سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع پرسنل دفتر حفاظت مجلس شورای اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع پرسنل دفتر حفاظت مجلس شورای اسلامی

  • پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۶۶

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِأَجâمَعیüنâ»
ما خیلی متشکر و ممنون هستیم که برادران محافظ و خواهران انتظامات‌و خانواده‌های محترمشان به اینجا تشریف آورده‌اند که هم دیداری باشد وهم صحبتی بکنیم. با اینکه مسئولیت من و شما ایجاب می‌کند که بیشتر ازدیگران ملاقات داشته باشیم ولی ما شما را کمتر ـ به خاطر مشغولیتهایی که‌در اینجا دارید - در اجتماعات می‌بینیم.
فکر کردم که در این دیدار چهار پنج تا نکته‌ای که احساس می‌کنم خوب‌است با شما در میان بگذاریم مطرح بکنم. اولین مطلب این است افرادی که‌به عنوان محافظ و پاسدار از مقاطع حساس یا از اشخاص در معرض خطرحفاظت می‌کنند ممکن است برای شغلشان احساس خستگی و بطالت‌بکنند، چون کار مشخص فیزیکی روشن‌داری نیست، ممکن است یک‌محافظ در یک منطقه، در سر یک کوچه یا پست یا پشت بام سالها بماند وهیچ اتفاقی هم نیفتد و یک جوان پرشور و متدین و پرانرژی احساس کند که‌خوب این چه کاری است که ما اینجا سرپا بایستیم و سالها از عمرمان هیچ‌اتفاقی نیفتد، نه جنگی، نه حمله‌ای و نه دفاعی و یا در حفاظت اشخاص‌مدتها با هم رفت و آمد کرده‌اند و هیچ تعرضی هم نشده است. طبعآ آدمهایی که تمایل دارند کار پرثمری بکنند، اگر درست نیندیشند که چه می‌خواهندبکنند، طبیعی است که احساس خستگی و بطالت بکنند.
من می‌خواهم بگویم که مبادا چنین فکری بکنید و چنین احساس تلخی‌برایتان پیش بیاید، چون  
ما می‌دانیم که ما در درون کشورمان دشمنان زیادی‌برای انقلاب داریم، منافقین هستند، چپی‌ها هستند، سلطنت طلبها هستند،بی‌بندو بارها هستند و خیلی عاملان فسا دهستند که می‌خواهند به این‌انقلاب ضربه بزنند. انقلاب هم جایی نیست که به او ضربه بزنند، اگربخواهند ضربه بزنند یا به اماکن ضربه می‌زنند و یا به اشخاص ضربه‌می‌زنند، البته ممکن است که حالا یک نفر دو نفر پنج نفر یا صدنفر ضربه‌بزنند و بگوییم خوب حالا که انقلاب سرجایش است، این جور تصوربکنیم؛ اولا به محض اینکه آنها یک عملیاتی انجام بدهند به آنها احساس‌پیروزی دست می‌دهد و تشویق می‌شوند که کارشان را ادامه بدهند. یک‌فردی را از بین بردن ممکن است که این فرد برای جامعه خیلی هم مؤثرنباشد، ولی آنها برای خود یک پیروزی می‌دانند و نظام چون نتوانسته که ازفرد خودش حمایت بکند احساس ضعف می‌کند.
بنابراین هر عملیات موفق دشمنان انقلاب، حتی روی افراد سطح پائین‌جامعه، برای آنها یک پیروزی است و این انگیزه می‌دهد که اینها را تشویق‌بکند که باز جنایت بکنند. اینکه شما سر پُستی بوده‌اید و حادثه‌ای پیش‌نیامده، این برای این بوده که شما بوده‌اید و اگر نبودید پیش می‌آمد. اینکه‌شما همراه شخصی بودید و حادثه پیش نیامده، به دلیل این است که شمابوده‌اید و اگر نبودید حادثه پیش می‌آمد. شما می‌دانید که همه دشمنان‌انقلاب و اسلام به مجلس شورای نگهبان، دستگاه قضایی، نخست وزیری،ریاست جمهوری و به این مجموعه خوب نظر سوء دارند. اگر شما نبودیدکه اینجا را به هوا می‌بردند و می‌آمدند و هر گونه شرارتی می‌کردند. اینکه ماهفت - هشت سال است که در معرض تروریستها هستیم و نتوانسته‌اند دراین منطقه یک کار شرارت گونه‌ای بکنند، این نتیجه همین حضور شمااست. فرد فرد شما وقتی که نگاه بکند می‌بیند که سالها در کوچه کنار دم‌درب ایستاده و چیزی اتفاق نیفتاده‌است و ممکن است بگوید این بیکاری وبی‌اثری است، ولی در مجموع که نگاه می‌کنید می‌بینید که شما جلوی هرحادثه‌ای را در این منطقه گرفته‌اید. و این ثمره بسیار بزرگی است. پس افرادانتظامات و محافظان همیشه دارند خدمت انجام می‌دهند و این را می‌توانندبه حساب انقلاب و خدا و کار فعال بگذارند و نگاه هم نباید بکنند که اینجایک کوچه و یا یک در است. این در، در مجموعه تشکیلات انقلاب، یک‌دروازه و پست حساسی است که باید از او حفاظت بشود.
در همین مورد بسیاری از برادران به من نامه نوشته‌اند و پیغام داده‌اند که‌ما می‌خواهیم جبهه برویم و اینجا ما قانع نیستیم و ما را اقناع نمی‌کند،برنامه بریزید که ما به جبهه برویم، البته ما در مجموع حرفی نداریم همه‌نهادها و گروههایی که هستند بین خودشان به نوبت تقسیم کنند و در  
حدی‌که داوطلب هستند و در حدی که مسئولیت اصلیشان آسیب نبیند، بتوانند به‌جبهه بروند، ولی اینجا را نمی‌شود خالی کرد. همین کار را ما درآموزشگاهها در آموزش و پرورش، در ادارات، در خود مجلس هم می‌کنیم.در جبهه شریک می‌شوند. جبهه جای سازندگی است و آنجا دانشگاهی‌است که انسان اگر دوره کوتاهی هم در آنجا باشد یک عظمت روحی کسب‌می‌کند که در هیچ جای دیگر نمی‌شود آن را به دست بیاورد. لذا ما مخالفتی‌با جبهه رفتن نداریم ولی شرط جبهه رفتن این است که اینجا به گونه‌ای‌تنظیم و برنامه‌ریزی بشود که به مسئولیتهای اصلی شما در اینجا صدمه‌ای‌وارد نیاید و مسئولان شما موظف هستند که خواسته‌های شما را در این حدمراعات بکنند. مسأله دیگری که در جریان مراجعاتی که به من می‌شوند - ازطرف خانواده‌ها و چه از طرف آقایان - و خوب است در این جمع مطرح‌بکنم این است که بعضی از خانمهای جوانان حزب‌اللهی کسانی که‌مسئولیت محافظت و یا جبهه رفتن و یا کارهای شاق انقلابی را دارندشکایت دارند و می‌گویند که فرد به خانه کمتر می‌رسد و یا شب دیر به خانه‌می‌آید و یا صبح خیلی زود بیرون از خانه می‌رود یا به مسایل زندگی‌بی‌توجهی می‌کند و بیشتر به فکر بیرون و مسائل انقلاب است و این گونه‌شکایتها را دارند. یک قسمت الان لازمه انقلاب ما و شغل شوهران شمااست، نمی‌توانیم از آن بگذریم و من و همه دوستانم هم در خانواده خودهمین مسائل را داریم، ما هم خیلی اتفاق می‌افتد - پاسداران خبر دارند وحتمآ به شما هم می‌گویند - یک شب، دو شب، سه شب خیلی وقتها تاساعت دوازده شب در اینجا کار می‌کنیم؛ فردا صبح هم اول وقت در اینجا کارداریم و می‌بینیم که دیگر نمی‌شود به منزل رفت و در محل کار می‌مانیم و به‌منزل نمی‌رویم که به کارهایمان برسیم. گاهی اینجا جنگ است و بایدبمانیم و عملیات و مسائل حاد مملکت را کنترل بکنیم و دو سه روز اصلا به‌خانه نمی‌رویم و یا اگر در منزل هستیم اصلا به آنها وقت نمی‌شود که برسیم‌و صحبت بکنیم. از ما هم همین شکایات را می‌کنند و باید همه درک بکنیم‌که در شرایطی ما هستیم که این جوری است و بعضی‌ها نمی‌توانند بیش ازاین برسند.
به علاوه بعضی شغلها این طوری است، شغل پاسداری، شیفت شب داردو باید تقسیم بشود. بعضی وقتها نوبت این یکی و بعضی وقتها نوبت آن‌یکی است. طبعآ نمی‌تواند بیرون بیاید و باید صبح زود و یا آخر شب بیرون‌بیاید. این مسأله هم ماهیت شغل و هم به خاطر شرایطی است که ما داریم،چاره‌ای ندارد. یک قسمتهایی هست که ما باید از این طرف به شما نصیحت‌بکنیم. دیده می‌شود که بعضی‌ها به دلیل اینکه حزب‌اللهی و انقلابی هستند،فکر می‌کنند لزومی ندارد که خیلی به خانواده برسند و فکر می‌کنند که بایدمثل ما، آنها هم حزب  
اللهی و فداکار باشند. اولا آنها هم باید فداکار باشند وچه زن و چه مرد در زحمات انقلاب باید شریک باشند ولی خشکی هم‌نباید بکنیم. یعنی ما به نام اینکه حزب اللهی هستیم و به نام اینکه انقلابی‌هستیم، تا حدی که مقدور هست باید به زن و بچه‌مان برسیم. ساعاتی را اگرمی‌توانید جور کنید و آنها را به بیرون و یا میهمانی ببرید. البته من می‌دانم‌که این حقوق پاسداری و بسیجی برای کارها و چیزهای دیگر کفایت‌نمی‌کند و البته خانواده‌ها هم این را می‌دانند. باید محاسبه بکنند و در حدی‌که مقدور است به خانواده و زندگی و به بچه رسید و با او حرف زد و خندیدو سرگرم کرد. حال خشکی و زمختی نمی‌تواند یک صفت انسانی به اسم‌یک فرد انقلابی باشد. انقلابی بودن در خوب عمل کردن و در قاطع عمل‌کردن در برخوردهای رسمی است، ولی در معاشرتها گرم گرفتنها، صمیمی‌بودنها، صله رحم کردنها و به پدر و مادر و به خواهر و بستگان و به زن وبچه رسیدن، اینها از لوازم اخلاق اسلامی است. خانمها و همسرها نباید زیادتوقع داشته باشند. مشکلات و شغل همسرشان و زمان را درک بکنند و یک‌مواردی هم هست که آقایان باید توجه بکنند که زنی که در خانه از صبح تاشب و از شب تا صبح گرفتار بچه و زندگی است و مثل شما بیرون نیست،خسته و دلتنگ می‌شود. او هم نیاز دارد که شما یک مقداری به او برسید وآن تفریحاتی که خیلی زنهای کم تعهد در زندگیشان دارند، آنها ندارند و اینهاعمدتآ تفریحاتشان با بودن شوهر و بستگان و در جمعه‌ای فامیلی است، لذااین جهت را باید به خوبی مراعات کنید و دنبال بکنید که یک وقت فکرنکنید که اخلاق خشن، لازمه انقلابی بودن و حزب‌اللهی بودن است. این‌جور نباید باشید، چیزهایی هست که خداوند حلال کرده و به ما اجازه نداده‌که اینها را بر خود حرام بکنیم، یک جمله‌ای از پیامبراکرم(ص) هست که‌می‌فرماید: خداوند همان طور که دوست می‌دارد ما به تکلیفمان عمل کنیم،نماز بخوانیم، روزه بگیریم، دروغ نگوییم، غیبت نکنیم و حقوق مالیمان رابدهیم، همان طور هم دوست دارد ما از مباحات خدا استفاده بکنیم. خداوندمباح کرده که ما تفریح بکنیم، خنده بکنیم و رفت و آمد بکنیم و صمیمی‌باشیم، اگر نکنیم، این را خدا دوست نمی‌دارد، خداوند دوست دارد که از این‌مباح استفاده بکنیم. خداوند این جاهای تفریحی مناظر طبیعی را برای این‌گذاشته که اگر ما می‌توانیم، برویم و استفاده بکنیم. اگر نرویم و استفاده‌نکنیم و خیال نکنیم که این ریاضت را خداوند دوست می‌دارد. مسأله‌ای که‌باید باز هم مواظب بود و خانمها باید مخصوصآ در شرایط انقلابی بیشترمواظب باشند این است که می‌بینید شوهران شما با حقوق بسیار ناچیزی‌زندگی می‌کنند و اینها ممکن است کفاف خیلی چیزها را ندهد و آن توقعات‌اولیه شما را هم ممکن است تأمین نکند و شما حتمآ باید مواظب باشید که‌با برخورد  
بی‌حساب اینها را تحت فشار قرار ندهید که در شغلشان اینها بایددقیق باشند، چون حواس اینها باید جمع باشد و اگر یک پاسداری گرفتارمسائل خانوادگی باشد، بسیار دشوار است که وظیفه‌اش را به خوبی انجام‌بدهد. چون در پاسداری نکته مهم هوشیاری پاسدار است، یعنی آدم بایددائمآ هوشیار و گوش به زنگ باشد کار فیزیکی ندارد، وقتی که ایستاده بایدآن اطراف خود را دائمآ زیرنظر داشته باشد و اگر یک ذره غفلت بکند، ممکن‌است آنچه که نباید اتفاق بیفتد، اتفاق بیفتد و زحمت ده سال آدم را یک‌لحظه غفلت ممکن است به باد بدهد. بنابراین شما با اینها همکاری بکنیدکه بتوانند حواسشان و خاطرشان جمع باشد. داخل خانه نگران نباشند وهوشیاریشان را حفظ بکنند و در خاتمه صحبتها من واقعآ متشکرم. گرچه‌تشکر من چیزی نیست و خداوند باید از شما راضی باشد که این چند سال‌زحمت کشیده‌اید و برگردن انقلاب و نهادهای منطقه که آنها را به خوبی‌حفظ کرده‌اید منت دارید و خداوند شما را از شر شیاطین جن و انس حفظ‌بفرماید و خداوند به رزمندگان عزیز ما پیروزی نهایی عطا کند که ما ازجنگی که بسیاری از امکانات و جوانان ما را دارد با خودش می‌برد و وقت مارا می‌گیرد، پیروزمندانه بیرون بیاییم و بتوانیم امکانات جنگ را صرف‌عمران و آبادی جامعه و پرداختن حقوق کسانی که الان با ریاضت دارندزندگی می‌کنند بکنیم. ان‌شاءالله به آن نقطه برسیم که خداوند به کسانی که‌مقاومت می‌کنند در وقت مناسب پیروزی عنایت بکند.
شما ملت مستحق پیروزی هستید، همه نشانه‌هایی که خداوند برای‌استقامت در قرآن تعیین کرده‌در ملت ما به چشم می‌خورد، ما برای اسلام‌داریم خدمت می‌کنیم و برای خدا داریم جان فشانی می‌کنیم و خداوندهرگونه صلاح بداند در وقت مقتضی پاداش این ملت را خواهد داد. شما را به‌خدا می‌سپاریم و از همه شما التماس دعا داریم.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته