خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
یکشنبه 13 دی | 12 جمادی الاول 1408 3 ژانویه 1988
ساعت هفت و نیم به مجلس رسیدم. گزارشها را خواندم. تا ده و نیم در جلسه علنی بودم. امروز مراجعات زیادی از طرف نمایندگان داشتم. از تنفس تا ساعت هشت و نیم شب در دفترم کار کردم. گزارشهای چند روز گذشته را خواندم.
ظهر آقایان [غلامحسین] نادی، [محمد مهدی] پورگل، [سیدجواد]انگجی و [غلامعباس] زائری آمدند. آنها برای دیدن مزارع دانه روغنی - هالوفیت - به دوبی و شارجه رفته بودند که اخیرا توسط دانشگاه آریزونای آمریکا کشف شده است. مدعیا ند این دانههای روغنی با آب شور دریا و در اراضی شور کنار دریا قابل زراعت است. یک مزرعه و انبار محصولات آن را دیدهاند و با شرکت انگلیسی مسئول آن مذاکره کردهاند. این شرکت، امتیاز آن را با مبلغی واگذار میکند و حاضر است به ایران بیاید. اگر ادعاها درست باشد و چنین شود، به خاطر اراضی ساحلی فراوان و نیاز زیاد به دانههای روغنی و علوفه آن برای ایران، خیلی مهم است. نمونه آن را آورده بودند. آقای زائری میگفت بوته آن به طور بومی و دیمی در سواحل بندر عباس هست، ولی این نوع اصلاح شده است. آنها را تشویق کردم که به کار خود ادامه دهند.
تا ساعت هشت و نیم شب در دفترم کارهای عقب مانده را انجام دادم. شب به خانه آمدم. محسن از بندر عباس آمده بود. گزارش سمینار خودکفایی سپاه را داد. عفت مایل است در سازمان انصارالمجاهدین، برای خانواده رزمندگان خدمت کند. من هم راضی ام.