سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع دادستان‏ها و حکام شرع سپاه پاسداران پیرامون تشکیل سپاه و عملکرد سپاه پس از انقلاب

سخنرانی آقای هاشمی در جمع دادستان‏ها و حکام شرع سپاه پاسداران پیرامون تشکیل سپاه و عملکرد سپاه پس از انقلاب

  • پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۶۳

 سخنرانی در جمع دادستان‏ها و حکام شرع سپاه پاسداران

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 برادران مسؤول دستگاه قضایی سپاه، یکی از کارهای ضروری و حساس را به عهده گرفته‏اند که ان‏شاءالله اجر مناسب با این زحمت و دقت و مواظبت را از خداوند خواهند گرفت. لابد به این کار توجه داشتید که این مسؤولیت را گرفتید. از لحاظ روانی، دشوارترین نوع کارها، قضاوت و تنظیم پرونده‏ها است ولی به خاطر اهمیتی که دارد، هر چه برای آن زحمت بکشید و مرارت‏های عاطفی را تحمل کند، می‏ارزد شاید علت قضیه هم برای شما مبهم نباشد.

 سپاه انصافاً یکی از مهمترین نهاد انقلابی بود که از متن انقلاب جوشید. فکر ایجاد سپاه و مراحل تشکیل و تکامل سپاه، استحکام سپاه و همه از آثار و امداد غیبی و خواست الهی است. وقتی که در دنیا انقلاب می‏شود، گاردهای مناسبی را برای دفاع از انقلاب خودشان، درست می‏کنند. اصل این مسأله، چیز زیادی نیست که بگوییم ما اینجا ابتکار کردیم، ولی کیفیت‏ها، فرق می‏کند. معمولاً آن گاردهایی که در دنیا درست کرده‏اند - نوعاً تا به حال این چنین دیدیم آدم‏های فرصت‏طلب بوده‏اند که منتظر این بوده‏اند که ثمره این انقلاب را شخصاً بچینند، نفوذ می‏کنند و رأس آن هرم را در دست می‏گیرند و با خودشان همراه می‏کنند. لذا این نیروهایی که برای حفاظت از انقلاب خودشان درست می‏کنند، تبدیل به یک گروه فرصت‏طلب می‏شوند.

 اینجا با هوشیاری که مؤسسان سپاه به خرج دادند، مواهب مادی سپاهی‏ها را کم کردند و یک زندگی معمولی خیلی پایین‏تر از معدل رفاهی جامعه و در سطح کارگر، در حالی که خطیرترین شغل، که جان باید در کف دست باشد، در رابطه با سپاه درست کردند؛ یعنی زمینه، زمینه‏ای شد که فقط افراد مخلص وارد این سپاه شوند. این موهبتی بود که بنیاد اصلی را برای استحکام واقعی سپاه، با مسؤولیتی که قانون اساسی برعهده‏اش گذاشته بود - حفاظت از انقلاب - و با مسؤولیتی هم که خود پیشتازان سپاه در نظر گرفته بودند، وفق می‏داد.

 برهمین اساس بود که یک نهادی با همه وسعتی که داشت، در ظرف مدت یکی دو سال، در کل کشور، جا باز کرد، بدون اینکه از پیش برنامه‏ریزی شده باشد. برای آن اداره‏ای، ساختمانی، ابزاری، هیچ چیز تنظیم نشده بود. همه چیز از متفرقه بود ولی به خاطر نیاز واقعی که داشت و به خاطر صلاحیتی که پیشتازان داشتند، چنین نهادی جا افتاده است و آن تعبیر امام که فرمودند: »اگر سپاه نبود انقلاب هم نبود، کشور هم نبود«، انصافاً از کلمات بی‏اغراق است و می‏دانید که اتفاقاً سپاه در خیلی از موارد ستون فقرات بود.
کیفیت کار این چنین ایجاب می‏کرد که کسانی جذب سپاه شدند که به صورت یک سرباز اسلحه به دوش و جان برکف در جبهه یا جاهای دیگر مشغول کار شدند و اینها اگر از لحاظ مادی می‏خواستند مسیر سلسله مراتب مشاغل مادی برایشان باز بود. بسیاری از آنها می‏توانستند مدیر یک کارخانه باشند، بسیاری از آنها می‏توانستند رئیس یک دانشگاه باشند. بسیاری از آنها هم می‏توانستند رئیس یک مدرسه باشند. به هر حال خیلی افراد بین اینها بودند که نمی‏خواستند در سپاه باشند، جایی دیگر برایشان باز بود. همانطور که دیدید بچه‏های دیگر وقتی که به خاطر نیازی که در جای دیگر به آنها داشتند رفتند و چه درخشش‏هایی در کار خودشان پیدا کردند. بعد سپاه مدرسه‏ای شد برای بچه‏های مخلص و فداکار. یک چنین نهادی که حالا داریم، می‏بینیم که در جنگ همین چهار پنج سال، چقدر مؤثر بودند. در شکستن ضدانقلاب چقدر مؤثر بودند در به هم زدن توطئه‏ها و کودتاها و آزادی، چقدر مؤثر بودند.

