ماجرای برکناری سرلشکر قره نی از ریاست ستاد ارتش توسط مهندی بازرگان به روایت هاشمی رفسنجانی-- کتاب انقلاب و پیروزی -- سالهای ۱۳۵۸ -۱۳۵۷
ماجرای برکناری سرلشکر قره نی از ریاست ستاد ارتش توسط مهندی بازرگان به روایت هاشمیتاریخ 6/1/1358 سیاست دولت موقت در مقابله با آشوبها و درگیریهای قومی، حل و فصل مسأله از طریق گفتوگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامیها و از جمله سرلشکر ]محمدولی[قرهنی که ریاست ستاد ارتش را بر عهده داشت، با توجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانهای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمیدیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی بر خلاف نظر هیات با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، به عینه دیدیم. در اثر ابراز همین مخالفتها همراه با فشارهایی که احزاب و گروههای عمدتآ چپگرا به دولت موقت وارد میکردند، مهندس بازرگان، سرلشکر قرهنی را ]در تاریخ 6 فروردین 1358[، از کار بر کنار و به جای وی سرلشکر ناصر فربد را برگزید. این برکناری بر خلاف ادعائی که میشد نه تنها آرامشی در حوادث مناطق کردنشین و سایر مناطق به وجود نیاورد، بلکه بهانهای به دست گروهک کجاندیش فرقان داد که قرهنی را متهم به کشتن مردم کُرد کنند و در محکمهای ساختگی او را به اعدام محکوم سازند و درست چند روز بعد از برگزاری رژه بزرگ ارتش ]در تاریخ 29 فروردین 1358[، با هجوم به منزلش، او را ]در تاریخ 3 اردیبهشت 1358[، به شهادت برسانند. امام، شورای انقلاب و دولت موقت و خصوصآ جمع زیادی از نیروهای انقلابی ارتش از این حادثه بسیار متاثر شدند. حزب جمهوری ]اسلامی[ نیز با محکوم کردن این ترور که با "امید واهی ایجاد وحشت در میان مردم" صورت گرفته بود، از امت مسلمان خواست که در "مقابل این اعمال جنایتکارانه کاملا هوشیار و بیدار باشند". ترور ناجوانمردانه سرلشکر قرهنی، که گروهک فرقان با پخش اعلامیه، مسئولیت آن را بر عهده گرفته بود، نخستین زنگ خطر ادامه احتمالی این گونه حوادث در آینده را به صدا درآورد؛ هر چند که در هیاهوی رویدادهای سیاسی این روزها، گوش شنوایی برای آن وجود نداشت.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری