خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

شنبه 23 اسفند 1365  رئیس جمهور تلفنی گفت مریض است و مشکل می‌تواند به جلسه ملاقات امام بیاید. گفتم با توجه به مطالبی که در ارتباط با سالگرد حزب ]جمهوری اسلامی[ و نامه جمعی از نمایندگان به امام مطرح است، مصلحت نیست که در این جلسه غایب باشند. ساعت هشت ونیم به حسینیه جماران رفتم. امام منتظر رسیدن ما بودند که به جلسه تشریف بیاورند. آقای خامنه‌ای نرسیده بودند و قرار شد اگر نیایند، من صحبت کنم. خوشبختانه رسیدند. امام به شدت از تفرقه انگیزی برحذر داشتند و تهدید کردند. عصر آقای ]عبدالمجید[ معادیخواه آمد. راجع به نیازهای بنیاد تاریخ انقلاب گفت و اساسنامه را که تصویب شده بود، گرفت. شب احمدآقا گفت که سید مهدی هاشمی و همکارانش به قتل سه نفر از قهدریجان اعتراف کرده‌اند و به دنبال کشف محل دفن اجساد آنها، مقداری اسلحه هم کشف شده است. نظرش این بود که پخش این اخبار، چند روزی به تأخیر افتد که ارتباطی با سخنان امروز امام پیدا نکند. شب تلفنی با محسن و عفت صحبت کردیم. محسن فوق‌لیسانس خود را تمام کرده و از کانادا در راه ایران به آلمان وارد شده است. بنا بود دوره دکترا را هم تمام کند، ولی با توجه به نیاز به تخصص او در صنایع موشک‌سازی و فضای ناامنی که ضدانقلاب و استکبار در کانادا تدارک دیده‌اند، ترجیح دادیم که به ایران برگردد.