عروج عنقای انقلاب
دکتر شهرام فتاحی (معاون دانشجویی فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه)
مرد تمام فصول، مردی که با خزان و زمهریر بیگانه بود، بار سفر بسته بود و ما ماندهایم و دنیایی از خاطرات و خطرات.
از یاد نبردهایم زمانی که نهال نوپای جمهوری اسلامی ایران در خروش خشمآگین مستکبرین و معاندین آماج سنگ فتنه و باران بلا بود، چهسان همآوا با پیر خمین از پایان شب سیه گفتی و وعده صبح صادق دادی.
از یاد نبردهایم که سامریهای سرسپرده را که دل در گرو اربابان زر و زور و تزویر داشتند، چگونه به اشارت کلیم آسای روح الله از میدان به در کردی و سحر حلیتهایشان را باطل کردی.
از یاد نبردهایم زمانی که اهریمن افسارگسیخته بعثی از چراغ جادوی خناسان جهانخوار آزاد گشته بود و خیال فتح سه روزه دیار اهوراییمان را در سر پروریده بود، چگونه در معیت مردان خدا پرده پندار باطلش را دریدید.
از یاد نبردهایم زمانی که روح خدا به خدا پیوست و ما مانده بودیم و دنیایی از ویرانی و انبوهی از تباهی، خسته و مجروح و دل آزرده بودیم و باز هم تو بودی که از التزام به یاوری علمدار نوین نهضت گفتی و از فردایی که به یمن خون نوباوگان وطن سبز و روشن است. چراکه به زعم تو ایرانی با ویرانی بیگانه است و بیشه شیران منزلگاه جغدهای بدشگون نیست و شهادت میدهیم که به اندازهٔ ارزنی مصداق «لم تقولون ما لاتفعلون» نبودی، سردار سرفراز سازندگی.
و از تو عجب نبود که ایام پیری تو را به عزلت و دوری و عافیت اندیشی گرفتار نکرد. زورق آمالت برای ملت ایران از کرور کرور موجهای نامراد و صخرههای سنگی بهتان و فریب گذشت و تو چون همیشه جان نثار ایران اسلامی، جانباز انقلاب و یار مشفق و مهربان امام و رهبری باقی ماندی. گرچه در این روزگار واپسین کمان کین کشیدنها و نامهربانیها دل آزردهات کرده بود ولی بازهم سیاوش وار از این هیمههای افروخته گذشتی و داوریها را به پیش داور انداختی.
غم هجران تو را چاره ز جایی کردهایم که خمینی کبیر گفت هاشمی زنده است تا نهضت زنده است.