خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

  • چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۷۱

 

چهارشنبه 14 بهمن 1371/ 11 شعبان 1413 / 3 فوریه 1993

 

مدیران تعاونی بسیج رزمندگان آمدند. گزارشی از معاملات پُرسود با عراق، با خرید خرما، سیمان و نفت و فروش نفت به افغانستان دادند و استمداد کردند. اساس‌نامه را ارائه دادند.

آقای [شیخ محمد] مؤمنی شهمیرزادی، [رئیس سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی تهران بزرگ] آمد. ضمن ستایش فوق‌العاده از مصاحبه من و اخبار دعاهایش در سفر عمره، گفت به خاطر انتقال ستاد نیروهای انتظامی به کرج، نمی‌تواند به کارش ادامه دهد و کار خواست. یک عبای نایینی که اخیراً در نایین به من هدیه شده بود، به او هدیه دادم. او هم یک عمامه از عمره سوغات آورده بود. گفت در خانقاه، برای مجالس ختم از وعاظ انقلابی دعوت نمی‌شود. خواهان همراهی در سفر به مازندران شد.

آقای [مسیح] مهاجری، [مشاور اجتماعی رییس‌جمهور] آمد. برای سفر به امارات مشورت کرد. از مصاحبه‌ام تمجید نمود. برای روزنامه کمک خواست و در مورد وضع در خلیج‌فارس و جزایر پرسید.

آقای [محمد] امامی کاشانی، تلفنی از مصاحبه‌ام تمجید کرد و برای مصاحبه‌اش درخصوص نظر شورای نگهبان در مورد بودجه مشورت کرد. آن‌ها تسهیلات بانکی را کم کرده‌اند.

محسن خبر داد که والده آمده‌اند. قرار شد، شب ایشان را به منزل ببرند. تیم جراحی پیوند قلب دانشگاه شیراز آمدند. گزارش کار دادند و خواستار ترتیبی برای برداشتن قلب بعضی از افراد شدندکه در تصادف‌ها فوت می‌کنند. قرار شد روی راهکار بررسی شود. خواستند که من ریاست انجمن حمایت از بیماران قلبی را بپذیرم که قول کمک دادم؛ کار مهمی کرده‌اند.

آقای [رضا] ملک‌زاده، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] آمد و گزارش برنامه ساخت مراکز بهداشت در سراسر کشور با وام بانک جهانی را داد؛ کار مهم و خوبی است. حدود صد وپنجاه میلیون دلار، برای حدود ششصد مرکز هزینه شده است.

آقای دکتر [مجید] عباسپور، [مشاور فنی رییس‌جمهور]، همراه یک مخترع به‌نام آقای محمدی آمدند. مبتکر، از تشکیلات و مزاحمت‌ها شکایت کرد و پس از رفتن او، آقای عباسپور، گزارش پیشرفت کار پدافندش. م. ر [= شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو] و ساخت فیلتر و مسأله انفجار یک وسیله ما در آلمان را داد. عصر هیأت دولت جلسه داشت. شب به خانه رفتم.