سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی در جمع برادران و خواهران اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ،
حسینُ مصباح الهدی و سیفینهُ النجاة.
زنده نگهداشتناز این که توفیق شرکت در مراسم عزاداری فرزندان صالح امام حسین(ع) را یاد امام حسین(ع)پیدا کردیم و لحظاتی پیش آمد که در رابطه با عزاداری و صاحب این عزا و رابطه ما با امام حسین(ع) و راه امام حسین(ع)، در این محفل مقدس شما برادران و خواهران اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صحبت بکنیم خدای را سپاسگزارم. یاد اباعبدالله و تازه نگه داشتن فکر و ذکر این امام عظیمالشأن و بزرگوار که تاریخ اسلام از افکار و شیوه عمل و خون این بزرگوار ارتزاق میکند و مایه اعتبار و عظمت اسلام در این تاریخ است، کار خوبی است و این سنت را ما باید به هر حال حفظ بکنیم حتی به عنوان تبرک و تمیّن هم که شده حداقل مراسمی را داشته باشیم. به خصوص اگر بتوانیم این مراسم را با محتوی و سازنده داشته باشیم، خوب مناسبتر است.
من یک نکته را فکر کردم در این جلسه با شما در میان بگذارم که در اطراف آن یک قدر حرف بزنم که برای آینده سپاه پاسداران بتواند مفید باشد و در فکر و عمل شما تأثیر داشته باشد، قبل از اینکه به آن نکته برسیم یک مقدمه کوتاهی را عرض میکنم و بعد آن نکته را مطرح میکنم.
راه امام حسین(ع)،اینکه ما راه اباعبدالله را انتخاب کردهایم و زندگیمان را مایل هستیم که راه اسلاممنطبق با راه و اهداف کربلا و عاشورائیان تنظیم کنیم، معنای این حرف این است که ما روز آرام و روز بدون درگیری و بدون مبارزه نداریم، چون آن راهی که امام حسین(ع) انتخاب فرمودند که البته این راه اسلام است و راه شخص اباعبدالله نیست، آن بخشی از اسلام است و مجموعه راه اسلام همین را به ما میگوید، این است که ما مؤظفیم که از حق خود دفاع بکنیم و در مقابل ناحق و باطل مبارزه بکنیم تا در دنیا ناحق و ظلم ]نماند[ و تا باطل وجود دارد انسان و مسلمانان و پوینده راه امام حسین(ع) - که همان راه اسلام است - و شاگرد قرآن طبعاً خودش را راحت و آرام نمیبیند. البته گاهی ممکن است از محیط آدم این قدر دور باشد که ناحق و بطلان تکلیفی برای آدم پیش نیاورد، اما آن چنان چیزی هم که در دنیای مادی ما میشناسیم کم اتفاق میافتد؛ یعنی، تا آن جایی که تاریخ نشان میدهد و تحلیل قرآنی به ما ارائه میدهد، دنیا همیشه آلوده است به حرکتهای ستمگرانه و ناباب و آدمهای متجاوز و شهوتران خود خواه و ضدحق و ضد عدالت و طبیعت دنیا این طوری است. ما آن مدینه فاضلهایی که میبینیم در بعضی از روایات اشارهای هست که در دنیا در یک زمانی بوجود میآید، در حکومت امام زمان و حکومت اسلام چنان چیزی دیده میشود. همان مدینه را هم که نگاه میکنیم باز با تعالیم قرآن آدم میفهمد که همین جا هم باز ضدیت بین حق و باطل و تضادی که بین حق و باطل وجود دارد این تضاد آرام نمیگیرد.
مبارزه بابنابراین انسان مسلمان متعهد باید خودش را بـرای مبارزه و تلاش در راه باطل وشرایطاحقاق حق آماده کند تا هست و تا توان دارد، این یک واقعیتی است که اسلام آنبرای ما گذاشته، و تکلیفی است که انسانهای حقجو و حقیقت خواه دارند، البته خوب مبارزه و شرایط و کیفیت آن با هم فرق میکنند در هر زمانی و با مقتضیات آن زمان تعیین میشود که هر کسی در زمانش میتواند با رهبری که دارد تصمیم راه خودش را بگیرد.
ولی آرام نیست؛ یعنی، ]این[ نیست در فرهنگ ما که ما خیال کنیم که یک دوران بازنشستگی داریم که دیگر راحت میرویم در خانههایمان میخوابیم و زندگی حیوانی میتوانیم داشته باشیم. چنین چیزی اتفاق میافتد در زندگی انسان، حتی انسانهای پیرمردی مثل حبیبابن مظاهر و دیگران که تا آن لحظات آخر عمرشان هم در اواخر دوران طبیعی زندگیشان هم این جوری بودند.
خوب این راه ماست که بر ما نوشته شده و این جملهای که معروف است از امام حسین(ع) نقل میکنند (انّ الحیاط حقیقتاً فیالجهاد) بعضی از محققین که دنبال این رفتهاند، میگویند که ما سندی برای این جمله پیدا نکردیم که امام حسین(ع) چنین چیزی فرموده باشند، اما اگر این روایت هم نباشد حق و حقیقتی است که از تعالیم اسلامی یاد شده است؛ یعنی ما از تعالیم اسلامی این را میفهمیم که زندگی همین است. زندگی بدون اینکه انسان آرمانی داشته باشد و درباره آن راه آرمان خودش مجاهدت بکند، اگر خالی از این دو مجادله باشد دیگر زندگی در منطق ما نیست.
ما فکر میکنیم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی براساس چنین طرز فکری بوجود آمده است، پیشتازان این نهاد، آن روزی که این نهاد را طراحی کردند و بارگیری کردند تحقیقاً چنین طرز فکری داشتند. خیلی از آنها کسانی بودند که پیش از پیروزی انقلاب هم راهشان را به این شکل فکر کردند که باید ادامه سپاه بهعنوانبدهند، که یک سازمان مسلحی را و منظمی را به وجود بیاورند. راه درستی هم مرکزمبارزهانتخاب شد، کسانی هم که پیوستند به این نهاد در دوران این هشت یا نه سال باکفروظلمعمدتاً به همین محور آمدند؛ یعنی، اینها در شرایطی به سپاه پیوستند که سپاه را مرکز مبارزه با کفر و ظلم و ستم تشخیص دادند، آن هم مبارزهای که خون و جان میطلبد؛ یعنی، انسان با پذیرش خطر و پذیرش خون دادن و ایثار به اینجا آمده است. حالا آدم نمیتواند بگوید که صد درصد همه بچههای سپاه این جوری هستند، ولی آن قدر زیاد است تعداد کسانی که با این ایده به این نهاد آمدهاند که ما به طور قطع میتوانیم بگوییم که اسکلت این نظام و سازمان و استخوانبندی این نهاد و پیکره این نهاد از این گونه آدمها تشکیل شده است. خوب، طبعاً افرادی هم هستند که با اهداف دیگری آمده باشند ولی چون محیط، محیط خوبی است، آنهایی هم که با اهداف دیگری میآیند، طبعاً ساخته میشوند. کسی که زندگی و سرو کارش با یک عده آدم مجاهد و جان برکف باشد اگر هم خودش یک قدری ناخالص داشته باشد، کم کم درجه خلوصش بالا میرود، انسان در چنین محیطی رشد میکند.
هدف از عاشورااین راه انتخاب شده؛ یعنی، این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شعارش و هدف راهش مشخص است، بحث آن نکتهایی که گفتم میخواهم مطرح کنم، از اینجا شروع میشود که بحث سر این است که حالا که سپاه برای این منظور بهوجود آمده و با این هدف افراد به این نهاد پیوستند، این چگونه میخواهد راه امام حسین(ع) را ترویج بکند و چگونه راه امام حسین(ع) را برود؟ آیا راه امام حسین(ع) و انبیاء و اسلام همین است که صرفاً برای کشته شدن آمده است، چون ]در[ عاشورا آن چهرههایی که آدم از عاشورا میبیند و کربلا را مجسم میکند همان شهادت است و آنچه که در ذهن ما میآید همین شهادت طلبی است. آیا همین است یا اینکه نه، این ابعادی دارد که یک حالت آن آن جوری جلوه کرده که حالت شهادتطلبی و جنگ تا آن آخرین لحظه و فداکاری تا آخرین نفر است؟ راه امام حسین(ع) یک بعدی و یک دنده و فقط دارای یک مشخصه نیست، نکتهای که میخواهم بگویم این است که جهاد در راه خدا به مقتضای وضعی است که در آن قرار داریم و تنظیم این جهاد براساس اقتضای شرایط است. ما تحقیقاً باید با کفر و استکبار و ظلم و ... بجنگیم که شکی در آن نیست. این که چگونه بجنگیم این را هر زمانی و هر شرایطی آن را به ما دیکته میکند و رهبری و مدیرها و ایدئولکُها، خصوصیات و ویژگیهای این جهاد را در هر زمانی برای ما تنظیم میکنند. بعضیها طرز همیشگی جهاد را این جور تصور میکنند، بعضیها فکر میکنند که ما باید همیشه موقعی وارد جنگ بشویم که توفق نظامی داشته باشیم و توفق، تا بتوانیم دشمن را از میدان به در کنیم والا عاقلانه نیست که وارد جنگ بشویم و خودمان را تباه بکنیم.
نه این جوری میشود حرف زد و نه آن جوری میشود گفت. باید زمان و شرایط را همیشه سنجید و جنگ و جهاد و مبارزه را مدبرانه، آن طوری که انسان را به هدف برساند، تعقیب کرد. اسلام دنبال این است، زندگی پیغمبر خوب این را به ما نشان میدهد و زندگی علیبنابیطالب(ع) این را به ما نشان میدهد و زندگی خود امام حسین(ع) این را به ما نشان میدهد و آیات قرآن و معارف ما هم، کاملاً این را مشخص میکند.
شرایطیک وقت مثلاً دشمن میآید با ما میجنگد، شرایطی مثل افغانستان بوجود جنگمیآید و کسی میآید آنجا را میگیرد و اشغال میکند و مردم خانهشان تصرف شده و یا مثل فلسطین چنین حالتی پیش میآید و یا مثل لبنان. اگر اینهایی که میگویند ما با کوکتل ملوتوف هم باید بجنگیم و آنجا با چنگ هم باید بجنگیم، با بستن بمب به کمر و در زیر تانک هم رفتن باید بجنگیم، این یک نوع است و در این شرایط هم کسی که کشورش اشغال میشود و کسی که خانهاش را میگیرند با کسی که میخواهد برنامهریزی کند برای یک جهاد وسیع، وضعش خیلی فرق میکند و کارش یکنواخت نیست. کارش در آن شرایط از لحاظ منطقی هم تجویز میشود، چون آدم دیگر مسئولیت حفظ خانه و اثاث و خانه مردم را که ندارد، کشور اشغال شده است ]اینجا [یک جور اقتضاء دارد که آدم با هر چه که دارد با دشمن بجنگد.
یک وقتی ما میخواهیم طراحی کنیم و برنامهریزی بکنیم که یک جهادی را شروع بکنیم، در شرایطی که یک کشوری داریم و مردمی داریم و مأموریت داریم که مردم را حفظ بکنیم و مسئولیت داریم از امنیت مردم و از سلامت مردم و از خانه مردم و از زندگی مردم حفاظت بکنیم، این با او یک جور نیست در این حالت خیلی تفاوت دارد که ما بیاییم یک جنگ را آغاز بکنیم بدون توجه به اینکه آیا میتوانیم مردم را و کارهایی که به عهده ما گذاشته شده حفظ بکنیم، این هم یک حالت دیگری است. بنابراین مطلق نمیشود حرف زد. این دو مورد را گفتیم و شاید پنجاه گونه و بیشتر هر تصوری در هر حالی و در هر شرایطی به نحوی در جامعه پیش میآید و ]در [تصمیمگیری آن موقع باید مسئولان نظامی و طراحان نظر بدهند و رهبری بررسی بکند و تصمیم بگیرد. در این مقطعی که ما در آن بودیم من به نظرم میآید که سپاه پاسداران انقلاب آن چه که تکلیف بود و آنچه که رهبری تشخیص میداد و آنچه که منطق ایجاب میکرد سپاه پاسداران و نیروهای مسلح ما به خوبی انجام دادند. ما در خانهمان نشسته بودیم و داشتیم زندگیمان را جور میکردیم و انقلابمان را سرو سامان میدادیم که آمدند بخشی از کشورمان را اشغال کردند، آن موقع بحثی نبود و نباید میشد که آیا ما باید با دشمنی که پنجاه کیلومتر در خاک ما آمده و میآید جلو بجنگیم یا نه و اصلاً بحث نمیشود کرد و این مسأله خیلی روشن بود که همه درگیر میشوند و درگیر شدند و سپاه آن نوک پیکان شد و مردم را آموزش داد.
مبارزه با دشمنهر کس وارد میدان شد و خودش را مجهز کرد با هر چه که میتوانست و متجاوزبحثی نبود که حالا ما چه چیزی داریم. صحبت این بود که آمدند کشور ما را تجزیه بکنند و صحبت این بود که آمدند خانه ما را بگیرند و هم تعدادی که گرفته بودند واقعاً با کوکتول مولوتوف و با سنگ و با چوب و با آرپیچی و یا با تفنگ و با هر چه دستمان بود باید با آنها میجنگیدیم و همین جور هم جنگیدیم که یک وقت تدبیر امام این بود که رهبر ما آن نوجوان خرمشهری است که تانکی آمده بود در کوچه خرمشهر آن جوری با آن مبارزه میکرد. این واقعاً حرف انحرافی نبود، شرایط به ما دیکته میکرد که باید این جوری بجنگیم. خوب همین جا این بحث مطرح است که ما مکلفیم همین جوری ادامه بدهیم یا نه مکلف بودیم که خودمان را مهیا میکردیم که توفق نظامی بر دشمن پیدا میکردیم، باز منطق حکم میکند که خوب کسی که رسالتی دارد و برنامهای دارد باید مطابق برنامه خودش خود را مهیا بکند که ضمن آن حرکاتی که برای دفاع از حرکتهایمان و انقلابمان کردیم، سپاه با دقت دنبال این بود که خودش را بسازد و ساخت.
ارزیابی خدماتارزیابی این مسأله کار آسانی نیست، بخصوص همه ابعاد کار. ولی آن سپاه مقداری که میشود در چند جمله اظهار کرد و مطمئن شد که قضاوت ناحقی نمیشود، یک گروهی بدون اینکه سازمان داشته باشد، مسئولیت عظیم جهاد و آموزش و اعزام و بهکارگیری مردم را به عهده گرفته بودند و لحظه به لحظه در میدانهای نبرد درگیر بودند، با این حال اینها موفق شدند در میدان ضمن حرکت دفاعی خودشان این همه برای خودشان امکانات نظامی بوجود بیاورند. این صنایع نظامی که وزارت سپاه درست کرد که ما از پیچیدهترین نوع سلاح تا سادهترین نوع آن را آنجا میبینیم، در همین دوران گرفتاری و دفاع و بدون سابقه بود. حالا اگر یک سازمانی از پیش آماده بود و افراد متخصص و بودجه معینی داشت و کلاً طرح داشت و معلم داشت، کارشناس داشت و این کارها را انجام میداد این قدر اعجابانگیز نبود، اما اینکه کسانی که واقعاً حداکثر با آرپیچی که خودش نداشت و ضمن دفاع و ضمن از دست دادن این همه نیرو توانست این سازمان عظیم صنایع نظامی را که از موشک گرفته تا گلوله کالیبرهای کوچک همه چیز میسازد، صنایع پیچیده الکترونیک و چیزهای دیگر را سازمان دهی ]میکند [از کارهای بسیار بزرگ است و این که سازمانهای نظامی خودش را در سطح قابل قبولی به نیروهای لازم هم تهاجم و هم دفاع مجهز کرد، کارشان بیش از حد توقع ما بود. شاید افراد کم اطلاعی فکر کنند که ]در[ این نه سال و هشت سال خیلی بیش از اینها میشد درست کنیم، کار کرد و خوب اینها اطلاعات زیادی از امکانات و شرایط ندارند. اما آنهایی که وارد هستند میگویند که انصافاً خوب خودش را آماده کرد. من قبول دارم به عنوان یک آدم مطلع که همیشه در راه شما بودم، ضمن اینکه منطبق با شرایطی که بر ما تحمیل شد، نیروهای مردمی و نیروهای سپاه جنگیدند و جهادگونه آن تکلیف آماده شدن برای شرایط روز را هم به خوبی انجام دادند و گامهای بلندی هم در این راه برداشتند و تا آن مقداری که امکانات اقتصادی و نیروهای انسانی و شرایط به ما اجازه میداد اینها جلو رفتند. ما تا رسیدیم به اینجا کار به خوبی انجام شده؛ یعنی، ما موفق شدیم ضمن اینکه خودمان را حفظ انقلابساختیم، دشمن را از هدفی که داشت باز داریم و انقلاب خودمان را واقعاً به قیمتگزافحفاظت بکنیم، به قیمت گزافی با دادن انسانهای بسیار با ارزش، با تقدیم قربانیان فراوان و با رنج فراوانی که ما مدتی است که در این شرایط بودیم. این یک شرایطی است که انسان حق انتخاب ندارد. یعنی یک چیزی برای آن تحمیل شده و آن چیزی که تحمیل شده آدم باید روی آن کار بکند تا برساند به نقطهای که حق انتخاب پیدا بکند که خودش بتواند انتخاب بکند که این راه را برویم و این جوری برویم و از چه راهی وارد بشویم و کار را چگونه ادامه بدهیم. ما مدتی است که به این نقطه رسیدیم که قدرت انتخاب داشتیم و شاید سال اول جنگ و اوایل سال دوم جنگ قدرت انتخاب نداشتیم و آن چیزی بود که دشمن بر ما تحمیل کرد، رفته رفته قدرت انتخاب ]پیدا [کردیم.
نقش سپاه دربا انتخاب و با میل و با تشخیص تا این مرحله ادامه دادیم، حالا رسیدیم به شرایطمختلفنقطهایی که رهبری و مسئولان سیاسی و نظامی باز تشخیص دادند که این جوری انتخاب کنند. در یک شرایط جدیدی قرار گرفتیم و صلح را انتخاب کردیم و الان در زندگی ما از روز اول انقلاب تا حالا نقطه عطف است، البته کل کشور این طوری است که در یک نقطه عطفی داریم زندگی میکنیم. این جنگ اگر تعطیل بشود، برای کل نظام ما نقطه عطف است که هر کسی برنامه تازهای برای کار خودش باید پیدا بکند. من کاری به بخشهای دیگر ندارم و الان میخواهم با شما برادران سپاهی صحبت کنم، اگر جنگ تمام نشد؛ یعنی، باز حق انتخاب را از ما گرفتند و ما را کشاندند به راهی که ما نمیخواهیم، خوب ما باز برمیگردیم به شرایط گذشته؛ یعنی، همان شرایطی که دفاعمان را شروع کردیم با همان شرایط، دفاعمان را ادامه میدهیم تا باز برسانیم به نقطه اول و اگر این انتخاب که ما کردیم موفق شدیم این انتخاب را آن جوری که انتخاب کردیم به ثمره برسانیم، آن موقع در این شرایط جدید سپاه میخواهد چه کار انجام دهد؟
برای سپاه در شرایط جدیدی که با انتخاب برای ما پیش آمده، ما باید حسابی برنامهریزی بکنیم و راهمان را آن طوری که هست ادامه بدهیم. این جاست که آن جای فرض دوم من پیش میآید، نقطه انتخاب است. اما برای مبارزه و برای هر احتمالی از مبارزه باید خودمان را آماده بکنیم، چون فرضمان بر این است که ما در راهی رفتهایم که در این راه دشمن فراوان داریم.
خیلیها راه ما را نمیپسندند، ولی ما باید فرض کنیم که راهمان دشمن دارد. ما همه که نمیخواهیم از راهمان دست برداریم بلکه ما میخواهیم در راهمان حرکت کنیم. بنابراین ما باید آماده باشیم برای هر شرایطی نه فقط برای دفاع برای اینکه همیشه حق و قدرت انتخاب داشته باشیم و در شرایطی که برای ما پیش میآید، سپاه باید خودش را برای چنین مأموریتی آماده و برای چنین مسئولیتی آماده بکند.
جهاد و دفاع بهآنهایی که در سپاه ماندنی بودند ماندند، آنهایی که شرایط هفت یا هشت عنوان یک تکلیفساله سپاه را تحّمل کردند و مشکلترین شرایط آنها را جذب خود کرده بود آنها الهی وسازمان بندیدیگر کسانی هستند که تصمیمات خودشان را گرفتهاند. خوب، یک سری شده سپاهجدید هم در شرایط جدید جذب خواهد شد اینجا ما باید خودمان را با شرایط جدید بسازیم و موضع دنیا را در نظر بگیریم و وضع دشمنانمان را در نظر بگیریم. این جوری نباید فکر کنیم که مثل اول انقلاب که به ما حمله شد هستیم. خوب، ما باید با چنگ و دندان درست دفاع کنیم، اگر همان جوری هستیم. و اگر حمله شد تکلیف خواهیم داشت و دفاع میکنیم. اما الان تکلیف نداریم که منتظر بمانیم که آن جوری پیش بیاید، ما ضد این را تکلیف داریم و مکلف هستیم که خودمان را به گونهایی که در آینده میخواهیم چه کاری انجام بدهیم، آماده کنیم. سپاه ما باید حق انتخاب داشته باشیم و بتوانیم تصمیم بگیریم که در آینده میخواهیم چه کاری انجام بدهیم.
سپاه اگر ]در[ اوایل راههای مختلفی در مقابلش بوده، الان یک نیروی نظامی شده است، مشخصاً شما الان یک نیروی نظامی هستید، مقتضیات نظامیگری امروز باید مورد توجه قرار بگیرد، این چیزهایی که امروز در دنیا برای نظامیها هست، عمده این مسائل مسائلی است که برای ارتشهای جدید دنیا تجربه شده است. آنهایی که واقعاً فکر میکنند که در دنیا یک آرمانی دارند و یک مسألهایی در پیش دارند، آنها کار کردند و اینها را دیدند و تجربههای آنها برای شما با ارزش است و نباید غافل بشوید از تجربههای سازمانبندی شده، یک چیز قطعی است الان، البته دیگر سپاه ما مثل اوایل نیست، بلکه الان سازمانی دارد، واحدها و یگانهایش همه مشخص است اما تا این سازمانشان در یک سازمان نظامی کاملاً نظامی باشد؛ همه میلیاردها مقتضیات یک نظامی را باید داشته باشد. جزء مسئولیتهای فرماندهان سپاه است که یگانهایشان را و کل سازمانشان را به صورت یک سازمان نظامی کاملاً نظامی در آورند و این وظیفه افراد سپاه است که این مسأله را بپذیرند و آن جوری فکر کنند که عضوی از یک اعضای جدید یک سازمان اسلامی هستند. این کار باید انجام بشود.
جدی بودن آموزشهاآموزشها باید بسیار جدی گرفته بشود، گفتم یک وقتی بود که به ما واستفاده ازحمله میکردند و بالاخره آدم کمتر کاری که میتوانست بکند در ظرف دو نیروهای زرهیساعت ]ژ ـ 3[ یا کلاشینکف خودش را آماده میکرد و یک رگباری خالی میکرد، این دیگر حالا برای ما مناسب نیست، ما حالا باید خودمان را به مناسبترین شرایط آموزش نزدیک بکنیم؛ یعنی، الان در این فرصت که شما پیدا کردید آموزشها باید کاملاً جدی گرفته بشود، نیروهای زرهی که حالا سپاه در این مدت نیروی زرهی داشت، شما صدها تانک را از دشمنانتان گرفتید و خیلی از این تانکها را تعمیر کردید و ساختید و آماده کردید و الان یک نیروی زرهی را دارید که استعداد آن را هم دارید، رسمیت آن ممکن است به اندازه یک ارتش بزرگ نباشد، اما باید هستههای محکم زرهی را در خودتان داشته باشید و اگر الان در این، کوتاهی بکنید مقبول نیست و تکلیف شماست؛ یعنی، آنهایی که میخواهند بروند، آموزشها باید بسیار عالی باشد، پشتیبانی نیروی زرهی خود را باید کاملاً آماده بکند که اگر شما احیاناً درگیر شدید نیروهای زرهیتان مثل نیروهای پیادهتان که وارد میدان کردید به همان صورت وارد میدان بشود. کارهای زره در سپاه قوی بود و نسبتاً خوب انجام شد. الان باید آموزشها و تمرینها آنقدر بالا برود که بهترین یگانهای ضد زره که ما کارایی اینها را در دوران جنگ فهمیدیم، اینها باید آموزشهای لازم ش، م، ر، که حالا معلوم شد در این جنگ سرنوشت ساز است و معلوم شد که این تعلیمات اخلاقی دنیا وقتی که جدی جنگ پیش بیاید خیلی اثر نمیکند، را ببینند.
دنیا به مصوبات خودش احترام نمیگذارد و چشمش را به روی تجاوزها و خلافهایی که انجام میشود میبندد و در میدان جنگ ما خودمان را باید در آفندی و پدافندی و (ش، م،ر) کاملاً مجهز کنیم و از این وضع شما باید استفاده بکنید و این کار را انجام بدهید.
شروع انضباط وانضباط را خیلی جدی بگیرید. یک عیبی به طور رایج در زبانهای مردم و در اهمیت آنجامعه وجود دارد که فکر میکنند سپاه انضباط لازم نظامی را ندارد، حالا شاید یک مقداری حق میگویند و شما این را جدی بگیرید، واقعاً منضبط باشید. اگر این (انضباط) را نداشته باشیم، ما در جنگ دیدیم در همه چیزها ضررهایی هم کردیم. کارهایی که مربوط به شماست از نقطه پذیرش یک فرد تا آموزشش و تا کار روزانهاش و رابطهاش با جامعه و خانه و رابطهاش با فرمانده و زیر دست همه باید با همان معیارهایی که تنظیم میکنید باشد، و کارها شکل خودش را باید بگیرد و شکل مطلوب را باید پیدا کند، شما برای انتخاب در زمان دیگری آماده باشید ما هم در این هشت سال حرکتمان عمدتاً با حرکت ایمانمان بود؛ یعنی، آنچه که به شما پیروزی میداد و آن موفقیتهای عظیم را خلق میکردید، در جبههها ناشی از ایمان رزمندگان بود که در جبهه در کنار شما بودند. آن کسی که با همه وجودش آمده بود که پیروز بشود یا شهید، شما با چنین قدرتی میجنگیدید. اگر این قدرت را با یک انضباط آهنین و با آموزش سطح بالایی و ابزار سطح بالایی و اطلاعات و فرماندهی و ... که از چیزهای لازم شماست همه را با هم هماهنگ میکردیم، خوب نیروی خیلی قدرتمندی بودید و هستید. خوب الان این فرصت را ما پیدا کردیم، ما نمیگوییم ما خودمان را الان میسازیم تا فردا تهاجم و جنگ بکنیم، ما یک چنین چیزی باید داشته باشیم که حق انتخاب داشته باشیم. بله شرایط ممکن است که یک روزی ایجاب بکند که ما بجنگیم یا دیگران به فکر بیفتند که ببینند ما روی آرمانهایمان جدی هستیم و دست از آرمانمان برنمیداریم و فکر اسلامی را در جهان ترویج میکنیم. ممکن است دوباره به طمع بیفتند و برای ما مشکلی درست بکنند. چیزهایی که لازمه کارتان است باید حسابی دنبال بکنید، ما کمکم به این نتیجه رسیدیم که البته فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که این مسائل درجات و سلسله مراتب و حقوق و یک نظام عادلانه حقوقی و یک چیزهایی مثل این، ضرورت یک نیروی مسلحی است، ممکن است که خیلیها در سپاه باشند که به این چیزها اعتنا نکنند و وقتی که این مسأله مطرح شود، یک قدری میرنجند که اصلاً چرا با ما صحبت از دنیا و حد و حساب و درجه و این چیزها میکنید، چون برای این چیزها نیامدهاند اما ما اگر بخواهیم حساب بکنیم روی یک نیروی مسلح، یک کسی و یک نظامی که خودشان را میخواهند در راه خدا نگه دارند و این جوری فکر نمیکنند که هر وقت حمله کردند ما با کوکتل مولوتوف هم میجنگیم و بلکه خودشان را آماده میکنند که به آنها حمله کنند و ]به عنوان [حافظ مرز و بوم ملت حمله کنند و آسیبی به آنها برسانند تا به شهر شما، جرأت حمله پیدا نکنند. به روستاهای شما حمله کردند، دفاع بکنید، شما حافظ این هستید. خود شما حافظ منافع مردم باشید حافظ منافع آب و خاک باشید و این با شرایط زیادی همراه میتواند باشد و میتواند با شرایط شما همراهی داشته باشد و لذا راه امام حسین(ع) رفتن این جوری نیست که ما میدانیم و هر وقت حمله کردند ما دفاع میکنیم.
استفاده از با جانمان دفاع میکنیم، شما میبینید که پیغمبراکرم (ص) وقتی که شنیدند پیشرفتهترینکه در یک کشوری در مجاور آنها اسلحهایی درست کردند که سنگ آتش پرتاب امکانات جنگیمیکند در جنگ حضرت فرمود که دو سه نفر بروند فوری یاد بگیرند و بیایند که اگر روزی ما مواجه شدیم با دشمن که این را داشت ما دستمان خالی نباشد، چیزی مثل قلعه کوب داشتند. شرایط را از پیش، ما باید آماده بکنیم که شرایط خاصی بر ما تحمیل نشود. ما امروز موظفیم تا عالیترین امکانات نظامی موجود در دنیا را برای خودمان به وجود بیاوریم.
سپاه یک چنین زمینهایی دارد و نیروهایی که امروز در سپاه جمع هستند، حساسترین اسلحههای موجود دنیا را میتوانند پیگیری کنند و خودشان را برسانند به آنجا که اینها را بسازند و شماها هم امکانات تشکیلات نظامی درست را حالا یک قدری کوچک، اما جدی و آهنین تحقیقاً دارید.
شما میتوانید یک نیروی قابل توجهی که الان هستید اینها را آنچنان منضبط و منظم با نیروهای مخلصانه مردمی که از مسئولان در اختیارتان قرار میگیرند و بسیج را در اختیار دارید به وجود بیاورید که ظرفیت خوبی هم برای امکانات داشته باشد، و البته ملت هم با فداکاریهایی که از شما دیده، آمادگی پشتیبانی شما را دارد و نظام هم باید شما را پشتیبانی کند، البته شما و ارتش مجموعاً مسئولیت حفظ حدود و امنیت کلی مرزهای ایران را به عهده دارید که انشاءالله به خوبی انجام میدهید و خودتان را باید آماده کنید برای این و خوب نیروهای دیگری هم هستند که در داخل کارهای امنیتی و نظامی را انجام میدهند لذا شما هم در شرایط صلح برای کارهای امنیتی و انتظامی و چیزهای دیگری که سپاه آمادگی این را دارد که انجام بدهد، مسئول هستید. حلّال مشکلات کردند.
سپاه در این مدت انصافاً فقط جنگ را اداره نکرد، بلکه ما هر مشکلی که در مملکت داشتیم و مشکل عمدهای که گاهی پیش میآمد، سپاه حل میکرد. هواپیما ربایی مد شده، سپاه جلوی آن را گرفت، نقطه بحرانی هر جا پیدا شد، سپاه رفت و آنجا را حل کرد و کارهای فرهنگی کردند در سرتاسر کشور حضور شماها در شهرها امنیت و آرامش خاطری برای آن مردم هست که شما در آنجا حضور دارید، با اینکه ما الان صحبت از واحد نظامی میکنیم، ولی شما کارهای امنیتی و کارهای دیگری را در سطح بالایی داشتید و الان رسالت اصلی شما این است که انشاءالله تقویت بشوید یعنی، رشد کنید و کیفیت مطلوبی را پیدا بکنید که انشاءاللّه برسیم به آن روزهایی که قدرت انتخاب برای مبارزهمان و راهی که انتخاب کردهایم، داشته باشیم. البته ما هیچ وقت نه در زمانی که مبارزه میکردیم در قبل از پیروزی و نه بعد از پیروزی و روزهایی که به ما حمله کرده بودند، فکر نمیکردیم که صدور انقلاب و پیروزی اسلام با کشور گشایی و گرفتن شهر و خاک دیگران انجام میشود. ما خوب میفهمیم که با گرفتن یک شهر نمیتوانیم قلب مردمان آن شهر را تسخیر بکنیم. میشود یک نظامی را ساقط کرد، اما مردم یک مملکت را با تسخیر کشور آنها نمیتوان با خود برد و تجربه هم این را در همه دنیا ثابت کرد.
بیشترین مشکلبدترین نقطههای نزاع در سراسر دنیا همین اختلاف مرزی است که میبینید، بین کشورهامیبینید که یک کشور تا احساس میکند که یک قطعهایی از خاکش در دست برسرمرزهاهمسایه خود است، با آن همسایه هیچ وقت صمیمی نمیشود، و ما هیچ وقت فکر نمیکردیم که فکر کشور گشایی داریم، آن روزهایی هم که در خاک عراق جلو میرفتیم، ما فکر میکردیم که اگر روزی نظام عراق را ساقط بکنیم، تازه اول مشکلاتمان است که با مردم عراق و با مشکلات مردم عراق چگونه دست و پنجه نرم بکنیم که این مردم بدانند که ما آمدیم از اینها حمایت بکنیم و اگر مسؤولیتی را میخواستیم به عهده بگیریم برای چیز دیگری بود. بنابراین ما قدرت لازم داریم برای اینکه پشتوانه ارزش آرمانها و افکارمان باشد و سپاه پاسداران میتواند با همکاری ارتش و سایر نیروها یک چنین پشتوانهایی باشد و شرط این هم این است که خودتان را آماده آن شرایط انتخابی بکنید، نه اینکه فکر بکنید، البته این فکر الان ضعیف است و من الان احتمال خیلی نمیدهم که در شماها این جوری کسی فکر بکند.
یک وقت افرادی فکر نکنند که بله ما مسلمانیم، هر وقت به ما حمله کردند ما تلاش میکنیم و با آرپی جی و کلاش میجنگیم نه این درست نیست، اگر ]حمله[ کردند بله، ولی ما نباید بگذاریم که به آنجا برسد، ما باید خودمان را آماده بکنیم که چنین کاری اتفاق نیفتد، انشاءالله.
شما را به خدا میسپارم و انشاءالله شما رهروان صدیق اباعبدالله باشید و انشاءالله شما از سربازان امام زمان باشید که در رکاب امام زمان برای توسعه اسلام، جهاد بکنید و خداوند سایه این رهبر عظیمالشأن و این امام بزرگوار را بر سر ما نگه دارد، ایشان در هر لحظه و در هر شرایط تصمیمات مناسب و منطبق با شرایط را برای ما گرفتهاند و این کشتی انقلاب را هر وقت که لازم بوده به ساحل نجات رساندهاند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته