مقالات
  • صفحه اصلی
  • مقالات
  • صحبت های آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره سینما در سال ۶۳

صحبت های آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره سینما در سال ۶۳

  • یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵
درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی باعث شد توجه به عملکرد و صحبت‌های او در زمینه های مختلف بسیار بیشتر از گذشته مورد بررسی قرار گیرد که یکی از این مقولات سینماست.

به گزارش سینماسینما، هاشمی به دلیل نقش پررنگی که در برهه‌های مختلف تاریخ انقلاب داشت تقریبا در همه زمینه‌های مهم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اظهار نظر کرده است. به تازگی گفت‌و گویی از این سیاستمدار فقید درباره سینما منتشر شده که به ۳۲ سال پیش و زمان برگزاری سومین دوره جشنواره فیلم فجر برمی‌گردد که بازخوانی‌اش نکات جالبی دارد.

در همه این سال‌ها این تصور وجود داشت که در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به دلیل اینکه محور اصلی اولویت های کشور بازسازی اقتصاد در دوره پسا جنگ بود توجه چندانی به مقوله سینما نشد و همان فضای کاری بسته و سختی که در دهه شصت وجود داشت حتی تا اواسط دهه هفتاد هم ادامه پیدا کرد. البته در این سال‌ها او رابطه خوبی با هنرمندان بخصوص سینمایی ها داشت و جدا از اینکه دو فیلم انتخاباتی او را دو سینماگر سرشناس سینمای یاران ساختند، هر سال چند دیدار به مناسبت‌های مختلف با آن‌ها انجام می‌داد که دیدن فیلم «رستاخیز» همراه احمدرضا درویش کارگردان آن از آخرین‌ ملاقات‌های سینمایی این شخصیت برجسته بود.

صحبت‌های رفسنجانی در سال ۶۳ از نگاه خاص و جالب او به سینما حکایت دارد. نگاهی که در زیر مجموعه آن محدودیت سازی برای ساخت فیلم‌های مختلف وجود دارد، نگاهی که به فیلم های خارجی با دید محتطاطانه و نه سلبی نگاه می کند و حتی در مورد فعالان سینما که پیش از انقلاب فعالیت داشته‌اند نظرات جال توجهی دارد. این گفت و‌گو سال ۶۳ و زمانی که هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بود انجام شده و در کاتالوگ سومین دوره جشنواره فیلم فجر منتشر شده است. بخش‌هایی از این گفت‌و گو را بخوانید.

– در جمهوری اسلامی سینما و فیلم-البته به طور کلی هنر- نقش بسیار قابل توجهی دارد و من فکر می‌کنم ما هر مقدار به سینما و فیلم و هنرمندان چه تصویری و چه صدایی و از نوع دیگر هنر اهمیت بدهیم، شایسته است.

– آن سینمایی را ما می‌پسندیم و فیلمی را ما می‌پسندیم که فیلمی باشد دارای پیام و پیامش هم پیام مثبت باشد برای سازندگی جامعه، مخصوصا جامعه ما و موثر باشد. بتواند آرمان‌ها و هدف‌ها و ایده‌های انقلاب و انسانیت را به طور کلی تزریق بکند. البته بدون سرگرمی هم نمی‌شود، خود سرگرمی برای جامعه یک چیزیست، نمی‌شود تفریح را سرگرمی بی‌فایده نامید. به طور کلی انسان احتیاج به تفریح دارد و اگر نشاط در انسان نباشد، ابعاد دیگر زندگی انسان هم فعال و موثر نیست. بنابراین سرگرمی که همراه با تفریح سالم باشد، خودش یک کار است و نمی‌شود گفت این چیز، خالی است.

– ما با اصل اینکه فیلم ها سرگرم‌کننده باشد مخالف نیستیم، اما اصالت را به پیام می‌دهیم. چیزی که مهم است این است که فساد نباید داشته باشد یعنی سرگرمی‌های فساد برانگیز به طور کلی مطرود است. فیلم‌هایی که به یک نحوی فساد در آن‌ها دیده می‌شود یا فساد اخلاقی یا به خاطر آوردن عادات و افکار اجنبی و مضر به هر نحوی. این‌ها باعث انحطاط فکری مردم می‌شود و در مردم جمود درست می‌کنند. البته دامنه فساد خیلی وسیع است و شاید فوری به ذهن نیاید، فسادی که ما می‌گوییم فقط از ناحیه نمایش خانم‌های بی‌حجاب و صحنه‌های سکسی و از این گونه مسائل نیست.

– هر فیلمی فساد فرهنگی، اخلاقی، تاریخی، دروغ، قلب حقایق و حتی پایین آوردن سطح فکر مردم و ترویج ساده‌اندیشی و ابلهی در آن باشد، مضر است.

– آن‌هایی که {پیش از انقلاب} مسئولیت فرهنگی داشته‌اند و «وجه فرهنگی» بعضی‌هایشان دارای سوابق خیلی بدی هستند، به خاطر نمایش‌های بسیار بسیار زننده‌ای که داشتند و به خاطر حرف‌هایی که زدند و به خاطر ترویج‌های بی حسابی که از نظام منفور گذشته کردند. دوباره موجه کردن این‌ها (این گروه) در جامعه بسیار مشکل است و شاید هم تداعی معانی و تسلسل خواطری به دنبال داشته باشد، گاهی ضرر دارد. ممکن است این گونه افراد خودشان هم خجالت بکشند و نیایند روی صحنه، یا بعضی‌هایشان در رفته باشند و دیگر آمادگی نداشته باشند یا بعضی‌ها اصلا با این انقلاب و با فرهنگ جدیدی که بخواهد حاکم بر دنیای فعلی باشد آمادگی روحی هم نداشته باشند تا خودشان را منطبق بکنند. از این‌ها (این گروه) خیلی نمی‌شود، حرف زد. ولی کسانی هستند که قدرت‌ هنریشان خوب است و سوابق آن‌ها هم به آن گونه نیست که تنفرآمیز باشد برای نسل انقلابی و متدین ما، قابل اغماض است.

– {درباره} هنرمندهای گذشته اصل بر این باشد که بتوانند برگردند. البته خوب شرطش این است که حالا می‌آیند درست بیایند، یعنی واقعا هنرشان را در اختیار فیلم و نظام جمهوری اسلامی بگذارند و کارهای مفید بکنند و نشان بدهند که واقعا برگشته‌اند. هیچ عیبی هم ندارد خودشان بگویند، فیلمشان بگوید ما در گذشته آلوده بودیم ولی اسلام ما را تطهیر کرد، انقلاب ما را تطهیر کرد، حالا می‌خواهیم جبران کنیم و اگر مردمی را گمراه کردیم، حالا می‌خواهیم برگردیم و آن‌هایی که از طریق ما گمراه شدند مثل خود ما برگردند و چه بسا افرادی که از طریق خود این‌ها گمراه شده بودند وقتی ببینند خود این‌ها که منشأ گمراهی‌شان هستند اصلاح شده‌اند، این‌ها هم برگردند.

– دولت نباید تنها ناظر باشد، باید حتما ارشاد بکند و حمایت کند. حد حمایت هم که اینجا آمده حمایت بسیار بالا. اهمیت سینما که (در سوال اول گفتم) ایجاب می‌کند که حمایت به حد کافی و مطلوب باشد. سینما یک جریان مریضی بوده در گذشته، برای اصلاح و جا انداختن این در جامعه اسلامی حمایت‌های فراوانی لازم است که (سینما) بتواند نقش واقعی خودش را در جامعه ایفا کند. برای همین دولت حتی باید دخالت هم بکند، ارشاد هم که مسلم است. نظارت کمترین کاری است که باید دولت بکند.

– انتظاری که از بخش خصوصی داریم این است که مواظب باشد که جنبه‌های تجاری و سودطلبی نچربد، اینجا جای سود خیلی نیست با یک کارخانه عادی و با یک مزرعه کشاورزی و با یک مثلا شرکت پیمانکاری خیلی فرق دارد. اینجا با روح و روان و هستی مردم به خصوص بچه‌ها و جوان‌ها و خانواده‌ها رابطه دارد و یک لغزش ممکن است مصیبتی بزرگ ببار بیاورد.

– اگر می‌شد که ما با تولید داخلی همه سینماها و کانال‌های صداوسیما و حتی ویدیوهای خانگی را پر می‌کردیم، بسیار خوب بود. البته یک روزی هم خواهد رسید که ما تولید فیلم‌مان به اندازه نیاز داخل باشد.

– در فیلم‌های خارجی از لحاظ شیوه کار، تکنیک فیلم و از نظر ریزه‌کاری‌های هنری و صحنه‌ها، چیزهای فراوانی هست که باعث تکامل صنعت فیلم می‌شود. ما اگر بخواهیم رابطه‌مان را با آن‌ها قطع کنیم تحقیقا یک نوع خسارتی خواهیم داشت از ناحیه تکامل صنعت فیلم و سینما. پس به طور کلی ما باید تکیه اصلی را بر تولیدات داخلی بگذاریم و از فیلم‌های خارجی هم در حد استفاده از پیشرفت‌های صنعت فیلمسازی -حداقل- و استفاده از کارهای خوبی که آن‌ها می‌کنند خودمان را محروم نکنیم و استفاده کنیم.

– این روحیه را در جامعه‌مان نباید ترویج کنیم که از فیلم خارجی نباید استفاده بشود، چون اگر این کار را کردیم اولا دریچه‌هایی از علم و هنر و فن را بر روی خودمان بسته‌ایم، ثانیا اگر این گونه باشد فیلم‌های ما هم به خارج نمی‌رود. این مبادلات فرهنگی خودش یک مسأله است، ما اگر مقید بشویم فیلم کسی را اینجا نیاوریم، آن‌ها هم فیلم ما را مطرح نمی‌کنند.

– فیلم‌های بدآموز را نباید بگیریم. حالا اگر آمدیم فیلم خوب خارجی ندیدیم نمی‌گذاریم، این اشکالی ندارد. واجب نیست که بگذاریم. اما تحقیقا این جوری نیست که یک دفعه قضاوت کنیم و قلم سرخ بکشیم روی همه فیلم‌های خارجی. بگوییم هیچ فیلم خارجی خوب نیست توی دنیا، چرا فیلم‌هایی هست.

– سوژه‌های فیلم چه باید باشد: اسلامی باشد، انقلابی باشد، تاریخی باشد، همه این‌ها باید باشد. اینکه بعضی‌ها فکر می‌کنند فقط باید عناوین اسلامی، یعنی حتی سوژه‌هایی که جزو اصطلاحات اسلامی باشد، نه. البته روح فیلم همیشه باید سازنده باشد از لحاظ اخلاق و عقیده و آموزش‌های صحیح علمی و هنری. اما سوژه‌ها اگر یک طوری انتخاب بشود که غیرمستقیم پیام را القا بکند بهتر است.

– تأکید بر اینکه سوژه باید اسلامی باشد هیچ لزومی ندارد، یک سوژه ساده تاریخی، یک چیزی توی مردم، یک ضرب‌المثل، یک چیزی که از اول هیچ چیز را القا نمی‌کند ولی در عمل، در ضمن فیلم مسأله تلقین می‌شود به بیننده – با ظرافتی که هنرمندان دارند- این موثرتر است. البته معنایش این نیست سوژه اسلامی انتخاب نکنند، چرا، سوژه‌ها همه چیز می‌تواند باشد، حتی اگر فیلم جنگی هم بخواهید نشان بدهید، روحیه جنگی هم به مردم بدهید، لازم نیست که از اول عنوان فیلم جنگی باشد. یک چیز دیگری می‌شود انتخاب کرد ولی روحیه جنگی القا بشود. لذا از نظر بنده تکیه کردن روی سوژه اگر منظور به صورت عنوان فیلم باشد خیلی مهم نیست، محتوای فیلم مهم است و اسلامی بودن فیلم به سوژه نیست و به آن محتوای فیلم است. به آن ریزه‌کاری‌هایی است که بالاخره نتیجه فیلم در آن است یا در ضمن فیلم القا می‌شود این‌ها می‌تواند باشد.

– طبعا وقتی که انقلاب شد عده‌ای خائف بودند، هنوز هم شاید خائف باشند، که ممکن است در انقلاب اسلامی به آن نحو مخصوصا به فیلم توجه نشود. به هین جهت ما باید این پیش داوری‌ را از بین ببریم، یکی از کارها برگزاری جشنواره‌ها است که در این جشنواره‌ها هنرمندان مطمئن می‌شود که هنرشان خریدار دارد، نظام هم طالب آن‌هاست و در این جشنواره‌ها باید هنرمندان جهت داده و کمک هم بشوند.

– اساس کار سینما تماشاگر است اگر تماشاگر نباشد فیلم اصلا برای چه ساخته می‌شود؟ از لحاظ اقتصادی که روشن است، برای اینکه فیلم باید با درآمدی که از تماشاگر می‌گیرد رشد کند. تلویزیون این کار را می‌کند، فیلم پخش می‌کند، اما تلویزیون به خاطر وظیفه عمومی که در تربیت مردم دارد به پر کردن وقت مردم در خانه‌هایشان اقدام می‌کند و دولت از این جهت سرمایه‌گذاری می‌کند. اما سینما که مردم به تماشا می‌روند و بیشتر هم باید به بخش خصوصی واگذار بشود، باید تماشاگر داشته باشد، خرج هم بکند تا اینکه جنبه مادی این صنعت از این ناحیه تأمین بشود. از جنبه‌های استفاده‌های فرهنگی هم تماشاگر اگر نباشد فیلم برای چی ساخته می‌شود؟

– سوژه پیدا کردن مثل اینکه برای بعضی هنرمندان یک مقدار دشوار است، در صورتی که سوژه خیلی زیاد است سوژه‌های مذهبی، تاریخی، اخلاقی، انقلابی، طبیعی، زندگی عادی این‌ها را باید پیدا بکنند، چیزهایی که در زندگی مردم هست، این‌ها را بیارند و خیلی نرم و لطیف به معرض نمایش بگذارند.

– یک نکته‌ای که به نظرم هست این است که فیلم‌های ما یک اشکال کلی دارد آن لطافت لازم را که هنر باید از آن برخوردار باشد ما در فیلم‌ها نمی‌بینیم. خشونت یک مقدار حاکم است، شاید آن روحیه‌های انقلابی و این‌ها تأثیر می‌گذارد روی هنرمندان. یک مقدار برخوردهای تند، سروصداهای زیاد، داد و فریاد کشیدن‌های بی‌مورد و خشن برخورد کردن در صحنه، این‌ها فیلم‌ها را -آدم خیال می‌کند- یک مقدار از کیفیت خوب پایین می‌آورد. من در یکی از ملاقات‌هایی که خدمت امام بودم، به مناسبتی مسائل فیلم‌ها مطرح شد، دیدم حضرت امام هم نظرشان همین است. فرمودند فیلم‌ها بیشتر جنبه‌های خشن و دعوایی و تند دارد، حتی در تعبیرات. در کلمات هم روانی کلمات را ندارند. احساس می‌شد که حتما خیال می‌کنند با لفظ قلم و تعبیرات مطنطن (گزاف و قلنبه) و کلمات پرزرق و برق را بکار ببرند. در صورتی که فیلم باید روان، به زبان مردم و واقعا نمایش‌ همان زندگی مردم عادی باشد.

منبع: آی سینما