 ما سه توطئه مشخص داشتیم که می‏خواست جمهوری اسلامی را از پا در آورد؛ که آنها عبارت از؛ جنگ، تروریسم و کودتاها بودند. در هر سه مورد آن، عامل اصلی خنثی کننده، سپاه بود. این بسیار مهم است که آدم منصفانه برخورد کند و تاریخ سپاه را ببیند و ببیند که چقدر به انقلاب جان دادند. بعلاوه آن حرکت معنوی سپاه که نیروهای بسیار بسیار پاک و مخلص و صمیمی و فداکار در جامعه را جذب کنند. مردم می‏دانستند که اینها، فرزندان مردم جامعه هستند و در سراسر جامعه و کشور پخش بودند. کیفیت برخوردشان و کارهای فرهنگی که اینها در مراحل مختلف انجام داده‏اند کارهای فرهنگی‏شان مهمتر از کارهای نظامی‏شان است. در شرایطی که ما اصلاً اطلاعات هم نداشتیم و قضیه امنیتی ما هیچ آمادگی اطلاعاتی در کشور نداشت، این شبکه خوب اطلاعاتی را راه انداختند که کشور را زیر پوشش اطلاعاتی قرار داد و از این چیزهایی که باز می‏دانید.

 در بُعد خارجی، سپاه یکی از مراکز صدور انقلاب به خارج است. به عنوان نمونه، ما می‏بینیم که در دنیا به آن توجه شده است. خیلی از جاهای دنیا که با ما ارتباط دارند، روی این ابتکار سپاه تکیه می‏کنند. لبنان را به عنوان یک نمونه ببینید که چه نقشی در آنجا و جاهای دیگر دارند. در خیلی از کارهای مهم ما، اینها ارزش‏شان و صلاحیت‏شان را نشان دادند. از چنین نهادی در آینده نیز چنین انتظار می‏رود و اینها ورزیده شده‏اند و خارج از مرزها باید آثارشان را نشان دهند.

 دشمنان انقلاب ما همانطور که سخت با روحانیت مخالفند، با مقاومت سپاه هم به همین مقدار مخالفند. با این خصوصیاتی که عرض کردم؛ "آفت طاووس آمد پر او"، اصلاً خود خوبیها، دشمن تراشی دارد. حسودها و دشمن‏ها دنبال چیزهای این طوری می‏گردند و برای سپاه علی‏القاعده، دشمن خیلی است. دشمنان انقلاب، دشمنان سپاه هم هستند. بدون تردید، همه گونه تلاش را ممکن است برای تضعیف سپاه و بدنام کردن سپاه و از اثر انداختن سپاه انجام دهند. آن چیزی که به شما مربوط است، مسأله حفظ سپاه از خطر دستبرد معنوی و اهداف آلوده کردن سپاه و بدنام کردن سپاه است که این مسؤولیت را تا حدود زیادی شما تقبل کردید.

 درباره روحانیت هم چنین چیزی هست. دوره‏ای بود که روحانیت به حساب آورده نمی‏شد، روحانیت موجود حاشیه‏ای بود، حالا که روحانیت آمد و در متن جامعه قرار گرفت، اینها برنامه دارند، برای اینکه روحانیت را بدنام کنند، کوچکترین عیبی برای روحانی اگر پیدا کنند، آن را در دنیا به طور طبیعی منعکس می‏کنند. روحانیون اگر به شغلی هم بخواهند مشغول شوند که خیلی ارزش شهرت ندارد، آنها این مسأله را می‏کشانند به دنیا تا روحانیت را بدنام کنند. آنها می‏خواهند روحانیت را به هر شکلی شده از این حالت معنوی به حالت رفاه‏پرستی، مادی پرستی، دنیادوستی و جاه‏پرستی بکشانند و هیچ ابایی از این کار ندارند.

 در این نوع موارد هم برنامه‏ریزی می‏شود، یکی از چیزهایی که ما می‏دانیم باید شما هم بدانید این است که برای یک چنین اهداف بزرگی توطئه می‏کنند و برنامه می‏ریزند؛ مثلاً، فرض می‏کنیم وزارت امور خارجه آمریکا یا سازمان سیا یا دستگاه جاسوسی اسرائیل یا جاهای دیگر مثل شوروی که دشمن مستقیم ما هستند، می‏نشینند و برنامه‏ها می‏ریزند که چگونه این بنیاد و این دستگاه را متزلزل کنند. یکی از کارهای معمولی که داشتند و حالا هم ما داریم می‏بینیم و آثارش را هم دیدیم، همین است که فساد را در درونشان رواج دهند و این فسادشان را به رخ مردم بکشند و نظر مردم را به اینها بدبین کنند و از درون اینها را بپوسانند، مثل خوره‏ای به جان این نهاد می‏افتند و به طرق خود شروع به تحمیل کردن می‏کنند و از همه راهها از جمله؛ وعده و وعید وارد می‏شوند. اگر بدانند یک سپاهی یا یک روحانی را می‏شود با وعده‏ای مثل وعده مال، وعده مقام و وعده چیزهای دیگر یا از طرق شهوانی و تمایلات جوانی و هر چه که از این قبیل باشد، فریب دهند وارد می‏شوند و اینها را می‏کشانند به وادی فساد و بدترین وسیله هم همین است.

 ضربه‏های نظامیِ زدن یا یکی را کشتن - هم تاریخ ثابت کرده و هم امروز تجربه موقت خودمان این بوده است - یک نهادی را نمی‏تواند از پا در بیاورد. با شهید کردن چند تا فرمانده سپاه یا چند روحانی مشخص نمی‏توانند یک نهادی را از پا در آورند بلکه برعکس، این نهاد را مستحکم می‏کند. گرچه یک ضربه آنی می‏زند ولی پایه را مستحکم‏تر می‏کند. اگر بتوانند یک سپاهی را نشان کنند که یک فرد فاسدی است، نعوذُباللّه دزد، مختلس، شهواتی و از این چیزها که لای پرونده‏ها، شما می‏بینید، این برای آنها توفیق است. به هر اندازه که پخش شود به همان اندازه از درون، سپاه را ضعیف می‏کنند و از برون هم رابطه‏اش را با مردم تضعیف می‏کنند. بعد عامل جذب نیروهای مخلص نخواهد بود. می‏آیند و آنهایی که ماندند دنبال راه فرار می‏گردند، با شهید شدن این عناصری که توی سپاه آمدند بدیهی است که افراد با دیدن شهدا، از سپاه دور نمی‏شوند ولی با دیدن فساد فرار می‏کنند، این مسأله مهم است.

 بنابراین آقایان، خیلی باید مواظب باشید؛ یعنی تنها به یک مورد اکتفا نکنید، وقتی که این مورد را دیدید، ریشه‏اش را بکنید و از میان بردارید. یک مقدار سبب‏جویی کنید، ریشه‏یابی کنید، قضیه را دنبال کنید، بعد توطئه آن را ببینید، دقت کنید و ببینید که این به کجا می‏رسد، چه کسی عامل این بوده است. اصلاً این آدم‏ها از اول با قصد توطئه وارد شده‏اند و یا بعداً منحرف شده‏اند، چرا منحرف شده‏اند؟ عوامل انحراف آن را پیدا کنید. یک مقدار بروید در ریشه مسأله و بالاتر از مسائل قضایی دنبال کنید. شما هم طلبه هستید و به اینگونه کارهای تحقیقی عادت هم دارید و طبعاً آن طبع اولی‏تان این است که ریشه‏یابی جرم کنید، این کار را هم در کنارش انجام دهید. لااقل در مجموعه این دادگاه‏ها، یکی دو نفر از آدم‏های خوش استعداد وارد به تاریخ و علم جامعه شناسی را در نظر بگیرید و مجموعه این موارد را دسته‏بندی کنید و بدهید تا آنها کار کنند و ببینند این ریشه‏ها به کجا می‏رسد.

 به هر حال آن کاری که مسؤولان می‏کنند، شما باید خیلی بهتر از آنها کنید، البته سپاه گزینش خودش را و سایر کارهای خودش و وظایف خود را انجام می‏دهد، جو سالم محیط سپاه این کارها را انجام می‏دهد اما آنها کافی نیست. کار شما بسیار مهم است و مسؤولیت شما خطیر است.

 همین کارها را هم در مورد روحانیت باید انجام دهیم و باید یک جاهایی مواظب باشیم که این روزها این خطر قاعدتاً در مورد روحانیت باید باشد. دروازه روحانیت از دروازه سپاه هم بازتر است. در گذشته چون تمایلی نبود برای ورود به جامعه روحانیت، هر کسی که دست از دنیا می‏شست، می‏آمد و طلبه می‏شد، ولی حالا ممکن است کسانی که اهل دنیا باشند، بیایند طلبه شوند، گرچه طلبه‏ها هیچ وقت زندگی مادی خوبی نخواهند داشت، شیوه زندگی ما به گونه‏ای نیست که بتواند خیلی جاذبه داشته باشد. به هر حال، حالا روحانیت طبقه حاکم در این مملکت شناخته می‏شود.

 ولی من بحث خودم با شما آن نیست؛ بحث من با شما، درباره سپاه است که باید سعی کنید این نهاد بسیار پرارزش و مقدس را، این ستون، این خیمه انقلاب - یکی از ستون‏های انقلاب - را که ان‏شاءالله در انقلاب جهانی اسلام باید مؤثر باشد و حضور داشته باشد، حفظ کنید که پیش خداوند مأجورید.

 اما اصل این است که حوصله به خرج دهید و دقت کنید و مواظبت کنید و در جهاد هم متوجه باشید که در این قضیه افراط و تفریطها ممکن است هر دو طرفش خطر داشته باشد. آن لوایحی که مربوط به سپاه و در مجلس است، تأکید می‏کنم که زودتر این را آزاد کنند، ولی فکر می‏کنم این مال مجلس قبل بوده است. لایحه از مجلس دوره اول آمده و من این را ترغیب می‏کنم و ان‏شاءالله این را زود می‏آوریم. ما برای آن قسمت دوم که فرمودید، باز از کارهای خود شماست، چون مجلس آن موازین و آن شیوه‏های کار و آن جزئیاتی که ریزه‏کارهای دادستانی‏ها و دادگاه‏های سپاه را نمی‏داند، ما اگر بخواهیم به صورت طرح بدهیم، ناقص می‏شود. شما لااقل خودتان کمک کنید و یک چیزی تهیه کنید، حالا اگر از طریق خود وزارتخانه باشد بهتر است. اگر هم می‏خواهید به مجلس طرح دهید، لااقل کمک کنید و مایه اصلی‏اش را به ما برسانید که ما بگوییم عمل کنند تا ما خودمان زودتر برسانیم.

 در مورد مسائل گروهها و احزاب و ارتباط آنها با سپاه، البته فرمان امام باید به دقت مراعات شود تجربه هم این را در دوره انتخابات گذشته ثابت کرد. بسیار دستور حکیمانه‏ای بود که امام دادند که سپاه و نیروهای مسلح وارد مسائل نشوند. ما دیدیم کسانی را که باید حالت پدری در جامعه داشته باشند، هر کس از آنها وارد رقابتها شد و الان بخشی از جامعه شده و به هر حال یا بخش پیروز از آن ناراضی است و یا بخش شکست خورده از اوناراضی است.

 موضوع این است که سپاه باید مقبولیت تمام داشته باشد و نیروهای مسلح باید با همه باشند. این درست نیست که با جریانهای محدود حزبی و فکری و این طور چیزها که در جامعه وجود دارد، خود را محدود سازند، این را باید دقت کنید و کیفیت برخورد با این را، باز بهتر است که از خود امام سؤال کنید. طبعاً دستور آن مسائل مربوط به او را هم، خود امام باید جواب دهند. شما خودتان حالا دادستانیها دارید، نامه‏ای خدمت امام بفرستند، به خاطر اهتمامی که امام قائلند به این مسأله، تحقیقاً جواب خواهند داد. بهترین راه این است.

 من فقط تأکید می‏کنم که این دستور امام باید با دقت و مو به مو اجرا شود و برادران سپاهی باید این صداقت را از خودشان نشان دهند و اگر بنا دارند در برنامه‏های خود با یک جریان فکری خاصی کار کنند؛ یعنی یک جریان فکری حاکم بر فکرشان باشد که وظایف سپاهیشان را تحت‏الشعاع قرار دهد، خودشان را راحت کنند و این مسؤولیت سپاهی را کنار بگذارند و این شهامت را قاعدتاً افراد سپاه که قریب به اتفاقشان نیروی صالح و متدین هستند دارند و نمی‏خواهند خودشان را گرفتار نفاق و این طور چیزها کنند. این یک مقدار موعظه است و یک مقدار تذکرات است. این نمایندگان امام باید توی این اجتماعات و سپاه تذکر دهند، مسائل را باز کنند و توضیح بدهند، یک مقدارش هم ممکن است قضایی باشد که این را، یعنی شیوه برخورد قضایی‏اش را باید از امام سئوال کنند تا ما چیزی گفته باشیم. شکر می‏کنم که شما این وظیفه را احساس کردید.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته