خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1367/ کتاب «پایان دفاع، آغاز بازسازی»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1367/ کتاب «پایان دفاع، آغاز بازسازی»

گزارش موشکی محسن هاشمی چه بود؟ *** نظر هاشمی درباره فیلم زنگ‌ها

  • جمعه ۲۰ آبان ۱۳۶۷

 

جمعه 20 آبان 1367   |   30 ربیع‌الاول 1409             11 نوامبر 1988

در منزل بودم. کار زیادی از مجلس آورده بودم که تمام وقتم را گرفت و تمام نشد. ظهر عفت و فاطی، مهمان بستگان بودند. عصر فیلمی به نام «زنگ‌ها» تماشا کردم که محتوای مفیدی نداشت[1]. گزارش‌ها را آوردند، خواندم. مطلب مهمی نداشت. استاندار کرمان آمد. از ناامنی‌های ناشی از قاچاقچیان و ضدانقلاب که همکاری دارند، گزارشی داد و استمداد کرد. محسن هم آمد. از او گزارش کار صنایع موشکی را گرفتم. از برنامه آماده سازی زمین قم برای کاشت نهال پسته در اسفند ماه گفت.

شنبه 21 آبان 1367   |   1 ربیع‌الثانی 1409                 12 نوامبر 1988

ساعت هشت صبح با هلی‌کوپتر به پرندک رفتیم. در پادگان شهید مصطفی خمینی برای پرسنل کمیته انقلاب سخنرانی کردم[2] و نظام جمع و نمایش‌ها را دیدم. ساعت ده و نیم به شهر برگشتیم. برای جلسه شورای بازسازی به دفتر رئیس جمهور رفتم. آخر جلسه درباره بنیاد جانبازان و دولت و مسائل جاری مذاکره شد.

عصر [آقای الکساندر ویسمرتنیخ] معاون وزارت خارجه شوروی به ملاقاتم آمد[3]. درباره توسعه روابط و حل مسئله افغانستان صحبت کردیم. با صراحت گفت شوروی در گذشته راه انحرافی می‌رفت و اکنون پشیمان است و تغییرات اساسی در آینده خواهند داشت و با تعبیر به انقلاب از تحولات اخیر یاد کرد و گفت دموکراسی و شرکت مردم در امور اقتصادی تقویت می‌شود. برای سفر من به شوروی تأکید نمود.[4]

مسئولان استان سیستان و بلوچستان و وزارت کشور آمدند. درباره مشکلات منطقه استمداد کردند. وجود جمع زیادی مهاجر افغانی، مشکلات زیاد اقتصادی و اخلاقی به وجود آورده: قاچاق، بیکاری، امراض مسری و ناامنی. تصمیماتی در جهت رفع اشکالات اتخاذ شد.

اطلاع دادند که حدود چهل اتومبیل که احتمالاً از منافقین باشد به استان سیستان و بلوچستان در مرز افغانستان وارد شده است. به نیروهای نظامی تأکید شد که آماده سرکوب باشند و آقای آشجع استاندار هم به منطقه برگشت. به خانه آمدم. سریال اوشین [= سا‌ل‌های دور از خانه] را تماشا کردم. شام خوردم و سپس خوابیدم.