً مسائل مورد توجه قرار خواهد گرفت. و فقط در رابطه با اصل 81 و اصل 139 و سایر اصولی که اشاره کردند(اصل 44) تا اندازه ای مخبر محترم کمیسیون توضیحاتی دادند. من هم اضافه عرض کنم که وقتی در اصل 44 قانون اساسی اشاره می کند که کشتیرانی در مالکیت دولت هست. اینجا به هیچوجه نفی مالکیت دولت نشده یعنی اگر بگوئیم که کشتیرانی یک بخش آن که 51% سهامش متعلق به ایران هست، فرضاً 30% سهام مربوط به دولت باشد بقیه اش 21% دیگرش سهام بخش خصوصی باشد، بحثی نیست. بحث اینجا است آن سهامی که متعلق به طرح ایرانی هست همه اش متعلق به دولت هست و همانطور که اشاره شد 51% براساس آن در واقع تفاهمات اولیه ای که شده اشاره داشتند که الان این شرکت اصلا مبنایش کحا هست. کجا قرار دارد. من می خواهم عرض بکنم که براساس همان یادداشت تفاهمی که تأسیس یک چنین شرکتی را مورد توجه قرار دادند این موارد را که مثلا 51% سهامش متعلق به دولت باشدعرض کنم که با پرچم ایران حرکت بکند یا فرض بفرمائید که تأسیس آن دفترش در ایران باشد و سایر مواردی که در صحبتهای موافقین محترم اشاره شد اینها هم به صورت یادداشت تفاهم موردتوجه قرار گرفته و تأیید شده است قطعاً اگر که نهایتاُ بایستی اساسنامه اش  باید به مجلس بیاید و اینطور مجلس محترم توجه دارد این موارد عیناً می آید و رویش نظر داده میشود. پس آنچه که مخالف اول در این------رابطه اشاراتی داشتند. و در این موضوع تأکید میکردند ما هم قبول داریم وبایستی که مورد توجه قرار بگیرد. و خود ایشان هم صرفاً تأکید بر این موضوع میکردند نه اینکه در واقع لایحه مخالفتی بااین اصولی که اشاره داشتند، داشته باشد.
صحبتهائیکه برادرمان جناب آقای آقا محمدی اشاره داشتند من چند نکته را عرض بکنم و ان اینکه خودایشان در ریز این موضوع هستند که وضعیت که این شرکت در آن پیش بینی شده چگونه است. الان که گفتند کشتیرانی در جهان در رکود است. من سؤالم این است که در کجا در رکود است. آیا در کشور جمهوری اسلامی در رکود است و ارتباطاتی که ما از نظر تجاری و حمل و نقل دریائی بایستی برای کشور داشته باشیم یا مثلا در کشورهای صنعتی و پیشرفته در حال حاضر کشتیرانی در رکود است؟ ما در سال 62 کشتیرانی جمهوری اسلامی مان یک چیزی نزدیک به 12 میلیون تن کالا را جا به جا کرده بود. یک چیزی نزدیک به 698 سفر انجام داده. و نمایندگان محترم دقت دارند این سفرهائیکه انچام شده فقط یک بخش مختصرش از کشتی هائیکه این کالا ها را جا به جا کردند متعلق به خود کشتیرانی جمهوری اسلامی بوده و عمده اش را کشتیرانی بصورت چارتر و اجازه از شرکتهای خارجی دیگر عمل کرده تاتوانسته این کالاها را جابجا بکند. و نکته مهم در این رابطه این است که ما همین الان چیزی که در رابطه با این لایحه مطرح شده در واقع جابجائی که کالاهای یخچالی است. مثل فرضاً گوشت، مرغ، تخم مرغ، کره و کالاهائی که باید در خلاصه محتظه های یخچالی حمل بشود تااز فاسد شدن آن جلوگیری بشود. و عملا کشتیرانی ما، ناوگان کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر فاقد یک چنین امکاناتی است. و در این لایحه و در این شرکتی که در اینجا پیش بیینی شده در واقع خواسته که کالاهای یخجالی که یک چیزی نزدیک به 350 هزار تن ما کالاهای یخچالی داریم که وارد کشور میشود. از طریق تأسیس این شرکت بتواند جابه جا بشود همانطور که اطلاع دارید در حال حاضر یک بخش عمده ای از این کالاهای یخچالی از طریق زمین وارد کشور میشود و آن مفاسدی که نمایندگان محترم خودشان اطلاغ دارند و قطعاً از طریق دریا اگر با تأسیس یک چنین شرکتی که الان در این لایحه پیش بینی شده انجام بشود خیلی از آن مفاسدی را که اطلاع هست قطعاً برطرف میشود. و مطلب مهم این است که ما اصلا خود کشتیرانی را اگر بتوانیم توسعه بدهیم یعنی ما هنوز زمینه های توسعه در رابطه با کشتیرانی مان بسیار وسیع است. قبلا یعنی در زمان طاغوت به دلائل متعددی که وجود داشته این فرهنگ دریائی و فرهنگ اینکه ما خودمان صاحب کالا و حمل کنده کالای خودمان باشیم و جود نداشته به راحتی کشتی های خارجی در این آبها رفت و آمد می کردند و مسائل متعددی که در حاشیه این قضیه است نمایندگان محترم توجه کنند که چقدر اهمیت دارد. اگر که خودمان بتوانتیم کالاهای خودمان را جا به جا بکنیم و حمل بکنیم و حضور خودمان را نه تنها در آبهای خودمان که از جهات سیاسی اهمیت دارد بلکه در آبهای بین المللی با پرچم ایران حفظ بکنیم بعد سیاسی اش را شما ببینید که چقدر اهمیت دارد و در کنارش ابعاد مختلفش که اگر بخواهیم توجه بکنیم شایان توجه است. من فقط یک نمونه اش را عرض می کنم، در همین شرایط جنگ تحمیلی کشتیهای خارجی به دلائل نا امن بودن منطقه از رفتن به بنادر جنوبی تر کشور ما مثل بندر امام و بندر بوشهر خودداری می کردند ولی کشتیرانی به خاطر اینکه متعلق به خودمان بود و قطعاً حافظ مناطق خودمان بود موظف میکرد کشتی هائی که در اختیارش بصورت چارتر بود یا کشتی هائی که متعلق به خودمان بود که کالاها را به بندر امام ببرد و از ظرفیت کاملی که بنادر خودش داشت استفاده نهائی را بکند پس این مسأله را هم نمایندگان محترم به آن توجه می کنند که اهمیت این موضوع چقدر است تا به حال این مسائل کمتر به آن توجه میشد ولی اهمیتش الان بیشتر آشکار می شود و ما بایستی که روز به روز بر ناوگان تجاری خودمان آن سقفی که نهایتاً پاسخگوی نیازهایمان باشد بتوانیم انجام بدهیم.
مسأله دیگری که اشاره کردند در رابطه با کشتی سازی بود. که می گفتند با توجه به محدودیت منابع ارزی که ما الان داریم چه لزومی دارد که ما بیائیم یک شرکت جدیدی تأسیس بکنیم و این منابع ارزی را اختصاص دادیم به این شرکت کشتی سازی که در ایران هست. همانطور که توضیح داده شد به هیچوجه بحث «شرکت کشتی سازی » مطرح نیست. اینجا بحث شرکت کشتیرانی هست و در صحبت موافقین محترم هم که این مسأله اشاره می شد ما می توانیم از امکانات فنی

و تخصصی و آموزشی پاکستان استفاده بکنیم نه به مفهوم اینکه این شرکت جزو وظایفش باشد به عنوان اینکه در واقع بیاید کشتی سازی را هم در آن امر دخالت بدهد بلکه به عنوان این که در واقع نزدیکی که بین دو کشور هست و ارتباط تجاری و منطقی که وجود دارد نهایتاً ما می توانیم از امکانات آنها، از تخصص آنها از تجربیات انهاچه در امر آموزش علوم دریائی، چه در امر صنایع کشتی سازی چه در امر صنایع اوراق سازی که آنها در حال حاضر بخاطر قدمت و سابقه ای که در این امر دارند از ما جلوتر هستند بتوانیم نهایت استفاده را از آنها بکنیم. بحث کشتی سازی مطرح نیست. بحث کشتی رانی است ولی بخاطر این پیوند وعلقه ای که وجود دارد در واقع می توانیم از این امکانات آنها هم استفاده بکنیم.
مسأله بعد در صحبت مخالف محترم دیگر این بود که اشاره داشتند به مسأله خود کشور پاکستان و مطالبی را اشاره داشتند من فقط توضیح عرض کنم اینکه ما وقتی روابط را بین دو دولت مطرح می کنیم در واقع روابط بین دو ملت هست. کشور پاکستان مردمش مسلمان هستند و اصلا علاقه و دیدی که نسبت به جمهوری اسلامی دارند شاید در سایر کشورهای منطقه قابل مقایسه نباشد. مضاف بر اینکه اگر ما واقعاً این مسأله را به آن توجه نکنیم و بخواهیم به ان صورت مطرح کنیم آیا مردم پاکستان از ما نخواهند پرسید که شما به عنوان یک کشور مسلمان روابط کشتیرانی را با یک کشور دیگری که عمده مردمش هندو هستند تجویز می کنید ولی روابط مثلا با کشور مسلمان را تجویز نمی کنید؟ من لذا خواستم که این مسأله را نمایندگان محترم به آن توجه بدهند.
نحوی( معاون وزارت بازرگانی)- کلا من خلاصه کنم صحبت هایم را و آن اینکه اصل این قضیه همان طور که در صحبتهای موافقین محترم هم اشاره شد بحث تأسیس شرکت است و ما قطعاً بایستی بتوانیم این اجازه را از مجلس ابتدا داشته باشیم و آن مواردی را که نمایندگان محترم هم به آن اشاره کردند در اساسنامه اش مورد نظر قرار بدهیم و به صورت یک لایحه جدیدی به مجلس آورده بشودیا در همین لایحه موجودی که هست در شور دوم اصلاح بشود و اساسنامه اش در مجلس مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. سابقه اش هم هست. شما فرضاً اگر برای تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی موافقت می کنید نهایتاً می گوئید که اساسنامه اش هم مثلا بعد از 6 ماه یا بعد از یکمدت مشخصی به مجلس برای تصویب نهائی آورده بشود و این هیچ منافاتی ندارد که نمایندگان محترم این مسأله را تأیید بکنند. چون مفصلاً به خصوص برادرمان آقای هراتی در رابطه بامنافع اقتصادی و فنی و تجاری این شرکت توضیحات کافی دادند من پرهیز می کنم از اینکه مصدع بشوم فقط به نظر می رسید که این شبهاتی که ایجاد شده بود لازم بود توضیح داده بشود و انشاءالله که نمایندگان محترم توجه می کنندبه خاطر آن پیوندی که ما بایستی با مردم مسلمان پاکستان داشته باشیم به تأسیس یک چنین شرکت که خودش زمینه ساز است و در واقع تحکیم روابط بین دو ملت هست رأی مثبت میدهند وقطعاً آن موارد اساسنامه اش هم اگر لازم شد(حالا در همین شور دوم یا به طور جداکانه) به مجلس خواهد آمد. خیلی متشکر.
رئیس- 181 نفر حضور دارند . فعلا اصل لایه مطرح است برای رأی گیری. کسانی که با اصل این لایحه موافقند قیام بفرمایند. (اکثربرخاستند) با اکثریت قوی تصویب شد. دستور بعدی را مطرح کنید.
5- بحث پیرامون کلیات طرح تربیت پزشک ووابستگان به حرفه پزشکی و پیراپزشکی برای مناطق روستائی و عشایری
منشی- دستور بعدی گزارش شور اول کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی در خصوص طرح تربیت پزشک و وابستگان به حرفه پزشکی و پیراپزشکی برای مناطق روستائی وعشایری و بخش ها و شهرستانهای کوچک هست. مخبر کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی آقای دکتر اسرافیلیان(یکی از نمایندگان – در جلسه حضور ندارند)
آقای دکتر پورگل تشریف بیاورند.
پورگل(نایب رئیس کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی)- بسم الله الرحمن الرحیم ، طرح قانونی تربیت پزشک ووابستگان به حرفه پزشکی و پیراپزشکی برای مناطق روستائی و عشایری و بخشها و شهرستانهای کوچک.
ماده 1- به منظور توزیع عادلانه پزشک ووابسته حرف پزشکی و پیراپزشکی در کل کشور و تأمین نیروی انسانی گروه پزشکی مورد نیاز مناطق روستائی و عشایری…
علوی تبار- همه لایحه را میخواهید بخوانید؟
پورگل- بلی، بخوانم که موضوع روشن باشد.
یکی از نمایندگا- 10 ماده است.
رئیس-توضیح بدهیدچون  یک ماده واحده است.
پورگل- ماده واحده نیست . قانون است.
رئیس – پس نخوانید کلیاتش را توضیح بدهید.
پورگل- بسیار خوب. در رابطه با پزشکی قبل از اینکه نقطه نظرها را عرض کنم توجه نمایندگان محترم را به آمار پزشکی که وسیله سازمان نظام پزشکی کشور در سال 61 منتشر شده جلب میکنم:
تعداد کل پزشکان کشور در این سال پنزده هزار و صدو هشتادو دو نفر بوده اند. از این تعداد استان تهران دارای هشت هزار و دویست و هفتادوپنج پزشک بود. یعنی برای 795نفر یک پزشک.
استان آذبایحانغربی با 216 پزشک یعنی برای هر 7416نفر یک پزشک.
استان باختران برای هر 8507نفر یک پزشک.
استان کرمان برای هر 6967نفر یک پزشک.
استان سیسان و بلوچستان برای هر 12936نفر یک پزشک.
استان کردستان برای هر 10604نفر یک پزشک.
استان همدان برای هر 9550 نفر یک پزشک.
استان لرستان هم عیناً همین طور
چهار محال بختیاری برای هر 7050نفر یک پزشک
استان زنجان برای هر 7189نفر یک پزشک.
استان ایلام برای هر 15000نفر یک پزشک
استان بویر احمد برای هر 7922نفر یک پزشک، استانهای دیگر در حدود 5 هزار یا 5هزارودویست پنجاه و چهارنفر در گیلان یک پزشک و در بعضی استانها کمتر و در بعضی زیادتر ، این طرز تقسیم پزشکان در سطح استانها ست. تعداد پزشکانی که ما در کل کشور داریم در حال حاضر در حدود 16 هزارنفر، پزشکان موجود در تهران 8 هزار و پانصد، پزشکان مقیم در مراکز استانها یعنی مشهد، اصفهان شیراز و امثال این 5هزار نفر. پزشکان مقیم در سایر شهرها یعنی در حدود400شهر با 60هزار روستا و هزاوو پانصد نفر که از این دو هزار و پانصد نفر فقط دویست و چهل نفر در روستاها هستند این طرز تقسیم پزشکان ما در سراسر کشوراست. به این ترتیب می بینیم که وضع غیر عادلانه ای در تقسیم پزشک و با شدت هر چه تمامتر وجود دارد. طرحی که تهیه شده انگیزه این طرح این است که تا حالا هر چه شده دیگر شده و به فکر این نبودند که از مهاجرت پزشکان به تهران و مراکز استانها جلوگیری بکنند یا نتوانستند این کار را انجام بدهند برای آینده اقلا از این آسیب تا حدودی در امان باشیم انگیزه طرح این است. حالا، برای اینکه تا حدودی پزشکان را به طور عادلانه در مراکز محروم و اداره به خدمت بکنند دیدیم که چندبار قانون خدمت پزشکان در مراکز محروم را به مجلس آوردند ولی واقعیت این است که این قانون نمیتوتاند درد را بطور ریشه ای معالحه بکند چرا که ما در انتخاب دانشجو برای  رشته های پزشکی می بینیم که علی العموم اینها اکثر از مناطق شهری بزگ و آن هم از مناطق مرفه این شهرها انتخاب میشوند. علت اینکه این جوری است این است که این افراد یعنی افراد متمکن تا حدود ساعتی 600 تومان هم برای تقویت بچه های خودشان خرج میکنند. حق التدریس می دهند و بچه هایشان قوی میشوند بالنتیجه در کنکور نمره بالا را این بچه ها و از این خانواده ها می‌آورند وقتی که نمره  بالا را آوردند یقیناً دیگر محلی برای بچه هائی  که تا آن اندازه فدرت تحصیلی نداشتند وجود ندارد برای اینکار آمدند معالجه ای کردند معالحه آنها این بود که یک عده پزشک را که فارغ التحصیل میشوند برای سالهای معینی یک چند سالی دور از مراکز در مناطق محروم به کار بگمارند خوب اینها آنجا مقیم می شوند؟ نه، به دلیل تجمع نامتناسیب که الان پزشکان در مراکز استانها مخصوصاً در تهران دارند هرگز این پزشکان در مناطق محروم علاقه ای ندارند یک پزشک تهرانی یا رشتی یا بابلی یا تبریزی چه انگیزه ای دارد که تا آخر عمر در چاه بهار و یاسوج و سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی زندگی بکند هیچ انگیزه ای برای این کار ندارد. لذا این قانون هم نمی تواند آنها را مقیم بکند خاصه اینکه انواع حیله ها هم بکار برود که از آن مناطق فرار می کنند. ناچار باید یک فکر دیگری کرد فکری که در این طرح پیش امده است این است که از یک سری علائق موجود در اشخاص استفاده بشود. این علاقه مهم عبارت است از علاقه بومی و محلی و موطنی و زادگاهی فرض بفرمائید که اگر ما تعدادی از دانشجویانی که از زادگاه یا سوج هستند انتخاب بکنیم و این آمد پزشک شد و تعهد هم از آنها گرفتیم که شما حداقل دو برابر مدت تحصیلتان که حدود 12 سال اقلا خواهد شد، این12 سال یا کمتر یا زیادتر را باید در آن محل بومی خودتان خدمت بکنید. خوب پیداست که این در شهر و محل و زادگاه خودش و در میان قوم و قبیله و عشیره خودش آشناتر و مأنوس تر است تا اینکه همین  پزشک را بفرستیم به یک شهر دیگری به یک محل دیگر، به یک منطقه محروم دیگری پیداست که این آن علاقه را چنانکه به زادگاه خود دارد آنجاندارد بنابراین به هر ترتیبی که باشد از آنجا فرار میکند در این لایحه آمده اند وضع را به این منوال قرار داده اند که پنجاه درصد از افرادی که برای پزشکی و حرف مربوط به پزشکی،(پزشکی، دندانپزشکی داروسازی، پرستاری، مامائی و علوم آزمایشگاهی و غیره)پنجاه درصد از آنها از مراکز استانهائی که دارای دانشکده ها و مؤسسات آموزش پزشکی هستند انتخاب بشوند50درصد بقیه از شهرها و مراکز و بخشهائی که فاقد مراکز آموزش پزشکی هستند یعنی ازآن 400شهر دیگری که تجمع پزشکی در آنجا به مراتب کمتر و بعضی جاها اصلا نیست اگر ما به این ترتیب عمل بکنیم و تعهد هم از دانشجو بگیریم در موقع ورود به دانشگاه که باید تو دو برابر دوره تحصیل را در محل خودت وزادگاه خودت خدمت بکنی. این علائق بومی بودن و قوم و قبیله در آن محل داشتن و زبان و فکر و فرهنگ آنجا را لمس کرده ایجاب می کند که بیشتر در آنجا علاقه داشتند باشد مخصوصاً اگر 12سال 15سال هم در آنجا مقیم شد و متأهل شد و مسکن گرفت و علائق دیگری بر علائق بومی و زبانی و محلی و قومی و قبیلگی اصافه شد می توانیم یک درصد ریادتری از این پزشکان را در مناطق محروم مقیم ببینیم و گرنه با این ترتیبی که هست مخصوصاً گزارشهائی که از گزینش دانشجویان در رشته های پزشکی میآید وحشتناک است زیرا یک در صد خیلی بالائی از اینها از تهران و مراکز بزرگ استان هستند و درصد مهم تر آنها هم از قسمت شمال شهریها هستند. والسلام علیکم و رحمته الله.
نایب رئیس- مخالف اول، آقای حائری زاده.
حائری زاده- بسم الله الرحمن الرحیم. طرح قانونی پزشک و وابستگان مربوط به حرفه پزشکی و پیراپزشکی بای مناطق روستائی و عشایری و بخشها و شهرستانهای کوجک، روح این طرح فقط این است که 50درصد از کل ظرفیت پذیرش از شهرهای کوچک و روستاها باشد. قبل از این که بحث خود را شروع کنم مناسب بود که خوب هیأت رئیسه مجلس هم از وزارت علوم دعوت می کردند که مثل اینکه تشریف آوردند و هم از وزارت بهداری حالا آنها پاسخ خواهند داد که چکار میکنند. کل طرح این است چیز دیگری ندارد 50درصد سهمیة پزشکی و رشته های وابسته به پزشکی از روستانشینان باشد و شهرهای کوچک حالا ببینیم آیا اگرکل آن را هم بگذاریم آیا چاره ای خواهد داشت و درمان خواهد کرد دردما را با استدلالهائی که مخبر محترم هم فرمودند حالا من خدمتتان عرض می کنم. الان همان پزشکانی که به ما تعهد دارند و خیلی از آنها را بروید نگاه کنید ببینید شناسنامه هایشان مال کجاست و همان شهر خودشان نمیروند و حالا تعهد هم دارند شناسنامه هایشان متولد کجاست به همان شهر خودشان هم که می گویند تعهد کنید بروید نمی روند شما تعهد را چه کارش می کنید اگر بعداً نرفت می گوئید مدرک را نمیدهیم آلان وقتی کسانی که به عنوان دندانساز تجربی دستگاه می خرند چندین و چندین هزار تومان و شروع میکنند به کار دندانسازی و حتی دندانپزشکی می کنند و تابلویمطب دندانپزشکی هم بالا می برند مدک هم ندارند هیچی نمی توانیم در دگانشان را ببندیم و کار پزشکی هم می کنند. پزشکانی که دوره تحصیل را گذرانده اند و واقعاً پزشک شده اند چه کسی میتواند در دگانشان را به بندد اگر در یک شهر بزرگ رفتند مطب باز کردند چکارش می کنید. مدک هم که ندادید ولی بلد است نسخه می دهد و به چه قانونی او را محاکمه خواهید کرد که تو حق نداری در شهر طبابت بکنی دست بالا هم می گوید من این تعهد را می خرم حالا رفته آقا پزشک شده پولدارتر هم شده و می گوید تعهد را می خرم ملاحظه بفرمائید که دانشجوئی که آقا گفت از یا سوج من می گویم از محرومترین نقاط ایران که حالا فرض کنید که سیستان و بلوچستان است یا جنوب خراسان است یا یاسوچ است هر جا که بگوئید الان نمونه هائی داریم از خود مه‎بندان و بیرجند جنوب خراسان ، خانم و آقای پزشکی که از بودجه بهداری بیرجند تخصصی دیده اند و تعهد دارند و دوتای آنها هم یا یکی شان قطعاً محلی است و بیرجندی است و از پول بهداری بیرجند رفته تخصصی دیده و نیامده و برنگشته و نمی آید و می گوید من می خرم یا چکار می کنم با دانشگاه مشهد یک سری ارتباطات با جاهای دیگر پل زدند و موضوع را منتفی کردند، کسانی که الان تعهد دارند شما نتوانستید آنها را وادار کنید که به تعهدشان عمل کنند و اینجا چکار می خواهید بکنید. می رود در یک شهری که مناسب است و ماهی چندین هزارتومان بیشتر از شهرکوچک در آمد دارد مطب باز می کند و هر مریضی هم که آمد نمی پرسد که آقا جنابعالی مدرکتان را داده اند نگاه نمی کند ببینید قاب گرفته یا نه، خلاصه یک آقای دکتری هست می رود آنجا و شروع می کند به کار کردن و چندین هزارتومان درماه که بیشتر از روستا در می آورد می گوید آقا من این را می دهم برای تعهد خودم و تعهد خودم را می خرم و این فایده نخواهد داشت. ملاحظه کنید اگر دیپلم است بگوئید 50 دصد از روستانشینان و شهرهای کوچک غیر دانشگاهی باشند برادران عزیرز اگر دیپلم شهرهای بزرگتر با فهم علمی بیشتر با همان شرایط وجود داشته باشد و ما 50درصد از روستائی بگیریم آیا روستا نشینی و یا شهر غیر دانشگاهی مقیم بودن این امتیاز است آیا در اسلام و در قانون اساسی و در نظام جمهوری اسلامی در شهر غیر دانشگاهی مقیم بودن امتیاز است؟ یا در اسلام فهم علمی بیشتر، ما می گوئیم با شرایط مساوی تقوا و هر دو مسلمان و هر دو خوب، اما یکی فهم علمی بیشتر دارد و حاضر است همان تعهد را نیز بدهد . الان کسانی که قبول نشده اند. شما 1000 تا پزشک می توانید قبول بکنید1000 تا می گذارید برای روستا و شهرهای کوچک، آن 1000 تائی که قبول نشده اند می گویند آقا ما را از نظر ایدئولوژی هم بسنجید و از نظر تعهد هم حاضریم تعهد بدهیم ،چکار می کنید کسی که حاضر است حتی تعهد بدهد و فهم علمی او هم زادتر است و تقوای او هم در همان سطح است به تأیید گزینش خود شما او را محروم می کنید آیا معیار در اسلام فهم بیشتر است پس اینکه قرآن می فرماید لیس الانسان الا ماسعی پس چیست؛ کحا میخواهید عملی بکنید؟ اینکه هم یستویالذین یعلمون والذین لایعلمون. این است مفهومش ؟ میخواهیم این رادنبال بکنیم در اینجا ، چه جوری است آخر ما چه چیز را داریم دنبال می کنیم ما اگر داریم معیارهای اسلامی و موازین الامی را دنبال می کنیم بله، به جای تعیین این سهمیه 50 درصد که هیچ گونه مبنای دینی و عقلی و علمی ندارد چرا50 درصد؟ چرا 30 درصد نه؟ چرا 70درصد نه؟ این چه مبنائی دارد 50درصد؟ از گجا میآورید، این 50درصد که هیچگونه مبنای دینی و علمی ندارد میتواندحتی از صد درصد افرادی که می پذیرید برای رشته های مورد نیاز جامعه از صد درصد آنها تعهد بگیرید. حالا چه روستا نشینی باشند چه شهر نشین باشند هر جا می خواهند باشند در اسلام امتیاز به تقوا است و بعدش هم دانش بیشتر، فهر بیشتر، سعی بیشتر، تلاش بیشتر، اول تقوا باشد بله، ملاک تقوا وقتی تعداد 2000متقی انتخاب می کنید بعد در این 2000نفر نگاه می کنید عالم ترشا، آگاهترشان، روشن ترشان کدام است؟ که از نظر علمی هم افت نکند تحصیلات دانشگاهی ما، از 100درصد آنهائی که می گیرید تعهد بگیرید و یک تعدادی هم که نمی خواهند تعهد بدهند بگویند آقا سالی 20 هزارتومان بابت پزشکی، سالی 15 هزار تومان بابت فلان رشته وابسته به پزشکی از تو پول می گیریم اگر می خواهی تعهد ندهی باید دو برابر سه برابر مدت تحصیلت خدمت بکنی از اول هم اعلام می کنیم هر کس  حاضر است بیاید هر کس حاضر نیست باید پول این هزینه دانشگاهی را بدهد و گرنه به درد ما نمی خوردبه در سیستم ما کسی می خورد که برود در آن روستا خدمت بکند. اصل 20 قانون اساسی میگوید «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، احتماعی، فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند آخر این کجایش با موازین اسلامی می خواند که افرادی را که در شهرهای خوب نسبتاً بزرگتری یا شهرهائی که دانشگاه دارد باشند و از نظر تقوا هم حرفی روی آنها ندارید از نظر تقوائی هم رد نشده اند. از نظر گزینش هم رد نمی شوند معدل بالاتری هم در کنکور می آورند و فهم علمی بیشتری هم دارند اما جرمشان این است که فقط در شهرهای بزرگتری زندگی کرده اند و یا نه خودشان هم جرمشان نیست، پدر و مادرشان مقیم در شهر بزرگتری بودند و این چیزی است که خودش هم در آن نقشی ندارد، می‎گوید از چهار سال قبل اگر خانواده اش در آنجا باشند و مقیم باشند قبول است و گرنه قبولش نمی کنیم. اصل
28 قانون اساسی چه می گوید«دولت موظف است برای همه افراد امکان اشتغال بکار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.» آیا این شرایط مساوی برای احراز مشاغل است؟ وقتی داریم به یک کسانی امتیاز بیشتر میدهیم و شرایط دوگانه ای می‎گذاریم برای احراز شغل و تازه شرایطی که از نظر منطقی و اصولی قابل قبول نیست با کدام موازین شرع می خواند کحا آمده اند در جائی فضیلت را در روستا نشینی و شهر کوچک نشینی بگذارند فضیلت در علم و سعی بیشتر و فهم علمی بیشتر است و بیشتر و مهمتر از همه تقوا است آن هم که برای همه ملاک اول قرار دادیم. اول باید متقی و آدم درستی باشد. به هر جهت اولویت با مسلمانها بسیار خوب، اولویت با خوبترها و متعهدترها بسیار خوب بعد می رسد اولویت به دانشمندترها و فهمیده ترها. خوب شهر بزرگ و کوچک فرقی نمی کند. روستا و غیر فرقی نمی کند. آن روستائی که 7 سال بیاید در تهران و پزشکی بخواهند آن هم میشود یک پزشکی که 7سال بیاید در تهران و پزشکی بخواند آن هم میشود یک پزشکی که 7سال در تهران مانده و دیگر امکان برگشت به روستا نیست اگر تعهد است از همه تعهد بگیرید این چیزی را حل نخواهد کرد اعتقاد من این است که فکر دیگری باید کرد.
نایب رئیس- موافق صحبت کند.
منشی- موافق آقای قاضی زاده هاشمی.
قاضی زاده هاشمی- بسم الله الرحمن الرحیم. نمایندگان محترم توجه دارند که این طرح دو هدف مهم را دنبال میکند هدف اول را که این طرح دنبال میکند تأمین نیروی انسانی بهداشتی و درمانی برای مناطق روستائی و مناطق عشایری و بخشها و شهرستانهای کوچک، همان طوری که برادرمان آقای دکتر پورگل توضیح دادند ما 16 هزار نفر فقط پزشک در سطح کشور داریم که از این 16 هزار نفر فقط2 هزار نفر برای مناطق روستائی و عایری است یعنی اگر ما یک محاسبه ای بکنیم برای هر 11 هزار نفر روستائی ما فقط یک پزشک داریم در حال حاضر به این ترتیب بر هیچ یک از نمایندگان محترم پوشیده نیست که ما در زمینه نیروی انسانی بهداشتی و درمانی چه پزشک و چه حرفه های وابسته به پزشکی و پیراپزشکی کمبود داریم واین طرح هم همین پیش بینی کرده است و به آن توجه داشته و همانطوری که عنایت دارید پنجاه درصد از کل ظرفیت دانشجویانی را که هر سال پذیرش میشوند این را اختصاص داده به داوطلبانی که بومی و محلی باشند و عمدتاً از بخشها و شهرستانهای کوچک آنها داوطلب شده باشند.توضیحاتی را هم که برادرمان آقای حائری زاده دادند به اعتقاد من در ارتباط با این کلیت و این کمبود که چطوری و چه راهی هست که ما این کمبود را بتوانیم تأمین بکنیم مواردی را ایشان نفرمودند ایشان در زمینه جزئیات ان طرح به اعتقاد من نظراتی داشتند که انشاءالله برای شور دوم نظات ایشان هم در کمیسیون بررسی خواهد شد. هدف دومی را که این طرح دنبال می کندئ توزیع عادلانه پزشک و نیروهای انسانی وابسته به پزشکی و پیراپزشکی در سطح کشور است همانطوری که گفتم ما فقط 16 هزار پزشک در سطح کشور داریم که 8 هزار و پانصد نفر آن در تهران و 5 هزار نفر در مراکز استانها و شهرستانهای بزرک و 2هزار نفر آن فقط در روستاها و مناطق عشایری و 500 نفر آن هم در بخشها و شهرستانهای گوچک است، اگر ما راه و چاره ای نداریم برای اینکه این پزشکان فعلی خودمان را از آنها بخواهیم و وادار بشوند که همه نقاط کشور را بپوشانند و در مراکز استانها و در تهران مجتمع نشوند این طرح پیش بینی کرده است که تربیت شدگان پزشکی و نیروی انسانی وابسته به پزشکی و پیراپشکی که در آینده اینها تربیت بشوند اینها عادلانه در سطح کشور توزیع بشوند و همه مناطق را انشاءالله بپوشانند به این ترتیب با توجه به این دو هدف مهم که خدمتتان عرض کردم و اینکه بایستی از هجوم بیماران به مراکز استانها و شهرستانهای بزرگ جلوگیری بکنیم و قدمی هم در این زمینه برداریم تا اینکه روستائیان ما از شهرها به روستاها انشاءالله بازگشت بکنند و با توجه به اینکه 94 نفر از شما نمایندگان محترم این طرح را تقدیم مجلس کردید بنابراین من امیدوارم که اکثریت نمایندگان محترم رأی موافق به این طرح خواهند داد. انشاءالله.
منشی- مخالف بعدی آقای اسرافیلیان
اسرافیلیان- بسم الله الرحمن الرحیم. این طرح یک مطلبی را مدعی است و یک مطلبی را اجرا می خواهد بکند یعنی محتوا دارد ادعای این طرح این است که برای نقاط محروم پزشک تربیت بشود و در نقاط محروم پزشک داشته باشیم واین حرف بسیار درست و حسابی است و کسی هم منکرش نیست روی این حساب ما بحثی نداریم که حتماً باید پزشک برای روستاها و نقاط محروم تربیت بشود نکته ای که در اینجا هست این است که میگوید از افراد روستائی 50 درصد دیگر هم میتواند استفاده بکند این جا ما مطلب را جدا کنیم آیا هدف ما تربیت پزشک برای نقاط محروماست یا پذیرش دانشجو از نقاط محروم است.اجر میخواهیم برای نقاط محروم پزشک تربیت کنیم ما چکار داریم که آقا اهل کجا باشد اهل تهران باشد اهل اصفهان باشد اهل مشهد باشد هر جا که میخواهد باشد این حق دارد که برای آنجا تربیت بشود حالا دو نکته پیش می آید می گویند آقا اگر ما بیائیم اهل تهران را بگیریم نمی رود. مثلا ده فلان خیلی خوب می گوئیم به نچه وسیله ای الان می خواهید بفرستید به ده بخاطری که محلی است اگر بخاطر اینکه روستائی است و بعد بر میگردد ما نمونه اش را داریم در همین شهر تهران، اصفهان، شهرهای بزرگ، همین تهران بهترین نمونه اش هست آما بگیرید ببینید چند درصد این پزشکان تهران ما تهران هستند 90 درصد مال همین دهات هستند و ما روستاها و شهرستانهائی هستند که شما می گوئید محروم. بنابراین محلی بودن آنها را نمی برد آنجا، اما اگر می گوئید آقا تعهد بگیریم که من این را قبول دارم و پیشنهاد هم شد در کمیسیون یک چنین تعهدی گرفته بشود و آن تبصره 2 از ماده 5 هست . تبصره 2 که پیشنهاد شد و تصویب شد این است:«به فارغ التحصیلاناستفاده کننده از این قانون تا پایان انجام مدت تعهد خود هیچگونه مدک تحصیلی یا گواهینامه یا هر گونه رونوشت و فتوکپی و تأییدیه تحصیلی داده نخواهد شد و هیچ کس حق ندارد الی آخر». خوب این تعهد را از هر کس بگیرید چطور شد دیپلامه تهرانی، اصفهانی، مشهدی می تواند به عنوان پاسدار، به عنوان جهادی برود در کردستان بجنگد و در آنجا عمران بوجود بیاورد ولی اینجا نمی تواند دکتر بشود و برود آنجا خدمت بکند خوب همین جور که حاضر است عرض شود که بنابراین همانطوری که می توانند افراد دیپلمه مال شهرهای بزرگ در دهات و قصبات به عنوان جهادی به عنوان پاسدار به عناوین مختلف خدمت بکنند آنجا هم می توانند خدمت بکنند و یا اینکه ما می خواهیم افراد کم سواد وارد دانشگاه بکنیم. آن هم یک راه دارد و آن این است که ما بیائیم دانشگاههائی در سطح پائین تر درست بکنیم و یک افراد کم سواد را بیاوریم داخل آن اما یک راه هم هست و آن اینکه ما این روره پزشکی را که در زمان شاه مقبور آمدیم و 7سالش کردیم به خاطر اینکه مدرکش را آمریکا بپذیرد در حالی که در هیچ جای دنیا دوره پزشکی 7 سال نیست این کار فقط شده است که فقط آمریکا بپذیرد. در انگلستان که بعضی ها فکر می کنند خیلی سطح پزشکی آن بالاست و یا در آلمان و در جاهای دیگر 5 سال است دوره پزشکی عمومی 5 سال است چرا باید اینجا 7 سال بشود و اخیراً هم که متأسفانه آمدند 8 سال کرده اند 5 سال بکنند و افراد بیشتری بپذیرند و علاوه بر این یک نکته ای را که ما باید در نظر بگیریم غیر از استعداد مسأله سهم است ببینید چند درصد دیپلمه های ما مال شهرهای بزرگ هستند آخر آقا این حرف بی انصافی است که می گویند در شهرها ساعتی 600 تومان می دهند آیا همه می دهند بنده می دهم؟ خداوکیلی من یک ریال هم ندارم بدهم که پسرم ساعتی درس بخواند و دیپلم بگیرد این چه حرفهائی است می زنید ممکن است استثناء یکی پیدا بشود. خوب استثناء کدخدای ده و یا یکی پیدا بشود که در یک دهی اراظی زیادی داشته باشد ووضعش خوب باشد ان هم شاید ساعتی پول بدهد ولی این که ملاک نشد که بگوئید هر کس در تهران هست در مشهد هست، در اصفهان هست این ساعتی می دهد بنده الان می کویم پسرم شاید ضرر  داشته  باشد از نظر مدرسه بیائید ببینید جائی می رود توی مدرسه ای می رود که در تمام تهران از همه جا پائین تر است یعنی چادر نشین ها میروند، قشنگ هم می رود درس می خواند! چادرنشین ها این حرف نشد که ! هر کسی در تهران است اگر واقعاً انقلابی بودن مطرح است این نکته را من دلم می خواهد دقت بفرمائید یک ظلم عظیمی که بعد از انقلاب شده به انقلابی ها است و آن این است ما بیائیم واقعاً ببینیم از خرداد 42 به این طرف چه کسانی در انقلاب شرکت داشتند آیا در قم و در تهران نبود که پانزده هزار نفر شهید داد در پانزده خرداد؟ آیا در انقلاب، قبل از انقلاب و به پیروزی رسیدن انقلاب آیا این مشهد نبود این تبریز نبود که مردم آن شرکت کردند و همین دانش آموزان؟ آیا
این مردم اصفهان نبودند مردم تهران نبودند مردم شیراز نبودند، مردم یزد نبودند؟ اینها جاهائی هستند که انقلاب کردند(یکی از نمایندگان- این حرفها اصلا ارتباط به موضوع لایحه ندارد) همه جا اینها، مردم اهواز نبودند انقلاب کردند.
نایب رئیس- وقتتان تمام شد آقای اسرافیلیان تمام شد مطالب یک مقداری خروج از موضوع هست آقای دکتر وقتتان هم تمام شده است.
اسرافیلیان- داخل موضوع است( نایب رئیس- وقتتان تمام شده است) هیچ کسی از این شهرستانهای بزرگ سراغ ندارد یک چماق به دست آمده باشد آنهائی که در مقابل انقلاب ایستادند از شهرستانها و شهرهای بزرگ نبودند ما مرتب داریم شهرهای بزرگ را می کوبیم یک دانش آموزی که الان دارد در تهران درس می خواند این چه گناهی کرده که پدرش در تهران است با تمام زحمتی که می کشد آن وقت بیایند محرومش کنند هشتاد در صد تحصیل کرده ها و دیپلمه های ما مال شهرهای بزرگ است، تو میآئی پنجاه درصد را میگذاری برای کل کشور، پنجاه درصد هم می دهی به این چه اشکال دارد که همة این تعهد را بدهند و برمبنای تعهد( همهمه و اعتراض شدید نمایندگان) برمنبای تعهد آنها هم درس بخوانند(نایب رئیس- آقای اسرافیلیان خارج از موضوع است وقت هم تمام شده است) والسلام و علیکم(اعتراض و همهمه نمایندگان)
نایب رئیس- بسیار خوب موافق بعد؟
منشی- موافق بعدی آقای شینی مصطفی.
نایب رئیس- بفرمائید.
شینی مصطفی- بسم الله الرحمن الرحیم، من باید ابتدا از مردم شهرستانی که اینجا مورد حمله قرار گرفتندعذر خواهی کنم این حرف مجلس نیست بلکه این حرف یک فردی است نظر شخصی خودش را عنوان می کند اصلا ربطی به مجلس ندارد.
عرض کنم من باید بر خلاف حرکاتی که ایشان کردند من سعی می کنم انگیزه و انگیزه های ارائه این طرح را عنوان کنم.
به ترتیب می شمارم اولین انگیزه ای که باعث شده این طرح ارائه بشود محرومیت بیش از حد مناطق کوچک و روستائی و دور افتاده کشور از امکانات درمانی این مملکت است آقایان خودشان اشاره کردند به توزیع نا عادلانه پزشک در این مملکت به خصوص مخبر محترم کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی جناب آقای دکتر پورگل اشاره فرمودند و مسأله را شکافتند در حال حاضر در کل این مملکتی که مطمئناً محرومین و مستضعفین آن حق بزرگی به گردن این انقلاب دارند در کل این مملکت پانزده هزار پزشک وجود دارد حدود پانزده هزار یک چیزی کمتر یا بیشتر و نه هزار از این پزشکان در تهران اند و بقیه پزشکان باقی مانده هم عمدتاً در مراکز استانها و شهرهای بزرگ طبابت میکنند که اگر این طور باشد آنشاءالله و مناطق محروم و دور افتاده آمار مرگ و میر اطفال و بزرگ سالان آن نشان میدهد که چقدر از امکانان پزشکی محروم اند ما اعتقادمان براین است که این علتش توزیع ناعادلانه است همان طور که آقایان گفتند و استدلال کردند اما ریشه این جریان چیست، علت این مسأله کجا است، آقای دکتر اسرافیلیان اشاره کردند که چه فرقی است بین بومی و غیره بومی اتفاقاً بومی بودن یک فاکتور و یک پارامتر اساسی و اصلی است در رابطه با گزینش و دعوت طبیب به خصوص که اینجا حالا مطرح هست به مناطق دور افتاده، در زمان طاغوت آن رابطه های عاطفی و عرض کنم آن مسائل عاطفی را نه تنها نادیده می گرفتند بلکه تحقیر می کردند مسائل بومی گری را و علاقه به مردم محروم یک منطقه را تحقیر می کردند تا آن فردی که از یک منطقه محروم به دانشگاه راه یافته است از خویشتن خویش جدا شود و به جائی برود که نیازی به وجودش آن چنان نیست که در منطقه خودش محروم بماند و به همین دلیل شرط بومی بودن را در این طرح آورده ایم که آن فرد آن رابطه عاطفی اش را که در نظام جمهوری اسلامی تقویت میشود و به آن بهاداده میشود حفظ کند و مجدداُ بعد از گرفتن یک مدرک تحصیلی و تخصص به منطقه خودش برگردد. انگیزه دوم بالابودن تعداد مرگ و میر بچه ها چه کمتر از یکسال و چه زیر پنچ سال در حال حاضر آمار مرگ و میر اطفال در این مملکت صدوچهار در هزار است( در رابطه با اطفال زیر یک سال) که بعد دلیل میآورم چه ربطی به این طرح و چه ربطی به بومی بودن دارد.
انگیزه سوم عدم دست رسی اکثریت مردم به خصوص در نقاط محروم به پزشک است انگیزه چهارم عدم تناسب در تربیت نیروی انسانی با نیازهای کشور و انقلاب از لحاظ لااقل اجتماعی است، ما نمی خواهیم آقای حائری زاده که شما می فرمائید علم مطرح است و تخصص مطرح است » ما نمی خواهیم پزشک را برای آمریکا و اروپا تربیت کنیم در حالیکه اطفال ما به علت واگیری به بیماریهای بسیار بسیار ابتدائی دارند از بین میروند و میمیرند و ما نداریم پزشکهای عموومی را که اینها را درمان بکند چگونه شما باز، دم از علم و تخصص بالا میزنید کسی با علم و تخصص مخالف نیست تاما ما میگوئیم پزشکان مان راباید مطابق با نیازهای کشورمان مطابق با ارزشها و اصالت انقلاب مان تربیت کنیم، این حق را داریم این حق را داریم که به کسانی بیائیم مسؤولیت بدهیم مدرک بدهیم که درد مردم را حس میکنند تازه ما جائی نگفته ایم که اینها افت علمی داشته باشند ما میگوئیم در یکی از تبصره های این طرح هست حالا من چون وقت نیست اشاره نمی کنم آقایان عنایت خواهند کرد آورده است که این تعداد پنجاه درصد هم مثل بقیه شرکت کنندگان در گزینش شرکت کنند از کنکور سراسری بیایند وارد بشوند، کسی نگفته است که اینها حالا بیایند همین طوری علی الله وارد دانشگاه بشوند کحای این طرح اینرا گفته شما اشاره کنید به آن، بلکه گفته است مثل سایرین بروند و امتحان بدهند منتها پنجاه درصد آن که همین الان شما بیایید بررسی کنید دو هزار دانشجو در سال میگیرید این دو هزار دانشجو را اگر بین تمام مناطق کشور تقسیم بکنید چیزی بیشتر از این به مناطق محرومی که اینجا حالا قلمداد شده و به مناطقی که دانشکده پزشکی ندارند میرسد این چیز تازه ای نیست بلکه حق مردمی است که قرار است به آنها داده بشود انشاءالله..
یکی دیگر از انگیزه هایش جلوگیری از مهاجرت مردم از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ است، نمایندگان محترم عنایت دارند که یک خانواده روستائی یک خانواده شهر محروم و دور افتاده هر وقت مبتلا به یک بیماری بشود حاضر است تمام هستی و نیستی خودش را بفروشد و حتی رخت سفر ببندد و بلندئ شود به شهر دیگری برود، وقتی مستأصل وقتی امکانات درمانی و بهداشتی نداشت دیگر نمی ماند در یک منطقه محروم یا اصلاع ندارید آقایانی که اشاره میکنید به این مسائلی که جای نیست از مناطق محروم یا واقعاً اطلاع دارید و کم لطفی میکنید نسبت به این مسائل وقتی که یک خانواده محروم یک خانواده دور افتاده امکانات پزشکی نداشته باشد دیگر جائی برای خودش در آن شهر نمی بیند بلند میشود میأید به یک سر شغلهای کاذب در شهرهای بزرگ مشغول میشود تورم جمعیت و تمرکز جمعیت رادر شهرهای بزرگ ایجاد میکند و شهرهای کوچک را خالی از جمعیت میکند و مشکلات آن چنانی که خودتان میدانید در این مملکت ایجاد میکند بنابراین همین یکی از راه های جلوگیری از مهاجرت مردم از شهرهای کوچک به مناطق بزرگ است.
آقای حائری زاده فرمودند که شناسنامه ها را نگاه کنید ببینید آنهائی که مال مثلا فلان منطقه هستند آیا به منطقه شان برگشتند آن دسته پزشکان ؟ ماهم اتفاقاً همین را میگوئیم، ماهم میگوئیم به دلیل اینکه اینها تابحال متعهد به برگشتن به منطقه خودشان نبوده اند طی این طرح متعهد کنیم پنجاه درصدی را که ما به آنها امکانات میدهیم و حق شرکت در دانشکده ها را میدهیم اینها برگردند به مناطقشان ما هم جواب شمارا میدهیم این طرح هم جواب جناب آقای حائری زاده و سایر برادران محترم مخالف را میدهد که آن کسانی که تابه نحال نمی رفتند به نجای خود از این به بعد اگر قرار است پزشکی تربیت بشود و براساس خاص این جامعه هم تربیت بشود برگردند به مناطق محرومی که دولت به آنها محول میکند بروند.
شما اطلاع دارید که در دوره قبل قانون تأسیس مطب اینجا تصویب شد در مجلس(نایب رئیس- وقتتان تمام شده است) چشم اگر اجازه بفرمائید من این را تمامش کنم، استحضار دارید که قانون تأسیس مطب تصویب شد قبل ا اینکه تصویب بشود بلند شوند آقایان اطباء از شهرهای کوچک ریختند و هجوم آوردند به تهران، چرا که می ترسیدند که اگر این قانون تصویب بشود دیگر اجازه تأسیس مطب را در شهرهای بزرگ نخواهند داشت و باید هر جا وزارت بهداری از آنها خواست بروند. خوب ، با اینها چه کار می شودکرد؟ شما چه راه بهتری دارید ارائه بدهید اهلا و سهلا.
نایب رئیس- متشکر مخالف صحبت کند.
منشی- مخالف بعد آقای رهبری املشی است که حضور دارند مخالف آقای سید احمد کاشانی.
سید احمد کاشانی- بسم الله الرحمن الرحیم غیر از مطالبی که آقایان راجع به و ضع پزشکی کشور کمبودها و محرومیتها گفتند و آقای دکتر اسرافیلیان هم
فرمودند که تمام اینها قابل قبول است و بحثی در آن نیست و بنده هم اینرا تکرار میکنم ایرادهای من در سه قسمت مطرح است یک قسمت این است که این طرح را حقیقتش این است که من هر چه خواندم متوجه نشدم که چه میخواهد بیان کند و چگونه می خواهد به مقصود برسد الان توضیح میدهم. خدمتتان ببینید واقعاً چگونه طرح ابتدا و انتهای آن نا مشخص و بی هدف تنطیم شده در اصل طرح هم همان است که گفته شد که بیائیم پنجاه درصد سهمیه دانشکده های پزشکی را بدهیم به شهرستانهائی که دانشکده در آن قرار گرفته. پنجاه درصد آنرا هم بدهیم به بقیه، ماده یک اینطوری میگوید:«
به منظور توزیع عادلانه پزشک و وابسته حرف پزشکی و پیراپزشکی در کل کشور و تأمین نیروی انسانی گروه پزشکی مورد نیاز مناطق روستائی و عشایری و بخشها و شهرستانهائی که فاقد دانشکده پزشکی(یعنی آن جاهائی که دانشکده پزشکی وجود ندارد) هر یک از دانشکده ها و موسسات آموزش عالی گروه پزشکی اعم از تهران و شهرستانها موظف هستند از تاریخ تصویب این قانون همه ساله پنجاه درصد از کل ظرفیت پذیرش دانشجو برای رشته های گروه پزشکی اختصاص بدهند.»
توجه کنید این طرح الان بیانش این است که بیایند کشور را دوقسمت میکنیم یک قسمت شهرستانهائی است که دانشکده های پزشکی در آن قرار گرفته که با اطلاعی که به دست آوردم چهارده تا دانشکده پزشکی وجود دارد در چهارده تا شهرستان بقیه هم غیر از اینها هست ما بیائیم ظرفیت این دانشکده ها را دو قسمت کنیم پنجاه درصد آنرا بدهیم به بقیه پنجاه در صد آنرا هم به این شهرستانهائی که دانشکده توی آن قرار گرفته. خوب، این که نقض غرض است که این که مخالف آن هدفی است که عنوان شده یعنی شما پنجاه درصد ظرفیت دانشکده ها را وقتی بیائید بدهید به آن شهرستانهائی که در آن دانشکده قرار گرفته پنجاه درصد بقیه را بدهید به بقیه کشور یک ظلم فوق العاده زیاد در حق آن محصلینی است که در سایر نقاط کشور قرار گرفته اند شما این را بخوانید مطلب غیر از این نیست و فکر میکنم این هدف طراحان نبوده این بنابراین اشکال عمده اصلی که نمیدانم چگونه میخواهند مسأله را رفع بکنند یعنی در حقیقت چهارده تا شهرستان هزار تا سهمیه به آن داده میشود بقیه کشور هم هزارتا، این درست برخلاف روح طرح است.
اشکال دوم این است که من می گویم فرض کنیم این اشکال اول را یک جوری آقایان رفع کردند ، بین شهرستانهای یک استان شما در نظر بگیرید چه فرقی بین محصلین اینها وجود دارد چون نیامده شهرستانها را استثناء بکند، استان اصفهان، مرکز استان، نجف آباد، نظنز لنجان، سایر این شهرستانها اینها را انصافاً با هم مقایسه کنید چه فرقی بین اینها وجود دارد چرا ماباید بگوئیم دیپلمه نجف آبادی که یک اولویتی بر دیپلمه اصفهانی داشته باشد یک حق بیشتری برایش داشته باشد البته توجه کنید گفتم این طرح این هداف را تأمین نمیکند ولی فرض کنیم یک جوری تنظیم کردیم که این طلب شد یعنی گفتیم آن شهرستانی که دانشکده در آن قرار دارد این یک مقداری حق کمتری داشته باشد بین شهرستانهای یک استان یا شهرستانهای کشور چه فرقی وجود دارد که ما بیائیم بگوئیم که این شهرستان را امتیاز بیشتری برایش نسبت به آن شهرستانی که ممکن است مرکز استان باشد ممکن است دانشکده پزشکی در مرکز استان هم نباشد در یک شهرستان دیگری باشد چه فرقی بین اینها وجو دارد که می خواهیم امتیار قائل بشویم، محصلی که در شهرستان کرج دارد زندگی می کند دیپلم میگیرد چرا باید مزیت داشته باشد بر محصلی که در میدان غار در تهران دارد درس می خواند یا بدترین نقاط شهرتهران ، بدترین مصیبتها را تحمل می کند اینجا هم دیپلم میگیرد چه فرقی بین اینها هست که ما بیائیم بگوئیم که یک امتیاز و مزیتی برای آن قائل بشویم این واقعاً من نمیدانم چه فکری آمده روی کاغذ که اینجوری مطلب را تنطیم کرده و می خواهد عدالت برقرار کند.
اجرای این طرح به نظر من یک هرج و مرج و آشفتگی در امر تحصیلی که متأسفانه به نحو بسیار زیادی بعد از انقلاب به دنبال تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و اقداماتی که کردند وجو داشته  و مراتب بیشتر میشود. شما ماده 2 این طرح را بخوانید می خواهد شرایط کسانی را که بر خورد دارند از این امتیاز احراز بکند والله من وقتی که این سه تا بند موجود در ماده 2 را که شرایط واجدین این مطلب را بیان میکند نگاه میکنم می بینیم احراز این شرایط خودش یک کوه بوروکراسی بوجود میآورد وواقعاً وزارت علوم زیر احراز همین شرایط کمرش خم میشود چه طوری بیاید اینها را احراز کند در سراسر کشور وبگوید که اینها حق دارند از این امتیاز برخوردار باشند بقیه مواذ قانون همین طور مشکلات اجرائی فوق العاده زیاد دارد.
واما علت عمده بعد از این همه اشکالاتی که فی الواقع در این طرح وجود دارد ببینید آقایانی این چیزی نیست که اموز ابداع شده باشد. ستاد انقلاب فرهنگی و قتی که خواست کنکور برگزارکند و دانشجو بگیرد این طرح را نه در مورد دانشکده پزرشکی بلکه در مورد همه رشته ها آمدند عملی کردند درصد پنجاه تا نبود یک مقداری متفاوت با این بود ممکن است یک عده واقعاً بگویند چه فرقی میکند بین پرشکی، رشته مهندسی و سایر رشته ها مگر این رشته ها برای مملکت مفید نیست چرا نباید نقاط محروم فارغ التحصیلان این رشته ها را داشته باشند؟ بیائیم این را تعمیم بدهیم راجع به همه این کار در این کشور یک بار شده یعنی ستاد انقلاب فرهنگی آمد کشور را تقسیم کرد مراکز استانها و نقاط محروم که به مراتب طرح پخته تر و حساب شده تر از این بود و آمد، گفت میأئیم به نقاط محروم سهمیه بدهیم و براین اساس برای همه دانشکده ها میگیریم سهمیه هائی هم به نهادهای انقلابی و اینها داده شد یک سال این کار را عمل کردند اشکالاتی که برای قضیه بوجود آورد باعث شد که خودشان تجدید نظر کردند در مسأله، و آمدند یک تفاوتهای عمده ای را قائل شدند. مهمترین اشکالی که بوجود آمد این بود دانشجوبلند شد از یک نقطه ای آمد به یک نقطه دورافتاده با یک معدل 10 چون گفتند سهمیه است باید داده بشود با یک معدل 10 آمد و به دانشگاه نشست کنار دانشجویی که اختلاف فغوق العاده فاحشی با او داشت بعد از یک مدتی دانشکده را ول کرد بلند شد رفت در منطقه خودش چون نمیتواند کار را بگذراند گفتند آقا ! کلاس تهیه میگذاریم نمیدانم چهار ماه یا شش ماه برای اینها کلاس میگذاریم درس بخوانند تورا خدا یک تفاوتی را که در یک دوره 6 ساله متوسطه بوجود آمده با یک دوره چهارساله جبرانش بکنند. نشد آمدند گفتند اصلا ما آن سهمیه هائی را که برای مناطق محروم قائل شده بودیم به هم میزنیم یک درصدی را نسبت به شرکت کننده فقط برایش قائل شدند والسلام که نمیدانم حالا آن هم نتایجش چگونه بوده یعنی این چیزی را که آقایان نشستند به این ترتیب تنظیم کردند یکبار در مورد همه رشته ها در این کشور اجرا شده عواقب سوء آن دیده شده برداشته اند قضیه را تغییرش دادند و یک نسبتهای فوق العاده پائینی را متناسب با تعداد دائطلب در هر منطقه گرفته اند و بالاخره اینقضیه یعنی اگر برای ما امگان پذیر باشد مثل آن سینی های قدیمی که می گذاشتند سر کوچه سطرنج در آن کشیده بود و بچه ها میرفتند سر آن و آن چیزی را که در آن بود میخوردند اگرما بتوانیم کشور را به این ترتیب تقسیم بندی کنیم که من معتقدم اصلا این عملا امگان پذیر نیست و به نسبت جمعیت تقسیم کننیم این قضیه را این کار مخالف قانون اساسی است یعنی امر تحصیل را شما نمیتوانید بیائید اینجوری خط کشی کنید و قالب بندی کنید(نایب رئیس- وقتتان تمام شد) اصول 19 و 20 قانون اساسی را به آن اشاره می کنم میگوید:«مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ نژاد، زبان ومانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود»
اصل بیست میگوید:
«همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند.یعنی شما قانون مینویسید یک محصلی که این شهرستان میآید از آن شهرستان میأید از این روستا میأید اینها باید یکسان در قبال قضیه قرار بگیرند آن مشکل پائین بودن سطح تحصیل را آنرا جای دیگر باید حل کرد که متأسفانه چهار پنج سال بهترین عمر انقلاب را تلف کردند و نگذاشتند آن مراکز تربیت معلم وتربیت دبیر ما فارغ التحصیلش را بدهد و کشور را زیر پوشش قرار بدهد میگوید:
«یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بارعایت موازین اسلام برخوردارند».
واین قضیه یک تبعیض آشکار وخلاف قانون اساسی است متأسفانه دیشب نتوانستم پیدا کنم حضرت آیت الله العظمی آقای منتظری همین  چندی پیش یک فرمایش بسیار صریحی داشتند راجع به اینکه این سهمیه بندی کردن هائی که میکنید اینها خلاف اصل است و اینها جز عواقب سوء هیچ چیزی را به بار (نایب رئیس- ئوقت تمام شده است) نمی‎آورد تیتر روزنامه هم بودن انشاءالله برای آینده هم اگر لازم شد میآورم خدمتتان.
نایب رئیس- موافق بعد.
منشی- آقای قاسم معماری موافق بعد(معماری- وقت خودم را به آقای راه چمنی میدهم) وقتشان را به آقای راه چمنی داده اند، بفرمائید.
دکتر راه چمنی- بسم الله الرحمن الرحیم نمایندگان محترم توچه دارند که وضع بهداشت و درمان کشور چگونه است و چرا اینجوری است وقتی که شما در روستا یک پزشک ایرانی ندارد که زبان آن بیمار ایرانی را بعهمد یک پزشک خارجی هندی، بنگلادشی گذاشته اید آنجا که زبان نمی فهمد بعد مریض میرود پیش آن طبیب، طبیب هم چون زبانش را دقیقاً نمی فهمد یک نوع داروهای الکی میدهد آن اعتماد بیمار نسبت به طبیب کم میشود در نتیجه از آن روستا مجبور است که چه کار کند؟ بیاید در مرکز شهر. مرکز شهر می‎آید یک تعداد کمی پزشک وجود دارد آن تعداد کمی پزشک نمیرسد که به این دقیقاً به اصطلاح معاینه بکند باز اعتمادش نسبت به او هم سلب میشود میرود در مرکز استان ، میرود مرکزاستان بیمارستانهای مراکز استان را شلوغ میکند و این هجومی که مراکز استانها وجو دارد ریشه اینها روستا است و ریشه اینها مراکز شهرستانهای کوچک است ما اگر روستاها و شهرستانهای کوچک را به آن برسیم و پزشکهای ایران داشته باشیم حالا دوره اش پنجسال باشد شش سال باشد هفت سال باشد آن مسأله این نیست باید صحبت بشود که کدام یکی خوب است و این مریض اعتمادش نسبت به طبیب سلب نمیشود و در نتیجه اکثریت بیمارهای ما در روستا قابل درمان است و از آنجا مهاجرت نمیکنند، بنابراین یکی از این مسائلی که این طرح دارد جلوگیری از مهاجرت بی رویه بیماران به مراکز شهر و مراکز استان و بیمارستانهای تهران و این شلوغی که در تهران بی بینید بیشترش این قضیه است که پزشک در روستا وجود ندارد پزشک در شهر کوچک وجود ندارد و این مصیبت است و گرنه ما در تهران پزشک کم نداریم طبق استاندادهای ببین المللی اگر ما در نظر بگیریم هر هزار نفر یک پزشک، در تهران هر 800 نفر یک پزشک دارد یعنی بیشتر از استاندارد بین المللی است ولی ببینید که بیمارستانهای تهران به چه وضعی است علت آن چیست: علت آن همین چیزی است که در شهرستانها و روستاها ما پزشک نداریم.
موضوع بعدی توزیع عادلانه پرشک است توزیع عادلانه پزشک که برادرما آقای دکتر پورگل از آمار نظام پزشکی دقیقاً خدمت برادران گفتند که در تهران به ازاء هر800نفر یک پزشک است . در استان کرمان هر6000نفر یک پرشک است در آغربایجانشرقی هر 7000نفر یک پزشک است. در استان ‎آذربایجانغربی هر 8000نفر یک پزشک است در سیستان و بلوچستان هر 12000نفر یک پزشک است به ازاء هر 12000نفر یک پزشک دارند در استان هرمزگان هر 9500نفر یک پزشک است در استان چهار محال و بختیاری هر 7000نفر یک پزشک است بنابراین برادرانی که مخالفت می کنند با این طرح چه راه حلی برای توزیع عادلانه پزشک دارند؟ بیایند طرحشان را بدهند ما مخلصشان هم هستیم یعنی طرحی نیست که فرض کنید که بخواهند یک تعدادی بشود. اکثریت پزشکان مسلمان با این طرح موافق هستند برادرما آقای دکتر زرگر، دکتر شیبانی کمیسیون بهداری، این طرح را تصویب کرده و یکی از سیاست گذاری آینده پزشکی مملکت که بخواهد توزیع عادلانه پزشک صورت بگیرد همین طرح است که دانشجو را ما بیائیم از محلی بپذیریم یعنی برای همان شهرستان دانشجو بپذیریم بیائیم آموزش بدهیم این دانشجو برگردد به همان جا و آنجا کار بکند این یک چیزی نیست نه خلاف قانون اساسی است و نه خلاف شرع است چیزی هم نیست و آن هم که آقای کاشانی میگویند که این را دو قسمت کنید چنین چیزی نیست این را ما میآئیم برای  مناطق روستائی و برای شهرستانهای کوچک یعنی شهرستانهائی که خارج از مرکز استان هست چون پزشک کم داریم میآئیم چه کار میکنیم؟ پزشک تربیت می کنیم نحوه تربیتش هم این است که پنجاه در صد این ظرفیت کل دانشگاهها را میدهیم به این افراد، بقیه آزادند میتوانند همه شرکت کنند ما جلو کسی را نگرفته ایم پس اساس طرح این است که دانشجو از محل می پذیریم برای همان محل هم میأئیم آموزش میدهیم بعد از این مدت هم که شش سال، هفت سال حالا دوره پزشکی هر چه باشد آموزش دید بر می گردد به همان جا حالا بعضی ها میگویند که آقا! ممکن است مثلا بر نگردد چه تعهدی است ببینید درست است یک نفر بچه تهرانی هم اگر بیاید آنجا، آمورش بدهند مثلا تعهد دوازده سال بدهد حالا یک مدتی به اجبار هم برود ولی تا دوازده سالش تمام شد به تهران بر میگردد. این ، وانمی ایستدآن جا ولی اگر یک بجه محلی باشد از یک شهرستان یا روستای آن شهرستان باشد و آنجا به اصطلاح بیاید بگیریم از آنجا اموزش بدهیم بعد از دوازده سال این درصدی که برگردد به طرف تهران یا برگردد به طرف مراکز استانها خیلی کم است گذشته از اینکه ما در اینجا ماده را آورده ایم که اینها هم میتوانند تخصص بگیرند یعنی متخصص هم می توانند بشودند تخصص هم بگیرند مشروط بر اینکه بعد آن مدت باقیمانده دوازه سال هم باید بیایند همانجا یعنی عملا پزشک متخصص هم ما میتوانیم با این طرح برای شهرستانهای کوچک تربیت بکنیم.
یک مسأله ای که برادرمان فرمودند که«دیپلم وجود ندارد و دیپلمه ها تعدادشان کم است». خیر، چنین چیزی نیست باید آدم آماری برخورد کند بنده شخصاً از وزارت آموزش و پرورش آمار دیپلمه ها را خواسته ام کل فارغ التحصیلان دیپلمه های 62 و 63 ، 167000نفر بوده که از این حدود 80000و خرده ای یعنی 87000نفر هم اختصاص پیدا میکرد به سایر شهرستانها و مناطق روستائی. دیپلم هم وجود دادر و اینها هم شعار هست که میگویند دیپلم نیست دروغ است ممکن است بعضی جاها مثلا تیپ مناطق خیلی محروم آن را میشود به صورت یک تبصره در آن شور دوم آورد اگر که احیاناً وجود نداشته باشد که وجود صد درصد دارد از آن مناطق دیگر به اصطلاح استفاده بود و این چیزی نیست که با اصل فضیه زیر سؤال برود.
موضوع بعدی چیزی که هست این سهمیه بین همان جمعیت یعنی شهرستانم تقسیم میشود و کنکور سراسر دارد و آن جور نیست که ما بخواهیم همین جوری یکی را بگیریم از روستا یا فرض کنید از شهرستان بگیریم آموزش بدهیم و بگوئیم آقا! تو بیا پزشک باش، خیر، کنکور سراسری میدهند گزینش علمی میشود گزینش اخلاقی میشود همه اینها را رعایت میشود فقط یک خاصیتی که دارد بچه محلی پذیرفته میشود و میآید آموزش می بیند و بعد هم بر میگردد برای همان منطقه و در همانجا کار میکند.
و اما در جواب مخالف، آقای حائری زاده در مخالفتشان آن جوری برخورد کردند که فکر میکرد مثلا این طرح، طرحی است که میخواهیم دندانساز تجربی تربیت کنیم یک برخورد اینجوری واقعاً با این طرح کردند در صورتیکه این یکی از سیاست گذاریهای پزشکی مملکت است که چه طور ما میتوانیم پزشک به نحو عادلانه بین شهرستانهای مختالف توزیع کنیم برادران راه های دیگری دارند بیایند مامخلصشان هم هستیم و می پذیریم ولی راه دیگر برادران پزشکان مسلمان به این نتیجه نرسیده اند که راه دیگری باشد شما هشت هزار پزشک تهران را با شلاق نمیشود به روستا فرستاد. مراکز استان پزشکان تان به شهرستانهای کوچک نمی روند. وقت نیست و گرنه آمار متخصصینی که در شهرستانها وجود دارد بعضی از شهرستانها ممکن است سه یا دو تا بیشتر متخصص وجود نداشته باشد آنوقت چه طوری می خواهید پزشکی اینها را تأمین کنید؟ و همه برادران نماینده میآیند میگویند آقا! وزارت بهداری پزشک بدهد وزارت بهداری کارخانه پزشک سازی که ندارد بلافاصله پزشک در بیاورد و بگوید آقا! این هم پزشک، این یکی از سیاست گذاریهائی است که نمایندگان محترم باید توجه داشته باشند اینرا تصویب بکنند در شور دوم پیشنهادهای زیادی میشود داد از جمله اینکه دوره پزشکی را در اینجا میشود کم کرد یعنی به دو مرحله هفت سال دوره پزشکی را دو مرحله میشود تقسیم کرد یعنی دوره پنج ساله عمومی و دوره دوساله تکمیلی پنج سال که اینها خواندند بیایند بروند در مناطق روستائی کار بکنند. بعد از پنج سال بیایند دوره تکمیلی دوسال را هم ادامه بدهند عملا آن طرح روستا پزشکی که مجلس محترم دنبالش است و برادرها علاقه زیادی دارند و نظرشان موافق است تنسبت به روستا پزشک، با این قضیه ما میتوانیم روستا پزشک هم تربیت کنینم یعنی پنج سال که دوره دانشکده را دید بیاید پنج سال کار کند آنجا به عنوان یک روستا پزشک یا طبیب تمومی در نظر بگیریم بعد برگردد دوسال دوره دکترا هم در دانشکده مربوطه بگیرد باز آن تعهد باقیمانده اش را بیاید انجام بدهد در پیشنهادهای اصلاحی هم در شور دوم ما میتوانیم این کار را بکنیم و مشکلی هم ندارد و این هم که دوره پزشکی تا یک مدتی شش سال بود یعنی پنج سال دروس عمومی را می خواندند یعد یک سال دوره انترنی یا دورده کار ورزی بود هیچ منعی هم ندارد هیچ افت علمی هم پیدا نمی کند و هیچ مشکلی هم ندارد که بخواهند برادران بگویند با علم چنین وچنان است. این نیست بنابراین پنج سال که تمام کرد میتوانند بیایند عملا کار پزشک عمومی را میتوانند بکنند در روستاهای مشکلی هم نداریم و آگر آنهائی هم که واقعاً مدافع علم هستند بیایند مسأله
دانشگاه آزاد را درست کنند دانشگاه آزاد که اصلا هیچ شرائطی ندارد همینجور در مسجد و در هر جائی می آید پزشک تربیت میکند پرستار تربیت میکند آن بعداً فاجعه است آن وقت از دندانسازهای تجربی بدتر میشود و ضعش ، فردا همه آنها می آیند می گویند آقا! به ما مدرک بدهید مدرک پزشکی بدهید اگر مسأله علم است بیایند واقعاً آنرا درست کنند وگرنه این هم علمی است تمام اساتید و متخصصین علمی موافق با این قشیه است وزارت بهداری در کمیسیون بهداری آمده با آن موافق کرده خود مشاور پزشکی وزیر فرهنگ آمده موافقت کرده حالا من نمیدانم معاون پارلمانی چه نظری دارد ولی مشاور پزشکی آمده در کمیسون موافقت کرده است این است که تمام پزشکان مسلمان وبرادران دست اندر کار با این قضیه موافقند و یک طرح بسیار خوبی است یعنی سیاست گذاری است برای آینده قضیه و عملا هم می شود روستا پزشک با پیشنهاد اصلاحی دوره هفت ساله به دو مرحله پنج ساله و دو ساله تقسیم بشود روستا پزشک تربیت میکنیم چون وقت نیست من نمیتوانم جواب مخالفین محترم را بدهیم والسلام عیلکم و رحمته الله.
نایب رئیس- متشکر، قبل از اینکه مخالف بعد صحبت کنند آقای اسرافیلیان نوشته اند من قصد توهین به شهرهای کوچک یا روستائی ها نداشتم و توهین هم نکردم منظورم این بوده که بار سنگین انقلاب و یا تحمل بعضی مشکلات یک مقدار روی شهرهای بزرگتر بوده به هر حال خواستند بگویندتوهینی نکردند وقصد توهینی نبوده است مخالف بعدصحبت کند.
منشی- آقای رهبری املشی مخالف بعد.
رهبری املشی- بسم الله الرحمن الرحیم، من مجلس محترم را توجه میدهم در این طرح یک خرده مطالعه کردم خودهش میکنم که در ارتباط با عرایضی که عرض می کنم یک خرده توجه بکنند یقین دارم اگر عرایضم را توجه کنید در رابطه با این طرح موافق نظر من خواهید بود و ضمناً هم تشکر میکنم از طراحان طرح که روحیه محروم دوستی و مستعف پروری دارند ولی باور کنید در رابطه با این طرح موافق نظر من خواهید بود و ضمناً هم تشکر میکنم از طراحان طرح که روحیه محروم دوستی و مستضعف پروری دارند ولی باور کنید.(یکی از نمایندگان- آقا این چه حرفی است میزنید) مستضعف را حمایت می کنند من کلمه«پرورش» رابه عنوان حمایت عرض کردم در عین حال ولی قضیه مثل درست کردن ابرو است که یک چشم را هم کور میکند.
این طرح مناطق کل کشور را دو قسمت کرده یکی شهرهائی که در آن دانشکده پزشکی است یکی هم شهرهائی که در آن دانشکده پزشکی ندارد. نمایندگان محترم! شهرهائی که دانشکده پزشکی دارد هفت، هشت تابیشتر نیست یعنی شیراز، تهران، اصفهان و کرمان است اخیراً یزد هم شده است و تبریز و اهواز، بقیه شهرها شهرهائی هستند که دانشکده پزشکی ندارند بر طبق ماده(1) این طرح پنجاه درصد ظرفیت پذیرش دانشجویان گروه پزشکی متعلق به آن شهر هم میشود به نسبت جمعت من می خواهم بگویم مگر قزوین، کرج ورامین، قم، کاشان ، اراک که شهرهای تقریباً توسعه یافته ای هستند بطور نسبی از شهرهائی مثل ایرانشهر، چاه بهار ، گناباد وقس علیهذا که محروم است شهرهایی مثل اردگان گیلانغرب و چاه بهار، خدابنده و کهکیلویه وسرپل ذهاب و ایرانشهر و سراوان و دشتی و پاوه، کل این مناطق نیم میلیون نفر جمعیت دارد حالا می خواهند مثلا کرج و ورامین و قزوین و کاشان که اینها دانشکده پزشکی ندارند بطور نسبی بااین شهرهای محروم قرار بگیرند در صورتی که الان برنامه ای که وزارت علوم دارد مناطق را بر پنج قسمت کرده منطقه (1) همان منطقه ای است که منظور نظر این آقایان است که دانشکده پزشکی دارد مثل تهران و شمیران و مشهد و اصفهان و یزد و کرمان و شیراز و تبریز بعد منطقه (2) دارد مثل کاشان و نجف آباد و دلیجان وارد کان وقس علیهذا. همینجور منطقه (3) دارد منطقه(4) دارد شاخص هائی هم که در نظر گرفته اند وزارت برنامه و بودجه به اینها به چهار مبنای آموزش و پرورش ، بناهای ساختمانی و کشاورزی و سطح سواد محرومیت را به آن ضریب قائل شده است مثلا 16ساخض برای محرومیت قائل شده است که مثلا کهنوج و قشم، ضریت آن 8/8 است  دهلران5/8 است ایرانشهر 8/3 است وسقز 3/7 است زاهدان 4/6 است میرسد به تهران، یزد 8/3 است بعد به همین نسبت محرومیت در یک فرمول ریاضی به آنهائی که ضریب محرومیتشان زیادتر بوده ظرفیت پذیرش دانشجو را بیشتر به اینها داده است مثلا صد نفر دیپلمه ای که در شهر دهلران دیپلم می گیرد با صد نفری که در تهران دیپلم می گیرند با وجودی که آنها سطح معلوماتشان به سبب عدم امکانات کمتر است آنها شانس قبولی بیشتری دارند که قبول بشوند تا آن سهمیه ای که در ارتباط با مثلا به شیراز تعلق گرفته است در مورد هر کدام از این مناطق شهرهای کشور 199 شهر دارم که پنج قسمت شده است ما اگر اینرا پنج قسمت نکنیم، جزء به جزء نکنیم یعنی همه امکانات را میدهیم به شهرهای درجه (2) مثل کاشان و قزوین و اراک و قم و کرج. ولی به مناطق محروم که منظور نظر این آقایان طاحان بوده هیچ چیز نمی رسد. در ارتباط با این قضیه برای اینکه من منظورم را متوجه بکنم(یکی از نمایندگان-80% است) خیر ، ان در سال 60 بود آماری که الان اینجا هست سال 60 مبنای جمعیت بود مناطق محروم نبود ولی سال 62، 63، 64 مناطق محروم را مجزا کردند مثلا منطقه(1) منطقه(2) منطقه(3) منطقه (4) منطقه (5) خانواده شهداء، سهمیه جانبازان، منطقه عشایری، سهمیه آموزگاران، سهمیه نهادها، سهمیه نهضت سواد آموزی که به این نحو عمل کردند، حتی اینرا می خواهم توجه بدهم مثلا تهران و منطقه (1) از قیبل مشهد و شیرازو….حدوداً 12 میلیون جمعیت داشتند 64 درصد دیپلمه های شرکت کننده بودند ولی درصدی که قبول شدند این را عنایت بکنید. 40 درصد پذیرفته شدگان قبول شدند ولی منطقه محروم یعنی منطقه(5) 4/3% شرکت کنندگان را داشته است درصد پپذیرفته شده ها 5/3% بوده یعنی صف نفر دیپلمه در منطقه (5)شانس قبولی بیشتری دارد تا صد تنفر دیپلمه در منطقه(1) مثلا مشهد و شیراز…. همه این چیزها را با این طرح ما بهم میزنیم. من دفترچه راهنمای کنکور امسال را گرفتم شما اینرا یک خرده عنایت بکنید ببینید آیا این طرحی که وزارت علوم امسال داده بهتر است یا این طرح؟ این برداشته است مناطق کشور را 9قسمت کرده است سهمیه عشایری یک قسمت است سهمیه جانبازان و رزمندگان یک قسمت است سهمیه داوطلبان منطقه آموزشی5 یک منطقه هستند همینجوری منطقه به منطقه کرده است بعد روی ضریب محرومیت را حساب کرده است بر طبق یک فرمولی محاسبه کرده است تا بتواند افرادی که در مناطق محروم امکانات آمورشی نداشتند آنها بیشتر بتوانند قبول بشوند اما این طرح همه را بهم میزند و فقط شهرهائی که توسعه یافته هستند به آنها میرسد.
در مورد مناطق محروم یک نقطه است این را عنایت بکنید مناطق محروم باتوجه به اینکه جمعیتشان کم است دیپلمه هایش اصلا کم است ما باید دانش آموزان و آن مقطع دبیرستانی آنجا راتقویب کنیم نگاه کنید یک آماری که الان داده اند در منطقه (1) 12 میلیون جمعیت دارند 2/1 جمعیتش دیپلمه شرکت کننده دارد تولی در منطقه (5) نیم میلیون نفر جمعیت دارد و دو دهم مردمشان دیپلمه شرکت کننده داشتند یعنی شش برابر دیپلمه بطور نسبی در این مناطق(1) بیشتر از مناطق محروم است پس ما اگر میخواهیم یک درصدی بیشتری از آنها قبول بشوند باید دیپلمه های بیشتری را آنجا بپرورانیم از طریق مقطع دبیرسانی. در مجموع می خواهم بگویم شما اگر عنایت بکنید من با بعضی از اعضاء کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی صحبت کردم موافق بودند وقتی اینها را ارائه دادم خودشان مخالفت کردند منجمله نماینده محترم گناباد. فقط آقای دکتر پورگل مخبر محترم کمیسیون فرهنگ هر چه صحبت کردم قانع نشد انتهای قضیه که قانع شد. این طوری گفت که این آمار اصلا غلط است من این آمار را قبول ندارم اگر آمار غلط است پس ما باید مسؤولین وزارتخانه را زیر سؤال ببریم ولی اگر آمار درست است این سهمیه بندی که گذاشتند به نفع محرومین بیشتر است تا آن که در ارتباط با این طرح گذاشتند این طرح مملکت را دو قسمت میکند ولی آنجا مملکت را در رابطه با پذیرش 9 قسمت میکند یک نکته خیلی مهمی هم که باید توجه کنید الان سهمیه پذیرش منطقه(1) 47 دهم درصد است ولی ما داریم 5 درصدش می کنیم یعنی وقتی که این طرح باشد ما داریم یک مقداری بیشتر به منطقه (1) میدهیم منطقه (1) تعداد شهرهایش محدود است 7-8 تا بیشتر نیست ما پنجاه درصد به آنها دادیم ولی کل مناطق دیگر را پنجاه درصد . حالا منطقه محروم در سال 63،64،47 درصد قبول شدگان را گرفته است الان ما داریم به آنها پنجاه درصد میدهیم شما می خواهید به محرومین برسید اینجوری است که درصدشان را کم بکنید؟!(نایب رئیس- وقت شماتمام شده است) الان در مجموع قضیه میخواهم بگویم آن چیزی که برادران میخواهند توسط وزارتخانه دارد اعمال میشود به آقای مهندس خوشنویسان گفتم ، گفت ما هر روز داریم با کمپیوترزیرورو میکنیم یک جوری بکنیم که سهمیه مناطق محروم را زیاد بکنیم شما اگر می خواهید غیر دیپلمه باشد الان آمار دیپلمه های شهر هست بعضی شهرها است که دیپلمه
شرکت کننده اصلا ندارد مثلا مریوان 9 نفر مثلا سپیدان 44نفر مهران 34نفر اینها اگر تعداد دیپلمه اصلا نداشته باشند که ما نمیتوانیم در مقطع پائین دیپلم به آنهاسهمیه بدهیم که! خلاصه مطلب اینکه در مجموع قضیه به ضرر محرومین تمام میشود اگر به نسبت جمعیت بگیرید جمعیت آنها خیلی کم است اگر به نسبت محرومیت بگیریم باید شاخص های محرومیت از دهلران تا قزوین و کرج و کاشان و اراک فرق دارد شما همان جمعیت را به همان اندازه درصد گذاشتید که در آنجا هم گذاشتید والسلام علیکم و رحمته الله.
نایب رئیس- چون دیگر فرصت ادامه بحث نیست دنباله بحث را به جلسه بعد موکول می کنیم. یک جمله دیگر هم تذکر داده شده که آقای شینی مصطفی در صحبتهایشان جمله ای داشتند نسبت به آقای حائری زاده که مثلا شغار تخصص بوده آقای حائری زاده و شاید خود آقای شینی مصطفی هم قبول دارند که ایشان بیشتر روی موازین اسلامی تکیه کردند نه اینکه بخواهند بگویند تخصص تقدم بر همه چیز دارد. اسامی غائبین را بخوانید.
منشی-بسم الله الرحمن الرحیم غائبین غیر موجه امروز: آقایان: جلال الدین فارسی از تهران، آنه محمد غراوی از گنبد قابوس، پرویز ملک پور از اقلیت رزدشتی، برزو مهبودی.
دیر آمدگان : آقایان: ارطاواس باغومیان 16 دقیقه. دهقان 19 دقیقه، کاظمی 16 دقیقه احمدی 23 دقیقه شاهچراغی 26 دقیقه ، حسینی 26 دقیقه، محمد غزائی 44 دقیقه ، محسن رهامی 47 دقیقه .
6- پایان جلسه وتاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن
نایب رئیس- آقایان عنایت داشته باشید که هفته آینده روز یکشنبه یعنی نوزدهم ما جلسه داریم بنابراین جلسه آینده ساعت 8 صبح یکشنبه هفته آینده نوزدهم ماه مبارک رمضان دستور جلسه هم دنباله دستور جلسه هفتگی میباشد. جلسه ختم میشود.
(جلسه در ساعت 10/12 پایان یافت¬¬¬¬
رئیس مجلس شورای اسلامی- اکبر هاشمی رفسنجانی